اما بد نیست تا اینجا که بحث شد ، سایر آیاتی که(به ظاهر) چنین مفهومی دارند نیز مورد بررسی قرار گیرد :
در سوره مبارکه غافر آیه 55 :
« فاصبر إنّ وعد الله حقّ ، واستغفر لذنبک »
و سوره مبارکه محمد(ص) آیه 19 :
« فاعلم أنّه لا إله إلا الله ، و استغفر لذنبک و للمومنین و المومنات »
در اینجا قول مفسر گرانمایه حجة بلاغی را می خوانیم : او می گوید دو احتمال وجود دارد ، یکی اینکه همان سنخ آیه فتح باشد
و دیگری اینکه تعلیم به امت است اما با خطاب به رسول (ص) یعنی تعلیم غیر مستقیم . ( همچون آیات 23-29 و 36-39 سوره اسرا ،
که در آنجا خطاب های محکم تری هم وجود دارد ) . (1)
اما از قسمت دوم حدیثی که نقل کردیم : امام (ع) با استناد به دو آیۀ دیگر و ضرب المثل مشهور عربی این امر را تبیین می کنند .
فقال المأمون لله درك يا أبا الحسن فأخبرني عن قول الله عز و جل « عَفَا اللَّهُ عَنْكَ لِمَ أَذِنْتَ لَهُمْ »
قال الرضا ع هذا مما نزل بإياك أعني و اسمعي يا جارة ، خاطب الله عز و جل بذلك نبيه و أراد به أمّته .
و كذلك قوله تعالى « لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِينَ »
و قوله عز و جل « وَ لَوْ لا أَنْ ثَبَّتْناكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئاً قَلِيلًا » ... قال صدقت يا ابن رسول الله ص
که در اینجا امام (ع) به دوآیه دیگر هم اشاره می کنند ، و می فرمایند این از باب (ضرب المثل قرمز رنگ) :
(به تعبیر ما) به در می گوید که دیوار بشنود ! است .
خدا پیامبر (ص) را خطاب کرده ، ولی امت را اراده نموده است . مثل دو آیه دیگری که می گوید اگر مشرک شوی ...
یا اگر ثابت قدم نگه نداریم تورا خواهی لرزید ... و مشابه این آیات .
پس نکته ظریف تفسیری در اینجا ، « خطاب غیر مستقیم » می باشد که به فراوانی در آیات مختلف قرآنی قابل مشاهده است .
--------------------------------------------------------------------------------------------
نکته ظریف اخلاقی بعدی که در این مسئله نهفته است مسئله استغفار است !
هر کس که استغفار می کند به این معنی نیست که حتما گناه کرده . در حدیثی پیامبر (ص) به حذیفه می گوید : جایگاه تو و استغفار
نسبت به یکدیگر چگونه است ؟ که همانا من خدای را در هر روز صدبار استغفار می گویم! (2)
پس آیا می شود نتیجه گرفت که چون پیامبر (ص) بیشتر از حذیفه استغفار می کرده ، (العیاذ بالله) پس بیشتر گناه می کرده است ؟!!!
خیر ؛ چرا که استغفار معصومین نوعی عبادت برای ایشان است و موجب ترفیع درجات عالیه ایشان می گردد .
نکته مهم در طی مراتب کمال در همه انسان ها حتی غیر معصومین این است که هرچه بنده به خضوع بیشتری نسبت به خدا می رسد
و در عبادت او بیشتر تلاش می کند باز قاصر است ، و هرچه بندگان مخلص خدا بیشتر به عظمت و جلال خداوند و نعمت های او پی می برند
درکشان از کوتاهی در شکر این همه نعمت بیشتر می شود ، و اعتراف به عدم توانایی شکر این همه نعمت شدیدتر می گردد.
چرا که « انّما یخشی الله من عباده العلماء إن الله عزیز غفور » (فاطر/28) . (3)
و به همین دلیل است که در همان ابتدای سوره فتح خداوند به واسطه همین مسئله، آرامشی در قلوب مومنین ایجاد می کند
تا بر ایمانشان افزون شود و درجاتشان در بهشت ارتقا یابد . ( لیزدادوا ایماناً مع ایمانهم و ... )
لذا استغفار از جمله مسائل مهمی است که حتی از عذاب جلوگیری می کند و لزوما ربطی به پیشینه گناه ندارد .
و ما کان الله لیعذّبهم و انت فیهم و ما کان الله معذّبهم و هم یستغفرون ( انفال /33)
جالب تر اینکه در این آیه دو چیز در ردیف یکدیگر قرار گرفته اند برای دفع عذاب الهی ! یکی وجود خود پیامبر اکرم (ص)
یعنی مادامی که تو در میان ایشان هستی عذاب نمی شوند ، و دیگر اینکه مادامی که استغفار می کنند عذاب نخواهند شد .
پس پیامبری که وجودش به تنهایی ، برابری می کند با استغفار امّتی ؛ حتی شائبه عدم عصمت نیز برای او از اندیشه بیرون است .