پارهای از صحبتهای آقای خمینی در پاریس :
"بشر در اظهار نظر خودش آزاد است".
"اولین چیزی که برای انسان هست آزادی بیان است
"مطبوعات در نشر همهی حقایق و واقعیات آزادند".
"در جمهوری اسلامی کمونیستها نیز در بیان عقاید خود آزادند."
"یکی از بنیانهای اسلام آزادی است... بنیاد دیگر اسلام اصل استقلال ملی است
"برنامه ما تحصیل استقلال و آزادی است."
"حکومت اسلامی یک حکومت مبتنی بر عدل و دموکراسی است"
"دولت اسلامی يک دولت دمکراتيک به معنای واقعی است. و اما من هيچ فعاليت در داخل دولت ندارم و به همين نحو که الآن هستم، وقتی دولت اسلامی تشکيل شود، نقش هدايت را دارم."
"اسلام یک دین مترقی و دموکراسی به معنای واقعی است."
"نظام حکومتی ایران جمهوری اسلامی است که حافظ استقلال و دموکراسی است."
"اما شكل حكومت ما جمهوري است، جمهوري به معناي اينكه متكي به آراي اكثريت است."
"حکومت جمهوری است مثل سایر جمهوریها و احکام اسلام هم احکام مترقی و مبتنی بر دموکراسی و پیشرفته و باهمه مظاهر تمدن موافق."
"شکل حکومت جمهوری است. جمهوری به همان معنا که در همه جا جمهوری است. جمهوری اسلامی، جمهوری است مثل همه جمهوریها."
"ولایت با جمهور مردم است".
"در اين جمهوري يك مجلس ملي مركب از منتخبين واقعي مردم امور مملكت را اداره خواهند كرد."
"عزل مقامات جمهوري اسلامي به دست مردم است. برخلاف نظام سلطنتي مقامات مادامالعمر نيست، طول مسئوليت هر يك از مقامات محدود و موقت است. يعني مقامات ادواري است، هر چند سال عوض ميشود. اگر هم هر مقامي يكي از شرايطش را از دست داد، ساقط ميشود."
"رژيم ايران به يک نظام دمکراسیای تبديل خواهد شد که موجب ثبات منطقه میگردد."
"اختیارات شاه را نخواهم داشت."
"من هیچ سمت دولتی را نخواهم پذیرفت."
"من در آینده [پس از پیروزی انقلاب] همین نقشی که الان دارم خواهم داشت. نقش هدایت و راهنمایی، و در صورتی که مصلحتی در کار باشد اعلام می کنم... لکن من در خود دولت نقشی ندارم"
"ما به خواست خداي تعالي در اولين زمان ممكن و لازم برنامههاي خود را اعلام خواهيم نمود، ولي اين بدان معني نيست كه من زمام امور كشور را به دست بگيرم و هر روز نظير دوران ديكتاتوري شاه، اصلي بسازم و عليرغم خواست ملت به آنها تحميل كنم. به عهدة دولت و نمايندگان ملت است كه در اين امور تصميم بگيرند، ولي من هميشه به وظيفة ارشاد و هدايتم عمل ميكنم."
"علما خود حكومت نخواهند كرد. آنان ناظر و هادی مجريان امور ميباشند.اين حكومت در همهمراتب خود متكی به آرای مردم و تحتِ نظارت و ارزيابی و انتقاد عمومی خواهد بود."
"من نميخواهم رياست دولت را داشته باشم. طرز حكومت، حكومت جمهوری است و تكيه بر آرای ملت."
"مردم هستند که بايد افراد کاردان و قابل اعتماد خود را انتخاب کنند وليکن من شخصاً نمیتوانم در اين تشکيلات مسئوليت خاصی را بپذيرم ودر عين حال هميشه در کنار مردم ناظر بر اوضاع هستم و وظيفه ارشادی خود را انجام می دهم
"من چنين چيزي نگفتهام كه روحانيون متكفل حكومت خواهند شد. روحانيون شغلشان چيز ديگري است."
"من و ساير روحانيون در حكومت پستي را اشغال نميكنيم، وظيفه روحانيون ارشاد دولتها است. من در حكومت آينده نقش هدايت را دارم."
"حکومت اسلامی ما اساس کار خود را بر بحث و مبارزه با هر نوع سانسور میگذارد."
"قانون این است. عقل این است. حقوق بشر این است که سرنوشت هرآدمی باید به دست خودش باشد."
"بايد اختيارات دست مردم باشد، اين يك مسئله عقلي است. هر عاقلي اين مطلب را قبول دارد كه مقدرات هركسي بايد دست خودش باشد."
"حكومت اسلامی بر حقوقِ بشر و ملاحظهی آن است. هيچ سازمانی و حكومتی بهاندازهی اسلام ملاحظهی حقوق بشر را نكرده است. آزادی و دموكراسی بهتمام معنا در حكومت اسلامی است، شخص اول حكومت اسلامی با آخرين فرد مساوي است در امور ."
"اسلام، هم حقوق بشر را محترم مىشمارد و هم عمل مىكند.حقى را از هيچ كس نمىگيرد. حق آزادى را از هيچ كس نمىگيرد.اجازه نمىدهد كه كسانى بر او سلطه پيدا كنند كه حق آزادى را به اسم آزادى از آنها سلب كند."
"بايد اختيارات دست مردم باشد.هر آدم عاقلی اين را قبول دارد که مقدرات هر کس بايد در دست خودش باشد."
"ما که میگوییم حکومت اسلامی میخواهیم جلوی این هرزهها گرفته شود، نه اینکه برگردیم به 1400 سال پیش. ما میخواهیم به عدالت 1400 سال پیشش برگردیم. همهی مظاهر تمدن را هم با آغوش باز قبول داریم."
"ما وقتی از اسلام صحبت ميكنيم به معنی پشت كردن به ترقی و پيشرفت نيست. ما قبل از هر چيز فكر ميكنيم كه فشار و اختناق وسيلهی پيشرفت نيست."
"دولت استبدادی را نمیتوان حکومت اسلامی خواند...رژیم اسلامی با استبداد جمع نمیشود."
"در حکومت اسلامی اگر کسی از شخص اول مملکت شکایتی داشته باشد، پیش قاضی میرود و قاضی او را احضار میکند و او هم حاضر می شود."
"ما حکومتی را میخواهیم که برای اینکه یکدسته میگویند مرگ بر فلان کس، آنها را نکشند."
"حکومتی که ما میخواهیم مصداقش یکی حکومت پیغمبر است که حاکم بود. یکی علی و یکی هم عمر"
"حكومت اسلامي، حكومت ملى است.حكومت مستند به قانون الهى و به آراء ملت است. اين طور نيست كه با قلدرى آمده باشد كه بخواهد حفظ كند خودش را، با آراء ملت مى آيد و ملت او را حفظ مى كند و هر روز هم كه برخلاف آراء ملت عمل بكند قهراً ساقط است."
"تمام اقلیتهای مذهبی در حکومت اسلامی میتوانند به کلیه فرائض مذهبی خود آزادانه عمل نمایند و حکومت اسلامی موظف است از حقوق آنها به بهترین وجه دفاع کند."
"اقلیتهای مذهبی به بهترین وجه از تمام حقوق خود برخوردار خواهند بود.""
"تمام اقلیتهای مذهبی در ایران برای اجرای آداب دینی و اجتماعی خود آزادند”
"از یهودیانی که به اسرائیل رفته اند دعوت میکنیم به وطن خود بازگردند. با آنها کمال خوشرفتاری خواهد شد."
"اسلام جواب همه عقاید را بعهده دارد و دولت اسلامی تمام منطق ها را با منطق جواب خواهد داد."
"در حکومت اسلامی همه افراد دارای آزادی در بیان هرگونه عقیدهای هستند."
"جامعه آينده ما جامعه آزادی خواهد بود. همه نهادهای فشار و اختناق و همچنين استثمار از ميان خواهد رفت."
"ما یک حاکمی می خواهیم که توی مسجد وقتی آمد نشست بیایند دورش بنشینند و با او صحبت کنند و اشکالهایشان را بگویند. نه اینکه از سایه او هم بترسند."
"این که می گویند اگر اسلام پیدا شد زنان باید توی خانه بنشینند و قفلی بر آن زده دیگر بیرون نیایند تبلیغات است. زن و مرد همه آزادند که به دانشگاه بروند. رای بدهند. رای بگیرند. ما با ملعبه بودن زن و به قول شاه"زن خوب است زیبا باشد" مخالفیم."
"اسلام با آزادی زن نه تنها موافق است بلکه خود پایه گذار آزادی زن در تمام ابعاد وجودی زن است."
"زنان در انتخاب، فعاليت و سرنوشت و همچنين پوشش خود با رعايت موازين اسلامی آزادند."
"زنها در حكومتِ اسلامی آزادند حقوق آنان مثل حقوق مردها. اسلام زن را از اسارت مردها بيرون آورد و آنها را هم رديف مردها قرار داده است، تبليغاتی كه عليه ما ميشود برای انحراف مردم است. اسلام همهی حقوق و امور بشر را تضمين كرده است."
اینکه تا چه حد آقای خمینی به این صحبتها پایبند ماند، در ادامه خواهیم دید اما این حرفها به تاریخ پیوسته بود و دیگر کسی نمیتوانست منکر آن شود. همین حرفها بعدها برای کسانی که قدرت را قبضه کردند تبدیل به معضل شد. هاشمی رفسنجانی در خاطراتش در لفافه به دستوپاگیر بودن این صحبتها و دیدارش با حبیبی در همین مورد اشاره میکند."
رفتاری که از آقای خمینی در خرداد 60 و از آنهنگام تا مرگش دیدیم چندان تعجبانگیز نبود. تمام سخنانی که در کتب البیع و ولایت فقیه آمده بود، عملی شد. اما آیتالله سخنان دیگری هم زده بود. پس حرفهای پاریس چه؟ مگر آقای خمینی آنهمه درباره آزادی بیان و روزنامهها و دموکراسی سخن نگفته بود؟ مگر در قرآن نیامده است که "به عهدهای خود عمل کنید"؟ مگر تعهد نکرده بود که آزادی مطبوعات و دموکراسی پیشرفتهتر از کشورهای غربی را برایمان به ارمغان بیاورد؟ آیتاللهی که در پاریس و چند ماه پس از آن سخن از دموکراسی و آزادی ورحمت واسلام وعدالت میزد چه شد که به گذشته خود رجعت کرد و به قلع و قمع رو آورد؟ این سخنان کجا با تعهداتش میخواند؟ اینبار دیگر خود اوست که صحبت میکند:
"آنهایی که فریاد میزنند باید دموکراسی باشد، اینها مسیرشان غلط است. مسیر ما مسیر نفت نیست. ملی کردن نفت پیش ما مطرح نیست. ما اسلام میخواهیم."
[i]
"در انقلابی که در ایران حاصل شد در سرتاسر این مملکت فریاد مردم این بود که ما اسلام میخواهیم. این مردم قیام نکردند که مملکتشان دمکراسی باشد."
[ii]
"به آنها که از دموکراسی حرف میزنند گوش ندهید. آنها با اسلام مخالفند. میخواهند ملت را از مسیر خودش منحرف کنند. ما قلمهای مسموم، آنهایی را که صحبت ملی و دمکراتیک و اینها را میکنند میشکنیم."
[iii]
"آنهایی که به اسم دموکراسی، با اسم دمکرات میخواهند مملکت را به فساد و تباهی بکشند، اینها باید سرکوب شوند. ملت آنها را سرکوب خواهد کرد. کاری نکنید که باب غضب باز شود."
[iv]
"شما روشنفکر هستید و آزادی همه چیز، از جمله آزادی فحشا را میخواهید. یک نحو آزادی میخواهید که جوانان ما را فاسد کند.ما میخواهیم مملکت را حفظ کنیم و حفظ مملکت به آن آزادی که شما میگویید نیست. این آزادی مملکت را بر باد می دهد. این آزادی که شما میخواهید، آزادی دیکته شده است."
[v]
"من انقلابي نيستم. اگر ما انقلابي بوديم اجازه نميداديم اينها اظهار وجود كنند. تمام احزاب را ممنوع اعلام ميكرديم، تمام جبههها را ممنوع اعلام ميكرديم و يك حزب و آن حزب الله، حزب مستضعفين تشكيل ميداديم و من توبه ميكنم از اين اشتباهي كه كردم."
[vi]
"یک نفر آدمی که یک مملکت یا گروه را فساد میکند، قابل اصلاح نیست. این را باید برای تهذیب جامعه نابود کرد . این غده سرطانی را باید از جامعه دور کرد و دور کردنش هم به این است که اعدامش کنند."
[vii]
"یکی از اینها آمده بود گریه میکرد که چرا بعضی از اینها را میکشند! اینها باز توجه ندارند که اسلام در عین حال که تربیت است، یک مکتب تربیت است... اگر ما بخواهیم مسامحه کنیم در قضاوت ، تا آخر گرفتار هستیم. ما با هیچکس قوم و خویشی نداریم . ما مطیع اسلام هستیم و احکام اسلام را میخواهیم جاری کنیم."
[viii]
"ما دیگر نميتوانيم آن آزادی را که قبلاٌ دادیم بدهیم و نمیتوانیم بگذاریم این احزاب کار خودشان را ادامه بدهند. ما شرعاَ نمیتوانیم مهلت بدهیم. شرعاَ جایز نیست که مهلت بدهیم. ما آزادی دادیم و خطا کردیم. به این حیوانات درنده نمیتوانیم با ملایمت رفتار بکنیم. دیگر نمیگذاریم هیچ نوشتهای از اینها در هیچ جای مملکت پخش شود. تمام نوشتههایشان از بین میبریم. با اینها باید با شدت رفتار کرد و با شدت رفتار خواهیم کرد."
[ix]
"این جنایتکارها که در بازداشت هستند متهم نیستند، بلکه جرمشان محرز است؛ باید فقط هویت آنها را ثابت کرد و بعد آنها را کشت. اصلاً احتیاج به محاکمه آنها نیست. هیچگونه ترحمی درمورد آنها مورد ندارد. اگر ما اينها را نكشيم، هر يكی شان كه بيايد بيرون ميرود آدم ميكشد. با چند سال زندان كار درست نميشود.اين عواطف بچه گانه را كنار بگذاريد."
[x]
"راجع به دادگاه انقلاب و راجع به كارهايي كه مربوط به دادگاه انقلاباست، من نميگويم كه بايد اينجا سستي بشود. اينجا بايد با جديت جلويش گرفته بشود، بايد جلوي اين فسادها گرفته بشود. حالا بگيرند نگه دارند تربيت كنند يا اگر واقعاً مستحق حدود شرعي هستند حدود شرعي را جاري بكنند كه زندانها بايد محل تربيت باشند."
[xi]
"آقايان بعضىشان مىگويند: مساله ولايت فقيه، اگر يك مساله تشريفاتى باشد مضايقه نداريم، اما اگر بخواهد دخالتبكند در امور، نه، ما آن را قبول نداريم. اگر متوجه به لازم اين معنا باشند، مرتد مىشوند."
[xii]
"هركه به رسول خدا اهانت كند ، هر كه به ائمه هدي اهانت كند ، واجبالقتل است."
[xiii]
"قيام كردن بر خلاف حكومت اسلامى، جزايش جزاى بزرگى است. قيام بر ضد حكومت اسلامى در حكم كفر است، بالاتر از همه معاصى است، همان بود كه معاويه قيام مىكرد، حضرت امير قتلش را واجب مىدانست".
[xiv]
"آنکه مکتبی را مسخره میکند، اسلام را مسخره میکند. اگر متعمد باشد، مرتد فطری است. زنش برایش حرام است. مالش هم باید به ورثه داده شود. خودش هم باید مقتول شود."
[xv]
"ملیگرایی مخالف اسلام است."
[xvi]"
ملي گرايي بر خلاف اسلام است اين بر خلاف دستور خداست و بر خلاف قرآن مجيد است."
[xvii] "
ملیگرایی اساس بدبختی مسلمین است"
[xviii] "
ما از این ملیها هیچ ندیدیم جز خرابکاری"
[xix]
"آنهایی که میگویند ما میخواهیم ملت را احیا کنیم، مقابل اسلام ایستادهاند"
[xx]
"ما چقدر از این ملیت سیلی خوردیم. من نمیخواهم بگویم که در زمان ملیت، در زمان آنکس که آنقدر ازش تعریف میکنند[مصدق] چه سیلی به ما زدند. من نمیخواهم بگویم که مدرسه فیضیه را به مسلسل بستند . بروند کنار اینها، بروند گم بشوند. ما از آنها ضربه خوردیم."
[xxi]
آقای خمینی که روزگاری گفته بود "روحانیون حق ندارند رئیسجمهور شوند"
[xxii]
و حتی قبلتر از پاریس، در نجف گفته بود :"منظور از حکومت اسلامی اين نيست كه رهبران مذهبی خود حكومت را اداره كنند."
[xxiii]