زی سال تمام شد. 120 دقیقه فوتبال زیبا و شرافتمندانه دیدیم که البته از نظر فنی و تاکتیکی (روی نیمکت مربیان) نمره قبولی صادر نشد وهرچه بود حرکات فردی و تکنیکی بود اما مهمترین پرسش از این دربی زیبا این نکته وحشتناک بود:
نسل 1998 فوتبال ایران پس از گذشت یک دهه هنوز بی‌رقیب است! پیرمردهای امروز و جوان‌های 98 هنوز برترین‌های میادین ورزشی هستند و این اگر فاجعه نیست پس چیست؟
اگر این نکته نمایانگر یک دهه خواب فوتبال ایران و عدم سازندگی بازیکن نیست پس نمایانگر چیست؟
به بازی استقلال با استیل‌آذین نگاه کنید! در این دیدار مهدوی‌کیا، کریمی، کعبی و فرهاد مجیدی بزرگی می‌کردند. آنها کلاس درس فوتبال برای جوان‌ترها گذاشته بودند! آنها فوتبال را تدریس می‌کردند و حتی می‌توان گفت نه فوتبال بلکه مدرس تعصب فوتبال هم بودند!
مهدوی‌کیا با ابروهای گره کرده با سانتر مواج در حال حرکتش یک جوان را مجبور کرد که توپ را به زیر طاق دروازه خودش بکوبد یا اینکه شوت دورانی‌اش را هیچکس نمی‌توانست بگیرد! کعبی چون موشک فرار می‌کرد او متعلق به نسل 1998 نیست اما جزو قدیمی‌هاست! و پس از گلزنی از شادی در پوست نمی‌گنجید! کریمی چون حرفه‌ای‌های بی‌نظیر دنیای فوتبال در دقیقه 86 پنالتی را چیپ زد تا چشم‌ها را از شجاعتش گرد کند! فرهاد مجیدی با این سن و سالش چنان سرعت و چنان تعصبی داشت که جوان‌های استقلال و استیل‌آذین را مبهوت کرده بود!
اینکه اینها با این سن و سال و با این همه فاصله از روزهای اوجشان هنوز می‌درخشند نشان از ضعف فوتبال ما دارد. نشان از آن دارد که سازندگی وجود ندارد. نشان از آن دارد که پس از اینها ما برای ساخت فوتبالیست دچار ضعف مفرط بوده‌ایم وگرنه امروز پیرمردهای این فوتبال نباید با این همه فاصله نسبت به جوان‌ترها بازی کنند! به راستی شما مثل این اتفاق را کجای فوتبال دنیا می‌بینید؟ کجای دنیا می‌بینید که ستاره‌هایی بیش از یک دهه بدرخشند و جانشینی نداشته باشند؟!
مهدوی‌کیا، کریمی، کعبی، مجیدی، هاشمیان و...یا از تیم ملی خداحافظی کرده‌اند و یا اینکه از تیم ملی کنار گذاشته شده‌اند. این دقیقا چه معنایی دارد؟ دقیقا معنای این آن است که امروز جوانترها از آنها بهترند که جای اینها را گرفته‌اند اما به راستی چه باید گفت برای فوتبالی که جانشین ستاره‌هایش را پس از یک دهه نمی‌شناسد و آنها را پرورش نداده است؟
آیا واقعا در فوتبال ما تا این حد قحط‌الرجال است که همه فشار بازیهای سنگین روی دوش مردانی از یک دهه قبل باشد؟ و یا مردانی که از روزهای اوجشان 8 سال می‌گذرد؟
دیدار استیل‌آذین با استقلال از یک نظر لذت‌بخش بود و آن مرور خاطرات یک دهه قبل بود! اما از منظر جانشین‌سازی، از نظر تاکتیکی، از نظر کوچ و نحوه تعویض‌ها و ...جملگی معیوب بود.
آیا نباید اینها را دید؟ و آیا باید در خواب رویش 9 گل که اکثر آنها توسط پیرمردها به ثمر رسیده‌اند خوابید؟!
وای بر فوتبالی که نمی‌تواند از خسرو حیدری‌اش یک مهدوی‌کیای دیگر بسازد! وای بر فوتبالی که در آن کریم باقری‌اش جور 10 بازیکن جوانترش را در پرسپولیس می‌کشد و با 38 سال سن در یک بازی او به تنهایی 2 گل می‌زند و دیگران با هم یک گل (بازی با آلومینیوم هرمزگان). وای بر فوتبالی که ستارگان دهه قبلش به دلیل ضعف مفرط بازیکنان جدید اینچنین می‌درخشند و متمایز از جوانترهایش هستند!
وای بر فوتبال!
به نظر شما این مهمترین برداشت از بازیهای اخیر این فوتبال و این لیگ نیست؟
در این باره بیشتر باید نوشت! فقط این را بدانید که مهمترین دلیل عدم سازندگی بازیکنانی در رده آن ستاره‌ها دانش فنی و انتخاب‌های سرمربیگری اشتباه است که اگر چنین نبود و بلاژویچ‌ها و دنیزلی‌ها و برانکوها همچنان در این فوتبال بودند امثال کعبی‌ها، کریمی‌ها، تیموریان‌ها، نکونام‌ها و دیگر بازیکنانی در نسل میانه همچنان ساخته می‌شدند اما امروز یک لیگ مقابل ستاره‌های پیرمرد یک دهه قبل سر تعظیم فرود آورده چون سازندگی و فلسفه وجود ندارد.