زندگي
زن و شوهرهاي جوان در آغاز، غالباً توأم با صفا و آرامش بوده، مهرباني و
مودت بر تمامي روابط آن ها سايه افکنده است. همين مودت و مهرباني ميان
آنان است که مايه آرامش روان مي شود و دنيايي آکنده از عشق و محبت به
ارمغان مي آورد. زيرا پسر و دختري که براساس فطرت الهي نيازمند يکديگر
هستند، اکنون به خاطر طبيعت خويش به سوي هم جذب شده اند و هر کدام معنايي
ديگر براي زندگي يافته اند و در کنار هم آرامش مي يابند.

اين آرامش، از اين جا ناشي مي شود که اين دو جنس، مکمل يکديگر و
مايه شکوفايي و نشاط و پرورش هم هستند؛ به طوري که هر يک بدون ديگري ناقص
است و طبيعي است که ميان يک موجود و مکمل وجود او چنين جاذبه نيرومندي
وجود داشته باشد. اين آرامش خاطر جز به وسيله عشق و محبت به دست نمي آيد.
ازدواجي که در آن مهر، محبت و علاقه وجود نداشته باشد، طبيعتاً زندگي از
آرامش واقعي برخوردار نخواهد بود و ديري نخواهد پاييد که بنيان آن سست
شده، ويران مي گردد. چرا که «خانه از پاي بست ويران است.» به همين جهت، در
سال هاي اوليه زندگي، علاقه و محبت نقش مهمي در پايداري اساس خانواده دارد
و در حقيقت انگيزه ارتباط و بستگي بين زوجين است.

استاد شهيد مطهري درباره نقش ازدواج در ايجاد علاقه و محبت بين زن و
مرد، مي گويد: «پسر و دختري که هيچ کدام آن ها در زمان تجردشان در هيچ چيز
نمي انديشيدند مگر در آن چه مستقيماً به شخص خودشان ارتباط داشت، همين که
به هم دل بستند و کانون خانوادگي تشکيل دادند، براي اولين بار خود را به
سرنوشت موجودي ديگر علاقه مند مي بينند، شعاع خواسته هايشان وسيع تر مي
شود، و چون صاحب فرزند شدند، به کلي روحشان عوض مي شود. آن پسرک تنبل و
سنگين، اکنون چالاک و پرتحرک شده است و آن دخترکي که به زور هم از رختخواب
برنمي خاست، اکنون تا صداي کودک گهواره نشينش را مي شنود، همچون برق مي
جهد. کدام نيروست که لختي و رخوت را برد و جوان را اين چنين حساس ساخت؟
آن، جز عشق و محبت نيست.»

قرآن کريم به اين مهم اشاره دارد و مي فرمايد:

«از نشانه هاي او اين که همسراني از جنس خود شما برايتان آفريد، تا در
کنار آن ها آرامش يابيد و در ميانتان مودت و رحمت قرار داد، در اين نشانه
هايي است براي گروهي که تفکر مي کنند.»

بنابر برخي از تفاسير، منظور از مودتي که در آيه به آن اشاره شده
است، همان مهر، محبت و مهرباني بين زن و شوهر است که انگيزه ارتباط در
آغاز زندگي است، ولي در سال هاي پايان زندگي که يکي از دو همسر، ممکن است
ضعيف و ناتوان گردد و قادر به کار و خدمتي نباشد، «رحمت، شفقت و دلسوزي»
جاي «مودت و مهرباني» را مي گيرد.

از نظرگاه قرآن، مودت و مهرباني يکي از اصول اساسي زندگي مشترک است
که خداوند آن را در ميان زن و شوهر جواني که دل به فردا بسته اند، قرار
داده است. غرض از اين مودت، دوستي خالص و صميمانه و به عبارتي ديگر همان
علاقه آتشيني است که بايد بين زوجين وجود داشته باشد. آن گونه دوستي و
علاقه اي که در اعماق جان آن ها ريشه بدواند و موجبات آرامش و سکونشان را
فراهم آورد. اين علاقه و محبت که اوج آن در ماه هاي اوليه زندگي است، اگر
خالصانه و بي ريا باشد و بنا به دستور اسلام پيوسته اظهار گردد، به طور
فزاينده اي رشد مي يابد و عشقي ماندگار خواهد شد.

داد و ستد عاطفي ميان زن و شوهر در ابتداي زندگي تأثير غيرقابل
انکاري در پرورش فرزندان دارد؛ چرا که پدر و مادر فقط در فضايي آکنده از
عشق و محبت مي توانند به تربيت نسلي سازنده و بالنده بپردازند، و نقصان
محبت در هر کدام از آن ها، بي شک خلل بزرگي در امر پرورش صحيح کودکان
ايجاد مي کند. در اين ميان، عواطف مادر نقش بيشتري در تربيت دارد و
برخورداري او از عواطف شوهر، تأثير فراواني در احساسات مادري او دارد، در
نتيجه «وجود زن بايد از وجود مرد، عواطف و احساسات بگيرد؛ تا بتواند
فرزندان را از سرچشمه فياض عواطف خود سيراب سازد.»

بنابراين عواطف و احساسات زن و عشق او به زندگي زناشويي، بستگي مستقيم به ميزان محبتي دارد که از جانب شوهر دريافت مي کند.

بنابراين تبادل عاطفي بين زن و شوهر را مي توان يکي از ويژگي هاي
خانواده متعادل اسلامي و عامل مؤثر همنوايي و سازگاري زوجين دانست. چنان
که گفته شد، در ابتداي زندگي اين تبادل عاطفي حضور وافر و چشمگير دارد؛
ولي پس از مدتي به لحاظ عدم آگاهي يا غفلت يکي از زوجين يا هر دو، نبض
زندگي کند مي شود و عواطف سرشار فروکش مي کنند. آن چه در اين مرحله از
زندگي زناشويي مهم است، نگهداري و افزايش اين محبت بي شائبه نسبت به
يکديگر است. محبتي که اگر فرو پاشد، بنيان زندگي فرو خواهد ريخت و جهنمي
سوزان پديد مي آورد و منشاء ناراحتي ها، اضطراب ها و فشارهاي رواني خواهد
شد.

از اين رو، آگاهي از شيوه هاي صحيح تبادل عاطفي، مي تواند از سرد شدن
کانون خانواده جلوگيري کند. چه بسيارند زنان و شوهراني که يکديگر را دوست
دارند، ولي يا راه ابراز و تبادل اشتياق را نمي دانند، يا شرم افراطي،
مانع از آن مي شود که محبت بي رياي خود را اعلام دارند.

اعلام محبت به سادگي امکان پذير است و انجام آن هم راه هاي گوناگوني
دارد. از طريق مراقبت ها و رسيدگي به هم در غذا، بهداشت و نظافت، آرايش،
معاشرت و برخورد، تمجيد و تحسين از کارهاي يکديگر، تقويت روحيه هم، حمايت
از يکديگر به هنگام نياز و راه هاي مختلف ديگري که زن و شوهر بايد به
تناسب موقعيت هاي گوناگون، آن ها را بيابند و عشق و محبت خود را به يکديگر
ابراز کنند.

تبادل عاطفه، عشق و محبت بين زن و شوهر، ابتدا بايد از قلب آغاز
گردد. زوجين بايد محبت را در قلب خويش پرورش دهند و عشقي خالصانه نسبت به
يکديگر در دل خود پديد آورند. محبتي که صادقانه، بي ريا و دور از هر گونه
شائبه باشد. عشقي که در آن ظاهرسازي و تصنع نباشد و بدون منت، از صميم
قلب، به جا و به موقع باشد. اين امر آنچنان مهم است که اسلام، در همان
ساعات اوليه زندگي به مرد سفارش مي کند که از خداوند اين مهر و محبت را
بخواهد و بگويد:

« بار خدايا! الفت و مهرباني و رضايت او را به من ارزاني دار، مرا از
او راضي گردان و ميان من و او بهترين الفت و گرد هم آمدن قرار ده، چرا که
تو دوستدار هستي و از حرام اکراه داري.»

آنگاه پس از پرورش اين عشق در درون خويش، با سخنان پاکيزه و مهرانگيز
و کلمات زيبا و دل انگيز، به اظهار اين محبت بي ريا بپردازند. چرا که
«سخني که از دل برآيد لاجرم بر دل نشيند.»

رسول خدا (ص) در اين باره مي فرمايد: «اين گفته مرد به زن خود که «من تو را دوست دارم»، هرگز از قلب زن بيرون رفتني نيست.»

حضرت امام جعفر صادق (ع) نيز اظهار عشق و محبت زن نسبت به شوهر را با گفتار پاکيزه و دل انگيز از جمله ويژگي هاي زنان خوب مي شمارند.

يکي ديگر از شيوه هاي تبادل عاطفه، نشان دادن علاقه و محبت به وسيله
رفتار است؛ و در اين راه، انجام هر کار کوچکي که نشان دهنده عشق و محبت
باشد، براي زن و شوهر خوشايند و قابل قبول است. همين کارهاي کوچک و جزيي
از عوامل همنوايي، سازگاري و تفاهم اخلاقي بين آنهاست.

دستور اکيد اسلام است که: «با زنان مهرباني کنيد و دل هايشان را به دست آوريد، تا با شما همراهي کنند.»

حضرت امام علي نيز صفاي زندگي و سازگاري بين زوجين را در مدارا کردن و معاشرت نيکو با يکديگر دانسته، مي فرمايد:

«در تمام حالات با همسرت مدارا کن و به نيکي معاشرت نما تا زندگي با صفا شود.»

در روايات متعدد ديگري، اسلام خوشرفتاري، نيکي و مهرباني زن را نسبت
به شوهر، از وظايف او مي شمارد و همراهي و سازگاري با شوهر را در همه حال
لازم مي داند.

پيامبر اکرم (ص) در اين باره مي فرمايد: «يکي از وظايف زن اين است که
چراغ خانه را روشن کند، غذا آماده نمايد، وقتي شوهر وارد مي شود تا نزديک
در به استقبال شوهر بيايد و به او خوش آمد بگويد.»

چنان که اشاره شد، اظهار عشق و علاقه زن و شوهر به هم، به هر وسيله
ممکن- ولو کوچک و جزئي باشد- موجب رضامندي طرفين است و اين امر در مورد
زنان بيشتر صدق مي کند.

مردها اغلب گمان مي کند که اگر کار کوچکي براي همسرشان انجام دهند،
مثلاً براي او شاخه گلي بخرند، يا از دستپخت او تعريف کنند امتياز قابل
توجهي در روابط زناشويي خود به دست نمي آورند. با اين ذهنيت مرد گمان مي
کند که با پرداختن به کارهاي بزرگ و مهم براي همسرش، وظيفه خود را به
بهترين شکل انجام داده است؛ اما اين قاعده مؤثر واقع نمي شود، زيرا زن ها
در اين مورد، ذهنيت کاملاً متفاوتي دارند.

به راستي وقتي مردي براي همسرش کارهاي جزيي اما متعدد انجام مي دهد،
زن درمي يابد که شوهرش او را دوست دارد و اين سبب مي شود که زن قابل
اعتمادتر و دوست داشتني تر به نظر مي رسد. انجام کارهاي جزئي براي زن،
براي خود مرد نيز التيام بخش است. در واقع اين اقدامات جزيي، رنجش هاي او
و رنجش هاي همسرش را التيام مي بخشد، و مرد به تدريج خود را موجودي
قدرتمند و مؤثر مي بيند. زيرا عشق، علاقه و توجهي را که به آن احتياج
دارد، دريافت مي کند؛ در اين شرايط، زن و شوهر هر دو به خواسته هاي خود مي
رسند. همان طور که مردها بايد پيوسته براي ايجاد علاقه و محبت همسرشان،
کارهاي جزئي کنند، زن هم بايد متقابلاً از اين اقدامات جزئي شوهر، تشکر و
سپاسگزاري کند.

از نگاهي ديگر شايد بتوان گفت: نقش زن در استحکام خانواده از طريق
محبت و عشق، چه بسا بيشتر از مرد است، زيرا طبيعت او اين چنين است و نشان
دادن محبت به شوهر ضمن اين که اعتماد او را به خود جلب مي کند، نفس
گريزپاي او را نيز در مهار و کنترل خود درمي آورد، زن از طريق اعمال محبت
مي تواند در جان شوهر نفوذ کند؛ در قلب او تأثير گذارد؛ به او شادي و اميد
دهد؛ اضطراب و نگراني اش را از ميان ببرد و به او آرامش و صفا بخشد. زن با
يک تبسم يا تشکر مي تواند به شوهرش اطلاع دهد که از کار او خشنود شده است.
زيرا براي اين که بتواند همسرش را از لحاظ عاطفي تأمين کند، به قدرشناسي و
تشويق او نياز دارد. مرد بايد احساس کند که مي تواند تفاوتي را در همسرش
ايجاد کند و اگر بفهمد کسي متوجه خدمات او نيست، از ارايه خدمات بيشتر
خودداري مي کند. بنابراين زن بايد شوهرش را آگاه سازد که قدر خدمات او را
مي داند و از آن تشکر مي کند.

با اين روش، حتي اگر مردي همسرش را دوست داشته باشد، هنوز اين زن است
که مي تواند، براي بهبود روابط خود با شوهرش کاري انجام دهد، بدين صورت که
اگر زن خدمت کوچک و جزئي ارائه شده از سوي شوهرش را مورد قدرشناسي قرار
دهد، مرد بارديگر احساس مي کند که همسرش را دوست دارد.