اعتياد و خانواده

اعتياد يك عادت نيست بلكه يك بيماري است كه از جايگزين كردن مواد افيوني بيروني بجاي مواد طبيعي در بدن بوجود مي آيد . و چون خودخواسته و در شروع از روي هوي و هوس و لذت جوئي بوده است ، نه تنها خانواده و اطرافيان بلكه خود شخص مصرف كننده هم باور ندارند كه در پي استفاده مكرر جسم و روان او از تعادل طبيعي خارج گرديده است .
افراد درگير با اعتياد معمولاَ حاضر به پذيرش اين بيماري نيستند و براي پاسخ به سوالات خود دلايلي دارند كه معمولاَ يكسان است . مثلاَ مي پرسند مگر مي شود كسي با دست خودش به سراغ اين بيماري رفته و به جان بخرد ؟ و يا ماده اي كه خودش نقش آرام كننده و درمان كننده داشته است چگونه سبب بيماري مي گردد ؟
و يا ماده جادوئي كه خود نشئگي آور بوده چرا بايد عوارض مصرف نكردن آن خماري و كسالت و بي حالي باشد ؟
و يا در صورت عدم استفاده از مواد مخدر چرا نبايد شخص حالت طبيعي يك فرد معمولي را داشته باشد ؟
و سوالاتي از اين دست كه اغلب توجيح است و باعث گمراهي مي گردد .
به نظر مي رسد كنكاش در تجربيات افرادي كه اين مراحل را طي نموده اند مي تواند راهگشاي بسياري از جمله جوانان كنجكاو و خانواده هاي آنها در زمينه پيش گيري و مقابله با معضل اعتياد باشد .
فردي كه به قصد تفريح و سرگرمي و لذت جوئي به دنبال مصرف مواد رفته بدون شك با جذابيتي كه مواد دارد پس از مدتي گرفتار خواهد شد و با عوارضي مثل بهم ريختگي ، عدم تعادل ، افسردگي و بهم ريختگي ، خود و خانواه را دچار مشكل مي كند . پس اولين انتظاري كه از وي مي رود اينكه هر چه سريع تر مصرف مواد را قطع نمايد كه عادي هم به نظر مي آيد . مي پرسند چرا بايد يك نفر به خاطر خوش گذراني باعث اين همه مشكلات باشد ؟







اما مي دانيم با اين نگرش نه تنها تاكنون راه به جائي نبرده ايم بلكه هرروز ادامه اين تنش ها موجب اختلافات خانوادگي و طلاق و بيكاري و ناهنجاري هاي اجتماعي بوده است . لذا اين تصور كه فرد مصرف كننده فقط با قطع مصرف ترك مي كند همان طرح صورت مسئله اعتياد در كنگره است كه هر وقت عنوان شده نسبت به پاك كردن صورت مسئله اقدام كرده اند و كمتر كسي حاضر به پذيرش ابعاد مختلف اين بيماري يا مثلث درمان است ، كه از جسم ، روان و جهان بيني تشكيل مي گردد .
به تجربه ثابت شده افرادي كه اعتياد داشته اند و بارها دست به ترك و يا قطع ناگهاني زده اند هيچكدام موفق نبوده و برگشت خورده اند .
پس آنچه براي فراگيري خانواده هاي درگير اعتياد بسيار ضروري است اينكه فرد معتاد بايد همزمان با كاهش پله اي مواد مخدر كه همان بازپروري جسم است با فرصت دادن به غدد توليد كننده مواد افيوني بر روي روان و جهان بيني خودش هم كار كند در غير اين صورت با اولين بهم ريختگي و ناملايمات به سراغ مواد مي رود چون نياز رواني او كه اعتماد به نفس و خودباوري مي باشد كه درمان نشده است .
اما نقش خانواده كه از روز اول اعتياد درمقابل او قرار گرفته اند و جز سرزنش و تحقير كاري انجام نداده اند نه تنها مرهمي بر زخم او نيست بلكه مشكلات رواني و روحي او را تشديد مي كنند .
به تجربه ثابت شده خانواده هائي كه در كنگره 60 مشاوره گرديده و اين بيماري را پذيرفته اند نه تنها در مقابل بيمار شان نيستند بلكه به عنوان پرستار يا همسفر با صبر و استقامت در طول 10 يا 11 ماه بيمار خود را درمان كرده اند و قبول دارند كه اعتياد را نمي شود يك شبه ترك كرد و نتيجه اين تعامل و پذيرش را به چشم خود مي بينند