ضرورت آموزش نماز و احكام در برنامه درسي مدارس
و ما كان المؤمنون لينفروا كافه فلولا نفر من كل فرقه منهم طائفه ليتفقهوا في الدين و لينذروا قومهم اذا رجعوا اليهم لعلهم يحذرون(1)
براساس اين آيه مؤمنين موظف به آموزش دين براي ارشاد و هدايت ديگران هستند. عبارت «لولا»ي موجود در آيه دلالت بر ترغيب و تحريص و ارعاب دارد.
علامه طباطبايي در تفسير آيه مي فرمايد:
مراد از تفقه فهم جميع معارف دينيه از اصول و فروع دين است، نه خصوص احكام عمليه كه در پيش متشرعه، به فقه مصطلح است.
بنا به نظر علامه طباطبايي منظور از تفقه در دين در اين آيه شامل اصول و فروع دين است. اصول دين كه اصول اعتقادي نيز شناخته مي شود، اعتقاد هر فرد به اصول، توحيد، نبوت، امامت، عدل و معاد است.
فروع دين يا فروع عملي ده فرع دين، عبارت از نماز، روزه، حج، جهاد، امر به معروف، نهي از منكر، تولي و تبري، خمس و زكات است.
اين آيه و آيات ديگر و رواياتي چند، مسلمانان را موظف به تعليم و تعلم اصول و فروع دين به عنوان واجب كفايي نموده است.
فروع عملي به عنوان بيرق و پرچم دين و به عبارتي ظاهر دين است كه هر مسلماني با اعمال عبادي خود وابستگي خود را به آن دين اظهار مي كند.
در بين فروع عملي دين به نماز باتوجه به ماهيت آن بيشتر از ساير عبادات توصيه شده است.
و از جهاتي نيز نماز با ساير عبادات تفاوت اساسي دارد. از مهمترين اين تفاوت ها استمرار آن در طول عمر انسان و در طول روز است.
تداوم استمرار در نماز نياز به عادت در انجام اين عبادت دارد.
علماي تربيت قديم به اهميت عادت در جوارح انسان ها براي انجام اين عبادت اذعان داشتند و با عمل به روايات تربيتي از بزرگان دين، انسان هاي عامل به احكام دين تحويل جامعه مي دادند.
در گذشته اي نه چندان دور سنت رايج بين مردم اين بود كه پدران در سه و چهار سالگي به فرزندانشان اصول و فروع دين را با معاني آن ياد مي دادند. و با الهام از امام علي(ع) كه در زمينه حساسيت هاي تربيتي نونهالان به فرزندش امام حسن(ع) مي فرمايند: «و انما قلب الحدث كالارض خاليه ما القي فيها من شي قبلته»
قلب نوجوان مانند زمين خالي است كه هرچه در آن پاشيده شود، رشد مي كند. مواظب زمين آماده، براي شخم شان بودند. تا با هر بذر ناپاكي، محصولشان آفت نبيند.
آنان با تمسك به امام صادق(ع)، مانع ورود نامحرمان مغرض و دشمنان دين به حريم تربيتي فرزندان خود بودند.(2)
دشمناني كه به نقش عمل در حفظ و پايداري دين آگاه بوده و بهترين راه مبارزه با دين را در زير سؤال بردن عمل به دين مي دانستند، در انتخاب روش براي زدودن اصل دين هوشيارانه عمل مي كردند.
به راستي، آيا به نقش عادت در تربيت اذعان كامل داريم؟ آيا به نظر دانشمندان دين درمورد اهميت تربيت در نوجواني و پذيرش بيشتر و آسان تر عادت در نوجوانان آگاهي داريم؟
براي آگاهي بيشتر به اين موضوعات نظر سه تن از علماي تربيت را يادآور مي شويم:
در اهميت تربيت و كسب عادت در دوران نوجواني ابوعلي سينا مي گويد:
پيش از آن كه نوجوان به خوي هاي بد و عادت زشت آشنا شده، صورت آنها در صفحه نفس نقش بندد، بايد كودك را با اخلاق نيكو و صفات پسنديده و عادات ستوده مواجه ساخت و وجودش را به آنها بياراست.
بايد بچه را از كارهاي بد دور و از عاداتي كه عيب شمرده مي شود بركنار كرد.(3)
آيت الله مطهري درمورد جنبه پذيرشي افراد در مقاطع با اولويت دادن به مقطع مهدكودك نسبت به مقطع ابتدايي و مقطع ابتدايي نسبت به مقطع راهنمايي و... در زمينه كسب عادت مي فرمايد:
بچه اي كه در كودكستان است از بچه دبستان و بچه دبستان از نوجوان دبيرستان و نوجوان دبيرستان از جوان دانشگاه جنبه پذيرشش بيشتر است.(4)
امام خميني با اذعان به نقش مهم تربيت و عادت در دوران كودكي قصور در تربيت و قصور در ايجاد عادت در نونهالان را مايه شقاوت و بدبختي كودكان مي داند و در اين رابطه مي فرمايد:
اطفال را معلومات يا اخلاقي كه در اول صباوت حاصل شده تا آخر كهولت باقي و برقرار است و نسيان به معلومات زمان طفوليت كمتر راه پيدا مي كند، از اين جهت تربيت اطفال و ارتياض صبيان از مهماتي است كه عهده داري آن بر ذمه پدر و مادر است. اگر در اين مرحله سهل انگاري و فتور و سستي شود چه بسا كه طفل بيچاره را كار بسيار كشد و منتهي به شقاوت و بدبختي ابدي او شود.(5) به راستي در مقابله با مرجئه هاي همه فن حريف در عصر ارتباطات در عصري كه دشمن از كوچه بازار گذشته و وارد خانه هاي مردم شده و در عمل به احكام دين ايجاد شبهه مي كند چه كاري انجام داده ايم؟
آيا جوانان خودمان را در حدي كه پدرانمان تربيت مي كردند، تربيت مي كنيم؟ آيا آنان را به اقل نيازشان در بندگي خدا كه با آگاهي آنان از احكام دين محقق مي گردد، آشنا مي كنيم؟ براي دسترسي بهتر به جواب سؤال فوق آن را با طرح پرسشنامه اي در همين رابطه از طرف يكي از مدارس شاهد تهران از خود جوانان جويا شديم. آنان بيش از هشتاد درصد در رابطه با تدريس درس احكام در مدرسه به گزينه ضروري و يا خوب است علامت زدند و علناً به نياز خود كه بايد از سوي نهاد خانواده و يا مدرسه رفع مي شد و نشده است، اشاره كردند.
لازم است بدانيم قريب به اتفاق كساني كه در اين پرسشنامه خود را تارك نماز معرفي كرده اند، از بابت بي اعتقادي آنان به نماز و دين نيست، بلكه ناشي از ناآگاهي آنان به فلسفه احكام و جهل آنان نسبت به اهميت احكام و سستي و تنبلي آنان در انجام اين عمل است.
آنان با مذمت و سرزنش خود به واسطه كوتاهي در امر تكاليف ديني به اين امر كه نهادي بايد خود را موظف به آموزش احكام و فلسفه آن بداند و در زدودن سستي و تنبلي به روش قدما در ايجاد عادت به نماز با برگزاري مستمر نمازظهر در مدرسه به انجام برساند.
تا با اين وظيفه بزرگ عنوان مكنت بافتگان جامعه را شامل حال خود نموده و مشمول آيه 41 سوره حج كه اجراء و برگزاري نماز جماعت را از وظايف جوامع مقتدر مي داند، گردد.(6)
براي آموزش احكام در مدرسه از مهدكودك تا دبيرستان براي هر پايه بايد يك ساعت تحت عنوان درس آموزش نماز و احكام به صورت عملي و نظري درنظر گرفته شود. در جنبه عملي زمينه سازي براي ايجاد عادت مدنظر قرار گيرد و براي پايه هايي كه تأليف كتاب درسي مقدور نيست، زنگ احكام و نماز به صورتي عملي و نظري با محوريت ايجاد عادت در طول هفته در برنامه درسي آنان قرار داده شود و براي پايه هايي كه آموزش با كتاب مقدور است، علاوه بر محوريت احكام عملي و ايجاد عادت، كتاب درسي تحت اين عنوان تأليف شود و درمورد احكام و فلسفه آن بحث كند.
براي اين كلاس ها از بهترين و خوش اخلاق ترين مربيان استفاده شود.
در اين زنگ به دانش آموز نمره تك داده نشود و در صورت امكان باتوجه به وضعيت مدرسه دانش آموزان پذيرايي شوند و مربيان عزيز به ذكر دلايل منطقي عبادت درحد درك و پذيرش دانش آموز در بين برنامه اقدام كنند و با برگزاري مسابقاتي با جوايز ارزشمند آنان را براي اين حقيقت تشويق نموده و فعاليت هاي دانش آموزان را مورد نقد و بررسي قرارداده و نكات مثبت و منفي كارشان را به آنان متذكر شوند. در ايجاد جذابيت به شكلي عمل شود كه دانش آموزان همانند زنگ ورزش براي تشكيل اين كلاس لحظه شماري كنند.