نمایش نتایج: از شماره 1 تا 3 , از مجموع 3

موضوع: مسئله لباس نمازگزار

  1. #1
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2010/01/09
    محل سکونت
    *گیلان-املش*
    سن
    31
    نوشته ها
    5,954

    New 1 مسئله لباس نمازگزار

    شرح كتاب مصباح الشريعة ومفتاح الحقيقة
    لباس در نماز
    مسئله لباس نمازگزار چه مرد چه زن از مسائل بسيار مهم اسلامى است ؛ لباس نمازگزار از هر جهت بايد مباح و حلال و پاك و پاكيزه باشد .
    لباس‏هايى كه پوشيدن آن در فرهنگ اسلام حرام شده ، يعنى لباس زربفت و حرير و ابريشم خالص براى مردان و آنچه از حيوانات حرام گوشت ساخته مى‏شود و آنچه از راه غيرمشروع به دست مى‏آيد ، براى مردان و زنان ، نماز در آن باطل است .
    انسان به هنگام نماز بايد به اين نكته توجه داشته باشد كه به محضر مقدس حضرت رب العزة مى‏رود و مى‏خواهد در پيشگاه با عظمت حضرت ذوالجلال بايستد و قصد دارد در برابر صاحب عالم و آدم قرار بگيرد ، بايد از لباسى كه در خور شأن محضر آن جناب نيست پرهيز كرد و از پوشيدن لباسى كه او متنفر است دورى جست ، به خصوص در مسئله لباس در همه جا و در برابر حضرت مولا به طريق اولى بايد توجه داشت كه لباس تن از حق مظلومان و خون دل مسكينان بافته نشده باشد و هر تار و پودش متعلق به محرومى نباشد و آن لباس از طريق فروش مواد احتكارى ، مواد حرام و خدعه و حيله با مسلمانان و غصب و زور و ظلم و تجاوز بدست نيامده باشد و داستان لباس ، داستان گوهر تاج شاه نباشد كه هر ذره‏اش از خون دل يتيم و فقير و محروم و مسكين و بيوه زن ساخته شده باشد .
    روزى گذشت پادشهى از گذرگهى
    فرياد شوق بر سر هر كوى و بام خاست
    پرسيد زان ميانه يكى كودك يتيم
    كاين تابناك چيست كه بر تاج پادشاست
    آن يك جواب داد چه دانيم ماكه چيست
    پيداست آن قدر كه متاعى گرانبهاست
    نزديك رفت پيره زنى گوژپشت و گفت
    اين اشك ديده من و خون دل شماست
    ما را به رخت و چوب شبانى فريفته است
    اين گرگ سال‏هاست كه با گله آشناست
    آن پارسا كه ده خرد و ملك ، رهزن است
    آن پادشا كه مال رعيت خورد ، گداست
    بر قطره سرشك يتيمان نظاره كن
    تا بنگرى كه روشنى گوهر از كجاست
    پروين به كج روان سخن از راستى چه سود
    كو آن چنان كسى كه نرنجد زحرف راست [39]
    آرى ، لباس نمازگزار مسئله بسيار مهمى است ، لباس نمازگزار تار و پودش بافته شده از مايه قناعت ، انصاف ، درستى ، صدق ، رعايت حلال حق است و لباسى است كه از غصب ، ظلم ، دزدى ، تجاوز به حقوق ديگران ، رشوه ، احتكار ، بى‏انصافى ، كلاه بردارى به دور است .
    لباس نمازگزار ، لباسى است كه بر اساس خواسته مولا بدست آمده و براى رضاى مولا پوشيده شده و از هر پيرايه‏اى جز عنايت و لطف دوست پاك و پاكيزه است و خلاصه لباس نمازگزار ، لباس عبوديت است و بس !
    در « تفسير ابو الفتوح رازى » آمده :
    مردى به بازار برده فروشان رفت براى خريد برده ، برده‏اى را در مغازه‏اى ديد و قبل از خريد از او سؤال كرد كه غذا و لباس و اندازه كار تو چيست ؟ او به سؤالات پاسخ گفت : خريدار او را نپسنديد ، به مغازه ديگر رفت برده‏اى را ديد از او پرسيد :
    چه نوع غذايى خوراك تو است ؟ گفت : هرچه مولا محبت كند . پرسيد : چه اندازه كار مى‏كنى ؟ پاسخ داد : آنچه مولا بخواهد . سؤال كرد : چه لباسى مى‏پوشى ؟
    جواب داد : آنچه مولا بپسندد .
    اى مسلمانان و اى نمازگزاران ! از پوشيدن لباسى كه مولا نمى‏پسندد بپرهيزيد و لباس خود را به خصوص به وقت عبادت از نوعى قرار دهيد كه محبوب مولاست ، در پيشگاه مقدس حضرت او در غذا و كار و اخلاق و لباس از يك برده كمتر نباشيد !
    جامه خود را جامه غرور و تكبر و فخرفروشى قرار ندهيد ، از جامه‏اى كه شما را به سوى رذايل اخلاقى مى‏كشد خوددارى كنيد ، جامه خود را جامه ادب ، وقار ، محبت ، خدمت ، شرف ، پاكى ، فضيلت و تواضع و انكسار و عرفان قرار دهيد ، آرى ، جامه عارفانه بپوشيد .
    به قول پروين اعتصامى :
    به درويشى بزرگى جامه‏اى داد
    كه اين خلقان بنه كز دوشت افتاد
    چرا بر خويش پيچى ژنده و دلق
    چو مى‏بخشند كفش و جامه‏ات خلق
    چو خود عورى چرا بخشى قبا را
    چو رنجورى چرا ريزى دوا را
    كسى را قدرت بذل و كرم بود
    كه ديناريش در جاى درم بود
    بگفت اى دوست از صاحبدلان باش
    بجان پرداز و با تن سرگران باش
    تن خاكى به پيراهن نيرزد
    وگر ارزد به چشم من نيرزد
    ره تن را بزن تا جان بماند
    ببند اين ديو تا ايمان بماند
    قبايى را كه سر مغرور دارد
    تن آن بهتر كه از خود دور دارد
    در هنگام ورود به جهان پرمنفعت نماز بايد توجه داشت كه بيداران راه حق و عاشقان واصل و عارفان كامل بر اساس استفاده از مسائل وحى و گفتار نوربخش انبيا و امامان عليهم‏السلام معتقد به پوشش دو نوع لباس به وسيله نمازگزارند : يكى براى پوشش ظاهر به عنوان ستر عورت و ديگر براى پوشش باطن به عنوان آراستگى جان .
    در اين زمينه در كتاب «معراج السالكين و صلاة العارفين» چنين آمده است :
    فصل پنجم در ستر عورت است و آن نزد عامه ستر مقابح بدن است از ناظر محترم و در حال صلاة و در نزد خاصه ستر مقابح اعمال است به لباس تقوا كه خير البسه است مطلقا و در وقت حضور در محضر بالخصوص و در نزد اخص خواص ستر مقابح نفوس است به لباس عفاف و در نزد اهل ايمان ستر مقابح قلوب است به لباس طمأنينه و در نزد اهل معرفت و كشف ستر مقابح سرّ است به لباس شهود و در نزد اهل ولايت ستر مقابح سرّاست به لباس تمكين و سالك چون بدين مقام رسيد ، ستر جميع عورات خود را نموده و لايق محضر شده و از براى او دوام حضور است .
    و حق تعالى جلت رحمته و وسعت ستّاريته ، ستّار جميع عورات و مقابح خلق است .
    اين گونه بشر را به البسه گوناگون كه آن‏ها را از مقابح ظاهريه بدنيه ستر نمايد مورد محبت قرار داده و مقابح اعمال او را به پرده ملكوت ستر فرموده و اگر اين پرده ستّاريت ملكوتيه بر صور اعمال ما بندگان نبود و صور غيبيه آن‏ها ظاهر مى‏شد ، در همين عالم رسوا و خوار مى‏شديم .
    آرى ، اگر رحمت و عنايت و لطف و كرم و آقايى و بزرگوارى او نسبت به ما نبود ، ما در ميان خلق جايى و محلى براى زندگى نداشتيم ، اما حق تعالى جلت عظمته خود قبائح اعمال ما را از انظار اهل عالم مستور فرموده و ستر نموده مقابح اخلاقى و ملكوت خبيثه ما را به اين صورت معتدله مستقيمه ملكيه و اگر اين ستر را هتك فرموده بود و صور ملكات اخلاق ظاهر مى‏شد ، هريك به يك با آن ملكيه باطنيه بوديم ، چنانچه در غير اين عالم كه وقت ظهور سراير امت و روز بروز ملكات است ، چنين خواهد گرديد .
    و در حدیث است که :
    قَال رسول اللّه صلى‏الله‏عليه‏و‏آله : تُحْشَرُ عَشْرَةُ أَصْنافٍ مِنْ اُمّتى أشْتاتاً قَدْ مَيَّزَهُمُ اللّهُ تعالى مِنَ الْمُسْلِمينَ وَبَدَّلَ صورهم فَبَعْضُهُم عَلى صُوْرَةِ القِرَدَةِ وبعضهم على صُورَةِ الْخَنازير . .[40] .
    پيامبر اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله فرمودند : مردم در قيامت به ده صورت محشور مى‏شوند كه خداوند آنها را از مسلمانان جدا كرده و صورتشان را تبديل مى‏كند ، بعضى از ايشان به صورت ميمون محشور مى‏شوند و بعضى به صورت خوكها .
    از رسول گرامى اسلام صلى‏الله‏عليه‏و‏آله روايت شده :
    متكبر ، محشور شود به صورت مورچه ضعيفى و پايمال خلايق گردد ، تا مردم از حساب فارغ شوند .[41] بالجمله اين صورت انسانيه پرده ستّاريت حق است به روى عورات باطنيه ، چنانچه ستر مقابح قلوب و اسرار را فرمايد به ستّاريت افعاليه و اسمائيه و ذاتيه ، از همه موجودات ملكيه و ملكوتيه به حسب مراتب آن‏ها .
    و بر سالك سبيل آخرت و مجاهد فى سبيل اللّه لازم است كه ستر عورات باطنيه و سريه خود را بنمايد تمسك به مقام غفاريت و ستّاريت حق و حقيقت توبه و ورود به منزل انابه خود و عورات خود را مستور نمايد .
    سالك الى اللّه و مجاهد طريق معرفت در هيچ حالى از وظيفه عبوديت و حفظ محضر ربوبيت جلت عظمته غفلت نكند ، حتى در امور عاديه و آداب معاشرت ، حظّ قلوب و ارواح را عطا كند و حق تعالى و نعم و عطيات او را در هر چيز مشاهده كند .
    پس در وقت پوشيدن لباس ظاهر از لباس تقوا و ايمان كه خير البسه هستند غفلت نكند و چنانچه با لباس ظاهر ستر عورت ظاهرى كند ، با آن البسه ستر عورات باطنيه نمايد كه قباحت و زشتى آن‏ها بالاتر است .
    و كرامات حق تعالى و الطاف آن ذات مقدس را منظور كند و لباس ظاهر را براى اداى عبوديت و لباس باطن را براى آداب حضور در محضر ربوبيت بپوشد و در البسه ظاهريه و باطنيه ، بهترين آن‏ها او را به ياد حق آورد و از ذكر او غافل نكند .
    پس در ماده و هيئت لباس ظاهر ، اختيار چيزى كند كه اسباب سركشى نفس نشود و مورث غفلت از حق نگردد و او را در زمره اصحاب عجب و ريا و مفاخرت و تكبر و تزين منسلك نكند و ملتفت باشد كه ركون به دنيا حتى در اين امور ، در قلب تأثيرات غريبى مى‏گذارد كه موجب هلاكت آن است .
    و بداند كه اين آثارى كه در نفس به واسطه بعض البسه فاخره حاصل مى‏شود از آفات دين و قسوت قلب است كه خود از امهات امراض باطنيه است .
    و در البسه باطنيه خيلى اهتمام كند كه شيطان و نفس اماره را در آن‏ها تصرفى نشود و او را مبتلا به عجب و ريا و سركشى و افتخار نكند و بر بندگان خدا به دين خود و يا تقوا و طاعت و كمال و معرفت و علم افتخار ننمايد و تكبر نفروشد و از عواقب امر خود و مكر اللّه ايمن نباشد و بندگان خدا را هرچند در لباس اوباش و اهل معصيت هستند ، حقير نشمارد كه اين‏ها از مهلكات نفس است و موجب عجب به ايمان و اخلاق و اعمال است كه سرچشمه همه مفاسد است .
    و در وقت پوشيدن لباس ، متذكر حق شود و رحمت‏هاى ظاهره او را كه از جمله آن‏ها شرّ ذنوب و فضايح است به ياد آرد و با حق تعالى به اخلاص و صدق معامله كند و ظاهر را به ستر طاعت و باطن را به ستر خوف و رهبت مزين نمايد و متذكر عنايات حق شود كه اسباب ستر عورات ظاهره و باطنه را مرحمت فرموده و راه توبه و انابه را به روى بندگان مفتوح فرموده كه به ستر ستّارى و غفارى حق خود را مستور كرده و عيوب خويش را بپوشانند و چنانچه حق تعالى ستّار عيوب بندگان است ، ستّاران را دوست دارد و از هتك ستور بيزار است .
    پس سالك الى اللّه ، ستّار عيوب بندگان خدا است و عمر خود را در كشف سرّ مردم تلف نكند و چشم خود را از عورات و عيوب بندگان خدا بپوشد و هتك ستر نكرده و پرده ناموس احدى را ندرد ، چنانچه خداوند ستّار ، ستر عيوب او را كه از ديگران بزرگ‏تر و فضيح‏تر است فرموده و بترسيد از اين‏كه اگر پرده عيوب كسى را بدرد ، حق تعالى پرده ستّاريت از بعض اعمال و اخلاق او بردارد و در ميان جمع او را رسوا و خوار گرداند .
    و مسافر طريق آخرت ، مطالعه در عيوب و عورات ، او را از عيوب ديگران مشغول مى‏كند و تجسس امورى كه به حال او فائده ندارد يا ضرر دارد نمى‏كند و عمل خود را رأس المال تجارت ديگران قرار نمى‏دهد آن هم به واسطه غيبت و هتك ستر و از عيوب و ذنوب خود هيچ گاه نسيان نمى‏كند كه نسيان گناهان از بزرگ‏ترين عقوبات حق است در دنيا كه انسان را از جبران آن‏ها باز مى‏دارد و از بزرگ‏ترين اسباب عقاب در آخرت است و تا بنده خدا به طاعت حق و مداقه در اعمال خود و مطالعه در معايب نفس مشغول است و از آنچه در دين خدا عار است بركنار باشد ، از آفات دور و در درياى رحمت حق مستغرق و به گوهرهاى حكمت فائز است و اگر نسيان ذنوب خود كرد و از معايب خود غفلت ورزيد و خودبين و خودخواه شد و اعتماد به حول و قوه خود كرد ، رستگارى نخواهد ديد و به فلاح نايل نخواهد شد .
    اى محبوب محبان ! اى خالق مهربان ! اى آمرزنده گناهان ! سراسر وجودم و تمام هستيم و همه موجوديتم از عيب و علت و از عوامل عار و ننگ موج مى‏زند ، اگر پرده پوشى تو نبود ، اگر لباس ستّارى و غفارى بر من نمى‏پوشاندى ، كدام يك از بندگانت حاضر بودند جواب سلام مرا بدهند و كدام يك آماده بودند با من معاشرت كنند و چه انسانى حاضر بود به من خدمت نمايد ؟
    پرده پوشى تو باعث شده كه من در بين خلق تو صاحب وجاهت و آبرو باشم و بندگانت خيال كنند كه من هم بنده‏اى از بندگان خوب توام ، واى بر من ! آه بر من !
    حسرت و اندوه و غم از من كه دچار چه بلاى بزرگى هستم ، بلاى دو صورت بودن ، سيرتم غرق در خبث و پليدى و آلودگى ، صورتم غرق در ادب و وقار و بندگى ، در حالى كه تو از من خواسته‏اى باطنم از ظاهرم بهتر باشد ، واى بر من از روزى كه پرده‏ها برداشته شود و تمام عيوب و نواقص باطن آشكار گردد ! آه بر من از روزى كه در دادگاه تو حاضر شوم و قاضى من تو و انبيا و ائمه معصومين عليهم‏السلام باشند ! اى معشوق ! همان‏طور كه در دنيا آبرويم را حفظ كردى و لباس ستّارى بر باطن من پوشاندى، در آخرت هم آبروى اين عبد ذليل را حفظ كن و مگذار در ميان بندگانت ، به خصوص در محضر انبيا و اوليا رسوا گردد .
    عدم اسراف در لباس
    اين وصيت عالى اسلام را هم از ياد نبريد كه از شما مى‏خواهد از اسراف و تبذير در كل برنامه‏ها ـ كه يكى از آن‏ها لباس است ـ بپرهيزيد كه خدا مردم مسرف را دوست ندارد[42] و مبذرين ، برادران شيطانند[43] .
    خرج‏هاى گزاف براى خريد و دوخت و پوشش لباس از نظر اسلام اسراف و كار نابه جايى است ، وجدان مسلمان و انصاف يك انسان قبول نمى‏كند كه بدن خودش ، پوشيده به انواع البسه پرقيمت باشد ، ولى در جامعه عده‏اى زندگى كنند كه از فراهم آوردن حداقل لباس براى خود و فرزندانشان عاجز باشند !!
    اندازه‏گيرى در مسائل مالى و اندازه نگاه داشتن در برخورد به مال براى هر مؤمنى لازم است ، مراعات عدالت و ميانه‏روى ، حقيقتى است كه اسلام بر آن تأكيد فراوان دارد :
    عَنْ عَلِىٍّ عليه‏السلام قَالَ : لا يَذُوقُ الْمَرْءُ مِنْ حَقيقَةِ الاْءيمانِ حَتّى يَكُونُ فيهِ ثَلاثُ خِصالٍ :
    اَلْفِقْهُ فِى الدّينِ ، وَالصَّبْرُ عَلَى الْمَصائِبِ وَحُسْنُ التَّقْديرِ فِى الْمَعَاشِ[44] .
    على عليه‏السلام فرمود ، مرد ، حقيقت ايمان را نمى‏چشد ، مگر در او سه خصلت باشد : فهم در دين ، ايستادگى در برابر مصائب ، نيكو اندازه نگاه داشتن در معاش .
    عَنْ أَبى عبداللّه عليه‏السلام قَالَ : إِنَّ الْقَصْدَ أَمْرٌ يُحِبُّهُ اللّهُ عَزَّ وَجَلَّ وَإِنَّ السَّرْفَ أمرٌ يُبْغِضُهُ حَتّى طَرْحِكَ النَّواةَ فَإِنَّها تَصْلِحُ لِشَْئٍ وَحَتّى صَبِّكَ فَضْلَ شَرابِكَ[45] .
    امام صادق عليه‏السلام فرمود : ميانه‏روى حقيقتى است كه محبوب خدا است و زياده روى برنامه‏اى است كه مبغوض حق است تا جايى كه هسته‏اى را به دور بيندازى ، هسته‏اى كه به درد كارى مى‏خورد و تا جايى كه زيادى آب آشاميدنى خود را بر زمين بريزى .

  2. #2
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2010/01/09
    محل سکونت
    *گیلان-املش*
    سن
    31
    نوشته ها
    5,954

    پیش فرض

    لباس نمازگزار قسمت اول
    مسأله 798
    لباس نمازگزار شش شرط دارد : اول آن كه پاك باشد . دوم آن كه مباح باشد . سوم آن كه از اجزأ مردار نباشد . چهارم آن كه از حيوان حرام گوشت نباشد . پنجم و ششم آن كه اگر نمازگزار مرد است ، لباس او ابريشم خالص و طلاباف نباشد . و تفصيل اينها در مسائل آينده گفته ميشود .
    شرط اول
    مسأله 799
    لباس نمازگزار بايد پاك باشد و اگر كسي عمدا با بدن يا لباس نجس نماز بخواند ، نمازش باطل است .
    مسأله 800
    كسي كه نميداند با بدن و لباس نجس نماز باطل است اگر با بدن يا لباس نجس نماز بخواند ، نمازش باطل ميباشد .
    مسأله 801
    اگر بواسطه ندانستن مسأله ، چيز نجسي را نداند نجس است ، مثلا نداند عرق شتر نجاستخوار نجس است و با آن نماز بخواند نمازش باطل است .
    مسأله 802
    اگر نداند كه بدن يا لباسش نجس است و بعد از نماز بفهمد نجس بوده نماز او صحيح است ، ولي احتياط مستحب آن است كه اگر وقت دارد ، دوباره آن نماز را بخواند .
    مسأله 803
    اگر فراموش كند كه بدن يا لباسش نجس است و در بين نماز يا بعد از آن يادش بيايد ، بايد نماز را دوباره بخواند و اگر وقت گذشته قضا نمايد .
    مسأله 804
    كسيكه در وسعت وقت مشغول نماز است ، اگر در بين نماز ، بدن يا لباس او نجس شود و پيش از آن كه چيزي از نماز را با نجاست بخواند ، ملتفت شود كه نجس شده ، يا بفهمد بدن يا لباس او نجس است و شك كند كه همان وقت نجس شده يا از پيش نجس بوده ، در صورتي كه آب كشيدن بدن يا لباس يا عوض كردن لباس يا بيرون آوردن آن ، نماز را به هم نميزند ، بايد در بين نماز بدن يا لباس را آب بكشد يا لباس را عوض نمايد يا اگر چيز ديگري عورت او را پوشانده ، لباس را بيرون آورد ، ولي چنانچه طوري باشد كه اگر بدن يا لباس را آب بكشد يا لباس را عوض كند يا بيرون آورد ، نماز به هم ميخورد و اگر لباس را بيرون آورد برهنه ميماند ، بايد نماز را بشكند و با بدن و لباس پاك نماز بخواند .
    مسأله 805
    كسي كه در تنگي وقت مشغول نماز است ، اگر در بين نماز لباس او نجس شود و پيش‌از آن كه چيزي از نماز را با نجاست بخواند بفهمد كه نجس شده ، يا بفهمد كه لباس او نجس است و شك كند كه همان وقت نجس شده يا از پيش نجس بود ، در صورتي كه آب كشيدن يا عوض كردن يا بيرون آوردن لباس ، نماز را به هم نميزند و ميتواند لباس را بيرون آورد ، بايد لباس را آب بكشد يا عوض كند ، يا اگر چيز ديگري عورت او را پوشانده ، لباس را بيرون آورد و نماز را تمام كند ، اما اگر چيز ديگري عورت او را نپوشانده و لباس را هم نميتواند آب بكشد يا عوض كند بايد لباس را بيرون آورد و به دستوري كه براي برهنگان گفته شد نماز را تمام كند . ولي چنانچه طوري است كه اگر لباس را آب بكشد يا عوض كند ، نماز به هم ميخورد وبواسطه سرما و مانند آن نميتواند لباس را بيرون آورد ، بايد با همان حال نماز را تمام كند و نمازش صحيح است .
    مسأله 806
    كسي كه در تنگي وقت مشغول نماز است ، اگر در بين نماز بدن او نجس شود و پيش از آن كه چيزي از نماز را با نجاست بخواند ملتفت شود كه نجس شده ، يا بفهمد بدن او نجس است و شك كند كه همان وقت نجس شده يا از پيش نجس بود ، در صورتي كه آب كشيدن بدن نماز را به هم نميزند ، بايد آب بكشد و اگر نماز را به هم ميزند ، بايد با همان حال نماز را تمام كند و نماز او صحيح است .
    مسأله 807
    كسي كه در پاك بودن بدن يا لباس خود شك دارد ، چنانچه نماز بخواند و بعد از نماز بفهمد كه بدن يا لباسش نجس بوده ، نماز او صحيح است .
    مسأله 808
    اگر لباس را آب بكشد و يقين كند كه پاك شده است و با آن نماز بخواند و بعد از نماز بفهمد پاك نشده نمازش صحيح است .
    مسأله 809
    اگر خوني در بدن يا لباس خود ببيند و يقين كند كه از خونهاي نجس نيست ، مثلا يقين كند كه خون پشه است ، چنانچه بعد از نماز بفهمد از خونهائي بوده كه نميشود با آن نماز خواند ، نماز او صحيح است .
    مسأله 810
    هر گاه يقين كند خوني كه در بدن يا لباس او است خون نجسي است كه نماز با آن صحيح است ، مثلا يقين كند خون زخم و دمل است ، اگر چنانچه بعد از نماز بفهمد خوني بوده كه نماز با آن باطل است نمازش صحيح است .
    مسأله 811
    اگر نجس بودن چيزي را فراموش كند و بدن يا لباسش با رطوبت به آن برسد ودر حال فراموشي نماز بخواند و بعد از نماز يادش بيايد ، نماز او صحيح است . ولي اگر بدنش با رطوبت به چيزي كه نجس بودن آن را فراموش كرده برسد و بدون اين كه خود را آب بكشد ، غسل كند و نماز بخواند ، غسل و نمازش باطل است . و نيز اگر جائي از اعضاء وضو با رطوبت به چيزي كه نجس بودن آن را فراموش كرده برسد و پيش از آن كه آنجا را آب بكشد ، وضو بگيرد و نماز بخواند ، وضو و نمازش باطل ميباشد .
    مسأله 812
    كسي كه يك لباس دارد ، اگر بدن و لباسش نجس شود و باندازه آب كشيدن يكي از آنها آب داشته باشد ، چنانچه بتواند لباسش را بيرون آورد ، بايد بدن را آب بكشد و نماز را به دستوري كه براي برهنگان گفته شد بجا آورد و اگر بواسطه سرما يا عذر ديگر نتواند لباس را بيرون آورد ، در صورتيكه نجاست هر دو مساوي باشد مثلا هر دو بول يا خون باشد يا نجاست بدن شديدتر باشد مثلا نجاستش بول باشد كه بايد دو مرتبه آن را آب كشيد ، احتياط واجب آن است كه بدن را آب بكشد ، و اگر نجاست لباس بيشتر يا شديدتر باشد هر كدام از بدن يا لباس را بخواهد ميتواند آب بكشد .
    مسأله 813
    كسي كه غير از لباس نجس ، لباس ديگري ندارد و وقت تنگ است يا احتمال نميدهد كه لباس پاك پيدا كند ، بايد نماز را به دستوري كه براي برهنگان گفته شد بجا آورد .
    مسأله 814
    كسي كه دو لباس دارد ، اگر بداند يكي از آنها نجس است و نتواند آنها را آب بكشد و نداند كدام يك آنهاست ، چنانچه وقت دارد بايد با هر دو لباس نماز بخواند . مثلا اگر ميخواهد نماز ظهر و عصر بخواند بايد با هر كدام يك نماز ظهر و يك نماز عصر بخواند ولي اگر وقت تنگ است ، بايد نماز را به دستوري كه براي برهنگان گفته شد بجا آورد ، و به احتياط واجب آن نماز را با لباس پاك قضا نمايد .
    شرط دوم
    مسأله 815
    لباس نمازگزار بايد مباح باشد وكسي كه ميداند پوشيدن لباس غصبي حرام است ، اگر عمدا در لباس غصبي نماز بخواند باطل است و هم چنين در لباسي كه نخ يا دگمه يا چيز ديگر آن غصبي است نماز بخواند ، بنابر احتياط واجب بايد آن نماز را دوباره با لباس غير غصبي بخواند .
    مسأله 816
    كسي كه ميداند پوشيدن لباس غصبي حرام است ، ولي نميداند نماز را باطل ميكند ، اگر عمدا با لباس غصبي نماز بخواند بايد آن نماز را با لباس غير غصبي بخواند .
    مسأله 817
    اگر نداند يا فراموش كند كه لباس او غصبي است ولي اگر خودش آن لباس را غصب كرده باشد و با آن نماز بخواند بنابر احتياط واجب بايد دوباره آن نماز را بخواند .
    مسأله 818
    اگر نداند يا فراموش كند كه لباس او غصبي است و در بين نماز بفهمد ، چنانچه چيز ديگري عورت او را پوشانده است وميتواند فورا يا بدون اين كه موالات يعني پيدرپي بودن نماز بهم بخورد ، لباس غصبي را بيرون آورد ، بايد آن را بيرون آورد و نمازش صحيح است و اگر چيز ديگر عورت او را نپوشانده يا نميتواند لباس غصبي را فورا بيرون آورد ، يا اگر بيرون آورد پي در پي بودن نماز بهم ميخورد در صورتي كه به تعداد يك ركعت هم وقت داشته باشد بايد نماز را بشكند و با لباس غير غصبي نماز بخواند و اگر به اين مقدار وقت ندارد ، بايد در حال نماز لباس را بيرون آورد وبه دستور نماز برهنگان نماز را تمام نمايد .
    مسأله 819
    اگر كسي براي حفظ جانش با لباس غصبي نماز بخواند ، يا مثلا براي اين كه دزد لباس غصبي را نبرد با آن نماز بخواند ، نمازش صحيح است .
    مسأله 820
    اگر با عين پولي كه خمس يا زكات آن را نداده لباس بخرد ، نماز خواندن در آن لباس باطل است وبه احتياط واجب همچنين است اگر به ذمه بخرد و در موقع معامله قصدش اين باشد كه از پولي كه خمس يا زكاتش را نداده بدهد .
    شرط سوم
    مسأله 821
    لباس نمازگزار بايد از اجزاء حيوان مرده‌اي كه خون جهنده دارد ، يعني حيواني كه اگر رگش را ببرند خون از آن جستن ميكند ، نباشد . بلكه اگر از حيوان مرده‌اي كه مانند ماهي و مار ، خون جهنده ندارد لباس تهيه كند ، احتياط واجب آن است كه با آن نماز نخواند .
    مسأله 822
    بايد چيزي از مردار مانند گوشت و پوست آن كه روح داشته بنابر احتياط واجب همراه نمازگزار نباشد گرچه لباس او هم نباشد .
    مسأله 823
    اگر چيزي از مردار حلال گوشت مانند مو و پشم كه روح ندارد همراه نمازگزار باشد ، يا با لباسي كه از آنها تهيه كرده‌اند ، نماز بخواند نمازش صحيح است.
    شرط چهارم
    مسأله 824
    لباس نمازگزار بايد از حيوان حرام گوشت نباشد واگر موئي از آن هم همراه نمازگزار باشد ، نماز او باطل است .
    مسأله 825
    اگر آب دهان يا بيني يا رطوبت ديگري از حيوان حرام گوشت مانند گربه بر بدن يا لباس نمازگزار باشد ، چنانچه تر باشد نماز باطل و اگر خشك شده و عين آن بر طرف شده باشد ، نماز صحيح است .

  3. #3
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2010/01/09
    محل سکونت
    *گیلان-املش*
    سن
    31
    نوشته ها
    5,954

    پیش فرض

    لباس نمازگزار قسمت دوم
    مسأله 827
    اگر شك داشته باشد كه لباسي از حيوان حلال گوشت است يا حرام گوشت ، چه در داخله تهيه شده باشد چه در خارجه ، نماز با آن خواندن مانعي ندارد .
    مسأله 828
    اگر انسان احتمال دهد تكمه صدفي و مانند آن از حيوان است نماز خواندن با آن مانعي ندارد و اگر بداند صدف است و احتمال بدهد صدف گوشت نداشته باشد نماز خواندن با آن مانع ندارد .
    مسأله 829
    با پوست سنجاب و خز نماز خواندن اشكال ندارد .
    مسأله 830
    اگر با لباسي كه نميداند كه از حيوان حرام گوشت است نماز بخواند نمازش صحيح است ، ولي اگر فراموش كرده باشد ، بنابر احتياط واجب بايد آن نماز را دوباره بخواند .
    شرط پنجم
    مسأله 831
    پوشيدن لباس طلاباف براي مرد حرام و نماز با آن باطل است ، ولي براي زن در نماز و غير نماز اشكال ندارد .
    مسأله 832
    زينت كردن به طلا مثل آويختن زنجير طلا به سينه و انگشتر طلا بدست كردن و بستن ساعت مچي طلا بدست براي مرد حرام و نماز خواندن با آنها باطل است . و احتياط واجب آنست كه از استعمال عينك طلا هم خودداري كند ، ولي زينت كردن به طلا ، براي زن در نماز و غير نماز اشكال ندارد .
    مسأله 833
    اگر مردي نداند يا فراموش كند كه انگشتري يا لباسش از طلا است و با آن نماز بخواند نمازش صحيح است .
    شرط ششم
    مسأله 834
    لباس مرد نمازگزار بايد ابريشم خالص نباشد و هم چنين بنابر احتياط واجب چيزهائي مانند عرقچين و بند شلوار كه به تنهائي ساتر عورتين نيستند در غير نماز هم پوشيدن آن براي مرد حرام است .
    مسأله 835
    اگر آستر تمام لباس يا آستر مقداري از آن ابريشم خالص باشد ، پوشيدن آن براي مرد حرام و نماز در آن باطل است .
    مسأله 836
    لباسي را كه نميداند از ابريشم خالص است يا جيز ديگر ، پوشيدن آن اشكال ندارد ، و نماز با آن صحيح است .
    مسأله 837
    دستمال ابريشمي و مانند آن اگر در جيب مرد باشد اشكال ندارد و نماز را باطل نميكند .
    مسأله 838
    پوشيدن لباس ابريشمي براي زن در نماز و غير نماز اشكال ندارد .
    مسأله 839
    پوشيدن لباس غصبي و ابريشمي خالص و طلاباف و لباسي كه از مردار تهيه شده در حال ناچاري مانعي ندارد . و نيز كسي كه ناچار است لباس بپوشد ولباس ديگري غير از اينها ندارد و تا آخر وقت هم ناچاري او از بين نميرود ، ميتواند با اين لباسها نماز بخواند .
    مسأله 840
    اگر غير از لباس غصبي و لباسي كه از مردار تهيه شده لباس ديگري ندارد و ناچار نيست لباس بپوشد ، بايد به دستوري كه براي برهنگان گفته شد نماز بخواند .
    مسأله 841
    اگر غير از لباسي كه از حيوان حرام گوشت تهيه شده لباس ديگري ندارد ، چنانچه در پوشيدن لباس ناچار باشد ، ميتواند با همان لباس نماز بخواند . واگر ناچار نباشد ، بايد به دستوري كه براي برهنگان گفته شد نماز را بجا آورد و بنا بر احتياط واجب يك نماز ديگر هم با همان لباس بخواند .
    مسأله 842
    اگر مرد غير از لباس ابريشمي خالص يا طلا باف ، لباس ديگري نداشته باشد ، چنانچه در پوشيدن لباس ناچار نباشد ، بايد به دستوري كه براي برهنگان گفته شد نماز بخواند .
    مسأله 843
    اگر چيزي ندارد كه در نماز عورت خود را با آن بپوشاند ، واجب است اگر چه به كرايه يا خريداري باشد ، تهيه نمايد . ولي اگر تهيه آن به قدري پول لازم دارد كه نسبت به دارائي او زياد است ، يا طوريست كه اگر پول را به مصرف لباس برساند ، بحال او ضرر دارد ، بايد به دستوري كه براي برهنگان گفته شد نماز بخواند .
    مسأله 844
    كسي كه لباس ندارد اگر ديگري لباس به او ببخشد يا عاريه دهد ، چنانچه قبول كردن آن براي او مشقت نداشته باشد ، بايد قبول كند بلكه اگر عاريه كردن يا طلب بخشش براي او سخت نيست ، بايد از كسي كه لباس دارد ، طلب بخشش يا عاريه نمايد .
    مسأله 845
    بنابر احتياط واجب بايد انسان از پوشيدن لباس شهرت كه پارچه يا رنگ يا دوخت آن براي كسي كه ميخواهد آن را بپوشد معمول نيست ، خودداري كند ، ولي اگر با آن لباس نماز بخواند اشكال ندارد .
    مسأله 846
    احتياط واجب آن است كه مرد لباس زنانه و زن لباس مردانه نپوشد ولي اگر با آن لباس نماز بخواند اشكال ندارد .
    مسأله 847
    كسي كه بايد خوابيده نماز بخواند ، اگر برهنه باشد و لحاف يا تشك او نجس يا ابريشم خالص يا از اجزاء حيوان حرام گوشت باشد ، احتياط واجب آنست كه در نماز خود را با آنها نپوشاند .
    موارديكه لازم نيست بدن و لباس نمازگزار پاك باشد
    مسأله 848
    در سه صورت كه تفصيل آنها بعدا گفته ميشود ، اگر بدن يا لباس نمازگزار نجس باشد ، نماز او صحيح است : اول آن كه بواسطه زخم يا جراحت يا دملي كه در بدن او است لباس يا بدنش به خون آلوده شده باشد . دوم آن كه بدن يا لباس او به مقدار كمتر از درهم ( كه تقريبا به اندازه يك اشرفي ميشود ) به خون آلوده باشد . سوم آن كه ناچار باشد با بدن يا لباس نجس نماز بخواند ، ودر دو صورت اگر فقط لباس نمازگزار نجس باشد ، نماز او صحيح است . اول آن كه لباسهاي كوچك او مانند جوراب و عرقچين نجس باشد ، دوم آن كه لباس زني كه پرستار بچه است نجس شده باشد و احكام اين پنج صورت مفصلا در مسائل بعد گفته ميشود .
    مسأله 849
    اگر در بدن يا لباس نمازگزار ، خون زخم يا جراحت يا دمل باشد ، چنانچه طوري است كه آب كشيدن بدن يا لباس يا عوض كردن لباس براي بيشتر مردم يا براي خصوص او سخت است ، تا وقتيكه زخم يا جراحت يا دمل خوب نشده است ، ميتواند با آن خون نماز بخواند و همچنين است اگر چركي كه با خون بيرون آمده يا دوائي كه روي زخم گذاشته‌اند و نجس شده ، در بدن يا لباس او باشد .
    مسأله 850
    اگر خون بريدگي و زخمي كه به زودي خوب ميشود و شستن آن آسان است ، در بدن يا لباس نمازگزار باشد ، نماز او باطل است .
    مسأله 851
    اگر جائي از بدن يا لباس كه با زخم فاصله دارد ، به رطوبت زخم نجس شود ، جايز نيست با آن نماز بخواند . ولي اگر مقداري از بدن يا لباس كه معمولا به رطوبت زخم آلوده ميشود ، به رطوبت آن نجس شود ، نماز خواندن با آن مانعي ندارد .
    مسأله 852
    اگر از توي دهان و بيني و مانند اينها خوني به بدن يا لباس برسد ، احتياط واجب آن است كه با آن نماز نخواند ، ولي با خون بواسير ميشود نماز خواند اگر چه دانه‌هايش در داخل باشد .
    مسأله 853
    كسي كه بدنش زخم است ، اگر در بدن يا لباس خود خوني ببيند و نداند از زخم است يا خون ديگر ، با آن نماز خواندن مانعي ندارد .
    مسأله 854
    اگر چند زخم در بدن باشد و بطوري نزديك هم باشند كه يك زخم حساب شود ، تا وقتي همه خوب نشده‌اند ، نماز خواندن با خون آنها اشكال ندارد . ولي اگر بقدري از هم دور باشند كه هر كدام يك زخم حساب شود ، هر كدام كه خوب شد ، بايد براي نماز ، بدن و لباس را از خون آن آب بكشد .
    مسأله 855
    اگر سر سوزني خون حيض ، در بدن يا لباس نمازگزار باشد نماز او باطل است و بنابر احتياط خون نفاس ، و استحاضه ، و خون سگ و خوك ، و كافر و مردار و حيوان حرام گوشت در بدن يا لباس نمازگزار نباشد ، ولي خونهاي ديگر مثل خون بدن انسان يا خون حيوان حلال گوشت اگر چه در چند جاي بدن ولباس باشد در صورتيكه روي هم كمتر از درهم باشد ، ( كه تقريبا به اندازه يك اشرفي ميشود ) نماز خواندن با آن اشكال ندارد .
    مسأله 856
    خوني كه به لباس بيآستر بريزد و به پشت آن برسد ، يك خون حساب ميشود ولي اگر پشت آن ، جدا خوني شود ، بنابر احتياط واجب بايد هر كدام را جدا حساب نمود ، پس اگر خوني كه در پشت وروي لباس است رويهم كمتر از درهم باشد ، نماز با آن صحيح و اگر بيشتر باشد نماز با آن باطل است .
    مسأله 857
    اگر خون ، روي لباسي كه آستر دارد بريزد و به آستر آن برسد و يا به آستر بريزد و روي لباس خوني شود ، بايد هر كدام را جدا حساب نمود ، پس اگر خون روي لباس و آستر ، كمتر از درهم باشد نماز با آن صحيح و اگر بيشتر باشد نماز با آن باطل است .
    مسأله 858
    اگر خون بدن يا لباس كمتر از درهم باشد و رطوبتي به آن برسد در صورتي كه خون و رطوبتي كه به آن رسيده به اندازه درهم يا بيشتر شود و اطراف را آلوده كند ، نماز با آن باطل است ، بلكه اگر رطوبت و خون باندازه درهم نشود و اطراف را هم آلوده نكند نماز خواندن با آن اشكال دارد ، ولي اگر رطوبت مخلوط به خون شود و از بين برود نماز صحيح است والا باطل است بنابر احتياط واجب .
    مسأله 859
    اگر بدن يا لباس خوني نشود ولي بواسطه رسيدن به خون نجس شود اگر چه مقداري كه نجس شده كمتر از درهم باشد ، نميشود با آن نماز خواند .
    مسأله 860
    اگر خوني كه در بدن يا لباس است كمتر از درهم باشد و نجاست ديگري به آن برسد . مثلا يك قطره بول روي آن بريزد ، نماز خواندن با آن جايز نيست .
    مسأله 861
    اگر لباسهاي كوچك نمازگزار مثل عرقچين و جوراب كه نميشود با آنها عورت را پوشاند نجس باشد ، چنانچه از مردار و حيوان حرام گوشت درست نشده باشد ، نماز با آنها صحيح است و نيز اگر با انگشتري نجس نماز بخواند اشكال ندارد .
    مسأله 862
    احتياط آن است كه چيز نجسي كه با آن ميشود عورت را پوشاند همراه نمازگزار نباشد ، ولي كسي كه اين مسأله را نميدانسته و مثلا مدتي با اين طور نماز خوانده ، لازم نيست آن نمازها را قضا كند .
    مسأله 863
    زني كه پرستار بچه است و بيشتر از يك لباس ندارد ، هر گاه شبانه‌روزي يك مرتبه لباس خود را آب بكشد ، اگر چه تا روز ديگر لباس به بول بچه نجس شود ، ميتواند با آن لباس نماز بخواند . ولي احتياط واجب آن است كه لباس خود را در شبانه روز يك مرتبه براي اولين نمازي كه لباسش از پيش از آن نجس شده آب بكشد ، و نيز اگر بيشتر از يك لباس دارد ولي ناچار است كه همه آنها را بپوشد ، چنانچه شبانه‌روزي يك مرتبه به دستوري كه گفته شده همه آنها را آب بكشد كافي است .
    چيزهائيكه در لباس نمازگزار مستحب است
    مسأله 864
    چند چيز در لباس نمازگزار مستحب است كه از آن جمله است : عمامه با تحت الحنك ، پوشيدن عبا و لباس سفيد و پاكيزه‌ترين لباسها واستعمال بوي خوش و دست كردن انگشتري عقيق .
    چيزهائيكه در لباس نمازگزار مكروه است
    مسأله 865
    چند چيز در لباس نمازگزار مكروه است و از آن جمله است : پوشيدن لباس سياه و چرك و تنگ ولباس شرابخوار و لباس كسي كه از نجاست پرهيز نميكند و لباسي كه نقش صورت دارد و نيز باز بودن تكمه‌هاي لباس و دست كردن انگشتري كه نقش صورت دارد مكروه ميباشد.

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •