پاسخ: از نامهاى قيامت در قرآن «يوم الحساب»([1]) است، يعنى روزى كه خداوند به حساب اعمال بندگان خود مى رسد. اين مطلب به قدرى مسلم است كه على (عليه السلام) آنجا كه فرق ميان دنيا و آخرت را بيان مى نمايد، مى فرمايد:
«دنيا سراى عمل و كوشش است و نه جايگاه حساب، و آخرت جايگاه حساب است نه وقت عمل و كوشش».([2])
ولى در عين حال پيرامون حساب، در آيات قرآن و روايات اسلامى يك رشته عناوين مورد توجه قرار گرفته كه بررسى آنها گذشته بر اين كه به بالا رفتن سطح آگاهى ما نسبت به معارف دينى كمك مى نمايد، پاسخگوى برخى از سؤالات در مورد مسأله ى حساب مى باشد. بخش عمده ى اين عناوين را مى توان در موارد زير بيان نمود:
1. مقصود از حساب چيست؟
2. حسابرس كيست؟
و اينك بحث و بررسى پيرامون مطالب ياد شده:
1. مقصود از حساب چيست؟
اصولاً واقعيت حساب عبارت است از: پى بردن به برخى از مجهولات به كمك معلومات پيشين، و به عبارت ديگر: واقعيت حساب چيزى جز حلّ مجهولات از طريق معلومات نيست، وبدين جهت در زندگى همه ى افراد بشر به صورت يك واقعيت ضرورى و انفكاك ناپذير خودنمايى مى كند، زيرا او پيوسته نگران وضعيت زندگى خود بوده ومى خواهد از نتايج كار و تلاش و اندوخته هاى مادى و معنوى خود آگاه گردد، در اين صورت راه حسابگرى را پيش مى گيرد.
بنابراين در واقعيت حساب و حسابگرى به گونه اى كه در ميان بشر متداول و رايج است نوعى جهل و نا آگاهى نهفته است و با توجه به اين كه وجود آفريدگار از هر نوع جهل و نا آگاهى منزه است ونهان و آشكار براى او يكسان بوده و نسبت به همه ى افكار و اعمال بندگان دانا است ديگر چه نيازى به محاسبه و بررسى اعمال آنان دارد؟ او مى تواند بر اساس علم واقع نماى خود، كيفر و پاداش انسانها را برپايه ى حكمت و عدل خود معين نمايد در اين صورت برپا نمودن محكمه ى حساب، و سؤال و پرسش لغو خواهد بود و در نتيجه با اصل «حكمت الهى» سازگار نيست.
در پاسخ اين سؤال يادآور مى شويم مقصود از بر پا نمودن محكمه ى حساب در قيامت (يَوْمَ يَقُومُ الْحِسابُ)اين نيست كه خداوند با طرح يك رشته سؤالات ازبندگان خود، وضعيت آنان را از نظر كارهاى خوب و بد و استحقاق پاداش و كيفر، به دست آورد، زيرا همان گونه كه در سؤال اشاره شد، خداوند از همه چيز آگاه است و از اين نظر هيچ گونه نيازى به تشكيل محكمه ى حساب در كار نيست، بلكه مقصود از محاسبه و بررسى اعمال بندگان چيز ديگرى است و آن اين كه «عدل وجود و حكمت» الهى براى همگان كاملاً روشن گردد وحتى آنان كه در دنيا در اين مورد شك و ترديد داشته و يا آن را جدى و مهم تلقى نمى كرده اند، آشكارا عدل ورحمت الهى را مشاهده نمايند و ديگر جاى هيچ گونه اعتذار واعتراضى براى كسى باقى نماند.
از اين نظر مى توان گفت مسأله ى «حساب» در سراى ديگر، بسان امتحان و آزمايش بندگان در دنيا است آزمايش و امتحان به گونه ى متداول در ميان انسانها براى كسب آگاهى و اطلاع نسبت به حالات افراد يا امور ديگر است ولى يك چنين غرض در مورد آزمايشهاى الهى مورد ندارد، بلكه امتحانهاى خداوندى براى خود علل و انگيزه هايى دارد كه يكى از آنها اتمام حجت بر بندگان است «تا سيه روى شود آنكه در او غش باشد».([3])
2. حسابرس كيست؟
بر پايه ى اصل توحيد همه ى عوامل و اسباب، به آفريدگار يكتا منتهى مى شوند و او مبدأ همه هستى ها و مسبب الأسباب است.
حال سخن در اين است كه آيا همان گونه كه خداوند در نظام دنيوى، جهان را بر پايه ى قانون عليت استوار نموده و برخى از مخلوقات خود را به عنوان «مُدبِّران امور» (وَالْمُدَبِّراتِ أَمْراً) تعيين نموده است در نظام اخروى نيز قانون عليّت حاكم بوده و خداوند برخى از مخلوقات خود را عهده دار مقام حسابرسى بندگان مى نمايد يا آن كه در انجام اين مهم تنها خود اقدام مى نمايد؟
ظاهر، بلكه صريح برخى از آيات قرآن اين است كه در قيامت، خداوند خود به حساب بندگان رسيدگى مى كند چنان كه مى فرمايد:
(...فَإِنَّما عَلَيْكَ الْبَلاغُ وَعَلَيْنَا الْحِسابُ) .([4])
«تو عهده دار رسالت و ابلاغ احكام الهى به مردم هستى و رسيدگى به حساب آنان به عهده ما است».
و نيز مى فرمايد:
(إِنَّ إِلَيْنا إِيابَهُمْ * ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنا حِسابَهُمْ).([5])
«رجوع آنان به سوى ما است سپس حساب آنان بر ما است».
و نيز مى فرمايد:
(إنْ حِسابُهُمْ إِلاّعَلى رَبّى لَوْ تَشْعُرُونَ).([6])
«حساب آنان (به عهده كسى) جز خدا نيست اگر درك مى كرديد».
و نيز مى فرمايد:
(...وَكَفى بِاللّهِ حَسيباً) .([7])
«كافى است كه خدا حسابرس اعمال بندگان خود باشد».
ولى از برخى از آيات قرآن چنين استفاده مى شود كه در سراى ديگر هر انسانى خود به حساب اعمال خود مى رسد و نياز به حسابرس ديگرى غير از نفس انسانى نيست چنان كه مى فرمايد:
(وَكُلَّ إِنْسان أَلْزَمْناهُ طائِرَهُ فى عُنُقِهِ وَنُخْرِجُ لَهُ يَوْمَ القِيامَة كِتاباً يَلْقيهُ مَنْشُوراً * اِقْرَأْ كِتابَكَ كَفى بِنَفْسِكَ الْيَومَ عَلَيْكَ حَسيباً).([8])
«عمل هر انسانى را ملازم با او ساختيم و روز قيامت آن را به صورت كتابى بيرون مى آوريم و او آن را گشوده مى يابد، به او گفته مى شود كتاب خود را بخوان در اين روز كافى است كه نفس تو حساب تو را رسيدگى نمايد».
مفاد اين آيه با آيات گذشته منافاتى ندارد، زيرا مفاد اين آيه اين است كه در سراى ديگر همه ى اعمال انسان به صورت كتابى در برابر ديدگان او نمودار مى گردد و انسان واقعيت كارهايى را كه در دنيا انجام داده است،مشاهده مى كند و چون واقعيت اعمال در برابر ديدگان او نمودار مى گردند، جاى هيچ گونه انكارى براى او باقى نمى ماند و در حقيقت خود بركرده هاى خود گواهى مى دهد.
و به عبارت ديگر: مدلول آيات گذشته اين است كه جز خدا كسى در رسيدگى حساب بندگان در سراى ديگر دخالت ندارد، و اين آيه چگونگى حسابرسى خدا را بيان مى كند كه اعمال هر انسانى را در برابر ديدگان او قرار مى دهد تا او خود بر واقعيت اعمالى كه از او سرزده است، مطلع گرديده و كيفر وپاداش آنها را بيابد.
داورى روايات در اين باره
در روايات نيز اين مسأله مورد توجه واقع شده است برخى از روايات همان مطلبى را بيان نموده اند كه از آيات ياد شده استفاده گرديد و آن اين كه رسيدگى به حساب بندگان تنها به عهده ى خداوند است.
على (عليه السلام) درباره ى عايشه و دشمنى او با آن حضرت چنين مى فرمايد:
«او در سينه ى خود كينه ى مرا مى پروراند، و سينه ى او مشتعل از عداوت من بود چنان كه كوره و ديگ آهنگران شعلهور از آتش است ولى در عين حال من احترامى را كه او در گذشته داشت (احترام همسرى پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم)) رعايت مى كنم و رسيدگى به حساب ما با خدا است».([9])
ولى در برخى ديگر از روايات آمده است كه بررسى حساب شيعيان به امامان معصوم (عليهم السلام) واگذار مى شود:
عبد اللّه بن سنان از امام صادق (عليه السلام)روايت كرده است كه فرمودند:
«روز قيامت خداوند رسيدگى به حساب شيعيان را به ما واگذار مى كند».([10])
در حديث ديگر نيز از امام صادق (عليه السلام) در تفسير آيه (26) سوره ى
غاشيه (إِنَّ عَلَيْنا حِسابَهُمْ)همين مضمون روايت شده است.([11])
در زيارت جامعه ى كبيره نيز آمده است:
«وَإِيابُ الْخَلْقِ إِلَيْكُمْ وَحِسابُهُمْ عَلَيْكُمْ» .
«بازگشت خلق به سوى شما است وحساب آنان با شما است».
همان گونه كه ملاحظه مى شود، مضمون زيارت جامعه گسترده تر از مدلول دو روايت ياد شده است و نيز يادآور مى شويم چون حسابرسى امامان به فرمان خدا است، در اين صورت مُحاسِب بودن آنان، با «حصر حسابرسى» به خدا (كه مفاد آيات گذشته است) منافاتى ندارد ونظاير آن در قرآن فراوان است.
در هر حال آنچه در اين باره مى توان گفت اين است كه روايات مستفيض درباره ى منزلت رفيع وجايگاه ويژه ى امامان معصوم (عليهم السلام) در قيامت وارد شده است، از آنان به عنوان اصحاب اعراف ياد شده است، آنان داراى مقام شفاعت مى باشند و....
بنابراين ممكن است خداوند حساب بندگان و يا حساب گروهى از آنان را به آن پيشوايان معصوم واگذار نمايد و با توجه به اين كه اين گونه مسايل نفياً و اثباتاً از قلمرو داورى عقل بيرون است بايد از وحى استمداد جست و آنچه را دليل قطعى اثبات نمايد، بايد ملتزم گرديد.([12])