پاسخ: قرآن كريم در آيات بسيارى به بيان اين مسأله پرداخته و حالات مختلف انسانهاى صالح و تبهكار را يادآور شده است، بديهى است اصرار قرآن بر اين مطلب متضمن نكته اى حكيمانه است كه تأمين كننده ى هدف نهايى قرآن مى باشد.
توضيح آن كه هدف نهايى قرآن (كه از مطالعه ى آيات قرآن به روشنى به دست مى آيد) فراهم ساختن حدّاعلاى زمينه و شرايط مساعد براى پرورش روحى و فكرى انسانها و گرايش آنان به خوبى و نجات از قيد وبند شهوت و پيروى از شيطان است، بدون شك اعتقاد به سراى ديگرواين كه در آنجا كارهاى خوب و بد انسان به طور دقيق محاسبه خواهد شد، تأثير بسزايى در پرورش روح پاكى و فضيلت در انسان دارد، ولى هرگاه اين مطلب به صورت مشروح بيان گردد، و حالات گوناگون صالحان ومفسدان به طور دقيق بازگو شود در تحصيل هدف ياد شده تأثير بيشترى خواهد داشت، به همين خاطر برآنيم تا در حدّ امكان آيات مربوط به اين بحث را مورد مطالعه و تفسير قرار دهيم.
وضعيت كلى انسانها در رستاخيز
در اين جا ما نمونه هايى از آياتى را كه بيانگر اين مطلب مى باشد، يادآور مى شويم:
1. هر كس به فكر خويش است
(يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخيهِ * وَأُمِّهِ وَ أَبِيهِ * وَصاحِبَتِهِ وَبَنيهِ * لِكُلِّ امْرِء مِنْهُمْ يَومَئِذ شَأْنٌ يُغْنيهِ) .([1])
(«رستاخيز) روزى است كه انسان، از برادر، مادر، پدر، زن و فرزندان خود مى گريزد و براى هر يك از آنان امرى است كه توجه به آن او را از توجه به ديگران بى نياز نموده است(هركس به فكر خويش است)».
2. كسى نمى تواند به ديگرى سود يا زيان برساند
(فَالْيَومَ لا يَمْلِكُ بَعْضُكُمْ لِبَعْض نَفْعاً وَلا ضَرّاً وَنَقُولُ لِلَّذينَ ظَلَمُوا ذُوقُوا عَذابَ النّارِ الَّتِى كُنْتُمْ بِها تُكَذِّبُونَ).([2])
«امروز كسى قادر بر رساندن سود يا زيان به ديگرى نيست، و به ستمگران مى گوييم عذاب دوزخ را كه انكار مى نموديد، بچشيد».
در آيه ى ديگر مى فرمايد:
(يَوْمَ لا تَمْلِكُ نَفْسٌ لِنَفْس شَيْئاً وَالأَمْرُ يَوْمَئِذ لِلّهِ).([3])
«روزى كه فردى براى فرد ديگر قادر به انجام هيچ كارى نيست، و كسى جز خداوند مالك امر وفرمان نيست».
با مراجعه به آيات ديگر قرآن مى توان برمقصود واقعى اين آيات دست يافت، زيرا از آيات مربوط به نشانه هاى قيامت چنين استفاده مى شود كه نظام حاكم بر زندگى دنيوى به كلى دگرگون مى شود و اسباب و عوامل ظاهرى از تأثير باز مى مانند علاوه بر اين قرآن در آيات ديگرى اين مطلب را با صراحت يادآور شده مى فرمايد:
(إِذْ تَبَرّأَ الَّذينَ اتُّبِعُوا مِنَ الَّذينَ اتَّبَعُوا وَرَأَوُا الْعَذابَ وَتَقَطَّعَتْ بهِمُالأَسْبابُ).([4])
«آنگاه كه پيروى شدگان از پيروان خود بيزارى مى جويند،عذاب الهى را مشاهده كرده و اسباب (دنيوى) مقطوع و بى اثر مى گردند».
شاهد بر اين كه مقصود از بى اثر گرديدن اسباب و عوامل، مطلق اسباب نيست، بلكه مؤثر نبودن اسباب دنيوى است اين است كه در برخى از آيات قرآن، چيزهاى مفيدو غير مفيد در آن جهان را بيان نموده است.
3. آنچه نفع نمى رساند
الف: مال و ثروت.
ب: فرزندان وخويشاوندان.
چنان كه مى فرمايد:
(يَوْمَ لا يَنْفَعُ مالٌ وَلا بَنُونَ).([5])
«روزى كه مال و فرزندان سود نمى بخشند».
و در جاى ديگر مى گويد:
(لَنْ تَنْفَعَكُمْ أَرْحامُكُمْ وَلا أَولادُكُمْ يَوْمَ القِيامَةِ يَفْصِلُ بَيْنَكُمْ...).([6])
«روز قيامت ميان شما و خويشاوندان و فرزندانتان جدايى مى افتد، و آنان به شما سود نخواهند رساند».
4. عذرخواهى بى فايد است
(فَيَومَئِذ لا يَنْفَعُ الَّذينَ ظَلَمُوا مَعْذِرَتُهُمْ وَلا هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ).([7])
«در اين روز(قيامت) عذرخواهى ستم كنندگان به آنان سودنمى بخشد و از آنان درخواست رجوع به حق نمى گردد».
5. آنچه نفع مى بخشد
الف: قلب سليم
(إِلاّ مَنْ أَتَى اللّهَ بِقَلْب سَليم).([8])
«مگر آنان كه با قلبى سليم به محضر الهى راه يابند».
در اين كه مقصود از قلب سليم چيست؟ گفته اند مقصود قلب پيراسته از شرك و شك يا آلودگى به گناه است در روايتى امام صادق (عليه السلام) مى فرمايد: مقصود قلبى است كه از حب دنيا پيراسته باشد.
گواه بر اين مطلب حديث معروفى است كه از پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) نقل شده است كه:
«حُبُّ الدُّنْيا رَأْسُ كُلِّ خَطيئَة».
« علاقه به دنيا عامل ومايه ى هر گناهى است».([9])
ب: صدق و راستى
(قالَ اللّهُ هذا يَوْم يَنْفَعُ الصّادِقينَ صِدْقُهُمْ...).([10])
«خدا مى فرمايد امروز روزى است كه صدق و راستى راستگويان به آنان سود مى بخشد».
6. برخى از دوستان به يكديگر دشمنى مىورزند
نمونه ى ديگرى از دگرگونى شرايط وروابط اين جهان در سراى ديگر اين است كه برخى از دوستى ها مبدل به دشمنى مى گردد، آنان كه در اين جهان به يكديگر محبت مىورزيدند، در قيامت دشمن يكديگر مى شوند.
قرآن در اين باره مى فرمايد:
(الاَخِلاّءُ يَوْمَئِذ بَعْضُهُمْ لِبَعْض عَدُوٌّ إِلاّ الْمُتَّقينَ).([11])
«دوستان (در دنيا) امروز برخى دشمن برخى ديگرند مگر متقيان».
7.برخورد متقابل مؤمنان وكافران
قرآن كريم برخورد استهزا آميز كافران را نسبت به مؤمنان در دنيا اين گونه يادآور شده است:
(إِنَّ الَّذينَ أَجْرَمُوا كانُوا مِنَ الَّذينَ آمَنُوا يَضْحَكُونَ * وَإِذا مَرُّوا بِهِمْ يَتَغامَزُونَ * وَإِذا انْقَلَبُوا إِلى أَهْلِهِمُ انْقَلَبُوا فَكِهينَ * وَإِذا رَأَوْهُمْ قالُوا إِنَّ هؤلاءِ لَضالُّونَ).([12])
«مجرمان(از روى تمسخر) به مؤمنان مى خندند، و هرگاه مؤمنان از مقابلشان بگذرند، با ديده ى تحقير واستهزا به آنان مى نگرند، هرگاه گروه كافر به سوى خاندان يا همكيشان خود برمى گردند، شادمان و خندانند، و هرگاه مؤمنان را مى بينند مى گويند آنان از طريق صواب گمراهند».
اين وضع دنيوى كافران وبرخورد آنان با مؤمنان است ولى در آخرت وضع كاملاً دگرگون شده و اين مؤمنانند كه به شقاوت و بد فرجامى كافران كه با دست خود آن را فراهم ساخته اند مى خندند چنان كه مى فرمايد:
(فَالْيَوْمَ الَّذينَ آمَنُوا مِنَ الكُفّارِ يَضْحَكُونَ * عَلَى الأَرائِكِ يَنْظُرونَ * هَلْ ثُوِّبَ الْكُفّارُ ما كانُوا يَفْعَلُونَ).([13])
«در اين روز(قيامت) مؤمنان به كافران مى خندند، و از جايگاه مخصوص خود به عذاب كافران مى نگرند و مى گويند: اين عذابها نتيجه ى همان كارهايى است كه در دنيا انجام مى دادند(و از آن جمله مؤمنان را به استهزا مى گرفتند و...)».
نمونه هاى ياد شده همگى بيانگر يك مطلب كلى است و آن اين كه اسباب و شرايط مؤثر در اين دنيا در رابطه با زندگى اجتماعى انسانها و برخوردهاى گوناگون آنان، از نظر سود و زيان دوستى و دشمنى و... در سراى ديگر دگرگون شده ومقررات و شرايط جديدى جايگزين آن مى گردد.
در اينجا دسته ى ديگرى ازآيات نيز وجود دارند كه حالات مختلف انسانها را در قيامت به گونه اى كلى يادآور شده است.
گروهى شادمان وخندان([14]) وگروه ديگرى غمگين و افسرده.([15])
عده اى سرافكنده و شرمگين([16]) برخى سرفراز و خشنود([17])، جمعى سپيدرو و خوش منظر([18]) وگروهى زشت رو و بد منظر([19])، دسته اى از اصحاب يمين([20]) ودسته اى از اصحاب شمال([21]) و برخى نيز در رديف سابقان([22]) ومقربانند.
پرونده ى([23]) عمل برخى را به دست راست آنان و برخى ديگر را به دست چپ آنها مى دهند.([24])