مسائل مهم طبيعت شناسي
با توجه به مطالب قبلي كه هدف غائي طبيعت شناسي از ديد قرآن افزودن معرفت انسانها نسبت بهخداوند و تقرب به اوست ، اما به عنوان اهداف متوسط مي توان يك رشته مسائل را ذكر كرد كه پي بردن به آنها مقدمۀ رسيدن به آن هدف نهايي مي باشد ، كه آنها را به سه دسته تقسيم مي كنيم :
1-كشف مبدأ پيدايش و نحوۀ تكوين موجودات وپديده ها
از اين قبيل آيات بر مي آيد كه ما بايد در پي كشف مبدأ پيدايش و نحوۀ تكوين اشياء باشيم .
أَوَلَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقاً فَفَتَقْنَاهُمَا وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ كُلَّ شَيْ‏ءٍ حَيٍّ أَفَلاَ يُؤْمِنُونَ«30»
آيا كافران نديدند كه آسمانها و زمين به هم پيوسته بودند، و ما آنها را از يكديگر باز كرديم; و هر چيز زنده‏اى را از آب قرار داديم؟! آيا ايمان نمى‏آورند؟! (30) ((الانبياء 30))
أَلَمْ تَرَوْا كَيْفَ خَلَقَ اللَّهُ سَبْعَ سَمَوَاتٍ طِبَاقاً«15» وَجَعَلَ الْقَمَرَ فِيهِنَّ نُوراً وَجَعَلَ الشَّمْسَ سِرَاجاً«16»
آيا نمى‏دانيد چگونه خداوند هفت آسمان را يكى بالاى ديگرى آفريده است،(15)و ماه را در ميان آسمانها مايه روشنايى، و خورشيد را چراغ فروزانى قرار دادهاست؟! (16) ((النوح 15-16))
الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ خَلَقَهُ وَبَدَأَ خَلْقَ الْإِنسَانِ مِن طِينٍ«7»ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِن سُلاَلَةٍ مِن مَاءٍ مَهِينٍ«8»ثُمَّ سَوَّاهُ وَنَفَخَ فِيهِ مِن رُوحِهِ وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ قَلِيلاً مَّا تَشْكُرُونَ«9»
او همان كسى است كه هر چه را آفريد نيكو آفريد; و آفرينش انسان را از گل آغاز كرد; (7)سپس نسل او را از عصاره‏اى از آب ناچيز و بى‏قدر آفريد. (8)سپس (اندام) او را موزون ساخت و از روح خويش در وى دميد; و براى شما گوش و چشمها و دلها قرار داد; اما كمتر شكر نعمتهاى او را بجا مى‏آوريد! (9)((السجده 7-9))
نكته مهم : در برخي از ايات قرآني نيز وقوع برخي از پديده هاي طبيعي به عنوان شاهدي بر وقوع معاد ذكر شده اند :
أَوَلَيْسَ الَّذِي خَلَقَ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضَ بِقَادِرٍ عَلَى‏ أَن يَخْلُقَ مِثْلَهُم بَلَى‏ وَهُوَ الْخَلاَّقُ الْعَلِيمُ«81»
آيا كسى كه آسمانها و زمين را آفريد، نمى‏تواند همانند آنان ( انسانهاى خاك شده) را بيافريند؟ ! آرى (مى‏تواند)، و او آفريدگار داناست! (81)((يس 81))
وَاللَّهُ الَّذِي أَرْسَلَ الرِّيَاحَ فَتُثِيرُ سَحَاباً فَسُقْنَاهُ إِلَى‏ بَلَدٍ مَّيِّتٍ فَأَحْيَيْنَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا كَذلِكَ النُّشُورُ«9»
خداوند كسى است كه بادها را فرستاد تا ابرهايى را به حركت درآورند; سپس ما اين ابرها را به سوى زمين مرده‏اى رانديم و به وسيله آن، زمين را پس از مردنش زنده مى‏كنيم; رستاخيز نيز همين گونه است! (9)((الفاطر 9))