ایران اکونومیست: صحنه ای بود که باید روی تخت دراز می کشید .وقتی رفتم آنجا دیدم دائما گوشی موبایلش را از زیر ملافه در می آورد و با آن حرف می زند .به خودم گفتم چه طور ممکن است این آدم بیاید سر صحنه همه اش با موبایل صحبت کند ؟

شفاف: این روزها لیلا حاتمی دو فیلم بر پرده سینماها دارد یکی فیلم هرشب تنهایی رسول صدر عاملی ودیگری فیلم شاعر زباله ها به کار گردانی محمد احمدی . فیلم هرشب تنهایی که از فروش بسیار خوبی برخوردارشده ومنتقدان از بازی لیلا حاتمی دراین فیلم خوششان آمده است .فیلم شاعر زباله ها علی رغم اکران مهجورش در بدترین زمان ،بااستقبال خوب مخاطبان خاص و منتقدان سینما مواجه شده . تاکنون منتقدانی چون امیر پوریا درروزنامه اعتماد و امان جلیلیان درروزنامه جام جم به تمجید از این ساخته محمد احمدی پرداخته اند .همچنین گفته می شود عباس کیارستمی کار گردان مطرح سینمای ایران که چند سال پیش فیلم شاعر زباله هارا دیده از بازی لیلا حامی در این فیلم بسیار خوشش آمده است .

چند سال پیش ماهنامه فیلم (شماره 337)گفت وگویی به بهانه فیلم سالاد فصل جیرانی با لیلا حاتمی کرده بود ودراین مصاحبه مرحوم شکیبایی نیز حضور داشت .بخشهایی از مصاحبه مشترک لیلا حاتمی با خسرو شکیبایی را در اینجا می آوریم که به نظر می رسد همچنان خواندنی باشد .
خسرو شکیبایی در بخشهایی ازاین مصاحبه می گوید : اولین فیلمی که از خانم حاتمی دیدم فیلم دلشد گان بود . حضورش یک حضور فیزیکی تنها نبود .بااین که بازی اش در سکوت می گذرد اما سرشار از احساس است .این فیلم می تواند به اندازه یک ترم دانشگاه چیز به آدم یاد بدهد .
/شکیبایی : مهرجویی معتقد است با کارباید همیشه حال کرد/
شکیبایی درادامه این مصاحبه می گوید :جان هیوستون می گوید که هفتاد درصد از موفقیت یک فیلم خوب به انتخاب عوامل توسط کار گردان مربوط می شود .مهرجویی همیشه انتخابهای درستی دارد .اهل رودر بایستی هم نیست .مهرجویی همیشه معتقد بوده که با کار باید همیشه حال کرد . یعنی در عین حال که بزرگ وجدی است باید لطافت هم داشته باشد .اگراین اتفاق بیافتد فیلم گرم از آب در می آید . در فیلمهای این کار گردان پیچیده ترین مسائل فلسفی جوری مطرح می شود که هم آدم معمولی می فهمد و هم یک روشنفکر .هر کدام از فیلمهای مهرجویی را هر بار که می بینم چیز تازه ای را پیدا می کنم .مااین شانس را داشتیم که در دوفیلم مهرجویی نقشهای اصلی را بازی کنیم . در فیلمهای این کار گردان هر نقش کوچکی اهمیت دارد .خودش معتقد است که این نقش ها روح فیلم هستند . اینها جزئیاتی هستند که در طول فیلمها هاشور می خورند و به بیان دیگر به انسجام فیلم کمک می کنند.
/به من می گویند به تلویزیون نرو/
شکیبایی : بعضی ها به من می گویند به تلویزیون نرو یا کار درتلویزیون افت دارد . من می گویم مگر چند سال دیگر قرار است در سینما بازی کنم .ضمن اینکه به نظرم کار درتلویزیون تا حدودی مشکل تر است .شما باید جوری بازی کنی که تعدادی آدم که سرشان به کار وروز مرگیهای خانوادگی گرم است متوجه شوند و با کار ارتباط وگرنه طبیعی است که هر تماشاگری بلیت می خرد و به سینما می رود برای تماشای فیلم .اما در تلویزیون ممکن است با بازی خوب ودرستتان اعضای یک خانواده را دعوت کنید به تماشا دریک زمان مشخص .من با اعتماد کامل در تلویزیون بازی می کنم و در هر کاری که بازی می کنم این امیدواری وجوددارد که کار خوبی از آب دربیاید .
/مشایخی : سینما دیگر مال جوانهاست/
شکیبایی ادامه می دهد :چندسال پیش در جزیره کیش مشایخی را دیدم خیلی گله مند بود ومی گفت : سینما دیگر متعلق به جوانهاست . آن زمان به این حرف اعتقادی نداشتم اما حالا یوش یواش دارم می فهمم که حرف درستی زده بود .انگار ما به سن وسالی رسیدیم که دیگر قصه نداریم . برخلاف بازیگران خارجی که تا وقتی توان دارند نقشهای مختلف به آنها پیشنهادمی شود و بازی می کنند.جک نیکلسون از جوانی تا حالا مطرح است .هنوز هم برایش نقش محوری می نویسند و هنوز هم از عهده نقشهایش برمی آید .
/چاه هم که باشد می خشکد/
لیلا حاتمی :یک چیزی درباره کم کاری ما طبیعی است ؟مگر سینما چه قدر می تواند تولید هنرمندانه داشته باشد ؟ چاه هم که باشد بالاخره می خشکد .بنابراین این چیزی نیست که ما بخواهیم درباره اش غر بزنیم .در سینمای دنیا همه جور فیلمی است مثل هر فعالیت هنری دیگری مثلا شاعر ها که نمی توانند یک روند شعر بگویند هر دقیقه هم که نمی شود تولید کرد و هنر هم که کارخانه نیست .
/آدم حالش به هم می خورد/
لیلا حاتمی درادامه می گوید : اگر فیلمها ساخت قوی داشته باشند و تکنیکی تر ساخته شوند (منظور از تکنیک اصلا امکانات نیست )آن وقت ممکن است یک داستان پیش پاافتاده هم جذاب از کار دربیاید .مثل ترانه های موسیقی پاپ.وقتی گوش می دهید چندش آور است ولی چرا مضمون همین شعرها در موسیقی خارجی بهتر است ؟در ترانه های فارسی وقتی می گویند دوستت دارم دوست دارم آدم حالش به هم می خورد .ولی وقتی این می رود به یک زبان دیگر و به یک ملودی دیگر برای مان قابل قبول می شود .
شکیبایی : مااز خودمان توقع داریم سالی چهار تا فیلم بازی کنیم در صورتی که سالی یک فیلم کافی است . مااگر بازی نکنیم نمی دانیم در خانه چه باید بکنیم و نمی توانیم در خیابان پرسه بزنیم یا جای دیگر خودمان را مشغول کنیم به همین دلیل می رویم سراغ بازی دریک فیلم دیگر .یااین است ویا این که بازی قبلی رضایت ما را جلب نکرده و یا نقش در نیامده .دلمان می خواهد به هر نحوی که شده به تماشاگر نزدیک شویم . این بدساختن ها وسریع ساختن ها باعث می شوند رفته رفته از ذهن تماشاگر دور بیافتیم .کاهش زمان فیلمبرداری و شتاب فیلمسازان ُدراین تب سرعت خلاقیت رااز عوامل می گیرد.
شکیبایی : عادل(فیلم سالاد فصل ) عاشقی غیر تی کسی است که او دوستش ندارد . این عشقی یک طرفه است و به دلیل نسبت فامیلی که با او دارد دائما درارتباط است .قشنگی این شخصیت این است که به انتها رسیده و رفوزه است و دوره اش گذشته ،چیزی بین مکث وشتاب وتردید است .نمی فهمد که هست یانیست .؟وجوددارد یا ندارد.به نظرم این وجه از شخصیت عادل در آمده .در آمدن این حس بیشتر مدیون نقش روبرویی است و بازیگری که این نقش راایفا کرده است .
/خودمان مهم نیستیم /
لیلا حاتمی : من فکر می کنم من و آقای شکیبایی هر دوی ما از آن دسته بازیگرانی هستیم که بیش از هر چیز نقش برایمان مهم است نه خودنمایی .یعنی خودمان مهم نیستیم .
/خلاصه آنجا بود که فهمیدم چه رکبی خوردم /
شکیبایی : بگذارید خاطره ای برای تان بگویم از لیلا حاتمی در فیلم سالاد فصل .صبح بود وما آمده بودیم برای تمرین من گریم داشتم . لیلا را دیدم که آمد جلو و تند تند حال و احوال کرد .می خواستم درباره نقشهایمان صحبت کنیم تحلیل لیلا را بشنویم و آماده شویم برای بازی .این فرصت پیش نیامد .چون او رفت دریک اتاق دیگر . صحنه ای بود که باید روی تخت دراز می کشید .وقتی رفتم آنجا دیدم دائما گوشی موبایلش را از زیر ملافه در می آورد و با آن حرف می زند .به خودم گفتم چه طور ممکن است این آدم بیاید سر صحنه همه اش با موبایل صحبت کند ؟پس کی می خواهد کارش را شروع کند ؟ بعد یکهو متوجه شدم دارد تمرین می کند و اصلا با کسی حرف نمی زندخلاصه آنجا بود که فهمیدم چه رکبی خوردم .