کتاب 1984 یک کتاب سیاسیه نوشته جورج اورول نویسنده کتاب معروف مزرعه حیوانات

حس کردم ارزش اینو داره که یه تاپیک جدا براش بزنم!

حالاکه دارم می خونمش مبینم بسیار شبیه به کشور ماست!
جمله های واقعا قشنگی داره که دوست دارم بنویسم و بارها بخونمشون تا یادآوری کنم این کتاب داستان زندگی ماست!

خوندنشون خالی از لطف نیست.

داستان از این قراره
ما یک حزب داریم! با سازمان های متعدد. یک رهبر داریم! بهش میگن ناظر کبیر! یه سری تله اسکرین داریم که توی تمام خونه ها وجود داره و تمام مردم رو شب و روز و روز و شب میپاد!! اونا میبیند مردم دارن چی کار می کنن.چی می خورن .چی می خونن!!

قسمتی از کتاب

""اگر دیگران دروغی را که حزب تحمیل میکرد می پذیرفتند و اگر تمام اسناد همان دروغ ها رو می گفتند آنگاه دروغ به عرصه تاریخ وارد میشد و حقیقت می گشت!!! ""

شخصیت اصلی داستان توی یکی از وزارتخانه ها کار می کنه بهش میگن:

وزارت فراوانی !

فکر می کنید کارش چیه؟ این تکه رو بخونید متوجه خواهید شد.د

""وینستون (شخصیت اصلی داستان)شماره های گذشته روزنامه تایمز را روی تله اسکرین گرفت.شماره هایی که در آنها تصحیح کردن آنها حس میشد!! مثلا در هفدهم مارس آمده بود که ناظر کبیر در سخنرانی روز قبل خود پیشبینی کرده بود که جبهه هند آرام می ماند اما به زودی اروسیه نیروی مهاجم خود را در هند جنوبی پیاده کرد! بنابراین لازم بود که پاراگرافی از سخنرانی ناظر کبیر به گونه ای بازنویسی شود که پیش بینی او با آنچه در واقع روی داده بود مطابقت کند!!""

در یک قسمت دیگه ی کتاب اومده:

""طبق پیش بینی سازمان فراوانی بازده پوتین در آن فصل ... میلیون جفت تخمین زده شده بود.رقم بازده واقعی ... میلیون برآورد شده بود.اما وینستون در بازنویسی این پیش بینی رقم را تا ... میلیون پایین آورد تا جای این ادعا باقی بماند که از میزان پیش بینی شده محصول بیشتری ارائه شده است.در هر صورت، نه ... میلیون به حقیقت نزدیک بود و نه ...میلیون و یا ...میلیون .احتمال زیاد داشت که اصولا پوتینی تولید نشده باشد.
تنها آنچه آدم می دانست این بود که در هر فصل تعداد فزون از شماری پوتین بر روی کاغذ تولید میشد! و شاید نیمی از جمعیت اقیانویسه پابرهنه بود.