-
مدیر بازنشسته
سلام دوستان عزیز اره داداشی یادش بخیر چه روزایی بود بیشتر میومدی روم چه روزایه شیرینی بودا انگار همین دیروز بود خیلی دوست دارم مملی عزیز نگران نباش سناتورها دوباره مثله قدیم میشه اینو قول میدم همه بچه های سناتوری دوســــــــــــــت دارم
-
5 کاربر از پست مفید GOLDEN_BOY سپاس کرده اند .
-
کاربر سایت
-
2 کاربر از پست مفید negar80 سپاس کرده اند .
-
کاربر سایت
-
کاربر روبرو از پست مفید "TANY" سپاس کرده است .
-
کاربر سایت
سلام به همه انهایی که حرفهای ناگفته دارند
با چشمان پر از حسرت به راهی که از ان می امدی چشم دوختم راهی که بی انتها بود ناهمواربا درختانی بلند که شاخه هایش درهم فرو رفته گوییا که یک قفس است که هر رهگذری را که میخواهد از ان بگذرد درکام خود فرو میکشد ومی فشرد دیدم که خلوت است بی هیچ عابری این جاده نیز همانند من وتو تنهاست ومن ندانستم راز تنهایی یک جاده را که میرود تا بی نهایت من ندانستم راز تنهایی تو تنهایی من که پنهان میشود در پرده شب .ندانستم که چگونه میشود خلوت را تقسیم کرد ندانستم که چگونه تنهاییم را باتو تقسیم کنم تا دگر اسیر قفس تنهایی نباشیم حکیمه ام المعانی کمی روانی مایه پریشانی اسباب سرگردانی
-
کاربر روبرو از پست مفید marzyd سپاس کرده است .
-
کاربر سایت
شعر خسته دل
خسته ام خسته ام از این حسی که به من داری خشته ام از نگاه سردی که بهم داری
بگذار نگاه کنم در ان چشمان دریایی نگو برو که تو نه در خور مایی
با بی رحمی مرانم بادل خونین دورنشو از من مکن دلم چنین
نظری کن به این اشک از دیده چکیده به رخساری که زغم رنگش پریده
نگو نگو ای یار نازنین برو دلبری در خور خود گزین
مزن خنجر بر این دل غم دیده که این دل زعشقت به موج خون غلطیده
دریغ مکن دستانت از این دستان لرزانم که بی تو چو خط پرگاری سرگردانم
نگو نگو ای یار نازنین برو دلبری در خور خود گزین
حکیمه ام المعانی کمی روانی مایه پریشانی اسباب سرگردانی
-
-
مدیر بازنشسته
-
کاربر روبرو از پست مفید . : : H@med : : . سپاس کرده است .
-
کاربر سایت
وای اینجا هم که دعوا و گله و شکایته
-
-
کاربر سایت
-
کلمات کلیدی این موضوع
مجوز های ارسال و ویرایش
- شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
- شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
- شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
- شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
-
مشاهده قوانین
انجمن