یارب این مخمور را در بزم مستان راه ده
وز شراب لایزالی باده ای سرشار ده
مسجد و محراب و منبر پر شد از برق ریا
هان در میخانه بگشا مستان را راه ده
یارب این مخمور را در بزم مستان راه ده
وز شراب لایزالی باده ای سرشار ده
مسجد و محراب و منبر پر شد از برق ریا
هان در میخانه بگشا مستان را راه ده
همای اوج سعادت به دام ما افتد ... اگر تو را گذری بر مقام ما افتد
حباب وار براندازم از نشاط کلاه ... اگر ز روی تو عکسی به جام ما افتد
بلد نیستم
دیشب چراغ دیده ی من تا سپیده سوخت
آتش فتاد بی تو، به ماتم سرای اشک
خواب آور است زمزمه جویبارها
در خواب رفته بخت من از های های اشک
(رهی معیری)
کار با جذبه عشق است عزیزان ور نه
بوی پیراهن یوسف گرهی بر باد است
تورا بس منتظر ماندم / اوتاندی لحضه لر مندن
بدان من دوستت دارم / اینان بو یاشی گوزلردن
سفرازتو،گذرازتو / فقط یول گوزلمک مندن
به آن بایک نگاه تو / اوچاردی غصه لرمندن
NAFASE ADAMHA SAR BE SAR AFSORDE AST ROZEGARIST DAR IN GOSHYE pajmorde hava har neshati morde ast
ta key ghame na reside khordan danestano nashenide kardan//beh gar sokhanam be yad dari vaz omre gozashte yad nari
ای که همیشه حاجت ما را پناه..بار دیگر ما غلط کردیم راه//لیک گفتی گرچه میدانم سرت زود هم پیدا کنمش بر ظاهرت
تیری که زدی بر دلم از غمزه خطا رفت//تا باز چه اندیشه کند رای صوابت