تا دامن کفن نکشم زیر پای خاک
باور مکن که دست زدامان بدارمت
تکیه بده اما…..
به شانه هایی که اگر
خوابت برد
سرت را روی زمین
نگذارد....
ویرایش توسط !Behrooz1990! : 2013/09/18 در ساعت 15:04
دور میشــــــــــــوی...
کوچک و کوچکـتر!
امــــــــا...
بزرگ و بزرگــــــــــــــــتر میشود
جای خالیت در ذهنم!
ویرایش توسط !Behrooz1990! : 2013/09/18 در ساعت 15:05
منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن
منم که دیده نیالوده ام به بد دیدن
نداشتن تو یعنی
اینکه دیگری تو را دارد،
نمیدانم نداشتنت سخت تر است
یا
تحمل اینکه دیگری تو را دارد…
در کار تو ز دست زمانه غمی شدم
ای چون زمانه بد، نظری کن به کار ما
از خانه که می آیییک دست مال سفید
پاکتی سیگار
گزیده شعر فروغ
و تحملی طولانی بیاور
احتمال گریستن ما بسیار است.
تو را میخواهم و دانم که هرگز
به کام دل در اغوشت نگیرم
تویی ان اسمان صاف و روشن
من این کنج قفس مرغی اسیرم
من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی
عهد نابستن از ان به که ببندی و نپایی
دوستان عیب کنندم که چرا دل به تو دادم
باید اول ز تو پرسم که چنین خوب چرایی ؟!