-
مدیر بازنشسته
در عشق توام نصیحت و پند چه سود
زهراب چشیده ام مرا قند چه سود
گویند مرا که بند در پاش کنید
دیوانه دل است پام در بند چه سود
-
-
مدیر بازنشسته
دارم از لطف ازل جنت فردوس طمع
گرچه دربانی میخانه فراوان کردم
-
-
مدیر بازنشسته
مراد دل ز تماشای باغ عالم چیست
ز دست مردم چشم از رخ تو گل چیدن
-
-
مدیر بازنشسته
نگاه می کنم نمی بینم چشم مرا هوای تو پر کرده
گوش می کنم نمی شنوم گوش مرا صدای تو پر کرده...
-
-
مدیر بازنشسته
همه ماییم و نوای بینوایی بسم الله اگر حریف مایی
-
-
مدیر بازنشسته
یارب اندر کنف سایه ی آن سرو بلند
گر من سوخته یکدم بنشینم چه شود
-
-
مدیر بازنشسته
دانی که چنگ و عود چه تقریر میکنند
پنهان خورید باده که تعزیر میکنند
-
-
مدیر بازنشسته
دانی که چیست دولت دیدار یار دیدن
در کوی او گدایی بر خسروی گزیدن
-
-
مدیر بازنشسته
نی حریف هر که از یاری برید
پرده ها اش پرده های ما درید
-
-
مدیر بازنشسته
درین دیرم چنان مظلوم و مغموم
چـو طفل بـی پـدر بـی مادرستم
-
کلمات کلیدی این موضوع
مجوز های ارسال و ویرایش
- شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
- شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
- شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
- شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
-
مشاهده قوانین
انجمن