صفحه 1 از 5 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 42

موضوع: انواع چیستان ها

  1. #1
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2010/01/09
    محل سکونت
    *گیلان-املش*
    سن
    31
    نوشته ها
    5,954

    New 1 انواع چیستان ها


  2. #2
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2010/01/09
    محل سکونت
    *گیلان-املش*
    سن
    31
    نوشته ها
    5,954

    پیش فرض


  3. #3
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2010/01/09
    محل سکونت
    *گیلان-املش*
    سن
    31
    نوشته ها
    5,954

    پیش فرض


  4. #4
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2010/01/09
    محل سکونت
    *گیلان-املش*
    سن
    31
    نوشته ها
    5,954

    پیش فرض

    آن چیست که همیشه دستش به کمرش است و ایستاده ؟

  5. #5
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2010/01/09
    محل سکونت
    *گیلان-املش*
    سن
    31
    نوشته ها
    5,954

    پیش فرض

    من یار مهربانم داناو خوش بیانم گویم سخن فراوان با آنکه بی زبانم هر مشکلی که داری ، مشکل گشای آنم پندت دهم قراوان من یار پند دانم من دوستی هنرمند، با سود و بی زیانم از من مباش غافل ، من یار مهربانم

  6. #6
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2010/01/09
    محل سکونت
    *گیلان-املش*
    سن
    31
    نوشته ها
    5,954

    پیش فرض

    1- زني را در خيابان ديدم كه پسربچه اي را به دنبال داشت. از او پرسيدم: اين پسر با توچه نسبتي دارد؟ گفت: «او پسرِ پسرم است، برادر شوهرم» ، چطور چنين چيزي ممكن است؟
    جواب چيستان


    2- از ميان تعدادي زن و مرد برهنه، چگونه مي توان آدم و حوا را شناخت؟
    جواب چيستان


    3- شخصي تخم مرغ را دانه اي 70 ريال خريد و دانه اي 50 ريال فروخت و سرانجام ميليونر شد! چطور چنين چيزي ممكن است؟
    جواب چيستان


    4- حكم اعدام متهمي را صادر مي كنند و مضمون «بخشش لازم نيست، اعدامش كنيد.» را به امضا، دادستان مي رسانند. پس از امضاء دادستان، مأمور اجراي حكم، با تغييري در مضمون، جمله را به صورتي در مي آورد كه جلو اعدام متهم را مي گيرد، او چه تغييري در جمله بوجود مي آورد؟
    جواب چيستان


    5- اين عبارت را درست بخوانيد: گندم فروشا، ارزن آمد نخود آمد ماش فرستاديم برنجش مده، برنجش بده.
    جواب چيستان


    6- عبارت زير را بخوانيد:H-M-B-A-A4-B-R
    جواب چيستان


    7- مي دانيم كه در بهشت هر چه بخورند دفع نمي شود، در جهان مادي كداميك از مثالها و شواهد را مي توان يافت كه با آن امر همسان باشد؟
    جواب چيستان


    8- منظور از «كانت واز بود» چيست؟
    جواب چيستان


    9- شخصي براي نخستين بار سوار يك خودروي «فولكس واگون» شد و بسوي شهري حركت كرد، درميان راه خودروي او خراب شد ناچار ماشين را به كنار جاده هدايت كردو كاپوت ماشين را بالا زد، ولي با كمال تعجب ديد نه ازموتور خبري هست، نه از سيلندر و نه چيز ديگر چطور چنين چيزي ممكن است؟
    جواب چيستان


    10- چراغ راهنمايي و رانندگي كه روبروي خيابان است قرمز است، افسر راهنمايي هم در آنجا ايستاده است، با اينحال راننده اي از چراغ قرمز مي گذرد و كسي مزاحم او نمي شود. چطور چنين چيزي ممكن است؟
    جواب چيستان


    11- در اتاقي يك زن و شوهر نشسته اند. يكنفر هم در حال خواندن نماز است، نفر چهارم هم روزه دارد. به ناگهان مردي از در وارد مي شود، با واردشدنِ او، اين زن و شوهر به هم حرام مي شوند. نماز آن شخص و روزه نفر چهارم هم باطل مي گردد. چطور چنين چيزي ممكن است؟
    جواب چيستان


    12- آدرويش، خداداده سه تا ميش. يكي شيرش حلال و گوشتش حرام، يكي گوشتش حلال و شيرش حرام و سومي هم گوشتش حرام، هم شيرش.
    جواب چيستان


    13- آمد و رفت، آمد و نرفت، زائيد و نمرد، نزائيد و مرد!
    جواب چيستان


    14- جملات زير، مصداق چه حكايتي هستند؟ « برو، اگر نيامده، بگو بيايد. رفتم، نيامده بود، گفتم: بيايد، چرا نيامد؟ حتماً آمده كه نيامده است. اگر نيامده بود مي آمد.»
    جواب چيستان


    15- شخصي دريك اتاق به ابعاد 5×20×20 متر، خودش را با يك ريسمان دومتري از سقف آويزان مي كند و دار مي زند. وقتي به در اتاق او مي آيند و مي بينند از او صدايي شنيده نمي شود، نگران مي شوند و در را مي شكنند با كمال تعجب مي بينند، او از سقف خودش را دار زده است و در اتاق را از درون قفل كرده و كليد را در جيبش گذاشته است. با اينكه ميز، صندلي، نردبام يا چيز ديگري در اتاق نبوده است، او چگونه خود را دار زده است؟
    جواب چيستان


    16- شخصي چگونه – بدون استفاده از هواپيما- خود را دو ساعته به مشهد مي رساند؟
    جواب چيستان


    17- حضرت آدم و حوا شش چيز در بهشت آوردند كه هر يك از آنها منشأ چيزي شد، آن شش چيز كدامند؟
    جواب چيستان


    18- كسانيكه رَحِمِ مادر را نديده اند 9 نفرند، آن 9 نفر چه كساني هستند؟
    جواب چيستان


    19- اكنون چهار تن از پيامبران زنده هستند، آن چهارتن كدامند؟
    جواب چيستان


    20- از حضرت علي (ع) پرسيدند:
    واجب و واجبتر چيست؟ نزديك و نزديكتر كدامند؟ عجيب و عجيب تر چيست؟ سخت و سخت تر چيست؟ اگر شما بوديد چه جوابي مي داديد؟ حضرت علي چه جوابي داد؟
    جواب چيستان


    21- كيوان به مهماني رفت. او مي دانست دعوت شدگانِ به مهماني بر دو گروهند: راستگو و دروغگو. اما هيچيك از آنان را نمي شناخت. از مردي پرسيد: دروغگو هستي يا راستگو؟ كيوان پاسخ آن مرد را گرفت. پس از دو نفر ديگر پرسيد كه آن مرد چه پاسخي داد. يكي از آنان گفت كه او دروغگوست و ديگري پاسخ داد كه او راستگوست. كيوان از پاسخ اين دو نفر فهميد كه كداميك از اين دو نفر راستگو و كداميك دروغگو هستند. او چگونه فهميد؟
    جواب چيستان


    22-
    سه نفر سياهپوست و سه نفر سفيد پوست مي خواهند با قايقي كه بيش از دو نفر گنجايش ندارد از رودخانه اي بگذرند. سفيدپوستها رانندگي قايق را بلدند اما يكي از سياهپوستها رانندگي قايق را نمي داند. اگر تعداد سياهپوستها بيش از سفيدپوستها باشد آنها را خواهند خورد. مثلاً نمي توان دو نفر سياهپوست و يك سپيد پوست راتنها كنار هم گذاشت. اما سپيد پوستها آدمخوار نيستند و اگر تعدادشان زيادتر از سياه پوستها باشد با آنها كاري نخواهد داشت. چگونه مي توان اين گروه شش نفري را از رودخانه عبود داد، بدون اينكه به هيچيك از آنان آسيبي رسد؟
    جواب چيستان

  7. #7
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2010/01/09
    محل سکونت
    *گیلان-املش*
    سن
    31
    نوشته ها
    5,954

    پیش فرض

    شوهر کردن دختر پادشاه ( ۱ دختر پادشاهي از پدر خود ميخواهد، كه او را تنها به كسي شوهر دهد كه بتواند به پرسشهاي منظوم او پاسخ گويد، بزرگان و اميرزادگان، همه از پاسخ گفتن درمي مانند و سرخود رادر اين راه برباد ميدهند. تا آنكه دلاك كچلي در پاسخگويي به پرسشهاي دختر پادشاه توفيق حاصل مي كند. پرسشهاي آن دختر چنين بود:
    من اگر آهوي شده به كوهها بگريزم، چه مي كني؟ 2- من اگر مشتي دانه شده، برزمين ريختم، چه مي كني؟ 3- من اگر گُلي شده بر كوهها رُستم، چه مي كني؟ 4- من اگرسيبي شده به درون صندوقي رفتم، چه مي كني؟ پاسخ آن دلاك كچل چه بود؟

    جواب چيستان خويشاوندي ( ۲ دو مرد نسبت به هم، دايي وخواهر زاده اند. يعني اولي دايي دومي و خواهر زاده اوست، دومي نيز دائي اولي و خواهرزاده وي مي باشد. چطور چنين چيزي ممكن است؟
    جواب چيستان جهانگردي ( ۳ جهانگردي توسط قبيله اي وحشي دستگير شد. اما به او اجازه داده شد تا جمله اي بگويد.ولي بدين شرط كه اگر جمله او صحت داشته باشد او را در روغن جوشان بسوزانند و اگر غلط باشد، با تيرزهرآگين مورد هدف قرار دهند. جهانگرد هوشيار با كمي فكر پاسخ داد كه موجب نجات او از مرگ شد. به نظر شما پاسخ او چه بود؟
    جواب چيستان زندان ( ٤ زنداني داراي دو در است، يكي در آزادي و ديگري دَرِ اعدام. اين زندان داراي دو زندانبان است كه يكي از آنها راستگو و ديگري دروغگوست. خودِ زندانبانان همديگر را به خوبي مي شناسند. در اين زندان مردي محبوس است كه نمي داند كداميك از زندانبانان راستگو، و كداميك دروغگو است؟ به او اجازه مي دهند، از هر يك از زندانبانان كه دلش مي خواهد سؤالي بكند و از پاسخ طرف مقابل بفهمد در آزادي كدام است تا از آن خارج شود. پرسشي كه او بايد بكند تا به آزادي او بينجامد چيست؟
    جواب چيستان لانگرهانس ( ۵ جزاير «لانگرهانس» در كجا هستند؟
    ویرایش توسط !MAHSA! : 2015/03/22 در ساعت 22:22

  8. #8
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2010/01/09
    محل سکونت
    *گیلان-املش*
    سن
    31
    نوشته ها
    5,954

    پیش فرض

    چيستانهاي فكري



    زني را در خيابان ديدم كه پسربچه اي را به دنبال داشت. از او پرسيدم: اين پسر با توچه نسبتي دارد؟ گفت: «او پسرِ پسرم است، برادر شوهرم» ، چطور چنين چيزي ممكن است؟
    -1




    از ميان تعدادي زن و مرد برهنه، چگونه مي توان آدم و حوا را شناخت؟
    -2




    شخصي تخم مرغ را دانه اي 70 ريال خريد و دانه اي 50 ريال فروخت و سرانجام ميليونر شد! چطور چنين چيزي ممكن است؟
    -3




    حكم اعدام متهمي را صادر مي كنند و مضمون «بخشش لازم نيست، اعدامش كنيد.» را به امضا، دادستان مي رسانند. پس از امضاء دادستان، مأمور اجراي حكم، با تغييري در مضمون، جمله را به صورتي در مي آورد كه جلو اعدام متهم را مي گيرد، او چه تغييري در جمله بوجود مي آورد؟
    -4




    اين عبارت را درست بخوانيد: گندم فروشا، ارزن آمد نخود آمد ماش فرستاديم برنجش مده، برنجش بده.
    -5




    عبارت زير را بخوانيد:H-M-B-A-A4-B-R
    -6




    مي دانيم كه در بهشت هر چه بخورند دفع نمي شود، در جهان مادي كداميك از مثالها و شواهد را مي توان يافت كه با آن امر همسان باشد؟
    -7




    منظور از «كانت واز بود» چيست؟
    -8




    شخصي براي نخستين بار سوار يك خودروي «فولكس واگون» شد و بسوي شهري حركت كرد، درميان راه خودروي او خراب شد ناچار ماشين را به كنار جاده هدايت كردو كاپوت ماشين را بالا زد، ولي با كمال تعجب ديد نه ازموتور خبري هست، نه از سيلندر و نه چيز ديگر چطور چنين چيزي ممكن است؟
    -9




    چراغ راهنمايي و رانندگي كه روبروي خيابان است قرمز است، افسر راهنمايي هم در آنجا ايستاده است، با اينحال راننده اي از چراغ قرمز مي گذرد و كسي مزاحم او نمي شود. چطور چنين چيزي ممكن است؟
    -10




    در اتاقي يك زن و شوهر نشسته اند. يكنفر هم در حال خواندن نماز است، نفر چهارم هم روزه دارد. به ناگهان مردي از در وارد مي شود، با واردشدنِ او، اين زن و شوهر به هم حرام مي شوند. نماز آن شخص و روزه نفر چهارم هم باطل مي گردد. چطور چنين چيزي ممكن است؟
    -11




    آدرويش، خداداده سه تا ميش. يكي شيرش حلال و گوشتش حرام، يكي گوشتش حلال و شيرش حرام و سومي هم گوشتش حرام، هم شيرش.
    -12




    آمد و رفت، آمد و نرفت، زائيد و نمرد، نزائيد و مرد!
    -13




    جملات زير، مصداق چه حكايتي هستند؟ « برو، اگر نيامده، بگو بيايد. رفتم، نيامده بود، گفتم: بيايد، چرا نيامد؟ حتماً آمده كه نيامده است. اگر نيامده بود مي آمد.»
    -14




    شخصي دريك اتاق به ابعاد 5×20×20 متر، خودش را با يك ريسمان دومتري از سقف آويزان مي كند و دار مي زند. وقتي به در اتاق او مي آيند و مي بينند از او صدايي شنيده نمي شود، نگران مي شوند و در را مي شكنند با كمال تعجب مي بينند، او از سقف خودش را دار زده است و در اتاق را از درون قفل كرده و كليد را در جيبش گذاشته است. با اينكه ميز، صندلي، نردبام يا چيز ديگري در اتاق نبوده است، او چگونه خود را دار زده است؟
    -15




    شخصي چگونه – بدون استفاده از هواپيما- خود را دو ساعته به مشهد مي رساند؟
    -16




    حضرت آدم و حوا شش چيز در بهشت آوردند كه هر يك از آنها منشأ چيزي شد، آن شش چيز كدامند؟
    -17




    كسانيكه رَحِمِ مادر را نديده اند 9 نفرند، آن 9 نفر چه كساني هستند؟
    -18




    اكنون چهار تن از پيامبران زنده هستند، آن چهارتن كدامند؟
    -19




    از حضرت علي (ع) پرسيدند:
    -20


    واجب و واجبتر چيست؟


    نزديك و نزديكتر كدامند؟


    عجيب و عجيب تر چيست؟


    سخت و سخت تر چيست؟


    اگر شما بوديد چه جوابي مي داديد؟ حضرت علي چه جوابي داد؟




    كيوان به مهماني رفت. او مي دانست دعوت شدگانِ به مهماني بر دو گروهند: راستگو و دروغگو. اما هيچيك از آنان را نمي شناخت. از مردي پرسيد: دروغگو هستي يا راستگو؟ كيوان پاسخ آن مرد را گرفت. پس از دو نفر ديگر پرسيد كه آن مرد چه پاسخي داد. يكي از آنان گفت كه او دروغگوست و ديگري پاسخ داد كه او راستگوست. كيوان از پاسخ اين دو نفر فهميد كه كداميك از اين دو نفر راستگو و كداميك دروغگو هستند. او چگونه فهميد؟
    -21




    سه نفر سياهپوست و سه نفر سفيد پوست مي خواهند با قايقي كه بيش از دو نفر گنجايش ندارد از رودخانه اي بگذرند. سفيدپوستها رانندگي قايق را بلدند اما يكي از سياهپوستها رانندگي قايق را نمي داند. اگر تعداد سياهپوستها بيش از سفيدپوستها باشد آنها را خواهند خورد. مثلاً نمي توان دو نفر سياهپوست و يك سپيد پوست راتنها كنار هم گذاشت. اما سپيد پوستها آدمخوار نيستند و اگر تعدادشان زيادتر از سياه پوستها باشد با آنها كاري نخواهد داشت. چگونه مي توان اين گروه شش نفري را از رودخانه عبود داد، بدون اينكه به هيچيك از آنان آسيبي رسد؟
    -22


  9. #9
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2010/01/09
    محل سکونت
    *گیلان-املش*
    سن
    31
    نوشته ها
    5,954

    پیش فرض

    جملات زير را درست بخوانيد: «زني زني زني زني خوشش آمد» ، «سربازي سربازي سربازي سربازي را كُشت»
    -23




    شخصي مدت هفت شب در مهمانخانه اي منزل مي كند و چون پول نقد براي پرداختِ كرايه مهمانخانه را ندارد، قرار مي گذارد از هفت حلقه بهم پيوسته طلا كه بهمراه دارد، هر شب يكي از آنها را به جاي كرايه به مهمانخانه دار بپردازد. اما مي خواهد بيش از يكبار آن حلقه ها را از هم نگسلد. چطور چنين چيزي ممكن است؟
    -24




    منظور از «خروس بيوه» چيست؟
    -25




    شخصي در حين خواندن نماز ميت، به هنگام سجده، ناگهان سرش به لبه تابوت مي خورد پيشانيش مي شكند و خون پيشاني او به كفن مرده غسل داده شده مي خورد و آنرا نجس مي كند. حالا اين سوال پيش مي آيد كه آيا بايد مرده را دوباره غسل داد يا بايد كفنش را عوض كرد يا چاره ديگري انديشيد؟
    -26




    خداوند متعال چه ميخورد، چه مي پوشد و چقدر توانايي دارد؟
    -27




    منظور از جمله «شيخ الحديد مال جديد الاصم شما بود» چيست؟
    -28




    منظور از عبارت شوخي وار «اِوري بادي خربا بوزه ايتينگ كُنه پا لَرزِشم سي تينگ كُنه» چيست؟
    -29




    از شخصي خواستند خودش را معرفي كند، اين شخص شكسته نَفسي كرده، خودش را كوچكتر از آنچه بود معرفي كرد و گفت: من «ميرزا نيم من بوق بن پشم اندر پانزده» هستم! نام او چه بوده است؟
    -30




    آن چيست كه با اينكه سه تاست، يكي است و با اينكه يكي است سه تاست
    -31




    آن چيست كه پر وخاليش يك وزن دارد؟
    -32




    من يك سكّه كوچك را در چاهي عميق مي اندازم، آنگاه در عرض يك دقيقه مي روم در مي آورم، چطور چنين چيزي ممكن است؟
    -33




    رضا از طبقه دهم ساختماني به زمين افتاد ولي نمرد. چطور چنين چيزي ممكن است؟
    -34




    يكنفر اهل منطق به شهري وارد شد و تصميم گرفت نزد سلماني برود و سروصورتش را اصلاح كند. آن شهر دو سلماني بيشتر نداشت. وقتي مرد بسراغ نخستين سلماني رفت، او را با سر وصورتي آشفته و پرپشت و موهايي ژوليده و نامرتب و هنگامي كه به سراغ دومين سلماني رفت، او را با موهايي بسيار مرتب و ريشي تراشيده يافت. لذا تصميم گرفت نزد نخستين سلماني برود و سروصورتش را بپيرايد. چرا او چنين تصميمي گرفت؟
    -35




    چرا شكارچي به هنگام شكار، يك چشمش را مي بندد؟
    -36




    جزاير «لانگرهانس» در كجا هستند؟
    -37




    وجه تشابه «سنگگ سوخته» ، «آدم غرق شده» و «زن آبستن» چيست؟
    -38




    زنداني داراي دو در است، يكي در آزادي و ديگري دَرِ اعدام. اين زندان داراي دو زندانبان است كه يكي از آنها راستگو و ديگري دروغگوست. خودِ زندانبانان همديگر را به خوبي مي شناسند. در اين زندان مردي محبوس است كه نمي داند كداميك از زندانبانان راستگو، و كداميك دروغگو است؟ به او اجازه مي دهند، از هر يك از زندانبانان كه دلش مي خواهد سؤالي بكند و از پاسخ طرف مقابل بفهمد در آزادي كدام است تا از آن خارج شود. پرسشي كه او بايد بكند تا به آزادي او بينجامد چيست؟
    -39




    اين جمله را درست بخوانيد: « كور مرد شلغم خورد.»
    -40




    جهانگردي توسط قبيله اي وحشي دستگير شد. اما به او اجازه داده شد تا جمله اي بگويد.ولي بدين شرط كه اگر جمله او صحت داشته باشد او را در روغن جوشان بسوزانند و اگر غلط باشد، با تيرزهرآگين مورد هدف قرار دهند. جهانگرد هوشيار با كمي فكر پاسخ داد كه موجب نجات او از مرگ شد. به نظر شما پاسخ او چه بود؟
    -41




    دو مرد نسبت به هم، دايي وخواهر زاده اند. يعني اولي دايي دومي و خواهر زاده اوست، دومي نيز دائي اولي و خواهرزاده وي مي باشد. چطور چنين چيزي ممكن است؟
    -42




    دختر پادشاهي از پدر خود ميخواهد، كه او را تنها به كسي شوهر دهد كه بتواند به پرسشهاي منظوم او پاسخ گويد، بزرگان و اميرزادگان، همه از پاسخ گفتن درمي مانند و سرخود رادر اين راه برباد ميدهند. تا آنكه دلاك كچلي در پاسخگويي به پرسشهاي دختر پادشاه توفيق حاصل مي كند. پرسشهاي آن دختر چنين بود:
    -43


    من اگر آهوي شده به كوهها بگريزم، چه مي كني؟ 2- من اگر مشتي دانه شده، برزمين ريختم، چه مي كني؟ 3- من اگر گُلي شده بر كوهها رُستم، چه مي كني؟ 4- من اگرسيبي شده به درون صندوقي رفتم، چه مي كني؟ پاسخ آن دلاك كچل چه بود؟



  10. #10
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2010/01/09
    محل سکونت
    *گیلان-املش*
    سن
    31
    نوشته ها
    5,954

    پیش فرض

    در يك انبار، تعدادي كيسه حبوبات هست كه در درون آنها نخود، لوبيا، عدس، ماش، باقلا و ... وجود دارد. در صورتي كه نام هيچيك از حبوبات روي كيسه ها نوشته نشده باشد، و علامت مشخصّه يا نمونه آنها هم روي كيسه هانباشد، دَرِ كيسه ها نيز باز نباشد تا بدانيم در داخل آنها چيست. و از سوي هيچكدام را در جاي مشخصي نگذاشته باشيم تا جاي آنها پيدا باشد. اما هرگاه اراده كنيم، مي توانيم كيسه محتوي حبوبات مورد نظر خود را از ميان كيسه هاي ديگر جدا كنيم. چطور چنين چيزي ممكن است؟
    -44




    پاسباني از كنار خانه اي مي گذشت. صداي جيغ و داد و فريادي را شنيد. بي اختيار بسوي آن خانه رفت و در را گشود. درهمين حال شنيد كه يكي فرياد مي كِشَد: علي مرا مكش. پاسبان سراسيمه وارد خانه شدو يكراست به سوي اتاقي كه از آن سروصدا شنيده مي شد رفت. ديد جسد خون الودي روي زمين افتاده و پنج نفر دور آن جمع شده اند. با اينكه آلت قتاله اي در دست هيچيك از آنان نبود و نام آنان نيز روي لباسشان نوشته نشده بود وپاسبان هم هيچيك از آن پنج نفر را نمي شناخت، معذلك از ميان آنان، قاتل را بزودي شناخت او را دستگير كرده با خود به كلانتري برد. پاسخ دهيد پاسبان روي چه قرائني قاتل را شناخت؟
    -45




    خري با بار از روي پلي مي گذشت. ناگهان پل خراب شد و خر با بارش به درون رودخانه سقوط كرد، بطوريكه علاوه بر خر بارش نيز خيس شد. پس از چند دقيقه، پشت خر شروع به سوختن كرد. بار او چه بود كه اينچنين شد؟
    -46




    شخصي هر روز مجبور است به طبقه بيست و دوم آپارتماني برود. با اينكه همه طبقات ساختمان آسانسور داشته، برق هم قطع نيست و آسانسور هم سالم است، ولي او هر روز تا طبقه پانزدهم با آسانسور مي رود و بقيه را با پلّه. چرا؟
    -47




    زن و شوهري با هم به حمام رفتند. ناگهان گاز حمام آنها را خفه كرد. وقتي ديگران با خبر شدند. درصدد بيرون آوردن آنها از حمام برآمدند. اما چون هر دوي آنها برهنه بودند، يكنفر بايد وارد حمام شده، روي آنها را با پارچه اي بپوشاند. اين شخص چه كسي مي تواند باشد تا به آندو نامحرم نباشد؟
    -48




    شخصي مي خواهد به روستايي برود. بر سر راهش دو قبيله هستند كه يكي از آنها افرادش راستگو، و ديگري افرادش دروغگو هستند. آن شخص در راه به يكنفر مي رسد و مي خواهد راه درستِ ده را از او بپرسد. ولي نمي داند كه او جزو قبيله راستگوهاست يا دروغگوها! چه چيزي بايد از او بپرسد، تا با توجه به پاسخ طرف، راه صحيح ده را پيدا كند؟
    -49




    شخصي به حاكمي توهين كرد. حاكم او را موردغضب قرار داد و تهديد به مرگ كرد. اما از بس او التماس كرد، يك درجه برايش تخفيف قائل شد. لذا رو به متهم كرد و گفت: «حق داري يك جمله بگويي، اگر راست بود ترا آتش خواهم زد واگر دروغ بود، ترا به دريا خواهم افكند.» آن مرد جمله اي گفت كه سبب خلاصش شد و از مرگ رهايي يافت، او چه جمله اي گفت؟
    -50



    شخص پولداري، يك نفر را براي پاسداري از خود وخانه اش استخدام مي كند و با او قرار مي گذارد، از بابت نگهداري خود و خانه اش، شبي ... مقدار به وي بپردازد. اتفاقاً شخص پولدار قصد سفر مكه مي كند. شبي كه قرار بود فرداي آن روز عازم مكّه شود، نگهبانش در خواب مي بيند كه آن مرد سوار هواپيما شد و هواپيما پس از برخاستن از روي باند فرودگاه، منفجر گرديد. فرداي آن روز،هنگامي كه مرد- چمدان به دست- به سوي هواپيما حركت مي كند، نگهبانش از رفتن او مانع مي شود. مرد پولدار هر قدر اصرار مي ورزد و مي گويد: حتماً بايد به سفر حج بروم، ليكن نگهبانش آنقدر جلوي او را مي گيرد تا مسافران همه سوار هواپيما شده و هواپيما فرودگاه را ترك مي گويد. لحظه اي پس از پرواز از فرودگاه، هواپيما در آسمان منفجر مي شود و همه مسافرانش كشته مي شوند. وقتي مرد پولدار قضيه را مي بيند شگفت زده مي شود و از نگهبان مي پرسد: تو از كجا مي دانستي هواپيما منفجر خواهد شد؟ پاسدار مي گويد: من ديشب عين اين قضيه را درخواب ديدم! پولدار كه اين سخن را شنيد با اينكه نگهبان جانش را نجات داده بود، ليكن گفت: تو به درد من نمي خوري! و او را بيرون كرد. علّت اين تصميم او را بنويسيد.
    -51



    از كسي پرسيدند: از ميان تنقلات، كداميك را دوست داري؟ پاسخ داد: راندن مرغ و مادر بره. او چه چيزي را بيشتر دوست مي داشت؟
    -52



    مردي از راهي مي گذشت. ناگهان به اسكلت مرده اي برخورد. كنجكاويش تحريك شد تا بداند اين اسكلت متعلّق به مرد است يا زن؟ او از كجا بفهمد اسكلت چه جنسيتي دارد؟
    -53



    فرق كچل با مودار چيست؟
    -54



    دو برادر را به دادگاه احضار كردند. رئيس دادگاه از آنان پرسيد: شما برادر هستيد؟ گفتند: آري، گفت: پدر شما يكي است؟ گفتند: بلي، گفت: مادرتان هم يكي است؟ گفتند: آري بعد كه به شناسنامة آنان نگاه كرد گفت: شما هر دو در دوازدهم تير 1340 خورشيدي متولد شده ايد، پس حتماً دوقلو هستيد؟ گفتند: خير! چطور چنين چيزي ممكن است. در حاليكه آنان دروغ نگفته اند؟
    -55



    فرق صندوقدار، دزد، گندم و سياست چيست؟
    -56



    باغي باغبان سختگيري دارد كه هر كس مي خواهد وارد باغش شود با گفتن واژه «نه»، مانع ورود او به باغ مي شود. اما مردي زرنگ و هوشيار، باگفتن جمله اي، از باغبان اجازه ورود به باغ را مي گيرد. او چه مي پرسد كه باغبان با وجود گفتن واژه نه به او اجازه ورود به باغ را مي دهد؟
    -57


صفحه 1 از 5 12345 آخرینآخرین

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •