انرژى درمانى يعنى استفاده از انرژى يك انسان براى ايجاد تعادل درمان‏بخش در انسانى ديگر.

تاریخچه شکل گیری این روش چیست؟
برخى بيمارى‏هاى جسمى، با فكر و فعاليت و حالت آن رابطه‏اى جدا نشدنى دارند. امروزه فهرست اين گونه بيمارى‏ها كه معمولاً به علت اختلالات عصبى-روانى و ترس و نگرانى يا افسردگى يا نارضايتى شديد ذهنى پديد مى‏آيند و آن‏ها را بيمارى‏هاى روان‏تنى مى‏گویند. مجموعه‏اى عظيم از شواهد تجربى و حقيقى موجودند كه مى‏گويند بسيارى از انواع سرطان سرچشمه ذهنى دارند.

انرژى درمانى نوعى احساس همدلى را به عنوان منبع اصلى نيروى شفابخشى به كار مى‏گيرد. اگر درمان‏گر يا درمان‏گير باور داشته باشند كه شفاى حاصله را نوعى نيروى فوق‏العاده يا نيروى الهى عرضه مى‏نمايد، اين روش را مى‏توان شفابخشى روحانى يا ايمانى يا روحى ناميد. اما درمان‏گران اين روش تأكيد نمى‏كنند كه بيماران حتماً به چنان نيروى روحى يا آسمانى ايمان داشته باشند. بسيارى از درمان‏گران پيرو اين روش در كشورهاى غربى مسيحيان مؤمن هستند و انرژى درمان‏گر خود را مربوط به دخالت حضرت عيسى مسيح مى‏دانند ولى از بيماران خود نمى‏خواهند كه به آن پيامبر الهى ايمان داشته باشند. به هر حال، هزاران مردم بيمار و عليل و نااميد از نظام پزشكى نوين غربى كه هر ساله به اميد علاج‏يابى به مكان‏هاى به اصطلاح مقدس يا مقابر قديسين مى‏روند باور به شفابخشى روحى يا ايمانى دارند.

اين روش چگونه عمل می کند؟

نخستين گروه درمان‏گران انرژى درمانى را درمان‏گران روحى مى‏نامند، كار درمانى اين گروه متكى به اين اصل است كه هر چه آدمى واقعاً باور داشته باشد مى‏تواند روى دهد. درمان‏گر مى‏كوشد شعور باطنى بيمار را چنان تحريك و هدايت كند كه او در هماهنگى بيش‏تر و پيوند قوى‏تر با سطوح والاى روحانى قرار گيرد. او به بيمار كمك مى‏كند كه به آن بُعد اَبَر احساس كه در مقدمه كتاب ذكر شد وارد شود. آن گاه كه بيمار هم‏گرا با انرژى الهی شده، او آماده دريافت درمانى واقعاً برجسته و حتى فوق‏العاده شگفت‏آور است

هر درمان‏گرى رسم و روش و ايمان خاص خود را دارد ولى اصل مشترك براى همه آن‏ها تكيه به درك و شعور باطنى است. برخى درمان‏گران يك دست يا دو دست خود را بر سر شخص بيمار مى‏گذارند؛ برخى ديگر دست بر عضوِ بيمارِ بدنِ شخصِ بيمار مى‏گذارند؛ برخى درمان‏گران از سر انگشتان خود استفاده مى‏كنند و برخى ديگر از كف دست خود؛ شمارى ديگر حتى نياز ندارند كه
بدن شخص بيمار را لمس كنند. درمان بدون تماس بدنى و حتى از راه خيلى دور پديده‏اى شگفت‏آور ولى به خوبى ثابت شده است، و عملكرد آن احتمالاً متكى به تمركز تمام عيار فكر و انتقال فكر است.

درمان‏گر هميشه پيش از دست‏گذارى بر بيمار مى‏كوشد جسم و فكر خود را در حالت حداكثر آرامش و سكوت )نوعى حالت مراقبه فكر( قرار دهد تا نيروى شفابخش بتواند از طريق او به شخص بيمار برسد. او معمولاً پس از منبسط كردن عضلات و خاموش كردن ذهن خود و دستيابى به سكوت درونى،آن عضو
بدن شخص بيمار را كه نيازمند درمان است در ذهن مجسم مى‏كند و با اين كار نيروى شفابخش را به سوى آن اندام هدايت مى‏كند.

اين روش چه کاربردی دارد؟
این روش در درمان بیماری های لاعلاج، تسکین درد و دریافت شفا موثر است.

چه انتقاداتی به این روش وارد است؟
هنوز مقاومتهایی در زمینه استفاده از این روش از سوی مراجعی چون کلیساها و یا متخصصان
طب مدرن و همچنین افراد شکاک و بدبین وجود دارد.
از سوی دیگر سوء استفاده ها و ادعاهای کذب برخی از درمانگران دروغین نیز، بدبینی هایی در رابطه با این روش بوجود آورده است.