بوشهر، پنج هزار سال با نام ليان به عنوان دروازه داد و ستد دريايي در ادوار مختلف تاريخي ميزبان فرهنگ ها،زبان‌ها و اديان گوناگوني بود بي‌آنكه به فرهنگ و زبان آن خدشه‌اي وارد شود.
اگر چه ورود اقوام مختلف با مذهب و زبان‌هاي متفاوت تغييراتي در گويش بوميان و برخي لغات ايجاد كرده‌است اما به دليل شرايط طبيعي و اقليمي خاص استان بوشهر بسياري از واژگان اصيل پارسي ساختار اوليه خود را حفظ كرده و برخي كلمات نيز هنوز در بعضي از مناطق به همان شيوه اصلي خود تلفظ مي‌شود.
محدود شدن استان بوشهر از يك سو به رشته كوه زاگرس وازسوي ديگر به خليج فارس باعث شده است اين استان در قرنطينه طبيعي قرار گيردو به رغم تبادلات فرهنگي، در بسياري از مناطق ساختار فرهنگ و زبان دست نخورده باقي بماند.
زبان فارسي، زبان اصلي مردم استان بوشهر در همه ادوار تاريخي بوده است كه امروز نيز با تغييراتي دراين استان رايج است ولي در برخي مناطق با اين زبان بدون هيچ تغييري صحبت مي‌شود.
يك زبان شناس واستاد دانشگاه‌هاي بوشهر گفت:اسناد تاريخي نشان مي‌دهد در سده‌هاي گذشته دربسياري ازمناطق جنوبي خليج فارس به‌زبان فارسي صحبت مي‌شده است.
سيدعبدالعزير بلادي افزود:خليج فارس به اين نام نامگذاري شد و زبان اصلي ايرانيان نيز فارسي (پارسي) شد و ايران را در تاريخ به نام سرزمين پارس مي شناسند.
وي اظهارداشت: تا قرن گذشته زبان فارسي زبان بين‌المللي دريانوردي دنيا به شمار مي‌رفت و تسلط دريانوردان به اين زبان ضروري بود و تحقيقات گسترده نشان خواهددادكه‌اصطلاحات كليدي دريانوردي امروز، در زبان فارسي ريشه دارد.
بلادي‌اضافه‌كرد: در اسناد تاريخي از دهانه اقيانوس هند(چابهار) تا انتهاي اروندرود،درياي پارس خوانده‌مي‌شد و براساس اين اسناد هيچ تفكيكي بين درياي عمان و خليج فارس نبوده است.
وي گفت:شاخه‌جنوب غربي زبان فارسي كه ريشه آن فارسي باستاني‌است ودر زمان هخامنشيان كاربرد داشته است، در جنوب غرب كشور و استان بوشهر رايج بوده است وكتيبه‌هاي به‌جا مانده از اين حكومت در اين استان بيانگر اين امر است.
بلادي بيان كرد: اگرچه با ورود اسلام به ايران نگارش فعلي با منشا بين النهريني و آرامي كه الفباي عربي است جايگزين نگارش پهلوي شد و با تسلط سياسي و فرهنگي اعراب بسياري از واژگان عربي وارد زبان فارسي شد ولي به دليل اقتدار فرهنگي و تمدن فارسي، زبان فارسي مقهور زبان عربي نگرديد.
اين زبان شناس گفت:ايران وبه دنبال آن استان بوشهر ميزبان شمار زيادي از واژگان عربي شد كه بعدها به گويش فارسي تبديل گرديدبدون‌آنكه به ساختار زبان فارسي لطمه‌اي وارد كند.
بلادي افزود: به دليل شرايط جغرافيايي ويژه استان بوشهر دربرخي از مناطق اين‌استان شماري از واج‌هاي اصيل فارسي درقرنطينه‌مانده‌وهيچ تغييري نكرده‌اند طوري كه اين واج‌ها در ديگر مناطق غريب هستند و رايج نيستند و اين امر سبب شده‌است گنيجينه‌اي غني و گرانبها از واژگان پارسي در اين استان ايجاد شود.
وي‌افزود:علاوه‌براينكه سيرتحولي فرهنگ دربرخي از مناطق استان بوشهر انجام نشده است، مبادلات فرهنگي اين استان با كشورهاي آفريقايي، شبه قاره هند و كشورهاي حوزه خليج فارس و تاثير و تاثر زبان فارسي با زبان اين كشورها به دليل ارتباط دريايي، تلفيق جديدي را در زبان مردم اين استان بويژه ساحل نشينان ايجاد كرده كه در هيچ جا وجود ندارد.
بلادي اظهارداشت:در مناطق عرب زبان استان بوشهر از جمله منطقه عسلويه، مجموعه مرغ و خروس را كه در زبان عربي ادياچ مي‌گويند، ادياك تلفظ مي‌كنند و همين طور ساحل نشينان بوشهر به قايق ماهيگيري سماك و به توفان بدون باران لكيزر مي‌گويند و اين در حالي است كه اين واژگان در زبان عربي سماچ و لچيزر تلفظ مي‌شوند.
وي گفت: پس از فتح قاره آمريكا نوشابه‌اي تركيب شده‌از كاكائو تلخ و فلفل تند به نام "زكوتل" از سرخپوستان كشف شد كه توسط اروپاييان و از طريق تجارت دريايي وارد بوشهر شد كه بعدها به "زقلتوم" به معني زهرمار تبديل شد كه هنوز هم كاربرد دارد.
وي اضافه‌كرد: از آنجا كه واج "ق" عربي است واين واج در زبان اصيل فارسي وجود ندارد به جاي آن واج "ك" بكار برده مي‌شود كه در مناطق جنوبي استان بوشهر از جمله شهرستان تنگستان به دليل حاكميت زبان اصيل فارسي اين واژه، زكلتوم تلفظ مي‌شود.
بلادي گفت: بوشهر استان همه فرهنگ بوده است و رد فرهنگ‌هاي مختلف در اين استان مشهود است و به رغم تفاوت گويشي، ديني و عناصر فرهنگي، اين فرهنگ‌ها به جاي تنازع به طرز عجيبي با يكديگر تعامل و سازگاري داشته‌اند.
وي افزود: در دوران حكومت افشار، زند وقاجار بويژه زند اقوام مختلفي از جمله قوم لربه استان بوشهر مهاجرت كردند و درمناطق شمالي اين استان مستقر شدند و فرهنگ اقوام ميزبان و مهمان تاثير زيادي بر هم گذاشت كه براساس شواهد تاريخي بيشترين تاثيرپذيري توسط قوم لر بوده كه واژگان ايلامي رايج استان بوشهر را شامل مي‌شود.
اين استاد دانشگاه بيان كرد: در برخي مناطق شمالي استان بوشهر نيز به دليل اسكان اقوام ترك كه عمدتا عشاير بوده‌اند وپس از انقلاب نيز اسكان يافته‌اند، برخي از واژگان تركي كه با گويش ترك‌هاي شمال غرب ايران متفاوت است، رايج است.
بلادي بيان كرد: ولي از محدوده مركزي به سمت جنوب استان كه شهر بوشهر را نيزشامل مي‌شود،بوميان‌اصلي‌هستن � كه‌به زبان تاريخي و باستاني صحبت مي‌كنند و لهجه آنان به لهجه جنوب استان فارس نزديكتر است.
وي افزود: در زبان باستاني از آنجا كه خانه‌ها در درون كوه كنده مي‌شد به آن خانك يعني جاي كنده شده گفته مي‌شد كه امروز بوشهريها به انبار كشتي و لنج‌هاي صيادي كه در درون كشتي و لنج به همان شكل ايجاد مي‌شود، "خن" شكل تغيير يافته خانك و به همان معنا گفته مي‌شود.
بلادي بيان‌كرد: در كنار گويش‌هاي تركي، لري و باستاني به دليل تعاملات فرهنگي با حاشيه خليج فارس در برخي از مناطق ساحلي شكلهايي از محلي شدن گويش‌هاي عربي نيز مشاهده مي‌شود كه معجوني از فارسي جنوبي و عربي را به وجود آورده است.
وي گفت:بطور كلي گويشهاي رايج در استان بوشهر به دو شاخه اصلي تقسيم مي شود كه شاخه جنوبي يا ميزبان از نوع محلي شده زبان رايج در جنوب استان فارس است كه زيرشاخه‌هاي زيادي در شهرستان‌هاي استان بوشهر دارد و شاخه شمالي با گويش لري كه در مناطق شمالي اين استان رايج است.
بلادي‌افزود:واژه "بچه" از شاخه جنوبي است كه در مناطق جنوبي استان بوشهر به‌همين صورت و يا بصورت محلي تلفظ مي‌شود و درمناطق شمالي از جمله شهرستان دشتستان به گويش لري "بچيل" تلفظ مي‌شود.
وي افزود:به تعداد روستاهاي استان بوشهر و حتي بيشتر تفاوت گويش و لهجه داريم ولي زبان يكي است و آن فارسي جنوب غربي است.
بلادي گفت:گنجينه فرهنگي استان بوشهر جاي تامل و بررسي زيادي دارد و پيش از اينكه عناصر فرهنگي آن فراموش شده و فرهنگ آن دچار تحول شود، بايد مطالعات دقيق فرهنگي روي آن انجام شود.
وي اظهارداشت:فرهنگ استان بوشهر ميراث فرهنگي معنوي است كه فقط متعلق به اين استان نيست بلكه نتيجه تعاملات جهاني و بين‌المللي است كه مطالعه ابعاد و زواياي آن نيازمند مشاركت موسسات فرهنگي بين‌المللي است.