-
مدیر بازنشسته
عمار در جنگ احد
عمار در جنگهاي زمان رسول خدا صلي الله عليه و آله حضور بسيار فعالي داشت و از
سرافرازان جهاد در راه خدا بود. يكي از جنگهايي كه عمار در آن رشادتهاي
بسياري از خود نشان داد، جنگ احد بود. در روايتي نقل شده است وقتي عمار
پيشاپيش لشكر سرگرم مبارزه با دشمن بود، جبرئيل خدمت پيامبر رسيد و
فرمود: «اين شخص كه پيشاپيش تو در برابر دشمن قرار گرفته است و از آيين تو
دفاع ميكند، كيست؟» حضرت فرمود: «اين شخص عمار ياسر است.» جبرئيل
گفت:
بَشِّرْهُ بالجَنَّةِ، حُرِّمَتْ النّارُ علي عمّار.
[يا رسول اللّه!]، عمار را به بهشت مژده ده. آتش دوزخ بر وي حرام شده
است.
-
-
مدیر بازنشسته
كشتن جاسوس دشمن
عمار ياسر از جمله سربازان رشيد اسلام بود كه در سال سوم هجري و در جريان
جنگ احد، با قدرت تمام با دشمنان ميجنگيد. در جريان اين جنگ، يكي از
مشركان به نام معاوية بن مغيرة پس از شهادت حضرت حمزه سيدالشهدا عليه السلام در
مثله كردن بدن ايشان شركت كرد و بيني حمزه عليه السلام را بريد و سپس از لشكر
دشمن جدا شد. از آنجا كه معاويه بن مغيرة با برخي از مسلمانان رابطه
نزديك خويشاوندي داشت، درصدد برآمد به كمك آنها در مدينه بماند تا
اخبار مدينه را به مشركان مكه برساند. وقتي پيامبر باخبر شد كه معاويه بن
مغيرة در مدينه و درصدد امان گرفتن از مسلمانان است، دستور داد تا وي را
پيدا كنند. پيش از اينكه اصحاب وي را پيدا كنند، يكي از شخصيتهاي
سرشناس صحابه به حضور رسول خدا صلي الله عليه و آله رسيد و گفت: معاويه به خانه من پناه
آورده است. من آمدهام براي او از شما امان بگيرم. وي را به من ببخشيد.
رسول خدا صلي الله عليه و آله معاويه بن مغيره را به آن صحابي بخشيد، به شرط اينكه سه روز
بيشتر در مدينه نماند. آنگاه پيامبر سوگند ياد كرد كه اگر وي پس از سه روز در
مدينه و اطراف آن ديده شود، كشته خواهد شد. با اين حال، معاوية بن مغيرة پس
از پايان سه روز از مدينه خارج نشد و ميكوشيد تا با پنهان شدن در مكانهاي
گوناگون، همچنان به جاسوسي براي مشركان ادامه دهد. چون چنين شد،
رسول خدا صلي الله عليه و آله به ياران خود فرمود: «معاويه هنوز در مدينه است. برويد و او را
پيدا كنيد.» بنا بر نقلي، اميرمؤمنان علي عليه السلام و عمار ياسر براي جستوجوي وي
مأمور شدند و سرانجام وي را نزديك مدينه يافتند و به سزاي كار زشتش
رساندند. بنا بر نقلي ديگر، زيد بن حارثه و عمار ياسر به جستوجوي معاويه
پرداختند و وي را در جمّاء (يكي از محلههاي مدينه) يافتند و به زندگي
خيانتبارش پايان دادند.
-
-
مدیر بازنشسته
پاسخ عمار به شبهههاي يهوديان
دشمنان اسلام با روشهاي گوناگون ميكوشيدند ياران رسول خدا صلي الله عليه و آله را دچار
ترديد سازند. يكي از ترفندهاي منافقان و دشمنان اين بود كه ميكوشيدند با
شبههافكني، اعتقاد مسلمانان را متزلزل كنند. نقل ميكنند پس از آنكه مسلمانان
در جنگ احد شكست خوردند، روزي تعدادي از يهوديان با عمار ياسر و
حذيفة بن يمان ديدار كردند و به آنها گفتند: آيا آنچه را در جنگ احد بر سر شما
آمد، نديديد؟ اين جنگ نشان داد كه جنگ شما مانند جنگ دنياطلبان است كه
گاهي شكست ميخورند و گاهي پيروز ميگردند. بنابراين، از چنين ديني دست
برداريد. حذيفه زود ناراحت شد و درحاليكه آنها را لعن ميكرد، از مجلس
بيرون رفت، ولي عمار ياسر ماند و به شبههاي كه آنها مطرح كردند، اينگونه
پاسخ داد: «اي يهوديان! محمد صلي الله عليه و آله در جنگ بدر به اصحاب خود وعده پيروزي
داد به شرط آنكه صبر و استقامت پيشه كنند. چون مسلمانان در آن جنگ
استقامت كردند، پيروز شدند. در جنگ احد نيز پيامبر به مسلمانان به شرط صبر
و مقاومت، وعده پيروزي داده بود، ولي لحظهاي گروهي از مسلمانان دستور
پيامبر خدا را ناديده گرفتند و دست از جنگ كشيدند و دچار آن شكست تلخ
شدند. اگر آنها از محمد صلي الله عليه و آله اطاعت ميكردند، بدون ترديد، باز هم پيروز ميدان
بودند.» يهوديان چون از پاسخ عمار غافلگير شدند، به او گفتند: آيا [پيامبر] با
اطاعت افرادي مانند تو بر بزرگان قريش پيروز ميشد؟ با اينكه ضعف و ناتواني
از ظاهر و امكانات ناچيز شما هويداست. اين شكست بدون ترديد از كمي تعداد
نيرو و امكانات جنگيتان بود، نه در سرپيچي از پيامبرتان. عمار در پاسخ آنها
گفت: «به خدا سوگند، با پيروي از پيامبر خدا به هدف ميرسيم. خداوند قادر
متعال وعده داده است هركس از دستورهاي وي اطاعت كند، پيروز ميگردد و
وعده خدا حق است».
وقتي عمار با عنايت پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله توانست به صورت معجزهآسايي، سنگ
بزرگي را كه چند برابر وزن وي بود، بردارد، برخي يهوديان حاضر، به معجزه
بودن اين كار اعتراف كردند و همانجا ايمان آوردند، ولي برخي باز بر عناد و
انكار خود پافشاري كردند. وقتي هم عمار خواست با آنها درگير شود،
پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله فرمود:
اي عمار! خداوند ميفرمايد: «عفو و گذشت كنيد تا خداوند فرمان
خويش (جهاد) را بفرستد». (بقره: 109)
-
-
مدیر بازنشسته
عمار در غزوه عُشَيره
يكي از غزوههايي كه در سال دوم هجرت رخ داد، غزوه عُشَيره نام داشت. در اين
غزوه، پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله همراه با 150 نفر، براي تعقيب كاروان قريش، به سرزمين
عُشَيره كه نزديك روستاي قبيله بني مُدْلِج قرار داشت، حركت كردند. در
همانجا ميان پيامبر و قبيله بنيمُدْلِج، پيمان صلح برقرار شد. عمار ياسر نيز در
اين سپاه حضور داشت. وي ميگويد: «من و حضرت علي عليه السلام همدم و رفيق
بوديم. با پيشنهاد آن حضرت، نزد چند نفر از كشاورزان بنيمُدْلِج كه در كنار
چشمهاي مشغول كشاورزي بودند، رفتيم تا چگونگي كشاورزي آنها را از
نزديك ببينيم. همانجا در كنار درختان نخل و روي خاكها (براي استراحت)،
دراز كشيديم و به خواب رفتيم. ناگهان، با صداي رسول خدا صلي الله عليه و آله از خواب برخاستيم
و گرد و غبار را از تن و لباس خود تكانديم. پيامبر وقتي اميرمؤمنان علي عليه السلام را
خاكآلود ديد، خطاب به وي فرمود: «اي ابوتراب!» و از آن روز، علي عليه السلام به لقب
ابوتراب مشهور شد. سپس رسول خدا صلي الله عليه و آله به ما فرمود: آيا ميخواهيد شما را از
بدبختترين مردم با خبر سازم؟ گفتيم: آري. پيامبر فرمود: از بدبختترين
انسانها، يكي سرخپوست قوم ثمود بود كه ناقه حضرت صالح عليه السلام را پي كرد و
ديگري، كسي است كه بر سر تو اي علي، ضربت خواهد زد».
-
-
مدیر بازنشسته
عمار در روز فتح مكه
عمار ياسر در جنگهاي ذات الرُّقاع، جنگ خندق و فتح مكه نيز حضور داشت.
اُمّ سَلَمه ميگويد: در جنگ خندق (كه در سال پنجم هجرت رخداد)، عمار به
حضور پيامبر خدا آمد. پيامبر وقتي وي را ديد، فرمود: «فرزند سميه به دست
گروه ستمگر كشته ميشود».
در روز فتح مكه كه در سال هشتم هجرت رخ داد، پيامبر خدا عفو عمومي
اعلام كرد و فرمود: «همه مردم درامانند و نبايد هيچيك از مردم مكه كشته شوند.»
به اين ترتيب، به جز چند نفر از مشركان كه به دليل خباثت و ستمگري بسيار،
مشمول عفو پيامبر قرار نگرفتند، همه بخشيده شدند. برخي افراد كه پيامبر آنان را
عفو كرد، عبارتند از: عبدالله بن خَطَل، عبدالله بن ابي سرح، مقيس بن صبابه،
ام ساره و... . برخي تعداد اين افراد را هشت مرد و چهار زن نوشتهاند. بنابر برخي
روايتها، چهار نفر از آنها به دست حضرت علي عليه السلام كشته شدند. بنا بر قولي،
عبدالله بن خطل نيز كه ميخواست به كعبه پناهنده شود، به دست سعيد بن حريث و
عمار ياسر كشته شد و به گفته برخي، عمار به تنهايي او را به سزاي عملش
رساند.
-
-
مدیر بازنشسته
رسيدن عمار به معرفت و كمال
نقل ميكنند روزي رسول خدا صلي الله عليه و آله ، به عمار ياسر فرمود: «اي عمار! تو از فقهاي
بزرگ هستي.» عمار عرض كرد: «اي رسول خدا! براي من كافي است كه به مقام
شما و اينكه فرستاده پروردگار جهانيان و سرور و بزرگ همه خلايق عالم
هستي، معرفت دارم. و [همانا برادرت]، علي بن ابيطالب عليه السلام ، وصي و جانشين
تو و بهترين جانشين پس از توست و همانا سخن حق، سخن تو و سخن او و
كار حق، كار تو و كار اوست.» سپس افزود: «خداوند، مرا موفق به دوستي با شما
و دشمني با دشمنان شما نكرد، مگر براي اينكه مرا در دنيا و آخرت همدم شما
كند.» پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله فرمود:
سخنان تو درست است. خداوند به دست تو، دين را تأييد ميكند و به
وجود تو، عذرهاي غافلان را نابود ميسازد و به وسيله تو، عناد و
لجاجت دشمنان كينهتوز را آشكار ميكند. اي عمار! آن هنگام كه گروه
متجاوز و ستمگر، تو را بكشند، تو در پرتو علم و معرفت، به اين مقام و
كمال رسيدي. پس بر علم و معرفتت بيفزا تا بر فضل و كمالت افزوده
شود. همانا هرگاه بندهاي براي كسب علم بيرون ميرود، خداوند از فراز
عرش ندا ميدهد: «آفرين بر تو اي بنده من! آيا ميداني در طلب چه
مقامي هستي و به دنبال كدام درجه ميگردي؟ تو به مقام كساني ميرسي
كه فرشتگان مقرب من، افتخار ميكنند كه همدم آنها باشند.» تو [با اين
كوشش در راه كسب علم و معرفت] به يقين، به مراد خود ميرسي و به
هدف و مقصودت خواهي رسيد.
-
-
مدیر بازنشسته
عمار پس از رحلت پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله
عمار در زمان حيات پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله ، همدم و يار ايشان بود و در همه فراز و
نشيبها حضور داشت. وي پس از رحلت رسول خدا صلي الله عليه و آله نيز با واقعبيني،
فداكاري، ايثار و حقپرستي به مبارزه با انحرافها و حمايت جدي از اسلام
حقيقي و نبوي پرداخت. وي پس از رحلت رسول خدا صلي الله عليه و آله نيز در همه صحنهها
حضور داشت و همدم و ياور اميرمؤمنان علي عليه السلام بود.
عمار، مسلماني پرصلابت، جنگجويي باشهامت و بيدارگري تيزبين بود كه
در دفاع از حريم ولايت، لحظهاي نياسود و ذرهاي از تهديدها نهراسيد و از
سرزنشها و توبيخها نگران نشد و حتي تطميعها را نيز به هيچ انگاشت و تا آنجا
كه توان داشت، در حمايت از ولايت كوشيد. وي چنان در زمينه حمايت از
علي عليه السلام شفاف عمل كرد كه بعدها وقتي امام رضا عليه السلام ، به گروهي از افراد به ظاهر
شيعه كه ويژگيهاي شيعه واقعي را نداشتند، اعتراض كرد، از عمار به عنوان
شيعهاي حقيقي ياد كرد و فرمود:
واي بر شما! همانا شيعه علي عليه السلام ، افرادي مانند: حسن و حسين عليهما السلام
ابوذر، سلمان، مقداد، عمار و محمد بن ابي بكر هستند؛ آنان كه
هيچگاه با فرمانهاي آن حضرت مخالفت نكردند و كارهايي را كه از
جانب آن حضرت نهي شده بود، انجام ندادند.
-
-
مدیر بازنشسته
وفاداري عمار به آيه مودّت
وقتي آيه 33 سوره شورا نازل شد، رسول خدا صلي الله عليه و آله مردم را جمع كرد و آنها را از
نزول اين آيه آگاه ساخت. همه حاضران گفتند: ما بر اساس اين آيه، پيوند محبت
و دوستي با اهل بيت قدس سرهما را در هر شرايطي حفظ ميكنيم، ولي پس از رحلت
پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله ، فقط هفت نفر به سفارش اين آيه عمل كردند. امام صادق عليه السلام
دراين باره ميفرمايد: «وَاللّهِ ما وَفي بِها اِلّا سَبْعَةً؛ سوگند به خدا، تنها هفت نفر به
اين آيه وفا كردند.» سپس با معرفي اين هفت نفر، عمار ياسر را به عنوان نفر
چهارم ستود.
عمار در جريان غسل بدن مبارك پيامبر خدا شركت داشت.
اميرمؤمنان علي عليه السلام در اين باره ميفرمايد:
... من آنها (مردم) را به ياري دعوت كردم، ولي هيچيك از آنها پاسخ
مرا نداد، جز چهار نفر: سلمان، عمار، مقداد و ابوذر.
همچنين نقل شده است هنگامي كه حضرت زهرا عليهالسلام به شهادت رسيد، بنا بر
وصيت آن حضرت، مقرر شد كسي را خبر نكنند. حضرت علي عليه السلام به اين
وصيت عمل كرد. در عين حال، چند نفر را براي خاكسپاري حضرت زهرا عليهالسلام
خبر كرد كه يكي از آنها عمار ياسر بود.
عمار پس از رحلت رسول اكرم صلي الله عليه و آله و فاطمه زهرا عليهالسلام در رديف بهترين ياران
اميرمؤمنان علي عليه السلام بود و در سختترين شرايط تا پاي جان، به حمايت از ايشان
و اهل بيت قدس سرهما پرداخت.
-
-
مدیر بازنشسته
عمار، راوي حديث غدير
پس از رحلت پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله نياز بود كه برخي افراد امين و مورد اعتماد مردم،
واقعه غدير را براي آنها شرح دهند، ولي بسياري از اين افراد، از ترس به خطر
افتادن جان يا منافع و موقعيتشان از اين كار سر باز زدند. عمار از جمله كساني
بود كه با شهامت و صداقت، اين واقعه را براي مردم نقل كرد.
نقل ميكنند وقتي عثمان از دنيا رفت، عدهاي مردم را به سوي معاويه
فراميخواندند. ازاينرو، ضرورت پيدا كرد گروهي ماجراي غدير را آنگونه كه
ديده بودند، براي مردم بيان كنند. پس چهار نفر از جمله عمار، پس از سخنان
اميرمؤمنان علي عليه السلام ، از جا برخاستند و واقعه غدير را اينگونه گزارش كردند:
گواهي ميدهيم كه [اين سخنان را] از پيامبر شنيديم و آنها را به خاطر
سپرديم. آن روز علي عليه السلام كنار پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله ايستاده بود. پيامبر خدا
فرمود: «اي مردم! خداوند به من دستور داده است تا جانشين خود و امام
شما را كه خداوند در كتابش، اطاعت از وي را بر مؤمنان واجب كرده
است، انتخاب كنم. ... اي مردم! گواهي ميدهم كه ولايت، مخصوص
علي بن ابيطالب عليه السلام است و فرزندان برادرم، جانشينان من و وي هستند.
علي عليه السلام نخستين آنهاست. سپس حسن و حسين و سپس نه نفر از
فرزندان حسين هستند. آنها از قرآن جدا نميشوند تا در كنار حوض
كوثر بر من وارد گردند».
-
-
مدیر بازنشسته
عمار و بيان فضايل علي بن ابيطالب عليه السلام
در شرايطي كه دوستي با علي عليه السلام و همكاري و همراهي با ايشان، جرم به شمار
ميآمد و عاملان حكومت ميكوشيدند فضايل آن حضرت را انكار كنند، چند
نفر از مسلمانان، بدون ترس و با شجاعت از آن حضرت حمايت ميكردند و
فضيلتهاي ايشان را در قالب روايتهايي كه از رسول خدا صلي الله عليه و آله شنيده بودند،
براي مردم بيان ميكردند. نقل ميكنند عمار اين روايتها را بارها و به
مناسبتهاي گوناگون براي مردم بيان ميكرد. از جمله وي روايت ميكند: «در
يكي از جنگها همراه رسول خدا صلي الله عليه و آله بودم. حضرت علي عليه السلام پرچمدار دشمن را
كشت و صفوف دشمن را متلاشي كرد. همچنين خداوند در آن جنگ، عمرو بن
عبدالله جحمي و شيبة بن نافع را به دست مسلمانان هلاك كرد. [پس از جنگ،[
من به حضور رسول خدا صلي الله عليه و آله رفتم و عرض كردم: اي رسول خدا! علي به خوبي
در اين نبرد جنگيد و حق جهاد در راه خدا را ادا كرد. پيامبر خدا در پاسخ من
فرمود: زيرا علي عليه السلام از من است و من از اويم. علي، وارث علم من و برآورنده
دَين من خواهد بود. [وي] وفاكننده به عهد من و جانشين پس از من است. اگر
علي عليه السلام نباشد، مؤمن خالص پس از من شناخته نميشود [او محور حق و معيار
شناخت مؤمن خالص است]. جنگ وي، جنگ من و صلح وي، صلح من است
و صلح من، صلح خداست. او پدر دو سبط من (حسن و حسين عليهما السلام ) و پدر
امامان پس از من است. خداوند، آنها را كه امامان هدايتگر هستند، از صلب او
آشكار ميكند و [يكي] از آن امامان، مهدي اين امت است...».
-
کلمات کلیدی این موضوع
مجوز های ارسال و ویرایش
- شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
- شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
- شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
- شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
-
مشاهده قوانین
انجمن