-
مدیر بخش حسابداری
راهنمای بازارهای مالی ( 4 )
چگونگی انتخاب سهام
صاحبان پساندازها میتوانند با بهکارگیری منابع پساندازی خود در فعالیتهای مختلف یا به عبارتی با سرمایهگذاری منابع مزبور، بازده کسب نمایند. یکی از راهکارهای سرمایهگذاری و کسب بازده که امروزه به میزان چشمگیری مورد توجه دارندگان سرمایه قرار گرفته است، سرمایهگذاری بر روی اوراق بهادار است. توجه روزافزون به این نوع سرمایهگذاری به دلایل مختلف از جمله بازدهی قابل توجه آن در مقایسه با سایر فرصتهای سرمایهگذاری است. بازدهی اوراق بهادار به معنی سود خالص به اضافه عواید سرمایهای (قیمت فروش اوراق بهادار منهای قیمت خرید و هزینة معاملات) تقسیم بر قیمت اوراق است.
البته بازدهی اوراق بهادار به ویژه سهام شرکتها، متأثر از عوامل متعددی است و با تغییر این عوامل تأثیرگذار، قیمت سهام دچار نوسان میشود. بنابراین پیشبینی دقیق میزان بازدهی سرمایهگذاری بر روی سهام شرکتها بسیار دشوار است؛ و همیشه این احتمال وجود دارد که میزان بازدهی این نوع سرمایهگذاری از میزان بازدهی مورد انتظار سرمایهگذار متفاوت باشد. در واقع احتمال عدم وقوع بازدهی مورد انتظار همان ریسک سرمایهگذاری است و سرمایهگذاران در بازارهای دادوستد اوراق بهادار با آن مواجهاند.
بنابراین سرمایهگذار به هنگام سرمایهگذاری بر روی اوراق بهادار شرکتها، باید دو عامل مهم ریسک و بازدهی این نوع سرمایهگذاری را محاسبه و با سایر فرصتهای سرمایهگذاری مقایسه کند.
ریسک و بازدهی دارای رابطهای مستقیم هستند و هر چه ریسک یک ورقه بهادار بیشتر باشد، باید بازدهی بیشتری داشته باشد تا سرمایهگذار برای سرمایهگذاری بر روی آن متقاعد شود.
از آنجا که میزان ریسک و بازدهی سرمایهگذاری بر روی اوراق بهادار متأثر از عوامل متعددی است، سرمایهگذار به منظور محاسبه و پیشبینی ریسک و بازدهی ناگزیر از گردآوری اطلاعات دربارة عوامل تأثیرگذار و تجزیه و تحلیل آنها است. در اینجا به چند عامل مهم و تأثیرگذار بر تصمیم سرمایهگذاران در خرید اوراق بهادار اشاره میشود:
1- درآمد
درآمدها نمایانگر شاخصی هستند که انتظارات سود شرکت و پتانسیل آن برای رشد و افزایش سرمایه را نشان میدهند؛ اما توجه به این نکته ضروری است که لزوماً درآمد کم نشانگر شرایط بد و نامساعد برای شرکت نیست. بسیاری از شرکتهای تازه تأسیس و نوپا، درآمدهای اندک گزارش میکنند. این در حالی است که با توجه به امکان رشد و توسعة شرکت امکان رشد درآمد، امری امکانپذیر است.
2 - سود سهام[4]
سود سهام معرف آن بخش از منافع و درآمدهای واحد تجاری است که پس از کسر هزینهها اعم از عملیاتی و غیرعملیاتی و بنابر پیشنهاد هیئت مدیره و تصویب مجمع عمومی بین صاحبان سهام تقسیم میشود و بنابر تعریف به سود خالص (پس از کسرمالیات) هر سهم گفته میشود و از حاصل تقسیم سود خالص بر تعداد سهام منتشر شده شرکت که در دست سرمایهگذاران است، به صورت زیر به دست میآید.
تعداد سهام منتشر شده شرکت = EPS سود خالص (پس از کسر مالیات)
مطالق با مادة 90 قانون اصلاح قسمتی از قانون تجارت، تقسیم سود بین صاحبان سهام، فقط پس از تصویب مجمع عمومی جایز خواهد بود. بنابراین تا زمانی که چگونگی توزیع سود سهام توسط هیئت مدیره پیشنهاد و توسط مجمع عمومی صاحب سهام تصویب نشود، سود به صاحبان سهام پرداخت نمیشود. لازم به ذکر است در صورت وجود منافع، تقسیم ده درصد از سود ویژه سالانه بین صاحبان سهام الزامی است. بنابراین واحد سرمایهگذار نمیتواند سود سهام را مانند سود تضمین شده اوراق قرضه شناسایی و در حسابها ثبت کند.
بنابراین با محاسبة رقم سود، سودی که در یک دورة معین به هر سهم تعلق میگیرد، قابل شناسایی است و به عنوان EPS مشخص میشود.
3 - تداوم سود
در قسمت قبل توضیح داده شد که سودآوری شرکت عامل مهمی در ارزیابی و انتخاب سهام شرکت است ولی نکتة بااهمیتتر، در ارزیابی سهام شرکت، تداوم سودآوری شرکت برای سالهای متمادی است. اگر چه ممکن است که شرکت در هنگام بررسی در یک مقطع خاص سود مناسبی را گزارش کرده باشد ولی در ارزیابی سهام، توجه به این نکته مهم است که سود گزارش شده ناشی از فعالیتهایی است که شرکت همواره انجام میدهد یا ناشی از فعالیت خاص و در یک مقطع زمانی خاص است. در صورتی که این سود ناشی از فعالیتی خاص باشد، اگر چه در مقطع فعلی سود مناسبی است ولی امکان پیشبینی در مورد سودآوری شرکت را در آینده از بین میبرد و بنابراین شرکتی که امکان پیشبینی سود را برای سرمایهگذاران از بین ببرد، از نظر ارزیابی جایگاهی نخواهد داشت، برعکس، در شرایطی که با مطالعة عملکرد شرکت برای چندین دوره و سالهای مالی مختلف همواره شرکت به دلیل نوع فعالیتهایی که داشته سود مشخصی (کم یا زیاد) را تحقق ببخشد، سرمایهگذار امکان تحققبخشیدن این سود در آینده را نیز غیرممکن نمیداند و بنابراین معیار مناسبی برای انتخاب سهام یک شرکت میباشد.
4 - نسبت قیمت به سود هر سهم
نسبت قیمت به سود هر سهم یکی از ابزارهای رایج و متداول تحلیل وضعیت شرکتها، صنعت و بازار است. این نسبت که به ضریب سودآوری نیز معروف است، حاصل تقسیم قیمت سهم بردرآمد هر سهم آن شرکت است و در واقع رابطة بین قیمت سهم شرکت با سود آن را نشان میدهد.
درآمد هر سهم، معیاری است که میتوان با آن یک شرکت را در طی چند سال متوالی و با لحاظ نمودن افزایش سرمایههای آن بررسی نمود. ولی این متغیر، معیار مناسبی برای مقایسه بین چند شرکت نیست. با استفاده از نسبت قیمت به درآمد این اشکال رفع میشود. با این معیار میتوان شرکتهای یک صنعت را مورد مقایسه قرار داد یا هر شرکت را با متوسط صنعت خودش تطبیق داد. بنابراین توجه به این نکته ضروری است که مقایسة نسبت قیمت به سود سهم بین شرکتهای یک صنعت معنا دارد.
همچنین نسبت قیمت به سود سهم بیانگر تعداد دفعاتی است که طول میکشد تا قیمت یک سهم از طریق سود آن بازیافت شود. اما از آنجا که شرکتها در هر سال سود یکسانی ندارند، درآمد هر سهم آنها توأم با نوسان است. لذا اولاً تخصیص یک نسبت قیمت به درآمد ثابت برای شرکت امکانپذیر نیست ثانیاً تحلیل این نسبت براساس دورة بازگشت سرمایه باید بسیار محتاطانه باشد. بنابراین، در صورتی که به عنوان مثال، چنین نسبتی برای یک شرکت برابر با 10 باشد لزوماً به این معنی نیست که 10 سال طول میکشد تا سرمایه برگشت پذیرد. اگر شرکت در سالهای بعد سود بیشتری کسب کند، دورة بازگشت سرمایه کاهش مییابد. بهطور معمول نسبت قیمت به سود هر سهم بین 10 تا 25 در تغییر است که علت نوسانات آن به شرایط اقتصادی آن زمان بستگی دارد.
با توجه به روابط ریاضی، اگر سود سالانه سهام شرکتی پایین باشد، نسبت قیمت به سود بسیار بالا خواهد بود و شرکتی با چنین نسبت بسیار بالا، برای جلوگیری از فروپاشی قیمت سهام خود یا باید سود فزاینده و قابلتوجهی ایجاد کند یا ارزش سهام خود را بهطور کاذب و پیوسته بالا ببرد.
در حالت اخیر، توقف افزایش ارزش سهام در ضمن پایین بودن سود به فروپاشی قیمت میانجامد. برای درک بهتر به مثالهای زیر توجه کنید:
مثال 1 - فرض کنید که دو شرکت x و y با شرایط زیر وجود دارند:
Px = 50 Py = 50
EPSx = 20 EPSy = 20
= 5/2 = 5
در چنین شرایطی با استفاده از نسبت و با جایگزین کردن میزان EPS در این نسبت مشاهده میشود که
با مقایسه قیمت بهدست آمده و قیمت موجود ملاحظه میشود که با توجه به میزان سود اعلام شده از سوی شرکت قیمت پیشبینی شده برای سهم شرکت 50 است که این قیمت همان قیمت فعلی است. در صورتی که در شرکت y، با استفاده از نسبت و جایگزین کردن میزان EPS اعلام شده در این نسبت، قیمت به صورت نمایان میشود، این بدان معنی است که با توجه به سود اعلام شده از طرف شرکت ارزش هر سهم شرکت به اندازة 100 میباشد، این در حالی است که قیمت فعلی اعلام شده نیز برابر 50 است، در این صورت میتوان چنین پیشبینی کرد که در صورت ثابت بودن میزان سود هر سهم و نسبت قیمت به سود سهم، قیمت سهام شرکت y تا میزان 100 نیز رشد خواهد کرد.
مثال 2 – در صورتی که نسبت برای شرکت A برابر 10 باشد و EPS اعلام شده از سوی شرکت نیز معادل 5/4 باشد، پیشبینی تغییرات قیمت سهام در قیمتهای 35 و 55 به صورت زیر خواهد بود: مطابق با دادههای فوق قیمتی معادل 45، قیمت معقول خواهد بود. در این شرایط در صورتی که قیمت سهم مزبور معادل 35 باشد، این بدان معنی است که در صورت ثابت بودن دو عامل سود هر سهم و نسبت قیمت به سود اعلام شده، قیمت فوق تا رسیدن به حد 45 افزایش خواهد یافت و در صورتی که قیمت سهم مزبور معادل 55 باشد، با در نظر گرفتن شرایط فوق کاهش قیمت سهم تا میزان 45 بهدست آمده، قابل پیشبینی است.
با توجه به آنچه که مطرح شد چنین نتیجه گرفته میشود که:
1 – برای بررسی ارزش بازار، نسبت قیمت به سود هر سهم شاخص بسیار مناسبتری از قیمت بازار به تنهایی است.
2 – نسبت قیمت به سود هر سهم به تنهایی قابل بررسی نیست و لازم است که شرکتهای یک صنعت خاص با یکدیگر مقایسه یا یک شرکت خاص با میانگین صنعت بررسی شود.
3 – نسبت قیمت به سود سهم شرکتها و صنایع مختلف بهدلیل وجود تفاوتهای عمدة صنایع با یکدیگر تنوع و گستردگی فراوانی دارند بنابراین تخصیص عدد مشخصی برای نسبت در هر شرکت به صورت دائمی، امکانپذیر نیست.
-
-
مدیر بخش حسابداری
5 - نقدشوندگی
نقدشوندگی یک ورقة سهم به معنی امکان فروش سریع آن است. هر چه سهامی را بتوان سریعتر و با هزینة کمتری به فروش رساند، قابلیت نقدینگی آن بیشتر است. اوراق بهاداری که به طور روزانه و به دفعات مکرر معامله میشوند نسبت به اوراق بهاداری که با تعداد محدود و یا دفعات کم معامله میشوند، قدرت نقدشوندگی بیشتر ودر نهایت ریسک کمتری دارند.
قدرت نقدشوندگی یک ورقة سهم تا حدود زیادی به تعداد سهام در دست عموم بستگی دارد. هر چه تعداد سهامی که در دست مردم قرار دارد، بیشتر باشد، حجم و سرعت گردش معاملات افزایش یافته و بازار، قیمت منصفانه و معقولتری برای آن پیدا میکند، برعکس هر چه تعداد سهام در دست مردم کمتر باشد، رکود بیشتری بر معاملات سهام حاکم شده و در صورت معامله قیمتها شکل یک طرفه صعودی یا نزولی به خود میگیرد.
فهرست پنجاه شرکت فعالتر بورس که هر سه ماه یک بار منتشر میشود، راههای مناسبی برای انتخاب سهمی است که از قدرت نقدشوندگی برخوردارند.
6 - عملکرد مدیریت شرکت
موارد اشاره شدة فوق از جمله موارد تکنیکی و فنی در بررسی سهام و انتخاب آن به منظور سرمایهگذاری است. اما در انتخاب سهام عوامل دیگری نیز وجود دارد که با توجه به هدف از سرمایهگذاری برای سرمایهگذاران مختلف متفاوت است و در صورت کلی به عملکرد و سیاستهای مدیریتی از آن یاد میشوند و عبارتند از:
6-1 نسبت سود تقسیمی هر سهم:
این نسبت که بیانگر درصد سود تقسیم شده از سود خالص هر سهم است، از حاصل تقسیم بدست میآید و معیاری است برای راهنمایی سرمایهگذارانی که از سرمایهگذاری خود قصد دریافت سود سالانه بالاتری را دارند.
این نسبت، معیاری برای درست عمل نمودن یا عملکرد غلط شرکت نیست، بلکه معیاری است که استراتژی مدیران شرکت را در نحوة تقسیم سود مشخص مینماید. لازم به ذکر است که سودی که برای هر سهم تحقق مییابد، میتواند به صورت کامل در اختیار سهامداران قرار داده شود که در این صورت نسبت اشاره شدة فوق یک و درصد آن 100 میشود یا درصدی از آن سود در اختیار سرمایهگذاران قرار میگیرد و درصد دیگری برای سایر اندوختههای شرکت نظیر اندوختة قانونی، اندوختة طرح و توسعه در نظر گرفته میشود.
در این صورت سرمایهگذار با درنظرگرفتن هدف خود برای سرمایهگذاری و محاسبة نسبت فوق اقدام به انتخاب سهام خود مینماید.
6-2 زمان پرداخت سود سهام
مطابق با مادة 240 قانون تجارت، در صورت تصویب سود توسط مجمع، شرکت موظف است که ظرف مدت 8 ماه از تاریخ مصوب، سود تصویب شده را پرداخت نماید. این نکته نیز از جمله نکاتی است که با توجه به هدف فرد از سرمایهگذاری (دریافت سود و سرمایهگذاری مجدد آن) مورد توجه سرمایهگذار قرار میگیرد. در صورتی که هدف فرد سرمایهگذار، دریافت سود سهام و سرمایهگذاری مجدد آن باشد، دریافت هر چه سریعتر سود تصویب شده برای تحقق هدفش از اهمیت برخوردار است. بنابراین بررسی عملکرد مدیریت شرکت نیز در این محدوده حائز اهمیت است.
نکات مطرح شدة بالا، نکاتی قابل بررسی برای ارزیابی سهام یک شرکت خاص با توجه به عملکرد شرکت و هدف سرمایهگذار از خرید اوراق بهادار است. اما از آنجا که فعالیت هر شرکت در حیطة یک صنعت خاص میباشد، پیش از بررسی جزئیات سهام یک شرکت (نکات مطرح شدة بالا)، لازم است که صنعتی که فعالیت آن شرکت در آن قرار دارد از بُعد عوامل اقتصادی و سیاسی که از جمله عوامل بیرونی مؤثر در قیمت سهام شرکت هستند و شرکت به تنهایی کنترلی بر آن ندارد، نیز مورد بررسی قرار گرفته شود.
به عنوان مثال میتوان میزان عرضه وتقاضا برای کالاهای یک صنعت خاص، میزان واردات، میزان حمایت از تولیدات داخل نظیر اعمال انواع تعرفه و حقوق گمرکی برای واردات کالاهای مشابه و مواردی از این دست را برای بررسی صنعت مدنظر قرار داد و پس از بررسیهای صنعت مورد نظر نسبت به بررسی شرکتی که در داخل صنعت مورد بررسی فعالیت میکند، اقدام نمود.
________________________________________
[1] کد معاملاتی، براساس مشخصات و اطلاعات فردی سرمایهگذار به صورت ترکیبی از حرف و عدد تعیین میشود. این کد در واقع از سه حرف اول نام خانوادگی و یک عدد پنج رقمی که توسط سیستم تعیین میشود تشکیل شده است. کد معاملاتی سرمایهگذار منحصر به فرد است و هر سرمایهگذار یک کد معاملاتی دارد.
-
کلمات کلیدی این موضوع
مجوز های ارسال و ویرایش
- شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
- شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
- شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
- شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
-
مشاهده قوانین
انجمن