نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 10

موضوع: يهود و پيامبر اسلام -صلي الله عليه و اله

  1. #1
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2010/01/09
    محل سکونت
    *گیلان-املش*
    سن
    31
    نوشته ها
    5,954

    New 1 يهود و پيامبر اسلام -صلي الله عليه و اله

    بسم الله الرحمن الرحيم



    يهود و پيامبر اسلام -صلي الله عليه و اله -




    سرآغاز


    بشر براي تکامل خود نياز به راهنما دارد، لذا خداوند متعال پيامبراني را براي هدايت بشر در طول تاريخ برگزيده است ، تا آنان را به سعادت برسانند. حضرت موسي (ع ) هم به همين دليل مبعوث شد، اما پيروان او در طول تاريخ براي سود دنيوي خود اين دين را تغيير داده و تحريف کردند، حتي يهوديان با آنکه نشانه هاي پيامبر اکرم (ص ) را در تورات خوانده بودند ومنتظر ظهور او بودند، ولي بعد از بعثت دست به کارشکني زدند، چون آرمانهاو دستورات اسلام با منافع دنيوي آنها مخالف بود. با مروري بر عملکرد يهوددر عصر نبوي ، مي توان به حوزه هاي کارشکني يهود عليه پيامبراکرم (ص )، علل و پيامدهاي اين کارشکني پي برد:

    يهود مهاجر



    در باره علت مهاجرت يهوديان به جزيرة العرب نظريه هاي مختلفي وجوددارد، از جمله :

    1 ـ حمله پادشاه آشور، بخت النصر يا نبوکد نصر، به فلسطين و آواره شدن يهود از ديار خود که بخشي به جزيرة العرب کوچ کردند.
    2 ـ در 70 ميلادي با حمله تيتوس و خرابي معبد يهود، تعدادي از آنها ازفلسطين آواره شدند، عده اي هم در سال 132 ميلادي در اثر شکنجه ها وآزار آدريان رومي به اين ناحيه مهاجرت کردند.
    3 ـ در اثر تماس بازرگاناني که در زمان حضرت سليمان (ع ) و پس از او به کشور سبا سفر مي کردند، مردم جزيرة العرب با رسم و آيين يهود آشنا شدند.
    4 ـ در اثر تخطي گروهي از بني اسرائيل از فرمان پادشاه شان از کشور خودرانده شدند و به حجاز رفتند، به نظر يهوديان اين اتفاق در عصر طالوت رخ داده است .
    5 ـ بر اساس داستان ديگر، يهوديان از فرزندان داوود پيامبرند که در پي قتل يکي از فرزندان حضرت داوود (ع ) به جزيرة العرب گريختند.
    6 - عده اي مي گويند يهود در سپاه نبونيد، پادشاه بابل بوده اند که به جزيرة العرب وارد شدند، اما آثار نبونيد اين موضوع را تاييد نمي کند.
    7 ـ در اثر افزايش جمعيت يهود در فلسطين ، ايشان به دنبال چراگاه به سرزمين هاي مجاور مثل مصر، عراِ و جزيرة العرب کوچ کردند.
    8 ـ در بعضي روايات آگاهي يهود از ظهور پيامبر جديد در جزيرة العرب باعث مهاجرت يهود به اين منطقه شده است . البته تمام اين موارد در حديک نظريه است ، زيرا هيچ مدرک مکتوبي از گذشته يهود در جزيرة العرب وجود ندارد.


    در مورد اينکه يهود مدينه بومي هستند يا اصيل ، روايات مغشوش و پراکنده است ، اما به نظر مي رسد از هر دو گروه بومي (عرب يهودي شده ) و اصيل (ازنژاد بني اسراييل ) در مدينه ساکن بوده اند.

    گروهي عقيده دارند؛ يهوديان مدينه به اين طريق يهودي شده اند که زنان جاهلي براي فرزنددار شدن نذر مي کردند، فرزندانشان را يهودي کنند، البته اين گروه پس از بعثت بعد ازمسلمان شدن ، فرزندانشان را مجبور مي کردند مسلمان شوند.


    در اين هنگام آيه ـ لا اکراه في الدّين ِ قَد تَبَّيَن َ الرُشدُمِن َ الْغَي ْ (بقره /2) ـ نازل شد و به آنها تذکرداد که در دين هيچ اجباري نيست .

    البته اوضاع سياسي و اجتماعي يهود درمدينه به اين صورت بود که قبل از اينکه قبايل اوس و خزرج از سرزمين سباوارد مدينه شوند، يهوديان به تنهايي کنترل اوضاع سياسي و اقتصادي مدينه را در دست داشتند، اما بعد از آمدن قبايل اوس و خزرج به مدينه ، يهوديان موقيعت خود را در خطر ديدند، ناچار با اين قبايل پيمان بستند، البته يهوددر اين پيمان از موقعيت پايين تري نسبت به اوس و خزرج برخوردار بودند.

    از نظر فرهنگي يهوديان شبيه اعراب بودند. افراد باسواد آنها از علماي مذهبي بودند. يهوديان براي اينکه کنترل اقتصادي را در دست بگيرند بين دو قبيله اوس و خزرج تفرقه مي افکندند.

    رسول خدا (ص ) هم که وارد مدينه شد، از موضع سياسي يهود اطلاع داشت ، به همين علت با يهوديان داخل وخارج مدينه پيمان صلح بست تا براي مبارزه با مشرکين نيروي خود رامتمرکز کند. بر اساس پيمان نامه يهوديان در دين خود آزاد بودند، اما موظف به پرداخت جزيه بودند، همچنين يهوديان و مسلمانان موقع حمله دشمن بايد با هم متحد مي شدند.

  2. #2
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2010/01/09
    محل سکونت
    *گیلان-املش*
    سن
    31
    نوشته ها
    5,954

    پیش فرض

    حوزه کارشکني

    حوزه ها و قلمروهاي کارشکني يهود را مي توان در ابعاد زير بررسي کرد:
    1- مهم ترين عرصه کارشکني هاي يهود عليه پيامبر، در عرصه نظامي است . به بيان عميق تر:
    بر اساس مدارک و اسناد معتبر يهوديان در طول تاريخ ، پيامبران زيادي را آزاررسانده و کشته اند، حتي آنان پيمان خود با پيامبر (ص ) را شکستند و براي حفظ منافع دنيوي خود به کارشکني پرداختند، عده اي ظاهراً مسلمان شدند ولي به جاسوسي پرداختند و از کمک رساندن مسلمين به پيامبرجلوگيري کردند.


    در اين موقع آيه 118 سوره آل عمران نازل شد:


    يا اَيُّهَا الذّين َامَنوُا لاتَتَّخِذوا بِطانَة ٌ مِن ْ دوُنِکُم لا يَألوُنَکُم ْ خَبالاً وَدّوا ما عَنِتُّم ْ. قَدْ بَدَت ِالبغَضْاءُ مِن ْ اَفْواهِهِم ْ و ما تُخفِي صُدوُرُهُم ْ اکْبَرُ قَدْ بَيَّنّا لَکُم ُ الأيات ِ اِن ْ کُنتُم تَعْقِلوُن .

    خداوند در اين آيه دستور مي دهد مسلمانان راز خود را در بين بيگانگان افشا نکنند، خداوند در اين آيه از باطن دشمنان خبر مي دهد ويادآوري مي کند که آنها شايسته دوستي نيستند، و به اين صورت نقشه يهودبر هم ريخت . نمونه اي از جاسوسي يهوديان ، در جنگ احزاب است .


    آنها باوجود داشتن پيمان با مسلمانان به صورت ستون پنجم ، سپاه ده هزار نفري احزاب (قبايل چندگانه عرب و يهود) را ياري کردند. وقتي احزاب شکست خوردند، پيامبر (ص ) بر اساس مفاد پيمان نامه با آنها رفتار نمودند.
    رفع اختلافات بين دو قبيله اوس و خزرج (اختلافات 20 ساله ) از مشکلات رسول خدا (ص ) بعد از هجرت به مدينه بود. بعد از صلح اين دو، يهود شروع به تفرقه افکني کردند، اما پيامبر مردم را هوشيار نمودند و دوباره صلح رابرقرار کرد.


    آيه 100 سوره آل عمران در اين باره است و مسلمانان را ازاطاعت از اهل کتاب منع مي کند.



    يا اَيُّها الَّذين َ امَنوُا اِن ْ تُطيعُوا فَريقاً مِن الَّذين َأوُتوُا الکتاب َ يَرُدُّکُم بَعْدَ ايمانِکُم کافِرين .



    به نظر نويسنده کتاب ، اين آيه خطاب به تمام مسلمانان در همه زمانهاست و آنها را از توطئه دشمن آگاه مي کند، اما مصدر اين آيه در اوايل هجرت مسلمانان به مدينه ، مشرکان ويهودند.

    آن ها از راههاي مختلف به پيامبر فشار مي آوردند، از جمله جنگهاي بدر و احد با مشرکين و درگيري با قبايل بني قينقاع و بني قريظه و يهود خيبر، مقاومت در برابر اين فشارها فقط با الطاف الهي و کمک هاي غيبي ممکن شد.

    از جمله کارهاي که يهود براي کارشکني انجام دادند، ايجاد ناامني و فتنه بود. بعد از پيروزي مسلمانان در جنگ بدر يهود بني قينقاع از شدت ناراحتي شروع به فتنه انگيزي و گفتن شعارهاي توهين آميز کردند.

    رسول خدا (ص ) درپاسخ ، نشانه هاي پيامبري خود در تورات را گوشزد نموده و آنها را بيم داد، بني قينقاع به جاي عبرت گرفتن ، قدرت نظامي خود را به رخ پيامبر کشيدند واو را تشويق به جنگ کردند، پيامبر (ص ) سکوت کرد، اما مسلمين منتظرفرصت انتقام بودند.


    آيات 12 و 13 سوره آل عمران نازل شد و شکست زودهنگام يهوديان و محشور شدن آنها در جهنم را خبر داد.

    يهوديان بني قينقاع به فتنه انگيزي ادامه دادند چنانکه در شوال سال دوم هجري جواني از بني قينقاع به زني مسلمان توهين کرد، زن مسلمان تقاضاي کمک نمود. مردي مسلمان آن جوان يهودي را کشت ، در عوض يهوديان نيز او را به قتل رساندند، در ادامه يهوديان به قلعه هاي خود رفته و آماده جنگ شدند. پيامبر (ص ) پس از فتح قلعه دستور داد آنها از مدينه خارج شوند.

    قبيله ديگر يهوديان بني نضير با طرح نقشه قتل پيامبر پيمان را شکستند. خداوند پيامبر را از نقشه آنان آگاه کرد و توطئه آنها بي نتيجه ماند. يکي ازيهوديان به نام کنانة بن صويرا گفت :

    قسم به تورات او پيامبر خداست که نشانه هايش در تورات آمده است ، يهوديان به سخنان او توجهي نکردند، به اين صورت قبيله اي ديگر از يهوديان دشمني خود را با پيامبر آشکار کرد.


    پيامبر (ص ) در پاسخ به اين خيانت قصد جنگ با آنها را داشت ، در نتيجه آنهايا بايد مسلمان مي شدند و يا وطن خود را ترک مي کردند، آنها از شدت تعصب ترک وطن را انتخاب کردند.

    بعضي از مفسرين شأن نزول سوره حشر را اين اتفاق مي دانند. خداوند در اين سوره مجازات اين عده را ترک وطن معرفي مي کند و مي فرمايد:

    اگر خداوند اين مجازات را تعيين نکرده بودعلاوه بر عذاب دنيا در آخرت هم مجازات مي شدند.

  3. #3
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2010/01/09
    محل سکونت
    *گیلان-املش*
    سن
    31
    نوشته ها
    5,954

    پیش فرض

    در ادامه کارشکني هاي سران يهود با قبايل ديگر و بت پرستان ، احزابي راتشکيل دادند و در مقابل مسلمانان قرار گرفتند و مخالفان را از نظر نظامي واقتصادي ياري کردند. سران يهود مردم عادي يهودي را با حيله تحريک به مخالفت و کارشکني کردند.

    سران قبيله بني نضير که در اثر خيانت اخراج شده بودند عده اي به شام وگروهي به خيبر رفتند، سپس اين دو دسته به مکه رفته و قريش را بر ضد پيامبر شورانيدند.

    در نتيجه مي توان گفت ، سران بني نضير و عده اي از بني وائل زمينه جنگ احزاب را ايجادکردند. نقشه جنگ احزاب که براي نابودي اسلام طراحي شده بود در تاريخ اعراب بي نضيراست . سران بني نضير با تطميع و تحريک قبايل مختلف يهودي وبت پرست ، سپاه ده هزار نفري گرد آوردند که به صورت سه لشکر به طرف مدينه حرکت کردند. وقتي به مدينه رسيدند، خندقي اطراف شهر ديدند که هيچ کس نمي توانست از آن عبور کند.
    بعضي ها مي گفتند اين طرح عرب نيست ، پيشنهاد يک ايراني است . وقتي ديدند عبور غير ممکن است ، اردو زدند، چند بار حمله کردند، اما مسلمانان مقابله کردند. آنها يک ماه بي نتيجه آنجا ماندند، در نتيجه با سران بني قريظه ارتباط برقرار کردند و آنها را تحريک به پيمان شکني کردند تا از داخل مدينه با مسلمانان درگير شوند و سپاه کفر بتواند از خندق عبور کنند.


    ابتدا بني قريظه قبول نمي کردند، اما با پافشاري مداوم سران کفر و يهود پذيرفتند. از بين آنها پيرمرد يهودي تذکر داد که :


    اگر اين محمد (ص ) همان پيامبري باشد که در تورات وعده داده شده ، هيچ سپاهي توان مقابله با او راندارد،





    ولي حي بن اخطب (يکي از سران يهود) گفت محّمد (ص ) از فرزندان اسماعيل است اما آن پيامبر که در تورات نام برده شده از بني اسرائيل مي باشد.

    بني قريظه بعد از پيمان شکني چاره اي جز جنگ با پيامبرنداشتند، پس به وسايل مختلف کار شکني کردند. پيامبر (ص ) به مسلمانان مژده پيروزي داد. بني قريظه نقشه کشيدند که با دوهزار نفر به شهر حمله کنند و آن را غارت کنند. پيامبر (ص ) پانصد نفر را مأمور کرد در شهر بگردند وتکبير بگويند تا زنان و کودکان آرامش يابند.


    خداوند در آيه 10 سوره احزاب اين حادثه را وصف مي کند و مي گويد که از شدت ترس مسلمانان چشمانشان خيره و جانهايشان به لب رسيده بود.



    اِذْ جاءوُکُم ْ مِن ْ فَوْقِکُم ْ و مِن ْاَسْفَل َ مِنْکُم ْ و اِذْ زاغَت ِ الأبْصارُ وَ بَلَغَت ِ القُلُوب ُ الحَناجِرَ و تَظُنُّون َ بِاَللهِ الظُّنُوناَ.



    در اين موقع نعيم ابن مسعود که يک يهودي تازه مسلمان شده بود، يک نقشه تاکتيکي ارائه داد.

    بوسيله اين نقشه بين گروههاي يهودي و بت پرستان درگيري ايجاد شد، هر گروه از جنگ صرف نظر کردند و عقب نشيني نمودند. خداوند بوسيله جبرئيل به پيامبر وحي کرد که بني قريظه را تنبيه کند. پيامبر هم طبق پيمان نامه با آنها رفتار کرد.



    2 - برخي از کارشکني هاي يهوديان عليه پيامبر را بايد در عرصه فرهنگي جستجو کرد، از جمله :
    از برنامه هاي دين اسلام ، کنترل افراد سودجو و منفعت طلب است براي همين ، اين افراد براي شکست اسلام به کارشکني فرهنگي پرداختند، به طور مثال در مسائل اعتقادي ، يهوديان از بي نيازي خداوند آگاهي داشتند با اين وجود نسبت فقر به خدا دادند که اين کار جزو گناهان بزرگ هم رديف قتل انبياء است ، لذا خداوند وعده عذاب سوزان را به آنها مي دهد.


    لَقَدْ سَمِع َ اللهُقَول َ الَّذين َ قالُوا اِن َّ اللهَ فَقيرٌ وَ نَحْن ُ اَغْنياءُ سَنکْتُب ُ ما قالوُا و قَتْلُهُم ُ الانبياءَ بِغَيْرِحَق ّ و نَقوُل ُ ذُوقوُا عَذاب َ الحَريق . (آل عمران / 181).


    در شأن نزول اين آيه آمده است که وقتي خداوند مردم را دعوت به خواندن نماز و دادن زکات کرد، يهوديان گفتند خدا فقير و تنگدست است ، اما ما که روزي را بر اهل خود توسعه داديم غني هستيم . اين تهمت ها و توهين ها از طرف مردمي که انبياء را کشته اند، دور از ذهن و عجيب نيست .


    علامه طباطبايي در تفسير اين آيه مي گويد:

    شايد اين سخنها به علت ديدن فقر عمومي مسلمانان و براي طعنه و زخم زبان به آنها بوده است .

    حيله فرهنگي ديگر اين بود که يهوديان گفتند:


    قرآن همان مطالب تورات است که تحريف شده و ديگر اينکه در قرآن تناقض هايي وجود دارد.




    آنها بااين شبهات مي خواستند مؤمنين را گمراه کرده و اعتقاداتشان را سست کنند، در حالي که خودشان گمراه شدند، و لذا وقتي که به اين کار شوم سرگرم شدند، ديگر نتوانستند در حق و حقيقت به جستجو بپردازند. عده اي ازبزرگان انصار که قبل از بعثت با يهوديان رابطه دوستي داشتند به آنها گفتند: شما قبل از بعثت نشانه هاي پيامبر و ظهورش را به ما مي گفتيد، پس ازمخالفت با پيامبر دست برداريد و از عذاب خدا بترسيد،

    اما يهوديان گفتند: هرگز بعد از موسي پيامبري مبعوث نشده و کتابي نازل نشده است .


    وقتي عده اي از مشرکين از يهوديان درباره دين جديد يعني اسلام راهنمايي خواستند آنها به علت کينه و دشمني با پيامبر گفتند:

    دين شما بهتر وقديمي تر است و شما هدايت يافته تريد.




    حتي خود يهوديان اعتراف مي کنند که اين لکه ننگ بر دامان يهود است . نويسنده يهودي در کتاب تاريخ يهود و عربستان مي گويد:


    هرگز ارزش نداشت يهود چنين خطايي را مرتکب شوند، هر چند قريش با تقاضاي آنان موافقت نکنند. هرگز صحيح نبود ملت يهود به بت پرستان پناه ببرند، زيرا اين رفتار با تعليمات تورات موافق نيست .

  4. #4
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2010/01/09
    محل سکونت
    *گیلان-املش*
    سن
    31
    نوشته ها
    5,954

    پیش فرض

    از ديگر کارهاي يهود اين بود که عده اي را مامور کردند، تا صبح ، ايمان بياورند و شب از ايمان خود بازگردند، زيرا تازه مسلمانان مي دانستند که علماي يهود با اديان الهي و پيامبران آشنايي کامل دارند. با اين وسيله مي خواستند در دل کساني که ايمانشان سست بود، ترديد به وجود بياورند. در تفسير قمي از امام باقر (ع ) نقل شده است ؛

    وقتي قبله مسلمانان از بيت المقدس به مکه تغيير کرد، يهوديان خشمگين شدند و گفتند شما اي يهوديان به آنچه در آخر روز نازل شده است (تغيير قبله به طرف کعبه ) کافر شويد، تا شايد مسلمانان به قبله ما برگردند.

    نقشه ديگر يهوديان اين بود که خواستند خود پيامبر را منحرف کنند. آنها نزدپيامبر رفته و گفتند:


    بين ما و قبيله ديگر اختلافي افتاده است ، اگر از ما، حمايت کني مسلمان مي شويم ،


    اما پيامبر (ص ) بر اساس دستور خداوند و آيه 49 سوره مائده عمل کرد،

    در اين آيه چند نکته وجود داشت :

    1 ـ هشدار به پيامبر براي پيروي نکردن از يهود.
    2 ـ افشاي توطئه يهوديان .
    3 ـ اشاره به مجازات بعضي از گناهان اهل کتاب در آخرت ،


    چون جزاي همه گناهان در دنيا داده نمي شود، بلکه بعضي از گناهان در آخرت مجازاتشان داده مي شود. وقتي رؤساي يهود از اجراي اين نقشه نااميد شدند، تلاش کردند مسلمانان ديگر را از حق منحرف کنند، حتي ياران بسيار نزديک پيامبر، مثل معاذ بن جبل ، حذيفه و عمار بن ياسر. اگر در اين کار موفق مي شدند، ضربه سنگيني به اسلام وارد مي شد.


    در اين هنگام آيه 69 سوره آل عمران نازل شد. در اين آيه خداوند مي فرمايد:

    يهوديان مي خواستند شمارا گمراه کنند، اما با نسبت دادن خلاف ها به رسول خدا، روح تنفر و بدبيني رادر خود پرورش دادند و نقاط مثبت را ناديده و هر روز بيشتر از اسلام فاصله گرفتند.


    از ديگر اعمال يهود تخريب شخصيتهاي مسلمان بود. آنها سعي کردندشخصيتهاي ديني يعني پيامبر و پيروانش را در نظر مردم حقير جلوه دهند ونسبتهاي ناروا به آنها بزنند تا اعتبار آنها در بين مردم از بين برود.

    حتي عده اي شاعر ماهر را اجير کردند، يکي از اين شاعران کعب ابن اشرف بود، که بسياربد زبان و کينه توز بود. او زشتي را به جايي رساند که پيامبر دستور قتل او راصادر کرد. مفسرين عقيده دارند آيه 186 سوره آل عمران در اين باره نازل شده است .


    لَتُبْلَوُن َ في أمُوالِکُم ْ وَ في اَنْفُسِکُم ْ و لَتَسْمَعُن َّ الَّذين َ أُوتوُا الکِتاب َمِن ْقَبلِکُم ْ و مِن َ الَّذين َ أَشْرَکوُا أَذي ً کَثيراً وَ ِان تَصْبِروُا و تَتَّقوُا فَاِن َّ ذلِک َ مِن ْ عَزْم ِالاُمُور.




    خداوند دراين آيه زخم زبانها را آزمايش از طرف خداوند معرفي مي کند. يهوديان حتي حقايق روشني را که در کتابهاي آسماني از جمله تورات درباره پيامبر وجود دارد را آگاهانه مخفي کردند، با اين کار بزرگترين خيانت را به بشريت کردند.

    خداوند در آيه 159 سوره بقره اين کتمان کنندگان حقيقت را لعنت مي کند.


    خداوند در آيه 146 سوره بقره مي فرمايد:

    آنها (يهوديان ) پيامبر را مثل فرزندان خود مي شناختند، منظور عبدالله بن سلام است ؛ يهودي که مسلمان شد و مي گفت :


    من پيامبر را بهتر از فرزندان خود مي شناسم . علماي يهودي قبل از بعثت پيامبر، نشانه هاي او را (که در تورات آمده بود) براي مردم عادي بازگو مي کردند و اين مردم عادي هم ، وقتي مسلمانان رامي ديدند، اين نشانه ها را بازگو مي کردند، اما بزرگان يهودي که موقعيت خودرا در خطر مي ديدند، به علت خودخواهي و دنياطلبي آنها را از اين کار منع مي کردند، درحالي که علماي يهود حقيقت را مي دانستند، آن را پنهان مي کردند.


    آيات 76، 77 و 89 سوره بقره در اين باره نازل شد.

    خداوند در اين آيات مي فرمايد:

    آنها مي گفتند اگر اين نشانه ها را بازگو نکنيم ، در قيامت مسلمانان عليه ما دستاويزي نخواهند داشت . هم چنين مي فرمايد: آيا آنهانمي دانند که خداوند از پنهان و آشکار آنها مطلع است ؟

  5. #5
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2010/01/09
    محل سکونت
    *گیلان-املش*
    سن
    31
    نوشته ها
    5,954

    پیش فرض

    از ديگر توطئه هاي فرهنگي يهود اين است که آنها تورات را تحريف کردندمخصوصاً قسمتهاي مربوط به صفات پيامبر را. عوام يهود هم بي تقصيرنبودند، چون امام صادِق (ع ) در حديثي مي فرمايد:

    عوام يهود به دروغ گويي و حرام خواري و رشوه خواري و فسق علماي خود، آگاهي داشتند، بنابراين نبايد از آن پيروي مي کردند. يهوديان لغات و کلمات مسلمانان راتمسخرمي کردند، مثلاً موقع بيان احکام و تلاوت آيات قرآن توسط پيامبر، عده اي ازمسلمانان با گفتن کلمه ـ راعناـ از پيامبر مي خواستند که کمي تأمل کند، ولي يهود معناي ديگر اين کلمه (ما را تحميق کن ) را براي تمسخر به کار مي برند،

    در اين موقع آيه 104 سوره بقره نازل شد که مي فرمايد:

    مسلمانان به جاي اين کلمه از کلمه اَنظُرنا استفاده کنند.
    سران يهود مدينه براي اينکه از قدرت اسلام کم کنند، يهوديان تازه مسلمان را توبيخ مي کردند: مثلاً وقتي عبدالله بن سلام مسلمان شد، از پيامبرخواست بدون آشکار کردن مسلمان شدن او، نزد قبيله اش برود و از آنهادرباره شخصيت عبدالله بن سلام اعتراف بگيرد.

    قبيله اش به پيامبر گفتند: اودانشمند و پرهيزکار است ، اما وقتي فهميدند او مسلمان شده ، گفتند: او نادان و فاسق است .
    يهوديان بهانه جويي مي کردند: از پيامبر معجزه قرباني و سوختن آن با آتش راخواستند، در حالي که پيامبراني مثل ذکريا و يحيي که اين کار را انجام دادند، توسط بني اسرائيل کشته شدند، آيه 183 سوره آل عمران به اين موضوع اشاره دارد.

    بعضي از مفسرين قرباني سوخته را يک سنت مذهبي مي دانند که شرح آن در تورات (فصل اول سفر لاويان ) آمده است .

    تفسيرنمونه اين عقيده را رد مي کند، زيرا کشتن حيوان و سوزاندن آن يک عمل خرافي است نه يک دستور الهي .



    يهوديان بهانه جويي را به نوعي ديگر دنبال مي کردند، از پيامبر خواستند قرآن هم مثل تورات يک باره نازل شود، درصورتي که اين يک بهانه بود، چون فلسفه و علت نزول کتب آسماني هدايت است که اين هدايت گاهي به وسيله نزول يک باره و گاهي به صورت نزول تدريجي انجام مي شود. يهود در گذشته نيز خواسته هاي غير معقولي داشتند، مثلاً خواستند خداوند را با چشم ببينند، در نتيجه خداوند آنان را باصاعقه مجازات کرد.



    نمونه هايي از کارشکني هاي اعتقادي و اقتصادي يهوديان عليه پيامبر


    نمونه هايي از کارشکني هاي اعتقادي و اقتصادي يهوديان عليه پيامبر عبارت اند از:
    يهوديان در زمينه اعتقادي هم مشکلاتي ايجاد کردند، مثلا، يهوديان يکي ازعلل سرگرداني خود را يکتا پرستي خود مي دانند، اما يهود عصر پيامبر به علت لجاجت و دشمني با پيامبر، اساس دين خود را فراموش کردند و به شرک تمايل پيدا کردند. آنها ترجيح دادند بگويند:


    خداي ديگري با آن هااست . آنان شخصي به نام عزير را فرزند خدا مي دانستند، چون او تورات رابعد از نابودي از قلب خود بيان کرد و جبرئيل به او آموخت ، به همين دليل اورا پسر خدا ناميدند. عده کمي از يهوديان اين را گفتند، اما خداوند در آيه 30سوره توبه اين سخن را به همه يهوديان نسبت داد. يهوديان ديگر، اين سخن عده کم را انکار نکردند و اين نشانه شرک آنان بود. در مورد يکي بودن اعمال عوام و عالمان يهود، امام صادِق (ع ) مي فرمايد:

    عوام يهود احبار و راهبانان را اطاعت مي کردند با اينکه آنها حرام ها را حلال و بعضي حلال ها را حرام مي کردند. پس بدون اينکه متوجه شوند آنها را مي پرستيدند.


    دليل ديگر بر شرک يهود دوران پيامبر اين بود که آنان مي گفتند ما فرزندان خدا هستيم و وقتي پيامبر آنان را از عذاب خدا آگاه کرد، آنها با اين گمان که برگزيده خدا هستند،

    مي گفتند:

    ما را از چه مي ترساني ، ما فرزندان خداييم . سوره مائده آيه 18 مربوط به اين دعاي يهود است . به نظر نويسنده کتاب اين ادعاي يهوديان به دليل نژادپرستي ، خودپرستي و خود برتربيني آنان است . يهوديان براي اينکه پيامبر بودن رسول خدا را زير سؤال ببرند،

    گفتند:


    بعد ازحضرت موسي پيامبري نيامده است . گروهي از سران يهودي نزد پيامبر خدارفتند و پرسيدند که ايشان به کدام پيامبران معتقد هستند؟ پيامبر (ص ) آيه 84 سوره آل عمران را تلاوت نمود و حضرت موسي (ع ) و حضرت عيسي (ع ) را در يک رديف نام برد.

    يهوديان از جواب پيامبر (ص ) خشمگين شدند

    و گفتند:

    ما به مسيح و هر که به او مؤمن باشد، ايمان نمي آوريم . خداوند در آيه 59 سوره مائده از ايشان به نام خارج شدگان از راه حق يادمي کند.

    به علاوه بيشتر يهوديان به قيامت اعتقاد ندارند. آنها به دو گروه فريسيين و صدوقييين تقسيم مي شوند. فريسيين به قيامت اعتقاد دارند، اماصدوقييين به قيامت معتقد نيستند و همه چيز را در جهان مادي خلاصه مي کنند.

    خداوند در آيه 13 سوره ممتحنه مؤمنين را از دوستي با اين گروه منع مي کند.

    ويل دورانت در اين باره مي گويد: يهود به جهان پس از مرگ اعتقاد ندارد و پاداش و کيفر را فقط براي اين دنيا مي داند.
    مدت کوتاهي بعد از هجرت پيامبر، سران يهود نزد پيامبر رفته و سعي کردندبا مطرح کردن سوالاتي عجز و ناتواني ايشان را در پاسخ دادن به سوالات نشان دهند. وقتي از پاسخ هاي پيامبر نااميد شدند، براي آخرين سؤال پرسيدند:

    کدام فرشته براي تو وحي آورده است ؟ پيامبر پاسخ داد جبرئيل . آنها گفتند جبرئيل دشمن ماست ، او ويرانگر و خونريز است او هميشه دستورات سخت و مشکل ، همين طور دستور جهاد مي آورد، پس ما به توايمان نمي آوريم .

    اگرميکائيل بود ايمان مي آورديم ، ميکائيل همواره براي رفع گرفتاري و آوردن خوشي نازل مي شود. علامه طباطبايي در الميزان اين ادعا را رد مي کند و مي گويد:

    اولاً جبرئيل به دستور خدا نازل مي شود. ثانياًانسان عاقل پيام هدايت را حتي از دشمن مي پذيرد.

  6. #6
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2010/01/09
    محل سکونت
    *گیلان-املش*
    سن
    31
    نوشته ها
    5,954

    پیش فرض

    يهوديان در ادامه مخالفت خود به کارشکني اقتصادي نيز پرداختند. مهاجران در مدينه با سختي معيشتي روبرو بودند، چون تمام اموال خود رادر مکه باقي گذاشته بودند.

    پيامبر شخصي را فرستاد تا از يهوديان وام بگيرد. يهوديان با آنکه با مسلمانان پيمان صلح داشتند، به تمسخر و طعنه پرداختند. در اين موقع وحي الهي نازل شد و به آنان وعده عذاب سوزان راداد. آنها حتي اموالي از مسلمانان را که نزد آنان امانت بود، پس ندادند وگفتند:

    چون شما از دين خود خارج شده ايد، پيش ما امانتي نداريد.

    از آيات وتفاسير نتيجه مي شود که صفت پيمان شکني در يهود سابقه تاريخي دارد به جز اقليتي اندک مثل عبدالله بن سلام ، که تعهدات خود را انجام مي دادند. خداوند در آيه 57 سوره آل عمران ، بين اين دو گروه فرقي مي گذارد. در ادامه کارشکني هاي اقتصادي ، يهود مدينه نزد انصار رفتند و آنها را از کمک به مهاجرين نهي کردند. آنها به انصار گفتند:

    به مهاجرين کمک نکنيد، زيرا فقيرخواهيد شد.

    علت هاي دعوا

    بررسي عوامل کارشکني يهوديان چهره واقعي اين قوم را نشان مي دهد، وباعث عبرت افراد حقيقت جو مي شود. در تبييت اين سخن بايد گفت :

    قوم يهود از اولين کساني بودند که براي ديدن پيامبر آخرالزمان به مدينه هجرت کردند. آنها سختي هاي زيادي را تحمل کردند، اما هنگام بعثت پيامبر (ص ) خلاف جهت اوليه حرکت کردند و گمراه شدند، عالمان يهودي براي تامين دنياي خود و خوش آيند سلاطين يهود، دين را تحريف کردند. اين دنيادوستي امروز هم ادامه دارد.

    آنها با در اختيار داشتن بيشتر تبليغات جهان ، مواد مخدر و اسلحه هاي فرسوده انبارهاي شان را مي فروشند، تا هم فکر ملل ديگر را از کار بياندازند و هم فرياد عدالت خواهي را خاموش کنند.

    ژرژلامبن در کتاب اسرار سازمان مخفي يهود به توطئه هاي يهود اعتراف مي کنند و مي گويد:

    ما با جنگ داخلي که به تدريج به جنگهاي اجتماعي تبديل مي شوند، ملت ها را ضعيف مي کنيم ، تا حس احترام آنان نسبت به خودمان افزايش را دهيم و قراردادهاي مالي و اقتصادي خود را بر آنان تحميل کنيم . يهوديان عصر حاضر هم اين جنايت ها را انجام مي دهند.

    خداوند در آيه 96 سوره بقره درباره دنياطلبي يهود مي فرمايد:


    آنها راحريص ترين مردم حتي حريص تر از مشرکان در زندگي خواهي يافت ، که هريک از آنها آرزو دارد، هزار سال عمر به او داده شود، در حالي که اين عمرطولاني او را از کيفر الهي باز نخواهد داشت و خداوند به اعمال آنهابيناست .




    از صفات ناپسند يهود مقام پرستي وجاه طلبي است . زمامداران يهود، وقتي ديدند صفات پيامبر با صفاتي که در تورات آمده يکي است براي حفظ مقام و منصب خود، آن حقايق را تغيير دادند و وارونه در تورات نوشتند.

    مرحوم طبري در تفسير قسمتي از آيه 78 سوره آل عمران ـ يَقُولُون َعلي اللهِ الکَذِب َ و هُم ْيَعْلَمُون ـ مي گويند منظور اين است که دروغ گفتن برخداوند و گواهي دادن به باطل و ملحق کردن چيزي به آن که جزو آن نيست از روي عمد بوده ويهود براي رياست طلبي و دنياخواهي اين کار را انجام داده اند. اين دنياپرستي ها و ناجوانمردي ها تا عصر ما نيز ادامه دارد. به طوري که آدولف هيتلر در کتاب ـ نبرد من ـ مي گويد: اعمال يهوديان به طورآشکار نشان مي داد که غير از خراب کاري نظري ندارند.
    يکي ديگر از علل کارشکني يهود نفاق و دورويي آنان بود که در آنها ريشه دوانيده بود و باعث دوري شان از رحمت الهي بود. درباره نفاِ و دورويي يهود امام حسن عسگري (ع ) در روايتي مي فرمايند:

    وقتي پيامبر (ص ) بامعجزه حقانيت خود را اثبات نمود، يهود که بهانه اي نداشتند، ظاهراً ايمان آوردند، اما وقتي نزد قوم خود مي رفتند، مي گفتند، همانا ما اظهار ايمان نزداو مي کنيم براي اينکه با اين وسيله هر شري از جانب او بر خودمان را بهتربتوانيم دفع کنيم و با آگاهي از اسرارشان ، دشمنان شان را ياري دهيم .




    نفاق ودورويي يهود فقط مربوط به عصر پيامبر (ص ) نيست ، بلکه امروزه هم ادامه دارد. يهود در هر جامعه اي خود را در ظاهر با آن هماهنگ مي کند، اما درباطن فقط به هدفهاي شوم خود مي پردازد. کتاب پروتکل هاي دانشوران صهيون که اسرار يهود را فاش مي کند، اين موضوع را ثابت مي کند.
    عياشي و شهوت راني هم علت ديگر مخالفت يهود با اسلام است ، زيرااسلام در اين زمينه محدوديت ايجاد مي کند. اولين برخورد فيزيکي يهود باپيامبر (ص ) هم به علت همين اعمال منافي علت بود.

    صفت بد ديگر يهود حسادت آنها بود. آنها وقتي ديدند پيامبر (ص ) از نژاد يهود نيست ، بلکه از غيريهود است ، نتوانستند، تحمل کنند. در آيه 109 سوره بقره ، خداوند درباره بسياري از اهل کتاب مي گويد:

    آنها از روي حسادت آرزو مي کردند که مسلمانان بعد از ايمان به کفر برگردند.

    از صفات ديگر يهود لجاجت آنها بود، به طوري که ابن صوريرا از روي لجبازي گفت :

    تو پيامبر (ص ) چيزي را که براي ما مفهوم باشد، نياوردي وخداوند نشانه روشني بر تو نازل نکرده است .

    بعضي از مفسرين مي گويند: آيه 99 سوره بقره در اين باره است . خداوند در اين باره مي فرمايد:

    مانشانه هاي روشني براي تو فرستاديم و جز فاسقان کسي به آنها کفرنمي ورزد.



    به علاوه ، علت ديگر کارشکني يهود اين بود که به جهان آخرت ايمان نداشتند. حتي امروزه هم در کتاب تورات که در دست يهوديان است ، اشاره اي به جهان آخرت نشده است . يهوديان چون فقط به جهان مادي اعتقاد دارند، براي رسيدن به آن هر کاري مي کنند.

  7. #7
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2010/01/09
    محل سکونت
    *گیلان-املش*
    سن
    31
    نوشته ها
    5,954

    پیش فرض

    کينه توزي به خاطر تغيير قبله ، علت ديگر کارشکني يهود بود. پيامبراسلام (ص ) 13 سال در مکه و 17 ماه در مدينه به طرف بيت المقدس نمازخواند، در اين مدت يهوديان ، مسلمانان را سرزنش مي کردند، چرا که قبله مستقلي ندارند؟

    وقتي قبله مسلمانان به طرف کعبه تغيير کرد، يهوديان خشمگين شدند.

    خداوند در آيه 142 سوره بقره مي فرمايد:

    «بگو مشرِق ومغرب از آن خداست ، خدا هر کس را بخواهد به راه راست هدايت مي کند.»




    اين آيه قبل از بهانه جويي يهود نازل شده است و معجزه بودن قرآن را نشان مي دهد. از آيات قرآن نتيجه مي گيريم که تغيير قبله ، دو نشانه داشته است :

    يکي آزمايش مسلمانان و ديگر پاسخ به بهانه جويي يهوديان .




    داشتن روحيه نژادپرستي علت ديگري بود که آنها را وادار به مخالفت ودشمني مي کرد. آنها بين مردم فاصله طبقاتي ايجاد مي کردند تا اشراف داراي امتياز شوند و حتي حدود الهي در مورد آنها اجرا نشود.

    مثلاً در زمان پيامبر (ص ) زن و مردي مرتکب زناي محصنه شدند، چون از طبقه اشراف بودند، يهوديان مي خواستند، حکم سنگ باران که در تورات آمده ، برايشان اجرا نشد، حتي آنها پيامبر (ص ) را براي داوري انتخاب کردند تا شايد حکم خفيف تري صادر کند، پيامبر با وجود حيله هاي آنها مطابق دستور الهي فرمان داد آنها سنگ باران شوند.

    خداوند علت اين تمرد را خيال باطلي مي داند و مي گويد اين ، تنها، آرزويي است .
    منظور اين است که يهوديان از روي خودخواهي بهشت را هم مخصوص خود مي دانند.

    آنها معتقدند خداوند کارهاي ناشايست آنها رامي بخشايد. قرآن در پاسخ يهوديان مي فرمايد:

    «اگر شما اين ادعا را داريد، پس آرزوي مرگ کنيد، اگر راست مي گوييد.»



    يهود که مي دانستند دروغ مي گويند ديگر چنين ادعايي نکردند. يهوديان در ابتدا فکر نمي کردند اسلام با اين سرعت پيشرفت کند، در ضمن آنها مي خواستند از اسلام براي منافع خود بهره برداري کنند،

    براي همين ، بعد از مشاهده پيروزي هاي مسلمانان بخصوص پيروزي در جنگ بدر خشمگين شدند و از آن به بعد مخالفت خود را علني کردند. خداوند در کوه طور از يهوديان قول گرفته بود که به دستورات تورات عمل کنند، و به پيامبر موعود که نشانه هايش ، و مژده آمدنش در تورات آمده بود، ايمان بياورند، اما آنها تمرد کردند.

  8. #8
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2010/01/09
    محل سکونت
    *گیلان-املش*
    سن
    31
    نوشته ها
    5,954

    پیش فرض

    نتايج کار
    .
    در وهله اول به نظر مي رسد کارشکني يهود فقط نتيجه منفي داشته است ، امااعمال آنها نتايج مثبتي هم داشت . پي آمدهاي مثبت کارشکني هاي يهود:
    .
    1 ـ درستي آيه هاي قرآن درباره يهود ثابت شد، و ايمان تازه مسلمانان محکم شد.

    2 ـ افراد فاسد و خطرناک از اطراف مسلمانان پاک شدند. چون پيامبر (ص ) براساس پيمان نامه با کارشکنان رفتار مي کرد، و البته نتيجه و اثر هر عملي به خود يهوديان برگشت .

    .
    به بيان ديگر، کارهايي که يهود در زمان پيامبر (ص ) انجام دادند، هم اثرات دنيايي داشت و هم نتايج اخروي . برخوردي که يهوديان با پيامبر (ص ) کردنددر زندگي دنيايي آنها آثاري داشت .
    .
    مثلاً تبعيد به مناطق ديگر و آوارگي دردشت و بيابان با خواري و زبوني . خداوند هم در قرآن بر اين خواري تاکيدمي کند و در باره علت آن مي فرمايد:
    .
    «چرا که آنان به آيات خدا کفرمي ورزيدند و پيامبران را به ناحق مي کشتند، اينها به خاطر آن است که گناه کردند و تجاوز نمودند.»
    .
    خواري و آوارگي يهود به علت اين است که وقتي ديگران به آنها مسلط مي شوند با آنها هم پيمان مي شوند، ولي وقتي احساس قدرت مي کنند، همه عهد و پيمان ها را زير پا مي گذارند.
    .
    گمراهي از راه حق هم از نتايج خلاف کاريهاي آنهاست . خداوند در آيه 90 سوره آل عمران دراين باره مي فرمايد:
    .
    «کساني که پس از ايمان کافر شوند و سپس بر کفر خودافزودند، هيچ گاه توبه آنها قبول نمي شود و آنها گمراهان واقعي هستند.»
    .
    علامه طباطبايي در کتاب الميزان مي گويد: اين آيه درباره اهل کتاب است . بعضي ديگر گفته اند: اين آيه درباره يهود نازل شده است ، که اول به حضرت عيسي (ع ) کفر ورزيدند و سپس کفر خود را زياد کرده به پيامبراسلام (ص ) نيز کافر شدند.
    .
    علامه طباطبايي درباره علت گمراهي اهل کتاب از توحيد مي گويد: علت اين گمراهي ، مبلغين دنياطلب يهود و مسيح بودند، در ادامه مي گويد:
    .
    «اين دودين در حقيقت دو شعبه از آيين بت پرستي هستند.» بنابراين يهوديان نه تنهاخودشان منحرف شدند، بلکه زمينه انحراف ديگران را هم فراهم کردند. امروزه هم عامل خيلي از فسادها و فحشاهاصهيونيست ها هستند.
    .
    يهود به علت نافرماني خود مستحق عذاب آخرت هستند. البته خداوند افراد صالح و پرهيزکار يهود را مجازات نمي کند. بعضي از مفسرين عقيده دارند، درسوره حمد، منظور از کساني که مورد غضب الهي واقع شده اند، قوم يهوداست .
    .
    کارشکني هاي يهود، نتايج منفي ديگري هم براي مسلمانان داشت . شبهه افکني و القاي بعضي افکار باطل ، خرافات و تحريف تورات از جمله اين نتايج است ، که باعث شک و ترديد در مسلمانان و يهود مي شد.

    .

    از ديگرکارهاي خلاف يهود وارد کردن اسرائيليات در بين روايات اسلامي بود. بدعت قصه گويي از سوي آنان رايج شد، به صورت حرفه درآمد و در اين چيزهايي که در شأن علم و اخلاق نبود، وارد کردند.
    .
    کساني مثل کعب الاحبار، عبدالله عمروبن عاص و ابوهريره ، خرافات و دروغ پردازي را در بين مردم انتشار دادند. اين عمل تا حدودي موفق بود و پيامبر (ص ) مدت زيادي از عمر با برکت خود را صرف اين شبهات کردند.
    ....
    يهوديان سعي مي کردند نفاق در مدينه را تقويت کنند تا اتحاد مسلمانان را ازبين ببرند.
    .
    آنان به قدري منافقين را تقويت مي کردند، که عبدالله بن ابي سردسته منافقان از يهوديان حمايت مي کرد. وقتي رسول خدا (ص ) يهوديان را به علت پيمان شکني مجازات مي کرد، به کفار پناه مي بردند و آنها را تاييد مي کردند.
    .
    بت پرستان هم که يهوديان را دانا مي دانستند با روحيه بالاتري بامسلمانان مبارزه مي کردند.

  9. #9
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2010/01/09
    محل سکونت
    *گیلان-املش*
    سن
    31
    نوشته ها
    5,954

    پیش فرض

    پاسخ به كارشنكني هاي يهود
    .
    پيامبر براي برقراري آرامش و امنيت در مدينه ، پيمان نامه هايي امضاء نموده و به اديان الهي ديگر آزادي عقيده داد. پيامبر (ص ) مدينه را حرم اعلام کرد، و دستور داد مردم در امور اجتماعي همکاري کنند. البته در اين پيمان نامه هاگناهکاران و ستمگران استثناء بودند.
    .
    اين پيمان نامه ها از هر جهت به نفع اسلام بود، چون مسلمانان با دشمنان خود اتمام حجت مي کردند و مدتي از توطئه آنان در امان بودند. پيامبر (ص ) به يهوديان خيبر نامه نوشتند و آنان رادعوت کردند تا به فطرت و حق برگردند، نشانه هاي پيامبري خود ومسلمانان را که در تورات آمده بود، تذکر دادند.
    .
    بعد آنها را به چيزهايي که برايشان مقدس است ، قسم دادند و فرمودند:
    .
    «اگر در تورات مي يابيد که به محمد (ص ) ايمان بياوريد، ما شما را به سوي خدا و پيامبر او دعوت مي کنيم . »
    .
    پيامبر (ص ) در تمام مدت بر اساس پيمان نامه ها با يهوديان رفتار مي کردند. پيامبر (ص ) سعي مي کرد با تاکيد بر نقاط مشترک اديان بين آنها اتحاد ايجادکند. پيامبر براي دعوت به توحيد واقعي (کلمه سواء) زحمات زيادي کشيدند. اما اهل کتاب از مسير توحيد منحرف شدند.
    .
    اهل کتاب هم در مکه و هم در مدينه براي کارشکني با پيامبر (ص ) بحث ومناظره مي کردند. آنها مي خواستند محبوبيت پيامبر را کم کنند، اما چون پيامبر به منبع علم يعني خداوند متصل بود، اين بحث و مناظره بر حق بودن او را ثابت مي کرد.
    .
    در اين بحث ها پرسش هايي مطرح مي شد. از جمله چگونگي خلقت يعني خداوند متعال . دانشمندان يهود نزد پيامبر (ص ) رفته مي پرسيدند: اين مخلوقات را خداآفريده است پس خدا را چه کسي آفريده است ؟
    .
    پيامبر از هدف آنها آگاه شد و خشمگين شد، اما جبرئيل نازل شد وآيات سوره توحيد را بيان کرد.
    .
    سپس علماي يهود پرسيدند: کيفيت خلقت توسط خدا چگونه بوده و منظور از دست خدا چيست ؟
    .
    رسول خدابرآشفت ، جبرئيل براي دومين بار نازل شد و آيه 67 سوره زمر را تلاوت کرد. خدا در اين آيه مي فرمايد:
    .
    «آنها خدا را آنگونه که شايسته است ، نشناخته اند، در حاليکه تمام زمين در روز قيامت در قبضه اوست و آسمانهاي پيچيده دردست او، خداوند منزه و برتر است از شريک هايي که براي او مي پندارند»
    .
    . علت ناراحتي پيامبر در برابر سؤالات يهود اين بود که آنها عالمان يهود بودندو بر کتابهاي ديني آگاهي کامل داشتند و جواب بسياري از اين سؤالها رامي دانستند. اين سؤالات براي خوار کردن رسول خدا و گمراهي مردم عادي بود.
    .
    روزي افرادي از پنج دين : يهود، نصاري ، دهريه ، ثنويه و مشرکان عرب نزدپيامبر آمدند و گفتند:
    .
    ما مي گوييم عزير فرزند خداست و مي خواهيم نظرشما را بپرسيم .
    .
    پيامبر فرمود: من به خداي يگانه ايمان آوردم و اگر شما براي عزير کرامتي قائل هستيد و مي گوييد او فرزند خداست پس بايد براي حضرت موسي که براي اولين بار تورات را آورد، کرامت بزرگتري قائل باشيد، و اگر منظور شما از رابطه فرزندي ، رابطه فرزندي زميني است به معني زادن و زاده شدن ، پس براي خداوند، آفريننده قائل هستيد و اين کفراست .
    .
    بعد از اين پاسخ محکم يهود گفتند: ما را رها کن تا فکر کنيم . قضيه ديگر اين بود که روزي يهود و نصاري نزد پيامبر رفته گفتند: بين ما داوري کن .
    .
    پيامبر (ص ) فرمود داستان خود را بگوييد: يهود و نصاري هر يک در موردديگري گفتند:
    .
    ما به خداي واحد حکيم و اولياي او ايمان داريم و ديگري (يهود يا نصاري ) بر چيزي از دين و حق نيستند.
    .
    پيامبر فرمود: هر دو شماخلاف کار، فاسق و کافر هستيد.
    .
    آنها گفتند : ما به تورات و انجيل ايمان داريم پس چگونه کافريم ؟
    .
    پيامبر فرمود: اين دو کتاب براي راهنمايي شما و نجات از سرگرداني نازل شده اند، اگر به آن عمل نکنيد موجب بدبختي شماست وگناهکار خواهيد بود.

  10. #10
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2010/01/09
    محل سکونت
    *گیلان-املش*
    سن
    31
    نوشته ها
    5,954

    پیش فرض

    پاسخ ديگري که پيامبر (ص ) به کارشکني هاي يهود داد اين بود که از تحدّي استفاده کرد، يعني آنها را دعوت کرد اگر مي توانند مانند قرآن سوره يا آيه اي بياورند، زيرا پيامبران الهي براي اثبات پيامبري خود معجزاتي دارند، معجزه پيامبر اسلام نيز قرآن کريم است .
    .
    پس پيامبر براي اثبات حقانيت خود از قرآن استفاده نمود. خداوند در آيات 23 و 24 سوره بقره مي فرمايد:
    .
    اگر مي توانيدمثل قرآن سوره اي بياوريد.



    .
    هم چنين در روايتي از امام حسن عسگري (ع ) آمده است ، خداوند متعال مي فرمايد:
    .
    اگر در آنچه محمد (ص ) مي گويد، شک داريد سوره اي مانند قرآن از تورات ، انجيل ، زبورو صحف ابراهيم بياوريد.
    .
    اين عمل يعني دعوت به مقابله به مثل تحدّي نام دارد، اين تحدّي نه تنها در مکه و مدينه يعني در زمان پيامبر (ص ) بلکه امروزهم ادامه دارد و براي همه زمانهاست .
    .
    روش ديگر پيامبر در برخورد با کارشکني ها موعظه و ارشاد آنها بود.
    .
    وقتي پيامبر (ص ) متوجه شد که يهود به عهد خود وفادار نيست و قصد فتنه دارد، آنها را در بازارشان جمع کرد و فرمود:
    .
    اي گروه يهود بترسيد که همان عذابي که به قريش نازل آمد بر سر شما نازل شود. يهود بني قينقاع پاسخ دادند:
    .
    ازاينکه با مردم بي خبر از فنون جنگي ، برخورد کردي مغرور نباش ، تو توان رويارويي با ما را نداري . در اين وقت آيه اي از سوره انفال نازل شد که تکليف پيامبر را روشن کرد.
    .
    خداوند در اين آيه مي فرمايد:
    .
    به طور عادلانه به آنان اعلام کن که پيمانشان لغو شده است ، زيرا خداوند خائنان را دوست ندارد. از کارشکني هاي يهود فساد فرهنگي و اخلاقي بود، پيامبر براي نابودي فساد، کارهاي جدي انجام داد. پيامبر (ص ) ابتدا يهود را هم به اسلام دعوت کردند، اما وقتي آنها پيمان شکني کرده و فتنه و آشوب ايجاد کردند، پيامبرفرمان جهاد و مبارزه مسلحانه را صادر کرد.
    .
    البته فرمان جهاد فقط مخصوص يهود نبود و هر قبيله اي را که پيمان شکني مي کرد، شامل بود. بر اساس پيمان نامه ، اگر قبيله اي پيمان شکني مي کرد، بايد مجازات مي شد و مجازات براي مردان اعدام و براي زنان و فرزندان اسارت بود، بعضي قبايل هم مجازات کمتري مي شدند و تنها از جامعه مسلمانان اخراج مي شدند.


    سرانجام
    .
    بيشترين دليل انحراف و گمراهي يهود خودبرتربيني و نژادپرستي آنان است که باعث شد چشم خود را روي حقيقت ببندند و واقعيت هاي مسلم راناديده بگيرند و انکار کنند.
    .
    دنياپرستي آنان دليل ديگري براي سقوط آنها دردره گمراهي بود. عده اي از آنها سختي هاي زيادي کشيدند تا پيامبرآخرالزمان را ببينند، اما اطاعت از هواي نفس تمام زحمات آنها را به باد داد.
    .
    مي توان از تغيير رويه ناگهاني يهود اين طور نتيجه گرفت که تعدادي از آنهامنتظر پيامبر خدا نبودند، بلکه کسي را مي خواستند که در دنياطلبي وخودخواهي ، فرصت بيشتري به ايشان بدهد و ثابت کند آنها قوم برگزيده هستند.
    .
    با توجه به آنچه گفته شد با وجودي که يهود پيمان نامه ها را نقض کردند، نتايج مثبتي هم به بار آمد. از اين موضوع مي توان فهميد بايد دربرخورد با افراد يا دسته هاي کارشکن ابتدا از راه صلح و مدارا وارد شد.
    .
    با کمي دقت مي توان دريافت عملکرد يهود در برابر مسلمين و اسلام درعصر حاضر مانند عملکرد آنان در عصر رسول خداست . با اين تفاوت که حوزه فعاليت آنها وسيعتر و امکانات شان عظيم تر شده است ،
    .
    آنها بيش ازپيش ، از راه حق فاصله گرفته اند و مانند کسي که در مردابي در حال غرِشدن است ، ديگر ملتها را نيز مي خواهند با خود غرِ کنند، اما هر چقدر آنهاقدرت بگيرند، پيروزي نهايي از آن حق و حقيقت است و هرگز حقيقت براي هميشه پنهان نمي ماند و عاقبت چهره واقعي آنها براي مردم جهان آشکارخواهد شد.
    .
    وظيفه مسلمانان اين است که به خودسازي فردي و اجتماعي بپردازند و در راه خداوند صبور و شکيبا باشند.
    .
    البته تنها يهود نيست که براي اسلام خطرآفرين است بلکه هر مکتبي که توسط افراد سود جو تحريف شود، براي سعادت بشر خطرآفرين است پس بايد يک مسلمان با دقت و تيزبيني و مطالعه صحيح حق را از باطل تشخيص دهد و با مراجعه به دستورات خداوند و عقل و فطرت خود راه راست را بيابد.
    .

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •