نمایش نتایج: از شماره 1 تا 5 , از مجموع 5

موضوع: وصف حال خودت از زبان شعر ...

  1. #1
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2010/04/17
    محل سکونت
    البرز
    نوشته ها
    41
    سپاس ها
    23
    سپاس شده 30 در 18 پست

    پیش فرض وصف حال خودت از زبان شعر ...

    سلام بر دوستان با ادبیات و علاقمند به ادبیات
    فکر میکنم منظورم رو از عنوان تاپیک گرفتید در شرایط مختلف اگر شادی اگر غمگین اگر مستی اگر هوشیار وصف حالت رو با یکی دو بیت بیان کن ، تشکر!!!

  2. #2
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2010/04/17
    محل سکونت
    البرز
    نوشته ها
    41
    سپاس ها
    23
    سپاس شده 30 در 18 پست

    پیش فرض

    قصه تلخ وداع
    سراپای دلم را لرزاند
    ياد او افتادم
    که به يک سيب
    دلش می خنديد
    و به يک آه بلند
    نفسش عادت داشت
    روبرو تا ته کوچه
    زمين برفی بود
    خوب در يادم هست
    آسمان آبی بود
    باد سردی به تماشا می شد
    برگ زردی رقصيدن گرفت
    او از آن کوچه گذشت
    دل من باز گرفت

  3. #3
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2010/04/17
    محل سکونت
    البرز
    نوشته ها
    41
    سپاس ها
    23
    سپاس شده 30 در 18 پست

    پیش فرض

    تو صدای مرا نمیشنوی ؟ آنقدر دور نیستم ، هستم ؟
    زیر پا له نکن غرورم را ! من که مغرور نیستم ، هستم ؟
    چشمهای تو دفتر شعرند ، از خجالت مقابل آنها
    خالی از شعر میشوم اما ، خالی از شور نیستم ، هستم ؟

  4. #4
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2010/02/08
    محل سکونت
    كنار منار اراك
    نوشته ها
    63
    سپاس ها
    18
    سپاس شده 79 در 49 پست

    پیش فرض

    درد عشقی کشیده ام که مپرس
    ****** زهر هجری کشیده ام که مپرس
    گشته ام در جهان و آخر کار
    ****** دلبری برگزیده ام که مپرس
    آنچنان در هوای خاک درش
    ****** میرود آب دیده ام که مپرس
    من به گوش خود از دهانش دوش
    ****** سخنانی شنیده ام که مپرس
    سوی من لب چه میگزی که مگوی
    ****** لب لعلی گزیده ام که مپرس
    بی تو در کلبه گدایی خویش
    ****** رنجهایی کشیده ام که مپرس
    همچو حافظ غریب در ره عشق
    ****** به مقامی رسیده ام که مپرس
    البته یک مقدار از موارد گذشته دیگه
    معشوق یه جورایی عوض شد

  5. کاربر روبرو از پست مفید ا.س. سپاس کرده است .


  6. #5
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2010/04/17
    محل سکونت
    البرز
    نوشته ها
    41
    سپاس ها
    23
    سپاس شده 30 در 18 پست

    پیش فرض

    همیشه روبرو دیوار
    همیشه پشت سر دیوار
    دلم تنگ است ای مردم
    از این تکرار در تکرار
    خدایا گرچه کفر است این
    ولی یک شب از این شبها
    فقط یک لحظه یک لحظه
    خودت را جای من بگذار

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •