برگرفته از انتشارات معاونت قوه قضاييه ايران ((پاسخ ها از آيت الله ميرزا جواد تبريزي))
1- مفهوم بكارت، اثبات آن و حقّ فسخ عقد در صورت شرط بكارت
. الف. منظور از باكره چيست؟ آيا منظور عدم ازاله پرده بكارت است؟ آيا منظور عدم آميزش جنسى است؟ حتى اگر پرده بكارت سالم باشد؟ زيرا در پرده بكارت از نوع اتساعى آميزش صورت مى گيرد اما پرده به قوت خود باقى است. آيا منظور عدم ازدواج قبلى است؟ بدين معنا كه معقوده كسى نبوده باشد؟
ب. آيا عدم بكارت (ثيوبت) عيب محسوب مى شود و نقش عرف در اين مورد چيست؟

آيت الله العظمى ميرزا جواد تبريزى
الف. مقصود از باكره زنى است كه با او نزديكى نشده است، و زنى كه با او نزديكى شده ـ حتى اگر نزديكى از روى شبهه يا زنا بوده ـ باكره حساب نمى شود، و در صورت نزديكى چه پرده بكارت عود كند يا نكند، باقى باشد يا باقى نباشد، زن ثيّب حساب مى شود. والله العالم.
ب. ثيّب بودن از عيوب موجب فسخ نكاح نيست و چنانچه شخص با زنى به عنوان اينكه باكره است ازدواج كرده و معلوم شد كه زن ثيّب بوده، در اين صورت شوهر حق فسخ نكاح را ندارد، لكن از مهر تعيين شده به نسبت ما به التفاوت بين مهر باكره و مهر ثيّب كسر مى شود. والله العالم.

آيت الله العظمى سيد على خامنه اى
الف. تشخيص مفهوم بكارت در موارد مختلف فرق مى كند و در هر صورت در مورد شرطيت اجازه ولىّ (پدر يا جدّ پدرى) براى ازدواج دختر باكره در موارد سه گانه (ازاله بكارت توسط دست و امثال آن، عقد بدون ازاله و آميزش بدون ازاله بكارت) بايد احتياط شود و از ولى اجازه گرفته شود.
ب. باكره نبودن عيب نيست ولى بكارت صفت كمال است. والله العالم.

آيت الله العظمى سيد على سيستانى
الف. در رابطه با لزوم تحصيل اذن پدر يا جد پدرى در باكره مقصود كسى است كه از روى عقد شرعى دخول به او قبلاً يا دبراً نشده باشد.
ب. مقصود واضح نيست.

آيت الله العظمى لطف الله صافى گلپايگانى
الف. بعيد نيست منظور، عدم زوال بكارت باشد. والله العالم.
ب. در فرض سؤال مجرد عدم بكارت عيب نيست بلى اگر در عقد نكاح شرط بكارت شده باشد يا عقد مبنياً بر آن واقع شده باشد در فرض سؤال كه زوجه فاقد بكارت است زوج حق فسخ دارد و در اين صورت چنانچه زوج فسخ كرد نسبت به مهريه اگر دخول واقع نشده يا دخول واقع شده و مدلّس خود زوجه بوده مهريه ندارد و اگر مدلّس ديگرى بوده زوج بايد مهرالمسمى را به زوجه بپردازد و مى تواند معادل آن را از مدلّس مطالبه كند. والله العالم. 3 جمادى الاولى 1422.

آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى
بكارت در رسائل مختلف مفاهيم مختلفى دارد در آن جا كه اجازه پدر لازم است منظور از باكره كسى است كه ازدواج نكرده باشد ولى بكارت در عرف عام كه به صورت شرط ضمنى بر دختران شرط است آن است كه پرده مخصوص محفوظ باشد و نبودن آن عيب است يا به تعبير ديگر مخالف شرط ضمنى محسوب مى شود. 23/3/80

آيت الله العظمى سيد عبدالكريم موسوى اردبيلى
الف. اگرچه در مواردى ممكن است باكره تمام موضوع حكم شرعى نباشد ولى منظور از باكره آن است كه مدخول بها نباشد.
ب. عدم بكارت، عيب مجوز فسخ نيست ولى اگر بكارت به نحوى در عقد نكاح شرط شده باشد از جهت تدليس مى شود نكاح را فسخ نمود.

آيت الله العظمى حسين نورى همدانى
الف. منظور از باكره بودن اين است كه ازدواج نكرده باشد.
ب. اگر منظور از عدم بكارت اين است كه زوج حق فسخ داشته باشد خير حق فسخ ندارد مگر در صورتى كه شرط بكارت نموده و يا عقد مبنى بر آن واقع شده باشد.

*************8
2- هرگاه زوج هنگام عقد شرط بكارت زوجه را كند، در اين صورت بفرماييد:
الف. اگر بعد از وقوع عقد معلوم گردد زوجه داراى پرده بكارت بوده و ليكن ثابت شود قبلاً با او نزديكى صورت گرفته است (به لحاظ اينكه گاه پرده بكارت با نزديكى زايل نمى شود) آيا در صورت مذكور، زوج امكان فسخ نكاح را دارد؟
ب. مراد از «بكارت» داشتن پرده بكارت است يا عدم نزديكى (چه بسا پرده بكارت در مواردى همانند پريدن و... زايل مى گردد) يا هر دو؟
ج . آيا مراد از ثيّب، زنى است كه بصورت مشروع ازاله بكارت شده يا اينكه مراد از آن اعم است ولو اينكه از راه نامشروع يا عنف و يا پريدن و... ازاله بكارت شده باشد؟
د . آيا زنى كه بعد از نزديكى باكره مى ماند حكم باكره را دارد يا ثيّب؟


آيت الله العظمى محمد تقى بهجت
الف. اگر بكارت او به جماع زايل شده و در عقد اشتراط بكارت شده باشد يا مبنياً عليها باشد و ثيب بودن او به اقرار يا بينه ثابت شود زوج حق فسخ دارد.
ب و ج. غير باكره آن است كه بكارت او به جماع زايل شده باشد.
د. اگر نزديكى صورت گرفته و بكارت زائل شده ثيّب است.

آيت الله العظمى ميرزا جواد تبريزى
الف. در فرض مذكور زوج حق فسخ نكاح را ندارد لكن از جهت شرط مزبور مى تواند به نسبت ما به التفاوت بين مهر المثل باكره و مهر المثل ثيب را از مهر المسمى پس بگيرد والله العالم.
ب. مراد اين است كه با او نزديكى نشده باشد و زوال بكارت به واسطه پريدن و امثال آن اثرى ندارد والله العالم.
ج. مراد از ثيّب كسى است كه با او نزديكى شده، چه از راه مشروع يا غير مشروع و با زوال بكارت به واسطه پريدن و امثال آن شخص ثيب نمى شود والله العالم.
د. زنى كه با او نزديكى شده حكم باكره را ندارد. والله العالم.

آيت الله العظمى سيد على خامنه اى
الف. مورد فسخ نيست مگر اينكه مقصود طرفين از باكره بودن نزديكى نكردن باشد.
ب. منظور همان پرده است ولى در بعض احكام مثل اذن پدر مورد احتياط است مگر در مواردى كه مراد نزديكى نكردن باشد.
ج. از مسأله قبل معلوم مى شود.
د. باكره است و حكم باكره دارد.

آيت الله العظمى سيد على سيستانى
الف. بستگى به نظر عرف در اين تعبير دارد، و ظاهراً منظور از آن داشتن پرده مخصوص نيست و بر اين اساس در فرض مذكور حق فسخ دارد.
ب. ظاهراً منظور عدم نزديكى است.
ج. معيار در اين مورد فهم عرف است و به حسب مقاصد عقلايى منظور دخول است.
د. حكم ثيبه را دارد.

آيت الله العظمى لطف الله صافى گلپايگانى
الف. در فرض سؤال، كه بكارت هنوز باقى است زوج حق فسخ ندارد. والله العالم.
ب. منظور داشتن پرده بكارت است.
ج. ثيّبه يعنى زنى كه به سبب جماع ولو به طريق غير مشروع بكارت او زايل شده باشد. والله العالم
د. زن مذكور حكم ثيّبه را دارد.5 ربيع الاول 1420 هـ .

آيت الله العظمى محمد فاضل لنكرانى
الف. چون چنين شرطى به معنى عدم نزديكى است لذا در فرض سؤال حق فسخ ثابت است ولى اگر دخول صورت گرفته دختر استحقاق مهر المثل را دارد.
ب. عرفاً عدم نزديكى فهميده مى شود نه داشتن پرده بكارت حال چه به واسطه اتساعى بودن يا جراحى دو مرتبه به حالت اول بازگشته باشد و حتى عرفاً اگر پرده به واسطه مرض يا امر ديگرى غير از نزديكى زائل شده باشد چندان مهم نيست.
ج. مراد، اعم است.
د. حكم ثيّب را دارد.

آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى
الف. حق فسخ نكاح ندارد.
ب. معمولاً در عرف منظور از بكارت داشتن پرده مخصوصى است.
ج. هر دو مشمول ثيب هستند.
د. از جهتى كه در بالا ذكر شد حكم باكره را دارد ولى از جهت اذن پدر و مانند آن حكم ثيب را دارد. 25/5/78

آيت الله العظمى سيد عبدالكريم موسوى اردبيلى
الف. اگر ثابت شود با او نزديكى شده حق فسخ دارد.
ب. بسته به نيت شرط كننده است ولى ظاهراً و غالباً منظور عدم دخول است.
ج. كلمه ثيب ظهور عرفى آن در زنى است كه از زوجش جدا شده باشد.
د. حكم باكره را ندارد.

آيت الله العظمى حسين نورى همدانى
الف. در فرض سؤال حق فسخ نكاح را دارد.
ب. ظاهراً منظور از پرده بكارت داشتن پرده بكارت است.
ج. منظور از (ثيب) آن است بكارت از طريق وطى حلال ازاله شود.
د. حكم باكره را ندارد.

اداره حقوقى قوه قضاييه
در پاسخ به استعلام شماره 1082/م مورخه 27/7/1376 نظريه مشورتى اداره حقوقى قوه قضاييه به شرح زير اعلام مى گردد:
الف. با توجه به ماده 1128 قانون مدنى، زوجى كه هنگام ازدواج شرط بكارت نموده باشد اگر بعد از ازدواج معلوم شد كه با زوجه جماع شده هرچند پرده بكارت سالم و موجود و از نوع حلقوى باشد داراى حق فسخ خواهد بود، زيرا منظور از بكارت در درجه اول همان عدم نزديكى است.
ب. با توجه به آنچه كه در بالا گفته شد تكليف بند «ب» معلوم است.
ج. اكراه زن و زايل شدن بكارت اگر به عنف هم باشد تأثيرى در قضيه نخواهد داشت و كماكان زوج حق فسخ خواهد داشت.
د. همين كه معلوم شد زوجه فاقد بكارت است حق فسخ براى زوج تحقق پيدا مى كند و فرقى نمى كند كه فقدان بكارت در اثر افتادن از بلندى باشد يا بيمارى.
هـ . اطّلاع يا عدم اطّلاع خانواده دختر نيز از اين مسأله قبل از عقد تأثيرى در حكم مسائل بالا ندارد.
و. عدم اطّلاع خود دختر هم از اين موضوع نيز تأثيرى در تحقق حق فسخ براى زوج نخواهد داشت چون زوج با شرط دارابودن بكارت براى دختر با او ازدواج نموده است.


*************
3- اگر در عقد ازدواج، بكارت زوجه شرط شده باشد يا عقد مبتنى بر بكارت زوجه باشد، منظور از باكره چيست؟
الف. آيا منظور عدم ازاله پرده بكارت است؟
ب. آيا منظور عدم آميزش جنسى است، حتى اگر پرده بكارت سالم باشد؟ (زيرا در پرده بكارت از نوع اتساعى، آميزش صورت مى گيرد اما پرده به قوت خود باقى است).
ج. آيا منظور عدم ازدواج قبلى است بدين معنى كه معقوده كسى نبوده باشد؟

آيت الله العظمى سيد على سيستانى
ظاهر از شرط فرض «ب» است. 12/ربيع الثانى/1422 هـ .

آيت الله العظمى لطف الله صافى گلپايگانى
ظاهراً منظور هر دو مورد «الف» و «ب» مى باشد اگر شرط بكارت شده و پرده زائل شده در حالى كه هيچ گونه آميزشى واقع نشده يا اينكه آميزش انجام شده و پرده سالم مانده در هر دو مورد زوج حق فسخ دارد و اما مورد «ج» يعنى مجرد ازدواج بدون تحقق دخول و زوال بكارت تخلف از شرط محسوب نيست و الله العالم. 14/4/80

آيت الله العظمى محمد فاضل لنكرانى
منظور عدم آميزش جنسى و وطى است بنابراين اگر آميزش صورت گرفته باشد به نحوى كه اگر پرده طبيعى بود از بين مى رفت صدق عدم بكارت مى كند. 3/6/80

آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى
منظور عدم ازدواج قبلى است. 17/4/80

آيت الله العظمى سيد عبدالكريم موسوى اردبيلى
اگرچه ممكن است باكره تمام موضوع حكم شرعى نباشد، ولى منظور از باكره غالباً اين است كه مدخول بها نباشد، مگر اينكه ثابت شود طرفين از شرط بكارت مقصود خاصى دارند.

آيت الله العظمى حسين نورى همدانى
در صورتى كه پرده بكارت به خاطر نزديكى از بين رفته باشد، زوجه باكره محسوب نمى شود و در ساير فرضها باكره به حساب مى آيد.

****************

4- اگر زوج معتقد باشد زوجه بكر نيست و قبل از عقد باكره نبوده است و زوجه ادعا كند كه بعد از عقد، بكارت توسط شوهر زايل شده است، بفرماييد:
الف. بار اثبات بر عهده كيست؟
ب. بر فرض وجود اماره يا قرينه برخلاف ادعاى هركدام آيا بار اثبات تغيير پيدا مى كند؟

آيت الله العظمى محمد تقى بهجت
اين دعوى ثمره عملى ندارد مگر اينكه بكارت در ضمن عقد شرط شده باشد در آن صورت بايد براى اثبات مدعى به حاكم شرع مرافعه نمايند.

آيت الله العظمى ميرزا جواد تبريزى
درهر صورت زوج بايد به حجّت شرعيه عدم بكارت زوجه را قبل از عقد اثبات نمايد و در فرض اثبات، چنانچه عقد، بنابر باكره بودن واقع شده، زوج تنها مى تواند مابه التفاوت مهر باكره و غير باكره از مهر مسمّى را از زوجه مطالبه كند و حق فسخ عقد را ندارد، و معلوم باشد مقصود از باكره بودن زن اين است كه قبلاً با او نزديكى نشده باشد - به وجه حلال يا حرام - و از بين رفتن پرده بكارت به جهت پريدن و مثل آن زن را از باكره بودن خارج نمى كند، والله العالم.

آيت الله العظمى سيد على سيستانى
اگر باكره نبودن زوجه هنگام عقد منشأ اثر شرعى براى زوج باشد زوج مى تواند شكايت كند ولى او بايد اقامه بينه كند و مى تواند از زوجه بخواهد كه قسم بخورد.

آيت الله العظمى محمد فاضل لنكرانى
الف . بار اثبات بر عهده زوج است.
ب . اگر مراد از اماره، اماره شرعى و بينه باشد، بار اثبات تغيير مى كند، و اگر مراد از آن شواهد و قرائن عرفى باشد تغيير نمى كند مگر اينكه قاضى شرع از آن ها علم حاصل كند كه در اين صورت بر طبق علمش حكم مى كند.

آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى
الف. مدعى نفى بكارت بايد اثبات كند.

****************

5- در صورتى كه داماد به خاطر عدم بكارت، نكاح را فسخ كند چه مقدار از مهريه را بايد بپردازد و در صورت تدليس از چه كسى مى تواند بگيرد؟
آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى
در صورت شرط بكارت يا هر شرط كمال و عدم نقص ـ خواه به صورت ذكر در عقد باشد يا قبل از آن ـ چنانچه خلاف آن ثابت شود حق فسخ دارد و هرگاه دخول حاصل نشده باشد، مهر به كلى ساقط است و اگر حاصل شده باشد، مهر المسمى پرداخته مى شود سپس از كسى كه تدليس كرده مى گيرد.

***************
‏ 6- جواز انشاى عقد توسط زوجين ـ عدم اعتبار وجود شاهد در عقد
آيا در عقد، رضايت دو طرف كافى است و مى توانند خود صيغه را بخوانند؟ و داشتن گواه لازم است يا نه؟
آيت الله العظمى ميرزا جواد تبريزى
اگر زن و مرد بتوانند عقد نكاح را به نحو صحيح شرعى انشاء كنند، مانعى ندارد كه خودشان عقد را جارى سازند، و در صحّت عقد نكاح، وجود شاهد معتبر نيست، والله العالم.