صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 21

موضوع: موضوعات جالب و خواندني در مورد متا فيزيك و ماوراء

  1. #11
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2009/07/27
    نوشته ها
    8,031

    24 مرتاض کیست؟

    اين قضيه اينکه بعضي اشخاصي که اصلا نماز هم نمي خوانند و دين رو قبول ندارند يه حالات عجيبي دارند مثل همان کسي که خدمت شيخ انصاري رسيد و گفت من مي دانم شما چند بار خدمت امام زمان(عج) رسيديد اين قضيش چگونه است؟ يا اين قضيه خارجي که اسمش رو يادم نيست که من يه کليپي ديدم (شايد ساختگي باشه) که با چند حرکت بدن انسان نصف ميشه و يا حرکت مي کنند؟ آيا واقعيت داره؟

    پاسخ :بدون ترديد، افعال خارق‏العاده‏اى وجود دارد كه يا ما آن را خود ديده‏ايم، يا به حد زيادى براى ما نقل شده كه به آن يقين پيدا كرده‏ايم. برخى از اينها مستند، به اسباب عادى است كه از چشم حسّى ما خارج است؛ مانند كسى كه دارويى به بدن خود ماليده، داخل آتش مى‏شود و نمى‏سوزد. اما بعضى از آنها مستند به هيچ سببى از اسباب طبيعى و عادى نيست؛ مانند خبر دادن از غيب، ايجاد محبت و يا دشمنى، بيمار كردن، شفا بخشيدن و برخى كارهايى كه مرتاض‏ها نيز انجام مى‏دهند.
    اما اين گونه كارها - با اختلافى كه در نوع آنها هست - مستند به قوّت اراده و شدت ايمان به تأثير «اراده» است؛ چرا كه اراده، تابع علم و ايمان قلبى است و توجه ايمان آدمى به تأثير اراده هر چه بيشتر باشد، اراده هم مؤثرتر مى‏شود. شدت قوت اراده هم متوقف بر انجام دادن اعمالى است كه هر دين و مذهبى، بر اساس نگرش خويش به پيروان خود دستور مى‏دهد.
    گفتنى است انجام دادن يك سلسله اعمال خاص توسط مرتاض، نَفْس را از علل و اسباب خارجى، مأيوس ساخته به طورى كه مستقل و بدون استمداد از اسباب طبيعى، مى‏تواند كارى انجام دهد.
    به هر روى، اثر رياضت اين است كه براى نفس، حالتى حاصل مى‏شود كه مى‏فهمد، مى‏تواند مطلوب را انجام دهد؛ يعنى، هنگامى كه رياضت به طور كامل انجام گرفت، نفس طورى مى‏شود كه اگر مطلوب را اراده كند، حاصل مى‏شود. مثل اينكه روح را براى كودكى در آينه احضار نمايد، يا مدت زمان مديدى، گرسنه باشد، يا روى آب راه رود و ... ولي بايد توجه داشته باشيد كه آنچه در كليپ ها مشاهده مي شود، قابل اعتماد نيست و بيشتر ساختگي است.}در اين باب: الميزان، ج‏1، صص 365 - 363 و ج‏6، صص 272 - 275..
    راه رسيدن به عرفان حقيقي منحصر به انس با خداوند و به رنگ خدا در آمدن است، چون خداوند است كه منبع تمام قدرت ها و توانايي ها است. در مقابل خدا هيچ كسي و چيزي از خود قدرتي ندارد تا به كسي بدهد. بنابراين تنها راه رسيدن به عرفان حقيقي ارتباط با خداوند و كسب قدرت از او است.
    خيلي ها اشكال مي كنند و مي گويند پس اين قدرتي كه مرتاض ها دارند از كجا است آنها كه خداپرست و اهل انس با خدا نيستند و فقط با رياضت به اين قدرت مي رسند؟
    اين اشكال خوبي است و خيلي ها هم خواستند به آن جواب بدهند ولي گاهي جواب ها قانع كننده نيست. در پاسخ به آن مي توان گفت: عرفان دو بخش دارد. يك بخش آن كندن از دنيا و ترك عادت ها و رياضت كشيدن و تحمل گرسنگي و ترك لذت هاي مادي و گذشتن از خواسته ها است. به اين بخش رفع موانع سلوك و عرفان گفته مي شود و يك بخش هم عبادت خداوند و انس با پروردگار هستي است.
    بخش اول يعني رياضت چون باعث سبكي روح و تجرد نفس مي شود، خودش زمينه ساز رسيدن انسان به قدرت تاثير گذاري در اشيا و نوعي تصرف تكويني است، ولي گفتني است كه منظور نظر عرفان اسلامي و ناب تنها رسيدن به اين نوع اقتدار نيست.
    منظور عرفان رسيدن به نوع قدرتي است كه علاوه بر رياضت از طريق انس با خداوند بدست مي آيد. عارف حقيقي در اثر انس با خداوند و عبادت به رنگ خدا مي شود و مي تواند خليفه خدا در زمين باشد و خلق خدا را به سوي خداوند رهبري كند و صفات و كمالات الهي را در خويش ظاهر سازد و در بندگان خدا و جامعه تاثير مثبت و خداگونه بگذارد.
    اين نوع كمال و تاثير گذاري خاص عارف حقيقي و كسي است كه با خداوند انس داشته باشد و هرگز از كساني كه تنها به رياضت هاي بشري و غير ديني مي پردازند ساخته نيست. آنها تنها ممكن است به اين قدرت برسند كه مثلا با يك بادام در روز زنده بمانند و يا با يك نگاه قطاري را از حركت بياندازند و يا روي يك طناب بخوابند و روي ميخ بنشينند و روي ديوار راه بروند و مانند آن.
    اين كارها ممكن است، ولي هدف انبيا و اولياي خداوند اين نبوده كه از اين نوع كارها انجام بدهند. البته گاهي هم قدرت از خودشان نيست و مثلا از طريق ارتباط با اجنه و استفاده و تسخير آنها به نوعي قدرت رسيده اند كه باز اين كار علامت كمال در انسان نيست.
    نمونه يك انسان واقعي و عارف واصل و صاحب اقتدار ولايي امام خميني رض است كه توانست چنين انقلاب بزرگي را در تاريخ بشريت ايجاد كند و در دل و جان انسان ها چنين اثر بگذارد و مسير تاريخ و فرهنگ انسان ها را به سوي خداوند عوض نمايد كه تازه دارد اثر آن در جوامع گوناگون ظاهر مي شود و تمام صاحبان قدرت هاي مادي از رواج اسلام و قدرت اسلام به هراس افتاده اند.
    انسان داراى روحى است كه اگر تقويت شود، قدرت تصرف در امور و اشياى ديگر را به دست مى‏آورد. البته اين تصرف بر اساس نظام على و معلولى است. مرتاضان و كسانى كه كارهاى خارق العاده انجام مى‏دهند، تا حدودى داراى كارهايى هستند كه نوعى كرامت شمرده مى‏شود و از اين جهت با عرفا و صاحبان ولايت تكوينى تشابه دارند. دليل آن را نيز بايد در اين نكته جست و جو كرد كه نظام جهان بر اساس علت و معلول است و هر پديده‏اى بر اساس علتى موجود مى‏شود. علت برخى امور روشن و واضح است. چنان كه علت عادى توقف قطار ترمز لكوموتيوران است؛ اما علت برخى از كارها خلاف عادت است. مثل اين كه كسى با قدرت روحى خود قطار را متوقف مى‏كند.
    روح انسان فرمانده بدن است و كليه كارهاى بدن سالم تحت فرمان او انجام مى‏شود. برخى از نفوس به دليل تمرين‏ها و رياضت‏هاى خاص چنان قوى مى‏شوند كه مى‏توانند افزون بر بدن خود، در انسان‏ها و اشياى ديگر نيز حالت تدبير داشته باشند. انسانى كه اراده خود را قوى كرد، امكان مى‏يابد بر امور و پديده‏ها تأثير بگذارد. اين جزئى از نظام علت و معلول جهان مادى(1) و نشانه قدرت نفس انسان است؛ زيرا نفس انسان مظهر خداوند است و در صورتى كه تقويت شود، توان تصرف و انجام كارهاى خلاف عادت را به دست مى‏آورد.
    تقويت نفس با تمرين‏هايى كه اصطلاحاً رياضت خوانده مى‏شود، حاصل مى‏گردد. رياضت دو گونه است: رياضت شرعى كه مطابق با شرع و با راهنمايى معنوى ولى الله الاعظم - سلام الله عليه - انجام مى‏شود؛ و رياضت‏هاى غير شرعى. پويندگان راه شريعت به مدارج قرب الاهى و ولايت تكوينى نائل مى‏آيند؛ اما آنان كه از روش‏هاى غير شرعى بهره مى‏برند، تنها توان تصرف در برخى امور را به دست مى‏آورند.
    عرفا و مرتاضان از جهت بروز كرامت با هم تشابه دارند و هر دو كارهاى خارق العاده انجام مى‏دهند. البته آن كه به مقام قرب وارد شد و از خود فانى گرديد، در صدد بروز كرامت و كارهاى خارق العاده نيست، و آنچه از وى عيان مى‏شود، امورى است كه از وسعت وجودى‏اش ريزش مى‏كند.(2)
    آرى، برخى انسان‏ها به واسطه قدرت روحى خود مى‏توانند كارهاى خارق العاده انجام دهند؛ زيرا نظام عالم براساس علت و معلول است، برخى از علت‏ها براى ما روشن است و آن‏ها را علت‏هاى عادى مى‏خوانيم و برخى براى ما آشكار نيست و آن‏ها را خلاف عادت مى‏پنداريم. كارهاى خلاف عادت اين افراد به نفس انسانى رياضت كشيده منتسب است. بين اين انسان‏ها و عارفان تفاوت‏هاى زير قابل توجه مى‏نمايد:
    1. عارف به مقام قرب بار يافته، براساس دستورهاى شرعى به مقامى رسيده است كه مى‏تواند كارهاى خدايى انجام دهد. امام صادق - سلام الله عليه - مى‏فرمايد: «العبودية جوهرة كنهُها الربوبية، فما فُقد فى العبودية وُد فى الربوبيّة و ما خفى عن الربوبيّة أُصيب فى العبودية؛ بندگى گوهرى است كه حقيقت آن مقام ربوبيت است. پس آنچه در بندگى پنهان است، در مقام ربوبيت يافت مى‏شود و هر آنچه در مقام ربوبيت پنهان باشد، با بندگى حاصل مى‏شود.(3) «رب» به معناى مالك و صاحب است كه در آنچه تحت تصرفش است، قدرت تصرف دارد. بدين اعتبار يكى از اسماى حسناى حضرت حق «رب» (صاحب اختيار تمام موجودات) است. «مقام ربوبيت» يعنى مقام تصرف در امور و اشيا. روايت شريف مى‏گويد: آن كه به مقام بندگى راه يافت ،داراى گوهرى مى‏شود كه مى‏تواند در امور و اشيا تصرف داشته باشد؛ به عبارت ديگر، حقيقت و كنه بندگى مقام ربوبيت است و آن كه بنده شد، آقاى جهان و مظهرى از اسم «رب» خداى جهانيان مى‏گردد. ظاهر بندگى در دنيا اظهار و ابراز ذلت و عجز است و باطن آن آقايى. بنابراين، آن كه به مقام قرب الاهى راه يافت، توان تصرف در امور و اشياى بيرون از خود را به دست مى‏آورد. عرفا براساس همين مقام كارهاى خارق العاده انجام مى‏دهند؛ اما مرتاضان باتمرين‏هاى خلاف شرع نفس خود را تقويت مى‏كنند.
    2. هدف عرفا بروز كرامت نيست. هدف آن‏ها بندگى خدا و دعوت مردم به توحيد و بندگى خداوند متعال است و كراماتشان در جهت دعوت مردم به ماوراى طبيعت و حقايق معنوى يا كمك به رفع مشكلات مردم تحقق مى‏يابد. در حقيقت مَثَل آن‏ها مَثَل ظرف لبريز از آب است كه گاه آب از آن سرازير مى‏شود؛ اما هدف مرتاضان رسيدن به شهرت يا تقويت نفس است.
    3. عرفا بسته به درجه قربشان داراى قدرت تصرف و كارهاى خارق‏العاده متنوع و گسترده‏اند؛ زيرا آن‏ها خدايى شده‏اند وخداى عالم نامحدود است. پس هر چه بهره آن‏ها از فيض الهی بيش‏تر باشد، قدرت بيش‏ترى دارند. در حالى كه مرتاضان از قدرت محدود و كارهايى با تنوع اندك بهره مى‏برند؛ مثلاً آن‏ها نمى‏توانند مرده زنده كنند، ولى عارف بالله با اجازه الاهى مرده زنده مى‏كند.
    4. تمام كارهاى عارفان با توجه به اجازه و رضايت الاهى براساس شرع و فضائل اخلاقى است؛ بدون اجازه الاهى به هيچ كارى دست نمى‏يازند و در همه حال بنده اويند. مقام آن‏ها مقام فناى فى الله و بقاى بالله است؛ برخلاف مرتاضان كه براساس خواهش نفس كار مى‏كنند و چه بسا كارهاى خلاف اخلاق نيز انجام مى‏دهند.
    5. كارهاى مرتاضان بر آموزش وتمرين استوار است و انجام هر كارى با آموزش و تمرين و پشتكار فرد ميسر مى‏شود؛ اما عارف بر اساس بندگى و مقام قرب داراى قدرت تصرف مى‏شود و در اين جهت از كسى آموزش خاصى نمى‏بيند.
    پى‏نوشت:
    1. الميزان فى تفسير القرآن، سيد محمد حسين طباطبائى، ج 6، ص 206.
    2. مرحوم ملاصدرا مى‏فرمايد: و ليس عندنا من شرط الولاية ظهور الكرامة و خوارق العادة.(مفاتيح الغيب، ص‏488)
    3. شرح فارسى مصباح الشريعة و مفتاح الحقيقة، عبدالرزاق گيلانى، تصحيح دكتر سيد جلال الدين محدث(ارموى)، ج‏2، ص 537ù536.

    منبع : پرسمان

    مُرتاض اصطلاح خاصی برای افرادی که بر نَفْس خود پا گذاشته،‌از راه ریاضت، ‌دارای قدرت عجیب و غریب می شوند. سرزمین هند، ‌خاستگاه چنین افرادی است.
    البته از نظر دینی، ریاضت های این چنینی که از لذّت های حلال چشم پوشی کرد، مورد قبول نیست و تحمّل ریاضت های مشقّت بار منع شده است.
    مرتاض در اثر ریاضت و تحمل رنج های فوق العاده، از نیروی مخصوصی برخوردار می شود که گاه اعجاب برانگیر است، مثلاً با نگاه می توانند قطاری از کار بیندازند،‌و یا بدون آب و غذا مدت مدیدی حتی در جایی که فضا برای تنفس وجود ندارد، زنده می مانند و این جز به تربیت جسم میسر نمی شود و خدا در دنیا پاداش رنج هایی را که کشیده اند بدانها می دهد.
    اما این که ریاضت علاوه بر اذیت و آزار جسم با تفکر نیر همراه باشد، بحث مفصلی را می طلبد که در این پاسخ نمی گنجد.
    دین اسلام مسلمانان را به نوعی ریاضت دعوت کرده و آن جز سرکوبی نفس اماره (دستور دهنده به بدی) نیست.
    خداوند می فرماید: "و از نعمت های حلال و پاکیزه ای که خدا به شما روزی داده است،‌بخورید و از (مخالفت) خدایی که به او ایمان دارید بپرهیزید!".5
    آن ها که بر نفس اماره غلبه می کنند و در مبدأ و معاد تفکر می کنند دارای قدرت های الهی و معنوی می شوند و بر بسیاری از غرائب دست خواهند یافت و نیازی به روش مرتاضان ندارند.

    پی نوشت
    5 مائده (5) آیة‌88.

    ___________________
    این مرتاض که ادعا می شود بیش از 400 سال سن دارد و از جایگاه بسیار بالایی در میان طرفداران خود برخوردار است از میان مراجعه کنندگان خارجی خود تنها به این مقام ارشد ایرانی اجازه دیدارهای منظم با خود را داده است.

    در حالی که از گوشه وکنار خبرهایی درباره باب شدن پیش بینی و غیب گویی س ی اسی در میان برخی مدیران حکایت دارد خبرنگار جهان به گوشه هایی از ارتباط یک مقام ارشد کشور با یک مرتاض هندی که ادعا می شود عمری 400 ساله دارد پی برد.
    به گزارش جهان این مقام ارشد کشور در چند سال اخیر سفرهای متعددی به هند داشته است که فاصله زمانی برخی از این سفرها کمتر از 50 روز بوده است.
    وی در این سفر به دیدار مرتاضی می رود که ادعا می شود بیش از 400 سال سن دارد و از جایگاه بسیار بالایی در میان طرفداران خود برخوردار است و نکته جالب این است که این مرتاض از میان مراجعه کنندگان خارجی خود تنها به این مقام ارشد ایرانی اجازه دیدارهای منظم با خود را داده است.
    در این دیدارها فرد مذکور در جریان پیش بینی و آینده نگریهای مرتاض در خصوص تحولات جهان و بعضاً ایران قرار می گیرد و تاکنون بسیاری ازاین ایده ها و پیش بینی ها به داخل کشور هم منتقل شده و تلاش های مختلفی هم صورت گرفته است تا به نوعی از این افکار و نقطه نظرات در برنامه ها و سیاست گزاریها استفاده شود که با برخی مخالفت و مقاومتهای گسترده مواجه شد.

    البته این مقام در داخل کشور هم دیدارهای بسیار منظمی با برخی از چهره ها و افراد عجیب و غریب در مناطق کویری و مرزی ایران انجام داده که که گرایشات مشابهی با مرتاض هندی دارند، و انتقادات بسیاری هم از این جهت به وی وارد شده که تاکنون در جهت رفع شبهات و انتقادات در این خصوص اقدام خاصی را صورت نداده است.
    منبع: جهان نیوز

  2. #12
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2009/07/27
    نوشته ها
    8,031

    24 برون فکنی روح(بخش سوم)

    بسم الله الرحمن الرحيم:
    در ذهن خود قويّا تصور كنيد كه بر بالاى يك زيرزمين عميق يا سرداب تاريك ايستاده‏ايد، اين سرداب داراى پلّه‏هائى است (ده پلّه) كه هر قدر به داخل آن فرو رويد رخوت و رهائى جسمانى شما بيشتر مى‏شود، با توجّه به اينكه شما اين جريان را در ذهن تصويرسازى مى‏كنيد به خود چنين تلقين كنيد: «اكنون من با وجود رخوت و سنگينى كه در خود احساس مى‏كنم بر بالاى اوّلين پلّه‏ى ورود به سرداب ايستاده‏ام، مى‏خواهم با پيمودن پلّه‏ها يكى پس از ديگرى به اعماق سرداب وارد شوم».

    توجّه داشته باشيد هر اندازه تلقينات با قاطعيّت و تجسّم ذهنى بيشتر همراه باشد تأثير قويتر خواهد داشت و هر اندازه سرسرى و به دور از تجسّم ذهنى اجرا شود كمتر مؤثّر خواهد بود.
    در ذهن اوّلين پلّه‏ى سرداب را در نظر بگيريد و با پيمودن آن، يك پلّه به عمق سرداب طى كنيد و به خود تلقين نمائيد: «با پائين رفتن از هر پلّه به عمق سرداب نزديكتر مى‏شوم و رخوت و رهائى بدنى‏ام بيشتر مى‏شود، هنگامى كه به عمق سرداب به رسم استراحت مطلق و آرامش كامل بدن و روان مرا پر خواهد كرد». بعد از اين تلقينات براى پيمون هر پلّه به عمق سرداب يك عدد در نظر بگيريد به عنوان مثال اگر براى سرداب خيالى ده پلّه در نظر داريد طىّ هر پلّه را به عمق سرداب از شماره‏ى نه شروع كنيد و به صفر ختم كنيد و عدد صفر نشانه‏ى رسيدن به عمق و رهائى بدن و روان است. تصوّر كنيد پيمودن هر پلّه به داخل سرداب قسمتى از بدن شما را در سنگينى و رخوت فرو مى‏برد و همچنانكه پلّه‏ها را يكى پس از ديگرى طى مى‏كنيد جسم شما در تاريكى و سكوت همراه با سنگينى و رخوت ناشى از فرو رفتن در اعماق را حس مى‏كنيد. وقتى به انتهاى سرداب رسيديد و آرامش و رخوت را احساس كرديد مى‏توانيد براى مدّتى كه در نظر گرفته‏ايد فكر خود را از مسأله‏ى سرداب دور سازيد و به استراحت بپردازيد، چنانچه قصد شما از اقدام به «خودهيپنوتيزم» استراحت دادن به سيستم اعصاب و روان است مدّتى در همين حال بمانيد و جسم و روان را به آرامش حاصله بسپريد و اگر به قصد روان درمانى يا مقصود ديگر به اين كار پرداخته‏ايد.
    چنانچه بعضى از تجسّم تاريكى هراس دارند مى‏توانند به جاى تجسّم سرداب، پلّه برقى يك فروشگاه را در نظر بگيرند كه از طبقه‏اى به طبقه‏ى پائين‏تر فرود مى‏آيند يا پلّه‏هاى ساختمانى را مجسّم كنند.

    نكته‏ى مهم: هرگز در جلسات اوّليه «سلف هيپنوتيزم» در صدد كنجكاوى و تعيين ميزان عمق خواب خود نباشيد زيرا توجّه و كنجكاوى به اين مطلب كهاكنون در چه درجه‏اى از خواب هيپنوتيكى هستيد مستلزم انقطاع فكر شما از شرايطى است كه در آن قرار داريد و اين انقطاع سبب سبك شدن و از بين رفتن شرايطى است كه در آن هستيد لذا توصيه مى‏شود حدّاقل حدود شش جلسه در صدد تعيين درجه‏ى عمق خواب نباشيد و اين كار را به زمان بيدارى و پرسش از ضمير ناخودآگاه بوسيله‏ى پاندول، حركت انگشت يا نوشتن بلااراده موكول كنيد، هنگامى كه پس از چند جلسه تمرين تا حدودى از لحاظ بدنى و روانى كاناليزه شديد و با شرايط و موقعيّت تطبيق يافتيد، آن گاه مى‏توانيد در ضمن خواب هيپنوتيكى آزمايشهائى از خود به عمل آوريد تا به عمق خواب و ميزان اثر بخشى خود تلقينى واقف شويد.
    نكته‏ى مهمّ ديگر: براى توفيق در كار «سلف هيپنوتيزم» ابتدا بايد يك هدف مثبت داشت، تمرينات را بايد مرتّب با آرامش و بدون فشار و به دور از شتاب و بى‏حوصله بودن انجام داد، نبايد با اراده شديد به تمرين پرداخت و به زور و فشار خود را در چهارچوب شرايط و حالات فرو برد زيرا نتيجه‏ى اين كوششها منفى خواهد بود، موفّقيّت با صبر و پشتكار و تمرين ملايم و مداوم همراه است و افراد با زمينه‏هاى استعدادى و حسّاسيّتهاى متفاوت بعضى سريعتر و بعضى كندتر به نتيجه مى‏رسند امّا در هر حال موفّقيت در سايه‏ى پشتكار و تمرين مداوم حاصل خواهد شد

  3. #13
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2009/07/27
    نوشته ها
    8,031

    24 برون فکنی روح(بخش دوم)

    بسم الله الرحمن الرحیم
    برون فکنی روح
    يكي از دلايل بسيار محكم علمي و تجربي بر اثبات اصل وجود روح و تجردو مادي نبودن آن خلع روح از بدن است كه در اصطلاح علمي به آن((برون فكني روح)يا برون افكني روح ميگوبند كه گاهي به پرواز روح يا سفر روحي تعبير ميشود .
    اين مساله همچنين ثابت ميكند انسان علاوه بر مادي فيزيكي داراي بدن مثالي يا بدن اثيرينيز هست كه روح به هنگام جدايي از جسم در آن قرار ميگيرد
    طرح روحي يا برون فكني روح پديده اي است كه شخص مي تواند با اراده به وسيله عوامل ديگر و يا بدون هيچ عاملي روح خود و بلكه روح ديگران را ازجسم فيزيكي خارج نمايد.
    علت اينكه در تعريف قيد (با اراده) يا (بدون اراده)آمده آن است كه برون فكني روح دو نوع است و اين دو نوع با هم متفاوت است يكي ((برون فكني ارادي))كه هيچ عامل ديگري در آن دخيل نيست وشخص ميتواند با اراده هود آن را انجام دهد.
    ديگري ((برون فكني غير ارادي))كه در اثر عوامل ديگر مانند بيهوشي و خواب مغناطيسي مديوم به طور ناخودآگاه صورت ميگيرد و به طور غالب فرد ار جدايي روح از بدنش آگاهي ندارد و ممكن است بعد از آن متوجه گردد.
    از اين رو برون فكني روح ميتواند به طرق گوناگون و در زمان هاي مختلف صورت گيرد:
    1-در بيداري همراه با اختيار كه اين كار فقط توسط افراد بزرگ و عارف و متخصص قابل انجام مي باشد البته همه متيوانند انجام بدهند اما بايد قدرت روحي مناسبي نيز داشته باشند.
    به اين قسم برون فكني ارادي ميگويند.
    2-در بيداري ولي بدون اراده و اختيار بلكه با عوامل ديگر صورت ميگيرد يعني با خود به خود خلع روح صورت ميگيرد و يا ديگري اين عمل را در او انجام ميدهد(برون فكني غير ارادي)
    3-در مواقع خواب البته هر خوابي برون فكني نيست بلكه پيش از آن تصميم بر برون فكني لازم است(خروج غير ارادي يا بذون فكني ارادي)
    4--به هنگام بيهوشي مغناطيسي يا خواب مصنوعي-هيپنوتيزم (خروج غير ارادي)
    5-به هنگام بيهوشي مديوم در ارتباط روحي(غير ارادي)
    6-به هنگام بيهوشي جراحي(غير ارادي و غير طبيعي)
    7-به هنگام بيهوشي از طريق داروهاي مخدر و بيهوش كننده (برون فكني غير ارادي)
    دوستان اين تعريف كلي از برون فكني روح بود انشاالله مطالب بيشتري در آبنده براتون مينويسم

  4. #14
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2009/07/27
    نوشته ها
    8,031

    24 برون فکنی روح

    بسم الله الرحمن الرحيم

    تخليه روح

    يكي از كارهائي كه انسان ميتواند در اين عالم بخوبي
    انجام دهد و بوسيله آن روحش يعني خودش را بشناسد و از آن بهرهائي

    بردارد موضوع تخيله روح است. شما همانطوري كه
    وقتي هوا بسيار گرم است و لباس ضخيم ناراحتتان كرده و نميتوانيد با

    وجود آن استراحت كنيد و يا فعاليتهاي سريعتان ادامه
    دهيد آنوقت لباسها را از تن مي كنيد و مشغول كارها و يا استراحت

    مي گرديد. همچنين اگر شما خودتان را شناخته باشيد و
    بدانيد كه شما همان روح هستيد و بدن براي شما بمنزله لباسي است كه

    در برداريد وقتي مي خواهيد كارهاي فوق العاده مهمي كه
    يا بايد سريع انجام شود و يا بنوعي بدن مزاحمت براي آن كارها دارد

    بايد بتوانيد خود را از بدنتان بيرون بياوريد و آن كار را
    انجام دهيد.

    مثلا اگر عمل جراحي ميخواهيد بكنيد چرا قبل از آنكه
    شما را بيهوش كنند و بدنتان را مثل لباس اجبارا" از تنتان بكنند خودتان

    باختيار خودتان بدنتان را ترك نمي كنيد و از مظرات
    داروهاي بيهوش كننده خود را حفظ نمي نمائيد.

    يكي از علماء مشهد كه ار شاگردان مرحوم آيه الله ميرزاي اصفهاني بود چند مرتبه احتياج بعمل جراحي پيدا كرد. ناظران عيني

    ميگفتند قبل از آنكه او را بيهوش كنند خودش روحش را تخليه كرد و بعد هم ميگفت من مي ديدم چگونه مرا جراحي مي كردند.

    آن عالم بزرگ فعلا از دنيا رفته است.خدا رحمتش كند. يكي از علماء مشهد كه خدا رحمتش كند داراي هنر تخليه روح بود او

    باختيار خودش بهر كجا كه مي خواست و با بدن براي او ممكن نبود كه برود تخليه روح ميكرد و مي رفت.

    يك روز يك استاد سلوك از او سؤال كرد كه تخليه روح براي شما ناراحتي ندارد؟

    فرمود: نه همانگونه كه شما ميخوابيد و رفع خستگي مي كنيد من هم تخليه روح ميكنم و رفع خستگي مي نمايم با اين تفاوت كه

    شما وقتي خسته مي شويد و مي خوابيد نمي فهميد كه چه وقت خوابتان برده و بعد از آنكه خوابتان برد بكجا رفته ايد و چه ديده

    ايد و چه كرده ايد ولي من اينها را مي فهمم و در اختيار دارم. يك روز همين عالم با فرد ديگري از علماء كه او هم اهل كار بود

    در منزلي نشسته بودند بنا گذاشتند كه روحشان را تخليه كنند و با يكديگر به كربلا بروند و حضرت امام حسين(ع) را زيارت

    كنند. آنها متكائي زير سرشان گذاشتند و هر دو بخواب عميقي فرو رفتند و پس از يكساعت هر دو با هم بيدار شدند . آنها تمام

    آنچه را كه ديده بودند براي يكديگر نقل ميكردند. مثلا يكي از آنها مي گفت: فلان عالم در حرم بود و در فلان محل از حرم

    نشسته بود و مشغول دعاء بود . ديگري هم كه او را ديده بود تصديق مي كرد. و مي گفت من هم مقداري در كنار او نشستم. او

    فلان دعاء را از فلان كتاب ميخواند.

    استادي ميگفت: من جمعي از علماء مشهد را ميشناسم كه يا تخليه روح ميدانند و يا تخليه روح بدون اختيار برايشان اتفاق افتاده

    است.مرحوم شيخ علي السلام قدرت بر تخليه روح داشت و مكرر اتفاق مي افتاد كه روحش را تخليه ميكرد و از جائي كه

    ميخواست مطلع شود اطلاع حاصل مي نمود. و با ارواح علمائي كه از دنيا رفته بودند تماس ميگرفت.

    موفق باشيد.

  5. #15
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2009/07/27
    نوشته ها
    8,031

    24 ماده اثيري چيست؟

    بسم الله الرحمن الرحيم وصل الله محمد و آل الطاهرين

    ٫٫قرينه اثيري٫٫

    بياييد ببينيم وقتي انسان به آن سو مي رود چه اتفاقاتي برايش مي
    افتد؟ مرگ چنانچه در قبل توضيح دادم ترك جسم فيزيكي ست
    درست همان گونه كه تولد پوشيدن جسم فيزيكي ست. در لحظه
    مرگ وقتي كه جسم فيزيكي را ترك ميكنيم .روح بلافاصله خود
    را در جسم ديگري مي يابد كه((قرينه اثيري)) نام دارد.
    قرينه اثيري ار ماده اي بسيار ظريف و اثيري تشكيل شده است كه
    دقيقا" همان صورت جسم فيزيكي را دارد و به همين دليل قرينه
    ثيري ناميده شده است.
    عده اي از روشن بيني برخوردار هستند هنگام مرگ اشخاص مي
    توانند قرينه اثيري آنان را ببينند كه در كنار جسم فيزيكي شان
    ايستاده است.روشن بينان مي گويند قرينه اثيري دقيقا" همانند جسم
    فيزيكي ست.
    اما كاركرد و وظيفه قرينه اثيري چيست؟ چرا چنين كالبدي داريم؟
    در واقع نيروي حيات از طريق اين قرينه اثيري ست كه در جسم
    فيزيكي ما جريان مي يابد و آن را سالم نگاه مي دارد.در زبان
    كهن سانسكريت نيروي حيات (پرانا) نام دارد.پرانا از دو بخش
    (پرا) به معناي پيش و (نا) به معناي نفس تشكيل شده است.پس
    پرانا به معناي پيش بردن نفس است.
    قرينه اثيري پرانا نيروي حيات را از طريق ابزاري خاص جذب
    ميكند و به قسمت هاي مختلف بدن و تمامي ياخته هاي بدن فيزيكي
    مي رساند.پرانا چشم را به ديدن گوش را به شنيدن و دست و پاها
    را قادر به حركت مي كند.
    پرانا سبب مي شود كه همه اندام هاي بدن كار خود را انجام
    دهند.مادامي كه قرينه اثيري در جسم فيزيكي است .جسم فيزيكي
    مي تواند نفس بكشد و زنده باشد.لحظه اي كه قرينه اثيري جسم
    فيزيكي را ترك مي كند جسم فيزيكي بي جان شده و مي ميرد.
    موفق باشيد

  6. #16
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2009/07/27
    نوشته ها
    8,031

    24 جهان هاي روحي(جهان سوم)

    جهان هاي روحي(جهان سوم)
    بسم الله الرحمن الرحيم و صل الله محمد و آل الطاهرين دوستان من جهان سوم محدوده اي بسيار عالي مي باشد كه نفس يا شيطان حق ورود به آن را ندارد و كساني كه به آن محدوده وارد ميگردند از مراحل بسيار سختي بايد گذر كنند و داراي شرايط خاص باشند تا بتوانند((طبقه اول بهشت))آن محيط را درك كنند.زماني كه فقط عقل با آنان همراه است حق ورود به جهان سوم را دارند. جهان دوم.هزاران مرتبه بزرگتر از كل جهان مادي كه بي انتها در بي انتها است مي باشد و مجموع جهان اول و دوم در مقابل جهان سوم به مانند نقطه اي بيش نميباشند و هر يك از جهان ها اين حالت تساعدي نسبت به جهان بالاتر از خود را دارا هستند در حقيقت انسان كه از ازل حركت كرده و فعلا به محدوده جهان مادي رسيده و در حال گذر از جهان دوم است.زماني كه به جهان سوم رسيد تازه آغاز حركت انساني او است و مبداء و شروع حركت اصلي به عنوان يك انسان از جهان سوم مس باشد.براي ورود به محدوده جهان سوم به فعاليتي بس شگرف نيازمنديم.

  7. #17
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2009/07/27
    نوشته ها
    8,031

    24 جهان هاي روحي(جهان دوم)

    جهان هاي روحي(جهان دوم)
    بعد از مرگ كليه ي كساني كه داراي نواقصي در سير تكاملي روحي خود هستند بنا به قانون حاكم.وارد جهان دوم ميگردندوجهان دوم جهان ظلمت ناميده ميشود منظور از جهان ظلمت يك محيط خاصي نيست بلكه محيطي هزاران مرتبه بالاتر از محيط مادي و گشترده تر از آن كه خود داراي طبقاتي مي باشد.است.هرچه به سطوح پايين آن برويم ظلمت و تاريكي حاكم است و در تاريكي ترين نقاط آن ارواح شرور.بنا به حكم قانون به ساير ارواح حاكميت دارند و آنان هميشه در آزار و اذيت يكديگر هستند و اين رودند تا زماني ادامه دارد كه آنان به حدود خاصي از درك وارد گردند.
    سطوحي بالاي جخان ظلمت.نسبت به سطوح پاييني آن بسيار عالي است ولي در نوع خود ارواح محلي براي تطهير و رسيدن به درك لازم مي باشد.و در آنجا ارواحي جهت ارشاد و پاك سازي روحي هميشه از جهان هاي قانون بالا براي انجام ماموريت وجود داردند و جهان دوم مستقيما زير نظر قانون جهان سوم اداره مي گردد و در آنجا بسيار بد جايگاهي است.
    از سطوح جهان ماده هر كسي توانايي ورود به جهان دوم و سوم و جهان هاي بالاتر را قبل از مرگ ندارد.
    هر كسي بخواهد به جهان هاي بالاتر وارد گردد به حكم قانون لايتغير امكان برگشت دوباره به ماده را ندارد ولي كساني كه در حالات روحي موفق به درك جهان دوم يا سوم يا جهان هاي بالا ميگردند در حقيقت به اين جهان ها ولرد نمي گردند بلكه آنها سير خود را در ابرآگاهي نسبت به جهان هاي بالا توسط ارواحي كه شايد او را ببيند و يا نبيند انجام مي دهند.و شخص خيال مي كند كه واقعا به آن جهان ها وارد گرديده و يا مشابهي از شرايط جهان هاي بالا را به امر قانون در جهان مادي توسط ارواح راهنما براي شخص مذكور به مجود مي آورند.
    قانون اينست كه تا كسي خود عملا به جهان دوم يا سوم يا بالاتر وارد نگردد از اسرار آن با خبر نمي گردد و هيچگونه اطلاعاتي به جر آن مواردي كه از طرف قانون صلاح ديده شده و لازم است از آن جهان ها درز نميكند.و اگر كسي هم به نوعي در ابر آگاهي از آن اطلاع پيدا يابد ميبيند كه موقع بيداري قسمت اعظم رويا و سير و سفر وي به ذهن آكاهي عادي اش وارد نشده و چيزي به يادش نمي آيد شايد كساني باشند كه از لحاظ گانه از چهار به بالاتز باشند.همين ها هم اگر به آن جهان ها سير كنند باز موقع رجعت مقداري از آن اطلاعاتي كه محرمانه است از خاطر آنان پاك ميگردد و فكر ميكنند كه توانسته اند جهان هاي بالا را ببينند.ولي غافل از آنند كه تمام سير و سلوك اينان حداكثر در محدوده ابر آگاهي رويداده است و كسي حق ورود مه جهان هاي بالاتر را ندارد و اگر اينان به حق خود منصف باشند و آن قدرت لازمه تشخيص و كارآيي در مورد ارتباطات با ارواح از سطوح بالا را دارند اگر موارد مذكور را بررسي كنند به نتايج بالا خواهند رسيد كه سير و سفر در جهان هاي بالا فقط با انرژي قانون ميسر است و آن انرژي نيز تا كنون در اختيار كسي نبوده كه از آن استفاده نمايد به جر شخصي كه به او داده شده و نماينده قانون است.
    كساني كه سلسله وار پشت سر هم يكي بعد از ديگري نماينده قانون خواهد بود از قانون حق استفاده از آن انرژي به او خواهد داد تا بتواند بعضي از افراد را بنا به صلاح ديد در جهان هاي بالا البته با توجه به حدود و قدرت حاكميت وي كه از قانون تعيين ميگردد سير دهد باز همين اشخاص نيز ميتوانند از مواردي كه ورود آنان به جهان مادي صلاح نيست اقدام به انتقال اطلاعات ممنوعه به جهان مادي گردند.
    فقط نماينده قانون انرژي لازم جهت سير اشخاص در جهان هاي بالا به نسبت اجازه اي كه داده شده دارد و هر كس اين ادعا را ميكند كه توانسته در جهان هاي بالا سير كند كذب كاذب است و اگر بخت يار بوده حداكثر در ابرآگاهي ميتواند باشد.
    كساني كه محدوده جهان ظلمت را سير نموده اند آن را بسيار بد جايگاهي ميدانند البته آن خود نيز از رجمت خداوندي است.همچنان كه در قرآن كريد ميفرمايد:جهنم از ظاهر عذاب دوزخ است و از باطن در رحمت)).
    و اينگونه اشخاص پس از سير خود از ديدن آنجا بسيار غمگين و فشار خاصي را متحمل ميگردند و به خود قرو ميروند وآنان حتي از نگاه كردن به جهان دوم كراهت از خود نشان ميدهند و موقع سير از روي آن تمايلي به ديدن آن ندارند و از ارواحي كه در آن هستند بسيار گريزانند و نمي خواهند اعمال آن ها گريبانگر اينان گردد.
    حتي نگاه كردن از دور به جهان دوم بسيار ناراحت كننده است.انسان هايي كه در آن محيط قرار دارند تمام اعمالشان را با خود حمل ميكنند و در ديدن اين افكار و حالات روحي بسيار زننده و دلگير است.اما غافل از آن كه همه خود ميدانند .ولي بدان عمل نميكنند .با اعمالي كه انجام داده اند با اينكه از آن گريزانند بعد از مرگ به جهان دوم مي رومد.نفس شيطان در جهان دوم حاكم است پس هر كس متواند نفس شيطان را از خود دور كند تا زماني كه حتي ذره اي از آن باقي باشد حق ورود به جهان سوم را ندارند.البته راه براي آنان هميشه باز است ولي حيائي كه به جهان سوم حاكم است از شرم.آنان را خرد خواهد كرد.آنهايي كه به همه اسفل السافلين يا قعر جهان دوم ميروند.روح آنان مرده است وتحمل فشار حاكي از شرم و حيا را نخواهد داشت و به خود جازه ورود به جهان سوم را نخواهند داد.هر كس بميرد به نسبت اعمالي كه انجام داده روح اش داراي انرژي خاصي خواهد بود و اين انرژي كه محدود به اعمال اشخاص است آنان را از روي جهان دوم رد مي كند.
    و هركجا كه سطح ارتعاش آنان با آن برابر است فرود مي آورد.قعر جهان دوم اواسط يا اواخر جهان دوم و شايد انشاالله تا جهان سوم كه تماما" بستگي به انرژي دارد كه آن را به طور صحيح در خود انباشته است.
    هر كسي كه ميميرد سوار تاب الهي ميگردد(پل صراط)و تاب الهي او را با خود به بالا مي برد و تا آنجا كه انرژي دارد سوار آن است.در جايي كه انرژي اش تمام شد از آن پياده ميشود.
    انذژي انسان را حداقل به جهان سوم ميرساند از نوع انرژي طلايي يا قانون است و كساني كه نتوانند به انرژي طلايي دست رسي پيدا كنند لاجرم لايق جهان دوم خواهند بود و بعد از طي مراحلي كه مربوط به تطهير روحي آنان است ميتوانند به آن انرژي دست رسي و به وسيله آن به جهان سوم وارد گردند.
    كساني كه به طور آزمايشي از طرف قانون به جهان سوم فقط براي يك لحظه وارد شده اند گفته اند اگر انرژي قانون از ما حمايت نمي كرد بر اثر شرك و حيايي كه داشتيم و خود را لايق آن جهان نميديديم خرد ميشديم و امكان تحمل چنان فشاري براي ما ميسر نيست و اگر كساني توسط يك انرژي برتر.به جهان بالاتر از حدود خود بروند به محض اينكه حمايت آن انرژي از آنان قطع گردد قورا" به سطح جهاني كه لابق آن هستند بر ميگردند.
    اكثريت انسان هاي روي زمين كه يك گانه اول را دارا هستند حتي لايق ورود به جهان دوم نيز نميباشند.براي درك جهان د.م بايد داراي گانه دوم باشند و با استفاده از كالبد دوم توسط گانه دوم كه به حركت در مي آيد وارد جهان دوم ميگردند و آن را درك كنند.
    اين از رحمت خداوندي است كه هر فرد يگانه كه ميميرد خداوند از در رحمتش گانه دوم را به او عطا ميكند تا با آن وارد جهان دوم گردد.

  8. #18
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2009/07/27
    نوشته ها
    8,031

    24 جهان هاي روحي(جهان اول)

    بسم الله الرحمن الرحيم و صل الله محمد و آل الطاهرين
    سلام من در اين جا ميخواهم جهان هاي روحي را بنويسم تا بعد از مرگ انسان به كجا ميرود و چه ميشود
    دوستان من شروع حركت مادي انسان از جهان ماده آغاز ميگردد بعد از آنكه خداوند هر آنچه را كه لازم بود به اشرف مخلوقات يعني انسان تعليم داد (منظورم عالم قبل از اين عالم است)و از او عهد و پيمان بگرفت براي عمل به آنها و حركت به سوي خداوند شپس او را به اسفل السافرين فرستاد .انسان ها از بدو تولد آفرينش در ازل(تاريخي بي منتها به عقب)شروع حركت به سوي خداوند را آغاز نموده است.
    دوستان من .در اينجا من بصورت روان جهان هاي روحي رو براتون توضيح ميدم تا كاملا متوجه بشيد.
    ------------------------------------------
    جهان اول:
    انسان از ازل تا كنون كه تاريخي را بر آن متصور نيستيم در حركت مي باشد و فعلا به مراحل آزمايش در جهان مادي كه به نام جهان اول نام گذاري شده رسيده.
    جهان اول شامل تمام مراحل سير تكاملي انسان در ماده ميگردد حالا از چه زماني تا چه زماني خداوند آگاه است و تمام كاينات تا چشم كار ميكند و تا جايي كه حتي قوي ترين تلسكوپ ها براي پايان آن حدي متصور نيستند با تمام ممكنات و موجودان.جهان اول ناميده ميشود.
    وقتي انسان به واسطه ي مرگ از جهام اول فارغ ميشويم جهان دوم يا حالا هر اسمي كه بتوان مقتضيات بر آن نام نهاد مثلا جهنم يا جهان ظلمت يا برزخ آغاز ميگردد.
    من در اينجا بهترين نام را كه همراه با خصوصيات آن است بر آن مي نهيم و آنرا جهان ظلمت مي ناميم.
    كساني كه به واسطه اعمال و عدوم تكامل مقرره غير صحيح خود را لايق آن جهان ميگردانند پس از طي تطور از آن جهان خارج ميگردند
    هم چنانكه در قرآن آمده خداند هفت جهان بالاي اين جهان آفريد كه هر كدام طبقه اي از بهشت ناميده شدند.جهان دوم سواي جهان هاي هفتگانه مي باشد.ميتوان در مجموع از نه جهان اسم برد كه نهمي را جهان نتوان گفت بلكه ماوراي جهان ها ناميده مي شود كه شامل بي نهايت جهان است.ما چون اسمي بر آن نميتوانيم بگذاريم و از قدرت درك ما خارج است فقط از لغت ماوراي جهان ها استفاده مي نماييم.كه جهان ضد ماده مي باشد.
    جهان سوم روحي.طبقه اول بهشت شمرده ميشود و جهان چهارم طبقه دوم الي جهان هشتم .طبقه ششم و ماوراي جهان ها طبقه ي هفتم كه شامل بي نهاي محدوده هاي غير قابل فهم و درك و ناشناختي براي ما است.فرمان خداوند در مرحله اول به لوح محفوظ وارد و در آن ثبت ميگردد ار آن پس به عالم ملكوت به سطوح جهان نهم كه در راس حضرت محمد(ص)نماينده خداوند و بعد از او حضرت اميرالمومنان علي(ع)و امامان معصوم كه در اعلي مرتبه يعني
    ماوراء جهان ها قرار داردند.وارد ميشوند.
    آنان نمايندگان قانون در مرتبه اول مي باشد و تمامي امور آفرينش بدانها محول گرديده و اعمال همهء انسان ها را خداوند به واسطه ي آنان قبول مي فرمايد و او امر خداوند به آنان ابلاغ مي گردد و از طريق انان به نماينده قانون در جهان هاي پايين تر به ترتيب از جهاني به جهان ديگر .تا در تاريخ به نماينده قانون در جهان سوم ميرسد.
    در جهان نهم چهارده معصوم و پيامبران اولولعزم قرار دارند اما پيامبران اولولعزم كه صاحب كتاب هستند تابع رسول خدا مي باشند.و به ترتيب پيامبراني كه نسبت به پيامبران اولولعزم داراي درجات كمتري هستند به جهان هاس هستم و هفتم و غيره تعلق دارند.
    قانون فقط تا كنون در 7 هفت جهان((هفت طبقه ي بهشت))برتر ما.قرار داشته است.در هر جهان((از جهان سوم به بالا))نقطه اي خاص مجود دارد كه به آن منبع قانون ميگويند.
    در هر جهان برتر.جهان دوم روحي شخصي برگزيده از طرف خداوند مجوددارد كه انسان است و او داراي مراتب عالي مي باشد و براي انجام ماموريت به جهان پايين تر خود وارد و در آنجا به امر خداوند به عنوان نماينده قانون انجام وظيفه مب نمايد.اينان نسبت به افراد جهان مورد ماموريت افراد ناشناخته هستند و بنا به مقتضيات و براي خدمتگذاري از حد جهاني خود به پايين آمده و مثلا در جهان سوم به نام نماينده قانون انجام وظيفه مي نمايند.هر جهاني به جز جهان اول و دوم داران نماينده قانون مي باشد كه تمامي پيام ها از بالا به او ابلاغ و توسط او اجرا ميگردد در حقيقت نمايندگان قانون پادشاه آن جهان هستند.
    هر نماينده قانون پيكي براي صعود به جهان بالاتر خود دارد كه به وسيله او تماس خود را با جهان بالاتر خود برقرار ميكند.قانون جهان سوم جهان دوم و جهان اول را نيز در بر ميگيرد و اين جهان 3 سه جهان در واقع تابع قانون جهان سوم هستند.
    نمايندگان قانون جزو والاترين ارواح مي باشند كه از نطر تكامل نسبت به جهاني كه بر آن نظارت دارند تسلط كامل دارند.
    اين به واسطه انرژي مي باشد كه از طرف خداوند به نام انرژي قانون به اين نمايندگان اعطا ميگردد.
    به واسطه همين انرژي آنان بر جهان مورد ماموريت خود تسلط كامل پيدا كرده و هر امري نوسط آنها انجام ميگرد.
    روجي كه آماده وارد شدن به جهان مادي ميگردد حالا در هر نقطه از كاينات كه باشد در مرحله اول بعد از آماده شدن به نقطه قانن فراخوانده ميشود و از طرف قانون معلوم مي گردد كه آن روح چه توانايي دارد و تا چه حدودي ميتواند عمل نمايد.تمام موارد به واسطه همان نيروي قانون كه به رهبر جهان سوم از طرف خداوند اعطاء شده معلوم مي گردد و با توجه به توانايي روح مورد بحث و خصوصيات روحي او.زندگي اش در ماده انتخاب و وارد جنين مي گردد و قبل از ورود به جنين روي تمام آگاهي هاي مماوراي ماده وب پوششي در جهان قرار ميگيرد كه ديگر تو از آن اطلاعي پيدا نتواند پيدا كند و بدينصورت در جهان مادي شروع به حيات مي نمايد.
    زندگي ما در ماده زير نظر قانون شروع و با نظر آن خاتمه مي يابد.
    امر خداوند به وسيله قانون اجراء ميگردد.
    قانون در هر زمان چه شب و چه روز چه در بيداري و چه در خواب و مستي و در روياهايمان بر ما نظارت دارد حتي رويايي كه ما ببينيم زير نظر قانون انجام مي گيرد(دوستان خوب توجه كنيد)
    در رويا با اشخاص يا ارواح گذشتگان ملاقات داريم حتي ارواح حق ورود به روباهاي ما را ندارند مگر از جانب قانون به آنها ماموريت داده شده باشد.يعني كسي سر خود به حيات ادامه نمي دهد.
    حتي كساني كه ارتباط روحي برقرار ميكنند بدون اينكه خود بدانند ارواحي كه با آنها تماس ميگيرد از طرف قانون نظارت و دستور ميگيرند.

  9. #19
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2009/07/27
    نوشته ها
    8,031

    24 یک تمرین ساده و بی خطر برای حرکت دادن اجسام از راه دور (سایکوکنیسس)

    دوستان گرامی سلام



    ابتدا وسایل مورد نیاز برای این تمرین :
    1- یک عدد سوزن یا هر وسیله ای شبیه به آن
    2- یک تکه کاغذ یا مقوای نازک به ابعاد تقریبی 5 در 5 سانتیمتر
    3- محیطی آرام وبه دور از هر عامل مزاحم
    طریقه انجام آزمایش:
    ابتدا کاغذ را به صورت قطری در هر دو جهت تا بزنید به طوری که بعد از تا زدن کاغذ به صورت یک هرم در آید
    سوزن را به صورت عمودی در جایی مهار کنید بهتر است سوزن را از قسمت ته در یک تکه شمع یا چیزی شبیه آن فرو ببرید
    کاغذی که به صورت دقیق تا خورده است را از قسمت گودی آن بر روی سوزن قرار دهید
    سپس در فاصله 2 متری کاغذ بنشینید فاصله کمتر از این باعث میشود که جریان تنفس شما مو جب حرکت کاغذ شود
    وفاصله بیشتر مو جب تضعیف نیروی جنبش روانی میشود
    در ابتدا بهتر است که 15 دقیقه ای تمرین ریلکسیشن (تن آرامی) ساده ای انجام دهید که این کار به بهتر انجام شدن تمرین
    کمک زیادی میکند.
    بعداز تن آرامی همانطور که گفتم در فاصله تقریبی 2 متری کاغذ بنشینید وشروع به تمرکز کردن به کاغذ نمایید
    در ذهن خود اینگونه تلقین نمایید که نیرویی از چشمان شما خارج شده وموجب حرکت کاغذ میشود.
    در حین تمرکز هیچ نیازی به فشار آوردن به خودتان نیست تنها با تمرکز و نگاه مستمر به کاغذ میتوانید آن را حرکت دهید.
    من در نوبت دوم تمرین موفق به حرکت دادن کاغذ شدم.
    در ابتدای تمرین ممکن است چشمهای شما خسته شود که بهتر است هر موقع احساس خستگی کردید برای لحظاتی
    چشمان خود را ببندید.
    باید توجه داشته باشید که تمرین را در مکانی انجام دهید که هیچگونه حرکت هوا وجود نداشته باشد.
    در ابتدای تمرین هدف شما فقط حرکت دادن کاغذ باشد با پیشرفت در اینکار شما میتوانید جهت حرکت کاغذ را نیز تعیین کنید.
    با انجام این تمرین شما از پیشرفت خود و همچنین از نیروهای نهفته در وجودتان بسیار متعجب خواهید شد.
    بعد از پیشرفت در تمرین با کاغذ شما میتوانید این تمرین را با با شعله شمع یا چوب کبریت بر روی آب نیز انجام دهید.
    من با تمرین موفق شدم با نگاه کردن به سیم تلفن آنرا به حرکت در آورم شما نیز میتوانید با تمرین اجسام سنگینتر را
    نیز به حرکت در آورید.
    در ابتدا از تمرکز طولانی خودداری نمایید و به تدریج مدت زمان آن را افزایش دهید این تمرین هیچگونه خطری برای تمرین کننده
    ندارد.

  10. #20
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2009/07/27
    نوشته ها
    8,031

    24 آموزش انجام تله كينزي در يك هفته

    با سلام. من ميخوام آرزوي انجام كاري كه از دوران كودكي اونو داشتم و الان بش دست يافتم رو بهتون ياد بدم كه در يك هفته ميتونيد بش برسيد.

    مطالب و جزوه هايي همه جا ميفروشند كه خيلي هم گرونه اما هيچ كدوم از اونا به طور 100% موثر نيست و حد اقل يك سال يا 3 ماهي طول ميكشه تا

    بتونيد اون كارو بكنيد.اون كار چيزي نيست جز تله كينزي با همون حركت دادن اجسام بدون تماس.اما در باره ي پرواز دادن اون نيست،چون بحث پرواز دادن

    جداست. شما ميتونيد با 1 ساعت تمرين در روز در 1 هفته اونو به دست بياريد.اگه خيليبي دقت باشيد و هيچ تمريني در اين زمينه نداشته باشيد،شايد در

    2 هفته.
    براي اين كار شما ميتونيد هم پول خرج كنيد و هم خرج نكنيد،اگه پول خرج كنيد،زود تر به نتيجه ميرسيد(حدود 1 هفته) اما اگه پول خرج نكنيد ممكنه يه ذره


    طول بكشه(حدود 1 ماه)اما من پيشنهاد ميكنم كه براي اين كار پول خرج كنيد،چون به انجام تله كينزي مي ارزه.

    شما براي اين كار بايد يك سنگ تهيه كنيد به نام "لابرادور" كه خيلي گرون قيمته ميتونيد اونو از اين سايت بخريد يا موزه ي سنگ تو خيابان ميرداماد (

    WWW.sangdarmani.com) و اونو وقتي ميخريد بايد روش شارژ اونو بلد باشيد كه كار ساده اي هست ميتونيد هر 2 هفته يك بار،يك بطري آب معدني روش

    خالي كنيد(آب معدني،نه آب ديگه) يا به رود خونه بريد كه براي همه رودخونه در دست رس نيست.بعد از اين كار بايد اونو حدود 2 ساعت بذاريد تو نور خورشيد

    ، اما توجه كنيد كه فلزي نزديكي اون نباشه.بعد از اين همه كار،اكه بخوايد قدرت سنگافزايش پيدا كنه،بايد اونو بذاريد لاي قرآن يا روي قرآن و يك آيه

    الكرسي روش بخونيد و به سنگ فوت كنيد به عمل اول(نور خورشيد و آب) ميگن شارژ سنگ و به عمل دوم(دعا و قرآن)

    ميگن تقديس كردن.

    حالا سنگتون هم شارژشده و هم تقديس، قدرتش كافيه و خيلي هم قويه.دقت كنيد كه بي وضو به سنگ دست نزنيد چون مقداري از قدرتش كاهش ميابه.

    حالا طبق چيزي كه گفتم،1 هفته،هر روز اين سنگ رو اول روي دست راست و بد روي دست چپ(ترتيبش فرق نميكنه) بذاري به مدت 10 دقيقه، هر دست

    كه مجموعش ميشه

    20 دقيقه،تو اين بيست دقيقه،دراز بكشيد و چشمانتون رو ببنديد و نفس عميق بكشيد و به كف دست و نوك انگشتان فكر كنيد و تمركز كنيد.براي اين كار

    ميتونيد فقط تخيل كنيد كهروي هر انگشتتون يك جسم سنگينه كه اون جسم داره با فرستادن يك اشعه ي ليزر قرمز به نوك انگشتان، داره يك دايره رو

    سوراخ ميكنه و بازش ميكنه كه وقتي اون دايره باز شه،احساس وز وز يا ضربان يا يك گرما ي خاص ايجاد ميشه و از اون دايره انرژي به بيرون ساتع ميشه. ت

    ا اين جا شد 20 دقيقه،10 دقيقه ديگه مونده،2 دقيقه اش رو د.باره با سنگ كار مي كنيد و بعد ميريم مرحله ي بعد.

    يك دقيقه ي اول: قسمت تيز سنگ رو به فاصله ي 10 سانتي متري دست ميگيريد و احساس ميكنيد از قسمت تيز اشعه مياد بيرون و اونو به هر انگشت

    نزديك ميكنيد تا با نزديكشدن اون احساس گرما يا ضربان يا وزوز (كه بيشتر وزوز ايجاد ميشه) حس كنيد، با هر انگشت اين كارو بكنيد.

    يك دقيقه ي دوم: با دست ديگر كار هاي قبلي را تكرار كنيد

    حالا 8 دقيقه مونده،به دو قسمت تقسيم ميشه:

    4 دقيقه ي اول: دستانتان رو صاف كنيد ، اما فشار زياد وارد نكنيد. رو بروي هم حالا به سرعت دستاتون رو به هم نزديك كنيد به فاصله 1 سانتي متري برسه

    و در حين اين كار، فكر كنيد كه دستاتون مثل دوتا آهنرباي هم نام هستن كه هم ديگه رو دفع ميكنن. اين كارو تا 4 دقيقه انجام بديد.

    4 دقيقه ي دوم:يك شيئ بسيار يبك كه با كوچك ترين فوت به راه ميافتد(مثل يك استوانه) رو روي يك سطح صاف بذاريد و وزوز يا ضربان يا گرما يا هر چيزي

    كه بر روي انگشتان و دستتان حس نكرديد رو ايجاد كنيد كه معمولا وزوز جواب بهتري ميده و فكر كنيد كه جسم در حال حركته و از نوك انگشتانتان انرژي به

    بيرون انتقال ميابه و به اون فشار مياره.

    كار تموم شد. مطمئن باشيد كه بعد از يك هفته ميتونيد اين كارو بكنيد،اگر موفق نشديد،يكي از راه هاي بالا رو درست انجام نداديد.

    من خودم اين كارو انجام دادم ،اينو ميگم كه فكر نكنيد اين كار وجود نداره.

    هيچ محدوديت سني هم نداره و همه ميتونن.از 7 سال تا 70 سال.

    اما نكاتي وجود داره كه اگه يه كم وقت بيشتر بذاريد،99% زودتد موفق به انجام تله كينزي ميشيد:

    1-شما ميتوانيد.

    2-اگه قبل از تمرينات تله كينزي 20 دقيقه چند آهنگ ملايم كه مخصوص به ريلاكسيشن و مديتيشن و آرامش بخشه رو گوش كنيد تا يك احساس آرامش

    ايجاد بشه،تاثير خيلي زيادي داره.

    3-در هنگام تمرين به چيزي فكر نكنيد و فقط روي مطلب مورد نظر تمركز كنيد.اين كار خودش يه هنره

    4-به كسي كارتان را نشان ندهيد و به او نگوييد در حال انجام اين تمرينات هستيد.

    5-تمرين زياد شما را خسته مي كند و به جايي نميرسيد. 30 دقيقه تمرين در روز مناسب است

    6- تله كينزي در شب بهتر جواب ميده،پس تو شب امتحان كنيد ببينيد چي ميشه.

    7-معمولا بعد از اين كه كسي موفق به انجام تله كينزي شد،ميترسه و به خودش ميگه كه اين يه چيز وحشتناكه،معمولا بعد از تكان خوردن جسم،همه

    احساس ترس ميكنند چون تا به حال به انجام آن موفق نشده اند،اگر بتوانيد به جاي ترس خدارا شكر كنيد و لبخندي بزنيد،موثر است.




    اما براي كساني كه پول ندارند كه سنگ بخرند:



    1- روزانه 20 دقيقه آهنگي گوش كنيد كه ملايم باشد و شما را آرام كند.

    2- بعد از 20 دقيقه به كف دستان و نوك انگشتان خود تمركز كنيد تا احساس وزوز ايجاد شود

    3- تمامي تمرينات بالا را انجام دهيد البته بدون سنگ،ميتوانيد به جاي اين كه سنگ واقعا در دستتان باشد،تجسم كنيد كه روي دستتان هست.






    البته،البته استعداد افراد فرق ميكنه،ممكنه 1 هفته بيشتر شه، اما مطمئن باشيد كه شما 99% در يك هفته موفق به انجام چنين كاري ميشويد اگر در

    هفته ي اول نشد،مطمئن باشيد بيشتر از يك ماه نميشود(اگر تمرينات را به درستي انجام دهيد)

    تمام.



    ميتونيد مطلب زير رو نخونيد و بدون اون تله كينزي كنيد، اما براي اطلاعات خوبه:

    جديدا،جديدا كه چه عرض كنم،يك مدتي است كه فركانس هاي مغزي يا امواج هماهنگ كننده ي مغز به بازار آمده اند كه چيز هاي عجيبي در مورد آن ها

    شنيده ايد،مثل هشيار شدن در رو يا،تله كينزي،افزايش قدرت تمركز و ياد گيري،تسكين درد سر و...

    بعضي از اين فركانس ها حقيقتا كارشون درسته و جواب ميدن(طرز كارشون رو ميگم) . اما بعضي از افراد سود جو براي خودشون فركانسي درست كردن

    كه هيچ چيز علمي اي نداره، و براي خر كردن مردمه،متاسفانه هنوز نميشه تشخيص داد كه كدوم شركت فركانس اصل توليد ميكنه،اما فركانس هاي

    اصلي كه به بازار آمدند،از كشور هاي آلمان،فرانسه و آمريكا بودند كه با تلاش دانشمندان اين كشور ها ساخته شدند و قيمت سرسام آوري هم دارن.

    بيشتر فركانس ها 20 دقيقه هستند و روش كار اينه كه وقتي يك صوت با فركانس 100 در گوش چپ و يك صوت ديگر با فركانس 104 در گوش ديگر پخش

    ميشه،بعد از 20 دقيقه مغز روي فركانس 4 يعني اختلاف اين دو صوت تمركز ميكنه و با عث آكاهي قسمتي از مغز ميشه كه قدرت هاي دروني رو آشكار

    ميكنه،من يكي از اين فركانس هارو توسط يكي از آشنايانمان از كشور آلمان دريافت كردم و گوش دادم كه در روز اول جواب داد،خودم تعجب كردم و خيلي

    هم خوشم اومد.اون فركانس اسمش فركانس هشياري در رو يا بود كه با عث ميشه خواب يادمون بمونه،خواب شفاف شه و رنگي(چون بعضي ها خواب

    شون سياه و سفيده)، بتونيم خواب رو كنترل كنيم و در نهايت پرواز واقعي روح يا همون برون فكني.

    اين فركانس ها هم براي تله كينزي وجود دارن كه ميتونيد با استفاده از يك فركانس استاندارد،نيروي تله كينزي خود تون رو افزايش بديد،ميتونيد اينجا در باره

    اين زمينه بحث كنيد و اگر از اين فركانس ها نتيجه گرفتيد،اسم سايت اون فركانس رو بذاريد. ممنون

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •