صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 21

موضوع: موضوعات جالب و خواندني در مورد متا فيزيك و ماوراء

  1. #1
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2009/07/27
    نوشته ها
    8,031

    Eh موضوعات جالب و خواندني در مورد متا فيزيك و ماوراء

    محلی که ارواح به کشتی‌ها حمله می‌کنند!!




    كشتی كاملا متروكه بود. باز هم یك كشتی ارواح دیگر خود را به ساحل رسانده بود. آیا این كشتی آنقدر به...

    كشتی «كارول ای – دیرینگ» بدون خدمه و بی‌هیچ وسیله شخصی به جا مانده از خدمه مفقود شده و بدون هیچ یك از ابزار ثبت و كنترل كشتی، شناور بر روی آب پیدا شد. برخی این موضوع را از آن جهت اسرارآمیز می‌دانند كه همین اتفاق برای كشتی دیگری به نام «مری سلست» حدود پنجاه سال قبل از آن هم افتاد. در آن كشتی هم به نظر می‌رسید كسی قبل از این اتفاق عجیب درحال چیدن میز غذا بوده است.

    كشتی كاملا متروكه بود. باز هم یك كشتی ارواح دیگر خود را به ساحل رسانده بود. آیا این كشتی آنقدر به مثلث برمودا نزدیك بود كه نیروهای اسرارآمیز آن منطقه خدمه را ناپدید كرده باشند؟ یا شاید روسیه به دلایلی كشتی‌های آمریكایی را به تسخیر خود درمی‌آورد؟ به واقع در آن روز كذایی چه اتفاقی برای كشتی كارول ای – دیرینگ و خدمه آن افتاد؟!

    یازده نفر خدمه كشتی رفته بودند. كشتی تبدیل به یك كشتی ارواح شده بود كه روی امواج سواحل كارولینای شمالی به این سو و آن سو می‌رفت. كارول ای – دیرینگ ذغال حمل می‌كرد. كاپیتان كشتی و پسرش «ویلیام و اس‌ای.حریت» در سال 1920 و قبل از ترك بندر نورفولك در ویرجینیا خدمه خود را استخدام كرده و به راه افتاده بودند. كمی پس از شروع سفر كاپیتان بیمار شد. كشتی در بندر «لوس» در «دراور» پهلو گرفت و كاپیتان و پسرش كه ناخدای دوم كشتی هم بود از آن پیاده شدند و كشتی را به خدمه كار كشته آن سپردند. كاركنان كشتی یك كاپیتان تازه به نام «ویلیس ورمل» كه مردی 66 ساله بود را انتخاب كردند و او هم «چارلز بی‌.مك للان» را دستیار خود كرد.

    ناپدید شدن 9 كشتی
    كارول ای دیرینگ در ماه سپتامبر به شهر ریودوژانیرو رفت و در كنار آن لنگر انداخت و بار خود را تخلیه كرد. «ورمل» در ریودوژانیرو به یكی از دوستانش گفته بود كه دستیارش قابل اعتماد نیست. روز دوم دسامبر 1920 كشتی به پورت‌لند رفت. وقتی كشتی در بندر «باربادوس» پهلو گرفت، مشكلی در آن به وجود آمد. مك للان به جرم مصرف مشروبات الكلی به زندان افتاد. هر چند ورمل او را آزاد كرد ولی مك للان او را تهدید و گفت؛ كه تلافی خواهد كرد. روز نهم ژانویه كشتی، بندر را ترك كرد تا به نور فولك بازگردد. روز 29 ژانویه مسئول فانوس دریایی كارولینای شمالی آن را در نزدیكی ساحل دید. او گفت صدایی از كشتی به گوش می‌رسید. مردی نوك عرشه ایستاده بود و حركاتش مثل كاركنان كشتی نبود. او موهایی سرخ رنگ داشت و می‌گفت لنگر كشتی گم شده است و آنها دارند با كمك باد به «كیپ فیر» می‌روند. سپس از مسئول فانوس دریایی خواست به شركت دیرینگ خبر بدهد. كشتی كارول ای دیرینگ مدتی در سواحل كم‌عمق «كیپ هاتراس» سرگردان بود. اثری از كاركنان، ابزار و وسایل راهیابی و كنترل كشتی، ساعت كشتی، دكل آن و وسایل شخصی خدمه در آن دیده نمی‌شد. كسی نتوانست كشتی را نجات دهد و كشتی به قعر آب‌های منطقه فرو رفت. بعدها معلوم شد بیش از نه كشتی دیگر در همان زمان گرفتار همان اتفاق عجیب شده‌اند. این كشتی‌ها با خدمه‌شان ناپدید شده بودند. مدتی بعد یك نامه درون بطری در بسته‌ای به ساحل رسید. در نامه نوشته شده بود یك نفر با قایق موتوری آمده و سوار كشتی شده است. آیا افرادی به كشتی حمله كرده و خدمه را دست بسته از آن خارج كرده‌اند؟ آیا هیچ‌كس موفق به فرار نشد؟ آیا این نامه معتبر است؟ پس چرا نویسنده نام خود را پای آن ننوشته و آن را امضا نكرده است.


    فـرضیات ارائـه شــده

    طی انجام بررسی‌هایی پیرامون علت ناپدید شدن خدمه این كشتی، فرضیات مختلفی برای آن ارائه شد كه مهم‌ترین آنها عبارتند از:

    دزدان دریایی: كاپیتان پاركر عضو هیات كشتی رانی ایالات متحده مطمئن بود كار دزدان دریایی است. او می‌گفت دزدان دریایی هنوز هم وجود دارند و حتما گروهی از آنان مسئول این ناپدید شدن‌ها هستند. ولی هیچ مدرك واقعی برای اثبات این فرضیه در دست نبود.

    حمله روس‌ها: پس از حمله ماموران اف‌بی‌‌آی به مقر حزب كارگر روسیه در شهر نیویورك، اوراقی كشف شد كه در آن از اعضای حزب خواسته شده بود كشتی‌های آمریكایی را تسخیر كرده و به روسیه برسانند. همین كشف باعث شد كه گروهی حادثه كشتی كارول ای – دیرینگ را مربوط به این موضوع بدانند ولی واقعیت آن است كه هنوز مدركی نیست كه اعضای این حزب به این دستور، عمل كرده باشند.

    قاچاقچیان: فرضیه دیگر آن است كه گروهی از قاچاقچیان موادمخدر كه در منطقه باهاماس فعالیت می‌كردند كشتی را ربوده‌اند تا از آن به عنوان وسیله حمل محموله خود استفاده كنند. این كشتی آنقدر بزرگ بود كه آنها می‌توانستند یك محموله یك میلیون دلاری را با آن منتقل كنند. این فرضیه قابل قبول به نظر می‌رسد ولی برای آن هم مدركی وجود ندارد.

    شورش: كشمكش‌های میان ورمل و خدمه‌اش و حرف و حدیث‌های مربوط به آن، باعث شده كه برخی این فرضیه را مطرح كنند كه كاركنان كشتی شورش كرده‌اند. مسئول فانوس دریایی مطمئن است كه مرد درون كشتی كاپیتان نبود. حتی او از افسران كشتی هم نبوده است. پس شاید نارضایتی از كاپیتان باعث بروز شورش میان كاركنان شده باشد كه این موضوع هم ثابت نشده است.

    مسائل ماوراءالطبیعه: شاید شایع‌ترین علت كه برای این اتفاق در آن دوران و دهه‌های پس از آن ذكر می‌شد همین موضوع بود. نویسندگان بی‌شماری این اتفاق را به مسائل ماوراءالطبیعه مربوط دانستند. كتاب‌های زیادی در این باره نوشته و فیلم‌های بسیاری پیرامون «اسرار دریاها» ساخته شدند.

    نتیجه‌گیری‌ها

    سرانجام، تحقیقات و بررسی‌های زیاد به پایان رسیدند و داستان كشتی «كارول ای دیرینگ» همچون داستان‌های دیگر به افسانه‌ها پیوست. تحقیقات، رسما از اواخر سال 1922 كنار گذاشته شد. هیچ توضیح قانع‌كننده‌ای برای ناپدید شدن خدمه كشتی «كارول ای دیرینگ» ارائه نشد.
    هر چند كه فرضیه شورش از تمام فرضیات قوی‌تر به نظر می‌رسد ولی در سال‌های بعد نیز هیچ اثری از بازماندگان یا آثار كشمكش در كشتی یافت نشد، آیا «كارول ای دیرینگ» هم یكی از قربانیان مثلث برمودا بود؟ به راستی چه رازی در میان امواج بلند اقیانوس شكل گرفت و «كارول ای دیرینگ» را تبدیل به یك كشتی ارواح كرد؟!



    ویرایش توسط !MAHSA! : 2014/03/24 در ساعت 00:28

  2. #2
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2009/07/27
    نوشته ها
    8,031

    24 رایج‌ترین کابوس‌های شبانه! (+تعابیر آنها)


    هر کسی خواب و رویا می‌بیند و گاهی هم اینها شبیه کابوس هستند چه پس از خواب به یاد بیاوریم و چه به یاد نیاوریم. محققین دریافته اند که ...

    هر کسی خواب و رویا می‌بیند و گاهی هم اینها شبیه کابوس هستند چه پس از خواب به یاد بیاوریم و چه به یاد نیاوریم. محققین دریافته اند که اکثر کابوسها و خوابهایی که افراد می‌بینند شبیه هم بوده و تعابیر مشترک دارند. در اینجا رایجترین خوابها و کابوسهای بین مردم را که از سوی موسسه جهانی تحقیقات خواب منتشر شده، مرور می‌کنیم.

    ۱ – خرابی اتومبیل و هر نوع وسیله نقلیه
    در این نوع از خواب دیدن، شما در کنار و یا در داخل یک نوع اتومبیل یا هر نوع وسیله نقلیه دیگری که از کنترل خارج شده و یا هر نوع مشکل دیگری برایش پیش آمده (در حین حرکت) هستید. برای مثال شاید ترمزها بریده باشند، کنترل فرمان از دستتان خارج شده باشد و یا اینکه رودرروی یک صخره بوده یا حتی با آن تصادف کرده اید. شما می‌توانید راننده و یا سرنشین یا در کنار اتومبیل باشید. این نوع خواب فقط برای افرادی که راننده هستند یا رانندگی یاد دارند اتفاق نمی‌افتد بلکه برای همه ممکن است اتفاق بیفتد.
    تعبیر : این نوع خواب معمولا نشان دهنده یک نوع احساس ضعف و ناتوانی در برابر مساله ای در زندگی بوده و یا اینکه شما به زودی تصادف خواهید کرد !

    ۲ – دستگاه های معیوب
    در کابوس دستگاههای معیوب، شما تلاش بر این دارید که با دستگاهی که خراب یا معیوب است کار کرده و کنترل آنرا بدست بگیرید و گاهی شاید این دستگاه یا وسیله کار کند ولی نتیجه مورد انتظار شما را ندهد. بیشتر حالتهای این نوع خواب، کار با تلفن است که شامل شماره گیری اشتباه، قطع شدن ارتباط تلفنی، ناتوانی در شماره گیری و همچنین مشکلات متعدد در زمینه کار با اینترنت و هرچیزی نظیر اینترنت است. همچنین ممکن است شما با یک دستگاه داغون و بهم ریخته روبرو شوید(عکس).
    تعبیر : شما احساس دوری از حقیقت و واقعیت را داشته و یا اینکه یک قسمت از بدن یا فکر شما آنطور که باید کار نمی‌کند همچنین در مواقعی که در مورد ارتباط برقرار کردن با دیگران دچار مشکل شویم، ممکن است دچار اینگونه خواب شویم.

    ۳ – گم شدن و در بند افتادن (زندانی شدن)
    گم شدن در خواب نمایانگر تضاد در تصمیم گیری در مورد پاسخ به یکی از فرایندهای زندگی روزمره است. در این نوع کابوس شما در تلاش برای پیدا کردن راهی در یک منطقه وسیع، باغ و بیابان، خیابانهای شهر، ساختمانهای بزرگ و هر چیز دیگری شبیه به اینهاست حالت دیگر این خواب هم گرفتار و گیر افتادن در زندان، تار عنکبوت، اسیر شدن در قبر و کلا عدم توانایی در حرکت و آزاد شدن است.
    تعبیر : این نوع کابوس نشانگر عدم توانایی در تصمیم گیری و انتخاب راه درست و بین دوراهی ماندن است.

    ۴ – به دنبال وسیله نقلیه عمومی‌دویدن
    در این نوع رویا شما در تقلا برای رسیدن یا سوار شدن به اتوبوس، قطار، هواپیما و … می‌باشید اما به آن نرسیده یا در یک لحظه ناپدید میشود. جدای از احساس ترس در این نوع خواب شما احساس نا امیدی و شکست خوردگی می‌کنید همچنین نوع دیگر این خواب این است که شما برای شرکت در یک برنامه مهم مثلا مسابقه ورزشی دیر رسیده و آنرا از دست داده اید که البته نوع اول رایج تر است.
    تعبیر : از دست دادن شانس یا موقعیتی خوب در زندگی، مثلا شغل خوب یا خانه مناسب و همچنین تقلا و تلاش برای گرفتن تصمیم مناسب برای ایجاد موقعیتی مناسب در زندگی از تعبیرهای این نوع خواب است.

    ۵ – رد شدن در امتحان
    این خواب معمولا برای کسانی که مدتی از مدرسه اخراج شده و یا ترک تحصیل نموده اند اتفاق می‌افتد. در این نوع خواب شما به حالات و شرایط مختلف از شرکت در یک امتحان منع شده و یا شانس قبول شدن در آنرا از دست می‌دهید. مثلا دیر به جلسه می‌رسید، توانایی پاسخ به سوالات را ندارید، مداد و قلم به همراه ندارید و … .
    تعبیر : این نوع رویا نشانگر آن است که شما احساس قرار گرفتن در حیطه آزمایش در زندگی واقعی خود را دارید. ولی آمادگی موفقیت در این آزمایش را نداشته و یا در حال انجام عملی اشتباه هستید.

    ۶ – مرگ و مریضی
    در این نوع کابوس شما خودتان یا یکی از افرادی که خیلی دوستش دارید را در حالت مریضی، جراحت و یا مرگ می‌بینید. این نوع رویا معمولا با خوابی آرام همراه است که بیشتر به خاطر مریضی و عدم سلامتی جسمی‌بوجود می‌آید. در حالتی که در زندگی واقعی مریض هستید اگر از لحاظ روحی نیز مریض بوده و یا ترس از مریضی داشته باشید نیر ممکن است از این نوع رویا ببینید. همچنین در این نوع خواب ممکن است کسی را درحال وصیت کردن ببینید.
    تعبیر :
    الف )مرگ : دراز شدن عمر، قطع رابطه با فرد دیده شده یا از دست دادن وی.
    ب ) مریضی : احتمال وجود خطر برای فرد دیده شده، آرزوی قطع رابطه با وی

    ۷ – تعقیب و گریز
    خواب دیدن اینکه عده ای یا شخصی به دنبال شماست می‌تواند تجربه ای بسیار خوفناک باشد. فرد تعقیب کننده معمولا یا موجودی وحشتناک است و یا انسانی ترسناک و همچنین حیوانات مختلف. جالب اینجاست که این نوع کابوس بیشترین آمار را در بین کابوسهای دیگر دارا می‌باشد.
    تعبیر : معنی این نوع کابوس این است که شما در زندگی واقعی از موضوعی ترسیده و یا احساس وحشت می‌کنید. همچنین این نوع خواب به واسطه یک موضوع مهیب و تاثیر گذار (منفی) که قبلا در زندگی برایتان پیش آمده دیده می‌شود.
    راه درمان : اینکه از خودتان بپرسید چه کسی یا چه چیزی در زندگی برای من ترسناک بوده و مانند یک غول بی شاخ و دم نمایانگر می‌شود؟ مثلا بعضی افراد پاس کردن چکهایشان مانند غولی بی شاخ و دم ایجاد وحشت برایشان می‌کند! یا بعضی دیگر قطع شدن ارتباط اینترنت به واسطه قطع شدن کابل ته دریا!

    ۸ – دندان !
    دندان در خواب دیدن از خوابهای بسیار رایج است که بعضی اوقات می‌بینید که دهان خود را باز کرده و دندانهایتان یکی یکی شروع به افتادن می‌کند. (البته این می‌تواند به دلیل مشکلات دندان بوده و یا هرچیزی که به دهان و دندان مربوط می‌باشد.) همچنین می‌بینید که یکی از دندانها دچار مشکل شده و لق است که کلاً این نوع خواب پریشان بوده و نیز خود پریشان کننده است ولی باز هم معنی و تعبیر دارد.
    تعبیر : رایجترین تعبیر ممکن این است که از اینکه فردی منزوی و غیر قابل نفوذ در مردم باشید می‌ترسید. تعبیری دیگر این است که احساس شرم و خجالت و عدم توانایی در ایجاد تعاملات اجتماعی بر شما غلبه کرده است.

    ۹ – عریان بودن
    در این نوع خواب شما می‌بینید که عریان یا نیمه عریان هستید و یا اینکه لباس نا مناسبی به تن دارید. (مثلا در محل کار پیژامه پوشیده‌اید) بیشتر شما باعث جلب نظر فرد یا افراد دیگر می‌شوید. این نوع خواب معمولا نتیجه خجالت و شرم و حیاست ولی معنی آزادی عمل در مورد مسائل مختلف را نیز می‌دهد.
    تعبیر : این رویا نتیجۀ احساس بی پناهی، آسیب پذیری و ترس از اینکه دیگران از آنچه که نباید در مورد شما بدانند ولی مطلع هستند (مانند مسائل بسیار شخصی و اسرار) سرچشمه میگیرد. نکته قابل توجه این است که این خواب بیشتر توسط افرادی که درگیر مسائل عروسی و ازدواج هستند دیده می‌شود.

    ۱۰ – سقوط کردن و افتادن
    احتمالاً همه ما تجربه سقوط و افتادن در خواب را داشته ایم و در بیشتر مواقع پس از سقوط و افتادن (از بلندی) مرده ایم. همچنین شاید در هوا معلق شده و بسیار وحشت کرده باشیم و یا اینکه در آب غرق شده باشیم.
    تعبیر : این رویا معمولا در مواقعی دیده می‌شود که ما احساس خطر و ناامنی در زندگی کرده و یا ترس از عدم وجود پشتیبانی دیگران وجود ما را فرا گرفته. شاید هم بر روی موضوعی بسیار تمرکز کرده و پس از فکر بسیار خود را در برابر آن موضوع تسلیم کرده و منصرف از انجام آن شده ایم.
    راه درمان : اگر این نوع خواب ما را اذیت کرده و بیشتر اوقات با آن شب را به روز می‌رسانیم بهتر است موقعیت کنونی خود را ارزیابی کرده و مسئله ای را که اینقدر فکر ما را مشغول کرده را باز کرده و زوایای مختلف آنرا یک به یک حل نماییم.


    منبع:pourali.ne

  3. #3
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2009/07/27
    نوشته ها
    8,031

    24 10 داستان ارواح برتر جهان!


    پنجه‌ی میمون نوشته‌ی «ویلیام ویمارک جاکوبز» داستان کوتاهی است که گاردین درباره‌اش گفته موی بدن را سیخ می‌کند و توصیه کرده که آن را نصفه‌شب نخوانید. جالب اینکه...

    ده داستان ارواح برتر جهان از نگاه گاردین
    بهترین داستان‌های ترسناک یا داستان‌های ارواح جهان مابین سال‌های ۱۸۸۰ تا ۱۹۳۰ نوشته شده. در همین سال‌ها بوده که داستان کوتاه هم به اوج خودش رسیده و ژانر ادبی شده و غول‌های داستان کوتاه جهان سر و کله‌اشان پیدا شده. مثلا ارنست همینگوی بهترین مجموعه داستان کوتاه‌هایش با عنوان «در زمان ما» را سال ۱۹۲۵ منتشر کرد، داستان‌هایی که نمونه‌هایی از شاهکارهای داستان کوتاه جهان‌ هستند. ابتدا نویسندگان این ژانر ادبی به نوشتن رمان با موضوع ارواح علاقه‌مند بودند، اما «پیتر واشنگتن» منتقد گاردین معتقد است که داستان ارواح در نهایت در قالب داستان کوتاه بوده که به کمال رسیده. به همین خاطر لیستی از ده داستان کوتاه برتر ارواح جهان برای گاردین تهیه کرده است. خیلی‌ها داستان‌های ترسناک یا ارواح را جدی نمی‌گیرند و فکر می‌کنند که این داستان‌ها فقط ترس و وحشت القا می‌کند و فایده دیگری ندارند اما «واشنگتن» معتقد است که داستان‌ ارواح ویژگی‌های دیگری هم دارد و خیلی از بهترین داستان‌های ادبی دنیا چه از جهت سبک و روایت و چه از جهت گیرایی، داستان‌های پلیسی، ترسناک و حتی داستان‌های ارواح هستند.

    «گردش پیچ» نوشته‌ی «هنری جیمز» یکی از بهترین داستان‌های ارواح جهان است. در واقع خیلی‌ها آن را بهترین داستان ارواح تاریخ ادبیات می‌شمارند. هنری جیمز نویسنده انگلیسی است که در آمریکا به‌دنیا آمده. جیمز در شکل‌گیری مکتب رئالیسم در انگلستان نقش‌ به‌سزایی داشته و رمان‌ها و داستان‌ کوتاه‌هایش نمونه‌های نابی از ادبیات داستانی هستند. بهره‌گیری جیمز از نوع روایت، نقطه‌نظر و سبک داستان جایگاه ویژه‌ای در مکتب رئالیسم ادبیات انگلستان دارد. هنری جیمز نوولای «گردش پیچ» را در سال ۱۸۹۸ منتشر کرده است و پس از آن تا به امروز بیش از ده بار روی پرده سینما، صفحه تلویزیون و صحنه تئاتر رفته است.

    «دماغ» و «شنل» نوشته‌ی «نیکلای گوگول» هم از دیگر داستان‌های مهم ارواح هستند. خوشبختانه این دو داستان را «خشایار دیهیمی» عزیز در قالب کتاب «یادداشت‌های یک دیوانه» به فارسی برگردانده است. این دو داستان زیاد ترسناک نیستند اما از نظر سبک نوشتاری جایگاه خاصی در بین داستان‌های ارواح دارند. گوگول از تاثیرگذارترین نویسندگان روس است که پدر ادبیات رئالیسم مدرن روسیه نامیده می‌شود. اتفاقا داستایوسکی در ستایش «گوگول» عبارتی دارد که از عنوان داستان «شنل» در آن استفاده کرده و گفته: «همه‌ی ما [همه‌ی ما نویسندگان بزرگ روس] از زیر «شنل» گوگول بیرون آمده‌ایم. مجموعه داستان «یادداشت‌های یک دیوانه» نوشته‌ی «نیکلای گوگول» را «نشر نی» با ترجمه «خشایار دیهیمی» منتشر کرده است. این دو داستان نیز به مراتب فیلم شده‌اند.

    «بازدید از موزه» نوشته‌ی «ولادیمیر ناباکوف» نویسنده روس – آمریکایی داستان کوتاهی است که از زندگی خود «ناباکوف» الهام گرفته شده یعنی یک جور خودزندگی‌نامه است اما خیلی‌ از هواداران ناباکوف این موضوع را نمی‌دانند. «لولیتا»ی ناباکوف رمان مشهوری است، اما به نظر ناباکوف در نوشتن داستان‌های ارواح نیز دستی داشته و در داستان «بازدید از موزه» روح یک کشور او را تسخیر کرده است.

    «مرده دزد» نوشته‌ی «رابرت لوئیس استیونسون» هم از داستان کوتاه‌های خوب اروح ادبیات است. استیونسون رمان‌نویس، شاعر و مقاله‌نویس اسکاتلندی بوده که نویسندگان بی‌شماری از جمله بورخس، همینگوی، ناباکوف و کیپلینگ او را ستوده‌اند. داستان «مرده دزد» در سال ۱۸۸۴ منتشر شده است. «مرده دزد» همچنین در سال ۱۹۴۵ توسط «رابرت وایز» و با بازی «بوریس کارلوف» و «بلا لوگزی» فیلم شده‌ است. گاردین درباره داستان «مرده دزد» نوشته: «به خوبی نوشته شده و دقیقا همان چیزی است که از نویسنده‌ای همچون استیونسون انتظار داریم. داستان در اواسط قرن ۱۹ رخ می‌دهد و درباره مرده ‌دزدانی است که نبش‌‌ قبر می‌کنند و برای آزمایشگاه پزشکی مدرسه وسیله فراهم می‌کنند.»

    «پنجه‌ی میمون» نوشته‌ی «ویلیام ویمارک جاکوبز» داستان کوتاهی است که گاردین درباره‌اش گفته موی بدن را سیخ می‌کند و توصیه کرده که آن را نصفه‌شب نخوانید. این کتاب به فارسی ترجمه شده است. «پنجه‌ی میمون» در سال ۱۹۰۲ در انگلستان منتشر شده و در این داستان پنجه‌های میمون مرده‌ای به‌عنوان طلسم عمل می‌کنند.

    «کافیه که سوت بزنی تا بیام سراغت خانم جون» نوشته‌ی «ام.ار. جیمز» از آن داستان‌های ارواحی است که به قول گاردین باید در اتاق تاریک و سر میز شام آن را بخوانید. «ام.ار. جیمز» را با «هنری جیمز» اشتباه نگیرید. «ام. ار. جیمز» ۱ اوت سال ۱۸۶۲ در منطقه «کنت» انگلستان به‌دنیا آمده و به داستان‌های ارواح کلاسیک یا همان داستان‌های قرن نوزدهم علاقه زیادی داشته و به همان سبک هم داستان ترسناک نوشته است.

    «پنجره‌ی باز» نوشته‌ی «ساکی» یکی از کوتاه‌ترین داستان‌های ارواح ادبیات جهان است. «ساکی» در اصل لقب «هکتور هوگ مونرو» نویسنده انگلیسی است که او را به خاطر مهارتش در داستان‌کوتاه‌نویسی با «اُهنری» و «دوروتی پارکر» مقایسه می‌کنند. گاردین داستان «پنجره‌ی باز» ساکی را همچنین یک کمدی توصیف کرده و گفته که ارواح این داستان خیالی هستند و داستان را «یک شاهکار مینیاتور» خوانده است.

    «دختر بینوا» نوشته‌ی «الیزابت تیلور» که البته با آن یکی «الیزابت تیلور» فرق داشته. این یکی نویسنده بوده و در سال ۱۹۱۲ در «برکشایر» انگلیس به‌دنیا آمده.

    «کلبه‌ی شمشادپیچ» نوشته‌ی «پلهام گرنویل ودهاوس» نویسنده انگلیسی است که از دسته‌ی داستان‌های کمدی ارواح است. گاردین در همین باره می‌نویسد: «کمدی بیشتر از آن که فکرش را بکنید در داستان‌های ارواح حضور دارد.» «ودهاوس» هفتاد سال نویسندگی کرده و با موفقیت‌های زیادی هم روبرو بوده. وی همچنین قسمت زیادی از عمرش را در فرانسه و آمریکا گذرانده و در کل نویسنده کمیک محسوب می‌شود تا نویسنده داستان‌های ارواح. نویسندگان زیادی از جمله کیپلینگ، داگلاس آدامز و سلمان رشدی از داستان‌های «ودهاوس» تمجید کرده‌اند. با این همه، رد پای زیادی از این داستان در اینترنت پیدا نمی‌شود.

    «آیینه» نوشته‌ی «ادیت وارتون» رمان‌نویس و طراح آمریکایی است که در سال ۱۹۳۵ منتشر شده است. این داستان کوتاه ارواح نیز از انتخاب‌های داستان‌های برتر ارواح گاردین است. «آیینه» داستان زنی است که به کارمندانش می‌گوید که با معشوقه‌ی مرده‌ی زن پیری در ارتباط است. کتاب «عمر بی‌گناهی» نوشته‌ی «وارتون» در سال ۱۹۲۰ منتشر شده و جایزه پولیتزر سال ۱۹۲۱ را نصیب این نویسنده آمریکایی کرده. «ادیت وارتون» همچنین نخستین زنی است که جایزه پولیتزر برده. وی علاوه بر انگلیسی به فرانسوی نیز داستان می‌نوشته و به زبان‌های زیادی تسلط داشته. از وارتون همچنین دو کتاب به فارسی ترجمه شده است.


    منبع: sibegazzade.com

  4. #4
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2009/07/27
    نوشته ها
    8,031

    24 فعال سازی چشم سوم(اینکارخیلی ساده میباشدوهمه افراد میتوانندانجام دهند

    فعال سازی چشم سوم(اینکارخیلی ساده میباشدوهمه افراد میتوانندانجام دهند/]

    چشم سوم با اسامي مختلف از جمله چشم معرفت، چشم بصيرت، چشم دل، چشم درون، تيسراتيل و آجنا خوانده مي‌شود و جايگاه آن در كالبد اثيري و منطبق بر پيشاني در جسم فيزيكي است.

    برخي دانشمندان اعتقاد دارند كه چشم سوم محلي براي دريافت ادراكات فراحسي، الهام و اشراق و وسيله‌اي براي ارتباط موجودات با يكديگر در جهان هستي مي‌باشد. از طريق آجنا مي‌توان با عوالم و موجودات ماورائي و همچنين با وراي ابعاد مكاني و زماني ارتباط برقرار ساخت. همچنين با كمك آجنا مي‌توان هاله‌ها را ديد.

    براي رؤيت هاله، لازم است كه تمرينات باز كردن چشم سوم را انجام دهيد، تا چشم سوم خود را تحريك كرده، قدرت گيرندگي آن را افزايش دهيد. اين كار شما را قادر مي‎سازد كه انرژي اطراف سوژه‌ را دريافت كنيد. البته بدون انجام اين كار هم ديدن هاله‎ي تك‌رنگ‌ها ممكن است، اما اگر چشم سوم شما تحريك و باز نشده باشد، ديدن هاله‎ي يك موجود زنده بسيار مشكل خواهد بود.
    به ياد بياوريد كه وقتي خيلي خيلي خسته و كاملاً فرسوده‌ايد چه حالي داريد؟ به ياد بياوريد كه چه احساسي داريد وقتي براي روزها نخوابيده‎ايد و به سختي مي‎توانيد چشمهايتان را باز نگه داريد؟ به ياد بياوريد كه چه احساسي داريد وقتي چشمهايتان دست از تلاش براي بسته شدن بر نمي‎دارند؟ به ياد بياوريد كه چه حالي داريد وقتي كه با چشمهايتان مي‎جنگيد تا آنها را باز نگه داريد؟


    تجسم اين حالتها با تمركز و توجه كامل، در شما احساسي برمي‎انگيزد، مانند اينكه تلاش مي‎كنيد يك پرده‎ي خيالي سنگين را از پشت چشمهايتان بلند كنيد. در چنين حالتي ماهيچه‎هاي چشمهايتان خوب پاسخ نمي‎دهند، بنابراين كار شما تقريباً بطور كامل ذهني است.

    چند لحظه صبر كنيد تا اين حالت را به خوبي مجسم كنيد. كوشش براي باز نگه‌داشتن چشمان خسته، يك تحريك ذهني قوي در چشم سوم ايجاد مي‎كند و به تدريج باعث باز شدن آن مي‎شود. اما چگونه؟

    اين فعاليت گشايشي ذهن ، آگاهي جسمي شما را در محل چشم سوم متمركز مي‎كند. هنگامي كه آگاهي جسمي شما در يك قسمت از بدنتان متمركز مي‎شود و شما آن ناحيه را تحت نفوذ ذهني خود قرار مي‎دهيد، كالبد انرژي خود را در آن ناحيه به نحوي پويا تحريك مي‎كنيد. اگر اين فعاليت ذهني به اندازه كافي ادامه پيدا كند و تلاش ذهني كافي صرف آن شود، چشم سوم شما شروع به باز شدن خواهد كرداگر شما فعاليت گشايشي ذهن را هنگامي كه در حالت آرامش هستيد و موضوعي در ميدان ديد شما قرار دارد ( و بطور مستقيم در حال نگاه كردن به آن نيستيد ) انجام دهيد، ديد هاله‎اي خودبخود ايجاد خواهد شد.

    فعاليت گشايشي ذهن كه در اينجا شرح داده شد، شبيه تكنيك‎هاي ديداري باز كردن چاكرا است كه توسط اكثر استادان كار با انرژي و پيشرفت قواي ذهني تدريس مي‎شود. فقط به مراتب قوي‌تر و مؤثرتر است. تمرينهاي ديداري كار با انرژي به تنهايي ضعيف و كند هستند و يادگيري و استفاده از آنها مشكل است.

    توصيه: مركز بين دو چشم (روي پيشاني) را به نرمي با ناخن بخارانيد. اين كار به شما كمك خواهد كرد كه اين نقطه را با آگاهي جسماني خود به دقت هدف بگيريد.

    آگاهي جسماني خود را به ناحيه بين چشمهاي خود منتقل كنيد. با تمركز كامل از اين ناحيه آگاه شويد. اين ناحيه را به صورت ذهني بالا بكشيد. چنان كه گويي تلاش مي‎كنيد پلكهايتان را به زور باز كنيد. اما به ماهيچه‌هايتان در اين ناحيه اجازه ندهيد كه منقبض شوند يا به هر صورت ديگر پاسخ بدهند ( اين تلاش كاملاً ذهني است
    احساس خود را به دقت مورد توجه قرار دهيد. تصور كنيد كه چشمهايتان خيلي سنگين شده‎اند؛ به آنها اجازه دهيد كه بسته شوند، و چند بار پلكهايتان را به‌هم بزنيد. توجه كنيد كه براي اين كار از كدام ماهيچه‌ها استفاده مي‎كنيد.


    همين فرمان عضلاني را از طريق آگاهي جسماني ذهن خود در آن ناحيه به كار ببريد، اما ديگر به ماهيچه‌هاي پلكهايتان اجازه ندهيد كه از فرمان اطاعت كنند.

    اين كار را دوباره و دوباره تكرار كنيد ( بالا بكشيد، بالا بكشيد، بالا بكشيد… ) چنان كه گويي يك وزنه‎ي خيالي سنگين را از پشت چشمهايتان بلند مي‎كنيد.

    اين كار را بارها تكرار كنيد، اما به خودتان ( يا هيچ يك از ماهيچه‎هايتان ) اجازه‎‎ي انقباض يا پاسخ ندهيد. اين كار در آغاز كمي دشوار است، اما با كمي تمرين به راحتي در انجام آن مهارت و تسلط پيدا مي‎كنيد.

    اين فعاليت گشايشي ذهني خيلي مهم است. اگر مي‎خواهيد به روشن‌بيني و ساير توانايي‌هاي روحي دست پيدا كنيد، اين تمرين اولين قدم براي يادگيري كنترل چشم سوم است

    در مراحل اوليه ممكن است احساس كنيد كه ناحيه وسيعي از بالاي ابروهايتان را بالا مي‎كشيد، حتي تمام پيشاني خود را . اين مورد اشكالي ندارد و باز هم مي‎تواند تأثير لازم را براي باز كردن چشم سوم شما داشته باشد. با تمرين بيشتر خواهيد توانست حوزه‎ي تمركز فعاليت ذهني خود را كاهش دهيد و آن را به ناحيه‎ي بين ابروها ( چشم سوم ) محدود كنيد.

    اگر اين فعاليت گشايشي ذهني را ادامه دهيد، چشم سوم خود را تحريك كرده ، آن را فعال خواهيد ساخت. تمركز يكنواخت و آرام شما روي يك شيئ، چشم سوم شما را با انرژي ساطع شونده از آن شيئ هماهنگ خواهد كرد. اين انرژي به مركز بينايي مغز شما ارسال مي‎شود و در آنجا بعنوان يك تصوير ( يك نوار روشن از نور رنگي ) تفسير مي‎شود.
    توصيه: هر گاه در انجام اين عملكرد گشايشي ذهني، تمركز و تسلط كافي كسب كرده، آنرا بصورت ذهني اجرا كنيد، متوجه خواهيد شد كه وزنه‎ي خيالي پشت چشمهاي شما در يك سمت آسانتر از سمت ديگر بالا كشيده مي‎شود،كه معمولاً سمت راست آسانتر است. اصولا‎ً اين احساس ناشي از تفاوت بين دو نيمكره‎‎ي مغز شما است كه استفاده از يكي به مراتب آسانتر از ديگري است ( نيمكره‎ي غالب ). اگر اين مورد براي شما ايجاد اشكال مي‎كند، با يك فعاليت چرخشي ذهني، در جهت چرخش عقربه‎هاي ساعت در ناحيه‎ي بين ابروها، چشم سوم خود را تحريك كنيد. منظور از جهت چرخش عقربه‎هاي ساعت اين است كه صورت خود را به عنوان صفحه‎ي ساعت در نظر بگيريد و جهت صحيح چرخش را با آن بسنجيد. براي اين فعاليت چرخشي نيز از همان فرمان ذهني عضلاني استفاده كنيد كه قبلاً براي باز كردن چشمهاي خسته به كار مي‎برديد. اما اكنون آنرا براي چرخش به كار ببريد، چنان كه گويي با حركت چرخشي يك مداد، اين ناحيه را تحريك مي‎كنيد. بهترين روش اين است كه براي فعال كردن چشم سوم خود تمرين گشايشي اصلي و اين تمرين چرخشي را يك در ميان انجام دهيد. فعاليت گشايشي ذهني به هر حال براي هماهنگ كردن چشم سوم شما با هاله لازم است.


    توجه: به ياد داشته باشيد كه همه‎ي اين تمرينهاي محرك انرژي، به آگاهي جسماني موضعي خصوصاً آگاهي موضعي در سطح پوست وابسته‎اند. براي اينكه اين تمرينها مؤثر باشند، بايد احساس كنيد كه آنها واقعاً اتفاق مي‎افتند.

  5. #5
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2009/07/27
    نوشته ها
    8,031

    24 وضعیت زیستن ارواح در بهشت

    جهت بیان حالت و چگونگی زیستن در جهان سوم روحی , در مرحله نخست می بایست یک بررسی سطحی درباره نحوه و خواست زندگی افراد کره زمین بنمائیم , چون کسی که در صحراهای سوزان زندگی می کند , بهشت را محلی با آب های خنک و گوارا و صاف و درختانی پر سایه و سبزه و پر میوه تصور می کند , و کسی که در قطب زندگی می نماید , بهشت را محلی با گرمای مطبوع و آفتابی درخشان تصور می کند که می تواند در تمام مدت عمر در آنجا حمام آفتاب بگیرد . به همین منوال , هر فردی از بهشت تصوری متناسب با محیط زندگی خویش دارد و وجود آن را در ذهن خود مجسم می نماید.
    ارواح در تماس های روحی در مورد نحوه زیستن , طرز کار کردن و معیشت , نحوه تهیه غذا , خوردن و آشامیدن , لباس پوشیدن , مسکن و ... اطلاعات زیادی را از جهان سوم در اختیار اشخاص گذاشته اند.
    در مباحث و نوشته های قبلی , در مورد قدرت های ذاتی افراد , مطالبی بیان گردید . یکی از این قدرتها یا انرژی های نهان , قدرت اکتوپلاسمی آنها است که از طرف خداوند متعال به بشر عطا گردیده است . این عنصر روحی در کلیه افراد به نسبت های متفاوتی وجود دارد و این نیرو , ساده ترین عنصری است که قابل استفاده به وسیله ارواح در مواقع تاثیر گذاری عقل بر ماده می باشد . در اثر تاثیرگذاری عقل بر ماده , تطابق فرکانس های امواج , بسیار با اهمیت است , زیرا در صورتی که فرکانس های موج عقل به طور کامل بر ماده انطباق یابد , عقل خواهد توامست ماده را به هر شکلی که بخواهد تبدیل کند یا تغییراتی در آن بوجود آورد و حتی آن ماده را جابجا نماید.
    در عوالم اثیری , امواج کاملا منطبق بر ارتعاشات عقل است و در چنین شرایطی ارواح می توانند با تاثیر گذاری بر محیط خود به کلیه خواست و نیازشان دست یابند. تاثیرگذاری و تاثیرپذیری عقل از ماده و ماده از عقل , به نسبت تکامل و رشد عقلی ارواح افزایش می یابد و هرچه روحی در طبقه بالاتر جهان های روحی قرار گرفته باشد , به همان نسبت هم می تواند بر محیط خود تاثیرات عالی تر و مهمتری بگذارد . ارواح با استفاده از همین قدرت عقلی است که می توانند برای زندگی خود , بناهایی را به نسبت تعالی روحی خویش خلق کنند و یا در اثر عدم نیاز آن بناها را به اثیر عالم تبدیل نمایند.
    اکثر ارواح در مواقع تماس اظهار می دارند که در عوالم روحی زندگی آسوده و آرامی دارند , منزل دلخواه را بنا به سلیقه و قدرت عقلی خود ساخته اند . در بین آنها بعضی ارواح هم یافت می شوند(البته در طبقات پائین تر ) که اظهار می نمایند , منزل باب میل و دلخواه خود ندارند و در حسرت منزلی آرام می باشند. ارواح منازل خود و محیط اطراف آن را با استفاده از قدرت عقل بر ماده اثیری برپا می کنند و به نحو دلخواه و در حد تکامل و مقدورات عقلی خویش آن را به شکل زیبائی زینت می دهند. پس از ساختن بنا , اطراف و باغچه های منزل را با زیبا ترین گل های دلخواه که هرگز پژمرده نمی شوند و درختان میوه مورد علاقه خود که همیشه بر شاخه هایشان میوه و گل دارند , زینت می دهند.
    این ساختمان ها طوری ساخته می شوند که عطر گل ها در فضای آن استشمام می شود و هرچه درجه تعالی ارواح بالاتر می رود , در ساختن خانه و تزئین آن , ظرافت های بیشتری بکار برده می شود . ساختن بنا ها , همراه با مشکلاتی شبیه آنچه در زمین است نمی باشد , بلکه هر زمان که روحی تصمیم بگیرد ساختمانی بسازد, کافی است شکل و ترکیب ساختمان را , در ذهن خود طراحی کند , آنگاه اراده بر ساختن آن در نقطه مورد نظرش بنماید , سپس خواست ذهنی وی در همانجا و به همان شکل به وجود می آید و ساختمان در مدت بسیار کوتاهی قابل استفاده می گردد. تزئینات داخلی ساختمان هم به همین کیفیت توسط روح و در زمان بسیار کوتاه و مطابق با سلیقه او تکمیل و تزئین می شود.
    وقتی روحی از طبقه ای به طبقه ای دیگر ارتقاء می یابد , او با نیروی عقل خود می تواند تمام آنخانه و وسائل و تزئیناتی را که ساخته بود , مجددا به اثیر همان طبقه تبدیل نماید و در طبقه جدیدی که انتقال یافته است , با استفاده از اثیر آن طبقه , خانه ای نو و بهتر برای خود بنا کند.
    در جهان سوم روحی , ساختمان ها دارای شکل و ابعاد و رنگ های گوناگونی هستند . این گوناگونی ها فقط در این جهان وجود دارند و در سایر جهان ها به چشم نمی خورند و در این مورد ارواح دلائل آن را بشرح زیر بیان می نمایند.
    1- ارواحی که پس از تحمل مرارت و سختی های فراوان , از جهان اول و یا دوم به طبقه اول جهان سوم می رسند , به داشتن هر نوع محل زیستی قناعت می نمایند , زیرا در جهان های قبلی , از استقلال معیشت و آرامشی برخوردار نبوده اند . این ارواح در حد تکامل و فکر و عقل خود مبادرت به ساختن منازلی محقر می کنند و از این که توانسته اند به سطح جهان سوم دست یابند , از خدای خود سپاسگذارند و احساس آرامش بسیار خوبی می نمایند.
    2- ارواحی که پس از مرگ جسم مادی زمینی , وارد بهشت می شوند و دارای تکامل عقلی مطلق نیستند , در آنها هنوز اثرات ماده دوستی و ماده گرائی و وابستگی های منتسب به ماده وجود دارد , لذا به همین دلیل هم در آنجا سعی می کنند منزل بهتری از دیگران داشته باشند و این عمل آنها یکی از دلائل متنوع بودن شکل و رنگ ساختمان ها در بهشت است.
    3- ارواح تا زمانی که ثقل مادی خود را به طور کامل از دست ندهند , به طریقی به تجمل پرستی گرایش دارند , ولی از زمانی که خود را به جهان چهارم می رسانند , از آن پس دگرگونی و تغییر ناگهانی عجیبی در کردار و رفتار آنها به وجود می آید و از آن پس , به فکر تجمل و زیبا سازی و امور ظاهری بر نمی آیند , بلکه نمام فکر و ذکرشان متوجه کسب قدرت و انرژی بیشتری برای رسیدن به قدرت اصلی , یعنی جهان هفتم روحی می شود , لذا این ارواح مترقی , سعی می کنند هرچه زودتر هر نوع ثقل و سنگینی ای را که از تعلقات مادی دارند , از خود دور سازند تا هرچه بیشتر بتوانند سبک شوند و قابل صعود به مراحل بالاتر خلقت گردند.
    منازلی را که ارواح در جهان های روحی می سازند , دارای اختلافات زیادی با جهان های مادی است , فرضا در آنها مکان های مانند آشپزخانه و نهارخوری و توالت و ... دیده نمی شود.
    نحوه غذا خوردن و بهره گیری از مواد خوراکی , در عوالم روحی , به گونه ای که بشر زنده از آن استفاده می کند , نیست , چون ارواح به هنگام نیاز به غذاهای گوناگون , از مزه و طعم و بوی اثیری آن غذا در حد نیاز استفاده می کنند و غذا را به صورت موادی حجیم نمی خورند . مثلا سیبی را از درخت می چینند و در دهان می جوند و می بلعند , ولی چیزی وارد معده آنها نمی شود , بلکع سیب جویده شده , مجددا وارد اثیر جهان سوم می شود.
    در بعضی ساختمان ها یک اتاق یا قسمتی از ساختمان را ؛ به محل عبادت اختصاص می دهند که ارواح برای عبادت و نیایش در آنجا با خدای خویش راز و نیاز می نمایند . در جهان های دیگر عموما چنین محلی مشاهده نمی شود . وقتی که در مورد وجود این اطاق در برخی از ساختمان های روحی از ارواح سئوال می شود , آنها اظهار می دارند , هدف از نیایش به درگاه خداوند این است که
    اولا : از لطف و مرحمت و نعمت های خداوندی سپاسگذاری نمائیم .
    ثانیا: خداوند به آنها سعادتی بیشتر عنایت فرماید تا بتوانند هرچه زودتر تکامل روحی را در همان جهان ادامه دهند و از بهشت پائین نجات پیدا کرده و به بهشت علیا یا به جهان چهارم روحی که به مراتب جذابتر از بهشت است قدم بگذارند.
    ارواح تا رسیدن به طبقه نهم جهان سوم , از آینده خود بی اطلاع هستند و همیشه از این حقیقت نگرانند که مبادا به دلایلی , جهت تکامل , مجددا به یکی از جهان های ماده انتقال یابند.
    منازل ارواح معمولا از یکدیگر فاصله دارند و در اطراف ساختمان , محوطه بازی که باغچه های پر از گل , درختان میوه , جویهای آب جاری , استخر و آب نما و وسائل تفریحی و سرگرمی اختصاص یافته , دیده می شود . میز و صندلی و نیمکت هائی را در کنار جوی های آب در زیر درختان میوه یا کنار استخر گذاشته اند که ارواح اغلب با یاران موافق در آنجا به استراحت و گفتگو می پردازند.
    ارواح در بهشت معمولا به صورت اجتماعی زندگی می کنند و شهر های فراوانی هم در طبقات مختلف جهان سوم وجود دارند . در اغلب این شهر ها ساختمان های بلند و سر به فلک کشیده ای وجود دارند که اکثر این محل ها , جهت رفع احتیاجات و تبادل اطلاعات و معلومات عوالم روحی بکار گرفته می شوند . ارواح تمام مایحتاج خود را از مغازه های فراوان و مختلف تهیه می کنند و بهای آن را به صورت بذل محبت می پردازند . این عمل برای فروشنده کالا امتیاز زیادی ببار می آورد و جمع شدن این امتیازات باعث ترقی آنها به طبقات بالاتر می گردد.
    زندگی در شهر ها به صورت عشیره های متجانس روحی است , یعنی کلیه ارواحی که از نظر عقلی تقریبا در یک سطح قرار دارند , در محل هایی مانند یک شهر یا شهرک , گرد هم جمع می شوند . در تمام شهرها مراکزی جهت تحصیل علوم مختلف وجود دارد . بیشتر علومی که در این مراکز تدریس می شوند , مربوط به علوم الهی , سماوات , کائنات , وجود خداوند یا عقل کل عالم هستی است . ارواح آنچه را که از تدریس استاد در می یابند , در عقل خود جای می دهند , زیرا در آنها مراکز ناخودآگاهی وجود ندارد که باعث فراموشی بعضی مطالب از ضمیر آگاه آنها شود و در ضمیر ناخودآگاه جای گیرد.
    ارواح اکثرا ساختمان های مسکونی خود را یک طبقه بنا می کنند و در عوالم روحی , وسیله نقلیه برای رفت و آمد وجود ندارد , زیرا در آنجا نقل و انتقال احتیاج به زمان و مکان و وسیله بخصوصی نیست و هرگاه ارواح تصمیم بگیرند از محلی به محلی دیگر بروند , با استفاده از امواج اثیری , در یک لحظه خود را در محل جدید خواهند یافت.
    ارواح خستگی ناپذیرند و احتیاج به استراحت و خوابیدن ندارند , ولی دوست دارند پس از مراجعت از مشاغل یا تحصیلات خود , در محلی خاص , تجدید قوا کرده و سیاله های روحی خویش را تقویت بنمایند و نیازهای شخصی خود را بر طرف سازند.
    از نظز تغذیه , غذاهایی را که ارواح در منازل خود تهیه می کنند , مانند غذای زمینی ها نیست , زیرا در عالم روحی فقط جهت لذت بردن است نه برای کسب انرژی و رشد جسمی . ارواح غذای خود را از اثیر عالم و از طریق تاثیر عقل بر ماده سریعا تهیه می کنند. در زمان تهیه غذا ارواح ابتدا غذای خود را در ذهن خویش مجسم می کنند , سپس توسط عقل آنها را به وجود می آورند . بدین جهت هر غذایی را می توانند بدون محدودیت و به حد وفور میل کنند( لذت بردن از غذا از خواستن آن غذا شروع و پس از دیدن , بوئیدن , جویدن و بلعیدن خاتمه می یابد).
    منظور از کار و کوشش در جهان های روحی , کسب امتیاز برای تعالی و تکامل است , وگرنه ارواح برای امرار معاش , نیازی به کار کردن ندارند . کار و کوشش در عوالم روحی باعث می گردد تا عقل آنها در حین کار و رویاروئی با مشکلات آن , فضیلت و تعالی بیشتری پیدا کند . همچنین جهد در دستیابی به علم بیشتر و بالا بردن شناخت , یکی دیگر از عواملی است که تکامل روحی را تسریع می نماید. یکی از این آموزش ها که مشابه آن در زمین خیلی کم به چشم می خورد , نحوه گسترش نیروی عقلانی و چگونگی دست یافتن به عقل کملتر می باشد . این آموزش در موسسات عالی و توسط استادان مخصوص تعلیم داده می شود. یکی دیگر از مراکز آموزشی مهم جهان سوم روحی , محلی است که آموزش و نگهداری و پرورش کودکان را بر عهده دارد , چون این ارواح , پس از فراغت از تحصیل , به مرکز نگهداری و پرورش کودکان اعزام می گردند و در آنجا خدمت می کنند , در این محل ها معمولا دو گروه از اطفال نگهداری می شوند.
    1- کودکانی که از زمان انعقاد نطفه تا رسیدن به سن رشد عقلی فوت کرده اند.
    2- کودکانی که در جهان سوم روحی متولد می شوند.
    یکی دیگر از مراکز آموزشی مهمی که در جهان سوم روحی وجود دارد موسسات تدریس علوم روح درمانی است , زیرا بسیاری از ارواح پس از انتقال به جهان روحی , بیماری های روحی و روانی زمان حیات زمینی را هم با خود به جهان اثیری می برند . مثلا فرد دیوانه , تا مدت ها همان حالت زمینی قبل از مرگ خود را در عالم اثیری دارا می باشد , تا اینکه کم کم و به کمک روح درمان های عوالم روحی , به عقل قبل از دیوانه شدن دست یابد و بعدا مداوا گردد. اگر در عوالم روحی , فرد دیوانه ای فوری به عقل آید و به صورت عاقلی تبدیل شود , این دگرگونی سریع , مسلما او را به نوعی دیگر از دیوانگی می کشاند , چون فردی که مدتها و یک عمر دیوانه بوده است فورا نمی تواند تغییر حالت روحی دهد و به حالت عادی بازگردد.
    یکی دیگر از مشاغل عمده ای که در جهان سوم روحی وجود دارد , روح نگهبان یا همان فرشته نگهبان شدن جهت نسل افراد بشر است و ارواح نگهبان در این شغل , فقط مسئولیت حفظ و نگهداری افراد بشر را , طبق دستورات صادره از عوالم روحی , از سوانح و خطرات و اتفاقاتی که جزو سرنوشت آن افراد است, بعهده دارند و تا زمان فرارسیدن مرگ , اجازه نمی دهند که اتفاقات روزگار و ناملایمات و ... آنها را از پای در آورد و در صورتی که این ارواح بتوانند به وظایف خود به طور کامل بپردازند , پس از اندکی صاحب امتیازاتی از سوی نیروهای الهی می شوند و در جهان های روحی به طبقات بالاتری صعود می نمایند.


    منبع : کتاب کلیات علوم روحی

  6. #6
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2009/07/27
    نوشته ها
    8,031

    24 كانالهاى اصلى انرژى سوشومنا، ایدا و پینگالا

    اين مسيرهاى رسانا به موازات ستون مهره (ايدا و پينگالا) و يا در ستون مهره

    (سوشومنا)، از لگن تا سر امتداد دارند و تمام چاكراهاى اصلى و بسيارى از
    چاكراهاى فرعى را مستقيماً، و همچنین تمام بخشهاى ديگر سيستم انرژى را
    به طور غيرمستقيم به هم وصل مى كنند. اين اتصال بخصوص براى چاكراى ريشه

    و چشم سوم اهميت دارد، زيرا انرژيها بر حسب نياز چاكراى چشم سوم ،
    مستقيماً از منطقه لگن به حركت درمى آ يد. بنابراين انسدادهاى اين گذرگاهها
    اثرهاى جدى بر همه قسمتهاى بدن-ذهن-روح دارد. اين نوع انسداد را همواره
    دركسانى كه مسئوليت چگونگى زندگيشان را به گردن ديگرى مي اندازند،
    ديده می شود. دليل آن مى تواند وابستگى بسيار زياد به يك معلم ،

    پير،سيستم پيشگویی(از جمله ستاره شناسى)

    يا ايدئولوژيى باشدكه به شخصى ديكته مى كند چگونه زندگى كند

    (به جاى اينكه خود او مسئوليت شخصى اش را براى زندگي برعهده بگيرد).
    وقتى رشد شخصى به درجه اى كافى رسيد، نيرويى كه كندالینی نامیده

    مى شود و شكل بسيار نيرومندى از انرژى قطبى حيات است كه در چاکرای

    ریشه در دنبالچه ذخيره شده، در اين سه كانال انرژى به طرف چاكراى تاجی

    (هفتمین چاكراى اصلى كه درست بالاى سر قرارگرفته است) بالا مى آ يد.

    حركت كندالینی به تاج سر به شحص قدرت زيادى مى دهد و دستيابى او را به

    تواناييهاى لطیف آسان مى كند، اما در عين حال از لحاظ انتخاب راه مناسب براى

    دستيابى به قدرت شخصى، نمايانگر يكى از بزرگترين چالشهاى راه معنوى است.

  7. #7
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2009/07/27
    نوشته ها
    8,031

    24 سنگ شناسی و قدرت سنگ ها در عالم ماورا ء

    سنگهای ماههای شما
    فروردین (الماس) اعتماد به نفس. احساس شکست ناپذیری. تصفیه کننده. اثر مثبت روی کارکرد کلیه و مثانه. کارایی و قدرت سنگهای دیگر را افزایش می دهد. افرودن ان به هر سنگی مفید است برای هر ماهی.
    اردیبهشت(زمرد) تعادل روح و جسم. اثر روی تیرویید و تصلب شرایین. بهبود بیماری پارکینسون یا صرع. فشار خون و بیماری قلبی را کنترل می کند. برای بچه های کوچک که تب می کنند. افزایش ادراکات شهودی. تاثیر در ایجاد نبوغ. ایجاد تمرکز سریع در یوگی ها و کسانی که مدیتیشن می کنند.
    خرداد (مروارید) داروی جادویی. اثر مثبت روی اعصاب و کلیه و عضلات. بیماریهای ناشی از کمبود کلسیم را بر طرف می سازد. افزایش نیروی حیات. ضد اضطراب. عمل بهتر قوه ابتکار. خلاقیت.
    تیر(گارنت) تیره شبیه یاقوت قرمز. حامی مسافرینی که با کشتی سفر می کنند. استحکام دیواره های سرخرگ. تقویت چشم. درمان سرطان در مراحل اولیه. اثرات بیشتر در میان زنان نمایان می شود. بهبود بیماریهای زنانگی. اثر مثبت بر اختلالات قاعدگی.
    مرداد(پریدوت و اونیکس) اونیکس شبیه عقیق. سیاه رنگ. درمان اعتیاد. ایجاد اعتماد به نفس و دلگرمی (جلوگیری از اعتیاد). روی سیاهرگها و مفاصل (بیماری نقرس) اثر مثبت. موجب ازدیاد هماهنگی روحی انسان می شود.
    شهریور (یاقوت کبود) شفابخش. اثر روی سلولهای پوست. مو. ناخن. جلوگیری از ریش مو. سیستم عصبی را بهبود می بخشد. درد را کاهش می دهد. اثر مثبت روی روماتیسم و نقرس. درمان سرگیجه. جلوگیری از خونریزی زخم.
    مهر(مونستون و اپال (opal) مونستون (سفید مایل به آبی. مایل به سبز. مایل به صورتی) اثر مثبت روی اختلالات هورمونی. افزایش شیر مادر. درمان تیرویید. از بین بردن موانع احساسی. اپال از خانواده عقیق است و در کشور استرالیا به دست می اید. اثر روی التهابات روده و معده. اثر روی جریان خون. معروف به طلسم خوشبختی. در قدیم افراد افسرده به اپال سیاه نگاه می کردند.
    ابان (سیترین و یاقوت قرمز) یاقوت قرمز برای بیماریهای ویروسی و اپیدمی. درمان تب. از بین برنده بیحسی و رخوت. جلوگیری از زایمان زودرس. افزایش ایمنی بدن. باعث رهایی از وابستگی های روانی. در قدیم به زوجهای جوان توصیه می شده برای وفای بیشتر به شریک زندگی به گردن بیاویزند.
    اذر (فیروزه) معروف به سنگ حامی. در اروپا خلبانان و مهمانداران برای ایمنی در سفر از فیروزه استفاده می کنند . چون این سنگ از سقوط جلوگیری می کند. اثر مثبت روی عملکرد نادرست کبد. قدرت و سوی چشم را زیاد می کند. ضد افسردگی. نشاط اور. التهابات پوستی را فرومی نشاند.
    دی. متولدین دی سنگ مخصوص به خود ندارند و تمام سنگها برایشان مفیدند.
    بهمن (اماتیستamatist) سنگ کریستال بنفش. پایان اضطراب. ضد اضطراب و کابوس. مفید برای بدخوابی. ایجاد ارامش.
    اسفند(مرجان) از قرمز پررنگ تا گل بهی. منشا کلسیم. روی بیماریهای استخوانها بخصوص راشیتیسم اثر مثبت دارد. مفید برای استحکام دندانها. تقویت انعطاف پذیری. وفق دادن با محیط

  8. #8
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2009/07/27
    نوشته ها
    8,031

    24 بیشتر درباره ی بروفکنی بدانیم

    روشی برای برون فکنی کالبداختری: مرز ميان خواب و بيداری
    نویسنده: انسان(spiritchaser) وبلاگ: calbodakhtari.persianblog.ir
    روشهای خيلی موثر و سريعی برای برونفکنی کالبداختری (به اصطلاح عاميانه پرواز روح) وجود دارد. که خيلی از اين روشها بسيار زيرکانه و دارای جزئيات بسيار جالبی است.هر چقدر شناخت ما از تجاربی که بدست می آوريم بيشتر ميشود روز به روز به روش شخصی خودمان نزديک ميشويم. و ميتوانيم راحتترين روش مناسب را برای انجام آن بسازيم. روشی که ميخواهم برای شما بيان کنم يکی از اين روشهاست که بسيار ساده ولی کارساز ميباشد. و سرعت دستيابی به برون فکنی در آن بسيار بالاست. کسانی که در مورد آگاهی در خواب تمرين کرده باشند نتايج بسيار موثرتری ميبينند ولی بهرحال اين روش برای هر شخص تازه کاری هم مفيد و عملی ميباشد.پس آماده باشيد تا آگاهی جديدی در برونفکنی بدست آوريد. حالتی که ما از آن استفاده ميکنيم حالتی است که شما معمولا از آن به آسانی ميگذريد. وقتی که ما ميخوابيم قبل از به خواب رفتن در حالت خاصی قرار ميگيريم. که در واقع اين مرحله از به خواب رفتن مرزی ميان خواب و بيداری است. در اين حالت ما شروع به ديدن تصاوير جسته و گريخته ميکنيم۱. که ديدن اين تصاوير در واقع نشانه اين است که ما در حال به خواب رفتن هستيم. حتی در اين حالت ما هنوز به بيداری خودمان مطمئن هستيم ولی کاملا آگاه نيستيم. بعد از گذر از اين حالت ما به خواب رفته ايم. يک شخص عادی به آسانی از کنار اين پديده ميگذرد. در حالی که اگر شما کسی باشيد که شغف برای برونفکنی داريد از آن استفاده خواهيد کرد. نکته ای که بايد اضافه کنم اينست که ما پس از گذر از اين مرز آگاهی خودمان را از دست ميدهيم. منظور من از آگاهی آن نوعی است که ما در هنگام بيداری داريم و به وضعيت خودمان يعنی بيداری واقف هستيم. نکته بسيار جالبی که مطرح ميشود ادامه دادن اين آگاهی پس از گذشتن از مرز ميان خواب و بيداری ميباشد. در واقع اگر ما موفق به آگاه ماندن پس از به خواب رفتن بشويم به راحتی ميتوانيم شاهد يک برونفکنی کاملا طبيعی باشيم. که در آن کالبد انرژی بدن به حالت آزاد در آمده و کالبد اختری ما در تبع آن از کالبد انرژی آزاد ميگردد و در اين حين کالبد انرژی شروع به جذب انرژی ميکند که يک روند کاملا طبيعی است. البته در صورت آگاه شدن اکثريت متوجه اين مرحله نميشوند. چون در هنگام برونفکنی مرحله ای وجود دارد که ما در آن آگاهی را از دست خواهيم داد و آن در هنگام جدا شدن از بدن است و پس از جدا شدن ما دوباره آگاه خواهيم شد. اين مرحله بسيار کوتاه است و خيلی ها متوجه آن نخواهند شد. حالا سوال اصلی اينست که چگونه بر به خواب رفتن غلبه کنيم؟ روشهای بسيار موثری ابداع شده که ميتوانيم از آنها استفاده کنيم. يکی از اين روشها به اين صورت هست که هنگام خواب (ترجيحا بايد به اندازه کافی نياز به خواب داشته باشيم. شب هنگام بهترين موقع است) و در حالی که دراز کشيده ايم ودر حال به خواب رفتن هستيم به يک تصوير دلخواه فکر کنيم. سعی کنيد تصويری را انتخاب کنيد که واقعا دلخواه شماست. يعنی به اندازه کافی به آن علاقه داشته باشيد که بتوانيد به آن در ذهنتان فکر کرده و آن را در ذهنتان نگهداريد. برای مثال تصوير شخصی که خيلی به آن علاقه داريد. تصوير يک مکان . يک شيء يا هر چيز که قبلا در ذهن شما ماندگار باشد. دليل انتخاب کردن تصوير برای اين روش به اين دليل ميباشد که در اين مرحله که شما به اين کار مشغول هستيد با مرحله ای که پشت سر خواهيد گذاشت و آن هم از تصاوير تشکيل شده شباهت بسياری وجود دارد و باعث خواهد شد شما بتوانيد آگاهی خودتان را حفظ کرده و از مرز ميان خواب و بيداری رد شويد و همچنان آگاه بمانيد. برای اين تمرين فقط وقتی به تختخواب برويد که واقعا احساس خواب در شما زياد باشد و بتوانيد اين کار را شروع کنيد. بعد از آن کار شما بايد نگاه داشتن اين تصوير ذهنی باشد وبتوانيد اين کار را به خوبی انجام دهيد. شما بايد اين کار را همچنان ادامه دهيد به هر ميزان زمان تا شما به خواب فرو رويد. بعد از آنکه بدن شما به خواب رفت و شما هنوز آگاه بوديد ميتوانيد از بدنتان خارج شويد. خيلی ها ممکن است برايشان سوال باشد که چطور از بدنمان بيرون بياييم؟ شما ميتوانيد مثل اينکه از تختخواب بلند ميشويد دستتان را روی تخت بگذاريد و آهسته بلند شويد و سر پا بايستيد. يا ميتوانيد به يک سمت بغلتيد و دوباره سر پا بايستيد. همچنين ميتوانيد به آسانی اراده کنيد و تصور کنيد که در حال ارتفاع گرفتن از جسمتان هستيد يا داريد از قسمت پاهايتان خارج ميشويد و از جسمتان دور ميشويد. البته سعی کنيد برای انجام راحت اين مرحله هنوز چشمهای کالبد اختريتان بسته باشند. اين فقط برای راحتی شماست و باز کردن چشمها در حين بيرون آمدن از بدن هيچ خطری ندارد. رمز موفقيت اين روش يکی از نياز به خواب داشتن شماست (البته نبايد خيلی خيلی خواب آلود باشيد) و ديگری موفقيت در نگاه داشتن تصوير در ذهن تا آخرين مرحله و هنگام رد شدن از مرز ميان خواب و بيداری است. در اين حالت شما به راحتی آگاه ميمانيد در حاليکه بدن شما کاملا به خواب رفته است. در صورتی که در انجام مرحله تصوير ذهنی احساس راحتی نميکنيد و اين روش را نمی پسنديد ميتوانيد از يک روش ديگر استفاده کنيد. ميتوانيد در صورت تمايل از روش دوم استفاده کنيد. در اين روش که کاملا مشابه با روش اول است قسمت تصوير ذهنی وجود ندارد و به جای آن در هنگام به خواب رفتن ميبايست دستتان را بالا نگهداريد. اتفاقی که در اين حين می افتد اينست که به محض به خواب رفتن، دست شما به پائين می افتد و شما دوباره بيدار ميشويد. پس از بيداری دوباره دستتان را بالا نگهداريد. و اين حالت چندين تکرار ميشود تا اينکه بتوانيد در نزديکترين مکان بين خواب و بيداری قرار بگيريد و بتوانيد بيدار بمانيد در حاليکه بدن شما به خواب رفته است. اين تمرينی است که به اين طريق شما ميتوانيد هر بيشتر به مرز خواب و بيداری نزديک شويد و بتوانيد خودتان را بيدار نگهداريد و بدنتان را بخواب ببريد. برای دستيابی به تسلط در اين روش ميبايست شما به تمرين در اين زمينه بپردازيد و در صورت ورزيده شدن در اين کار ميتوانيد به راحتی برون فکنی کالبداختری کنيد. شرط موفقيت در اين روش و ديگر روشها تمرين ميباشد.

    ۱. Hypnagogic State برای اطلاعات بيشتر درباره اين حالت به پايگاه زير مراجعه کنيد: themystica.com/mystica/articles/h/hypnagogic_state.htm

  9. #9
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2009/07/27
    نوشته ها
    8,031

    24 روشهايي برای برون فکنی(توضیحات کامل کامل)

    این کار مانند این است که بخواهید دوچرخه سواری یاد بگیرید.اوائل هر چه برای دوچرخه سواری تلاش می کنید تعادل خود را از دست می دهید و می افتید وبارها و بارها شکست می خورید و ممکن است روزهای زیادی را تلاش کنید ولی موفق نشوید ولی یک روز طی تمرین یکدفعه متوجه می شوید که می توانید تعادل خود را حفظ کنید و دوچرخه سواری کنید.و دلیل اینکه چرا توانستید را هم هیچ وقت نمی دانید.اگر یک بار بتوانید تعادل خود را روی دوچرخه حفظ کنید،از آن به بعد همیشه می توانید دوچرخه سواری کنید زیرا دیگر این توانایی را کسب کرده اید.
    -----------------------------------------------------------------------
    تکنیک برونفکنی 1
    روش ساعت زنگ دار و تلقین به خود

    شما در این روش به یک ساعت زنگ دار یا گوشی همراه نیاز دارید.ساعت را طوری تنظیم کنید که دوساعت زود تر از زمانی که همیشه بیدار می شوید زنگ بزند.وقتی ساعت زنگ زد باید هنوز آنقدر خسته باشید که دوباره فوراً خوابتان ببرد.
    به محض اینکه با زنگ ساعت بیدار شدید و قبل از اینکه دوباره بخوابید به خودتان بگویید ( وقتی که خوابم برد برونفکنی خواهم کرد) و سعی کنید این حالت را تجسم کنید.این تلقین و تجسم را چندین بار در ذهن خود تکرار کنید تا اینکه خوابتان ببرد.
    ممکن است به محض به خواب رفتن متوجه شوید که برونفکنی کرده اید.
    روش دیگر این است که ساعت را تنظیم کنید و قبل از خواب بارها وبارها به خود تلقین کنید که (با شنیدن زنگ ساعت برونفکنی خواهم کرد ) و با هربار تلقین این حالت را تجسم کنید.
    هرچه تلقین و تجسم قوی تر و بیشتر باشد احتمال موفقیت بیشتر است.
    -----------------------------------------------------------------------

    تکنیک برونفکنی 2
    روش کمک شدن بوسیله نفر دیگر
    در این روش در بستر خود طاق باز(رو به سقف) دراز می کشید تا بخوابید و ساعد یک دست خود را بلند می کنید و در هوا نگه می دارید و منتظر می مانید تا خوابتان ببرد.به محض اینکه خوابتان برد دستتان شل شده و روی بسترتان پایین می آید .در این موقع کسی که در کنار شما نشسته در گوش شما با صدایی که کاملاً قابل شنیدن باشد می گوید (بیرون بیا، بیرون بیا) .
    این روش بر این اساس است که در اولین لحظه خواب ،انسان در عمیق ترین حالت خلسه قرار دارد و تلقین در این لحظه به شدت موثر است.

    در این روش نه نیاز به تمرکز هست و نه نیاز به شل کردن تمام بدن،فقط به یک نفر دیگر به عنوان کمک کننده نیاز است که صبور باشد و از لحظه دراز کشیدن تا به خواب رفتن منتظر بماند.
    این روش برای کسانی که قلبشان ضعیف است نباید انجام شود زیرا ممکن است یک دفعه از خواب بپرند یا بترسند و برای قلبشان ضرر داشته باشد.
    --------------------------------------------------------------------------------

    تکنیک برونفکنی 3
    روش سنگین-سبک
    درازبکشید و تمام عضلات بدن خود را شل کنید و راحت باشید.تجسم کنید که همچنان که راحت دراز کشیده اید به آرامی سنگین و سنگین تر می شوید به طوری که بی نهایت سنگین می شوید.به تمام رشته های وجودتان تمرکز کنید که چگونه سنگین می شوند.شما تا حالا اینقدر سنگین نشده اید.احساس کنید که هر عضله،هرعضو،هر قسمت از بدن شما وزن زیادی پیدا کرده و سنگین شده.
    دقیقاً زمانی که نمی توانید سنگینی بیشتری را تحمل کنید روند کار را برعکس کنید وتجسم کنید که ناگهان به شدت سبک شده اید به طوری که از هوا هم سبک تر گردیده اید. تجسم کنید که اصلاً وزنی ندارید.ممکن است متوجه شوید که آگاهی شما دارد به سمت بالا می رود و از بدن جسمانی شما خارج می گردد.
    کلید موفقیت در این روش این است که آنقدر تجسم احساس سنگین بودن را ادامه دهید تا اینکه چنین حالتی را در خود احساس کنید و در مورد احساس سبکی نیز چنین است.تمرکزهر چه طولانی تر بر این احساس و تجسم آن رمز موفقیت است و هر حواس پرتی کوچک نیزهمه کار را خراب می کند.
    --------------------------------------------------------------------------------

    تکنیک برونفکنی 4
    روش آسا نسور
    تجسم کنید که در یک آسانسور هستید و آسانسور شروع می کند به سمت بالا رفتن و هر لحظه بر سرعت بالارفتنش اضافه می شود و شما که در آسانسور هستید هر لحظه احساس سنگین و سنگین تر شدن می کنید ولی آسانسور به آرامی می ایستد و این بار به سرعت پایین می آید و شما در آسانسور احساس بی وزنی می کنید.
    --------------------------------------------------------------------------------

    تکنیک برونفکنی 5
    روش تجسم شناور بودن
    وقتی در بستر خود درازکشیدید و چشمان خود را بستید ،تصور کنید که بستر خود را لمس نمی کنید،تصور کنید که در هوا شناور هستید و رخت خوابتان با بدنتان تماس ندارد.
    باورتان نمی شود که چقدر این روش ساده است.
    یک دفعه احساس می کنید که واقعاً شناور شده اید و دارید از محل خواب خود دور می شوید.
    --------------------------------------------------------------------------------

    تکنیک برونفکنی 6
    روش انبساط
    به پشت دراز بکشید و حالتی را اتخاذ کنید که راحت باشید.هنگامی که تمام عضلات بدن شما شل شد و یک کم حالت خواب آلودگی به شما دست داد میتوانید شروع به تجسم کنید که اندام شما به آهسته گی تغییر می کند و یک کم بزرگتر می شود.بگذارید که چند سانتیمتر رشد کنید و دوباره به اندازه اول خود باز گردید.
    هر بار که سعی می کنید تجسم کنید که بزرگتر شده اید،بگذارید کمی بزرگتر از دفعه قبل شوید تا بالاخره آنقدر بزرگ شوید که تمام اطاق را با خود پر کنید.همچنانکه احساس می کنید که منبسط شده اید آگاهی شما نیز منبسط می شود و موقعی که آگاهی شما تمام اطاق را پر کرد ،از بدن بیرون می آید.
    --------------------------------------------------------------------------------

    تکنیک برونفکنی 7
    روش مدیتیشن میدان بزرگ شونده
    وقتی دراز کشیدید و تمام بدن خود را شل کردید احساس کنید که یک گوی انرژی هستید.
    تجسم خود را به کار ببرید تا ببینید که آگاهی شما درست در وسط این توپ قرار دارد.
    بگذارید آگاهی شما گسترش یابد تا تمام توپ را پرکند و سطح آن را بپوشاند.

    تصور کنید که بدن شما با یک هاله احاطه شده است-یک پوشش مه آلود از انرژی که دور تا دور شما قرار دارد.
    بگذارید هاله شما گسترش یابد و یکی دو متر محیط اطراف شما را پر کند، سپس تجسم کنید که آگاهی شما نیز دارد گسترش یابد و تمام هاله شما را پر می کند.

    --------------------------------------------------------------------------------

    تکنیک برونفکنی 8
    روش مدیتیشن تنفس شکمی
    نفس خود را به ناحیه پایین تر از قفسه سینه منتقل کنید به این ترتیب در طی تنفس از شکم خود استفاده خواهید کرد.می توانید دستهایتان را روی شکم خود قرار دهید تا حرکت آهسته بالا و پایین رفتن شکم خود را احساس کنید.
    تجسم کنید که با بالا آمدن شکم آگاهی شما منبسط می شود و با پایین رفتن شکم منقبظ می گردد.
    تجسم کنید که آگاهی شما مثل بادکنک باد می شود ،سبک می گردد و به سمت بالا می رود،
    بدن جسمانی شما را پشت سر می گذارد و به سوی هوای اطراف می رود.
    تجسم کنید که با هر نفس کمی دورتر می شود.
    --------------------------------------------------------------------------------

    تکنیک برونفکنی 9
    روش تجسم ذهنی حرکت
    در فضای ذهن خود یک صفحه گرد را تجسم کنید.این صفحه گرد می تواند به هر رنگی که شما دوست دارید، باشد.صاف و گرد و به طرف شما.تصور کنید که به دور خود می گردد.تجسم کنید که حرکت آن با سرعت بسیار کم شروع می شود و کم کم سرعتش افزایش می یابد.
    بالاخره سرعت آن به حدی می رسد که رنگ آن به بیرون می پاشد و شما یک صفحه گرد دارید که مثل فرفره به دور خود می چرخد و رنگ آن سفید خالص است.

    در این موقع تجسم کنید که این فرفره دارد شما را با قدرت خیلی زیادی به سوی خودش می کشد.بگذارید شما را از خودتان بیرون بکشد،بگذارید تمام وجود شما بیرون برود و به سوی آن سفید چرخان مه آلود روانه گردد. تا اینکه ببینید بیرون از خودتان هستید.
    --------------------------------------------------------------------------------

    تکنیک برونفکنی 10
    روش چرخاندن چشمها به سمت بالا ( روش تمرکز به چشم سوم)
    در این روش می توانید دراز بکشید یا در یک صندلی راحتی بنشینید.باید کاملاً راحت باشید وهمه عضلات بدن خود را شل کنید وبه چیزی فکر نکنید ،چشمهایتان را ببندید و عمیق و منظم نفس بکشید.
    همانطور که چشمهایتان بسته است ،چشمها را به سمت بالا بچرخانید مثل اینکه دارید به نقطه وسط پیشانی خیره می شوید.
    اگر بتوانید این حالت را برای مدتی حفظ کنید متوجه می شوید که آگاهی شما نسبت به این نقطه افزایش یافته و آگاهی شما نسبت به تمام بدنتان کاهش یافته است به طوری که همه بدن خود را احساس نمی کنید و فقط نقطه وسط پیشانی خود را احساس می کنید.
    این حالت را آنقدر ادامه دهید که احساس کنید تمام وجود شما در نقطه وسط پیشانی شما جمع شده است و دیگر اصلاً بدن خود را احساس نمی کنید.
    در این مرحله باید مرکز آگاهی تان را که در نقطه وسط پیشانی جمع شده به بیرون از سر خود انتقال دهید برای این کار با تمام قدرت خود بخواهید که این نقطه آگاهی به بیرون از سر شما انتقال پیدا کند.
    در این روش فشار وحشتناکی به عضلات حرکتی چشم وارد می شود ولی روشی بسیار قوی و موثر برای برونفکنی است.
    --------------------------------------------------------------------------------
    تکنیک برونفکنی 11
    روش مدیتیشن چشم سوم
    عضلات بدن خود را شل کنید و چشمان خود را ببندید و تجسم کنید که یک نقطه نورانی در ذهن شما است که دقیقاً در مرکز پیشانی تان ،بالای ابروها یتان و تقریباً دو سانتیمتر داخل سر قرار دارد.این جایی است که چشم سوم انسان قرار دارد، غده صنوبری ( the pineal gland ).می توانید بر این نقطه کوچک نورانی تمرکز کنید و تجسم کنید که این نقطه مرکز آگاهی شما است.بگذارید این نقطه نورانی گسترش بیابد تا آنجا که تمام میدان دید ذهن شما را فراگیرد و ببینید چه اتفاقی می افتد.ممکن است ببینید که نقطه نورانی رنگ یا شکلش عوض می شود یا طرح هایی در آن بوجود می آید.مثلاً ممکن است به یک توپ آبی ضربان دار تغییر کند.با تمرکز بر این توپ آبی رنگ متوجه می شوید که این امکان وجود دارد که با تشویق آگاهی تان برای خار

  10. #10
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2009/07/27
    نوشته ها
    8,031

    24 شنيدن صداي درون

    روانشناسان مي گويند اگر شما آواهايي خيلي مي شنويد كه شما را خطاب قرار مي دهند نگران نشويد زيرا امري شايع و طبيعي است. پژوهشگران دانشگاه منچستر مي گويند بر خلاف اين باور قديمي شنيدن صداي خيالي در سر نشانه اي از بيماري رواني نيست
    در واقع بسياري از كساني كه چنين آواهايي را مي شنوند در جستجوي درمان بر نمي ايند و مي گويند اين صداها تاثير مثبتي در زندگيشون داشته واحساس آرامش يا الهام مي كنند

    تفاوت هاي فردي
    آيليش كپيل پژوهشگر روانشناسي در اين باره مي گويد :ما مي دانيم كه بسياري از مردم آواهي خيالي مي شنوندولي هرگز درصدد مراجعه به متخصصان بهداشت رواني بر نمي آيند.
    برخي از كساني كه چنين صداهايي را شنيده اند مي گويند كه انگاركسي شما را صدا كرده است
    برخي از مردم همچنين مي گويند هنگامي چنين صداهايي را مي شنويد كه گويي افكاري از خارج وارد سرشان مي شود
    پژوهشگران دانشگاه منچستر مي خواهند در اين باره تحقيق كنند كه چرا برخي از مردم با ديدي مثبت به اين آواها مينگرنند و برخي ديگر وحشت زده شده و در جستجوي كمك بر مي آيند

    خانم كمپيل مي گويد: به نظر نمي رسد كه شنيدن چنين آواهايي به خودي خود مشكل ساز باشد آن چه مهم به نظر مي رسد چگونگي تلقي افراد از اين صداها است
    وي مي گويد عواملي چون تجارب زندگي و اعتقادات ممكن است و در اين امر موثر است

    مضمون آواها
    اين روانشناس مي گويد كه اگر فردي در حال رويارويي با يك ضربه رواني باشد يا خودش را آسيب پذير يا در معرض پرخاشجويي ديگران بيابد ممكن است اين آواها را مخرب خصوصت آميز و غلبه گر بيابد در همين حال وي مي گويد كه كساني كه تجارب مثبت بيشتري در زنگي داشته اند و بينش بهتري نسبت به خود و ديگران داشته اند بيشتر از اين آواها استقبال مي كنند
    تحقيقات پيشين نشان مي دهند اغلب كساني كه چنين آواهايي مي شنيدند كودكي دهشت باري داشته اند
    دكتر كمپبل هشدار مي دهد گاهي فرد تصور ميكند كه شنيدن اين صداها نشانه بيماري رواني است و از صحبت كردن در اين باره با ديگران خودداري مي كنند كه در اين صورت بيشتر نگران خواهند شد
    پروفسور ماريوس روم مدير موسسه اي به نام نداي دروني مي گويد: به دليل سو تفاهم و وحشتي كه در جامعه و مفاهيم روانپزشكي درباره شنيدن آواهاي دروني وجود دارد مردم عموما از آن به عنوان نشانه اي از بيماري ياد ميكنند كه بايد از شر آن خلاص بشوند و به اين ترتيب محتوا و معناي تجربه اين آوا كمتر مورد بحث قرار گرفته مي شود وي مي گويد تحقيقات آن ها نشان مي دهد 70٪ كساني كه اين صداها را شنيده اند گفته اند كه يك رخداد دهشت زا را در زندگي شان تجربه كرده اند كه زمينه ساز پديداري اين آواها شده اند به اين ترتيب وي معتقد است گفتمان درباره اين آواها و برجستگي پيامي كه براي فرد در خود نهفته است از اهميت بسيار بالايي برخوردار است و مي تواند از

    اضطراب و انزواي فرد بكاهد

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •