تعریفی از ازدواج

ازدواج حقیقی عبارت است از تبادل و تفاهم امواج روحی میان دو جنس مخالف، و این ازدواج منحصر به زمین نیست بلکه در جهان روحی هم هست.

ازدواج و انتخاب همسر در فرهنگ پاک اسلام به خودی خود مستحب و کاری پسندیده و برنامه ای نیکوست ولی در صورتی که مجرد ماندن و عزب زندگی کردن دامن پاک زندگی را به گناه و معصیت و فحشا و منکرات آلوده نکند، در غیر این صورت ازدواج و تشکیل زندگی ضروری و مسئله ای واجب و تکلیفی قطعی است.

این جاست که باید دستور حضرت حق را نسبت به ازدواج با جان و دل به اجرا گذاشت و از آینده آن به خصوص از جنبه های مادی و خرج و مخارج، بیمی به خود راه نداد که ترس از آینده نسبت به گذراندن امور زندگی برنامه شیطانی و مولود نفس و عدم اتکاء و اعتماد به کارگران بساط هستی است. کلاً هر پسر و دختری که به سن بلوغ می رسند، بزرگترین آرزویشان این است که ازدواج کنند و با تشکیل زندگی مشترک زناشویی، استقلال و آزادی بیشتری به دست آورند. یار و مونس مهربان و محرم رازی داشته باشند.

آغاز زندگی سعادتمندانه خویش را از زمان ازدواج حساب می کنند و برایش جشن می گیرند. زن برای مرد آفریده شده و مرد برای زن و مانند مغناطیسی یکدیگر را جذب می کنند. این میل دو طرفه به خصوص به هنگام شکوفایی غرایز، یک امر طبیعی است که برای کسی قابل انکار نیست. اگر کمی دقیق شویم می فهمیم که هیچ مکانی جز خانواده برای جوانان محل امن و مطمئن نیست جایی که می تواند جوانان را از اضطراب و گرفتاری نجات دهد همسر و خانواده اوست «چنانچه در قرآن اشاره شده خداوند این پیوند را برای مودت و رحمت قرار داده»

(سوره مریم/آیه 21)

فلسفه ازدواج

محصول و ره آورد ازدواج، فقط رفع شهوت جنسی و ارضاء این غریزه نیست. این یکی از فائده های ازدواج است بلکه فلسفه ازدواج تعهد و تکامل و رشد شخصیت و آرامش و ... غیره که برای انسان به ارمغان می آورد؛ از این رو خداوند انسان را به گونه ای آفریده که بدون همسر ناقص است، انسان هر چه از نظر علم و ایمان و فضایل اخلاقی بالا برود. تا همسر اختیار نکند به کمال مطلوب نمی رسد بدین معنا که هیچ چیزی جای ازدواج و تشکیل خانواده را نمی گیرد.

جنس مذکر و مؤنث به یکدیگر هم از نظر روحی و هم جسمی نیازمندند و مکمل و حافظ و آبرو بخش و رازپوش همدیگرند. هنگامی که در کنار همدیگر قرار می گیرند کامل می شوند و این قانون نظام آفرینش است و بر کل هستی حاکم می باشد.