اگه خدا وندعدل دارد این همه اختلاف



ما معتقدیم كه چون خداوند عالم، قادر و خیرخواه مطلق است، نظام و جهان هستى را به بهترین وجه خلق كرده است.
عالم ماده به دلیل سنخ و ماهیت مخصوص به خود و با توجه به مرتبه وجودى اش در نظام هستى داراى احكام ویژه خود است كه اگر این احكام، قوانین و سنن نباشد، عالم ماده دیگر عالم ماده نخواهد بود. در این عالم تزاحم هست، محدودیت هست، زوال و بطلان هست. جهان طبیعت مملو از قطع ها و وصل ها، بریدن ها و پیوندزدن ها است؛ آمیخته با نشاط و غم، شادى و رنج، امید و شكست و است تمامى این آثار لازمه ساختمان مخصوص این عالم است. به هر روى عالم ماده به دلیل احكام مختص به خود منشأ بلاها، رنج ها، محنت ها، بیمارى ها و است كه ما از آن به شرور یاد مى كنیم و همچنین منشأ خوشبختى ها، موقعیت ها، شادى ها، پیروزى ها و است كه ما از آن به خیرات نام مى بریم. حال گاه در این شرور و خیرات اراده آدمى نیز دخیل است یعنى انسان با انتخاب و علم و آگاهى خویش- كه لازمه وجودى او در این عالم مادى است- به راه غلط قدم مى گذارد و منشأ شرور مى گردد یا در صراط مستقیم حركت كرده و سرچشمه خیرات متعددى براى خود و جامعه مى شود. اما گاه در این شرور و خیرات اراده آدمى دخیل نیست بلكه علل طبیعى و خارج از حیطه اختیار انسانى- كه مقتضاى سنن و قوانین عالم مادى است- برخى شرور را پدید آورده و یا موجب برخى خیرات مى گردد، (عدل الهى، شهید مرتضى مطهری).
با توجه به حقیقتى كه به صورت فشرده مطرح شد باید به این مطلب اذعان كرد كه اولا خداوند متعال كمال نعمت را ارزانى یك فرد نكرده چنانكه كمال بدبختى را براى یك شخص روا نمى داند. آیا شما مى توانید در این جهان مادى انسانى را پیدا نمایید كه از همه جهات و حیثیات از نعمت ها و خیرات برخوردار باشد تا بگوییم خداوند كمال نعمت را به وى داده است؟ از سوى دیگر، آیا مى توان در این عالم طبیعى شخصى را یافت كه از همه نظر در بدبختى ها و شرور به سر مى برد تا اذعان كنیم كه خداوند متعال او را در كمال بدبختى فرو برده است؟ آنچه كه ما مى بینیم این حقیقت است كه به اقتضاء سنن و قوانین خاص این عالم نعمت ها و بدبختى ها در هم آمیخته اند و نمى توان شخصى را یافت كه در نعمت مطلق یا بدبختى مطلق به سر برد. بسیارند كه از نظر معیشتى در رفاهند ولى از مشكلات روحى و روانى، جسمى و خانوادگى در امان نیستند، فراوانند افرادى كه از زیبایى و استعداد سرشار برخوردارند اما در گرفتاریهاى اخلاقى، مالى، خانوادگى و یا جسمى و یا در عذابند. بله گروه زیادى در فقر مالى به سر مى برند ولى از سلامت جسمانى و روانى برخوردارند، گروهى در نعمت مادى غرقند ولى از زیبایى و استعداد تحصیل و تحقیق محرومند و آنجا كه نعمت یا بدبختى انسانها ریشه در عملكرد و در واقع اراده و انتخاب خود آن ها دارد، این آدمى است كه با گزینش صحیح یا غیر صحیح خود را با خوشبختى یا تیره بختى مواجه ساخته است، (شورى30- آل عمران 165 و 166- روم 41 )
از تفاوت در دنیا گریزى نیست. اما از هر كس با توجه به شرایط او انتظار مى رود. و این همان حكمت و عدالت خداوند است.
اما خیرات و شرورى كه از اراده و اختیار انسان نشأت نمى گیرد بر اساس آموزه هاى دینى براى امتحان و آزمایش انسان مى باشد و این آزمون نه تنها با عدالت خداوند منافات ندارد بلكه مقتضاى حكمت اوست تا در پرتو این امتحان انسانهاى شایسته از ناشایست جدا كردند. آیا آزمون آخر سال یا آخر ترم یا آخر ثلث ظلم به دانش آموزان است یا كمك به آن ها براى ارتقاء و تعالى؟ خداوند متعال نظام مادى را چنان قرار داده و بر آن قوانین خاص نهاده تا آدمى با قرار گرفتن در آن مدام در حال آزمایش باشد بر اساس آن بتواند خود را محك زند كه آیا فقط و فقط خدا خواه است و خداجو یا نیات و قصدهاى او آلوده و مشوب به غیر خداوند است؟ از آنجا كه توجه به موضوع ابتلاء و آزمون و ابعاد گوناگون شما را دریافتن پاسخى عمیق تر یارى مى رساند، شمه ایى از شعاع هاى این نعمت بزرگ الهى را بر اساس آیات و روایات تحلیل مى كنیم:
1- آزمون الهى خداوند متعال از آزمون خود با واژه هایى چون بلا و مشتقات آن و فتنه و مشتقات آن یاد كرده است، (انبیاء، 35- بقره، 49- بروج، 10- توبه، 126- مائده، 49- هود، 7 و) واژه بلا در لغت عرب هم براى نعمت به كار مى رود و هم براى محنت و سختى و هر دو نیز آزمون الهى به شمار مى روند، محنت براى آزمایش صبر آدمى و نعمت براى آزمودن شكر انسان است. قرآن نیز شر و خیر را به عنوان امتحان تلقى فرموده است، (انبیاء 35 )
بنابراین نباید پنداشت كه تنها سختى ها و مشكلات در قلمرو آزمایش الهى است بلكه نعمت ها، خوشى ها نیز آزمون الهى به شمار مى روند، (آل عمران، 186/ عنكبوت، 3- 1 و میزان الحكمه، ج اول، ص 478، حدیث 1886 و ص 479، حدیث 1888 )
2- چرا آزمون؟ آیات و روایات با لحن هاى گوناگون فلسفه آزمون الهى را شمارش كرده اند كه مهم ترین آن ها عبارتند از: 2- 1- بلا و امتحان موجب بیدارى است، كسى در معرض آزمون قرار مى گیرد كه بر غفلت ها، آلودگى ها، انحرافها و سرابها آگاهى مى یابد.
2- 2- آزمون الهى آدمى را به یاد خداوند مى اندازد، (اعراف، 130- توبه، 126- تنزیل، 21 )
2- 3- ابتلاء به نعمت و محنت موجب شناخت خبیث از پاك، مجاهد و صابر از ظالم و كافر مى شود. امتحان روشن مى سازد كه آدمى چه مقدار نیت خالص دارد، (آل عمران، 154 )
2- 5- مواجه گشتن با ابتلاء كیفیت عمل را مشخص مى سازد، (هود، 7- كهف، 7- ملك، 2- 6)
2- 6 - قرار گرفتن در محنت و سختى گناهان انسان را پاك مى سازد
2- 7- امتحان الهى تكبر را از قلب ها زدوده، در جانها تذلل و خشوع را ساكن كرده و ابواب فضل الهى را به سوى بشر مى گشاید.
2- 8- با آزمون الهى فرد مؤمن تجربه مى اندوزد.

3- ایمان و ابتلاء یك سلسله از آیات و روایات حكایتگر این حقیقت اند كه مؤمنان به دلیل ایمانشان بیشتر در معرض آزمون هستند حتى اموال و فرزندان آنان نیز به عنوان ابزارى براى آزمایش ایشان تلقى شده است، (انفال، 28- 27 و تغابن، 15- 14 )، امتحان مؤمنان همچون زینتى دانسته شده كه فرد مؤمن بدان آراسته مى گردد و مانند شیر مادرى تلقى گشته كه فرزند خردسال با آن سد جوع مى كند .
فرد مؤمن به قدر ایمانش از طرق گوناگون و با شدت و ضعف بوسیله ابتلاء الهى محك مى خورد و این خود موجب افزایش كمى و كیفى ایمانش مى گردد، زیرا در پرتو این آزمون اركان اصلى ایمانش عمق بیشترى مى یابد یعنى هم معرفتش افزون مى شود و هم انقیاد و تسلیم و خضوع قلبى اش افزایش مى یابد. در واقع انسان مؤمن با این آزمایش ها قیمت و ارزش پیدا مى كند.
از نظر شما معناى عدالت آن است كه همه افراد بشر در یك سطح یك شكل باشند مثلا همه زیبارو و خوشگل؟ آیا در این صورت زیبایى معنا داشت؟ وقتى همه زیبا باشند دیگر زیبایى قابل شناسایى نیست. گذشته از این چرا فقط زیبا؟ بهتر نبود همه بوعلى‏سینا و انیشتن و بودند كه در این صورت عالم و دانشمند نیز فاقد معنا بود و اگر چنین حالتى در موجودات عالم بود كه همه چیز مرتبه‏اى از كمال به صورت مساوى قرار داشتند. جهان یخبندانى بود كه هیچ حركت و تلاشى در آن تحقق پیدا نمى‏كرد. برادر عزیززشت‏ترین و ناقص‏ترین افراد بشر نیز از هستى برخوردارند ودر پلكانى از كمال ایستاده‏اند و به نوبه خود خانه‏اى از جدول حیات را پر كرده‏اند .