بیستون
کوه بهستان (بیستون­ که در حدود 2793 متر از سطح دریا ارتفاع دارد در 30 کیلومتری شرق کرمانشاه استوار گردیده است.

نام بیستون واژه «بیسْـتون» (كه امروزه به اشتباه «بیسُـتون» گفته میشود) در زمان هخامنشی و شاید پیش از آن، بگونه بَـگَـستانَـه/ بَـغَـستانَـه (= جایگاه خدا) و در زمانهای بعدی به گونههای «بِـهیسـتان/ بیسْـتون/ بـاغـستان/ بُـستان» تغییر حرف و آوا داده است. آنگونه كه از نوشتههای «دیودور سیسیلی» تاریخنویس یونانی (سده نخست پیش از میلاد بر میآید ؛ در زبان یونانی آنرا به شكل بَـغیستانن میشناختهاند. این نام در آثــار جغــرافیا نویسان پس از اســلام و نیز با اقتباس آن، در زبـان انـــگلیسی و بعضــی دیگر از زبانهای اروپایی، به گونه تلفظ پهلوی آن یعنی بِـهیستون شناخته شده است.
این کوه در دورههای مختلف به صورتهای بغستان، بگستان ، بهستان ، بهستون ، بهیستون ، بگیستان و بیستون در متون تاریخ آمده است ، یونانیان نیز آنرا «بگیستان اروس» میخواندند .
راهی كه امروزه شهرهای همدان، كنگاور، كرماشان (كرمانشاه)، سرپلزِهاب، قصرشیرین و خسروی را به سرزمین میاندورود (بینالنهرین) پیوند میدهد؛ همان راه باستانیِ چند هزار ساله است كه سرزمینهای خاوری و میانی ایرانزمین را به سرزمینهای باختری و به بابل و نینوا و دیگر شهرهای میاندورود پیوند میداده است. این راه در 30 كیلومتری كرمانشاه، دشت خرم بیستون و دامنه كوه «پَـرو» را در مینوردد. این خرمی بیش از هر چیز وامدار رود خروشان گاماسیاب و چشمه باستانیِ همیشه جوشانِ بیستون میباشد. در درازای این راه و به ویژه در بیستون، یادمانهای باستانیِ فراوانی به چشم میخورد كه نشانهی رویكرد ویژه پیشینیان به این سامان بوده است.
بیستون در دورانهای مختلف تاریخی مورد توجه و مقدس بوده است. موقعیت طبیعی بیستون که در کنار شاهراه و محل عبور و تلاقی همه راههای باختر ایران قرار گرفته است و چون در دامنه این کوه سرابهای فراوان وجود دارد . در دورانهای مختلف محل توقف کاروانها و مسافران بوده است .
شهر بیستون با جمعیت ۲.۴۵۵ در شهرستان هرسین در خاور این استان واقع شده است. این شهر در پای کوهی معروف به همین نام و در مسیر شهر کرمانشاه به همدان واقع شده است. دارای دو دهستان به نامهای چهر و مرکزی میباشد.
در این منطقه که از دیرباز مورد توجه بوده ، تقریبا از همهی دورانهای تاریخی یادگارهایی یافت می شود:
1. غار مر خر (مر خریل)
2. غار مر تاریک
3. غار مر آفتاب
4. غار مر دودر
5. غار شکارچیان
6. تپه نادری
7. بقایای نیایشگاهی احتمالا مادی
8. سنگ نگاره و سنگ نبشتهی داریوش بزرگ
9. سراب بیستون
10. فرهاد تراش
11. مجسمهی هرکول و نقش مبهمی از یک شیر و درخت در زیر مجسمه
12. سنگ نگارهی بلاش ( وَلخش ) پارتی همراه با سنگ نگارهی آتشدان ( بخوردان ) پارتی
13. نقش برجسته مهرداد ( متریدات ) دوم اشکانی
14. نقش گودرز دوم اشکانی
15. آتشدان پارتی
16 . بقایای شهر و گورستان پارتی
17. پل دوره ساسانی ( پل خسرو )
18. بقایای دیوار دوره ساسانی (احتمالا بقایای یک سد)
19. سنگهای تراش خوردهی ساسانی
20. بقایای بنای نیمه تمام ساسانی
21. جادهی ساسانی (جاده تاریخی حاشیهی سراب)
22. بقایای کاروانسرای اوایل دوره اسلامی
23. بقایای بنای ایلخانی
24. کاروانسرای شاه عباسی
25. وقف نامه شیخ علیخان زنگنه
26. پل صفوی
-----------------------------------------------------------------------------------------------------
فرهاد تراش ( فرا تراش )
در جهت جنوبی سنگ نگاره و سنگ نبشتهی داریوش بزرگ ، بر سینه کوه بیستون دیوارهی بزرگی است که این دیواره در بین مردم به فراتاش یا فرهاد تراش معروف است. درازای فراتاش 180 متر و بلندی آن 33 متر است در هیچ نقطهای از ایران هیچ کوهی را به این اندازه نتراشیدهاند و آماده نکردهاند بطور کلی برای همه کسانی که این دیوارهی سنگی تراشیده دست نخورده را دیده و یا میبینند این پرسش پیش میآید که این محل را چه کسی و در چه زمانی و برای چه منظوری تراشیده است ؟ چرا اثری از اسکنه پیکر تراش و یا قلم کتیبه نویس بر آن دیده نمیشود ؟
« هوزینگ » در نوشتاری به نام « زاگروس و اقوامی که در آن ساکن هستند » این صفحهی کوه را یک منبع تاریخی نانوشته مانده ، نامیده است.
« هرتسفلد » و بیشتر ایرانشناسان خارجی معتقدند که « فراتاش » از آثار داریوش شاه هخامنشی است و میگویند این فرمانروای بزرگ میخواسته وصیت نامه خود را در اینجا بنویسد.
« ویلیامز جکسن » درباره این اثر به قاطعیت سخن نمیگوید و با آوردن نقل قول از « دیود وروس سیسیلی » و داستان سمیرامیس مقایسهای انجام داده و سپس نتیجه گیری میکند که : اگر کسی مایل باشد که براساس فرضیات خیالی و مبانی سست در اینباره نظری اظهار بدارد آسانتر آن است که تصور کند داریوش پس از اتمام سنگ نبشتهی مشهورش و نقشهای آن دستور داده است تا فضای خالی حاضر را برای ثبت کارهای دیگرش ، خاصه لشگرکشی اش را به یونان ، آماده سازند. اما شکستهای « آتوس » و « ماراتون » ، شورش مصر و دست مرگ این نقشه را برهم زد و مسیر تاریخ را تغییر داد و آن صفحهی سنگی نانوشته را شاهد خاموش پیروزی یونان و آغاز زوال ایران قرار داده. ولی این حدس و خیالی بیش نیست ، خاصه وقتی که این پرسش پیش میآید که چرا داریوش قسمت وسط کوه را که بهترین جای آن است برای ثبت کارهای بعدی خود نگه داشته است؟ تنها چیزی که به یقین توان گفت این است که از ظاهر کلی این محل و ماهیت پیرامون آن اثر قدمت بسیار هویدا است.
« پروفسور لوشای » عقیده دارد که این سنگ تراشی به دورهی هخامنشی تعلق نداشته بلکه در حدود هزار سال بعد از داریوش بزرگ به فرمان خسرو دوم ساسانی آنرا در کوه بیستون تراشیده اند. وجود دیوار محافظ ، فنون خاصی که در کندن کوه بکار گرفته شده و از همه مهمتر علامتهایی که از سنگ تراشان بجای مانده است همگی تعلق این اثر را بر دوره ساسانی تائید میکند. بلندی این دیوار از پی 450 سانتیمتر و قطر آن 1/5 متر است. این دیوار که سنگ چین شده است ، در مقابل فراتاش بنا شده است.
اهالی این منطقه ، سنگ تراشی فراتاش را کار فرهاد کوه کن میدانند و معتقدند که فرهاد به خاطر عشق به شیرین ( زن خسرو پرویز ساسانی ) به این کار سنگین تن در داد. داستان عشق فرهاد الهام بخش شاعران گذشته این مرز و بوم گردید و زمینهای برای طبع آزمایی آنان شده. از آن میان مثنوی عاشقانه « خسرو و شیرین » نظامی گنجوی گوی سبقت از همگان ربوده است. شعر نظامی پیروزی فرهاد و عاقبت دردناک وی را جاویدان ساخت بدانسان که خواننده داستان خسرو و شیرین احساس میکند که صدای تیشهی فرهاد را که بر کوه فرود میآید ، میشنود.
بیستون تنها الهام بخش شاعران بزرگ نبوده بلکه الهام بخش مینیاتور سازان ایرانی بوده و ایشان را بر سر شوق آورده است. اکثر مینیاتور سازان که از قرن دهم هجری به بعد کتاب « نظامی گنجوی » را مصور کردهاند به صورتی کاملا مشخص و نمایان دیوارهی بلند بیستون و چشمههای پای آن را همواره با نقش خسرو و شیرین قلم زدهاند .
بیستون را عشق کند و شهرتش فرهاد برد
در گردآوری این بخش از بن نوشتهای(منابع) زیر نیز بهره بردهایم :
کتیبه ی داریوش بزرگ در بیستون - رضا مرادی غیاث آبادی
كرمانشاهان – كردستان - گلزاری
گزارش کاوشهای باستان شناختی در کنار سراب بیستون - عباس مترجم - زمستان 1379