صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 17

موضوع: مقالات انجمن مدیریت 2

  1. #1
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2009/07/27
    نوشته ها
    8,031

    New مقالات انجمن مدیریت 2

    مديريت؛ واژه اي نه چندان نرم مديريت؛ واژه اي نه چندان نرم

    در مقطعي كه شايسته گزيني به عنوان چالشي جدي رو در روي تصميم گيران قرار دارد و نهادها و بنگاههاي اقتصادي با حساسيتي ويژه آن را دنبال مي كنند، در بين صاحبنظران سوالاتي كليدي مطرح مي شود كه خوب است در تبيين و تحليل آن، نظرات و ديدگاههاي اهل فن به ياري گرفته شود.

    فشرده اين بحث در واژه اي بسيار ساده خلاصه مي شود: مديريتيك واژه با برداشتهاي متفاوت و گوناگون؛ برداشتهايي كه گاه اين سادگي را تا منتهاي پيچيدگي به جلو مي راند. بدين ترتيب است كه مسائل و پرسشهاي مربوط به شايستگي و شايستگان به مديريت اتصال يافته و نكاتي به شرح درپي آمده را حاصل مي نمايد:

    آيا مديريت يك حرفه است؟ آيا مدير كسي است كه در حرفه اي خاص با عنوان حرفه مديريت ورزيدگي و توانمندي دارد؟

    آيا مدير فردي حرفه اي است؟ و كسي كه مدير حرفه اي است در مقابل مديران غيرحرفه اي از كارآمدي بيشتري برخوردار است؟

    به منظور آماده كردن بستري كه بتوان ديدگاهها ونظرات اهل نظر و خبره را در برابر سوالات پيش گفته طرح كرد، خوب است كمي به دايره و حيطه مديريت و مديراني كه به نحوي مسئوليت اداره موسسات و سازمانها را عهده دار هستند پرداخته شود:

    در عرصه صنعت و اقتصاد مدير را بايد كسي دانست كه مسئوليت اداره شركتها و بنگاههاي انتفاعي، دولتي و خصوصي را با عناويني چون مديرعامل و عضو هيئت مديـــره به عهده دارد.

    مديران ارشد دولتي مديران كل و يا كساني هستند كه به عنوان مدير و يا عضو هيئت مديره در شركتهاي بزرگ دولتي حضور دارند.

    مدير، واژه اي عام است و همه كساني كه موسسه هاي كوچك و بزرگ دولتي و خصوصي و تعاوني را اداره مي كنند دربرمي گيرد.

    مديران مياني و وظيفه اي و مديراني كه بخشهاي داخلي و تخصصي بنگاهها و ادارات و موسسات را تصدي مي كنند، از مجموعه مديران محسوب مي شوند.

    مديران عرصه هاي خدمات و غير آن همچون حوزه هاي هنر و ادب، مراكز علمي، درماني، بهداشتي … را بايد در زمره مديران حوزه بحث دانست.

    مجموعه يادشده و دسته هاي بسيار ديگر، نشانگر آن است كه مدير و مديريت در يك گستره وسيع و دامنه اي گسترده تا سطح اداره خانواده قابل بررسي است و به راستي مديريت تعريفي با شمول عام داشته و تاحد زيادي محدوديت پذير نيست؛ مگرآنكه بخواهيد و يا بخواهيم يك بخش خاص از مديران را مجزا كرده و بحث را در دايره اين مجموعه محدود كنيم.

    علاوه بر اين آيا به راستي مديريت را مي توان يك حرفه دانست؟ و اگر چنين است، مي شود چارچوبي مشخص براي اين حرفه سراغ كرد؟ يا اينكه مديريت انباني به غايت حجيم است كه هرچه توشه موجود در آن غني تر باشد، حاصلي به مراتب بهتر و موثرتر دارد.

    در دانشگاهها و مراكز آموزش مديريت، مباحث مختلفي تدريس و دوره هاي گوناگوني برگزار مي شود كه به جهاتي ممكن است اين نكته را تداعي كند كه حضوردر اين برنامه ها به منزله آموختن يك حرفه و يا حرفه اي شدن در يك تخصص است. آيا مي توان پذيرفت كه كليه مفاهيم، دروس، مهارتها، توانمندي ها و نكاتي كه در حوزه دانش مديريت طرح مي شود خاص مديران است و كساني كه مطالب حوزه مديريت را درك كرده اند، به حرفه اي با عنوان مديريت دست يافته اند؟

    اگر اين نظر را بپذيريم كه به صرف آموزش مطالب و مفاهيم مديريت، مديراني حرفه اي و توانمند را به جامعه تحويل داده ايم، شايد به خطا رفته باشيم؛ چرا كه برخورداري از دانش مديريت به منزله توان بكارگيري آن نيست، كمااينكه در ساير زمينه ها نيز وضع به همين منوال مي باشد. علاوه بر اين گروهي بر اين عقيده اند كه صرف داشتن دانش و تجربه مديريت و حتي با وجود و برخورداري از قابليتهاي فردي، تضمين موفقيتا مدير ممكن نيست.

    اين دسته از صاحبنظران چنين استدلال مي كنند كه بدون تخصص و تجربه در يك حوزه و زمينه خاص مدير حرفه اي با مفهوم عام بي معني بوده و بكارگيري چنين مديران حرفه اي معركه آزمون و خطا را درهر جا دوباره از نو آغاز مي كنند.

    در همين راستا بايد اشاره كرد كه مطالب و موضوعات دانش مديريت كه در مراكز علمي تدريس شده و يا به شكل كتاب و صورتهاي ديگر دراختيار قرار مي گيـرد، صرفاً براي مديران سازمانها و بنگاهها توليد نشده و اين مجموعه به كليتي گسترده كه در تعاملي تعريف شده حركت و حيات هر سازمان را محقق مي سازند، تعلق دارد.

    علاوه بر اين و با نگاهي به درون و بيرون كشور مي توان مديران شناخته شده و مطرحي را در بحث داخل كرد كه با كالبد شكافي آنها، سوالهايي را كه در مطلع بحث آمد با پاسخهاي متفاوتي روبرو مي سازد:

    آيا برجسته تـــرين مديران، مديران حرفه اي هستند؟ به اين معني كه به لحاظ حرفه اي بودن در مديريت، درهر كجا كه مسئوليت پذيرفته اند و يا حضور داشته اند، منشا اثرات فوق العاده شده اند.

    آيا مديراني كه به لحاظ توانمندي تجارب و عملكرد آنها مبناي توليد ونشر كتب مديريت شده و بعضاً تئوري ها و نظريه هايي برمبناي تجارب و عملكرد آنها به دانش مديريت افزوده شده است، عموماً و يا عمدتاً افراد فارغ التحصيل دوره هاي مديريت هستند. يا اينان به لحاظ تجربي خود را صاحب حرفه در دامنه مديريت مي شناسند؟

    آيا بخشي از مديران باتجربه و حرفه اي، صرفاً به لحاظ حرفه اي بودن در همه صحنه ها موفق و موثر بوده اند؟

    اين دسته بر اين عقيده اند كه به جز موارد خاص،انبوهي افراد توانمند و انديشمند را مي شناسيم كه به صورت بالقوه و يا بالفعل مي توانند مديراني لايق باشند و يا در اداره امور مديراني برجسته مي باشند.

    اينها ضرورتاً مدير حرفه اي به اين عنوان كه شغل آنها مدير بودن باشد، نيستند. رؤساي دانشكده ها، رؤساي دانشگاهها و مراكز علمي، محققان اداره كننده مراكز تحقيقاتي، رؤساي مراكز بهداشتي و درماني، مسئولان موسسات هنري و نيز صنعتگران و مديران صنعتي واجد حـــرفه اي به عنوان تخصص ويژه خود هستند. ضمن آنكه با پشتوانه ويژگيهاي فردي، دانش عمومي و اطلاعات مديريتي، مديران موفقي در كار خود مي باشند.

    در سازمان ما (مديريت صنعتي) و با تجربه اي كه در آن موجود است، كساني كه در دوره هاي مديريت شركت مي كنند علي رغم توشه علمي كه با خود همراه مي برند، تضمين موفقيت آنها به عنوان مديراني كه در همه صحنه ها مي توانند حضور يابند ممكن نيست. اين حقيقت وجود دارد كه سازمان مديرساز است، ليكن شروطي نيز براين واژه بايد وارد شود.

    به واقع كه حيطه مديريت بسيار گسترده بوده و به طور مرتب علوم و فنون جديدي آن را تكميل مي كند. ضمن آنكه مديران، مجموعه اي بسيار وسيع مي باشند كه كليت آنها چرخهاي اقتصاد و صنعت و سازمانهاي اداري يك كشور را در حركت نگه مي دارند. اينان به واقع افرادي هستند كه براي دوره اي مشخص، از توان و مهارت فردي و دانش و توانمندي كه در حوزه هاي تخصصي آموخته اند و نيز در بسياري موارد با كمك مفاهيم و مطالب مديريتي كه آموزش ديده و يا شخصاً مطالعه كرده اند، مسئوليت اداره واحد زيرنظرشان را عهده دار مي شوند.

    آنچه بيان شد،به هيچوجه به منزله كاهش منزلت دانش مديريت، توان و مهارت مديران و حتي تفاوت در عملكرد آنها نيست بلكه بحث در اين است كه نمي توان طلسم ايـــن واژه را به سادگي و با اتصال آن به برخي دوره هاي آموزشي و تجارب و دانشي محدود، بشكنيم. هر مدير موفقي خود به اين خرمن، توشه اي مي افزايد و دانش مديريت عمدتاً حاصل نتايج و عملكرد انسانهايي است كه با ظرفيت ذاتي و توان فطري خود و نيز دانشي كه آموخته اند، اين علم را بارور ساخته اند.

    مديريت، واژه اي شامل است و مدير، انساني است كه مي تواند حتي در اداره سازمان خود ناممكن ها را ممكن سازد. بايد پذيرفت كه مديريت را نه مي توان در انجمن و باشگاهي حبس كرد و نه مديران به اردوگاهي خاص تعلق دارند.

    كوشش بر آن است تا كساني كه تواني درخود مي بينند، با سرعتي بيشتر و بهره گيري از تجارب اندوخته شده بشري - كه در قالب مفاهيم و علوم مديريت تدوين شده و مي شود - به بلوغي دست يابند كه در اداره موسسات و سازمانها چه كوچك و چه بزرگ و چه در سطح مدير ارشد و يا مدير وظيفه اي، بهترين عملكرد را ارائه دهند و محيط خود را جولانگاه آزمون و خطا نسازند.

    اما درنهايت اين سوال باقي است كه آيا مديريت يك حرفه است و يا مدير را مي توان فردي حرفه اي ناميد! همان گونه كه در ساير حرفه ها و مشاغل مشابه آن را باور داريم؟ تصور آن است كه جايگاه مديريت رفيع و مدير انساني با مسئوليت شامل است و لزوماً بكار گرفتن ابزارها و تكنيك هاي مديريت، پاسخگوي كاستيها و ضعف هاي مديريت در سازمانها نيست. ضمن آنكه افرادي كه به اين تكنيك ها و ابزارها مسلح شـده اند، نمي توانند صرفاً و با تكيه بر آنها، مسائل پيچيده امروزي را حل و فصل كنند. به واقع ابزارها و تكنيك هاي مديريتي همراه با توان و ظرفيت فردي و تخصص و تجربه در حوزه هاي خاص، شرايط را براي اداره يك سازمان و بنگاه مهيا مي سازد و اين امر اگر به منزله حرفه اي بودن مدير و يا مديريت به عنوان يك حرفه باشد، بر آن جدلي نيست.

    اما در مقابل، صاحبنظراني كه مدير و مديريت را بدين سان مي پندارند، گروهي در سر ديگر طيف، ديدگاهي متفاوت دارند. اين دسته، تجربه (در شكل عام) به علاوه دانش مديريت را كافي دانسته و بدين سان فرد موصوف را به جرگه مديران وارد و وي را اهل حرفه مي شناسند. برخي ديگر كه احتياط بيشتري دارند به اين دو مورد، توانمندي ذاتي شخص را نيز افزوده و مدير حرفه اي را در اين چارچوب توانمند و قابل براي پذيرش مسئوليتهاي متنوع مي شناسند.

    اگر بخواهيم بحث را به نقطه اي مطلوب هدايت كنيم، بايد تكليف خود را با ماتريسي روشن سازيم كه در ستون افقي آن، زمينه ها و تخصصها و عرصه ها مطرح مي شود و ستون عمودي به سطح مديريت اختصاص پيدا مي كند. شايد درموردسطح، كمتر مجادله و اختلاف نظر باشد؛ ليكن درخصوص حضور مدير حرفه اي در زمينه ها و عرصه هاي متفاوت و سازمانهاي با كاركردها و ماموريتهاي گوناگون - كه تخصصها و تجارب ويژه خود را طلب مي كند - گفتني ها بسيار و نظرات متفاوت است. در فرصتي مناسب، باز هم دراين مقوله سخن خواهيم گفت.

  2. #2
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2009/07/27
    نوشته ها
    8,031

    پیش فرض

    آمار سرمایه گذاری های خارجی در ایران

    حجم سرمایه گذاری‌های خارجی در ایران طی سال‌های 1372 تا پایان فروردین ماه سال جاری به بیش از 24 میلیارد و 381 میلیون دلار رسید که سهم آسیا 10.2 میلیارد دلار، اروپا 9.7 میلیارد دلار، آفریقا 1.6 میلیارد دلار و آمریکا 1.4 میلیارد دلار بود.

    به گزارش مهر، مجموع حجم سرمایه گذاری های خارجی در ایران طی سال 72 تا پایان فروردین ماه سال 86 ، تحت پوشش قانون تشویق و حمایت سرمایه گذاری خارجی به 24 میلیارد و 381 میلیون و 900 هزار دلار رسید.

    برهمین اساس، طی سال های مذکور حجم سرمایه گذاری کشورهای منطقه آسیا در ایران با 106 طرح به 10 میلیارد و 217 میلیون و 164 هزار دلار رسید که کشور امارات متحده عربی با 20 طرح 8 میلیارد و 417 میلیون و 968 هزار دلار و هندوستان با 19 طرح 64 میلیون و 814 هزار دلار در ایران سرمایه گذاری کرده اند که بالاترین تعداد طرح های سرمایه گذاری خارجی در ایران توسط این کشورها صورت گرفته است.

    همچنین کشورهای اردن، ارمنستان، بحرین، افغانستان ، پاکستان، تایوان، جمهوری آذربایجان، چین، ژاپن، سنگاپور، عراق، عربستان سعودی، گرجستان، لبنان، مالزی، کره جنوبی و کویت کشورهایی در منطقه آسیا بوده اند که طی سال های مذکور در ایران سرمایه گذاری انجام داده اند.

    حجم کل سرمایه گذاری کشورهای منطقه آفریقا در ایران طی سال های 72 تا پایان فروردین ماه سال جاری توسط سه کشور آفریقای جنوبی با یک طرح، لیبریا با یک طرح و موریس با دو طرح در مجموع یک میلیارد و 659 میلیون و 769 هزار دلار بوده است.

    در منطقه آمریکا 4 کشور ایالات متحده آمریکا با یک طرح، پاناما با یک طرح، جامائیکا با یک طرح و کانادا با 4 طرح در مجموع یک میلیارد و 40 میلیون و 344 هزار دلار در ایران در طی این سال‌ها سرمایه گذاری انجام داده اند.

    این گزارش می افزاید: از مجموع 202 طرح انجام شده در ایران توسط کشورهای اروپایی، 60 طرح توسط آلمان با حجم سرمایه گذاری بالغ بر 2 میلیارد و 77 میلیون و 46 هزار دلار، 33 طرح توسط ترکیه با حجم سرمایه گذاری بالغ بر 100 میلیون و452 هزار دلار و 25 طرح توسط فرانسه با 498 میلیون و 888 هزار دلار صورت گرفته است.

    در مجموع حجم کل سرمایه گذاری کشورهای اروپایی در ایران طی سال های مذکور بالغ بر 9 میلیارد و 77 میلیون و 46 هزار دلار بوده که علاوه بر سه کشور اعلام شده، به کشورهایی دیگری مثل اتریش، اسپانیا، اسلونی، انگلستان، ایتالیا، ایرلند جنوبی، بلژیک، بوسنی و هرزه گوین، جزایر کایمن، جزایر ویرجین انگلستان، دانمارک، رومانی، سوئد، سوئیس، قبرس، لوکزامبورگ، هلند و یونان مربوط می‌شود.

    در منطقه اقیانوسیه کشور استرالیا با یک طرح 682 هزار دلار در ایران سرمایه گذاری کرده و کشورهای چند تابعیتی نیز با 14 طرح در مجموع یک میلیارد و 689 میلیون و 677 هزار دلار در ایران سرمایه گذاری کرده اند.

    این گزارش درباره حجم سرمایه‌گذاری خارجی طی سال‌های 1372 تا پایان فروردین 1386 تصریح می کند: در سال 72 با دو طرح 20 میلیون و 320 هزار دلار، در سال 73 با 3 طرح 187 میلیون و 653 هزار دلار، سال 74 با 7 طرح 122 میلیون و 738 هزار دلار، سال 75 با 13 طرح، 67 میلیون و 4 هزار دلار، سال 76 با 19 طرح، 174 میلیون و 839 هزار دلار، سال 77 با 6 طرح، 5 میلیون و 840 هزار دلار و در سال 78 با 18 طرح یک میلیارد و 49 میلیون و 296 هزار دلار سرمایه گذاری خارجی در ایران صورت گرفته است.

    در سال 79 با 16 طرح 438 میلیون و 669 هزار دلار، سال 80 با 7 طرح 67 میلیون و 991 هزار دلار، سال 81 با 28 طرح 612 میلیون و965 هزار دلار، سال 82 با 40 طرح یک میلیارد و 357 میلیون و 626 هزاردلار، سال 83 با 31 طرح دو میلیارد و 702 میلیون و 738 هزاردلار، سال 84 با 61 طرح 4 میلیارد و 276 میلیون و 774 هزاردلار، سال 85 با 80 طرح 10 میلیارد و 278 میلیون و572 هزار دلار و در فروردین ماه سال 86 با 5 طرح 3 میلیارد و 18 میلیون و 875 هزاردلار سرمایه گذاری خارجی در ایران انجام شده است.

    به عبارت دیگر آمارهای فوق نشان می دهد که بالاترین حجم سرمایه گذاری در ایران بین سال های 72 تا 86 به لحاظ تعداد و حجم به ترتیب متعلق به سال های 85 و 84 بوده است و پس ازآن تنها در یک ماه ابتدای سال جاری از لحاظ رقم شاهد بالاترین حجم سرمایه گذاری در ایران بوده ایم.

    سرمایه گذاری های خارجی انجام شده در ایران طی سال های 72 تا پایان فروردین ماه سال جاری در بخش کشاورزی شامل 6 طرح به 21 میلیون و125 هزار دلار، در بخش معدن با 9 طرح به یک میلیارد و 946 میلیون و 335 هزار دلار، در بخش صنعت، با 236 طرح به 12 میلیارد و 583 میلیون و 987 هزاردلار، در بخش آب، برق و گاز با 7 طرح به 4 میلیارد و 639 میلیون و834 هزاردلار، در بخش ساختمان با 37 طرح به 697 میلیون و 585 هزار دلار، در بخش حمل و نقل ارتباطات با 8 طرح به یک میلیارد و 611 میلیون و 759 هزاردلار ، در بخش خدمات با 30 طرح به 2 میلیارد و 875 میلیون و 205 هزاردلار و سایر بخ ها با 3 طرح به 6 میلیون و 70 هزار دلار رسیده است.

  3. #3
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2009/07/27
    نوشته ها
    8,031

    پیش فرض

    شهر الکترونیک
    نویسنده : علی رضا دولت شناس -- تماس با نویسنده مقاله
    درباره نویسنده:
    مترجم:
    کلمات کلیدی:
    خلاصه : اندک زمانی است که از انفجار عظیم در عرصه علم و تکنولوﮋی و انقلاب دیجیتال گذرد.نکته قابل توجه سرعت توسعه عناصر این پدیده همچون ارتباطات و فناوری اطلاعات است که در بعد زمانی کمتر از یک دهه جهان را متاثر از خود کرده است. به دنبال آن سیل خروشان Eها، حیات سنتی بشر رفته رفته وارد جایگاهی شگفت انگیز به نام زندگی الکترونیکی شده و ابعاد اقتصادی، اجتماعی و سیاسی را دگرگون کرده است. بنابراین همزیستی و اجتماع که از ضروریات برقراری ارتباطات به عنوان اصول اولیه جامع اطلاعاتی است در محلی به نام شهرالکترونیکی جلوه گر می شود. با توجه به تفاسیر بالا و اهمیت این موضوع و افزایش روبه رشد آن در جهان و خصوصا در کشور ما اینجانب تصمیم گرفتم در مورد شهر الکترونیک تحقیق کنم. در این تحقیق که حاصل تلاش های بنده در چند هفته در اینترنت و چند کتاب مرتبط هست در ابتدا تعریفی از شهر الکترونیک (بلدیه الکترونیک) گفته شده است که عبارت است از :"شهری است که در اداره امور شهروندان شامل خدمات و سرویس های دولتی و سازمان های بخش خصوصی بصورت بر خط (online) و بطور شبانه روزی، در هفت روز هفته با کی
    متن کامل :

    بلدیه الکترونیک (تعریف الکترونیک):

    امروزه کامپیوتر چنان در زندگی روزمره ما جا یافته که تصور زندگی بدون رایانه غیر ممکن است. حالا همه ما به شنیدن پسوند الکترونیکی و هوشمند بعد از انواع واقسام پدیده ها عادت کرده ایم:کارتهای هوشمند، بانکداری ا لکترونیک، آموزش ا لکترونیک، سلامت ا لکترونیک، تجارت الکترونیک، دولت ا لکترونیک و وقتی همه چیز در یک شهر الکترونیک می شود، در نهایت آن شهر به یک شهرالکترونیک یا هوشمند تبد یل می شود.

    مطابق تعریف کارشناسان، شهر الکترونیکی شهری است که در آن از ابزار ICT نظیر برنامه های کاربردی و کامپیوتر برای افزایش کارایی و اثر بخشی خدمات به مردم، بنگاههای اقتصادی وکارمندان دیگر بخشهای دولت استفاده می شود.

    این کار از طریق خرید ، فروش و مبادله کالا ، خدمات و اطلاعات در بستری از شبکه های کامپیوتری بخصوص اینترنت صورت میگیرد.در یک شهر هوشمند، کلیه اطلاعات و خدمات به صورت الکترونیک به مردم ارائه می شود. در حال حاضرنمونه های چندانی از شهر های تمام هوشمند در جهان وجود ندارد. همان طوری که تصور وجود شهری که به طور کامل از وجود رایانه و خدمات الکترونیک بی بهره باشد، تقریبا غیر ممکن است.

    اکنون شهرها بر حسب میزان استفاده از خدمات ا لکترونیک طبقه بندی می شوند. در برخی از مناطق دنیا مانند آمریکا نمونه های موفقی از شهرهای ا لکترونیک وجود دارند. ایجاد شهر های هوشمند یکی از مهمترین اهداف فناوری اطلاعات ا ست.

    ایجاد شهرهای ا لکترونیک فواید زیادی به دنبال دارد که از مهمترین آنها می توان به کاهش هزینه، افزایش درآمدها، افزا یش کیفیت خدمات و کاهش زمان دسترسی به خدمات و بالا بردن میزان دسترسی به خدمات اشاره کرد. کاهش میزان آلودگی هوا و ترا فیک و همچنین شفاف کردن اطلاعات و مراحل و انجام خدمات و قوانین وجلوگیری از اعمال سلیقه کارمندان از دیگر مزایای شهر الکترونیک است.اساس شهر الکترونیکی بهره گیری از رسانه های الکترونیکی و بهره وری از اینترنت در جهت کمک به تسهیل امور شهروندان است.

    در ایجاد شهر الکترونیک ایجاد سه بخش:دولت ا لکترونیک، تجارت الکترونیک و آموزش الکترونیک الزامی است. در این مقاله سعی خواهد شد این سه بخش هرچند به اختصار مورد بررسی قرار گیرند.

    دولت ا لکترونیک:

    دولت الکترونیک استفاده از فنآوری اطلاعات و ارتباطات برای ‌ایجاد تحول در ساختار عملكردی دولتها می باشد. دولت الکترونیک بر خلاف رویکردی که در بسیاری از کشورهای در حال توسعه و به ویژه خاورمیانه مشاهده می شود دادن رایانه به مقامات و کارمندان، اتوماتیک کردن رویه های عملی قدیمی یا صرفا ارائه الکترونیک اطلاعات نهادها و وزارتخانه ها یا ایجاد وب سایت های وزارتخانه ای نیست. بلكه دولت الکترونیک عبارت است از متحول کردن دولت و فرایند كشورداری از طریق قابل دسترس تر، کارآمدتر و پاسخگوتر کردن آن و ارائه اطلاعات و خدمات به شهروندان و سایر نهادهای دولتی با استفاده از فنآوری اطلاعات و ارتباطات (ICT).

    دولت الکترونیک اشاره به استفاده نمایندگان دولت از تکنولوژی اطلاعات که قادر است روابط با شهروندان ، تجار ودیگر بازوهای دولت را گسترش و ارتقاء دهد، می باشد.

    دولت الکترونیک نسبت به تعامل فعال دولت با شهروندان یا دولت با شرکت های تجاری بیشتر بر انتشار اطلاعات از طریق اینترنت متمرکز شده است. پیش بینی (Forecasting) ، بی شک یک فرایند کلیدی در مدیریت اجرایی است و اساس آن بر فراوانی داده هایی است که قبلا حاصل شده است .بنابراین ، سیستم های پیش بینی بیش از هر چیز برای یک دولت کارا ضروری است . بخش هایی مانند مدیریت خدمات درمانی ، بازار دارائی های غیر منقول و بازارهای تجاری و مالی بیشترین نیاز را به پیش بینی های نزدیک به واقعیت دارند. در قرن بیست و یکم پیش بینی الکترونیک جایگزین پیش بینی های سنتی شده است و در واقع به یک قسمت لازم الاجرا و غیر قابل انکار در دولت الکترونیک تبدیل شده است که به سرعت دنیای کامپیوتر را تغییر می دهد.

    در زیرمیزان کارایی خدمات دولت الکترونیک در کشورهای مختلف جهان با یکدیگرمقایسه شده اند:

    مجمع جهانی اقتصاد یا World Economic Forum گزارشی را منتشر کرده است که در قالب آن نقاط ضعف و قوت برنامه‌های ملی ICT در کشورهای مختلف جهان مورد بررسی قرار گرفته است. بر اساس گزارش سازمان ملل متحد در مورد میزان کارآیی خدمات دولت الکترونیک در کشورهای مختلف جهان، ایران در این زمینه رتبه صد و پانزده را به خود اختصاص داده بود.
    اما این بار مجمع جهانی اقتصاد که یکی از نهادهای اقتصادی معتبر در سطح دنیا محسوب می‌شود گزارشی را با عنوان Global Information Technology منتشر کرده است که در قالب آن نقاط ضعف و قوت برنامه‌های ملی ICT در کشورهای مختلف جهان مورد بررسی قرار گرفته است و ۱٠٤ کشور جهان در این زمینه به ترتیب رتبه‌بندی شده‌اند.

    کشور سنگاپور به بهترین ارائه دهنده فناوری ارتباطات و اطلاعات در جهان مبدل شده است بر طبق گزارش یاد شده که از طریق سایت WWW.Weforum.org قابل مشاهده و دسترسی است کشور سنگاپور به بهترین ارائه دهنده فناوری ارتباطات و اطلاعات در جهان مبدل شده است .این گزارش نشان می‌دهد که آمریکا پس از کشورهای ایسلند، فنلاند و دانمارک در رتبه پنجم قرار دارد.

    آنچه که باعث شده سنگاپور رتبه اول را به خود اختصاص دهد، برتری آن در زمینه ریاضیات و ارائه آموزش‌های گوناگون، هزینه پایین برقراری مکالمات تلفنی، خرید و نصب تجهیزات لازم برای پیشبرد فناوری اطلاعات و ارتباطات و نیز اولویتی است که دولت سنگاپور برای ICT در سطح ملی قائل شده است.

    با وجود آن که سنگاپور رتبه اول این گزارش را به خود اختصاص داده، ایالات متحده هنوز در زمینه برخی شاخص‌ها مانند آمادگی تجاری و برتری در پژوهش‌های علمی پیشتاز است.
    اعضای مجمع جهانی اقتصاد که مقر آن در شهر ژنو است را برخی از بزرگترین شرکت‌های تجاری خصوصی جهان تشکیل می‌دهند و آنان برای تهیه این گزارش مجموعه‌ای از فاکتورهای گوناگون را که به برخی از آنها اشاره شده مورد بررسی قرار داده‌اند.

    لازم به ذکر است که برطبق این گزارش کشورهای سوئد، هنگ کنگ، ژاپن، سوئیس، کانادا، استرالیا، انگلستان، نروژ، آلمان، تایوان، هلند، لوکزامبورگ، رژیم صهیونیستی، اتریش، فرانسه و نیوزیلند به ترتیب رتبه‌های ششم تا بیستم را به خود اختصاص داده‌اند.

    در میان کشورهای اروپای مرکزی و شرقی استونی با کسب رتبه ٢۵ در صدر قرار گرفت و شیلی نیز در میان کشورهای آمریکای لاتین در مقام ۳٥ قرار دارد و بهترین رتبه را در این قاره کسب کرده است.

    تجارت الکترونیک:

    در دنیای امروز و در حالی که با حجم عظیم تبادلات الکترونیکی رو به رو هستیم تجارت الکترونیک جزء لاینفک دنیای الکترونیکی قرار گرفته است. امروزه فروشگاهای بزرگ به آسانی محصولات خود را از طریق اینترنت به فروش می گذارند و شرکت ها تبادلات عظیم خود را بر روی اینترنت سامان بخشیده اند. دنیای تجارت الکترونیک دنیای وسیعی است که درایران امروز به آن توجهی نمی شود. شاخه های تجارت الکترونیک امروزه بقدری گسترده شده که شرکتها دیگر در زمینه خاصی در این مقوله در سطح بین الملی فعالیت میکنند. سرمایه گذاری - بازاریابی الکترونیک - پرداخت های الکترونیک - فروشگاهای آنلاین -بازارهای بزرگ حراجی و ... همه و همه تنها گوشهایی از وسعت تجارت الکترونیک را شامل می گردد . شاید دلیل ضعف کشور ما در زمینه تجارت الکترونیک مربوط به پول الکترونیک باشد که در ذیل به آن می پردازیم:

    از دهه‌ي ‌٩٠ ميلادي، هنگامي‌كه گسترش و پذيرش اينترنت از سوي تاجران و فروشندگان صورت گرفت، مردم در انتظار برچيده شدن پول و حساب و كتاب‌هاي فيزيكي و دستي در آينده‌اي نه چندان دور بودند.اما وقتي فعاليت تجارت الكترونيكي در سال ‌٢٠٠٠ با كاهش قابل توجهي مواجه شد، بعضي از كارشناسان بر اين عقيده تاكيد كردند كه پول ديجيتال رويايي بيش نخواهد بود ولي ادامه‌ي روند، حركت موفقيت آميز پرداخت آنلاين و پذيرش پول الكترونيك از سوي ‌١٥ ميليون نفر از مردم ژاپن، به جهانيان آموخت كه زمان استفاده از اسكناس‌هاي كاغذي رو به پايان است.

    در واقع اوج جنبش پول الكترونيك به اواسط دهه‌ي‌٩٠ ميلادي برمي‌گردد، در آن زمان بود كه مردم رفته رفته به سيستم بانكداري الكترونيك و استفاده از كارت‌هاي اعتباري علاقه‌مند شدند. گرايش مشتريان آنلاين نسبت به تبديل شدن پول سنتي به پول ديجيتال شبيه به يك انقلاب بزرگ براي تجارت جهاني است. پول الكترونيك اين قابليت را دارد تا به صورت offline در كارت‌هاي قرار گرفته در يك تراشه، كارت‌هاي كوچك يا در"‌هارددرايو" يك رايانه ذخيره شود.
    در حالي كه مردم ضعف ارتباطي دولت‌ها را حس كرده بودند و بسياري از فروشندگان و تاجران نسبت به بكارگيري پول آنلاين شك وترديد داشتند، بسياري شركت‌ها به استفاده از اين فناوري جديد تن دادند. به طور كلي امروز دنيا شاهد گسترش شديد تجارت الكترونيك و جايگزيني پول الكترونيك به جاي پول كاغذي است.

    ازجمله مزاياي استفاده از تجارت الكترونيك و پول ديجيتال، صرفه جويي در وقت، سرعت در تبادلات تجارتي و حذف هزينه‌هاي چاپ و... است.البته انتظار مي‌رفت با روي كارآمدن پول الكترونيك، بشر از شر حمل ونقل كاغذي و ناامني‌هاي مربوط به آن خلاصي يابد. البته اولين هدف قابل دسترسي شد و تنها به ياد سپاري يك كلمه رمز كارت اعتباري، جايگزين حجم زياد پول‌هاي فيزيكي و كاغذي شد، اما پول الكترونيك نتوانست امنيت لازم را به ارمغان آورد. چرا كه هكرهاي موذي هر روز با ترفند جديدي چشم به حساب‌هاي الكترونيك كاربران اينترنت دوخته‌اند. در نظر داشته باشيد كه با استفاده از پول الكترونيك، موضوع پول‌هاي تقلبي نيز به كنار مي‌رود. خلاصه اين كه مزاياي استفاده از پول الكترونيك بسيار زياد است، و البته معايبي نيز دارد، اما مهم اين است كه به نظر مي‌رسد زمان وداع با پول‌هاي كاغذي فرا رسيده است.

    پول الكترونيكي به چند طريق به كارآمدتر شدن مبادلات كمك خواهد كرد از آنجا كه هزينه نقل وانتقال پول الكترونيكي از طريق اينترنت نسبت به سيستم بانكداري سنتي ارزانتر است،‌ پول الكترونيكي مبادلات را ارزانتر خواهد كرد. براي انتقال پول به روش سنتي، بانك‌هاي مرسوم، شعب، كارمندان، دستگاه‌هاي تحويل دار خودكار و سيستم‌هاي مبادله الكترونيكي مخصوص بسياري را نگهداري مي‌كنند كه هزينه‌هاي سربار همه اين تشريفات اداري، بخشي از كارمزد نقل وانتقال پول و پرداخت‌هاي كارت اعتباري را تشكيل مي‌دهد. درحالي كه هزينه نقل وانتقال پول الكترونيكي به دليل استفاده از شبكه اينترنت موجود و رايانه‌هاي شخصي استفاده ‌كنندگان، بسيار كمتر و شايد نزديك به صفر است.

    اينترنت هيچ مرز سياسي نمي‌شناسد و پول الكترونيكي نيز بدون مرز است.

    بنابراين هزينه انتقال پول الكترونيكي در داخل يك كشور با هزينه انتقال آن بين كشورهاي مختلف برابر است در نتيجه هزينه بسيار زياد كنوني‌ نقل و انتقال بين‌المللي پول نسبت به نقل و انتقال آن در داخل يك كشور معين، به طور قابل توجهي كاهش خواهد يافت. وجوه پول الكترونيكي به طور بالقوه مي‌تواند به وسيله هر شخصي كه به اينترنت و يك بانك اينترنتي دسترسي دارد مورد استفاده قرار گيرد. به علاوه در حالي‌كه پرداخت‌هاي كارت اعتباري به فروشگاه‌هاي مجاز محدود است، پول الكترونيكي پرداخت‌هاي شخص به شخص را نيز امكان پذير مي‌سازد. پيدايش پول الكترونيكي نوعي انقلاب پولي در اقتصاد امروزي و نسل‌هاي برتر اقتصاد پولي محسوب مي‌شود و با تكميل فرايند اعتماد سازي اركان اقتصادي خرد و كلان به استفاده از اين پول، دامنه تحولات آن بيشتر خواهد شد.

    آموزش ا لکترونیک:

    آموزش مهمترين اهرم اثربخش براي افزايش مــــوفقيت اقتصادي و رشد نيروي كار آموزش ديده است. درست است كه درسالهای آينده فناوري تغيير مي كند اما حقيقت آن است كه فناوري همواره به عنوان يك ابزار باقي خواهد ماند. مهمترين جزء در كلاسهاي درس ما همان چيزي باقي خواهدماند كه امروز هست: معلمــان. معلماني كه با علاقه و فكر مي خواهند از فناوري براي آزادساز استعدادهاي بشري و آموزش فكر و شخصيت دانش آمـــوزان استفاده كنند. معلم است كه مي دانـــد چگونه آتش فكر دانش آموز را شعله ور سازد، تفكرش را شكل دهد و استعدادهايش را شكوفا سازد. در اين ميان فناوري يك وسيله براي اوست. رايانه تنها وقتي قدرتمند است كه فكر معلمان قدرتمند باشد. پس فناوري تنها يك ابزار است براي رسيدن به هدف و خود به تنهايي نمي تواند هدف باشد.

    در آموزش الکترونیک شركتهــــــا، فرهيختگان، مربيان و معلمان مي توانند با يكديگر كار كنند. هرچه فناوران و معلمان بيشتر با هم باشند و بيشتر با هم كار كنند، استعـــــدادهاي دانش آموزان بيشتر شكوفا مي گردد، اقتصاد قويتر مي شود و كشور نيرو مي گيرد.

    بدون در نظر گرفتن زيرساختهاي آموزش مجازي و اهداف آن، نمي توان به پياده سازي و اثربخشي آن اميدوار بود. لازم است قبل از هر گونه تصميم گيري، اين زير ساختارها را شناسايي و سپس نسبت به پياده سازي آن در راستاي اهداف آموزش مجازي اقدام نمود. شايان ذكر است اهداف آموزش مجازي با آموزش از راه دور اگر چه سنخيت دارد ولي متفاوت مي باشد. بحث آموزش مجازي در ايران جزو بحثهاي روز است و اكثر صاحب نظران در اين باره اظهار نظر مي كنند. اما در مورد آموزش مجازي اگر بخواهيم اصولي به آن بپردازيم بايد به يك سري نكات كه زير ساختهاي آن هستند توجه كنيم، اين زير ساختها عبارتند از: ۱- زير ساختهاي "مخابراتي" كه هر چند در ايران امكانات مخابراتي مطلوب نيست ولي با ورود تكنولوژيهاي نوين در آينده نزديك اين ضعف برطرف خواهد شد و به احتمال قوي اين بخش جلوتر از ساير بخشهاي آموزش مجازي خواهد بود ولي متاسفانه در حال حاضر اساس كار آموزش مجازي را بر همين نكته يعني تهيه سخت افزار و ايجاد ارتباطات مخابراتي گذاشته اند. ٢- دومين مسئله " فنون همكاري" و يكي از مهمترين زير ساختها است. اين مبحثي است كه اروپائيها خود حتي بيشتر از مفاد آموزشي روي آن تاكيد دارند. به عنوان مثال فردي كه پشت كامپيوتر نشسته و از طريق اينترنت در رشته اي دكترا گرفته است يعني فردي كه ارتباطات اجتماعي نداشته چگونه ميتواند فردا مدير موسسه يا سازماني شود كه ٣٠ يا ٤٠ نفر كارمند دارد و آن را هدايت و رهبري كند. "فنون همكاري" حتي در بخش مطالعات دسته جمعي و همكاري روي متون در درسها هم مطرح است. ۳- نكته بعدي " مفاد آموزشي" است. مفاد آموزشي در آموزش مجازي با آموزش سنتي كاملا متفاوت است و با همين مفاد اگر بخواهيم آموزش مجازي راه بيندازيم اشتباه محض خواهد بود. مفهوم آموزش مجازي، تنها تبديل متون درسي سنتي به متون كامپيوتري نيست .هدف آموزش مجازي، تبديل آموزش سنتي به مجازي نيست بلكه آموزشهاي تخصصي با شيوه هاي مدرن است. شعار آموزش مجازي آموزش براي همه كس و براي همه سنين است. ما بايد ببينيم امكان ارائه چه چيزهايي از طريق آموزش سنتي وجود ندارد كه آنها را از طريق آموزش مجازي ارائه كنيم. ما بايد از امكانات در جهت بهبود، نه جايگزين كردن آنها استفاده كنيم. در خصوص ساير كاربردهاي آموزش مجازي ما حتي ميتوانيم براي افزايش مهارت كارمندان و كارگران از اين شيوه استفاده كنيم و آموزشهاي خاصي را براي شاغلين در سازمانها، براي به روز كردن اطلاعات و مهارتهايشان ارائه دهيم. آموزش مجازي هرگز جايگزين آموزش سنتي نخواهد شد. به همين دليل براي آموزش مجازي يا بايد وزارتخانه جداگانه اي داشته باشيم يا اين كه آن را مستقيما در يك زيرشاخه مستقل زير نظر "آموزش عالي" يا IT قرار دهيم، علاوه بر اين، امكانات مخابراتي ما هنوز در حدي نيست كه بتوان به طور كامل از آموزش مجازي در همه شهرها استفاده كرد. هر چند همانطور كه قبلا گفتم با ورود تكنولوژي جديد اين مسئله قابل حل است. در حال حاضر اكثر دانشگاههاي بزرگ دنيا در ايران نمايندگي تاسيس كرده اند. گر چه وزارت علوم آنها را قبول ندارد و به رسميت نميشناسد ولي آنها اين كار، يعني آموزش مجازي را با گرفتن دانشجو شروع كرده اند. در شهرهاي بزرگ چند مركز آموزش مجازي وجود دارد كه مردم هم جذب آنها شده اند. درحال حاضر نميتوان مانع افراد شد كه در دانشگاه مجازي كمبريج، آكسفورد يا استراليا درس نخوانند.

    در مطالب فوق سعی کردیم سه بخش: دولت الکترونیک، تجارت الکترونیک و آموزش الکترونیک را که برای ایجاد شهر الکترونیکی الزامی است مورد بررسی قرار دهیم.

    برای فراهم شدن این شاخه ها توجه به زیر ساختهای تکنولوژیکی، منابع انسانی و زیر ساخت فرهنگی از اهمیت ویژه ای برخوردار ا ست .برای ایجاد زیر ساخت تکنولوژیکی باید دسترسی به ابزارفناوری اطلاعات وتجهیزات لازم فنی ومخابراتی آماده شود ومردم دسترسی آسان به اینترنت داشته باشند ونرخ استفاده از اینترنت بالا رود.در زمینه منابع انسانی باید متخصصان ITوفرایندها به حد لازم در جامعه آموزش ببینند و وجود داشته باشند.از طرفی مردم برای استفاده از تکنولوژی های جدید آمادگی های لازم را داشته باشند و به عبارتی زیر ساخت فرهنگی برای ایجاد شهر الکترونیک مهیا باشد.

    زیر ساخت ها:

    اما برای ایجاد یک شهر هوشمند چه باید کرد؟ متخصصان به این سوال این گونه پاسخ می دهند که در کنار ایجاد زیر ساخت های لازم باید در ارائه خدمات اصلاح صورت گیرد. این بدین معناست که باید در تمام امور با استفاده از مهندسی مجدد فرایند ها اصلاح شود و در تمام امور تغیر و تحول های لا زم به وجود آید نه اینکه ارائه خدمات با وضع موجود به صورت الکترونیکی تبد یل شود از طرفی در کنار این تغییر و تحولها مجهز بودن به مدیریت و تغییر تحول نقش بسزایی دارد.

    چون همواره کارمندانی وجود دارند که از ترس از دست دادن شغل خود با ورود تکنولوژی های جدید یا بی حوصله در یاد گیری اصولی که لازمه این تغیرات است ، با این تغیرات مقابله می کنند.در کنار این موارد لازم است از برنامه های کاربردی مناسبی استفاده شود تا قشرهای مختلف شهروندان تجارت های مختلف و... را در نظر بگیرد و زیرساخت ها را با توجه به سیاست های کلان و طرح های جامع به کار اندازد.

    برای ایجاد شهر الکترونیکی باید دسترسی مناسبی به سیستم وجود داشته باشد ودر ضمن سیستم ها از امنیت بالایی بر خوردار باشند تا همه اعم از شهروندان، کارمندان و صاحبان صنایع و بازرگانان به این سیستم اعتماد کنند همچنین خدمات باید به گونه ای ارائه شود که به راحتی مورد استفاده قرار گیرند.

    در جوامعی چون جامعه ایران که سواد کامپیوتری چندان بالا نیست، ارائه خدمات نباید به گونه ای باشد که دسترسی به خدمات مستلزم داشتن دانش زیاد کامپیوتر باشد. از سوی دیکر در ابتدای امر باید خدماتی برای ارائه به روشهای جدید انتخاب شوند که جذابیت داشته باشند و از سوی دیگر بسیار مورد استفاده مردم باشند. همچنین خدماتی برای این کار انتخاب شوند که اجرای آنها به شیوه سنتی مشکل ساز باشد واز سوی دیگر به راحتی قابلیت ارائه در فرم الکترونیک را داشته باشند.به این ترتیب تجربه های ا ول برای مردم جذابیت لازم را به همراه دارند و مردم به استفاده از خدمات نوین تشویق می شوند.

    اجرای تبلیغات به منظور ایجاد انگیزه نیز شیوه ای است که به همه گیر شدن استفاده از خدمات الکترونیکی کمک می کند. مثلا در نظر گرفتن تخفیف ویژه برای خرید الکترونیک به جای استفاده از پول می تواند روش مناسبی برای این منظور باشد.

    نیاز به ایجاد شهر الکترونیک:

    ازدحام و تراکم جمعيت هاي بزرگ و تفاوت جمعيت شب و روز در شهرهايي مثل تهران، همراه با آلودگي گسترده نور، صدا، هوا و فضا و مسئله ترافيک و زمان، منشاء يافتن چاره اي براي کاهش آلام ناشي از زندگي در اينگونه شهرها شده است. مهمترين مسئله در اين شهر ها حرکت جمعيت است. حرکت جمعيت اعم از حرکت با وسيله نقليه و يا ازدحام جمعيت در مراکز فروش و خدمات اداري و رفاهي شهر، علت اصلي بسياري از "مسائل شهري" اعم از مسائل انساني شهري و يا حوادث و سوانح شهري در شهرهاي بزرگ مي باشد. با ظهور صنعت همزمان ارتباطات، کامپيوتر و بدنبال آن ارتباطات شبکه اي در قالب اينترنت فضاي جديدي براي شهر بوجود آمد که از آن تعبير به "شهر مجازي" مي شود. ظهور شهر مجازي در درجه اول موجب کاهش "حرکت جمعيت" در شهر واقعي و در درجه بعدي "فضاهاي همزمان" را بدون فرسايش و اصطکاک با يک هندسه موازي امکان پذير مي سازد. در واقع دو فضائي شدن شهر در فضاي واقعي و فضاي مجازي، نوعي "مديريت کنترل حرکت جمعيت شهري" محسوب مي شود که تلاش مي کند با عقلاني کردن روند حرکت جمعيت شهر آرامتر، کم هزينه تر و برخوردار از امنيت شهري و امنيت رواني شهروندان را فراهم کند.در شهر مجازي، خدمات اطلاعاتي بدون هيچ محدوديت زماني و مکاني انجام مي شود. مفهوم شهر و دولت مقيد به ساعت کار اداري، تبديل به شهر و دولت ٢٤ ساعته در هفت روز هفته مي شود و شهروندان در همه ساعات و دقايق روز امکان بهره مندي از خدمات دولتي و شهري را خواهند داشت. در اين فضاي جديد ديگر مفهوم بازکردن و بستن دروازه شهر و يا تقسيمات شهري بر اساس ميدان، خيابان و کوچه و يا اساسا معماري مبتني بر مکان محوري به پايان مي رسد، بلکه معماري فضاي مجازي مبتني بر تغيير تکنولوژيکي زمان و مکان است و ساخت هاي قابل دسترسي همزمان براي همگان است

  4. #4
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2009/07/27
    نوشته ها
    8,031

    پیش فرض

    شهر الکترونیک -شهر مجازی

    - شهر الکترونیکی در ایران (تهران)

    برخی کارشناسان شهر مجازی را این چنین تعریف کرده اند : شهری که تمام ظرفیت های آن امکان تبدیل به فرآ یند اطلاعاتی را دارا باشد وبتواند به فضای مجازی منتقل کند .

    خط مشی های شهر مجازی به موضوع ترددهای بین شهری به این صورت نگاه می کند که آیا امکان انتقال به فضای مجازی را دارد و آیا این فرایند ها با کلیک موس امکان پذیر است؟

    امروزه شاهدیم که دردنیای توسعه یافته ، شهر های بزرگ به سمت الکترونیکی شدن پیش رفتند ونمونه مشخص از این شهرهای بزرگ، شهر سئول پایتخت کره جنوبی و شهر تورنتو،در کانادا وهنگ کنگ به عنوان یک شهر کاملا الکترونیکی مطرح است. هر روز به ترافیک شهر تهران افزوده می شود و آلودگی هوا نیز افزایش می یاد و هیچ راه دیگری به جز توسعه شهر الکترونیکی امکان حل مشکل تهران را در این خصوص ندارد. اگر در این رابطه دولت و سایر دستگاه های اجرایی همکاری کنند می توان امید داشت که با اجرایی شدن طرح الکترونیکی تهران بسیاری از مشکلات کاهش یابد، چون تجربه شهر الکترونیکی در دنیا فراوان است و می توان با مطالعات آنها شهر الکترونیکی تهران را با دیدگاهی نو مطالعه و برنامه ریزی کرد.

    دسترسی٢٤ساعته به خدمات شهری ،افزایش مشارکت مردم در اداره شهر،کاهش ترافیک شهری با توجه به توسعه تجارت ودولت ا لکترونیکی و خدمات شهرداری online ،کاهش آلودگی هوا بر اثر کاهش ترافیک از جمله مزایای این گونه شهرها هستند. همسو کردن سرمایه های شهرداری به توجه به نیاز واقعی شهروندان، صرف جویی در وقت وصرف انرژی کاهش فساد اداری وشفاف سازی برنامه ها را از دیگر مزایای این نوع شهرها هستند.

    در کلان شهری مثل تهران که از قوانین شهر سازی برای گسترش خود استفاده نکرده است ، حرکت به سمت سرویس های الکترونیکی مفید بوده و حجم زیادی از حرکت های غیر ضروری را کاهش می دهد.

    ایجاد شهر الکترونیکی مستلزم سرمایه گذاری زیادی است و در صورت همکاری وزارت ICTاین مشکل قابل حل است. همچنین محدودیت نرم افزاری در این زمینه وجود دارد از طرف دیگر دسترسی به اینترنت وشکاف دیجیتالی موجود در تهران از دیکر چالش ها است چون فقط بخش کوچکی از مردم تهران به اینترنت دسترسی دارند.

    عقب بودن فرهنگی مردم ونداشتن آشنایی کافی با اینترنت را برای مخاطبان از دلایل ضعف زیر ساخت اجتماعی می توان برشمرد.اگر مخاطبان عام متولی اصلی IT نباشند وبه فرهنگ استفاده از اینترنت نا آشنا باشند در مقابل تغییرات مقاومت می کنند، به همین خاطر آموزش وفرهنگ سازی برای افرادجامعه ازاولویت خاصی برخوردار است ونظام کارآمد از راه دور جزو مهمترن فعالیت ها برای ایجاد یک شهر الکترونیکی است همچنین برای داشتن شهر الکترونیکی بر مبنای توسعه شهر تهران باید تمامی زیر ساخت ها را با هم داشته باشیم. افزایش نفوذ اینترنت وسرمایه گذاری در زیر ساخت ICT از زیر ساختهای الکترونیکی مورد نیاز شهر الکترونیکی است، گسترش خدمات الکترونیکی و تربیت افراد مستعد در زمینه ICT نیزاز زیرساخت های الکترونیکی محسوب می شوند که شهرهای مطلوبی برای کسب و کار ایجاد کنند. همچنین وجود استانداردهای امنیتی از زیر ساخت های تکنو لوژیکی برای ایجاد شهر الکترونیکی است.

    در کشور ما نسبت کیفیت و قیمت نسبت خوبی نیست،گرانی سرویس ها با هزینه های زیادی که صرف می کنند سرویس بی کیفیتی ارایه می دهند که نشان دهنده پایین بودن اینترنت از لحاظ فنی است. وجود سرویس های الکترونیکی مستلزم نوعی هماهنگی بین حداقل امکانات اساسی می باشد تا سرویس هماهنگی را به شهروندان ارایه دهند ومدیریت مطمئن مورد نیاز را در اختیار مردم قرار دهند. وجود سرویس های ADSL و اینترنت دائمی بدون قطعی از ضروریات ایجاد شهرهای الکترونیکی است. و باید در این شهر مراکز مخابراتی ارتقا یابد نه ظرفیت تعداد مشترکان، چرا که با نبود زیرساخت های شبکه نمی تواند به شاخ و برگ شهر مجازی رسید و باید سیستم حمایت کنندهای برای برآوردن توقعات کاربران از اینترنت باشد .

    وجود شهرک های الکترونیکی امکان بازار یابی مجازی را در اختیار شهر وند قرار می دهند تا او بتواند از طریق وب سایت ها کالاهای خود را عرضه کند همچنین با حضور در بازارهای مجازی به خرید کالای مورد نیاز خود بپردازد.

    مشکلات مدیریتی در هر کسب و کاری مطرح است و با ایجاد کار گاههای آموزشی و بین المللی می توان نگرش مدیران را به سمت ایجاد شهر الکترونیک سوق داد. وجود این شهرکها از بروکراسی اداری می کاهد همچنین از برخی مشکلات مدیریتی در این زمینه کاسته خواهد شد هم اکنون ضریب اطمینان مردم نسبت به سیستم های الکترونیکی پائین است و وزارت مخابراط با ارتقا بخشیدن به قابلیت های امنیتی می تواند موفقیت این مسیر را تضمین نماید .

    تهران یک کلان شهر است ومدیریت پیچیده ای نیز بر آن حاکم است بنابراین ابزار ICT کمک می کند تا در مدیریت این کلان شهر موفق باشیم. با وضعیت و شرایط فعلی کشورمان در حوزه IT می توانیم در این عرصه وارد شویم و گامهای اولیه را برداریم.

    هر چند در بخش زیرساخت ها فقط زیرساخت های مخابراتی در این زمینه اکتفا نمی کند چون در کشورمان هنوز حتی امکان پرداخت پول الکترونیکی وجود ندارد، و همانطور که ذکر شد این از مهمترین فاکتور ها برای راه اندازی شهر الکترونیکی محسوب می شود.

    شهرالکترونیکی باید با هدف توسعه دانش وIT در داخل کشور باشد ودر این صورت است که می تواند با افزایش توان متخصصان دستاوردهای خوبی را برای کشورمان به همراه داشته باشد.

    ایجاد شهر الکترونیکی زمانی مفهوم واقعی خود را خواهد داشت که کلیه شهروندان بتوانند خدمات و سرویس های خود را از کلیه دستگاه های اجرایی به صورت الکترونیکی در یافت کنند.

    هرچند تحقق یک شهر تمام الکترونیک همانند رویا به نظر می رسد. ولی کارشناسان و دانشمندان به موفقیتهای بزرگی در این زمینه ها دست یافته اند از آنجمله می توان ایجاد شهر های الکترونیکی لندن، لوس آنجلس، ونکوور، توکيو و... را نام برد. اما یک شهر در حال ساخت که شاید بعنوان اولین شهر تمام الکترونیک مطرح گردد شهر نیوسونگدو در کره جنوبی است هرچند پروژه ساخت این شهر در سال ٢٠۱٤ پایان می پذیرد باید صبر کرد و دید سرانجام شهرتمام الکترونیک به کجا می رسد.

    مراحل پیاده سازی شهر الکترونیک:

    اجرای شهر الکترونیک در چند مرحله انجام می شود: پیدایش، ارتقا، تعامل، تراکنش، یکپارچه سازی. در اجرای شهر الکترونیکی ، باید به طرح شیوه زندگی الکترونیک ودر خور عصر توجه داشت و باید توجه کرد که سبک زندگی سنتی برای جامعه اطلاعاتی تضادها و ناهنجاری هی خاصی را به دنبال خواهد داشت. بنابراین ، هر الگوی مناسب زندگی، با توجه به شرایط فرهنگی و اجتماعی جامعه مورد نظر و مناسب در جامعه اطلاعاتی، یکی از برنامه های شهرهای الکترونیک است. توسعه شهرهای الکترونیک دستاورد های بسیاری را برای شهروندان وسازمان های شهری و دیگر بهره برداران از شهر ها داشته است.
    برخی از فعالیت ها در شهر الکترونیک:

    ۱. فعالیت های بانکی: مثل پرداخت قبوض، برداشت پول از حساب، انتقال پول،......

    ٢.فعالیت های اداری: مثل ثبت اسناد واملاک، در خواست پاسپورت، ....

    ٣. فعالیت های تجاری: مثل خرید و فروش کالا، موسیقی، فیلم و مواد غذایی،.....

    ٤. فعالیت های تفریحی: مثل بازی های رایانه ای، بازدید از گنجینه(موزه) هاو پارکها،....

    ٥.کسب اطلاعات:اخبار، روزنامه، نشریات، وضعیت آب و هوا، ترافیک شهری ، ساعات پرواز هواپیما ها،....

    ٦. فعالیت های علمی: تحقیق در مورد طرحها، ، یافتن مقاله، دسترسی به منابع معتبرو کتابخانه ها و کتاب ها و تالیفات جدید،....

    ٧. فعالیت های آموزشی: مدرسه و دانشگاه و سایر آموزشگا ها

    ۸. فعالیت های سیاسی: شرکت در انتخابات، اعلام نظر به مجلس و بخشهای سیاسی باز،....

    ٩. فعالیت های مسافرتی: رزرو بلیط سفر، رزرو هتل و کرایه خودرو

    ١٠. فعالیت های درمانی: مراجعه به پزشک، دریافت راهکار های ایمنی، اطلاع از تازه های پزشکی،....

    ۱۱.کاریابی و در خواست کار: آگاهی یافتن از فرصت های شغلی، پرکردن فرم در خواست، ارسال و گرفتن نتیجه،......

    ١٢. فعالیت های تصمیم گیری: بهترین و خلوت ترین مسیر در شهر برای رسیدن به مقصد، بهترین رستوران برای خوردن غذا، بهترین جاهای تفریحی،سایر بهترین ها

    مطمئنم اگر در کشور برنامه ریزی ها بر اساس اولویتهای جهانی و واقعیت های موجود جهان- که حرکت به سوی جامعه جهانی است- انجام شود اجرای شهر الکترونیک در اولویت قرار می گیرد.



    در متن زیر گشت و گذار در شهر الکترونیکی که احتمالا در اینده ای نزدیک محقق می شود بیان شده است:

    شروع سناریو، خروج از منزل

    صبح زماني كه از خواب برمي‌خيزيد، گزارش كاملي را از وضعيت سيستم‌هاي امنيتي، تسهيلات و وسايل منزل ‌تان از منشي الكترونيكي منزلتان دريافت خواهيد كرد. قبل از دوش گرفتن مي‌توانيد از طريق اينترنت به شبكه راديويي دلخواه ‌تان دسترسي داشته‌ باشيد و اخبار روزانه را بشنويد. هنگام ترك منزل بد نيست كه به سيستم خريد خانه سري بزنيد . البته اين سيستم به‌طور خودكار موجودي مايحتاج منزل را كنترل مي‌كند و در مواقع كمبود سفارش‌هاي لازم را ارسال ‌مي‌كند. پس از خريد ملزومات، قيمت آن‌ها به طور خودكار از كارت اعتباري شما كسر خواهد شد.

    شروع رانندگی در صبح

    وقتي اتومبيل ‌تان را روشن مي‌كنيد به ‌طور اتوماتيك آخرين وضعيت رفت و آمد در خيابان‌ها

    و ترافيك شهر را دريافت مي‌كنيد و بهترين مسير براي رسيدن به محل كار براي شما برنامه‌ريزي مي‌شود. هنگام رانندگي منشي الكترونيك شما، پيغام‌ها، قرارهاي ملاقات و كارهاي روزمره‌ تان را بررسي كرده و فعاليت‌هاي شما را برنامه‌ريزي مي‌كند.

    رانندگی در شهر الکترونیک

    وقتي در شهر الكترونيك رانندگي مي‌كنيد به ندرت به ترافيك‌هاي سنگين برمي‌خوريد. يك سيستم هوشمند كنترل ترافيك، رفت و آمدهاي شهري را طوري تنظيم مي‌كند كه شما كم‌ترين زمان‌هاي انتظار را پشت چراغ قرمز داشته باشيد. اتومبيل‌ها نيز به يك سيستم كنترل هوشمند مجهز هستند به طوري كه حداقل تخلفات شهري را شاهد خواهيد بود. تصادفات در شهر الكترونيك حداقل خواهد بود.

    زماني كه در يك شهر الكترونيك تصادفي رخ مي‌دهد اتومبيل به‌طور هوشمند يك پيغام به مركز اتفاقات شهري ارسال مي‌كند. يك سيستم موقعيت ‌ياب جغرافيايي تصوير دقيق و مشخصات محل تصادف را مشخص مي‌كند. مشخصات تصادف به همراه تصاوير محل تصادفات به اداره پليس و اورژانس ارسال مي‌شود و فوراً اقدامات لازم براي رسيدگي به تصادف و ارسال مجروحين به بيمارستان صورت مي‌گيرد. وقتي كه آمبولانس‌ در حال عزيمت به محل تصادف است به‌طور خودكار پيغام‌هايي را به چراغ‌هاي راهنماي مسير ارسال مي‌كند تا با تنظيم آنها كمترين توقفات ممكن را در طول مسير حركت به سمت بيمارستان نيز وضعيت بيمار به بيمارستان مخابره مي‌شود تا امكانات و تجهيزات لازم براي مداواي او قبل از رسيدن به بيمارستان فراهم شود.

    حضور در محل کار الکترونیکی

    هنگام ورود به شركت سيستم هوشمند ورود و خروج شركت، اطلاعات شما را كنترل و ساعت حضورتان را ثبت مي‌كند. كارتابل الكترونيكي شما تمامي نامه‌هاي الكترونيكي‌تان را براي بررسي آماده مي‌كند. نامه‌هايي كه به زبان‌هاي ديگر نوشته شده‌اند به زبان فارسي ترجمه مي‌گردد.

    ممكن است شما روز پركاري داشته‌ باشيد، چند قرار ملاقات و جلسه تمامي ساعات كاري شما را پر كند. ولي شما براي شركت در اين جلسه‌ها اصلاً محل كار خود را ترك نمی ‌كنيد. سيستم كنفرانس تصويري محل كار، حضور شما ار در تمامي جلسات ممكن خواهد ساخت. تمامي صورتجلسات نيز به صورت اتوماتيك و تصويري ضبط و نگه ‌داري خواهد شد.

    در زمان استراحت بين كار، نماينده هوشمند خريد شما، لباس مورد نظرتان را بر اساس سليقه و خواست ‌تان جست‌وجو مي‌كند و پيشنهادهاي مناسب را براي انتخاب به شما ارايه مي‌كند.

    براي بررسي وضعيت درسي فرزندتان مي‌توانيد از طريق سايت مدرسه مجازي عملكرد تحصيلي او را بررسي كنيد و يا با معلمان او ارتباط برقرار كنيد. منشي الكترونيكي شما طبق برنامه‌اي كه پيش از اين برايش مشخص كرده‌ايد مقدمات سفر آينده شما را فراهم كرده است. در اين حال مي‌توانيد كادوي تولد دوستتان را سفارش دهيد.



    یک کار در شهر الکترونیکی

    قبل از جلسه با نمايندگي يكي از شركت‌هاي تجاري، مي‌توانيد اطلاعات مفيدي در مورد شركت مورد نظر، حيطه عملكردش، وضعيت بازار و زمينه فعاليت شركت به ‌دست آوريد. اگر به شبكه پشتيبان تصميم‌ گيري شركت دسترسي داشته باشيد احتمالاً گزارش‌هاي آماري و اطلاعات مفيد و مناسب ديگري نيز در اين زمينه به ‌دست خواهيد آورد.

    زماني كه كارهاي روزمره‌ تان به پايان رسيد، سيستم هوشمند جست‌وجوي شما، اعلام مي‌كند كه تعدادي مقاله و اطلاعات جديد در ارتباط با موضوعات مورد علاقه شما يافته است. اين سيستم اطلاعات جديد را به طور اتوماتيك به كتابخانه ديجيتالتان اضافه مي‌كند.

    بازگشت به منزل

    اگر در زمان بازگشت به منزل بخواهيد در پمپ بنزين سوخت‌گيري كنيد، سيستم موقعيت ‌ياب هوشمند اتومبيل ‌تان نزديك ‌ترين پمپ بنزين را به شما پيشنهاد مي‌كند. پس از سوخت ‌گيري نيز مي‌توانيد با كارت اعتباري، هزينه بنزين را بپردازيد. احتمالا اتومبيل شما به سيستمي مجهز است كه طبق روند مصرف ‌تان موجودي بنزين را بررسي كرده و زمان‌هاي سوخت ‌گيري را برنامه ريزي مي ‌كند.

    پایان یک روز در شهر الکترونیکی

    وقتي كه به منزل مي‌رسيد، همه چيز مرتب است. سيستم‌هاي تهويه هوشمند هواي خانه را به نحو مطلوبي تنظيم كرده‌اند. تسهيلات و وسايل منزل همه طبق برنامه كار مي‌كنند. شما يك روز پركار را در شهر الكترونيك را در شهر الكترونيك پشت سر گذارده‌ايد. كارهاي مختلفي انجام داده‌ايد ولي به ندرت درگير كارهاي تكراري شده‌ايد. شما مي‌توانيد اوقاتي زيادي را كه در شهرهاي سنتي در خيابان‌هاي شلوغ و يا در صف بانك صرف مي ‌كرديد، مشغول مطالعه، استراحت و تفريح شويد و يا به موضوعات مورد علاقه خود بپردازيد.

  5. #5
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2009/07/27
    نوشته ها
    8,031

    پیش فرض

    تفاوت رهبری و مدیریت امروزه هم از نظر درك مديريت و رهبري و هم از نظر عمل كردن به آن روزگاري هيجان‌انگيز است. آنچنان كه در گذشته بي‌سابقه بوده است، اينك شاهد اين آگاهي فزاينده هستيم كه توفيق سازمان‌هايمان مستقيماً به استفاده موثر از منابع انساني متكي به علوم رفتاري كاربردي، بستگي دارد.(هرسي و بلنچارد : كبيري 1371) و صاحبنظران علم مديريت رمز موفقيت مدير را در توان هدايت نيروي انساني تحت سرپرستي وي مي‌دانند (رضائيان 1382)

    اصطلاح رهبري ابتدا بوسيله هنري فايول تحت عنوان ”جهت دهي يا دستور دهي“ بعنوان يكي از وظايف ‌پنجگانه‌ مديريت ‌مطرح شد سپس واژه هدايت‌ بعنوان معادل‌ فارسي اين عبارت(Direction) وارد متون مديريتي شد و بالاخره با تطور معنايي، عبارت فوق، ارتباطات، انگيزش و رهبري معني شد (سيدجوادين 1374، رضاييان 1382) و امروز از واژه رهبري بجاي هدايت و جهت دهي استفاده مي‌كنند.

    رهبري عبارت است از ”توانايي ترغيب ديگران به كوشش مشتاقانه جهت كسب اهداف معين“ يا فعاليت‌هايي كه مردم را براي تلاش مشتاقانه در جهت كسب اهداف گروهي تحت تاثير قرار مي‌دهد. در تعريفي وسيعتر رهبري يعني ”نفوذ در ديگران جهت نیل به هدف.“

    تفاوت آن با مديريت در اين است كه مديريت نفوذ در ديگران جهت كسب اهداف سازماني است. اما در رهبري اهداف مي‌تواند گوناگون باشد ولي در مديريت اهداف سازماني اولويت دارد . براي مثال اگر فردي در رده عملياتي بر تصميم مديرعالي سازمان اثر بگذارد در آن صورت آن فرد در اين مورد رهبر است و مدير عالي، پيرو.

    رهبر ممكن است عضو سازمان نباشد و در رهبري سلسه مراتب مطرح نيست و مضاف بر اينكه هدف رهبر ممكن است با هدف سازمان همگام، يا برخلاف آن باشد. (هرسي و بلنجارد، مورهدگريفين، استيفن رابينز، كبيري 1371، الواني 1373، رضاييان 1382)

    علاوه بر آن در مدیریت ، افراد تحت ظوابط و دستورالعمل های اداری و سازمانی ملزم به اطاعت از مدیر هستند

    ولی اطاعت از رهبر ارادی و بر مبنای میل شخصی ( مشتاقانه ) است و اجباری در کار نیست .

  6. #6
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2009/07/27
    نوشته ها
    8,031

    پیش فرض

    فناورى اطلاعات: فرصتى براى جهش
    نویسنده : ايران و جامعه اطلاعاتى -- تماس با نویسنده مقاله
    درباره نویسنده:
    مترجم:
    کلمات کلیدی:
    خلاصه : جهانى نو، جهانى ديگر، تولد يافته است: جهانى كه در آن «اطلاعات» برترين «قدرت» است، و قدرتها و توانمنديهاى ديگر در قلمرو اقتصاد، آموزش، فرهنگ، و .... از آن نشات مى يابند. از اين است كه سازمان آموزشى، علمى و فرهنگى ملل متحد (يونسكو) قصد دارد پيشنهاد كند كه «دسترسى به سپهر اطلاعاتى» (Cyber Space) نيز يكى از حقوق اساسى انسانها به‌شمار آيد و به اعلاميه جهانى حقوق بشر افزوده شود. اين تصميم يونسكو نه تنها از تولد دنياى نو خبر مى دهد، بلكه درعين حال، تعريف جديدى از انسان و حقوق بشر را نيز دربردارد: در جهان نو، در اين دهكده كوچك، انسان توسعه يافته آن كسى است كه به «اطلاعات» دسترسى داشته باشد؛ اطلاع يافتن، دانستن و آگاه شدن، نه تنهايك ضرورت، بلكه يك «حق» است. اين دوران جديد در تاريخ حيات بشر را به نامهاى گونه گون ناميده اند: دوران انفجار اطلاعات، عصر انقلاب رايانه اى، جهان اينترنت، و .... نامش هرچه باشد، مهمترين ويژگى آن گسترش شبكه اطلاعاتى در ابعاد جهانى، و پيشرفت و شكوفايى شگفتى انگيز «فناورى اطلاعات» است. در تار بزرگ جهان گستر ضياف
    متن کامل :

    جهانى نو، جهانى ديگر، تولد يافته است: جهانى كه در آن «اطلاعات» برترين «قدرت» است، و قدرتها و توانمنديهاى ديگر در قلمرو اقتصاد، آموزش، فرهنگ، و .... از آن نشات مى يابند.
    از اين است كه سازمان آموزشى، علمى و فرهنگى ملل متحد (يونسكو) قصد دارد پيشنهاد كند كه «دسترسى به سپهر اطلاعاتى» (Cyber Space) نيز يكى از حقوق اساسى انسانها به‌شمار آيد و به اعلاميه جهانى حقوق بشر افزوده شود. اين تصميم يونسكو نه تنها از تولد دنياى نو خبر مى دهد، بلكه درعين حال، تعريف جديدى از انسان و حقوق بشر را نيز دربردارد: در جهان نو، در اين دهكده كوچك، انسان توسعه يافته آن كسى است كه به «اطلاعات» دسترسى داشته باشد؛ اطلاع يافتن، دانستن و آگاه شدن، نه تنهايك ضرورت، بلكه يك «حق» است.
    اين دوران جديد در تاريخ حيات بشر را به نامهاى گونه گون ناميده اند: دوران انفجار اطلاعات، عصر انقلاب رايانه اى، جهان اينترنت، و .... نامش هرچه باشد، مهمترين ويژگى آن گسترش شبكه اطلاعاتى در ابعاد جهانى، و پيشرفت و شكوفايى شگفتى انگيز «فناورى اطلاعات» است. در تار بزرگ جهان گستر ضيافتى برپاست: ضيافتى از داده ها و دانسته ها، دانش و دانايى، پرسشها و پاسخها. هركس كه بخواهد، مى تواند به قدر همت خويش از اين گنجينه سهمى ببرد. پنجره ها را به روى هيچ كس نبسته اند، اما كسى را هم دوبار بدين ضيافت فرانمى خوانند؛ و زمانه غافلان و كاهلان را سزا خواهد داد.

    □ روزگارى تاريخ تمدن را به دو دوره تقسيم مى كردند: پيش از اختراع چاپ، و بعد از آن. امروزه، از دو دوره ديگر سخن مى رود: پيش از اختراع اينترنت، و بعد از آن. انقلاب رايانه اى سريعتر از آن رخ داده است كه بتوان همه پيامدهاى گستردهٴآن را از هم اكنون پيشبينى كرد؛ اما اكثريت انديشمندان و فرزانگان جهان، دست كم در اين نكته همزبان اند كه: فناورى اطلاعات توانمندترين ابزار براى توسعه همه جانبه و پايدار در كشورهاى واپس مانده است. هستند فيلسوفانى كه حتى در مفهوم پيشرفت و توسعه ترديدهايى دارند. آينده را، با اندكى بدبينى و ترديد نگريستن، اگر از سويى حرفه برخى از فيلسوفان است، از سوى ديگر نشانه دورانديشى و چون و چرا كردن نيز هست؛ پس در خور سرزنش نيست. اما زيستن در بستر واقعيتهاى عينى و انكار ناشدنى از فلسفيدن جداست. و در عالم واقعيتها، ما ايرانيان نيز، چون بسيارى از ملتهاى ديگر، در آستانه يك گزينش تاريخى و سرنوشت ساز قرار گرفته ايم: يا بايد با عبرت آموزى از غفلتها و خطاهاى گذشته، جهان نو و الزامات آن را بپذيريم، و از امكانات بيكرانش سود جوييم؛ يا همچنان با اصرار در انكار دنياى جديد و بايسته هاى آن، همان راههاى مبهم گذشته را پا پياده طى كنيم، و پنجاه سال بعد، يك بار ديگر، به زارى فرياد برآوريم كه: «ناجوانمردها پيش رفتند و ما را با خود نبردند!»
    ما، در ورود به عصر صنعت جديد درنگ و ترديد كرديم، و از اين رهگذر ضرر و خسران بسيار ديديم، و هنوز هم بر غفلتى كه رفته است، اسف مى‌خوريم. امروز كه بار ديگر بر سر يك نقطه عطف تاريخى ايستاده‌ايم، عقل سليم فرمان مى‌دهد كه آن اشتباه را مكرر نكنيم. در سايه فناورى اطلاعات و امكانات بى حد و حصر آن، فرصتى استثنايى پديدآمده است كه با يك «جهش» واپس‌ماندگى چند سده‌اى خود را جبران بكنيم، و گرنه فرزندانمان - كه حق دارند در دنياى بهترى زندگى كنند - غفلت ما را هرگز نخواهند بخشيد. از دست دادن اين فرصت تاريخى، اشتباهى تاريخى خواهد بود و تاوان سنگينى در پى خواهد داشت.

    □ آيا سخن گفتن از فناورى اطلاعات، به مثابه ابزارى براى «جهش» و جبران نسبى عقب‌ماندگيهاى گذشته و رفع تنگناهاى امروز، خوشبينى افراطى و گزافه گويى است؟ به گمان ما چنين نيست. براى توضيح مطلب به ارائه چند مثال بسنده مى كنيم: پيش از اختراع صنعت چاپ انتقال دانش و دانسته هاى بشرى از طريق كتابهاى خطى صورت مى گرفت: خطاطى، چند ماه - و گاهى چند سال- به تحرير مى نشست تا از يك كتاب، تنها يك نسخه، فرهم آيد. اين كتابهاى خطى بسيار گران بودند و در انحصار برخى كسان. همگان نمى توانستند از كتابهاى خطى كمياب سودجويند. پس، دانش و معارف بشرى تنها در اختيار طبقات ممتاز و مرفه بود، و حتى الفبا هم طبقاتى بود! بسيارى از طالبان علم گاهى رنج سفر از كشورى به كشور ديگر را برخود هموار مى كردند تا به ديدار نسخه اى از كتابى نايل آيند. چه دلباختگانى بودند!
    اختراع چاپ - كه انقلابى راستين در تاريخ تمدن بشرى است - اين بيداد عظيم را تخفيف داد. ميليونها كتاب در دسترس ميليونها انسان قرارگرفت و چهره جامعه بشرى بكلى دگرگون گشت، اما نه در همه جا، و نه براى همگان. وانگهى، كتاب هنوز هم محدوديتهاى ويژه خود را دارد: مطالعه كتاب نوعى خودآموزى در خلوت است، و خواننده امكان بحث و جدل با نويسنده يا خوانندگان ديگر را ندارد. هر كس - حتى اگر از رفاه مادى برخوردار باشد- نمى تواند كتابخانه اى شخصى داشته باشد؛ و تازه، كتابها – حتى اگر هزارها باشند – تنها بخش كوچكى از دانش و معارف بشرى را در بردارند.
    در روزگار ماهم، دانش بشرى چنان به شتاب نو به نو مى شود كه اطلاعات مندرج در هر كتابى، هنوز به بازار نيامده، كهنه شده است.
    صنعت چاپ كتاب را همگانى كرد و از اين رهگذر به گسترش عدالت و برابرى نسبى – دست كم در زمينه آموزش – يارى داد. پس سلام بر همه كتابهاى خوب جهان! اما كتاب جهان نو، كتابى ديگر است: « اينترنت» ؛ كتابى با بى نهايت صفحه؛ كتابى كه در هر لحظه نومى شود؛ كتابى كه هميشه، در همه جا، از همه چيز، و با همه كس سخن مى گويد.

    □ دختران دبيرستان «زينب» در شهررى اين كتاب جهانى را خوب مى‌شناسند. درباه يكى از دانش آموزان اين دبيرستان روايتى واقعى هست كه گردانندگان «شبكه مدرسه ايران» (Schoolnet) از بازگويى آن خسته نمى‌شوند: روزى رفته بوديم به ديدار بروبچه‌هاى دبيرستان زينب در شهرري. در جمع دانش آموزان دخترى را ديديم كه براى دوستانش درباره يك مبحث بسيار پيچيده رياضى توضيح مى‌داد. با حيرت پرسيديم: «تو اين چيزها را از كجا ياد گرفتى؟» گفت: «از اينترنت... شانس آوردم كه از طريق اينترنت با يك استاد رياضى ايرانى كه مقيم امريكاست آشنا شدم و ايشان پدرانه كمك كردند كه مباحث جديد رياضيات را ياد بگيرم...» در روزگار شگفتى زندگى مى كنيم. شگفتا و خوشا روزگار ما!
    دخترك دانش آموز شهررى، به يارى سايت اينترنتى مدرسه اش، و با يك «كليك» از شهررى به امريكا جهش كرده است! از شهررى تا امريكا راه كمى نيست، حتى اگر با هواپيماى مافوق صوت پرواز كنيد. وقتى در ايران روز است، در امريكا شب شده است. اما اينترنت بر زمان و مكان چيره شده است.
    شبكه تار جهانى روز و شب و مرزهاى جغرافيايى را به رسميت نمى شناسد. در آنجا، همه ساكنان جهان خاكى، باهم وعده ديدار دارند. مى خواهيد از آخرين اطلاعات درباره بيمارى «سارس» آگاه شويد؟ بفرماييد! كليك! آخرين خبرها، تا همين يك ساعت پيش، در اختيار شماست. صبركنيد! اين خبرها هم، در همين لحظه، از دستاوردهاى دانشمندان سراسر جهان در زمينه مبارزه با «سارس» رسيده است....
    و لحظه اى بعد، خبرهاى ديگرى خواهد رسيد: خبرهايى درباره همه چيز، همه جا، همه كس، همه جهان! براستى كه جهانى نو، جهانى ديگر تولد يافته است، و نه تنها دختران دبيرستان زينب در شهررى، بلكه پسران دانش آموز در اسلام شهر و زابل و قمصر و روستاى شاهكوه (در استان گلستان) هم از ساكنان اين جهان نو هستند و حق دارند كه به گنجينه دانش و فرهنگ بشرى – ثمره قرنها تلاش مشترك همه ملتها – دست يابند. آنان ديگر نميخواهند – و نبايد- تاوان قرنها غفلت پدران خود را بپردازند.
    آنان مى خواهند فرزند زمانه خود و معاصر واقعى عصر خويش باشند. مى خواهند كه در افقهاى دورترى به پرواز درآيند، و چنين پرش و جهشى تنها به يارى فناورى اطلاعات و گسترش شبكه اطلاعاتى كشور ممكن خواهدشد.

    □ چرا جهش؟
    زيرا نه تنها براى جبران عقب ماندگيهاى چند قرنى، بلكه براى عبور از تنگناهاى كنونى نيز جز « جهش» راه ديگرى نداريم. اگر « جهش» را به يك هدف و برنامه ملى در همه زمينه ها بدل نسازيم، و با همان شيوه ها و امكانات سنتى و معمول به پيش برويم، فاصله اى كه با كشورهاى توسعه يافته داريم نه تنها هرگز پر نخواهد شد، بلكه هر روز بيشتر نيز خواهد شد. مثالى از قلمرو «آموزش» بزنيم: با وجود همه تلاشهاى صادقانه اى كه براى رفع تنگناهاى موجود در سطوح مختلف آموزش به عمل آمده و مى آيد، گفته مى شود كه هنوز هم 160 هزار كلاس درس كم داريم.
    از كمبود دبير و مربى متخصص و آزمايشگاه (براى رشته هاى علمى) سخن نگوييم، بهتر است. فاصله و شكاف و نابرابرى تنها ميان ايران و كشورهاى توسعه نيافته نيست، بلكه امكانات تحصيل و دانش اندوزى در تهران نيز براى بسيارى از شهرستانها و روستاها و مناطق محروم، آرزويى دور و دست نيافتنى است. هنوز هم نتوانسته ايم بيسوادى را ريشه كن كنيم. در هماهنگ ساختن كتابهاى درسى با دانش روز جهان همواره تاخير داريم. علوم و فنون چنان به سرعت نوبه نو مى شوند كه حتى خبر نوآوريها را بموقع نمى شنويم، زيرا دسترسى به كتابها و نشريات علمى روز دنيا هم برايمان دشوار شده است. در كشور بزرگى مثل ايران، اگر بخواهيم با همان شيوه ها و ابزارهاى سنتى و قديمى ( يعنى تاسيس هزاران دبستان و دبيرستان و تربيت و تامين هزاران مربى و دبير متخصص براى آنها، و ...) برهمه اين تنگناها چيره شويم، هم زمان را از دست خواهيم داد و هم منابع مالى كشور را، زيرا روشهاى سنتى هم زمان براست و هم بسيار هزينه بر. اگر مى خواهيم كه مناطق محروم كشور سرانجام روزى محروميتها را پشت سر بگذارند، و اگر مى خواهيم كه همگام با جهان شتابان امروز پيش برويم، تنها راه چاره ميان بر زدن است و جهش؛و اين كار تنها به يارى فناورى اطلاعات و گسترش همه جانبه شبكه اطلاعاتى كشور ميسر خواهد شد، زيرا اينترنت نيرومندترين ابزار « برابر سازى و توانمندسازى» است. برابر مى سازد، زيرا فاصله فرهنگى و آموزشى ميان دانش آموز زابلى و تهرانى و پاريسى را از ميان برمى دارد. توانمند مى سازد، زيرا با فراهم آوردن امكان دسترسى به اطلاعات سريع، دقيق و روزآمد، اين فرصت را به انسانها مى دهد كه فعاليتهاى حرفه اى، آموزشى، علمى، فرهنگى و اقتصادى خود را بر بنياد معيارها و استانداردهاى جهانى استوار سازند و به شهروندى جهان درآيند. اينترنت زبان شهروندان جهان است.
    روزگارى، بزرگان و پيشوايان ما به هوشمندى توصيه مى كردند كه براى كسب دانش از سفر به چين و ماچين نيز نهراسيم. امروز، اگر هوشمند باشيم، به يارى فناورى اطلاعات مى توانيم چين و ماچين را هم به درون خانه بياوريم. در جهان نو، اگر نه واژه ها، دست كم مصاديق آنها، نيز تغيير يافته است. همه چيز را مى بايد از نو تعريف كنيم.
    روزگارى، بيسوادى ناتوانى در خواندن و نوشتن بود؛ شايد زودتر از ده سال ديگر، كسى را بيسواد خواهند ناميد كه در استفاده از فناورى اطلاعات ناتوان باشد. روزگارى، كشورهايى را «عقب مانده» مى ناميدند كه از آموزش و صنعت پيشرفته و آب لوله كشى و بهداشت كافى برخوردار نبودند. ديرى نخواهد گذشت كه كشورهاى محروم از فناورى اطلاعات توسعه يافته را مسكين و « عقب مانده» خواهند ناميد. قطار شتابان جهان نو ديرگاهى است كه به راه افتاده است. ملتهايى كه در ايستگاه غفلت خوابشان برده بود، مى بايد كه بيدار شوند و بدوند، بدوند، بدوند.....

    □ در روزگارى نه چندان نزديك، ما ايرانيان، نه تنها از مسافران قطار دانش پيشاهنگ زمانه، بلكه از سازندگان و رانندگان آن بوديم؛اما نابجاست اگر از فضل پدران نازبالشى براى خفتن به لالايى خود فريبى بسازيم. امروز، روز ديگرى است، و اگر مى خواهيم كه برروى همين كره زمين، و روى پاهايمان، نه سرمان، راه برويم مى بايد كه با جهان نو و الزامات آن آشتى كنيم. آشنايى با فناورى اطلاعات، توسعه هرچه سريعتر آن، و استفاده از همه امكاناتش، از الزامات فورى زيستن در اين جهان است. مى بايد اين فناورى را، از همان دوران دبستان، مانند زبان مادرى و چهارعمل اصلى، در برنامه آموزشهاى اوليه فرزندانمان قراردهيم. براى آغاز كار، فردا كه هيچ، امروز هم ديرشده است؛اما به دليل ماهيت شتاب دهنده فناورى اطلاعات، بى گمان اين اميد هست كه با جبران سريع عقب ماندگيهاى تاريخى، روزى بتوانيم باسربلندى بگوييم: « ما نسلى بوديم كه دين خود را به ايران و فرزندان ايران ادا كرديم.»
    آن روز هرچه زودتر بيايد، خوشتر آمده است و از هم اكنون به آن روز فرخنده مى گوييم: سلام!

  7. #7
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2009/07/27
    نوشته ها
    8,031

    پیش فرض

    محیط کار متعالی (3)


    · عدالت


    عامل عدالت نیز با سه متغیر زیر تعریف می شود، که جملگی به نحوه برخورد عادلانه سازمان با اقشار مختلف و پرهیز از تبعیض دلالت دارند:


    1- برابری: پرداخت حقوق و مزایای مناسب و عادلانه و نیز نگاه یکسان به عموم کارکنان به عنوان عضوی از سازمان


    2- بی طرفی: بی طرفی در تصمیم­های مربوط به گزینش و ارتقای کارکنان.


    · افتخار:


    عامل افتخار به مفهوم احساس غرور یا مباهات کارکنان به شغل و دست آوردهای گروهی و سازمانی آنان مربوط است و به وسیله عوامل زیر تعریف می­شود:


    1- شغل فردی: شغل معنای خاصی برای شاغل داشته باشد و شاغل بتواند در انجام آن خود را مطرح نماید و شایستگی­های خود را آشکار کند.


    2- دست­آوردهای تیمی: کارکنان از موفقیت­های گروهی و دستاوردهای کاری افراد در سایر واحدها احساس غرور نمایند و به خود ببالند.


    3- انگاره سازمان (تصویر ذهنی کارکنان از سازمان): کارکنان با مباهات سازمان را به دیگران معرفی و به جایگاه سازمان خود در جامعه افتخار کنند.


    · صمیمیت:


    این عامل بیانگر احساس پذیرش و علاقه متقابل و نیز احساس عضویت در یک خانواده مشترک در وجود کارکنان است و می­توان آن را با استفاده از سه عامل زیر تعیین نمود:


    1- رفاقت: توانایی دوست داشتن یا دوست شدن با یکدیگر، احساس محرم بودن با دیگران.


    2- مراقبت و حمایت از دیگران: جو اجتماعی دوستانه و خوشایند در سازمان


    3- عضویت: احساس تعلق و وابستگی به سازمان، مانند احساس پیوند و یگانگی با اعضای خانواده یا تیم.


    · مزایای ناشی از جو سازمانی متعالی


    1- کاهش هزینه­های جابه­جایی و ترک خدمت کارکنان.


    2- کاهش مقاومت کارکنان در مقابل تغییر.


    3- کاهش هزینه­های مراقبت بهداشتی.


    4- افزایش سودآوری و وفاداری مشتریان.


    منبع: کتاب " مجموعه مقالات سی و پنجمین همایش بین المللی منابع انسانی، مرکز مدیریت اروپا"

    .................................................. .................................................. ...












    زمین و آسمان مکه آن شب نور باران بود


    و موج عطر گل در پرنیان باد می­پیچید


    امید زندگی در جان موجودات می­جوشید


    هوا آغشته با عطر شفا بخش بهاران بود...


    دل سیاره­ها در آسمان حال تپیدن داشت


    و دست باغبان آفرینش در چنان حالت


    سر «گل آفریدن» داشت...


    سراسر دستگاه آفرینش اظطرابی داشت


    و نبض کاینات از انتظاری دم به دم می­زد


    همه سیاره­ها در گوش هم آهسته می­گفتند


    که: امشب نیمه شب خورشید می­تابد


    ز شرق آفرینش اختر امید می­تابد.






    اعتبار

    این عامل بیانگر نگرش کارکنان درباره مدیریت است و سه بعد اساسی زیر را در بر می­گیرد:


    1- ارتباطات دو جانبه: ارتباطات غیررسمی ودو جانبه، به این مفهموم که هم مدیریت با کارکنان و هم کارکنان با مدیریت به طور غیررسمی ارتباط دارند.


    2- قابلیت: توانایی مدیریت در هماهنگی منابع، احساس مسئولیت خلق و ارایه چشم اندازی روشن از فعالیت­های سازمان و تنظیم مسیر دستیابی به آن. به عبارت دیگر عملکرد مدیریت به نوعی است که کارکنان به صلاحیت و شایستگی او اعتماد دارند.


    3- صداقت: قابل اعتماد بودن، درستی و رفتار اخلاقی. مدیریت در طول زمان، در کنار ارتباطات دو جانبه و قابلیت مدیریتی، با رفتار صادقانه و پایبندی به اصول اخلاقی، کارکنان را به خود جلب می­نمایند.


    · احترام


    این متغیر بیانگر میزان احترام سازمان، به نیازهای روحی و شخصی کارکنان است.


    عوامل تعیین کننده این متغیر

    1- حمایت: قدردانی سازمان از کارکنان خود و ایجاد فرصت­ها و تمهیداتی برای رشد و پرورش آنان.


    2- تشریک مساعی: جویا شدن نظریات ودیدگاه­های کارکنان و درگیر نمودن آنان در فعالیت­های سازمان.


    3- توجه: محترم شمردن علایق تک تک افراد، صرف نظر از نیازهای کاری و شغلی آنان.

    نظرات ( 5 نظر ) لینک پنجشنبه، 9 فروردين، 1386 - راحله چلبي


    آمد بهار و پیرهن بیشه نو شود

    زیباتر آن که در سرت اندیشه نو شود

    خدایا شکرت که به ما فرصت دادی تا یه بار دیگه بهار رو ببینیم


    محیط کار متعالی (۱)


    محیط متعالی برای کار جایی است که کارکنان به مدیریت سازمان اعتماد دارند و به کاری که انجام می­دهند، افتخار می­کنند و از رابطه با همکاران خود لذت می­برند. در واقع احساس کارکنان نسبت به محیط کار را می­توان از سه جنبه مورد توجه قرارداد و همین ابعاد، اساس تمایز بین محیط کار معمولی یا خوب و محیط کار متعالی یا ایده­آل را تشکیل می­دهد:


    1- احساس فرد نسبت به مدیریت سازمان


    2- احساس فرد نسبت به شغل خود


    3- احساس فرد نسبت به همکاران


    در پژوهشی که از طریق مصاحبه با هزاران کارمند شاغل در صد شرکت برتر جهان انجام شد، مصاحبه شوندگان به بیان محیط کار مناسب برای کار کردن و ویژگی­های آن پرداختند.. نتایج این پژوهش نشان داد که سیاست­ها، برنامه­­های سازمان، وضعیت مالی یا ارزش سهام هیچ کدام سازمان را به محیط مناسبی برای کار کردن تبدیل نمی­کند، بلکه آنچه از سازمان، یک محیط کاری ایده­آل ومطلوب می­سازد وجود شرایط یا ویژگی­های زیر است:


    کارکنان به روسا و مدیران خود اعتماد داشته باشند.

    کارکنان به شغل و کار خود افتخار کنند.

    کارکنان از کارکردن با همکارانشان لذت ببرند و آن را خوشایند بیابند.

    به این ترتیب، مطالعات انجام شده در یکصد شرکت برتر نشان داد، تفاوت جو سازمانی متعالی و جو سازمانی خوب از پنج متغیر اعتبار، احترام، عدالت، افتخار و صمیمیت آشکار می گردد. سه متغیر اول بر روی هم بیانگر مفهوم اعتماد است.




    موسسه آموزش عالي آزاد ماهان
    برگزار کننده کلاسهاي کنکور کارشناسي ارشد کارداني به کارشناسي دکتري برگزار کننده آزمونهاي آزمايشي 8 مرحله کارشناسي ارشد و 5 مرحله کارداني به کارشناسي آزمونهاي کشوري ماهان کتاب و جزوه کارشناسي ارشد کتاب و جزوه کارداني به کارشناسي کتاب کار کتاب آزمون نظام آموزشي هدفمند نشريه صعود و داراي گواهينامه iso 9001:2000 موسسه ماهان

  8. #8
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2009/07/27
    نوشته ها
    8,031

    پیش فرض

    اصول مدیریت ژاپنی :

    ۱. هدف

    ۲.تغییر ذهنیات مدیران

    ۳. مواد ارزان قیمت

    ۴.ترغیب کارکنان برای اینکه تولید داشته باشند

    ۵. رهبری در سازمانها نه ریاست

    ۶.ترس از بین برود

    ۷.ربط واحدها با همدیگر نه انجام امور توسط هر بخش در یک مسیر مجزاء

    ۸.شعار بی محتوی ندهیم

    ۹.به آمار و ارقام و کمیت توجه همیشگی نشود

    ۱۰.احساس غرور و لذت از کار

    ۱۱.خود اصلاحی

    ۱۲.از همه کارکنان کمک بگیرید

    ۱۳.بازرسی باید کلی و از دور و همیشگی باشد

    ۱۴.همکاری خواستن از افراد در گرفتن تصمیمات

    دوست گرامی مشکل عدم پیشرفت یا روند نه چندان شتابان در کشور ما ناشی از کوتاهی در کدام یک از اصول فوق است و

    به نظر شما تشابه اصول فوق با آموزه های دینی ما چگونه است .

    خواهشمندم برای آگاهی خودمان نظراتتان را بفرمائید.

    موسسه آموزش عالي آزاد ماهان
    برگزار کننده کلاسهاي کنکور کارشناسي ارشد کارداني به کارشناسي دکتري برگزار کننده آزمونهاي آزمايشي 8 مرحله کارشناسي ارشد و 5 مرحله کارداني به کارشناسي آزمونهاي کشوري ماهان کتاب و جزوه کارشناسي ارشد کتاب و جزوه کارداني به کارشناسي کتاب کار کتاب آزمون نظام آموزشي هدفمند نشريه صعود و داراي گواهينامه iso 9001:2000 موسسه ماهان

  9. #9
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2009/07/27
    نوشته ها
    8,031

    پیش فرض

    فلسفه مدیریتی

    ارتقای کیفیت از انتخاب فلسفه مدیریتی شروع می شود. در سفر بی پایان ارتقای کیفیت نقطه شروع برای تلاشهای ارتقای کیفیت در یک سازمان انتخاب آگاهانه یک فلسفه مدیریتی است. ابتدا باید مدیران ارشد سازمان از میان فلسفه های مدیریتی رايج فلسفه ای را برای جهت دادن به تلاشهای سازمان خود انتخاب نمایند .
    فقط انتخاب آگاهانه درست و توام با باور میتواند انرژی لازم را برای جهت گیری جدید سازمان آزاد نمايد.بايد توجه کرد که انتخاب درست اگر چه بسیار حائز اهمیت است ،ولی اگر قرار است فلسفه مدیریتی انتخاب شده موجب تحول اساسی در سازمان گردد اجرای صحیح آن کمتر از اجرای آن نمی باشد. بدین معنی که مدیران ارشد ممکن است بر اساس تجربیات دیگران به اثر بخشی یک فلسفه مدیریتی ایمان بیاورند،ولی کسی نمی تواند برای اجرای آن فلسفه در سازمانهای مختلف نسخه واحد بپیچد باید در هر سازمان با توجه به شرایط موجود،مناسبترین روش اجرایی را پیدا کرد ممکن است برای اجرای یک فلسفه واحد در سازمان های مختلف روشهای متفاوتی انتخاب گردد!

    *کدام فلسفه مدیریتی ارجح است؟

    برای انتخاب فلسفه مدیریتی مناسب باید معیارهایی ارائه داد تا در پرتوی آنها بتوان انتخاب آگاهانه تری داشت.در زیر تعدادی از این معیارها ارائه می شود بديهي است که معیارهای ارائه شده در زیر فهرست کاملی نبوده و می توان معیارهای دیگری را نیز اضافه نمود.
    √ معیار اول برای انتخاب یک فلسفه مدیریتی ارجح این است که فلسفه انتخابی بتواند مشتری محوری ،کیفیت و ارتقای مستمر را در فلسفه وجودی یک سازمان و فلسفه شكل گیری آن ادغام کند به عبارت دیگر فلسفه انتخاب شده بايد بتواند از نقطه چرا هستم جهت گیری سازمان را مشخص کند.
    √ دومین معیار انتخاب عبارتست از این که فلسفه مدیریتی انتخاب شده و عناصر اصلی تشكيل دهنده آن ساده شفاف و برای همه قابل درک باشد بدين معنی که درک آن متاثر از موقعیت سازماني دانش مدیریتی و فنی یا حتی سواد افراد نباشد;هر کس هر کجا قرار گرفته است آن را بخوبی درک کند و بتواند بر اساس درک درست آن نقش خود را در جهت گیری سازمان ایفا نماید.
    √ معیار سوم برای انتخاب یک فلسفه مدیریتی مناسب عبارتست از این که فلسفه انتخاب شده بتواند همه اجزا و عناصر یک سازمان را به عنوان یک سيستم با هم هماهنگ و هم جهت نماید و به تعامل آنها جهت گیری دهد.
    بدیهی است تنها نگاه سيستميك و فرایندی می تواند همه اعضا عناصر و منابع سازمان را حول ارزشهایی چون مشتری محوری و ارتقای مستمر هماهنگ و هم جهت نمايد هر فلسفه ای که کلیت یک سازمان را خدشه دار کند و افراد و واحدهای سازمانی را به جزء نگری مبتلا کند سازمان را از حیاط ساقط خواهد کرد.
    √ معیار چهارم عبارتست از این که فلسفه مدیریتی انتخاب شده باید بتواند فضاهای خالی بین نمودار سازمانی را که به حریم های مقدس و نفوذناپذیر تبدیل شده اند ،پر کند به عبارت دیگر خروج از این فضاها و حریم ها که بنا به ضرورت سازماندهی درونی یک سازمان به وجود آمده اند را نه تنها لازم بلكه واجب بداند و افراد و واحدها را به طور طنیعی کنار هم قرار دهد.
    √ معیار پنجم این که هر فلسفه مدیریتی که بتواند جو سازمانی را به یک جو «یادگیری» تبدیل کند ارجح است. در اینجا نیز باید یک بستر طبیعی برای یادگیری وجود داشته باشد بايد فلسفه مدیریتی یک میل طبیعی ،انگیزه درونی و شوق سازمانی برای یادگیری ایجاد نماید .
    √ معیار ششم برای انتخاب فلسفه مدیریتی مناسب این است که بتواند بدون «اعمال زور» قدرت تصمیم گيري اقدام و تاثیر گذاری را از رأس سازمان به قاعده آن منتقل نماید به عبارت دیگر باز هم به طور طبیعی ، «رهبری» را در سازمان توزیع نماید. در این صورت هر کس خود را در هدایت و جهت گیری سازمان و بقا و سود و زیان آن سهیم می داند.
    √ معیار هفتم فلسفه ای ارجح است که برای ارتقای عملكرد سازمان یک دیدگاه «استراتژيك»داشته باشد وجود رسوبات ضخیم سنتها،باورها،طرز فکر ها و ارزشها در سازمانها از یک طرف و پیچیدگیها و سیال بودن محیط بیرون سازمان ها از طرف ديگر ما را محتاج یک فلسفه مدیریتی می کند که برای قرار دادن سازمان در یک موقعیت برتر يک دیدگاه استراتژِیک و بلند مدت را ترغیب و تشویق می کند
    √ معیار هشتم بالاخره فلسفه ای ارجح خواهد بود که اتکا به اعداد و ارقام و سنجش را ترغیب می کند با این ديدگاه علاوه بر این که حرکت سازمان باید جهت دار باشد بايد سازمان برای نشان دادن هر نوع تغییر ،اثبات هر نوع ارتقای عملكرد و برداشتن هر گام در راستای پاسخگویی به نیازها و انتظارات مشتری ها سنجش انجام دهد به عبارت دیگر سنجش باید«تاروپود»تلاشهای ارتقا را تشكيل دهد.

    * مدیریت جامع کیفیت فلسفه برتر

    به اعتقاد ما مدیریت جامع کیفیت همه ویژگیهای بالا را شامل می شود مديريت جامع کیفیت با داشتن ارکان فلسفی و اصول ساده و قابل درک و فراهم نمودن یک بستر طبیعی برای تلاشها شاید تنها گزینه در پیش روی مدیران باشد سه رکن مهم فلسفه مدیریت جامع کیفیت یعنی مشتری محوري فرايند گرایی و ارتقای مستمر هم در رأس یک سازمان و هم در قاعده آن قابل درک و اجرااست.مدیران ارشد سازمان از تحلیل فلسفه وجودی سازمان دورنما و رسالت آن فرايند هاي کلیدی را تعیین می کنند و در راستای تحقق رسالت سازمان و پاسخگویی به نیازها و انتظارات مشتری ها همه افراد سازمانی ،یعنی«صاحبان فرايند ها»را برای ارتقای عملكرد فرايند ها آماده و بسیج می نمايد کارکنان نیز از قاعده سازمان با ارتقای عملكرد فرايند هاي کلیدی با مدیران ارشد سازمان همگام و همراه می شوند برآيند دو حرکت از«بالا به پایین»و از« پایین به بالا »موجب دگرگونی و تحول اساسی و جهت دار در سازمان خواهد بود تداوم این دو حرکت و حمایت آن دو از هم به نهادینه شدن مدیریت جامع کیفیت خواهد انجامید.
    انتخاب و اجرای چنین فلسفه ای است که به روشها و ابزار ارتقا از جمله روش ها و ابزار آماري معني می بخشد.کسانی که تلاش کرده اند بدون معرفی یک فلسفه مدیریتی از روشها و ابزار برای «حل مشكل»یا«ارتقای کیفیت»استفاده نمايند هرگز نتوانسته اند موجب تغییرات دائمی شوند سازمانها شاهد دهها سال تجربه در زمینه کار برد روشها و ابزارهای مختلف بوده اند که بر سرنوشت آنها تأثیرات استراتژيك نداشته اند. سازمانها قبل از هر چیزی محتاج یک فلسفه مدیریتی مناسب می باشد.

    *تعریف مدیریت جامع کیفیت

    مدیریت جامع کیفیت فرایندی است متمرکز بر روی مشتریها، کیفیت محور، مبتنی بر حقایق، متکی بر تیمها که برای دستیابی به اهداف استراتژيك سازمان از طریق ارتقای مستمر فرايند ها، توسط مدیریت ارشد سازمان رهبری می شود.

    * ارکان فلسفی مدیریت جامع کیفیت

    فرایند گرایی: سازمان را فرایندی می بینیم که در آن درون داد، روند و برون دادی وجود دارد که همه افراد بصورت افقی در مراحلی از فرایند، قرار می گیرد. تقسیم بندی عمودی و سلسله مراتبی وجود ندارد. اگر فرایند برون دادی دارد همه در آن سهیم هستند .

    مشتری محوری: تمامی افرادی که روی فرایند کار می کنند و آنها که نتیجه فرایند را کسب می کنند در واقع همکار و شريک هستند و باید کار کنند. اگر چنین نگرشی در سازمان حاکم گردد، برای مشتریهای سازمان جایگاه ویژه ای ایجاد می شود. مشتری صاحب حق و احترام می گردد در این گونه سازمانها سلامت جریان کار و سلامت فرايندها و وابسته به مشتری و اظهار نظر اوست.

    ارتقای مستمر و فراگیر فرايندها و سیستمها: با تمرکز بر ارتقای عملکرد فرایندها و سیستمها و توانمند سازي کارکنان ،تلاش می شود فرایندها و سیستمها بطور دائم در جهت پاسخ به نیازها و انتظارات مشتریها بهبود یابند.

    * فرضها و اصول مدیریت جامع کیفیت

    مدیریت جامع کیفیت بر روی تعدادی فرضها و اصول استوار است که آن را از سایر رویکردهای مدیریتی متمایز می کند. این فرضها و اصول عبارتند از:

    *1)فرایندها و سیستمها منشأ بیشتر مشكلات مربوط به کیفیت می باشد.
    سازمانها شامل سیستمها و کارکنان می باشند. عملکرد کارکنان تحت تأ ثیر تعامل همه اجزا و عناصر سیستمها است. مواد، تجهیزات، نیروی انسانی، سیاستها، روشهای کاری و بالاتر از همه فرهنگ سازمانی که تبلور ارزشها است، بر نحوه ارائه خدمت تأثیر می گذارد.برآوردی محتاطانه 90 درصد مشکلات را ناشی از سیستمها و 10 درصد را مربوط به کارکنان می دانند(دمینگ 96 درصد مشکلات را مربوط به سیستمها و فقط 4 درصد آنها را ناشی از کارکنان می دانست).کسب دیدگاه سیستمیک به ما کمک می کند تا بتوانیم مشکلات مربوط به سیستم را از مشکلات مربوط به کارکنان افتراق دهیم.

    * 2.اگر عملکرد فرایندها و سیستم ها درست باشد، محصول یا خدمت بدون نقض خواهد بود.
    ارتقای واقعی عملکرد یک سازمان با درک کامل عملکرد فرایندها و سیستم و اصلاح دائمی آنها، بر مبنای اطلاعات تولید شده توسط خود فرایندها و سیستمها امکان پذیر است. ممکن است سوال شود که صلاحیتهای حرفه ای کارکنان چه نقشی در ارتقای کیفیت دارد.بدیهی است که صلاحیتهای حرفه ای کارکنان حائز اهمیت است ولی ارزیابی عملکرد آنان باید جزئی از عملکرد فرایندها و سیستم ها باشد تا تأثیر مثبت داشته باشد;زیرا بدون توجه به کارآیی فرایندها و سیستمها،نمی توان عملکرد کارکنان را ارزیابی کرد.ریشه مشکلات در سیستم ها است;اگر سیستمها درست عمل کنند عملکرد کارکنان بهبود خواهد یافت.

    * 3.ارتقای کیفیت فرایندی است که پایان ندارد.

    ارتقای کیفیت جریانی است که آغاز دارد ولی پایان ندارد.از یک طرف سازمانها باید به نیازها و انتظارات در حال تغییر مشتریها پاسخ بگویند و از طرف دیگر اجرای فرایندها و سیستم ها در تعامل دائمی و پویا هستند;بنابر این همواره می توان فرصتهایی را برای ارتقای فرایندها و سیستمها پیدا کرد.

    *4.مشتری تعیین کننده نهایی کیفیت است.

    باید محور همه تلاشها و اقدامات یک سازمان پاسخگویی به نیازها و انتظارات مشتریهای داخلی و خارجی باشد. در اینصورت مشتریهای داخلی (کارکنان و مدیران) علايق و خلاقیتها و استعدادهای خود را در مسیر ارتقای عملكرد فرایندها و سیستمها و یافتن راههای بهتر و موثرتر به کار می گیرند. از طرف دیگر گشوده شدن باب گفتگو با مشتریهای خارجی به ارتقای مستمر کیفیت خدمات منجر می شود. هر کاری بدون در نظر گرفتن نیازها و انتظارات مشتریها (داخلی و خارجی) اگر چه ممکن است از نظر مدیران کاری مفید و بدون نقض باشد ولی در واقع فاقد ارزش می باشد.

    * 5.اجرای مدیریت جامع کیفیت به تعهد کامل سازمانی نیاز دارد.

    بدون تعهد مدیران ارشد و همه مدیران اجرایی، اتفاقی نخواهد افتاد یا اگر اتفاق افتاد، دوام پیدا نخواهد کرد. باید مدیران شخصاً مسوولیت مدیریت جامع کیفیت را به عهده بگیرند. اولین چیزی که باید اتفاق افتد این است که رهبران فکری سازمان از مدیریت جامع کیفیت درک درست و یکسانی پیدا کنند، سپس باید محیطی به وجود آورند که تغییر و ارتقا در آن ممکن باشد بدین معنی که هر کس هر روز در اندیشه ارتقا باشد. ارتقای فرایندها و سیستمها با کار روزانه کارکنان ادغام شود، یعنی ارتقا تبدیل به یک ارزش شود و جز عادتها قرار گیرد فقط در چنین شرایطی است که کارکنان به کمال توانایی خود دست می یابند و سازمان چنان توانایی و ظرفیتی پیدا می کند که جلوتر از نیازها و انتظارات مشتریهای خود حرکت کند.

    * 6.کارکنان کلید موفقیت اجرای مدیریت جامع کیفیت می باشند.

    اگر چه کارکنان سهم بسیار اندکی در مشکلات مربوط به کیفیت دارند،ولی نقش بسزایی در ارتقای کیفیت به عهده دارند. کارکنان سرمایه اصلی سازمان می باشد آنان کارها را انجام می دهند بنابراین مشارکت آنان در تحقق مدیریت کیفیت امری حیاتی است.اگر نزدیکترین افراد به فرایندها در تحلیل عملکرد و تصمیم گیریهای مربوط به ارتقای آنها دخالت داشته باشند،ارتقای مستمر کیفیت عملی خواهد شد.مشارکت کارکنان حاکی از وجود یک جو مناسب فرهنگی می باشد که می تواند همه کارکنان را در راستای پاسخگویی به نیازها و انتظارات مشتریها بسیج نمایند.

    * 7.اجرای موفق مدیریت جامع کیفیت محتاج کار تیمی و همکاری است.

    کار تیمی یکی از مشخصات کلیدی مشارکت است و بدون آن کسب تعهد و جلب مشارکت افراد مشکل خواهد بود.کار تیمی علاوه بر ترغیب مشارکت افراد هماهنگی و همکاری واحدهای سازمانی را نیز ممکن می سازد.با استقرار تیمهای ارتقا روی فرایندها سد بین واحدهای تولید یا ارائه خدمت از بین می رود;ارتباط بین آنها تسهیل می شود وکارها سریعتر انجام می گیرد;بتدریج از ارتفاع هرم سلسله مراتبی سازمان کاسته می شود و قدرت تصمیم گیری و اقدام از رأس هرم به قاعده آن منتقل می شود.

    * 8.مدیریت جامع کیفیت متکی بر سنجش عملکرد می باشد.

    سنجش و ارتقای کیفیت بهم گره خورده اند و هر یک،یک روی سکه می باشد;بنابراین ارتقای کیفیت بدون سنجش معنی ندارد.باید عملکرد فرایندها بطور مستمر و بر اساس نشانگرهای کلیدی سنجش و ارتقا داده شوند.هر سنجش باید در راستای ارتقای عملکرد و پاسخگویی به نیازها و انتظارات مشتریهای داخلی و خارجی باشد.اگر چه سنجشهای درونی و بیرونی مکمل هم می باشند، سنجشهای بیرونی به دلیل انتقال بر داشتها و دیدگاههای مشتریها به درون سازمان حائز اهمیت بیشتری است.

    *9.پیشگیری از بروز نقض کلید دستیابی به کیفیت است.

    در سازمانهای سنتی بیشترین وقت مدیران و کارکنان صرف حل مشکلاتی می شود که هر روز اینجا و آنجا به وجود می آید و کمترین توجهی به ریشه مشکلات نمی شود.عبارت «مشکلات تمام شدنی نیستند» یک عبارت رایج در میان مدیران سنتی است.در سازمانی که در آن مدیریت جامع کیفیت پیاده شده است حل ریشه ای مشکلات و پیشگیری از آنها در وظایف روزانه کارکنان ادغام می شود. کارکنان با اصلاح و ارتقای فرایندها سرچشمه مشکلات را می خشکانند.ساده کردن روسهای انجام کار استاندارد کردن آنها و کوتاه کردن فرایندها به پیشگیری از بروز مشکلات کمک می کند.

    *10.اجرای مدیریت جامع کیفیت محتاج برنامه ریزی است.

    برنامه ریزی استراتژیک بر مبنای کیفیت از ضروریات انکار ناپذیر برای پیاده کردن مدیریت جامع کیفیت در سازمانها می باشد.برنامه ریزی بلند مدت حاکی از آن است که مدیریت برای استفاده از منابع کامل مدیریت جامع کیفیت ثبات قدم و عزم راسخ دارد.
    اولین قدم برای برنامه ریزی تعیین فلسفه وجودی سازمان (برای چه هستیم؟) دور نما (کجا می خواهیم برسیم؟ ) و رسالت سازمان (چه می کنیم؟)می باشد.وظیفه مهم برنامه ریزی استراتژیک به عهده مدیران ارشد سازمان می باشد.

    *عناصر ساختاری مدیریت جامع کیفیت

    اهم عناصر ساختاری عبارتند از:

    تعهد مدیریت ارشد:
    برای رهبری و حمایت از تلاشهای مدیریت جامع کیفیت، فرهنگ سازی و نهادینه کردن آن در سازمان ضروری است.

    ساختار حمایتی :
    ایجاد یک ساختار مدیریتی جداگانه برای تعیین الويت ها و پایش اجرای مدیریت جامع کیفیت ضروری است. معمولاً شورای کیفیت یا کمیته ارتقای کیفیت به عنوان یک ساختار حمایتی و تسهیل کننده با مشارکت تیم مدیریت ارشد ایجاد می شود.

    تیمهای ارتقا:
    اگر فلسفه مدیریت جامع کیفیت به درستی درک شود باید در اجرای آن تیمهای فرا بخشي با عضویت صاحبان فرایندها از واحدها و بخشهای مختلف سازمانی تشكيل شوند و سنجش، پایش، کنترل و ارتقای عملکرد فرايند هاي اصلی و کلیدی را به عهده بگیرند.

    روش و ابزار ارتقا:
    باید برای ارتقای فرایندها یک روش علمی توأم با ابزار ساده و کاربردی وجود داشته باشد و همه مدیران و کارکنان نیز در رابطه با استفاده از روش و ابزار مورد نظر آموزش ببینند.وجود روش و ابزار استاندارد و استفاده از آنها زبان مشترک ایجاد می کند.

    روشها و ابزار آماری:
    استفاده از روشها و ابزار آماری از جمله کنترل آماری فرایند،برای سنجش،پایش،کنترل و ارتقای عملکرد فرایندها ضروری است به عبارت دیگر ارتقای عملکرد فرایندها باید مبتنی بر حقایق باشد.

    مهارتهای انسانی:
    چون مدیریت جامع کیفیت یک رویکرد مدیریتی مبتنی بر کارکنان است بنابراین باید مهارتهای لازم برای برقراری ارتباط انگیزش حل تضادها و ... وجود داشته باشد.

    روشی برای انتقال صدای مشتریها به داخل سازمان:
    برای آن که نیازها و انتظارات مشتریها به ویژگیهای کیفی خدمت تشکیل شود ازguality function deployment استفاده می شود.

    مهندسی مجدد فرایند:
    گاهی لازم است برای پاسخگویی به نیازها و انتظارات مشتریها فرایندها از نو طراحی شوند;این اقدام را مهندسی مجدد فرایند می نامند.

    نظام ارتباطی موثر و کارآمد:
    برای اجرای مدیریت جامع کیفیت وجود یک نظام ارتباطی موثر و کارآمد ضروری است.نظام ارتباطی باید حول محور پاسخگویی به نیازها و انتظارات مشتریها (داخلی و خارجی)شکل گیرد. تاروپود همه تلاشهای ارتقای کیفیت و رشته اتصال مغزها و دلهای کارکنان و مدیران نظام ارتباطی است:به همین دلیل در سازمانهایی که مدیریت جامع کیفیت پیاده می شود به کارآمدی نظام ارتباطی اهمیت فوق العاده ای داده می شود.

    نظام تقدیر و تشویق:
    وجود نظام تقدیر و تشویق موثر و حساس نیز یکی از ساختارهای مورد نیاز برای اجرای مدیریت جامع کیفیت می باشد.اگر چه خود فلسفه فرایندگرا ماهیتاً انگیزش درونی کارکنان را تقویت می کند ولی مدیریت نیز برای نشان دادن علاقه و همایت خود باید مناسب ترین روشها را برای تقدیر و تشویق از تیم های ارتقا انتخاب نماید.هر بار تقدیر یا تشویق مناسب،روح جدیدی در کالبد کارکنان می دهد.

    *مراحل اجرایی مدیریت جامع کیفیت

    اجرای مدیریت جامع کیفیت باید تدریجی و طی مراحلی انجام گیرد. از زمان زمان تصمیم به اجرای آن تا ادغام کامل با کار روزمره کارکنان سالها طول می کشد. هیچ راه میان بری برای کوتاه کردن این فاصله زمانی وجود ندارد. برای پیاده کردن مدیریت جامع کیفیت الگوهای اجرایی مختلفی به وجود آمده است اما بهترین الگوی اجرایی وجود ندارد.
    برای اجرای مدیریت جامع کیفیت در جمهوری اسلامی ایران یک الگوی شش مرحله ای ارائه می شود اما باید توجه کنیم که مرز بندی کاملاً مشخصی بین این مراحل وجود ندارد و در حین اجرا نیز سازمانهای مختلف ممکن است این مراحل را با سرعتهای متفاوت طی کنند. شروع صحیح اجرای مدیریت جامع کیفیت و صبر و شكيبايي شرط اول موفقیت می باشد.

    مراحل اجرایی مدیریت جامع کیفیت

    *مرحله آگاهی
    در این مرحله توانائی های بالقوه موجود برای اجرا شناسایی می شود و درباره اجرای مدیریت جامع کیفیت تصمیم گیری به عمل می آید. در پایان این مرحله باید مدیریت ارشد درک روشن و کاملی از مدیریت جامع کیفیت و روشهای جامع کیفیت و روشهای دستیابی به آن پیدا کند;بدین منظور شرکت در دوره های آموزشی مطالعه مقالات و کتابهایی درباره مدیریت جامع کیفیت ضروری می باشد. تشکیل یک تیم کاری متشکل از مدیران ارشد برای ارزیابی سازمانی و تهیه پیشنهادی برای تصمیم گیری درباره اجرای مدیریت جامع کیفیت لازم است.
    زمانی که مدیران ارشد تعهد خود را به اجرای مدیریت جامع کیفیت نشان دادند باید به سوالات کارکنان درباره ضرورت تغییر پاسخ دهند. باید باب بحث و گفتگو در سازمان باز شود و مدیریت ارشد با ارائه دلایل انتخاب مدیریت جامع کیفیت ارشد با ارائه دلایل انتخاب مدیریت جامع کیفیت و نتایج مورد انتظار از اجرای آن، زمینه پذیرش آن را در کارکنان به وجود آورد.بنابراین مرحله آگاهی مرحله ایجاد آمادگی برای تغیر می باشد. این مرحله معمولاً بیش از یک سال طول می کشد.

    *مرحله کسب دانش و مهارتها
    در این مرحله پایه های مدیریت جامع کیفیت ریخته می شود;بدین معنی که ابزار و روشهای ارتقای مستمر کیفیت آموزش داده می شود;برای ایجاد جو فرهنگی مناسب جهت پرداختن به ارتقای کیفیت برنامه ریزی می شود;اولین علائم کار تیمی ظاهر می شود و بلاخره سازمان به سنجش و پایش کیفیت اقدام می کند.
    کارهایی که در این مرحله باید انجام گیرد عبارتند از:

    ایجاد صلاحیتهای لازم در مدیریت از طریق آموزش ابزار و فنون ارتقای مستمر کیفیت و دانش ارتقا

    ایجاد صلاحیتهای لازم در کارکنان از طریق آشنایی با فلسفه و اصول مدیریت جامع کیفیت ویژکیهای فرایندها و اهمیت کار تیمی برای ارتقای آنها

    ارزیابی فرهنگ سازمانی به منظور تغییر در فرهنگ سازگار با ارتقای مستمر کیفیت;بدین منظور باید برنامه ای تدوین و اجرا گردد که در سایه آن جو اعتماد و ارتباط روشن بین مدیران و کارکنان ایجاد شود.

    مشخص کردن مشتریها و تعیین نیازها و انتظارات آنان.هر واحد باید فرایندهای کلیدی و مشتریهای آنها را تعیین کند سپس از طریق گفتگوی مستقیم یا کسب پس خوراندهای منظم و نیازها و انتظارات مشتریها تعیین کند.

    انتخاب یک روش ارتقای کیفیت;روش FOCUS-PDCA پیشنهاد می شود.

    تشکیل تیمهای ارتقای کیفیت و آموزش آنان

    ارتقای تعدادی فرایند کلیدی جهت کسب تجربه

    *مرحله برنامه ریزی بلند مدت
    مدیریت جامع کیفیت یک فلسفه مدیریتی جامع بلند مدت و پویا می باشد.برای استفاده از منافع کامل آن باید برنامه ریزی بلند مدت به عمل آید،در این مرحله کارهای زیر انجام می گیرد:

    یک ارزیابی درونی کیفیت برای تشخیص نقاط قوت و ضعف

    تعیین رسالت و دورنمای سازمان

    تعیین اهداف بلند مدت و استراتژی های دستیابی به آنها

    تدوین شیوه ارزشیابی برنامه

    باید برای تحقق این مرحله از مراحل اجرایی فرهنگ سازمانی با ارزشهای اساسی مدیریت جامع کیفیت سازگار باشد.وجود جو اعتماد ،تفکر قدرت بخشیدن به کارکنان و مشارکت آنان در ارتقای فرایندها،اعتماد به کار تیمی و بهبود عملکرد فرایندها و بطور کلی باور فلسفه مدیریت جامع کیفیت و منافع دراز مدت آن از شرایط اساسی برای برنامه ریزی استراتژیک تلقی می شوند;بنابراین مرحله دوم یعنی مرحله کسب دانش و مهارت تا زمانی ادامه می یابد که جمیع شرایط برای ورود به این مرحله فراهم گردد.

    *مرحله برنامه ریزی تفصیلی
    در این مرحله همه بخشها و واحدهای سازمانی بر اساس برنامه بلند مدت،برنامه های یک ساله تدوین می کنند.در این مرحله بخشها و واحدها باید کارهای زیر را انجام دهند.

    فرایندهای اساسی خود را تعیین کنند.

    مشتریهای فرایندها را مشخص کنند.

    نیازها و انتظارات مشتریها را تعیین کنند.

    فرایندهایی را برای ارتقا انتخاب کنند.

    اهداف اختصاصی ارتقا را تنظیم کنند.

    تیمهای ارتقای فرایندها را تشکیل دهند.

    نشانگرهای ارتقای کیفیت را تعیین کنند.

    *مرحله اجرا
    در این مرحله بخشها و واحدها برنامه های سالانه خود را اجرا می کنند.در این مرحله باید کارهای زیر انجام شود:

    تیمهای ارتقا فرایندهای خود را ارتقا دهند.

    یک سیستم ارتباطی منظم و قوی برای انتقال تجربیات ایجاد شود.

    یادگیری در عمل ترغیب شود.

    موانع و مشکلات ارتقای فرایندها از میان برداشته شود.

    یک سیستم تقدیر و تشویق کار آمد به وجود آید.

    پیشرفتها پایش شوند.

    دستاوردها حفظ شوند.

    *مرحله ارزشیابی
    باید سالانه از برنامه های ارتقای کیفیت ارزشیابی به عمل آید تاعلل موفقیتها و احیاناً شکستها مشخص گردد.اگر چه مدیران و کارکنان اغلب از نتایج مثبت اجرای برنامه ها بیشتر خوشحال می شوند ولی تجربیات مثبت و منفی هر دو آموزنده می باشند.هر تجربه منفی شاید فرصت بیشتری را برای کسب تجربه و یادگیری فراهم کند.



    موسسه آموزش عالي آزاد ماهان
    برگزار کننده کلاسهاي کنکور کارشناسي ارشد کارداني به کارشناسي دکتري برگزار کننده آزمونهاي آزمايشي 8 مرحله کارشناسي ارشد و 5 مرحله کارداني به کارشناسي آزمونهاي کشوري ماهان کتاب و جزوه کارشناسي ارشد کتاب و جزوه کارداني به کارشناسي کتاب کار کتاب آزمون نظام آموزشي هدفمند نشريه صعود و داراي گواهينامه ISO 9001:2000 موسسه ماهان

  10. #10
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2009/07/27
    نوشته ها
    8,031

    پیش فرض

    رفتار شناسی



    به مجموعه واکنش ها و کنش های پدیده ها، رفتار گفته می شود. شناخت و شناسایی این رفتارها امکان پیش بینی، کنترل و تغییر رفتار پدیده ها را میسر می سازد. در مقوله تجارت و بازار، مطالعه رفتار مشتری، رفتار کارکنان، رفتار سازمان، رفتار رقبا و سایر اجزاء از اهمیت بسزایی برخوردار است که باید با روشهای علمی و تحقیقاتی به آن پرداخته شود. مثلاً بررسی و شناخت رفتار مشتری با محصول، ما را در زمینه تغییر روشهای فروش، تولید، توزیع و قیمت راهنمایی می کند. مطالعه رفتار کارکنان و واکنش های فردی یا گروهی آنان می تواند تحلیل های بسیار مفیدی را برای پیش بینی، کنترل و تغییر هنجارهای رسمی و غیر رسمی درباره شخصیت، ادراک، نگرش، انگیزش، یادگیری و آموزش افراد در اختیار مدیران قرار دهد تا امکان دستیابی به راهکارهای تقویت هنجارها و یا حذف ناهنجارها برای ایشان فراهم آید. سازمانها نیز تحت تاثیر نیروهای محیطی ، دارای واکنش هایی هستند که رفتار سازمانی نام دارند. مواردی چون فرهنگ سازی، جایگاه سازمانی و... از جمله رفتارهای سازمانی هستند که همواره در تحلیل های کلان از یک موسسه و بنگاه اقتصادی، مورد توجه قرار می گیرند.

    مطالعات رفتارشناسی
    برای بررسی و شناخت رفتارها، مطالعات و روشهای فراوانی وجود دارد که در چارچوب روشهای علمی و تخصصی انجام می شود. مثلاً درباره رفتارشناسی نیروی انسانی، کارشناسان علوم مدیریت، روان شناسی و جامعه شناسی مطالعات بسیار عمیقی انجام داده اند و روشهای مناسبی را ابداع کرده اند تا بتوانند وضعیت و علل رفتارهای نیروی انسانی را شناسایی و ارزیابی کنند و راه کارهای مناسب آن را برای تقویت هنجارها و رفع ناهنجاری ها عرضه نمایند. از این رو با توجه به اهمیت موضوع، توصیه می شود، موسسات و بنگاه های اقتصادی با مشاوره کارشناسان به بررسی رفتارهای فردی، گروهی، و یا سازمانی خود اقدام کنند. در این بخش، برخی از نتایج کلی مطالعات رفتارشناسی را درباره ویژگی های افراد منفعل، متعادل و تعارض آفرین به طور خلاصه مطرح می کنیم.

    ویژگی های فرد منفعل
    افراد منفعل از ویژگی های زیر برخوردارند:
    -زود تحت تاثیر قرار می گیریند.
    -نمی توانند دیگران را تحت تاثیر قرار دهند.
    -در مقابل کار شکنی دیگران عکس العمل نشان نمی دهند.
    -دوست دارند به دیگران وابسته باشند.
    -وابستگی خود را به دیگران ناخوشایند می دانند.
    -از پایمال شدن حق خود ناراحت نمی شوند.
    -در مقابل کسانی که به قیمت عدم موفقیت آنان پیروز می شوند، عکس العمل نشان نمی دهند.
    -مصالحه را به مجادله و مشاجره ترجیح می دهند.
    -از کارهای پرجنب و جوش دوری می کنند.
    -با استدلال طرف مقابل زود قانع می شوند.
    -از تغییر وضعیت خود احساس نگرانی می کنند.
    -در صورت تعارض با دیگران، نیازهای طرف مقابل را بر نیازهای خود ترجیح می دهند.
    -در صورت تعارض با دیگران، اختیار حل مسئله را به طرف مقابل می دهند.
    -از تعارض و اختلاف با دیگران دوری و وحشت دارند.
    -علایق خود را رک و روراست بیان نمی کنند.

    ویژگیهای فرد متعادل
    فرد متعادل از ویژگی های زیر برخوردار است:
    -با همکاران خود تفاهم دارد.
    -از روی عمد برای دیگران ایجاد مشکل می کند.
    -نسبت به دیگران پرخاشگری نمی کند.
    -درصدد انتقام جویی از دیگران برنمی آید.
    -واقع گرا است.
    -اشتباهات خود را می پذیرد و درصدد اصلاح آن برمی آید.
    -به دیگران فرصت موفقیت می دهد.
    -وابستگی دوطرفه با دیگران را دوست دارد.
    -پیروزی را تنها برای خود نمی خواهد و از موفقیت دیگران هم لذت می برد.
    -عمدتاً مصالحه را بر مشاجره ترجیح می دهد.
    -منطق طرف مقابل را می پذیرد.
    -در برخورد با مسائل، راه حل های مختلف را به کار می بندد.
    -خواسته های طرف مقابل را همانند خواسته های خود می داند.
    -خود را به جای طرف مقابل قرار می دهد و به مواضع او احترام می گذارد.
    -راه حل های میانه را کارساز می داند.
    -به طور کلی فردی است متعادل، میانه رو،مصلحت گرا،اهل همکاری و بحث منطقی.

    ویژگی های فرد تعارض آفرین
    فرد متعارض از ویژگی های زیر برخوردار است:
    -با همکاران ودربعضی مواقع با همسر خود تفاهم ندارند.
    -از ناکامی دیگران احساس رضایت می کند.
    -خودخواه است.
    -برسرمسائل جزئی خشمگین می شود.
    -کینه توز و انتقام جو است.
    -پرخاشگری را دوست دارد.
    -اشتباهات خود را نمی پذیرد.
    -از مخالفت کردن در جمع لذت می برد.
    -از رک گویی و بدون پرده حرف زدن ابایی ندارد.
    -مشارکت با دیگران را دوست ندارد.
    -همواره سعی دارد خواسته های خود را به دیگران تحمیل کند.
    -وابستگی دیگران را به خود دوست دارد.
    -در برابر نظرهای جمع مقاومت می کند.
    -به دیگران اعتماد ندارد.
    -دائماً احساس شکست می کند.
    -رقابت ناسالم را دوست دارد.
    -در به کرسی نشاندن خواسته های خود اصرار می ورزد.
    -پیروزی خود به قیمت شکست دیگران را دوست دارد.
    -از جریحه دار کردن احساسات دیگران لذت می برد.

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •