صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 12

موضوع: مقالات انجمن مدیریت 5

  1. #1
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2009/07/27
    نوشته ها
    8,031

    New مقالات انجمن مدیریت 5

    نظامهای مالی و پولی

    نویسنده : عماد هنرپرور -- تماس با نویسنده مقاله درباره نویسنده: مترجم: کلمات کلیدی: خلاصه : به بهانه درگذشت میلتون فریدمن٬ مردی که سیاست های مالی جهان بعد دهه ۸۰ را تعیین کرد٬ به بررسی نظامهای مالی بین المللی می پردازیم. فریدمن معتقد به عدم استفاده از ابزار های مالی و ثابت نگه داشتن شرایط بود. در پست دیگری بیشتر راجع به او توضیح خواهم داد. متن اصلی از گزارش ماهنامه تدبیر با تغییرات و اضافه کردن بخشهایی که فکر میکنم مناسب و مفیده برداشته شده است. متن کامل :
    به بهانه درگذشت میلتون فریدمن٬ مردی که سیاست های مالی جهان بعد دهه ۸۰ را تعیین کرد٬ به بررسی نظامهای مالی بین المللی می پردازیم. فریدمن معتقد به عدم استفاده از ابزار های مالی و ثابت نگه داشتن شرایط بود. در پست دیگری بیشتر راجع به او توضیح خواهم داد.
    متن اصلی از گزارش ماهنامه تدبیر با تغییرات و اضافه کردن بخشهایی که فکر میکنم مناسب و مفیده برداشته شده است.

    نظامهاي مالي در اقتصــاد ملي بين المللي نقش بااهميتي را ايفا مي نمايند و شايد مهمترين اصل اهميت نظام مالي در اقتصاد و كشورها، توانايي اين نظامها در تجمع منابع كوچك مردم ازطريق بانكها در بازار و هدايت آنها در سرمايه گذاري هاي عظيم و پربازده باشد که سیاستهای انقباضی پولی دولت را تشکیل می دهند. نظامهاي مالي را می توان به دو گروه عمده طبقه بندي كرد:

    1 - نظام مالي مبتني بر بازار اوراق بهادار
    2 - نظام مالي مبتني بر بانك

    ساختار مالي كشور ما، پس از پيروزي انقلاب اسلامي و تصويب قانون بانكداري بدون ربا، به سمت محدوديت نظام بانكي حركت كرده است. تصويب قانون بانكداري بدون ربا موجب حضور بانكها در چرخه فعاليت بخش واقعي اقتصاد، فعاليت در حوزه معاملات اوراق بهادار و ارائه خدمات مالي گسترده گرديده است. به گونه اي كه مقايسه سهم بازار بورس اوراق بهادار و بانكهاي تجاري درنظام تامين مالي كشور نشان مي دهد بانكهاي تجاري بيش از 50 برابر بورس، در تامين مالي بخش واقعي اقتصاد نقش داشته اند و عمده سهامداران غیر حقیقی تالارهای بورس نیز بانک ها و موسسات مالی می باشند. با اين وصف اين شرايط نتيجه كارايي بالاي بانك نيست بلكه به دليل عدم توسعه نهادهاي غيربانكي بازار سرمايه، از قبيل بازار بورس است. درصورت تفكيك نهاد ناظر بر بازار پول و سرمايه و عدم به كارگيري ابزارهاي مستقيم سياست پولي، اصلاح ساختار بانكهاي دولتي، تدوين قوانين و مقررات نظارتي براي هر دو بازار پول و سرمايه و ايجاد بسترهاي لازم براي گسترش بانكهاي خصوصي كارايي نظام بانكي افزايش خواهديافت.

    تدبیر به نقل از آقای دکتر سیف٬ مدیر عامل بانک ملی٬ می گوید: مديريت ريسك و كسب اطمينان از اصلي ترين دلايل ايجاد بورسهاي كالا در جهان بوده اند. ولي مشروعيت بورس كالا در كشور ايران عمدتاً به آزادسازي قيمتها و تصحيح انحراف قيمتهـــا باز مي گردد. با اين حال بورس كالاهاي كشور توانسته اند ضمن حفظ مشروعيت بومي خود (آزادسازي) به ساير اهداف خود شامل مديريت ريسك (ازطريق ساماندهي بازار سلف) و كاهش ريسكهاي مربوط شامل ريسك نكول، ريسك كيفيت، ريسك تصديق درتحويل، كشف قيمت شفاف سازي و ايجاد يك بازار متشكل و قانونمند، كاهش نرخ تنزيل درمعاملات سلف (ازطريق كاهش صرف ريسك) و... دست يابند.

    نکات دیگری که در این گزارش آمده است:
    1 - نياز به تلفيق بازار سرمايه و بازار فلزات و جهش از يك بازار فيزيكي به يك بازار آتي و اختياري و حتي معامله بر روي شاخص.

    2 - تهيه معيار ارزيابي و گزارش دهي بورس، طراحي شاخصهاي نوين بورس كالا (كه به سيال نمودن و تحليل اطلاعات و درنهايت به كارايي بازار كمك خواهدكرد) و افشاي حقايق بازار و صنعت فلز.
    3 - طراحي يك مدل كاراي حاكميت شركتي در سازمانهاي بورس كالا و اصلاح ساختار.
    4 - ساماندهي لايه هاي مختلف معاملاتي - كارگزاري و شبكه مربوط.
    5 - افزايش رقابت در معاملات (شامل توليدكنندگان كه اكثراً به صورت نزديك به انحصار يا آليگاپولي فعاليت مي كنند) كه رقابت خود با معرفي ابزارهاي جديد، بازيگران جديد و همچنين خصوصي سازي توليدكنندگان كسب مي گردد.

    تاریخ انتشار: سه شنبه، 30 آبان سال 1385

  2. #2
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2009/07/27
    نوشته ها
    8,031

    پیش فرض

    تاملی در بدفهمی های اقتصاد ایران

    نویسنده : محمدصادق جنان صفت -- تماس با نویسنده مقاله درباره نویسنده: مترجم: روزنامه شرق کلمات کلیدی: خلاصه : اقتصاددانان نهادگرا معتقدند عملكرد اقتصاد در درازمدت تحت تاثير «نهادها» قرار مي گيرند. آنها مي گويند نهادها ساختار انگيزش اقتصاد را شكل مي دهند و ماهيت آن را تعيين مي كنند. به اعتقاد اين نحله فكري _ كه با مقبوليت علمي مواجه شده است _نهادها شامل قانون ها، مقررات رفتاري و هنجارها هستند. اگر در يك جامعه اي، نهادها مشوق و پاداش دهنده فعاليت هاي كارآمد باشند در آن صورت سازمان ها (بنگاه ها، اتحاديه هاي صنفي، عناصر سياسي، تك تك مردم و...) فعاليت هاي خود را معطوف به اموري مي كنند كه رشد اقتصادي را به ارمغان آورد، زيرا رشد در چنين جامعه اي يك مقوله ارزشمند است. اگر نهادهاي سرنوشت ساز يك جامعه و ساختار نهادي آن جامعه، فعاليت هاي معطوف به رشد و ثروتمندتر شدن را ناپسند تلقي كرده و به سازمان هايي كه در اين مسير حركت مي كنند پاداش ندهند، سازمان ها به رشد بي توجه خواهند بود. متن کامل :
    اقتصاددانان نهادگرا معتقدند عملكرد اقتصاد در درازمدت تحت تاثير «نهادها» قرار مي گيرند. آنها مي گويند نهادها ساختار انگيزش اقتصاد را شكل مي دهند و ماهيت آن را تعيين مي كنند. به اعتقاد اين نحله فكري _ كه با مقبوليت علمي مواجه شده است _نهادها شامل قانون ها، مقررات رفتاري و هنجارها هستند. اگر در يك جامعه اي، نهادها مشوق و پاداش دهنده فعاليت هاي كارآمد باشند در آن صورت سازمان ها (بنگاه ها، اتحاديه هاي صنفي، عناصر سياسي، تك تك مردم و...) فعاليت هاي خود را معطوف به اموري مي كنند كه رشد اقتصادي را به ارمغان آورد، زيرا رشد در چنين جامعه اي يك مقوله ارزشمند است. اگر نهادهاي سرنوشت ساز يك جامعه و ساختار نهادي آن جامعه، فعاليت هاي معطوف به رشد و ثروتمندتر شدن را ناپسند تلقي كرده و به سازمان هايي كه در اين مسير حركت مي كنند پاداش ندهند، سازمان ها به رشد بي توجه خواهند بود.

    هر جامعه اي شامل نهادهاي رسمي و نهادهاي غيررسمي است. نهادهاي رسمي آن نهادهايي اند كه منشأ تشكيل آنها قانون اساسي يا قانون ها و مقررات عادي اند. به طور مثال نهاد مجمع تشخيص مصلحت نظام، ستاد مجلس قانونگذاري، نهاد دولت، نهادهاي رسمي اند كه براساس قانون اساسي تشكيل شده اند. نهادي مثل وزارت بازرگاني يا وزارت رفاه اجتماعي را مي توان نهادهاي رسمي كه منشأ تشكيل آنها قانون هاي عادي اند دانست. نهادهاي غيررسمي، آن نهادهايي اند كه منشأ تشكيل آنها عرف، سنت، اخلاق يا شرع است.

    بررسي تحولات نهادي در ايران پس از انقلاب بهمن ۱۳۵۷ نشان مي دهد، ديدگاه متوليان و مسئولان نهادهاي رسمي و غيررسمي نسبت به برخي مقولات، تغييرات محسوسي داشته است. مقوله اقتصاد به معناي عام و كسب و كار و معيشت مردم، رفاه اجتماعي و سطح برخورداري مردم و نقش مقوله اقتصاد در تقويت و دوام كليت جامعه، يكي از اين مقولات است. به اين معني كه متوليان نهادهاي رسمي و غيررسمي به ويژه در سال هاي اخير، نهادهايي مثل دولت و مجلس را تشويق مي كنند كه در جهت افزايش رفاه مادي مردم گام هاي بلندتري بردارند. نهادهاي غيررسمي نيز در اين باره، به مجلس و دولت انتقاد دارند و معتقدند مسئولان فعلي نهاد دولت و نهاد مجلس در اين باره كوتاهي كرده اند. علاوه بر اين، نهادهاي ديگر مثل احزاب و جمعيت هاي سياسي، تشكل هاي صنفي (مثل انجمن اسلامي بازار) رفتار مسئولان فعلي دو نهاد مجلس و دولت را در زمينه اقتصاد غيرقابل قبول مي دانند و معتقدند بايد با قدرت بيشتري عمل شود.

    از طرف ديگر مسئولان فعلي نهادهاي دولت و مجلس و احزاب و تشكل هاي سياسي و اجتماعي طرفدار آنها نيز مقوله اقتصاد را ارزشمند تلقي كرده و معتقدند در چند سال گذشته توانسته اند گام هاي مثبت در مسير بهبود اقتصاد كلان بردارند. با توجه به اينكه نهاد خانواده (كه جمع آنها جامعه را تشكيل مي دهد) نيز به مقوله اقتصاد اهميت مي دهند، بايد جامعه وضعيت مطلوبي پيدا مي كرد. اما، بررسي رفتار و گفتار مسئولان نهادهاي رسمي و غيررسمي نشان مي دهد كه وضعيت اقتصاد در ايران امروز شرايط مطلوب و مناسب ندارد. براي اينكه به وضعيت مطلوب برسيم، چه بايد كرد؟ راهكارهاي پيشنهادي توسط احزاب، افراد، متوليان و مسئولان نهادهاي رسمي و غيررسمي در پاسخ به اين پرسش متعدد و متنوع است. دليل اين اختلاف نظرها چيست؟

    اگر فرض را بر اين بگذاريم كه مسئولان احزاب، جمعيت ها و گروه هاي سياسي و مسئولان نهادها، در اتخاذ سياست ها و راه حل ها منافع ملي را بر منافع حزبي، گروهي، سياسي ترجيح داده و قصد دارند كه اقتصاد جامعه را به سمت اقتصاد نيرومند و سالم سوق دهند، اما باز هم اختلاف نظر دارند، مي توان ادعا كرد كه آنها در فهم اقتصاد تفاوت دارند. به اين معني كه به هر دليل، اصول اقتصادي را درك نمي كنند يا حتي درك مي كنند اما برخلاف اين اصول رفتار مي كنند. تجربه و دانش جامعه بشري در مديريت و علم اقتصاد جامعه تدوين شده و در دسترس همگان قرار دارد تا از آنها استفاده كنند. كتاب هاي منتشر شده پرشماري وجود دارند كه توسط اقتصاددان نامدار جهان تاليف شده و مي توان به آنها مراجعه كرد و اصول علم اقتصاد را خواند و درك كرد.

    پروفسور گريگوري منكيو، اقتصاددان نامدار غربي اصول علم اقتصاد را تحت ۳ سرفصل كلي شامل «مردم چگونه تصميم مي گيرند»، «مردم چگونه با يكديگر ارتباط دارند» و «اقتصاد به طور كلي چگونه كار مي كند» و ۱۰ فصل بررسي كرده است. اگر جامعه ايراني به ويژه مسئولان نهادهاي رسمي و غيررسمي، رهبران سازمان ها (احزاب سياسي، سنديكاها و اتحاديه هاي صنفي، بنگاه هاي اقتصادي و...) مي خواهند، اقتصاد ايران از وضعيت نامطلوب فعلي خارج شده و در مدار سلامت قرار گيرد كافي است، اين اصول ۱۰گانه را درك كرده و برتري هاي آن را بدون چون و چرا بپذيرند. اين نوشته تلاش دارد، در چند شماره آينده، ضمن يادآوري اصول ۱۰ گانه اقتصاد و تاكيد بر آنها، برخي مسائل را نيز توضيح دهد.

    تاریخ انتشار: سه شنبه، 4 مهر سال 1385

  3. #3
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2009/07/27
    نوشته ها
    8,031

    پیش فرض

    نقش بیمه در اقتصاد نویسنده : مهدي كرباسيان -- تماس با نویسنده مقاله درباره نویسنده: مترجم: روزنامه شرق کلمات کلیدی: خلاصه : بحث بيمه از ۲ محور قابل طرح است: محور اول نقش بيمه در تسهيل فعاليت هاي اقتصادي در جامعه است. در اين راستا بايد توجه داشت كه اقتصاد ايران در يكي از مهم ترين دوران هاي تاريخي خود قرار دارد. از يك سو در حال ورود به فضاي اقتصاد جهاني و تعامل سخت با اقتصاد بين المللي هستيم و از ديگر سو در حال حركت به يك اقتصاد پوياي توليدي و البته بدون اتكاي صرف به نفت هستيم. در اين فضا هدايت سرمايه هاي داخلي به سمت سرمايه گذاري هاي توليدي و جذب سرمايه هاي خارجي و به ويژه سرمايه ايرانيان مقيم خارج از كشور از ضرورت هاي انكارناپذير رشد و تعالي اقتصاد ملي است. رسيدن به رشد ۸ درصدي جايگاه واقعي و برتر در منطقه، سازوكار و ضرورت هاي خاص خود را طلب مي كند. بديهي است كه حجم نيروي كار كه نياز به كار دارند و در سال هاي آتي وارد بازار كار مي شوند نيز بر پيچيدگي معادله فوق مي افزايد. در اين فضا يكي از مهم ترين و كليدي ترين اقدامات ايجاد زمينه هاي مساعد براي جذب سرمايه ها به ايران است. بديهي است كه مهم ترين زمينه مساعد، كاهش ريسك هاي سرمايه گذاري در ايران است كه بيمه مي تواند نقش بسيار اساسي در اين امر خطير برعهده گيرد. متن کامل :
    بحث بيمه از ۲ محور قابل طرح است: محور اول نقش بيمه در تسهيل فعاليت هاي اقتصادي در جامعه است. در اين راستا بايد توجه داشت كه اقتصاد ايران در يكي از مهم ترين دوران هاي تاريخي خود قرار دارد. از يك سو در حال ورود به فضاي اقتصاد جهاني و تعامل سخت با اقتصاد بين المللي هستيم و از ديگر سو در حال حركت به يك اقتصاد پوياي توليدي و البته بدون اتكاي صرف به نفت هستيم. در اين فضا هدايت سرمايه هاي داخلي به سمت سرمايه گذاري هاي توليدي و جذب سرمايه هاي خارجي و به ويژه سرمايه ايرانيان مقيم خارج از كشور از ضرورت هاي انكارناپذير رشد و تعالي اقتصاد ملي است. رسيدن به رشد ۸ درصدي جايگاه واقعي و برتر در منطقه، سازوكار و ضرورت هاي خاص خود را طلب مي كند. بديهي است كه حجم نيروي كار كه نياز به كار دارند و در سال هاي آتي وارد بازار كار مي شوند نيز بر پيچيدگي معادله فوق مي افزايد. در اين فضا يكي از مهم ترين و كليدي ترين اقدامات ايجاد زمينه هاي مساعد براي جذب سرمايه ها به ايران است. بديهي است كه مهم ترين زمينه مساعد، كاهش ريسك هاي سرمايه گذاري در ايران است كه بيمه مي تواند نقش بسيار اساسي در اين امر خطير برعهده گيرد.اما اگر نقش بيمه را صرفاً به اين بحث محدود كنيم، بدون شك از ظرفيت بالقوه قابل ملاحظه اي بي بهره مانده ايم. در اين راستا بايد توجه داشت كه صنعت بيمه در اقتصاد متحول كنوني جهان يكي از بخش هاي پيشرو بسيار مهم در بازار سرمايه است كه در سمينارهاي گذشته بيمه و توسعه نيز به ميزان كافي به آن توجه جدي مبذول شده است.

    يكي ديگر از پرسش هاي جدي در ايران و در راستاي محور دوم بحث آن است كه چگونه مي توان جايگاه صنعت بيمه را در اقتصاد ملي ارتقا داد و با اين رويكرد از يك سو بعد حمايتي آن را در اقتصاد بيشتر بهبود بخشيد و از ديگر سو منابع بيشتري را براي سرمايه گذاري هاي اين بخش ايجاد كرد. در سال هاي گذشته تلاش مجموعه دست اندركاران صنعت بيمه و به ويژه نهاد نظارتي بيمه يعني بيمه مركزي ايران منجر به توفيق بزرگي در اين صنعت، نرخ نفوذ بيمه اي به عنوان مهم ترين شاخص گسترش بيمه در اقتصاد به بيش از يك درصد شده است كه جهشي قابل ملاحظه براي اين صنعت محسوب مي شود. اما اين توفيق به هيچ عنوان نبايد مجموعه اين صنعت را از تلاش بيشتر براي نزديك شدن به استانداردهاي بيمه اي در جهان باز دارد. به ويژه وقتي كشورهايي مانند هند و فيليپين داراي نرخ ۹۵/۱ و ۵/۱ هستند مسلماً در كشورهاي پيشرفته اين ارقام به چندين برابر مي رسد. حدود ۲ سال پيش در چنين روزهايي راهكارهاي ۱۸ گانه توسعه صنعت بيمه براي شكوفايي اقتصاد كشور، از طريق ارائه پوشش هاي بيمه اي گوناگون و مناسب براي رفع نگراني سرمايه گذاران و افزايش رفاه خانواده ها، تدوين و ابلاغ شد.

    نخستين راهكار در مجموعه اين راهكارها ارتقاي تبليغات بيمه اي بود كه اتفاقاً با موضوع سمينار امسال بيمه و توسعه يعني فرهنگ سازي بيمه ارتباط مستحكمي دارد. در اين راهكار از همكاران صنعت بيمه تقاضا شده بود كه تبليغات بيمه اي بايد به نحوي صورت گيرد كه موجبات افزايش آگاهي آحاد مردم را نسبت به جنبه تاميني بيمه فراهم كند كه نتيجه آن توسعه و تصميم فرهنگ بيمه در جامعه خواهد بود.مهم ترين هدف در قالب اين برنامه، كاهش تدريجي تصدي دولت در بيمه هاي بازرگاني از طريق واگذاري سهام شركت هاي دولتي به بخش خصوصي است كه انتظار مي رود با توجه به اشكالي كه ديوان عدالت اداري در مورد واگذاري اين شركت ها گرفته از طريق لايحه استفساريه اي در اين باره ماده ۱۱ قانون برنامه سوم با قيد يك فوريت تقديم مجلس شده موانع قانوني آن به سرعت رفع شود و فضاي يكسان و شفافي براي رقابت در بازار بيمه فراهم شود.از مهم ترين محورهاي راهكارهاي ۱۸گانه تاسيس موسسات بيمه خصوصي بود كه خوشبختانه روند تاسيس موسسات خصوصي بسيار مناسب بوده و تاكنون ۶ شركت بيمه خصوصي مجوز فعاليت دريافت كرده اند كه اميدواريم حضور جدي اين موسسات در نهايت به توسعه هرچه بيشتر صنعت بيمه منجر شود.تغيير نظام نظارتي صنعت بيمه از نظارت تعرفه اي و موردي به نظارت غيرتعرفه اي و فني است كه در آن فضا به جاي كنترل نرخ و بيمه نامه، صلاحيت فني مديران و توان مالي شركت هاي بيمه براي ايفاي تعهداتشان بررسي و نظارت مي شود. به اين صورت اختيارات شركت هاي بيمه براي رقابت به صورت گسترده اي افزايش مي يابد و تاثير تعيين كننده اي بر تعميم و توسعه بيمه خواهد داشت.تنوع بخشي خدمات بيمه اي و عرضه پوشش هاي جديد بيمه اي منطبق با نياز جامعه، به ويژه برنامه هاي دولت براي گسترش سرمايه گذاري و رشد اقتصادي كشور، هدف ديگري است كه در برنامه توسعه صنعت بيمه لازم است دنبال شود. در اين مورد آيين نامه بيمه هاي اعتباري كه تقاضاهاي بسياري براي آن بوده است كه اميدواريم هرچه زودتر در شوراي عالي بيمه تصويب و به شركت هاي بيمه ابلاغ شود.

    لايحه تاسيس صندوق بيمه حوادث طبيعي مثل زلزله و سيل نيز به هيأت وزيران تقديم شده كه با تصويب و اجراي آن هزينه سنگين اما ناكافي كه هر سال از اين بابت به دولت تحميل مي شود از طريق سازوكار بيمه اي بين عموم جامعه توزيع خواهد شد.از اقدامات مهم ديگري كه در صنعت بيمه بايد انجام شود گسترش فعاليت در بيمه هاي پايه مثل درمان، حادثه و عمر است كه بتواند تا جايي كه ممكن است نقش خود را در تامين اجتماعي ايفا كنند.

    يكي از تحولات تعيين كننده در صنعت بيمه كشور تصويب آيين نامه جديد سرمايه گذاري و ابلاغ آن به شركت هاي بيمه بوده است با اين هدف كه زمينه حضور هرچه گسترده تر شركت هاي بيمه در بازار سرمايه فراهم شود و توان مالي شركت هاي بيمه نيز از طريق درآمدهاي سرمايه گذاري ارتقا يابد.به نظر اينجانب كه از نزديك تحولات اين صنعت را دنبال مي كنم در حال حاضر مشكل ارائه خدمات بيمه اي تا حد نسبتاً قابل قبولي حل شده است اما هنوز هم افراد جامعه به اين بخش توجه لازم را مبذول نمي دارند. به نظر مي رسد كه كليد اصلي حل اين مشكل هم در جمله معروف « بيمه كالايي فروختني است نه خريدني» و هم در درجه توسعه يافتگي كل اقتصاد جامعه نهفته است.در واقع بسط و گسترش بيمه نياز به يك كار فرهنگي طولاني مدت و فرهنگ سازي در جامعه دارد كه اميدواريم دولت امسال بتواند مجموعه راهكارهاي مناسبي را در اين راستا براي صنعت بيمه و ديگر كارگزاران فرهنگي به منظور تعميق بيشتر فرهنگ بيمه در جامعه ارائه كند.

    در مورد يك وجه اصلي تفاوت تبليغ خدمات بيمه اي با تبليغ ساير كالاها بايد گفت: تبليغ خدمات بيمه اي برخلاف تبليغات ديگر كالاها و خدمات كه صرفاً معطوف به محصولي معين از شركتي مشخص است، مي تواند فراتر از معرفي يك محصول بيمه اي خاص و مربوط به يك شركت خاص، ارزش و ضرورت ذاتي بيمه را در فرايند زندگي اقتصادي و اجتماعي جامعه نشان بدهد.به عبارت ديگر، بي آنكه منكر نقش تبليغ مستقيم يك محصول بيمه اي از طرف يك شركت بيمه خاص شوم، اينكه مردم ضرورت بيمه شدن در زندگي پرمخاطره امروز را درك كنند نوع ديگري از تبليغ بيمه را مي طلبد. در اين تبليغ، براي مثال خانواده ها بايد از اين مطلب آگاه شوند كه هرچند پيشرفت هاي فناوري، رفاه فراواني براي انسان امروزي به ارمغان آورده اما همين پيشرفت ها در دل خود مخاطراتي دارد كه اگر تمهيداتي براي جبران پيامدهاي آن انديشيده نشود ممكن است كه موجبات نابودي بنيان خانواده را همراه با گسترش بحران هاي رواني و اجتماعي در جامعه فراهم آورد. براي مثال راحتي سفر چند ساعته با خودرو پيشرفته، قابل قياس با سختي سفرچند ماهه اجداد ما نيست، اما اگر تصور مي كنيم كه اين خودرو طي حادثه اي به جان و مال اشخاص ثالث خسارت وارد كند و در صورتي كه خودرو فاقد بيمه شخص ثالث باشد، سرپرست خانواده بايد پشت ميله هاي زندان برود و اگر هم توانايي مالي جبران آن را از طريق مجموعه دارايي هايي كه در طول زندگي به دست آورده داشته باشد، بايد قسمت اعظم آن را صرف پرداخت غرامت كند. به نظر مي رسد شركت هاي بيمه كشور روي اين وجه تبليغات نياز به كار بيشتري دارند و لازم است به همراه بيمه مركزي ايران كه با توجه به فلسفه وجودي اش در اين زمينه فعاليت هايي داشته و ادبياتي نيز توليد كرده، چنين ادبياتي را با هدف اطلاع رساني به مردم راجع به ارزش ذاتي بيمه توليدكننده و در اختيار جامعه قرار دهند. در برخي كشورها اتحاديه هاي بيمه گران مبادرت به توليد چنين مجموعه تبليغاتي مي كنند كه توصيه مي كنم در ايران شركت هاي بيمه با راهبري بيمه مركزي در اين امر مشاركت جدي تر داشته باشند.پس از اين مطلب كلي، تصور مي كنم مجموعه اقدامات مشخص ديگري نيز وجود دارد كه شركت هاي بيمه بايد با هدف ترغيب مردم به خريد بيمه انجام بدهند و اين اقدامات، جزيي از فرايند ارائه خدمات بيمه را تشكيل مي دهد.با نگاهي اجمالي مي توان به برخي از اين اقدامات اشاره كرد:

    اگر متن بيمه نامه ها ساده و در خور فهم عموم و در قالب هاي مناسب براي مردم تهيه شود بيمه گذاران بالقوه و بالفعل رغبت بيشتري به مطالعه آن و در نتيجه، آگاه شدن از حقوق و تعهدات متقابل خود و شركت بيمه پيدا خواهند كرد كه همين امر باعث مي شود تا در زمان بررسي و پرداخت خسارت ها، با علم بر اين حقوق و تعهدات، انتظارات نامعقول از شركت بيمه نداشته باشند. در اين صورت هم از حجم طرح دعاوي در دادگاه ها و هم از حجم نارضايتي بيمه گذاران از شركت هاي بيمه كاسته خواهد شد كه اين امر مي تواند در تعميق فرهنگ بيمه كمك موثري باشد.نياز به مجموعه ساز وكارهايي براي رسيدگي مطلوب به شكايات بيمه گذاران و به ويژه بيمه گذاران كوچك كاملاً مشهود است. هر چند كه بيمه مركزي ايران واحدي براي رسيدگي به شكايات بيمه اي دارد اما چه بهتر آنكه خود شركت هاي بيمه در قالب يك اقدام عملي، سازوكارهايي گسترده تر براي رسيدگي مطلوب تر به شكايات بيمه اي آنها به ويژه شكايات بيمه اي خانواده هايي كه از امكانات مالي و زماني چنداني براي شكايات خود برخوردار نيستند، فراهم كنند. در بسياري از كشورهاي توسعه يافته اين سازوكارها با هدف حمايت از اين بيمه گذاران وجود دارد و اتحاديه هاي بيمه گران آنها را اداره مي كنند.با وجودي كه اشخاص حقوقي و به ويژه واحدهاي تجاري و توليدي بزرگ امكانات مالي پيگيري خسارات خود را دارند، اما به دليل بي اطلاعي از جنبه هاي فني اين امر، در عمل نمي توانند تصويري واقعي از حقوق خود داشته باشند تا دست كم در برخي موارد برايشان روشن شود كه خسارت مورد مطالبه آنها چندان هم برحق نيست. در ظاهر اين كشورهاي توسعه يافته به جز كارشناسان خسارت كه مراقب منافع شركت بيمه در برابر كلاهبرداري هاي احتمالي در دريافت خسارت هستند، كارشناسان مستقلي وجود دارند كه با هدف حمايت از حقوق بيمه گذاران خرده پا در فرايند بررسي خسارت فعاليت مي كنند. اميد است كه با توجه به تدوين و تصويب مجموعه مقرراتي در زمينه فعاليت هاي ارزيابي خسارت كه صورت گرفته است، در آينده شاهد اثرات مثبت اين حركت در توسعه فعاليت هاي بيمه اي باشيم.

    تاریخ انتشار: دوشنبه، 27 شهريور سال 1385


    نویسنده : مهدي كرباسيان -- تماس با نویسنده مقاله درباره نویسنده: مترجم: روزنامه شرق کلمات کلیدی: خلاصه : بحث بيمه از ۲ محور قابل طرح است: محور اول نقش بيمه در تسهيل فعاليت هاي اقتصادي در جامعه است. در اين راستا بايد توجه داشت كه اقتصاد ايران در يكي از مهم ترين دوران هاي تاريخي خود قرار دارد. از يك سو در حال ورود به فضاي اقتصاد جهاني و تعامل سخت با اقتصاد بين المللي هستيم و از ديگر سو در حال حركت به يك اقتصاد پوياي توليدي و البته بدون اتكاي صرف به نفت هستيم. در اين فضا هدايت سرمايه هاي داخلي به سمت سرمايه گذاري هاي توليدي و جذب سرمايه هاي خارجي و به ويژه سرمايه ايرانيان مقيم خارج از كشور از ضرورت هاي انكارناپذير رشد و تعالي اقتصاد ملي است. رسيدن به رشد ۸ درصدي جايگاه واقعي و برتر در منطقه، سازوكار و ضرورت هاي خاص خود را طلب مي كند. بديهي است كه حجم نيروي كار كه نياز به كار دارند و در سال هاي آتي وارد بازار كار مي شوند نيز بر پيچيدگي معادله فوق مي افزايد. در اين فضا يكي از مهم ترين و كليدي ترين اقدامات ايجاد زمينه هاي مساعد براي جذب سرمايه ها به ايران است. بديهي است كه مهم ترين زمينه مساعد، كاهش ريسك هاي سرمايه گذاري در ايران است كه بيمه مي تواند نقش بسيار اساسي در اين امر خطير برعهده گيرد. متن کامل :
    بحث بيمه از ۲ محور قابل طرح است: محور اول نقش بيمه در تسهيل فعاليت هاي اقتصادي در جامعه است. در اين راستا بايد توجه داشت كه اقتصاد ايران در يكي از مهم ترين دوران هاي تاريخي خود قرار دارد. از يك سو در حال ورود به فضاي اقتصاد جهاني و تعامل سخت با اقتصاد بين المللي هستيم و از ديگر سو در حال حركت به يك اقتصاد پوياي توليدي و البته بدون اتكاي صرف به نفت هستيم. در اين فضا هدايت سرمايه هاي داخلي به سمت سرمايه گذاري هاي توليدي و جذب سرمايه هاي خارجي و به ويژه سرمايه ايرانيان مقيم خارج از كشور از ضرورت هاي انكارناپذير رشد و تعالي اقتصاد ملي است. رسيدن به رشد ۸ درصدي جايگاه واقعي و برتر در منطقه، سازوكار و ضرورت هاي خاص خود را طلب مي كند. بديهي است كه حجم نيروي كار كه نياز به كار دارند و در سال هاي آتي وارد بازار كار مي شوند نيز بر پيچيدگي معادله فوق مي افزايد. در اين فضا يكي از مهم ترين و كليدي ترين اقدامات ايجاد زمينه هاي مساعد براي جذب سرمايه ها به ايران است. بديهي است كه مهم ترين زمينه مساعد، كاهش ريسك هاي سرمايه گذاري در ايران است كه بيمه مي تواند نقش بسيار اساسي در اين امر خطير برعهده گيرد.اما اگر نقش بيمه را صرفاً به اين بحث محدود كنيم، بدون شك از ظرفيت بالقوه قابل ملاحظه اي بي بهره مانده ايم. در اين راستا بايد توجه داشت كه صنعت بيمه در اقتصاد متحول كنوني جهان يكي از بخش هاي پيشرو بسيار مهم در بازار سرمايه است كه در سمينارهاي گذشته بيمه و توسعه نيز به ميزان كافي به آن توجه جدي مبذول شده است.

    يكي ديگر از پرسش هاي جدي در ايران و در راستاي محور دوم بحث آن است كه چگونه مي توان جايگاه صنعت بيمه را در اقتصاد ملي ارتقا داد و با اين رويكرد از يك سو بعد حمايتي آن را در اقتصاد بيشتر بهبود بخشيد و از ديگر سو منابع بيشتري را براي سرمايه گذاري هاي اين بخش ايجاد كرد. در سال هاي گذشته تلاش مجموعه دست اندركاران صنعت بيمه و به ويژه نهاد نظارتي بيمه يعني بيمه مركزي ايران منجر به توفيق بزرگي در اين صنعت، نرخ نفوذ بيمه اي به عنوان مهم ترين شاخص گسترش بيمه در اقتصاد به بيش از يك درصد شده است كه جهشي قابل ملاحظه براي اين صنعت محسوب مي شود. اما اين توفيق به هيچ عنوان نبايد مجموعه اين صنعت را از تلاش بيشتر براي نزديك شدن به استانداردهاي بيمه اي در جهان باز دارد. به ويژه وقتي كشورهايي مانند هند و فيليپين داراي نرخ ۹۵/۱ و ۵/۱ هستند مسلماً در كشورهاي پيشرفته اين ارقام به چندين برابر مي رسد. حدود ۲ سال پيش در چنين روزهايي راهكارهاي ۱۸ گانه توسعه صنعت بيمه براي شكوفايي اقتصاد كشور، از طريق ارائه پوشش هاي بيمه اي گوناگون و مناسب براي رفع نگراني سرمايه گذاران و افزايش رفاه خانواده ها، تدوين و ابلاغ شد.

    نخستين راهكار در مجموعه اين راهكارها ارتقاي تبليغات بيمه اي بود كه اتفاقاً با موضوع سمينار امسال بيمه و توسعه يعني فرهنگ سازي بيمه ارتباط مستحكمي دارد. در اين راهكار از همكاران صنعت بيمه تقاضا شده بود كه تبليغات بيمه اي بايد به نحوي صورت گيرد كه موجبات افزايش آگاهي آحاد مردم را نسبت به جنبه تاميني بيمه فراهم كند كه نتيجه آن توسعه و تصميم فرهنگ بيمه در جامعه خواهد بود.مهم ترين هدف در قالب اين برنامه، كاهش تدريجي تصدي دولت در بيمه هاي بازرگاني از طريق واگذاري سهام شركت هاي دولتي به بخش خصوصي است كه انتظار مي رود با توجه به اشكالي كه ديوان عدالت اداري در مورد واگذاري اين شركت ها گرفته از طريق لايحه استفساريه اي در اين باره ماده ۱۱ قانون برنامه سوم با قيد يك فوريت تقديم مجلس شده موانع قانوني آن به سرعت رفع شود و فضاي يكسان و شفافي براي رقابت در بازار بيمه فراهم شود.از مهم ترين محورهاي راهكارهاي ۱۸گانه تاسيس موسسات بيمه خصوصي بود كه خوشبختانه روند تاسيس موسسات خصوصي بسيار مناسب بوده و تاكنون ۶ شركت بيمه خصوصي مجوز فعاليت دريافت كرده اند كه اميدواريم حضور جدي اين موسسات در نهايت به توسعه هرچه بيشتر صنعت بيمه منجر شود.تغيير نظام نظارتي صنعت بيمه از نظارت تعرفه اي و موردي به نظارت غيرتعرفه اي و فني است كه در آن فضا به جاي كنترل نرخ و بيمه نامه، صلاحيت فني مديران و توان مالي شركت هاي بيمه براي ايفاي تعهداتشان بررسي و نظارت مي شود. به اين صورت اختيارات شركت هاي بيمه براي رقابت به صورت گسترده اي افزايش مي يابد و تاثير تعيين كننده اي بر تعميم و توسعه بيمه خواهد داشت.تنوع بخشي خدمات بيمه اي و عرضه پوشش هاي جديد بيمه اي منطبق با نياز جامعه، به ويژه برنامه هاي دولت براي گسترش سرمايه گذاري و رشد اقتصادي كشور، هدف ديگري است كه در برنامه توسعه صنعت بيمه لازم است دنبال شود. در اين مورد آيين نامه بيمه هاي اعتباري كه تقاضاهاي بسياري براي آن بوده است كه اميدواريم هرچه زودتر در شوراي عالي بيمه تصويب و به شركت هاي بيمه ابلاغ شود.

    لايحه تاسيس صندوق بيمه حوادث طبيعي مثل زلزله و سيل نيز به هيأت وزيران تقديم شده كه با تصويب و اجراي آن هزينه سنگين اما ناكافي كه هر سال از اين بابت به دولت تحميل مي شود از طريق سازوكار بيمه اي بين عموم جامعه توزيع خواهد شد.از اقدامات مهم ديگري كه در صنعت بيمه بايد انجام شود گسترش فعاليت در بيمه هاي پايه مثل درمان، حادثه و عمر است كه بتواند تا جايي كه ممكن است نقش خود را در تامين اجتماعي ايفا كنند.

    يكي از تحولات تعيين كننده در صنعت بيمه كشور تصويب آيين نامه جديد سرمايه گذاري و ابلاغ آن به شركت هاي بيمه بوده است با اين هدف كه زمينه حضور هرچه گسترده تر شركت هاي بيمه در بازار سرمايه فراهم شود و توان مالي شركت هاي بيمه نيز از طريق درآمدهاي سرمايه گذاري ارتقا يابد.به نظر اينجانب كه از نزديك تحولات اين صنعت را دنبال مي كنم در حال حاضر مشكل ارائه خدمات بيمه اي تا حد نسبتاً قابل قبولي حل شده است اما هنوز هم افراد جامعه به اين بخش توجه لازم را مبذول نمي دارند. به نظر مي رسد كه كليد اصلي حل اين مشكل هم در جمله معروف « بيمه كالايي فروختني است نه خريدني» و هم در درجه توسعه يافتگي كل اقتصاد جامعه نهفته است.در واقع بسط و گسترش بيمه نياز به يك كار فرهنگي طولاني مدت و فرهنگ سازي در جامعه دارد كه اميدواريم دولت امسال بتواند مجموعه راهكارهاي مناسبي را در اين راستا براي صنعت بيمه و ديگر كارگزاران فرهنگي به منظور تعميق بيشتر فرهنگ بيمه در جامعه ارائه كند.

    در مورد يك وجه اصلي تفاوت تبليغ خدمات بيمه اي با تبليغ ساير كالاها بايد گفت: تبليغ خدمات بيمه اي برخلاف تبليغات ديگر كالاها و خدمات كه صرفاً معطوف به محصولي معين از شركتي مشخص است، مي تواند فراتر از معرفي يك محصول بيمه اي خاص و مربوط به يك شركت خاص، ارزش و ضرورت ذاتي بيمه را در فرايند زندگي اقتصادي و اجتماعي جامعه نشان بدهد.به عبارت ديگر، بي آنكه منكر نقش تبليغ مستقيم يك محصول بيمه اي از طرف يك شركت بيمه خاص شوم، اينكه مردم ضرورت بيمه شدن در زندگي پرمخاطره امروز را درك كنند نوع ديگري از تبليغ بيمه را مي طلبد. در اين تبليغ، براي مثال خانواده ها بايد از اين مطلب آگاه شوند كه هرچند پيشرفت هاي فناوري، رفاه فراواني براي انسان امروزي به ارمغان آورده اما همين پيشرفت ها در دل خود مخاطراتي دارد كه اگر تمهيداتي براي جبران پيامدهاي آن انديشيده نشود ممكن است كه موجبات نابودي بنيان خانواده را همراه با گسترش بحران هاي رواني و اجتماعي در جامعه فراهم آورد. براي مثال راحتي سفر چند ساعته با خودرو پيشرفته، قابل قياس با سختي سفرچند ماهه اجداد ما نيست، اما اگر تصور مي كنيم كه اين خودرو طي حادثه اي به جان و مال اشخاص ثالث خسارت وارد كند و در صورتي كه خودرو فاقد بيمه شخص ثالث باشد، سرپرست خانواده بايد پشت ميله هاي زندان برود و اگر هم توانايي مالي جبران آن را از طريق مجموعه دارايي هايي كه در طول زندگي به دست آورده داشته باشد، بايد قسمت اعظم آن را صرف پرداخت غرامت كند. به نظر مي رسد شركت هاي بيمه كشور روي اين وجه تبليغات نياز به كار بيشتري دارند و لازم است به همراه بيمه مركزي ايران كه با توجه به فلسفه وجودي اش در اين زمينه فعاليت هايي داشته و ادبياتي نيز توليد كرده، چنين ادبياتي را با هدف اطلاع رساني به مردم راجع به ارزش ذاتي بيمه توليدكننده و در اختيار جامعه قرار دهند. در برخي كشورها اتحاديه هاي بيمه گران مبادرت به توليد چنين مجموعه تبليغاتي مي كنند كه توصيه مي كنم در ايران شركت هاي بيمه با راهبري بيمه مركزي در اين امر مشاركت جدي تر داشته باشند.پس از اين مطلب كلي، تصور مي كنم مجموعه اقدامات مشخص ديگري نيز وجود دارد كه شركت هاي بيمه بايد با هدف ترغيب مردم به خريد بيمه انجام بدهند و اين اقدامات، جزيي از فرايند ارائه خدمات بيمه را تشكيل مي دهد.با نگاهي اجمالي مي توان به برخي از اين اقدامات اشاره كرد:

    اگر متن بيمه نامه ها ساده و در خور فهم عموم و در قالب هاي مناسب براي مردم تهيه شود بيمه گذاران بالقوه و بالفعل رغبت بيشتري به مطالعه آن و در نتيجه، آگاه شدن از حقوق و تعهدات متقابل خود و شركت بيمه پيدا خواهند كرد كه همين امر باعث مي شود تا در زمان بررسي و پرداخت خسارت ها، با علم بر اين حقوق و تعهدات، انتظارات نامعقول از شركت بيمه نداشته باشند. در اين صورت هم از حجم طرح دعاوي در دادگاه ها و هم از حجم نارضايتي بيمه گذاران از شركت هاي بيمه كاسته خواهد شد كه اين امر مي تواند در تعميق فرهنگ بيمه كمك موثري باشد.نياز به مجموعه ساز وكارهايي براي رسيدگي مطلوب به شكايات بيمه گذاران و به ويژه بيمه گذاران كوچك كاملاً مشهود است. هر چند كه بيمه مركزي ايران واحدي براي رسيدگي به شكايات بيمه اي دارد اما چه بهتر آنكه خود شركت هاي بيمه در قالب يك اقدام عملي، سازوكارهايي گسترده تر براي رسيدگي مطلوب تر به شكايات بيمه اي آنها به ويژه شكايات بيمه اي خانواده هايي كه از امكانات مالي و زماني چنداني براي شكايات خود برخوردار نيستند، فراهم كنند. در بسياري از كشورهاي توسعه يافته اين سازوكارها با هدف حمايت از اين بيمه گذاران وجود دارد و اتحاديه هاي بيمه گران آنها را اداره مي كنند.با وجودي كه اشخاص حقوقي و به ويژه واحدهاي تجاري و توليدي بزرگ امكانات مالي پيگيري خسارات خود را دارند، اما به دليل بي اطلاعي از جنبه هاي فني اين امر، در عمل نمي توانند تصويري واقعي از حقوق خود داشته باشند تا دست كم در برخي موارد برايشان روشن شود كه خسارت مورد مطالبه آنها چندان هم برحق نيست. در ظاهر اين كشورهاي توسعه يافته به جز كارشناسان خسارت كه مراقب منافع شركت بيمه در برابر كلاهبرداري هاي احتمالي در دريافت خسارت هستند، كارشناسان مستقلي وجود دارند كه با هدف حمايت از حقوق بيمه گذاران خرده پا در فرايند بررسي خسارت فعاليت مي كنند. اميد است كه با توجه به تدوين و تصويب مجموعه مقرراتي در زمينه فعاليت هاي ارزيابي خسارت كه صورت گرفته است، در آينده شاهد اثرات مثبت اين حركت در توسعه فعاليت هاي بيمه اي باشيم.

    تاریخ انتشار: دوشنبه، 27 شهريور سال 1385

  4. #4
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2009/07/27
    نوشته ها
    8,031

    پیش فرض

    زنان بازار كار را تغییر می‌دهند در فضای سازمان‌ها و نهادهای مردسالار جوامع امروز، زنان برای آن كه بتوانند باقی بمانند و پیشرفت كنند راهبردهای گوناگونی را در پیش گرفته‌اند و به واسطه همین راهبردها سبب تغییراتی در آن نهادها و سازمان‌ها شده‌اند. حركت فزاینده زنان به سمت بازار كار در واقع منشا باارزشی برای تغییر بوده است. زنان صرفا به دلیل این كه «وجود داشته‌اند» به ناگزیر حامل دیدگاه‌های جدید و گوناگون در مورد مسایل شغلی بوده‌اند.
    آن‌ها برای حفظ جایگاه خود در محیط‌های كار و پیشرفت و نقش‌آفرینی در نهادها و سازمان‌های موجود و كنار آمدن با سیاست‌های جنسیتی راه‌های مختص به خود را اندیشیده‌اند و توانسته‌اند خط‌مشی‌هایی منعطف‌تر نسبت به زنان را پیشنهاد كنند. آن‌ها هم به واسطهء حضور خود در بازار كار و هم به واسطهء افزایش فرصت‌های اشتغال و فعالیت، چالشی در مقابل تقسیم كار جنسیتی موجود در اغلب جوامع و نهادها به حساب می‌آیند، همچنین زنان با زیر سوال بردن شكاف‌های موجود بین عرصه‌های خصوصی و عمومی در داخل جوامع نیروی بالقوه‌ای برای تغییر نهادهای سنتی بوده‌اند.
    سوال این جاست كه این چالش به دست زنان به چه ترتیب صورت گرفته است؟ برخی از نظریه‌پردازان به این سوال چنین پاسخ می‌دهند كه مهارت‌های گوناگونی كه زنان طی زندگی خود به دست می‌آورند، مانند مدیریت و برنامه‌ریزی امور خانه و زندگی خانوادگی، توانایی برقراری ارتباط‌های شخصی، كار گروهی و مشاركتی و توانایی در انجام چند كار به طور همزمان، در واقع با ورود آن‌ها به بازار كار تقسیم‌بندی‌های جنسیتی سابق را زیر سوال برده است. از اواخر دههء ۸۰ میلادی این چالش‌ها به رسمیت شناخته شد و سبب شكل‌گیری مدل‌های هدایت بازار به شیوه به اصطلاح «نرم» شد.
    حتی پیش‌بینی شد كه این شیوه‌های «زنانه» سازمان‌دهی و مدیریت بازار كار برای نهادهای هزارهء جدید «مناسب‌تر» باشد. گسترش این گفتمان‌ها در سطح بین‌المللی لزوم تغییرات قانونی و در سطح عمیق‌تر، فرهنگی را پدید آورد. به عنوان مثال اكنون در بسیاری جوامع لزوم برابری دستمزد و حق زنان برای برخورداری از فرصت برابر برای اشتغال، امری پذیرفته شده به حساب می‌آید. با این حال، در بیش‌تر جوامع اقدامات عملی برای مشاركت بیش‌تر زنان در بازار كار همواره كندتر از تغییرات فرهنگی صورت گرفته است. به عنوان مثال در انگلیس بررسی‌های انجام شده روی ۳۵۰ نهاد شغلی در دههء ۹۰ میلادی نشان می‌دهد كه باوجود این كه نیمی از آن‌ها به ایجاد فرصت‌های برابر تعهد كرده بودند، اما در عمل تنها یك سوم آن‌ها گام‌های عملی در این جهت برداشتند. علاوه بر زنان انگلیسی، زنان در تمام كشورهای اروپایی و آمریكا و كشورهای در حال توسعه با روند كند حركت به سوی برابری روبه‌رو بوده‌اند.
    از چهارمین كنفرانس جهانی سازمان ملل در مورد زنان در پكن در سال ۱۹۹۵ دسترسی نابرابر زنان به فرصت‌های شغلی و منابع اقتصادی و مقام‌های بالای نهادها و سازمان‌ها در سطوح ملی و بین‌المللی، با قوت بیش‌تری مورد توجه قرار گرفت. در واقع برخی محققان، گسترش و تحكیم جنبش‌های زنان به همراه تبادل و انتشار اندیشه‌ها و گفتمان برابری را نشانهء شكل‌گیری یك جنبش عمیق اجتماعی در سراسر جهان می‌دانند. طی ۳۰ سال گذشته، زنان تجربه‌های جمعی مهمی از كار در نهادهای اجتماعی و اقتصادی كسب كرده‌اند. آن‌ها ضمن كار در محیط‌های غیرمنعطف و از طریق تجربهء اشكال گوناگون مستقیم و غیرمستقیم تبعیض، چیزهای زیادی راجع به خود و آن نهادها آموخته‌اند. آن‌ها تلاش كرده‌اند ریشه‌های این تبعیض‌ها را موشكافی كرده و از آن طریق راه مبارزه با آن‌ها را بیابند.
    در مجموع می‌توان گفت كه آگاهی فزاینده زنان از سیاست‌های جنسیتی، به همراه ارادهء آنان برای مبارزهء فعالانه و تلاش برای تغییر و تحول نهادها، كلید رهایی زنان (و مردان) در سراسر جهان به شمار می‌رود. این تحولات از یك سو به واسطه تلاش‌های فردی برای مبارزه با ساختارهای پدرسالار و از سوی دیگر به واسطهء طرح‌های جمعی گسترده‌ تر برای زنان، مانند تشكیل اتحادیه‌های كار و سازمان‌های زنان صورت می‌گیرد. از این طریق، آگاهی‌ها و دانش زنان در مورد روابط جنسیتی، ساختار و فرهنگ و سیاست‌های جنسیتی در محیط‌های خاص كاری یا شغلی و نیز نقش و ارتباط‌های‌شان در داخل این محیط‌ها بالا می‌رود. سطح و عمق آگاهی‌ها در میان افراد، قشرها و گروه‌های گوناگون زنان نیز متفاوت است و به همین جهت آن‌ها راهبرهای متفاوتی را در واكنش با ساختارهای پدرسالار برمی‌گزینند. این واكنش‌ها از عدم پذیرش جایگاه‌ها و نقش‌های سنتی برای زنان تا مواضع فمینیستی چالشی و منتقدانه را در بر می‌گیرد.
    آگاهی‌های زنان از موقعیت تبعیض‌آمیزشان در جامعه ممكن است لزوما به اقدامات عملی مبارزه منجر نشود، اما اگر قرار باشد اقدام عملی صورت گیرد، زنان باید مهارت‌های سیاسی لازم برای به چالش كشیدن وضعیت موجود را در خود پرورش دهند. مبارزه با ساختار پدرسالار می‌تواند ابعاد فردی یا _جمعی به خود‌بگیرد.

    ● دلایل نابرابری جنسیتی و رویكردهای موجود
    دانشمندان علوم اجتماعی و مدیریت بر این باورند كه ساختارها و فرآیندهای اجتماعی خاصی در جامعه به طور سیستماتیك به سركوب زنان منجر می‌شود. این تبعیض را در جداسازی شغلی براساس جنسیت در محیط‌های كار و عدم تعادل میان حضور زنان به عنوان كارگر و پست‌های بالاتر می‌توان دید.
    در سطح نظری، ورود موضوع جنسیت به نظریه‌ها بسیار كند صورت گرفته است. هم‌اكنون چهار رویكرد عمده در سطح نظری به مسالهء جنسیت در محیط‌های كاری وجود دارد; اولی به طور كلی جنسیت را فراموش می‌كند. نتیجهء این رویكرد آن بوده كه در اكثر علوم اجتماعی، تحقیقات مدیریت و روابط كاری، كارگران و مدیران «مرد» به حساب آمده‌اند و حتی به زنان در حاشیه هم توجه نشده است. دومین رویكرد آن است كه نقص‌ها و معایب رویكرد اول را با تحقیقات فمینیستی برجسته كرده است. سومین، اضافه كردن زنان به عنوان یك مورد ویژه در تحقیقات است كه برای جبران فراموش كردن آن‌ها در رویكرد اول پیش‌بینی شده است و رویكرد چهارم كه از همه جدیدتر است، وارد كردن روابط جنسیتی در بررسی‌های شغلی و سازمانی است.
    تحقیقات انجام شده در مورد اهمیت جنسیت و شكاف‌های جنسیتی در محیط‌های كار و خانه كمك می‌كند تا بیش‌تر بدانیم كه نابرابری‌های جنسیتی چرا به وجود می‌آید و چگونه دوام می‌آورد یا بازتولید می‌شود. توجه به مسالهء جنسیت و روابط جنسیتی در مدیریت سازمانی از دههء ۷۰ از سوی نویسندگان متعددی مورد تاكید قرار گرفت. در گفتمان‌ها و تحقیقات فمینیستی دیدگاه‌های گوناگونی در این مورد پرورش یافته است. به عنوان مثال سه جریان عمدهء فمینیستی، فمینیسم لیبرال، فمینیسم رادیكال و فمینیسم سوسیالیستی هر یك این مساله را از زوایای گوناگون مورد توجه قرار داده‌اند، اما یك رویكرد هم این بوده كه از هر سه این «فمینیسم»ها و نیز فمینیسم‌های دیگری مانند فمینیسم فرهنگی، پست مدرن، محیط زیستی، رنگین پوستی و... برای رسیدن به یك رویكرد مشترك جهانی استفاده شود.

    ترجمه: پروانه عسگری
    روزنامه سرمایه

  5. #5
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2009/07/27
    نوشته ها
    8,031

    پیش فرض

    چالشهای مدیریت در سده ۲۱ كتاب چالشهای مدیریت در سده ۲۱ از جمله معروف‌ترین كتابهای پیتر دراكر است كه در ایران نیز ترجمه و چاپ شده است. دراكر در این كتاب با نگاهی ژرف و تازه، چكیده یافته‌ها، دیدگاه‌ها و پیش‌بینی‌های خود را از سده بیست و یكم ارائه كرده و راه‌های دستیابی به پیروزی را نشان داده است .
    در این كتاب با بحثها و دیدگاه‌های بی‌سابقه‌ای روبه‌رو می‌شویم كه تنها از یكی از بزرگترین استادان مدیریت و اقتصاد امروز انتظار می‌رود: چیزی با عنوان تنها راه درست سازماندهی، تنها سازمان درست و تنها روش كاركرد و تنها ... وجود ندارد.
    چالشهای مدیریت در سده ۲۱ بیش از هر یك از نوشته‌های دراكر با موشكافی به مسائل آینده پرداخته و راه‌های برخورد با آنها را تا حدامكان ، نشان داده است. این كتاب دیدگاهی جدید از چشم‌انداز مدیریت تغییر فراهم می‌كند. خود معلم پیر می‌گوید: خواندن این كتاب بسیاری را آشفته خواهد كرد، همانطور كه نوشتنش خودم را آشفته ساخته است.
    در وضعیت كنونی هر سازمانی كه بدون رویكرد به واقعیتها به تدوین راهبرد بپردازد، به راهی نادرست رفته است و برای چالشهایی كه در چند سال آینده رخ می‌نمایند، هیچگونه آمادگی نخواهد داشت. سازمانهایی كه نتوانند با چالشهای آینده، پیروزمندانه دست و پنجه نرم كنند، نمی‌توانند در دوران پرتلاطمی كه همراه با دگرگونیهای ساختاری، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فنی، در پیش است، دوام بیاورند. مهمترین چالشهای مدیریت كه دراكر در این كتاب به آنها پرداخته است شامل موارد ذیل می‌شود.

    ▪ ضرورت استقبال از تغییر:
    دگرگونی را نمی‌توان مهار كرد ولی می‌توان از آن پیش افتاد. در دوران دگرگونیهای پرشتاب ساختاری، تنها سازمانهایی به ساحل نجات می‌رسند كه رهبری دگرگونی را پیشه كنند. بنابراین، در سده بیست و یكم بنیانی‌ترین چالش مدیریت این است كه سازمان خود را پیشتاز و رهبر در دگرگونی كند. پیشتازان دگرگونی، خود در پی این پدیده می‌گردند و می‌‌دانند كه چگونه دگرگونیهای برون سازمانی و درون سازمانی را به فرصتهای سودمند تبدیل كنند. در این راستا به نظر دراكر نخستین سیاستگذاری كه بنیان همه سیاستهای دیگر است به فراموشی سپردن دیروز است.
    ▪ انقلاب اطلاعات نوین:
    در سده پیش روی، روش مدیریت اطلاعات در همه سازمانها، دگرگون خواهد شد. این انقلاب صرفاً در زمینه‌های فناوری، دستگاه‌های سخت افزاری، نرم‌افزارها و یا شتاب كار نیست، انقلاب در مفهوم ها است. از اینرو نیاز به توسعه نوع جدیدی از منابع اطلاعاتی برای اثربخشی تصمیم‌گیری به شدت احساس خواهد شد.

    ▪ لزوم افزایش بهره‌ وری دانشگران:
    می‌توان گفت بزرگترین كمك سده بیستم به پیشبرد روند مدیریت و اداره فعالیتهای صنعتی، افزایش پنجاه برابری در زمینه بهره‌وری كاركنان یدی بوده است. همین وظیفه را در سده بیست و یكم باید درباره كارهای دانش‌بر و كاركنان دانشگر انجام دهد. در سده بیستم، ارزشمندترین داراییهای یك سازمان ابزار تولید آن بود اما در سده بیست و یكم كاركنان فرهیخته و بهره‌وری آنها چنین جایگاهی خواهند داشت. لذا نیاز به توسعه ابزارها و روشها به منظور اندازه‌گیری و افزایش بهره‌وری دانشگران بیش از پیش بروز خواهد كرد.

    ▪ نیاز دانشگران به توانایی خود مدیریتی:
    رفته رفته نیروی كار و به ویژه كاركنان دانشگر كارفرمای مشخص و ثابتی نخواهند داشت. باید خود را برای انجام چند كار باهم و بیش از یك حرفه و یك سازمان آماده كنند. در این كتاب. در شرایط كنونی جهان و جامعه انسانی ما همه باید بیاموزند كه خود را اداره كنند و مدیر خود باشند. دانشگران باید به فكر تعریف سطحی جدید از مسؤلیت برای مدیریت كردن حرفه خود باشند.
    در پایان كتاب، پیتر دراكر متذكر می‌شود دگرگونیهایی كه مورد بحث قرار گرفتند حوزه‌ای بس گسترده‌تر از مدیریت را دربر خواهد گرفت. از افراد و حرفه آنها بس فراتر خواهند رفت. آنچه موضوع این كتاب است: آینده اجتماع انسانی است.

    مدیریت صنایع و بهره‌وری

  6. #6
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2009/07/27
    نوشته ها
    8,031

    پیش فرض

    مدیریت خود

    به اعتقاد بسیاری با شروع هزاره سوم بحث مدیر بودن و مدیریت جان و قوت تازه ای گرفت. این بحث به تازگی به حوزه های اجتماعی تر زیست بشر نیز تسری یافته است. حوزه هایی همچون روابط انسانی، خانوادگی و... و یا مباحثی مانند مدیریت زمان و خانواده. در اصل مدیریت همواره به نوعی اقتدار اشاره می كند و به همین منوال دو نوع اقتدار یافت می شود:
    ۱) استبداد مبتنی بر اجبار
    ۲) اثبات درستی خویش، كه این نوع اقتدار در زندگی مناسب است. برای آن كه در دیگران نفوذ پیدا كنید یاد بگیرید كه چگونه توانایی دریافت هر كس را تشخیص دهید و با آرامش و پایداری مایوس نشوید.
    ▪ چشم انداز:
    توجه خود را در اجرای برنامه های روزانه، هفتگی، ماهانه تقویت كنیم اگر پیوسته به فكر داشتن نظم روشن و بصیرت باشیم دیگر كارهایمان را به سر هم بندی انجام نمی دهیم و باعث آرامش روحی و حواس جمعی ما خواهد بود.
    ▪ تدبیر:
    برای آن كه در مقابل دیگران احساس اطمینان به خود كنید و خاطری آسوده داشته باشید نخست بكوشید در برابر رفتاری غیرقابل سرزنش از خود بروز دهید حتی اگر زبان تندتان برانگیخته شد بكوشید آرامش خود را حفظ و قواعد ادب را كاملاً رعایت كنید.
    ▪ چگونگی رفتار با دیگران:
    در مقابل سخنان ناهنجار، مخالفت خود را با به زبان راندن كلمات مختصر یا فقط با سكوت نشان دهید. در برابر خرده گیری ها، وقت و انرژی خود را هدر ندهید لحنی مصمم و قاطع، متكی بر تلفظ صحیح بیشتر می تواند یك روح خشمگین را رام كند.
    اگردر پیرامونشان افرادی با شما برخورد و مخالفت دارند وجودشان را منبع بركت بدانید زیرا هر روز با تاثیرناپذیری، آرامش قاطعیت خود را با برخورد با آن ها آزمایش كرده، تقویت می كنید. اگر بعضی ها برای طرح های آینده شما مانع می تراشند آن ها را محرك هایی برای پرورش هوشمندی، شكیبایی و احساس مقاومت خود تلقی كنید، مخالفان خود طی عمل شما متحول خواهند شد.
    ▪ مواجه با یك خطا:
    خطاهای افراد را نسبت به خودتان اعمال عمدی غیرمنصفانه تلقی نكنید، سعی كنید علت خطا را در افراد خطاكار تشخیص بدهید و بر این اساس واكنش نشان دهید، از كینه جویی و مقابله مطلقاً بپرهیزید، تلقین زبانی و ذهنی بسیار كارآمدتر است.
    ▪ كنجكاوی بیهوده:
    افرادی هستند كه همه فكر و ذهن خود را به كار می اندازند تا منابع درآمد و زندگی خصوصی سایرین را بكاوند (كودكی كه می خواهد از جایی بالا برود كه خارج از توان اوست) این چنین افرادی از زمین تا آسمان فرق می كنند. انگیزه این كنجكاوی ها و فضولی ها چیست؟ نخست این كه از نوعی خلاء روحی، باقی ماندن قوای عالی دماغی در مرحله كودكی سرچشمه می گیرد ثانیاً: نوعی خودنمایی است كه با پرده برداشتن از كار و زندگی دیگران لذت می برند.
    ▪ و برنامه ریزی:
    اگر در محیط كاری برنامه منسجمی داشته باشید ولی نتوانید آن را اجرا كنید نشانه ضعف شما خواهد بود و اگر به عنوان مچ گیری اقدام نمایید در اصلاح كار و جلوگیری از وقوع انحرافات شكست می خورید پس باید نقاط قوت و ضعف مراحل مختلف را تشخیص بدهید و فعالیت های خود را در جهت تحقق اهداف به اجرا درآورید.

  7. #7
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2009/07/27
    نوشته ها
    8,031

    پیش فرض

    اعجاز مدیریت فكر در موفقیت!

    در این مطلب كوتاه سعی داریم در چهار عبارت ساده اما موثر، مدیریت فكر در فرآیند رسیدن به موفقیت را به شما نشان دهیم.
    ۱) من می‌توانم، پس انجام می‌دهم:
    معمولاً تزریق عوامل محرك به فرد برای فرار از بحران و رسیدن به مرحله‌ای كه آن را موفقیت می‌نامیم، مهم‌ترین قسمت كار هر فرد است. بیان جملاتی همچون «می‌توانم، پس حتماً می‌توانم انجام دهم» دارای اعجاز نهفته‌ای هستند كه هر فرد را در هر مرحله از خود دگرگون كرده و بیش از پیش مصمم می‌سازد.
    ۲) هرگز رهایش نمی‌كنم:
    بی‌شك هیچ فردی نمی‌تواند همواره در انجام امور مورد نظر موفقیت و كامیابی را در مرحله نخست و اولین آزمایش تجربه كند پس اعتقاد به جمله «هرگز رهایش نمی‌كنم» می‌تواند سرآغاز محكمی برای بازگشت به چرخه تلاش و آزمایش دوباره امور باشد.
    ۳) از دیگران یاد می‌گیرم:
    این یادگیری می‌تواند شامل ۲ بخش عمده باشد؛ نخست یادگیری و به‌نوعی عبرت از خطاهای دیگران و دوم یادگیری و الگوبرداری از موفقیت‌های آنان. چه‌بسا در گوشه‌گوشه شكست آنها نكات راهنما‌گونه‌ای برای رهنمون ساختن شما به سوی موفقیت وجود داشته باشد. الگوبرداری از موفقیت آنها نیز می‌تواند سوق‌دهنده شما به سكوهای برتر زندگی تلقی شود.
    ۴) می‌پذیرم كه اشتباهاتی داشته‌ام:
    خیلی جالب است وقتی قبول می‌كنید كه اشتباهاتی در زندگی داشته‌اید. بیشتر از هركسی به خود كمك كرده‌اید كه در كمترین مدت قدم در راه اصلاح اشتباهات و رسیدن به كامیابی بردارید. چه‌بسا مقاومت بتواند كامیابی شما را به تاخیر بیندازد.

  8. #8
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2009/07/27
    نوشته ها
    8,031

    پیش فرض

    مدیریت روابط عمومی

    مقدمه ای بر روابط عمومی ـ نیاز به شناخت و درک متقابل به منظور تسریع دردستیابی به مقاصد و اهداف ، امروزه درسازمانها و ادارات به عنوان یک اصل اساسی درمدیریت پذیرفته شده است.این ارتباط که ازآن به عنوان روابط عمومی یاد می شود یکی ازمهمترین و با ارزش‎ترین عوامل موثر در سرنوشت هرموسسه وگروه محسوب می گردد. محمود هراتیان نژادی ۱۳۸۴/۱۲/۱۷
    نیاز به شناخت و درک متقابل به منظور تسریع دردستیابی به مقاصد و اهداف ، امروزه درسازمانها و ادارات به عنوان یک اصل اساسی درمدیریت پذیرفته شده است.این ارتباط که ازآن به عنوان روابط عمومی یاد می شود یکی ازمهمترین و با ارزش‎ترین عوامل موثر در سرنوشت هرموسسه وگروه محسوب می گردد.
    Public Relations در دهه اول قرن بیستم درآمریکا به صورت یک حرفه تخصصی درآمد. در ایران در سال 1345 اولین دفتر روابط عمومی توسط شرکت نفت راه اندازی شد. سپس درسایر سازمانها دفاتری به عنوان مراکز فراهم آوری ، مبادله اطلاعات وبرقراری ارتباطات دوسویه به منظور ایجاد حسن نیت وتفاهم گشوده شد.
    ـ دردنیای امروز روابط عمومی ها به عنوان عناصر قوی درارزیابی وتقویت برنامه ها وپیشبرد اهداف سازمانها تلقی می گردند.
    ـ امروزه نقش روابط عمومی وحیطه فعالیت آن برهیچکس پوشیده نیست. تمامی فعالان جامعه دربخشهای مختلف فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و . . . جویای روابط عمومی هایی هستند که آنان را درطراحی روشهای معقول و تعیین خط مشی های مرتبط با آینده یاری دهند.
    ـ روابط عمومی نقشهای گوناگونی را درجایگاههای متفاوت وشرایط متمایز ازیکدیگر ایفا می‎کند. اما دو نقش قابل تفکیک آن درارتباطات درون سازمانی وبرون سازمانی ازمیان سایر نقشها نمایان‎تر و مهمتر است.
    ـ روابط عمومی هنرش این است که بتواند امکانات وشرایط محیط بیرونی را تشخیص دهد وآنان را با امکانات درون سازمان پیوند دهد و اجرای فرامین درون سازمانی را تسهیل نماید ودرنهایت ارتباط سازمان را با بیرون ازآن، بدرستی برقرار سازد. که دراین راستا اولین قدم شناخت محیط وسازمان مربوطه است ومنظور از این شناخت ، شناسایی و بررسی نقاط قوت وضعف است .
    روابط عمومی در ایران:
    ـ متاسفانه وجود سوء تعابیر و یا عدم آگاهی وشناخت کافی ازوظایف وحیطه عملیاتی ویا عدم شناخت ازتوانمندیهای تخصصی روابط عمومی درابعاد درون سازمانی وبرون سازمانی ازجمله مشکلاتی است ، که باعث شده روابط عمومی درایران با موانع جدی ومتعددی روبرو باشند.
    ـ درمرحله دوم دست اندرکاران روابط عمومی نیز بطور کامل نسبت به مسئولیتهای حرفه ای خود اطلاع واعتقاد لازم را پیدا نکرده اند و یا تخصصهای لازم را ندارند.
    ـ درمرحله سوم گروههای مرتبط با واحدهای روابط عمومی ازجایگاه ومیدان عمل واختیارات روابط عمومی بی خبرند.
    ـ درنظام جمهوری اسلامی اصالت حرکت ها برپایه حمایتهای مردمی استوار است وجلب افکار عمومی بعنوان پایه اصلی هرحرکت محسوب می شود ومتوجه کردن افکار عمومی ، به سمت وسوی برنامه ریزی هرسازمان، کار روابط عمومی است.
    رسالت تبلیغ در روابط عمومی
    ـ درعصر حاضر قدرت ونفوذ ذهنی دراختیار صاحبان سلاح تبلیغی قرار دارد. آنان هستند که اندیشه ها را می سازند وافکار را به معیار دلخواه، سامان می دهند.
    ـ انتقال از شیوه ارتباطات سنتی به روشهای ارتباط جمعی موجود، موجب شده که انسانها درمناطق مختلف درمعرض تهاجم مداوم پیامهای تبلیغی قرار گیرند. تا جایی که به سختی قادرند که خود تصمیم بگیرند. بدین معنا که مراکز فرهنگی، تفکر ساز جامعه بشری امروزه می باشند.
    ـ با شناخت موقعیت یادشده ضرورت واهمیت بازنگری وبرنامه ریزی جدی درفعالیت های فرهنگی تبلیغی وتجدید نظردرابزارها وشیوه های تبلیغی به خصوص در محیط های فرهنگی، به روشنی احساس می گردد.
    تعریف روابط عمومی
    ـ دایره المعارف امریکانا روابط عمومی را بدین شکل تعریف کرده است:
    « یک زمینه فعالیت است مربوط به روابط سازمانهای صنعتی، شرکتها، مشاغل، دولت، اتحادیه‎هاو یا سایر سازمانها که هریک با مردمی چون کارمندان، مشتریان،سرمایه داران، تهیه کنندگان، اعضا احزاب سیاسی ویا عامه مردم روبرو هستند، کارهای روابط عمومی شامل است برتقویم افکار عمومی، ارزیابی وتفسیر آن به حسب منافع یک سازمان، شناساندن سازمان به مردم مربوط به خود وهمچنین آن مردم به سازمان.»
    ـ انجمن جهانی روابط عمومی درماه می 1960 تعریف زیر را جهت روابط عمومی تدوین وتصویب نمود.
    « روابط عمومی بخشی ازوظایف مدیریت سازمان است، عملی است ممتد، مداوم وطرح ریزی شده که ازطریق آن، افراد سازمانها می کوشند تا تفاهم وپشتیبانی کسانی را که با آنها سروکار دارند بدست آورند.»
    وظایف روابط عمومی
    ـ مستندترین شرح وظایف که مورد قبول متخصصین روابط عمومی است درسال 1360 درگردهمایی چند روزه ای که توسط وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی برگزار گردید به شرح زیر تدوین شده است:
    الف ـ هدف:
    ـ برقراری ارتباط متقابل بین مردم ومسئولین وجلب همکاری وبسط تفاهم عمومی، آگاهی مردم ازعملکرد دستگاه متبوع، آماده نمودن اذهان عمومی دراجرای طرحها وبرنامه ها وایجاد محیط مناسب برای رشد فضائل اخلاقی کارکنان درچهارچوب ضوابط ومعیارهای نظام جمهوری اسلامی ایران.
    ب ـ جایگاه روابط عمومی:
    روابط عمومی به دلیل ماهیت خاص خود وضرورت ارتباط مستمر، زیرنظر مستقیم بالاترین مقام مسئول دستگاه متبوع قرار دارد.
    ج ـ اصول وظایف:
    1ـ جمع آوری وتمرکز اطلاعات واخبار مربوط به فعالیتها، اقدامات،طرحها وبرنامه های دستگاه مربوط، به منظور تنظیم سیاستهای خبری تبلیغاتی واجرای طرحهای انتشاراتی وآماده نمودن اذهان عمومی با توجه به خط مشی کلی ازطریق:
    الف ـ شرکت درجلسات مهم دستگاه.
    ب ـ ارتباط مستقیم و مستمر با مسئولین.
    ج ـ حضور درسفرهای داخلی وخارجی .
    د ـ شرکت درگردهمایی ها.
    ه‍ ـ دریافت گزارش فعالیتها، طرحها وبرنامه های بخشهای مختلف دستگاه.
    و ـ جمع آوری هرگونه اخبار واطلاعات مورد نیاز.
    ز ـ ارتباط مستقیم با مردم.
    ح ـ ارتباط مستمر با جراید و رسانه های گروهی.
    2ـ برقراری ارتباط مستمر با دبیرخانه شورای هماهنگی تبلیغات دولت به منظور ایجاد هماهنگی دراجرای سیاستها وخط مشی های تبلیغاتی جمهوری اسلامی ایران.
    3 ـ فراهم آوردن حسن ارتباط متقابل بین مردم ومسئولین دستگاه مربوط ازطریق:
    الف ـ برگزاری مصاحبه با رسانه های گروهی.
    ب ـ برگزاری ملاقات عمومی.
    ج ـ برپایی سخنرانیها.
    د ـ سفرها ، بازدیدها وملاقاتها.
    4 ـ برقراری ارتباط با سایر سازمانهای دولتی وغیردولتی درزمان مناسب با کیفیت مناسب .
    5 ـ ایجاد حسن رابطه بین کارکنان ومسئولین دستگاه مربوطه.
    6 ـ تهیه وتدوین اخبار، بیانیه ها، اطلاعیه ها، آگهی ها وپیامهای دستگاه مربوطه وترتیب نشر وانعکاس آن در رسانه های گروهی.
    7 ـ پیگیری انجام به موقع وعده های مسئولین دستگاه مربوط، بمنظور انعکاس نتایج بدست آمده درداخل و خارج ازسازمان.
    8 ـ بررسی مطالب مطروحه در رسانه های گروهی ومجامع عمومی، دررابطه با فعالیتهای مستقیم وغیرمستقیم دستگاه مربوطه بمنظور اطلاع، انعکاس وپاسخگویی درصورت لزوم.
    9 ـ حضور درمجلس شورای اسلامی وارتباط با نمایندگان، همراه با معاونت امورمجلس یا بالاترین مقام اجرایی دستگاه مربوط به منظور اشراف واطلاع ازدیدگاههای نمایندگان پیرامون وظایف وعملکرد دستگاه متبوع.
    10 ـ انعکاس فعالیتها، برنامه ها و طرحهای دستگاه مربوط به مردم ازطریق :
    الف ـ برپائی نمایشگاه.
    ب ـ انتشار نشریه داخلی درچهارچوب قوانین مصوب.
    ج ـ تهیه عکس ، اسلاید و فیلم ازفعالیتهای دستگاه متبوع وایجاد آرشیو سمعی وبصری.
    د ـ انتشار عملکرد دستگاه ذیربط درچهارچوب قوانین مصوب.
    11ـ نظارت براجرای امور انتشاراتی دستگاه متبوع.
    12 ـ انجام امور خطاطی و طراحی درزمینه های تبلیغاتی، انتشاراتی.
    13 ـ ایجاد واداره کتابخانه وآرشیو اطلاعاتی ومطبوعاتی.
    14 ـ برگزاری مراسم مذهبی واقامه نماز جماعات وجلسات سخنرانی با هماهنگی وهمکاری انجمن اسلامی دستگاه متبوع.
    15 ـ انجام برنامه های فرهنگی ، تبلیغی وهنری با هماهنگی وهمکاری انجمن اسلامی.
    16 ـ بررسی دیدگاهها وسنجش افکار عمومی، درچهارچوب وظایف محوله وارائه نتایج حاصله به مسئولین دستگاه ذیربط، به منظور اتخاذ روشهای مطلوب وتدوین طرحها وبرنامه ها.
    17 ـ تحلیل وتوجیه برنامه های اجرایی، جهت روشن شدن اذهان عمومی.
    18 ـ مطالعه، بررسی وبرنامه ریزی های لازم به منظور ارتقاء کیفیت فعالیتهای تبلیغاتی، انتشاراتی، ارتباطی وارشادی دستگاه متبوع.
    19 ـ مشارکت وبرنامه ریزی جهت برگزاری همایشها، نمایشگاهها ومیهمانیهای رسمی.
    20 ـ ایجاد دبیرخانه شورای مدیران دستگاه مربوط.
    21 ـ سخنگوی دستگاه متبوع.
    22ـ انجام سایر امورمربوط، که برحسب ضرورت ازطریق بالاترین مقام دستگاه ذیربط جهت اقدام، ابلاغ میگردد.

    ویژگی‌های روابط عمومی کار آمد:
    1. عامل بودن به اصول اخلاقی حرفه روابط عمومی. ( منشور اخلاقی .... )
    2. توجه به روابط عمومی بین‌الملل
    انتشار بروشور به زبانهای خارجی، تولید نشریات بین‌المللی، تولید و صدور گزارشهای خبر به کشورهای صنعتی نظیر رویدادهای علمی، نوآوریها، اختراعات، جشنواره‌های قدردانی از مبتکرین، نمونه‌ها و پژوهشگران، ترتیب دادن برنامه‌های بازدید برای خبرنگاران و رهبران فکری کشورهای جهان و سفرای کشورهای مختلف مقیم کشور، ایجاد قفسه‌های رایگان اطلاعات در فرودگاهها و هتلهای بین‌المللی و ترتیب دادن ملاقات خبرنگاران با دست اندر کاران فعالیتهای علمی و فنی
    3. قدرت مشاوره مدیریت
    شکل دهی هسته‌های مشورتی در زمینه‌های مختلف و بر اساس وظایف تخصصی سازمان نتایج نظر سنجی‌ها، پژوهشها، تماسها، مطالب رسانه‌ها و ....
    روابط عمومی کارآمد با تغذیه اطلاعاتی مدیران، ضریب واکنش پذیری آنان را در تصمیم گیری‌های درون و برون سازمانی افزایش داده و به عنوان بازوی مدیریت عمل میکند.
    4. کارایی روابط عمومی داخلی
    در روابط عمومی ناکارآمد بیشتر گرایش به سمت بیرون از سازمان است در حالی که در روابط عمومی کارآمد، روابط عمومی داخلی از اهمیت نسبتاً بیشتری برخوردار است. چرا که اگر آثار عملکرد روابط عمومی بتواند نیروهای درون سازمان و یا کارکنان سازمان را اقناع کند در کارایی و عملکرد بیشتر آنان، افزایش بهره‌وری سازمانی، جلب و تامین رضایت ارباب رجوع، ایجاد تفاهم بیشتر بین مدیریت و کارکنان و افزایش همیت سازمانی موثر واقع خواهد شد. و در واقع و در نهایت هر یک از کارکنان را به مبلغی برای سازمان تبدیل خواهد کرد.
    اقداماتی نظیر : راه‌اندازی قفسه‌های رایگان اطلاعات برای کارکنان، برگزاری نمایشگاه برای کارکنان، انتشار نشریات ادواری داخلی، اجرای برنامه‌های بازدید برای کارکنان و خانواده‌های آنان، برگزاری جلسات گفتگو و بحث آزاد بین کارکنان و مدیریت، انجام نظر سنجی در باره موضوعات درون سازمان و ...
    5. برنامه‌ریزی برای رهبران فکری
    روابط عمومی کارآمد با برنامه‌ریزی ویژه برای رهبران فکری میتواند کانون انتشار افکارعمومی را هدایت کتد. (ائمه جمعه و جماعات، روزنامه‌نگاران، نویسندگان، مدرسان و روحانیون طراز اول حوزه‌های علمیه و ...) انتشار بولتن اطلاع رسانی ویژه، ترتیب دادن برنامه‌های بازدید از طرحها، حضور مسئولان سازمان در بین آنها و دعوت از آنان برای شرکت در مراسم افتتاح طرحهای بزرگ.
    6. استفاده اصولی از رسانه‌ها
    راه‌اندازی اتاق خبرنگاران در مجموعه یک روابط عمومی کارآمد برای دسترسی آسان و بهتر آنان به اطلاعات سازمان میتواند به توسعه ارتباطات رسانه‌ها و روابط عمومی کمک کند.
    ایجاد بخش مستقل « ارتباط با رسانه‌ها »
    7. کلان نگری در انجام وظایف وتاثیر گذار بودن
    هدف از روابط عمومی صرفاً انجام چند وظیفه خاص نظیر: تولید و ارسال خبر به رسانه‌ها، نصب پلاکارد و پوستر انتشار بروشور و برگزاری نمایشگاه و ... نیست. بلکه هدف عمده تاثیر گذاری بر روند تصمیمات در درون سازمان و حتی بیرون سازمان و سهیم شدن در جریان تصمیم سازی است.
    8. دوسویه بودن جریان مبادله پیام و توجه به بازخورد
    «الگوی ارتباط مشارکت آمیز» ضرورت مشارکت مردم در تصمیمات و برنامه‌ریزیها مورد توجه قرار میگیرد. و سعی میشود تا با کاربرد شیوه‌های مختلف علمی واکنش پیام گیران در مقابل پیامها اندازه‌گیری و ارزیابی شود و لذا از تحمیل پیامها به مردم « الگوی ارتباطی سلطه » و یا بی توجهی به واکنشهای مردم در مقابل پیامها « الگوی ارتباطی تنزلی » که هر دو به فقدان مشارکت می‌انجامد، اجتناب شود.
    9. داشتن برنامه عمل و اصالت برنامه‌ریزی
    اصولاً یکی از ارکان روابط عمومی، برنامه ریزی است. روزمرگی و کار را به دست زمان سپردن نمود روابط عمومی ناکارآمد است. تهیه و تدوین برنامه‌های کوتاه مدت، میانمدت و بلند مدت. برنامه عمل سالانه روابط عمومی، کلیه عملیات ممکن برای اجرا در طول یک سال را مورد توجه قرار میدهد. شناسایی مخاطبان، تعیین اهداف روابط عمومی براساس اهداف سازمان و تعیین پیامهای روابط عمومی و تهیه پیش نویس برنامه‌ها و مشورت با مسئولان مراحل اساسی برنامه‌ریرزی است.
    تشکیل ستاد بحران با اهداف، وظایف، نیروی انسانی، بودجه و شیوه عمل معین در قالب برنامه سالانه روابط عمومی برنامه ریزی برای مواجهه با امور غیر مترقبه است.
    هر فعالیتی باید تقویم جداگانه داشته باشد. همانند مصاحبه‌ها، ملاقاتهای مردمی، مناسبتها، مراسم، نمایشگاهها، انتشارات، سخنرانیها و ...
    10. اطلاع یابی
    افکار سنجی، نظام پیشنهادها ( برای آگاهی از نقطه نظرات اصلاحی کارکنان و اقشار مختلف مردم) بجای شیوه سنتی و ناکارآمد جمع‌ آوری پیشنهادها از طریق صندوق‌های نصب شده در ساختمانها. تحلیل محتوای مطبوعات و تحلیل تماسها و مکاتبات مردمی.

    11. اولویت ارتباطات مردمی
    هنر و علم مردم داری، برگزاری جلسلت پرسش و پاسخ بین کارکنان و مدیریت و اقشار مختلف مردم به ویژه مخاطبان خاص سازمان، مدیریت و برگزاری جلسات بحث آزاد به همین شکل، حضور غیر رسمی مسئولان در بین کارکنان از جمله به هنگام صرف ناهار و یا اقامه نماز یا در بین مخاطبان خاص.
    راهنمایی صحیح ارباب رجوع،راهنمایی حراست کافی نیست. با استفاده از رایانه میتوان درمبادی ورودی سازمان بسیاری از نیازهای اطلاعاتی ارباب رجوع پاسخ داده شود. و به شکل صحیح آنانرا هدایت کرد.
    روابط عمومی در طبقه همکف و نزدیکترین مکان برای دسترسی مخاطبان مستقر گردد.
    12. سازماندهی و مدیریت علمی
    روابط عمومی کارآمد علاوه بر زیر نظر بالاترین مقام سازمان بودن از هیچ کلمه پیشوند و پسوند دیگری استفاده نمیکند.
    13. توانمندی تولید فرآورده‌های فرهنگی
    14. ایفای نقش در قالب نهاد مدنی
    خلاصه تعریف روابط عمومی کارآمد
    روابط عمومی کارآمد، یک روابط عمومی است که با سازماندهی مناسب تشکیلاتی و مدیریت علمی در قالب برنامه عمل مشخص، ضمن رعایت اصول اخلاقی و حرفه‌ای روابط عمومی و ارائه اطلاعات مشاوره‌ای به مدیریت سازمان برای نفوذ در افکار عمومی و هدایت آن، افزون بر برنامه ریزی ویژه برای رهبران فکری، به شکل اصولی رسانه‌ها را در خدمت گرفته و به اصل اطلاع‌ یابی اهمیت ویژه داده و از طرفی با توسعه فعالیتهای افکارسنجی و ارتباطات مردمی و تولید فرآورده‌های فرهنگی سعی دارد جریان مبادله پیام بین سازمان و مخاطب را دو سویه کرده و بازخورد لازم را در جریان ارتباطی خود با مخاطبان در ابعاد درون سازمانی، ملی و بین‌المللی ایجاد کرده و ازاین طریق آثارکلان و تاثیرگذارمثبت،در سطح سازمان و برنامه‌های توسعه ملی ایجاد کند. وبا گرایش بیشتر به سمت مردم در هیئت وکیل مدافع مردم و مدعی‌العموم ظاهر شده و به صورت یک نهاد مدنی حامی و پاسدار افکارعمومی درآید.

  9. #9
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2009/07/27
    نوشته ها
    8,031

    پیش فرض

    خصوصيات‌ مسئولين‌ روابط‌ عمومي‌


    تنوع‌ كارهاي‌ روابط‌ عمومي‌ و حساسيت اين مسئوليت ايجاب‌ مي‌ كند كه‌ عاملان‌ و كارگزاران آن‌ علاوه‌ بر آگاهي‌ از رموز حرفه‌ خود با بسياري‌ديگر از رشته‌ هاي‌ علوم‌ آشنا باشند به همين علت سپردن‌ كاري‌ تا اين‌ حدمهم‌ و در عين‌ حال‌ سنگين‌ به‌ كساني‌ كه‌ در اين‌ حرفه‌ سررشته‌ و تجربه‌ كافي‌ ندارند نه‌ تنهاصحيح‌ نيست‌ بلكه‌ دور از شرط‌ عقل‌ است‌ زيرا اگر كوششهاي‌ آنان‌ از مسير صحيح‌ و باروشن‌ بيني‌ خاصي‌ انجام‌ نپذيرد ضمن‌ اينكه‌ به‌ نتيجه‌ مطلوب‌ نمي‌ رسد احتمال‌ آن‌ نيز مي‌ رود كه‌ يك‌ اشتباه‌ كوچك‌ و بي‌ توجهي‌ يا كج‌ سليقگي‌ اثرات‌ زيان‌ بخشي‌ بجاي‌گذارد و همه‌ تلاشها را نقش‌ بر آب‌ كند پس‌ كارآزمودگي‌ و پختگي‌ و اطلاع‌ دقيق‌ ازمباني‌ اين‌ حرفه‌ يكي‌ از شرايط‌ حتمي‌ اشتغال‌ بدين‌ كار است‌ بخصوص‌ كه‌ دايره‌ عمل‌دفاتر روابط‌ عمومي‌ بسيار وسيع‌ است‌ و متصديان‌ آن‌ بايد با استفاده‌ از معلومات‌ واطلاعات‌ لازم‌ و آگاهي‌ از برخي‌ رشته‌ هاي‌ ديگر قدم‌ در اين‌ راه‌ بگذارند تا نتيجه‌مطلوب‌ را بگيرند در این راستا به بخشی از ویژگیها و خصوصیات مسئول روابط عمومی اشاره می کنیم

    مسئول روابط‌ عمومي‌بايد درارتباط‌ نوشتاري‌ وگفتاري‌ داراي‌ مهارت‌ وتجربه‌ باشد .

    قدرت‌ قضاوت‌ صحيح‌ ، اعتماد به‌ نفس‌ و اتخاذ تصميم‌ درست‌ در لحظات‌ سخت‌ وبحراني‌ را داشته‌ باشد .

    از قدرت‌ دريافت‌ نقطه‌ نظرهاي‌ مديران‌ و توانايي‌ تنظيم‌ كار خود و پيش‌ بردن‌ برنامه‌ها بدون‌ راهنمايي‌ ديگران‌ برخوردار باشد .

    بايد دروغ‌ نگويد ، لاف‌ نزند ، وعده‌ دروغين‌ ندهد امر كوچكي‌ را بزرگ‌ و بزرگي‌را كوچك‌ نكند ،

    در فكر موفقيتهاي‌ نزديك‌ نباشد و تحت‌ فشار ديگران‌ اقدامات‌ غيراخلاقي‌ را نپذيرد .

    قدرت‌ تجزيه‌ و تحليل‌ مسائل‌ محيط‌ كار را داشته‌ باشد ، موقعيت‌ هاي‌ پيش‌ آمده‌ رابه‌ سرعت‌ درك‌ كند و آثار نهايي‌ مسائل‌ را پيش‌ بيني‌ نمايد .

    اصول‌ فلسفه‌ و واقعيات‌ سازمان‌ خود را به‌ خوبي‌ بشناسد .

    داشتن‌ تخصص‌ در رشته‌ روابط‌ عمومي‌ و تسلط‌ بر تكنيكهاي‌ آن‌ و تسلط‌ بر كارهاي‌رسانه‌ هاي‌ گروهي‌ و فراگيري‌ فنون‌ تشويق‌ ، ترغيب‌ و تبليغ‌ ديگران‌ و تسلط‌ بر تكنيكهاي‌ترويج‌ و اشاعه‌ افكار از خصوصيات‌ مهم‌ مسئولين‌ روابط‌ عمومي‌ است‌ .

    مسئول‌ روابط‌ عمومي‌بايد پيرامون‌ دانش‌ مديريت‌ و نحوه‌ عمل‌ سازمان‌ اطلاعات‌كافي‌ داشته‌ باشد .

    توانايي‌ تصميم‌ درست‌ و توانايي‌ حل‌ مشكلاتي‌ كه‌ پيش‌ مي‌ آيد را داشته‌ باشد.

    مسئوليت‌ پذير بوده‌ و اشتياق و انگيزه‌ براي‌ انجام‌ كار را دارا باشد

    صبر وشكيبايي‌ در شنيدن‌ وگوش‌ دادن‌ از ديگر خصوصيات‌ مسئول‌ روابط‌ عمومي‌است‌

    مسئول‌ روابط‌ عمومي‌بايد قدرت‌ سازمان‌ دهي‌ واداره‌ زيردستان‌ خود راداشته‌ باشد

    در برابر شكست‌ ها وناكاميها تحمل‌ نمايد و زود تصميم‌ نگيرد

    مسئول‌ روابط‌ عمومي‌ بايد به‌ حرفه‌ خود ايمان‌ داشته‌ باشد .

    مسئول‌ روابط‌ عمــومي‌ بايد احساس‌ مسئوليت‌ نسبت‌ به‌ جامعه‌ و منافع‌ همگان‌ داشته‌ باشد .

    مسئول روابط‌ عمومي‌ بايد احساس‌ وفاداري‌ و صداقت‌ به‌ استانداردهاي‌ حرفه‌ خودداشته‌ باشد

    مسئول‌ روابط‌ عمومي‌ بايد شخصيت‌ افراد را ملحوظ‌ داشته‌ و به‌ آنها احترام‌ بگذارد .

    مسئول‌ روابط‌ عمومي‌ بايد حق‌ اظهار نظر را براي‌ كليه‌ اشخاص‌ ذينفع‌ قائل‌ باشد

    مسئول‌ روابط‌ عمومي‌ بايد در هر شرايط‌ و تحت‌ هر مقرراتي‌ از اصول‌ اخــلاقی ،شرف‌ ، صداقت‌ ، درستي‌ و راستي‌ دفاع‌ كند و در برنامه‌ ريزيهاي‌ خود اين‌ اصول‌ مهم‌ را دخالت‌ دهد

    مسئول‌ روابط‌ عمومي‌ بايد حق‌ را بگويد ،راست‌ گفتن‌ را شعار خود بداند ، از دروغ‌ ،فريب‌ ، ريا ، تزوير بدور باشد كه‌ ريشه‌ تمام‌ نابساماني‌ ها در جوامع‌ بشري‌ از فريب‌ دادن‌ انسانهاست‌ .

    مسئول روابط‌ عمومي‌ بايد اين‌ كلام‌ گهر بار امام‌ صادق(ع‌) را خطاب‌ به‌فرزندبزرگوارشان‌ نصب‌ العين‌ خود قرار دهد كه‌ : پسرم‌ حق‌ را بگو ولو عليه‌ تو باشد .

    مسئول‌ روابط‌ عمومي‌ بايد از وعده‌ هاي‌ دروغين‌ و غير ممكن‌ و دست‌ نيافتني‌ پرهيزكند كه‌ حيثيت‌ يك‌ مجموعه‌ را از بين‌ خواهد برد .

    مسئول‌ روابط‌ عمومي‌ بايد ابتكار و خلاقيت‌ خود را بكار بندد و در كارها به‌ طورعملي‌ و دقيق‌ تحقيق‌ و بررسي‌ كند

    مسئول روابط عمومی می بایست با فناوریهای نوین اطلاعاتی و ارتباطی آشنایی داشته باشد


    ضرورت پژوهش در روابط عمومي


    تحقيق وپژوهش يكي از فعاليتهاي مهم وبه عبارتي از اركان روابط عمومي است اگر بپذيريم سنجش افكار عمومي يكي از فعاليتهاي عمده ومهم روابط عمومي است پس بهره گيري از روشهاي پژوهشي وتحقيق گامي بلند در جهت دستيابي به اهداف روابط عمومي است . دراين بخش دو بستر و جايگاه مهم وجود دارد اول سنجش نظرات وديدگاههاي مردم ويا به عبارتي ارباب رجوع از طريق تحقيقات ميداني وبا استفاده از روشهاي مختلف نمونه گيري ودوم بررسي وتجزيه وتحليل محتواي وسايل ارتباط جمعي بويژه مطبوعات امروزه بسياري از متوليان ودست اندركاران روابط عمومي افكار عمومي را به عنوان يك عامل تأثير گذار ومهم در تحولات سازماني واجتماعي قبول دارند ولي نگاه آنان نسبت به افكار عمومي مبتني بر پايگاه وجايگاه علمي نيست . بسياري از صاحبنظران معتقدند كه فعاليت روابط عمومي باتحقيق وپژوهش آغاز شده وباارزيابي به پايان مي رسد امروزه در روابط عمومي هاي نوين وكارآمد تحقيقات وپژوهش به ويژه سنجش افكار موجب شده تا تصميم گير ي ها وتصميم سازي ها درسازمان مخاطب محور شده وسطح فعاليتها وموفقيتها ي سازماني ارتقا يابد

    بايد بپذيريم اطلاع يابي واطلاع رساني درست زماني بطور منطقي واصولي محقق مي شود كه زمينه پژوهشي داشته باشد ويك ارتباط دو سويه هم زمينه اعتماد مخاطبان را فراهم سازد وهم باارزيابي ديدگاههاي مخاطبان وتبادل اطلاعات زمينه مشاركت فعال وپوياي آنان ايجاد مي شود . بررسي وشناخت ومطالعه مداوم محيط داخل وخارج سازمان يك وظيفه مهم روابط عمومي است . پيشرفت روز افزون وسايل ارتباط جمعي وبهره گير ي از فن آوريهاي نوين اطلاعاتي وارتباطي موجب شده است تا روابط عمومي هايي بتوانند درعرصه فعاليت سازماني موفق باشد كه پژوهش مدار وتحليل گرا باشند حركت از جامعه صنعتي به سوي جامعه اطلاعاتي وپديده مهم جهاني شدن زمينه شناسايي ، كسب پردازش وانتقال دانش واطلاعات را فراهم نموده است واگر روابط عمومي نتواند دراين چرخش اطلاعات نقش آفريني كند روابط عمومي مرده وناكار آمد است راه اندازي تلفن گويا، سايت وپايگاههاي اطلاعاتي ، وبلاگ ، نشريات الكترونيكي ، مجله الكترونيكي درتغيير كاركردها وشكل ومحتواي روابط عمومي در هزاره سوم تأثير بسزايي داشته است ودراين عرصه سازماني مي تواند موفق عمل كند كه با اطلاع رساني واطلاع يابي به موقع چالش ها را پشت سر بگذارد . درغير اينصورت سازمانهاي باروابط عمومي سنتي وناكارآمد در آستانه شكست وناكامي قرار مي گيرد . امروزه روابط عمومي را كوشش مدبرانه اي براي ترغيب وتشويق مردم يا نفوذ در افكار آنان بااستفاده از وسايل ارتباطي تعريف مي كنند (1) وياپروفسور حميد مولانا معتقد است روابط عمومي در واقع رابطي است بين سازمانها ومردم وسعي دارد كه اهداف سازمانها را براي مردم تشريح واز مردم بيشتر خبر گيري كند وعكس العمل آنان را تصميم گيران وبه سازمان تحويل دهد.(2) حضرت امام خميني (ره) بارها توجه به ديدگاهها ونظرات وخواست مردم رابه مسئولين سفارش مي فرمودند وتأكيد كردند مابايد ببينيم كه اين ملّتي كه ماها را به اين مقامها رسانده اند ازماچه مي خواهند ومابايدبراي آنها چه بكنيم (3) به همين دليل است كه حضرت امام رابطه بين مردم ودولت را دو طرفه مي دانند وتأكيد مي كنند بدون پشتيباني مردم نمي شود كار كرد (4) حضرت امام (ره ) نظارت ومشاركت مردم را تضمين كننده امنيت وآرامش جامعه مي دانستند ومي فرمودند :آگاهي مردم ومشاركت ونظارت وهمگامي آنها با حكومت منتخب خودشان خود بزرگترين ضمانت حفظ امنيت در جامعه است .(5) شكي نيست كه در عصر ديجيتال وبراي تحقق اهداف سازماني روابط عمومي وظيفه داردكه نقاط ضعف وقوت درون سازمان را بشناسد واز فرصت ها وتهديد ها ي برون سازماني نيز مطلع باشد تا بتواند با اطلاع رساني شفاف وواقعي وپرهيز از بزرگ نمايي وتعريف وتمجيد غير واقعي زمينه تصميم گيري وتصميم سازي مناسب را در سازمان فراهم نمايند به اميد آنروز

  10. #10
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2009/07/27
    نوشته ها
    8,031

    پیش فرض

    مدیریت تحول سازمانی شرکت ها همواره تلاش می­کنند تا نیرومندتر شوند. این تلاش­ها به صورت­های مختلفی مثل مدیریت کیفیت جامع، مهندسی مجدد، کوچک کردن سازمان، بازسازی، تحول فرهنگی و غیره ظهور پیدا کرده؛ اما در نهایت هدف اصلی یکسان بوده است. ایجاد تغییرات اساسی برای سازگاری با بازار رقابت در بعضی از این شرکت­ها موفق بوده و در بعضی دیگر ناکام. درس­هایی که می­توان گرفت بسیار جالب است و احتمالاً در عرصه­ی رقابت در دهه­های آینده به کار خواهد آمد. اولین درس این است که فرایند تحول، مراحل گوناگونی دارد و وقت­گیر است. نادیده گرفتن برخی از مراحل به قصد تسریع امور، هرگز نتیجه­ی رضایت­بخشی نمی­دهد. دومین درس کلی این است که اشتباهات عمده در هر یک از مراحل، آثار مخربی دارد و موجب کُندی حرکت و خنثی شدن دستاوردهایی می­شود که به سختی حاصل شده­اند. در این گفتار ۸ اشتباه در مراحل مختلف تحول سازمان را بر می­شماریم.
    ۱) عدم ایجاد حّس ضرورت در کارکنان
    برای شروع هر برنامه­ی تحول، همکاری تنگاتنگ افراد سازمان ضروری است. اکثر تلاش­های موفق به دست اشخاص یا گروه­هایی انجام می­شود که به موقعیت رقابتی سازمان، وضعیت بازار، روند تکنولوژی و عملکرد مالی توجه دارند؛ گاهی مدیران سازمان­ها توجه کافی ندارند که افراد را به سختی می­توان از آرامش به تلاطم انداخت. گاه نیز در ایجاد حس ضرورت در افراد، تأمل و تحمل لازم را ندارند؛ مقدمات را کافی می­پندارند و وارد عمل می­شوند. تحول، مستلزم ایجاد یک نظام جدید است که همواره وجود یک رهبر را اقتضا می­کند. تحول معمولاً در صورتی با موفقیت آغاز می­شود که سازمان، رهبر خوبی داشته باشد که نیاز به تحول را احساس کند. اگر منظور بازسازی کل سازمان باشد، این رهبر نقش محوری دارد. اگر تحول در یک بخش از سازمان، مورد نظر باشد، مدیر آن بخش، محور اصلی خواهد بود. آغاز خوب یا بد در بیشتر سازمان­های موفق موجب شده که افراد و گروه­ها در بحث­های خود به حقایق ناخوشایندی توجه کنند. اکثر افراد تمایل دارند رهبرانی را که حامل خبرها و پیامدهای بد هستند، مورد شماتت قرار دهند (مخصوصاً زمانی که آن مدیر طرفدار تحول هم نباشد). در چنین سازمان­هایی مدیران، متکی به اطلاعات ناخواسته از خارج از سازمان هستند. تحلیل­گران، مشتریان و مشاوران همگی در این مورد می­توانند کمک­کننده باشند. در بعضی از موارد موفق یکی از مدیران عمداً بزرگ­ترین زیان مالی را در تاریخ شرکت خود به وجود آورد و موجب شد که محافل اقتصادی حاکم، فشار بزرگی به شرکت بیاورند. ظاهراً این گونه حرکت­ها پر مخاطره است ولی ندیدن خطر هم پر مخاطره خواهد بود. وقتی ضرورت به اندازه­ی کافی احساس نشود، فرایند تحول به موفقیت نمی­انجامد. حقیقتاً چه وقت ضرورت به اندازه­ی کافی احساس می­شود؟ با توجه به مشاهدات، هنگامی که ۷۵% مدیران سازمان قبول کنند که فعالیت سازمان دیگر قابل قبول نیست، ضرورت تحول احساس خواهد شد.
    ۲) عدم ایجاد سیستم رهبری قوی
    در تحول­های موفق، گروه رهبری به مرور زمان بزرگ تر می­شود؛ اما اگر گروه اولیه­ای پدید نیاید اتفاق قابل اعتنایی نخواهد افتاد. در اکثر موارد موفق، افراد گروه رهبری، به صورت یک مجموعه­ی بسیار مقتدر است. مقتدر از لحاظ عنوان، اطلاعات تخصصی، شهرت و روابط (چه در سازمان­های بزرگ و چه در سازمان­های کوچک). گروه رهبری موفق ممکن است فقط متشکل از سه تا پنج نفر در اولین سال فعالیت باشد؛ اما در سازمان­های بزرگ، گروه رهبری بایستی گسترش یابد و شامل ۲۰ تا ۵۰ نفر شود تا مرحله­ی سوم و پس از آن فرا برسد. احساس ضرورت در درون مدیریت، کمک بزرگی به تشکیل گروه رهبری می­کند و شرکت­هایی که در این مرحله ناموفق هستند، معمولاً مشکلات ناشی از ایجاد تحول وهمچنین اهمیت گروه قدرتمند رهبری را دست کم می­گیرند. گاهی هیچ پیشینه­ای از کار تیمی در رأس سازمان ندارند و لذا اهمیت آن را در نمی­یابند؛ گاه نیز انتظار دارند که رهبری تیم بر عهده­ی یک مدیر ستادی باشد و نه یک مدیر خط یا صف؛ ولی گروه­ها بدون رهبر، فاقد قدرت لازم خواهند بود. تلاش­هایی که بدون رهبری قوی صورت بگیرد، ممکن است مدتی موفق بنماید لکن دیر یا زود مخالفان جمع می­شوند و تحول را متوقف می­کنند.
    ۳) عدم ایجاد چشم­انداز
    در تحول موفق، گروه رهبری تصویری از آینده ارائه می­دهد که برای مشتریان، سهام­داران و کارکنان قابل فهم و جذاب باشد. بدون چشم­انداز ملموس، تلاش برای تحول در کلاف سر در گم پروژهای گیج­کننده و ناهمساز، به جایی نمی­رسد. در تحول­های ناکام تعداد زیادی برنامه و طرح مشاهده می­شود ولی از چشم­انداز خبری نیست. در بعضی از سازمان­های ناموفق­تر شاهد این بوده­ایم که مدیریت مسیر حرکت را تشخیص می­دهد، لیکن این مسیر پیچیده و مبهم می­نماید. از مدیر یک سازمان متوسط خواسته شد که چشم­انداز سازمان را توضیح دهد، و او در پاسخ، سخنرانی نیم ساعته­ای ایراد کرد. در اعماق پاسخ او عناصر اولیه­ی یک چشم­انداز صحیح قابل تشخیص بود، ولی چه سود که کسی به اعماق آن راه نیافت. اصولاً اگر نتوانید حداکثر ظرف پنج دقیقه چشم­انداز خود را تفهیم کنید و واکنش تفاهم­آمیز و علاقه­مندی مخاطب را برانگیزید، نتوانسته­اید این مرحله را به سلامت پشت سر بگذارید.
    ۴) عدم تفهیم کامل چشم­انداز
    شاهد چند نوع تفهیم چشم­انداز بوده­ایم. در نوع اول چشم­انداز، تحول به درستی ترسیم می­شود و سپس با برگزاری جلسات و امثال آن قضیه روشن می­شود. در نوع دوم رئیس سازمان، وقت بسیار صرف سخنرانی برای کارکنان می­کند اما بسیاری از کارکنان توجیه نمی­شوند (زیرا فقط بخش ناچیزی از کل ارتباطات سازمان ایجاد شده است). در نوع سوم، سخنرانی­های فراوان ایراد می­شود و اطلاعیه­های زیاد صادر می­گردد؛ اما تعدادی از مدیران ارشد طوری رفتار می­کنند که گویی چشم­انداز، نا معین است. نتیجه نهایی این است که بدبینی در بین کارکنان رشد می­کند و در عین حال اعتقاد به ایجاد ارتباط هم از بین می­رود. بدون همراهی و کمک صدها و حتی هزاران نفر ایجاد تحول غیر ممکن است. مرحله چهارم بسیار مشکل می­نماید زیرا فرایند کوچک کردن سازمان بخشی از چشم­انداز است به این دلیل چشم­انداز موفق معمولاً با امکانات جدید و رشد افراد، همراه است و نسبت به کسانی که شغل­شان را از دست خواهند داد منصفانه و با تعهد عمل می­کند. برای موفقیت بیشتر برنامه­ی تحول، مدیران از تمام مجراهای ارتباطی موجود برای توجیه چشم­انداز آینده استفاده می­کنند.
    ۵) عدم رفع موانع چشم­انداز جدید
    اعمال و اقدامات باید مناسب و هماهنگ با چشم­انداز جدید باشند هر چه افراد در ارتباط و هماهنگ با چشم­انداز جدید باشند و هر چه درگیری بیشتری با موضوع داشته باشند، نتیجه بهتر خواهد بود. گاه، کارکنان دیدگاه­های جدید را می­فهمند و می­خواهند به تحول کمک کنند اما موانع بزرگ در برابر آن­ها وجود دارد. گاهی اوقات مانع، همان ساختار سازمانی است. گاهی اوقات سیستم­های پاداش براساس عملکرد، افراد را آماده می­کند که بین چشم­انداز جدید و آمال شخصی خودشان، یکی را انتخاب کنند. بدترین مدیران کسانی هستند که از تغییر امتناع می­کنند و خواسته­هایی را مطرح می­کنند که با تلاش­های کلی ناسازگار است. در نتیجه­ی تحول، هیچ سازمانی فرصت و قدرت یا زمان کافی برای رهایی از کلیه­ی موانع را ندارد، اما با مشکلات بزرگ باید مواجه شد ونسبت به حل آن­ها همت گماشت. اگر مانع یک فرد باشد، واضح است که باید با او رفتار مناسب داشت و به طریقی که با دیدگاه جدید سازگار باشد، عمل کرد. به هر حال ضرورت حفظ اعتبار جریان تحول، روشن است.
    ۶) عدم طرح­ریزی سیستماتیک برای دستاوردهای کوتاه­مدت
    فرایند تحول احتیاج به زمان دارد ولی عدم وجود منافع کوتاه­مدت باعث کاهش انگیزه­ها می­شود. بدون دستاوردهای کوتاه­مدت بسیاری از مردم جریان تحول را رها می­کنند یا به سرعت به گروه مخالفان تحول می­پیوندند. مدیران غالباً برای برآوردن توقعات وایجاد دستاورد در کوتاه­مدت تحت فشار هستند. به هر حال تعهد در قبال دستاوردهای کوتاه­مدت ضرورت امر را حفظ می­کند و تفکر تحلیلی را برای توجیه تحول تقویت می­نماید.
    ۷) اعلام زود هنگام پیروزی
    بعد از چند سال کار سخت و طاقت­فرسا، مدیران ممکن است وسوسه شوند و با حصول اولین پیشرفت­ها و بهبود عملکرد، اعلام کنند که موفقیت نهایی حاصل شده است. اعلام دستاوردها، لازم و ضروری است اما اعلام پیروزی نهایی ممکن است مخرب باشد. جریان تحول، تا فضای فرهنگی شرکت را کاملاً تحت تاثیر قرار دهد ۵ تا ۶ سال طول می­کشد. نگرش­های جدید. ظریف و شکننده­اند و ممکن است برگشت داده شوند. اعلام پیروزی زودرس، نیروی حرکت و فرصت­ها را ضایع می­کند و به دنبال آن نیروهای قدرتمند قبلی جایگزین می­شوند.
    ۸) عدم پیوند تحولات با فرهنگ سازمانی
    نتایح تحول، هنگامی پایدار می­شود که به صورت "روال" درآید، تا رفتارهای جدید در هنجارهای اجتماعی و ارزش­های مشترک ریشه نگیرد و این خطر وجود دارد که با اعمال فشار از بین برود. دو عامل در نهادی کردن جریان تحول در سازمان اهمیت خاص دارد: اول، تلاش آگاهانه برای نشان دادن این که نگرش جدید، رفتارهای جدید و عادات جدید به بهبود عملکرد کمک کرده است. دوم این که نسل بعدی مدیران ارشد واقعاً به نگرش­های جدید پای بند باشند؛ اگر شرایط برای پیشرفت و ارتقاء تغییر نکند بعید است که بازسازی، استمرار یابد. تصمیم­گیری غلط در سطح بالای سازمان می­تواند تلاش حاصل یک دهه کار سخت را ضایع کند و تصمیمات غلط، موقعی اتخاذ می­شود که اعضای هیئت مدیره دست اندرکار تلاش برای بازسازی نباشند.

    نوشته: جان پی . کوتر (استاد مدیریت دانشکده بازرگانی هاروارد)
    ترجمه: سیّد مجتبی مدنی

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •