نويسنده:جهانشاه ميرزابيگي, ويراستار مركز نشر دانشگاهي مترجم:


فناوريهاي جديد دنياي كسب و كار را از اساس دگرگون كرده اند. اين فناوريها با ايجاد رشد شتابان در توانمندترين نيروهاي اقتصاد جهان ، يعني فضاي مجازي 2 و قدرت محاسبه ، به جزء لاينفك سازمانها در تمام دنيا تبديل شده اند. از سوي ديگر، همين فناوريها چالشهاي شديد ديگري پيش روي تمامي سازمانها قرار داده اند. در اين مقاله اين فناوريهاي نوخاسته توصيف و اثرهاي آنها بر سازمانهاي سنتي "موج دوم " و روشهاي مديريتي چند سال اخير و همچنين تاثير بالقوه آنها بر بيست سال آينده بررسي مي شود. در ادامه ، راهكارهاي پيش روي سازمانها براي مقابله با اثر اين فناوريهاي جديد بر سازمانها وكاركنان آنها بررسي خواهد شد. در پايان ، بعضي پرسشهاي قبلا بدون پاسخ در مورد فناوريهاي جديد و تاثيرات احتمالي آنهابر سازمانها در آينده نزديك مطرح مي شود.

كليد واژه ها: 1. فناوري 2. رهبري 3. بالندگي سازماني 4. روندها 5. فضاي مجازي 6. واقعيت مجازي .
چكيده:
فناوريهاي نوخاسته و پيشامدهاي آينده
تا پايان قرن آينده ، انسانها ديگر هوشمندترين و توانمندترين موجود اين سياره خاكي نخواهند بود. اما من مي خواهم قبل از اين رويداد به اين واقعيت اشاره كنم كه اين گفته به چگونگي تعريف ما از انسان بستگي دارد.
"كرزويل ،1999"

ما در اوايل قرن بيست و يكم و ورود به دوران نوآوريهاي "موج سوم " با شرايطي روبه رو خواهيم شد كه تمامي ابعاد وجود انسان را عميقا تحت تاثير قرار مي دهد. صاحب نظران بر اين عقيده اندكه اين دوره گذار فناوري به طور بالقوه اساسيترين دوره گذار در تاريخ بشر است كه جانشين دوره هاي كشاورزي و صنعتي مي شود. به عبارت ديگر، بشردر اين گذار با تغييرات بنياديتري مواجه خواهدشد "كرزويل ، 1999، وارويك 1998". محيطكار و زندگي خانوادگي ما در سالهاي اخير به طورمستقيم دستخوش تغيير اساسي شده است .همان گونه كه ماهيت تيلوري سازمانها و حتي "كار" به طور غيرقابل بازگشتي تغيير كرده است ،اين تغييرات نيز پيش درآمد تغييرات بنياديتري درآينده خواهند بود. تام پيترز، چند سال پيش ، تاثيراين تغييرات را بدين گونه بيان كرد: "در سايه پيشرفت فناوري ، دنيا در حال ديوانه شدن است وروز به روز ديوانه تر مي شود و تا چند سال آينده ديوانه به توان دو خواهد شد" "به نقل از تاچ ووودمن ، 1993". سه مثال بارز از اين رويدادها،رويدادهاي روزهاي يكشنبه23 فوريه سال1997، دوشنبه 12 مي سال 1997، و 24 اوت 1998 است . اين سه روز مهمترين تاريخ در روندتكامل انسان به شمار مي روند. چرا؟ زيرا در 23فوريه سال 1997، دالي ، اولين گوسفند شبيه سازي شده به دنيا آمد; در 12 مي 1997 نرم افزار ديپ بلو3شركت آي بي ام ، گري كاسپاروف ، قهرمان شطرنج جهان را شكست داد; و در 24 اوت 1998 در بدن پروفسور وارويك ، استاد دانشگاه ريدينگ ، يك بافت مصنوعي كار گذاشته شد كه وي را به طورمستقيم به كامپيوتر وصل مي كرد.
عوامل متعددي در پيشرفت و شتاب نوآوريهاي فناوري موج سوم موثر بوده است . ازجمله مهمترين اين عوامل مي توان از اشتهاي سيري ناپذير انسان براي كنجكاوي در مورد محيطخود و توانايي بي نظير وي براي استفاده از ابزار ونوآوري در ابزار نام برد. ساير عوامل عبارت اند ازجهاني شدن كسب و كار، تكامل اقتصاد دانش ،رقابت فزاينده در بازار و نيازهاي متغيرمصرف كنندگان و مشتريان . شايان ذكر است كه پيشرفت شتابان فناوريهاي كامپيوتري نوع كار وزندگي افراد و نحوه عملكرد شركتها را براي هميشه تغيير داده است .
امروز سازمانها انعطاف پذيري لازم براي تجديد ساختار سريع ، متناسب با تغييرات محيطرقابتي و نيازهاي مشتريان ، پيدا كرده اند. سازمانها،با بهره گيري از فناوري پيشرفته ، بيش از هر دوره ديگري در تاريخ بشر، به فرصتهاي ارتباطي وانجام معاملات تجاري كارآمد و موثر دسترسي پيدا كرده اند "دانيلز، 1995". آخرين و مهمترين عامل ، سرعت است . اين عامل به طور عمده اي موج كنوني نوآوري در فناوري را تسريع كرده است . مثال بارز اين موضوع رشد قدرت محاسبات در قرن بيستم است .
رشد نمايي محاسبات طي سالهاي 1900-1998، مخصوصا رشد شتابان در دو دهه آخر قرن بيستم نشان مي دهد كه چگونه قدرت پردازش كامپيوتر رشد كرده است . مهمتر اين كه اين رشد تا سال 2020 كه تا آن زمان "قانون مور"در مورد رشد مدار مجتمع اعتبار دارد ادامه خواهدداشت "در اين زمان فناوري تراشه 4 مبتني برسيليكون به محدوديتهاي عملياتي خود خواهدرسيد". اين بدان دليل است كه ما در آستانه ابداع فناوريهاي قدرتمندي هستيم كه به اين فرايندشتاب بيشتري خواهند بخشيد. اينترنت مثال بازري از تاثير اين فناوريهاست . اينترنت تارعنكبوتي از ميليونها كامپيوتر است كه توسطماهواره هاي مخابراتي ، شبكه هاي زميني تار نوري و خدمات گسترش يابنده وسايل بي سيم به هم متصل شده اند. خاستگاه اينترنت به بيست سال پيش و به وزارت دفاع ايالات متحد برمي گردد. درسال 1984 از پنتاگون به خارج "نشت " و به سرعت گسترش پيدا كرد و از اواسط دهه 1980ظرفيت آن هر سال دو برابر شده است . امروزحداقل 052 ميليون نفر در بيش از 160 كشور دنيابه اينترنت مستقيما دسترسي دارند و بسياري ديگر از طريق پايگاههاي تجاري 5 و مغازه هاي اينترنت 6 به آن دسترسي پيدا كرده اند. در اوايل دهه 1990، تعداد كاربران شبكه در ايالات متحد،ژاپن ، استراليا، نيوزلند و برخي كشورهاي اروپايي هر سال بيش از هزار درصد رشد داشته است "دوويت ،1995". اينترنت داراي برخي ويژگيهاي بي همتا و دگرگون ساز است و علي رغم تلاشهاي اخير مايكروسافت ، هيچكس "مالك " مستقيم آن نيست . اينترنت همگاني و كاملا دسترس پذيراست و هر كسي با سخت افزار و نرم افزار مناسب مي تواند به آن وصل شود. امروز، شركتهاي تجاري براي ورود به قلمروهاي اينترنت ثبت نام مي كنند و با آگاهي از اين كه فضاي مجازي مخلوق كامپيوتر در بيست سال آينده عامل اصلي رشداقتصادي خواهد بود، جاي پايي براي خود در اين تار عنكبوت جهاني 7 دست و پا مي كنند. شاهداين مدعا رشد انفجارگونه شركتهاي |COMدروال استريت و NASDAG در دو سال اخير است .آنهايي كه براي پيوستن به اين شبكه به سرعت اقدام نمي كنند خطر عقب ماندن از قافله اين كاروان انقلاب اطلاعاتي را به جان مي خرند و در فشارناشي از هجوم همگان براي دسترسي به بزرگ راه اطلاعات كنار زده مي شوند "تعبير بزرگ راه اطلاعات را اولين بار ال گور، معاون رياست جمهوري امريكا، در سال 5991 به كار برد".
فضاي مجازي نحوه برقراري ارتباط ميان افرادو انتشار اطلاعات در سازمانها را از اساس دگرگون كرده است . ما سياره زمين را با يك شبكه تارعنكبوتي جهاني پوشانده ايم كه در آن همه مي توانند با هم ارتباط بگيرند، با هم كار بكنند و به كسب و كار بپردازند. در عصر اطلاعات ، برخلاف عصر صنعتي موج دوم ، برقراري ارتباط ميان كاركنان ، همين طور ميان كاركنان و مشتريان آنها،يا حتي ميان كاركنان و سازمانهاي استخدام كننده آنها ديگر نيازمند ارتباط فيزيكي نيست . روح برابري خواهي فضاي مجازي عملا باعث ايجاديك زمين بازي تخت و هموار شده است كه در آن همه افراد، با پايگاههاي طبقاتي متفاوت ، همزمان مي توانند به طور مستقيم و فوري نه تنها به صورت فرد با فرد "كه در عصر صنعتي موج دوم رايج بود" بلكه به صورت فرد با جمع و جمع باجمع ارتباط برقرار كنند. اين شبكه هاي اطلاعات سازمانها را به صورتهاي ديگري نيز دگرگون خواهند كرد و با ايجاد ارتباطات وسيع و فراگير،تعداد مناسبات تجاري كنوني را به صورت نمايي افزايش خواهند داد. اين مناسبات منشامحصولات ، خدمات ، ايده هاي نو و اطلاعات فراوان خواهند شد. آرايه هاي وسيع حاصل درفضاي مجازي پيشاپيش زمينه لازم براي انقلاب در روابط ميان انسانها را فراهم كرده است . هم اكنون امكانات بالقوه اينترنت در حال تحقق يافتن است .دانجنز چند ـ كاربري 8، تلفنهاي ايريديم ،پايگاههاي بي سيم داده ها، برنامه هاي خودگردان دسته جمعي 9، وب VT، تلفنهاي ماهواره اي واحساسگرهاي 10 حالت جامد كنترل از راه دور به يك آستانه بحراني نزديك مي شوند و پس از گذراز اين مرحله جهاني خواهند شد.
فناوريهاي كامپيوتري تكامل سيستمهاي ارتباطي را شتابانتر كرده اند. اين سيستمها بسياركوچك و فراگير شده و در محيط زندگي ما ادغام شده اند "كلي ، 1998". تراشه هاي كامپيوتري ، به قدري توانمند، ارزان و كوچك شده اند كه به زودي در داخل تمامي كالاهاي مصرفي ما، از پوشاك گرفته تا مصالح ساختماني ، كار گذاشته خواهندشد. كامپيوتر، آن گونه كه ما اكنون مي شناسيم ، به تدريج در وسايل زندگي ما ادغام خواهد شد و،درست همان طور كه در اوايل اين قرن موتورهاي برقي كوچك به درون وسايل روزمره زندگي مارخنه كرد و به صورت "نامرئي " درآمد، عملا واردزندگي ما خواهد شد.
مثال ديگري كه نشان دهنده فراگير بودن اين فناوري است ، واقعيت مجازي نام دارد "كيمبل ،1996". طي چند سال گذشته ، اين موضوع تنها در داستانهاي علمي ـ تخيلي و فيلمهايي چون "مردچمن زن "11 و "ياديار..."12 ديده مي شد. اما در آينده نزديك ، احتمال مي رود كه اين واقعيت مجازي به يك ويژگي عادي در محيط كار بسياري از مردم دركشورهاي صنعتي تبديل شود. اكنون حدود يك دهه است كه در مورد پيش نمونه هاي مكانهاي گردهمايي مجازي مطالعه مي شود. نمايش نموداري ـ كامپيوتري يك سالن كنفرانس نمونه اي ازيك مكان گردهمايي مجازي است . كسي كه مي خواهد وارد اين مكان بشود بايد با پوشيدن لباسهاي مجازي "شامل يك كلاه الكترونيكي مخصوص و دستكشهايي از جنس داده " ارتباطمجازي برقرار كند. ديگر شركت كنندگان در اين اتاق ،به صورت تصاوير تمام نگاري 13 "سه بعدي " كه نزديك به ظاهر واقعي آنهاست ديده مي شوند. دراين اتاق مي توان راه رفت ، براي رساندن مطلب ازحركات اعضاي بدن استفاده كرد، به صورت ديگران خيره و وارد يك مذاكره ظاهرا "واقعي " شد. شركت كنندگان نيز مي توانند روي صندلي مجازي "بنشينند" قلم مجازي "بردارند"، روي تخته مجازي "بنويسند" و برگهاي يادداشت مجازي به همديگر"بدهند". با استفاده از دستكشهاي داده اي حساس مي توان اجسام مجازي را لمس و نيروي وزن آنهارا "احساس " كرد. بنابراين وسايل موجود در يك مكان گردهمايي مجازي را مي توان به صورت فردي يا جمعي در دست نگه داشت ، بررسي كرد وتغيير داد. بدين ترتيب افراد در سرتاسر دنيامي توانند در يك محيط مجازي با يكديگرملاقات كنند و با هم همكاري داشته باشند.
تمامي شواهد حاكي از آن است كه مجازي سازي يك امر اجتناب ناپذير و تاثيرهاي آن برتمامي سازمانها بسيار عميق و بنيادين است .محيطهاي مجازي مي توانند موانعي را كه همواره انسان و فناوري را از هم دور نگه داشته است ازميان بردارند. صاحب نظران مشهور انقلاب فناوري ، همانند كرزويل "1999"، و وارويك "1998" پيشگويي مي كنند كه نوآوريهاي بازهم بنياديتر اين مرز ميان انسان و فناوري را ضعيفترخواهد كرد. يك نمونه از اين نوآوريها ورودچيزهاي مصنوعي هوشمند به صحنه زندگي بشراست . اين موجودات هوشمند از جمله مي تواننداحساسات و عواطف انسان را تعبير كنند و به آن پاسخ بدهند. هم اكنون در آزمايشگاه رسانه هاي جمعي ام آي تي در ايالات متحد و گروه تحقيقاتي انسان ـ ماشين زيمنس در آلمان پژوهش در مورداين كامپيوترهاي از لحاظ عاطفي هوشمند جريان دارد. آزمايشگاه ام آي تي ماشيني كه مي تواند باتعبير زبان بدن 14 انسان عواطف وي را احساس كندبا موفقيت توليد كرده است .
مرحله بعدي توسعه كوچكتر سازي هر چه بيشتر سخت افزار كامپيوتري با استفاده از فناوريهاي نانو15 است "ماشينهايي كه از اتمهاي منفرد ساخته مي شوند". ريز ـ ماشينهاي با ابعاد مولكولي خودمي توانند ماشينهايي از اتم بسازند. فناوريهاي نانونيز اساسي براي موج بعدي كامپيوترها تشكيل خواهند داد. باب كلارك ، استاد فيزيك تجربي دردانشگاه نيوساوت ويلز "استراليا"، در سال 1999اعلام كرد كه آنها اميدوارند تا سال 2003 اولين ماشين كوانتومي دنيا را بسازند و راه اندازي كنند.كامپيوتر كوانتومي ، در پردازش اطلاعات ، 100ميليون برابر سريعتر از قدرتمندين ابر كامپيوترهاي نسل كنوني است "تامسون ، 1998". برخي صاحب نظران پيشتاز معتقدند كه اين امر راه را براي توليداولين كامپيوترهاي كاملا هوشمند و احيانا خودآگاه هموار خواهد كرد "كرزويل ،1999". به اين ترتيب مردم در آينده نزديك خواهند توانست وظايف وتصميم گيريهاي معمولي را به يك چنين موجوداتي واگذار كنند.
موجودات خودآموزي به نام "ناوباتس "16 درحال توليد هستند. اين دستگاههاي پردازشگرمبتني بر شبكه هاي عصبي زيست شناختي هستندكه به دستگاههاي محاسباتي كوانتومي وصل مي شوند; خود دستگاههاي محاسباتي به دورتراشه هايي بسته مي شوند كه تا 269 درجه سانتيگراد "يعني فقط چهار درجه بالاتر از صفرمطلق " سرد شده اند. اين امر باعث مي شود كه اين موجودات بتوانند اطلاعات را برروي يك تك اتم ذخيره كنند. در ژوئيه سال 1998 دانشمندان بريتانيا اعلام كردند كه اولين قدم واقعي را درجهت ايجاد يك دستگاه عصبي مصنوعي برداشته اند. اين دستگاه دور يك پردازشگر عصبي الكترونيكي ساخته مي شود كه خود، همانند ساختاربنيادي مغز انسان ، از كانالهاي يوني سديم و پتاسيم درست شده است . در بريتانيا، پژوهشگران درژانويه 2000، ورود اولين "كامپيوتر دي ان اي " رابه صحنه زندگي بشر اعلام كردند. اين تحولات مارا قادر خواهد ساخت كه ظرف پنج تا ده سال ،نسل دوم موجودات خودآموز را توليد كنيم "ساندي تايمز وب سايت ، 42 نوامبر 1998".
سيبرنتيك نيز يكي ديگر از مرزهاي جديدفناوري است . اين رشته حاصل ادغام فناوري ودستگاههاي زيست شناختي است . اكنون وسايل الكترونيكي به راحتي در داخل مغز انسان كار گذاشته مي شود. يكي از اولين فناوريهايي كه ريز پردازنده هارا به بدن انسان پيوند زد، پيوند حلزوني گوش بودكه اولين بار در سال 1985 به واقعيت پيوست "كلرك ، 1999"; اكنون 20000 نفر در 50 كشورجهان از اين "گوش ماشيني "17 استفاده مي كنند. اين وسيله به طور مستقيم با دستگاه عصبي مركزي ارتباط دارد و در آينده نزديك مستقيما در داخل مغزكار گذاشته خواهد شد. توسعه كاشت نانو ـپردازنده هاي اصلاح شده ممكن است به يافتن راههايي براي گسترش حافظه ، سرعت تفكر يا حتي استفاده از اندامهاي حسي خارجي منجر شود. به عبارت ديگر، اكنون "سيم كشي ـ خيس "81 مستقيم مغز انسان امكان پذير شده است ; اين مسئله ديگرجزء داستانهاي علمي ـ تخيلي نيست . در آينده خيلي نزديك ، انتقال اطلاعات از كامپيوتر به مغزانسان و برعكس امكان پذير خواهد شد "وارويك ،1998". اخيرا وارويك اعلام كرد كه با پيوند وسايل نسل دوم به طور مستقيم به مغز خود خواهدتوانست با كامپيوتر خود ارتباط متقابل برقراركند"دانشگاه ريدينگ ، بخش سيبرنتيك وب سايت ،12 ژانويه سال 2000".
به طور خلاصه ، فناوريهاي جديد به جزء ذاتي زندگي عادي ما تبديل شده اند. اين فناوريها به تمامي وجوه زندگي ما رخنه كرده و با كسب كيفيت اندامهاي بدن ، در واقع ، به جزئي از بدن ماتبديل شده اند ; برعكس گذشته كه خارج از بدن قرار داشتند. اكنون كاملا اين امكان وجود دارد كه اين فناوريها سرانجام به مرحله اي برسند كه با"خود" ما تمايزناپذير شوند و در آينده اي ، كه چندان هم دور نيست ، حتي ممكن است جانشين انسان به عنوان اشرف مخلوقات بر روي اين كره خاكي بشوند. اثر اين فناوريها هم بر كاركنان و هم بر سازمانها عميق خواهد بود و اكنون چالش پيش روي مديران پيش بيني اين اثرها و تخفيف آنهاست "مك كالوم ، 1996".

اثر فناوريهاي جديد بر سازمانها
گستره وسيعي از عوامل ، از جمله نوآوري درفناوري ، جهاني شدن كسب و كار، افزايش رقابت و رشد بازارهاي جديد مصرف ، در رشد سريع فناوريهاي جديد موثر بوده است . فناوريهاي جديد، مخصوصا در مرحله همزيستي با بدن انسان ، نيروي محركه اصلي فضاي مجازي ، واقعيت مجازي و نسل جديد كامپيوترهاي خودآموزهوشمند هستند. بنابراين ، ما بايد درباره اثر بالقوه اين فناوريهاي جديد بر سازمانها و دنياي كار دركشورهاي صنعتي در بيست سال آينده چاره انديشي كنيم . از اين رو من در اينجا چند پيشگويي درباره اثرهاي فناوري در آينده مطرح مي كنم .
تقريبا تمامي سازمانهايي كه ما اكنون مي شناسيم در بيست سال آينده وجود نخواهندداشت يا از اساس دگرگون خواهند شد. تجزيه سازمانها و از بين رفتن آنها به دفعات زياد و به طور غير قابل پيشگويي ادامه خواهد يافت ."جنون ادغام "19 در ميان سازمانهاي بزرگ ديوان سالار موج دوم كه نتوانند با اقتصاد موج سوم سازگاري پيدا كنند، به صورتي بي امان ادامه مي يابد. آهنگ تغيير شتابان خواهد شد و به آشوب خواهد انجاميد و در برخي قسمتهاي دنياي شركت "محو" خواهد شد. "شركت مجازي "به صورت يك سازمان فوق العاده عادي درمي آيد و مسئله رفتن به "اداره " ممكن است براي بسياري از كاركنان به يك مسئله كاملا "قديمي "تبديل شود. اريكسون "و كساني ديگر" اين انقلاب در نحوه كار را با اطمينان خاطر پذيرفته است و به همين دليل بيش از نيمي از كاركنانش ، براساس ضوابط مشخص ، خارج از شركت كار مي كنند. بااستفاده از تلفن هوشمند و ديگر وسايلي كه فناوريهاي PC را با اي ميل ، دستگاههاي پردازش اصلي و ماهواره پيوند مي زنند عده بسيار بيشتري از كاركنان به صورت سيار به كار خواهند پرداخت .تعداد بسيار زيادي از ما بيشتر وقت كاري خود رايا در خانه خواهيم بود يا در حال سفر. در خدمات مالي ، تبليغاتي و مشورتي ، كاركردن در خارج ازاداره به يك هنجار تبديل خواهد شد.صاحب نظران پيشگويي كرده اند كه تا سال2010بيشتر از 60 درصد كاركنان در ايالات متحد از اين هنجار پيروي خواهند كرد، كه خود نشان ازبازگشتي به هنجارهاي كاري رايج در عصر پيش صنعتي است "دايسون ، 1997". بيشتر كاركنان چندين شغل خواهند داشت و همزمان با بيش ازيك كارفرما كار خواهند كرد; اين كاركنان به تجارت الكترونيكي 20 مي پردازند و در طول مدت كار خود سه يا چهار بار شغل عوض مي كنند.
خريد احتياجات منزل از طريق وب نيزافزايش خواهد يافت . هم اكنون 22/1 ميليون نفراز شبكه براي خريد استفاده مي كنند. حجم مالي اين صنعت در ايالات متحد در سال 1999 برابر88 ميليارد دلار امريكا بود. انتظار مي رود كه تاسال 2010 اين رقم به هزار ميليارد دلار برسد.كامپيوترهاي منزل ما به خرده فروشان وصل هستند و خريدهاي ما را انجام مي دهند. تا سال 2005، در كشورهاي پيشرفته صنعتي100 درصدمعاملات بانكي تمامي مشتريان با كامپيوتر انجام مي شود. نرم افزارهاي هوشمند مديريت روزانه حسابها، موجوديها، صورتحسابها، حقوق ، ماليات ،و حتي سرمايه گذاري و تصميمات مربوط به اوراق بهادار را به عهده خواهند گرفت و در نتيجه بسياري از حسابداران و مشاوران مالي بيكار خواهند شد وبه فكر پيدا كردن كار جديدي خواهند افتاد.
صنعت ارتباط راه دور جهاني هم اكنون يك صنعت 5ر3 هزار ميليارد پوند در سال است . حجم سرمايه مخاطره آميزي كه ايالات متحد در اين فناوريها سرمايه گذاري كرده است بين سالهاي 1990 و 1995 چهار برابر ديگر كشورها بوده است . تا پايان سال 2002، اين صنعت به يگانه بزرگترين صنعت دنيا تبديل خواهد شد "گرينوالد،1995"; تا سال 2003 حدود 600 ميليون نفرآدرس پست الكترونيكي خواهند داشت . هم اكنون تبادل اطلاعات روي وب هر 100 روز دو برابرمي شود. تا سال 2010 حداقل يك ـ سوم جمعيت جهان سايتهاي شخصي وب در اختيارخواهند داشت "تامسون ، 1998". در قرن بيست ويكم اينترنت عمده ترين رسانه ارتباطي خواهدبود ــ پست الكترونيكي ، كار، تلويزيون ،بانكداري ، مشورتهاي پزشكي ، آموزش در تمامي سطوح ، فراگيري ، خلاقيت و طراحي و حتي قرارملاقات شخصي از طريق اين رسانه انجام خواهدشد. در واقع ، موانع زباني وجود نخواهد داشت .ترجمه فوري زبان و گفتار به يك امر عادي تبديل خواهد شد و در واقع كامپيوترهاي "زيستي " ما، به اصطلاح ، مترجم سر ـ خود خواهند بود.
وسايل ارتباط شخصي در داخل بدن ما جاي خواهد گرفت . انسان ، از طريق فناوري ـ زيستي نوعي كيفيت انسان ـ ماشين 21 پيدا خواهد كرد. تاپايان اين دهه ، براي پيدا كردن محل ماهواره ها ومراكز راهبردي نظامي ، سربازان "سيم كشي ـ خيس "خواهند شد "وارويك ، 1998". ما خواهيم توانست از هر جاي اين سياره به صورت ديداري وشنيداري با همديگر ارتباط برقرار كنيم ."دستگاههاي از لحاظ واقعيت تكامل يافته "22جديد، كه در آنها براي غلبه بر "مريض سفر"23تصاوير نموداري بر جهان فيزيكي نهاده شده است ، يك احساس واقعي از حضور شركت كنندگان در يك "اتاق " را فراهم خواهند كرد; پيش نمونه هاي "موتور گرافيكي واقعيت نامتناهي "24م اكنون در شركتهاي بي ام و، ناسا، و دايملر ـكرايسلر ـ بنز آزموده مي شود. اين پيش نمونه هاممكن است با انتقال بي درنگ ديگر محركها، مانندبوي بدن انسان ، تكميل شوند. در نتيجه ، نسل كنوني فناوريهاي كنفرانس ـ ويدئويي به بايگاني تاريخ سپرده خواهد شد.
تا سال 2003 نقشه كل ژنوم انسان ــ نه فقط100000 ژني كه انسان را مي سازند بلكه توالي دقيق اجزاي تشكيل دهنده آنها، مشخص خواهدشد. ما خواهيم توانست گذر عمر را كند و شايدحتي متوقف كنيم . ما خواهيم توانست هوش ،ويژگيهاي شخصي ، قد و ظاهر فيزيكي افراد رادستكاري كنيم و حتي دستگاه "طراح بچه "25 توليدكنيم . حتي اين امكان وجود دارد كه در آينده يكي از شرايط استخدام ، تمايل متقاضي به انجام جراحي در مغز براي افزايش سرعت پردازش مغزو ظرفيت حافظه آن باشد. هم اكنون انجام عمل جراحي براي لاغري ، سلامتي و زيبايي در ايالات متحد به شدت رايج است ، زيرا كارمندان مسن ترمايل اند از اين بابت از همكاران جوانتر خود عقب نمانند. در بسياري از شركتهاي ايالات متحد،تصميم گيريهاي مربوط به ارتقا، استخدام و اخراج مبتني است بر زيبايي ظاهري ، اندام متناسب ،سلامتي و حتي شيوه زندگي "هولت و ديگران ،1995". اين فرايند گزينش احتمالا در آينده نه چندان دور گسترش خواهد يافت .
ديگر فناوري براي ما يك جسم "خارجي "نخواهد بود، بلكه به صورت جزئي از مبلمان ،ديوارها، ساختار شهر، پوشاك و حتي بدن مادرخواهد آمد. شبكه هاي هوشمند تمامي جنبه هاي زندگي ما را به هم مربوط خواهند كرد.كامپيوترهاي هوشمند و روباتهاي آگاه انجام تمامي كارهاي معمولي اداري و وظايف دنيوي مارا به عهده خواهند گرفت . ريزماشينهاي با ابعادمولكولي ، در واقع ، ماشينهايي از اتم توليد وتمامي توليد صنعتي و دستگاههاي توليد ما را ازاساس دگرگون مي كنند. كامپيوترها در سازمانهاانجام فرايندهاي توليد و طراحي بيشتري را به عهده خواهند گرفت "كرزويل ، 1999". نظارت برشهروندان از طريق دستگاههاي تشخيص صدا وچهره گسترش خواهد يافت . جوامع ـ كامپيوتري 26،شامل تمامي اين فناوريها، همچون جوامعي كه هم اكنون در سنگاپور و سايبر ـ جايا27 در مالزي ،سيليكون گلن 28 در اسكاتلند و دره سيليكون دركاليفرنيا، وجود دارد، رايجتر و پيش پا افتاده ترخواهد شد.
فناوريهاي جديد ممكن است باعث شوند كه كار انعطاف پذيرتر شود. كاركنان مي توانند بيشتراوقات كاري خود را خارج از اداره كار كنند. درگذشته وقتي در اداره بسته مي شد كسب و كارتعطيل بود. اين تعريف ميان كار و خانه براي بسياري از كاركنان ديگر مربوط به گذشته است PCهاي خانه اين امكان را ايجاد كرده اند كه كاركنان فراتر از ساعات كار سنتي به كار ادامه بدهند وبتوانند فعاليتهاي حرفه اي خود را به هر مكان وزماني كه مي خواهند گسترش بدهند. در حالي كه اين روش ممكن است بهره وري و بازدهي كارراافزايش دهد، به طور بالقوه باعث افزايش تنش وكاهش فرصتهايي مي شود كه طي آن كارگران بعد ازكار به رفع خستگي و تجديد قوا مي پردازند. طي دهه گذشته فشارهاي رواني و بيماريهاي ناشي ازتنش در تمامي جوامع صنعتي به صورت نگران كننده اي افزايش يافته و باعث افزايش غيبت ، كاهش بهره وري ، افزايش آهنگ جايگزيني كاركنان و كاهش كارايي بر اثر فشار كار زياد شده است "كوپر، 1999". شركتها ممكن است براي حفظ كاركنان خود نيازمند تدوين برنامه ها وسياستهايي باشند كه ميان كار و مسئوليتهاي خانوادگي توازن بهتري برقرار كند "فلمينگ ولوبي ، 1998". در مجله فورچون شماره ژانويه 2000 به وضوح توضيح داده شده است كه آن شركتهاي امريكايي كه توازن ميان كار و زندگي درمنزل را بهتر برقرار كرده اند، بيشترين كاركنان را به سوي خود جلب مي كنند.
يكي ديگر از اثرهاي بالقوه اين فناوريهاي جديد افزايش انزواي تك تك كاركنان است .هرچه كاركنان بيشتر از كار خود "جدا مي شوند"ميزان رضايت از كار و انگيزه آنها بيشتر كاهش مي يابد. محيط مجازي هنوز مصنوعي به نظرمي آيد و مصنوعي احساس مي شود و نمي تواندآن احساس ارتباط اجتماعي موجود دررويكردهاي سنتي را فراهم كند. با كاهش برهم كنش انساني ، كاركنان ممكن است بي تفاوت بشوند و از هم جدا بيفتند. اين امكان وجود داردكه مردم به دنياي واقعي پشت بكنند و به "آدم ماشينهاي قانعي " تبديل شوند: يعني آدمهايي كه در دنياي مصنوعات خود كاملا غرق مي شوند.شواهدي وجود دارد كه اين رويداد هم اكنون به وقوع پيوسته است . در سال 1999 سوء استفاده هاو كاهليهاي ناشي از اين خصلت آدم ـ ماشيني ،حداقل يك ميليارد دلار امريكا زيان اقتصادي داشته است . طبق برآوردهاي سرف واچ ، شركت تامين كننده دستگاههاي كنترل كاركنان وب ،كارگران امريكايي يك سوم وقت كاري خود راصرف كارهاي شخصي از قبيل يافتن بازار سهام ،قمار و خريد مي كنند. در سال 1999 شركت رنك ـ زيراكس40 نفر از كاركنان خود را به خاطرصرف هشت ساعت در روز وقت خود براي بازيهاي مبتذل با كامپيوتر اخراج كرد; شدت استفاده اين افراد از كامپيوتر به گونه اي بود كه يكبار كل شبكه كامپيوتري شركت از كار افتاد "مك كن ، 1999".
در حال حاضر، هنوز كاركنان نيازمندبرهم كنش فيزيكي با يكديگر هستند. يك مثال ازاين مورد فناوري آيونا، يك شركت نرم افزاربين المللي پيشرفته ، است كه دفترهايي دراسترالياي غربي و دوبلين دارد. اين شركت يك فرهنگ سازماني پيشرفته و باز دارد و اخيراكاركنانش را به طور فعالي تشويق كرده است كه درمنزل كار كنند. با وجود اين ، مديران شركت متوجه شدند كه اكثر كاركنان ترجيح مي دهند كه بيشتراوقات هفته را به شركت بيايند "رين لندر، 1999".اين امر نشان دهنده نياز كاركنان به روابط فردي وبرهم كنش اجتماعي است . اما، وقتي موج اول "نسل T"، نسل اول مبتني بر كامپيوتر و اينترنت ،وارد نيروي كار شود، اين نياز چهره ـ به ـ چهره ممكن است كاهش يابد "ترن بال ، 1996". كاربردگسترده فناوريهاي ارتباطات در سازمانهاي مجازي ممكن است سلامتي كاركنان را به خطربيندازد "استاني 1995". به دليل استفاده گسترده از كامپيوترها و فناوريهاي مجازي ممكن است ميزان تنش در ميان كاركنان افزايش يابد. افزايش ميزان تنش مي تواند اثرهاي فيزيولوژيكي اي چون RSL، خستگي چشم و ناراحتيهاي ستون فقرات را به دنبال داشته باشد. ديگر اثر منفي محيطهاي مجازي "مريض مجازي "29 است . اين بيماري شكل جديدي از "مريض سفر" است كه ممكن است به صورتهاي سردرد، ديد تار، ترشح بذاق ، خستگي چشم ، سرگيجه ، عدم جهت يابي و حتي استفراغ شديد نمايان شود. چون علتهاي دقيق ، اين مريضي هنوز نامشخص است ، فعلا قابل پيشگيري نيست .
اين فناوريها ارتباط مردم با يكديگر راراحت تر، سريعتر، و ارزانتر كرده اند. همچنين توانايي ما براي پردازش اطلاعات پيچيده بهترشده است . اين فناوريها همچنين سهم بزرگي درجهاني شدن نه تنها تجارت و بازرگاني ، بلكه به ميزان بيشتري در يكپارچگي سياست بين المللي ،يكپارچگي اجتماعي و فرهنگي و همين طور دركنار گذاشتن منازعات قبيله اي و قومي ، كه همواره در تاريخ بشر وجه غالب بوده است ، داشته اند.دگرگوني بنيادي فرايندهاي توليد و سازمانها، براثر استفاده از اين فناوريها، همچنان ادامه دارد. باوجود اين شواهدي وجود دارد كه نشان مي دهنداين فناوريها و ديگر فناوريهاي جديد در حال ايجاد چيزي هستند كه انفجار محل كار توصيف شده است . در نتيجه اين انفجار تعداد بسيار زيادي از مشاغل از بين مي رود و يك جامعه دو گانه ،متشكل از يك جامعه از لحاظ فناوري غني و يك جامعه از فناوري فقير، ايجاد مي شود. چندين محقق برجسته به طور ضمني گفته اند كه در آينده نزديك يك جامعه جديد "20/80" خواهيم داشت كه در آن سودبران واقعي فناوريهاي نوين طبقه جديدي از سهامداران و تكنو ـ نخبگان آزمندخواهند بود. تا سال 2010 حدود 10 درصد ازجمعيت جهان 90 درصد ثروت آن را در اختيارخواهد داشت . يك طبقه فقير، محروم و عصبي ايجاد خواهد شد كه از اين دنياي جديد و پيشرفته محروم هستند. اين طبقه ، به دليل تحصيلات وآموزش ناكافي ، و همين طور ترس از تغيير وناتواني در فراگيري ، نمي توانند با آخرين فناوريهاسازگاري پيدا كنند "جيمز، 1999".
در حالي كه معلوم نيست در دنياي پساصنعتي چه سازمانها و شغلهاي جديدي ايجاد خواهد شد،با اطمينان مي توانيم بگوييم كه تحولات با سرعت فزاينده ادامه خواهد يافت و سازگاري مديران سنتي "موج دوم " با اين محيط جديد مشكل خواهد بود. در اين لحظه از زمان ، شواهد زيادي دردست نيست كه چگونه مديران مي توانند فعالانه بااين محيط جديد سازگاري پيدا كنند. وانگهي ،سازوكارهاي "مهار" تحولات فناوري از لحاظتاريخي ناموفق بوده است ، زيرا تحول فناوري همواره تدبيرها و موانع حكومتها را از سر راه خودكنار زده است "وارويك ، 1998". شاهد اين مثال تلاش پيوسته ناظران حكومتي براي كنترل مهندسي ژنتيك و كامپيوتر است . همچنين معلوم شده است كه متخصصان فني ، در اكثر موارد،نمي توانند اثرهاي اين فناوريهاي جديد را برزندگي كارگران بهبود ببخشند "كلينگ ، 1996".گذار از عصر صنعتي ملي به عصر رقمي جهاني مستلزم اين است كه ، غير از متخصصان فني ،ديگران نيز بتوانند به تحولات مديريت جديد ومهارتهاي رهبري كمك كنند.
از اين رو، مهمترين نقش رهبران توانايي پيشگويي اثرهاي فناوريهاي جديد بر سازمانهاي آنهاست . از لحاظ سنتي ، نقش عمده رهبران تعريف واقعيت است . رهبران سازمانها نه تنها بايد واقعيت فناوريهاي جديد را درك كنند و آگاهي مناسبي ازآن داشته باشند بلكه بايد محدوديتهاي خود را نيزبشناسند. فناوريهاي جديد اين امكان را فراهم مي كنند كه كاركنان بتوانند در هر جايي كه هستند،اعم از منزل يا هر جاي ديگري ، براي سازمان خودكار كنند. انزواي تك تك كاركنان در سازمانهاي مجازي ممكن است احساس از خود بيگانگي ياهنجار گسيختگي در ميان آنها ايجاد كند; بدين معني كه آنها نه خود را متعلق به يك تيم بدانند ونه به يك سازمان بزرگتر. رهبران سازمان براي تخفيف اين اثر انزوا يا سيبر ـ تنش بايد بدانند كه تقريبا تمامي انسانها ذاتا اجتماعي هستند"كسي سون ، 1998". اين يكي از ويژگيهاي تكامل هوموساپينس در طول 140000 سال گذشته است .پژوهش نشان داده است كه اگر انسان در محيطهاي كاري مجازي قرار بگيرد، دوستي و همدلي ميان افراد به سرعت از بين مي رود "برگر،1996".احساس تعلق ، به زندگي كاركنان معنا مي بخشد وچگونگي سازگاري آنها را در سازمان خود تعيين مي كند. در اين محيط رهبران بايد به برقراري ارتباطموثر خود ادامه بدهند. همچنين بايد دقت كنند كه حجم ارتباطات كاركنان را خسته نكند. برآورد شده است كه در بعضي سازمانها، مديران روزانه به طورمتوسط 190 پيام تلفني و كامپيوتري ارسال ودريافت مي كنند; اين يك بار سنگين است كه موجب خستگي و "تنش ناشي از كار زياد" مي شود.
كار با فناوريهاي جديد باعث مي شود كه تعدادخيلي زيادي از كاركنان بيشتر وقت خود را دردنياي مجازي بگذرانند و در واقع در معرض ديدنباشند; اگر، به مصداق ضرب المثل : "از دل برفت ،هر آنكس كه از ديده برفت " از ذهن همكاران ومديرانشان ناپديد نشوند. كاركنان ديگر مثل سابق در يك ساختمان كار نمي كنند كه براي تشكيل جلسات از پيش تعيين نشده يا به اصطلاح جلسات توجيهي در دسترس مديران باشند. اين وضعيت دو سوال مهم را در ذهن ما تداعي مي كند. چطور مي توان اطمينان حاصل كرد كه كاركنان وقت و انرژي خود را براي يك سازمان ناپيدا به كار بگيرند؟ مديران چگونه مي توانند باكاركناني رابطه برقرار كنند كه آنها را براي دوره هاي طولاني نديده اند؟ اين دو مسئله را فقط در صورتي مي توان حل كرد كه يك اعتماد متقابل شديد ميان دو طرف وجود داشته باشد. به طور خلاصه ، براي اين كه سازماني با اعتماد برتر داشته باشيم ،
بايد فناوري برتر را با تماس برتر تلفيق كنيم
"تاچ و وودمن ، 1993". چند سال پيش هندي پيشنهاد كرد كه براي ايجاد جو اعتماد درسازمانهاي مجازي بايد يك ارتباط و پيوند فعال ميان كاركنان و رهبران سازمان برقرار كنيم . اين كارفقط از طريق ارتباط مستقيم شخصي شدني است "هندي ، 1995".
يك جنبه مثبت تر توسعه فناوريهاي ارتباطي اين است كه انتظار مي رود "تفاوتهاي " جنسي وفرهنگي از بين برود. با ايجاد روشهاي ارتباطي ازلحاظ جنسي / فرهنگي خنثا و تضعيف بيشترموانع سنتي ميان زن و مرد و انسانهاي بازمينه هاي فرهنگي متفاوت ، اين گرايش تسريع خواهد شد. فناوريهاي ارتباطي جديد ممكن است به حامي قدرتمندي براي زنان در سازمانهاتبديل شوند، زيرا اين فناوريها كانالهاي ارتباطي جديدي را فراهم مي كنند، دسترسي به اطلاعات راحت تر مي شود و توان ارتباطگيري با ساير زنان افزايش مي يابد. يكي از تجليهاي بارز اين گرايش ،رشد سريع تعداد زنهاي خويش ـ فرما در دهه 1990 در ايالات متحد است . وقتي قدرت تفكرمهمترين دارايي سازمان است ، ديگر مسئله قوميت و جنسيت نبايد براي مديريت سازمان اهميت داشته باشد "بوليك و نستلروت ، 1998".
نتيجه
تمامي اين فناوريهاي جديد فوق العاده جذاب هستند و پيشرفت آنها توقف ناپذير است . اما،هنوز پژوهشگران مديريت و سازمانها بررسيهاي خود را براي درك تاثير احتمالي آنها بر سازمانها ودنياي كار در ده تا پانزده سال آينده شروع نكرده اند.همچنين ما در مورد تاثير اين فناوريها بر آنچه اكنون آن را "مديريت " مي ناميم چيز زيادي نمي دانيم . بايد روش جديدي ابداع كنيم و به كمك آن بتوانيم اثرهاي احتمالي اين فناوريهاي جديد را، هم از لحاظ نظري و هم از جنبه عملي ،هم بر انسان و هم بر سازمانها شناسايي كنيم .
با اطمينان مي توانيم بگوييم كه هر آنچه امروزما در محيط كار بديهي مي دانيم و همين طور نحوه تفكر ما در مورد سازمانها به زودي زود تغييرخواهد كرد. اين امر پيامدهاي عميقي در آموزش روشهاي سنتي رهبري و مديريت در كسب و كار وبخشهاي مديريت دارد. اين روشها هنوز شديداتحت تاثير نحوه تفكر موج ـ دوم "در موردسازمانها" هستند و خود وابسته به طرز تفكري هستند كه فرضيات بنيادي آن از دهه 1960 تاكنون اندكي تغيير كرده و شديدا در تلاش است كه باتغييرات عميق سازمانها كه هم اكنون در سراسردنيا در جريان است سازگاري پيدا كند.
كار در اين محيط با چالشهاي متعددي براي كاركنان و كارفرمايان همراه خواهد بود. براي كنترل موثر اين فناوريهاي نوخاسته ، اتخاذ سريع راهكارهاي جديدي ضروري مي نمايد. مديريت موفق در يك سازمان مجازي فناوري ـ برتر ممكن است بتواند از بعضي از بهترين عملكردهاي سازمانهاي سنتي استفاده كند "سيترين و نف ،2000". با وجود اين ، ترديدي وجود ندارد كه فناوريهاي جديد نه تنها تغيير را در سازمانهاشتابان خواهند كرد بلكه قسمتي از كارهاي "فكري " و "مديريتي " را نيز انجام خواهند داد.ممكن است به زودي بتوانيم اطلاعات را مستقيمابه مغز خود منتقل كنيم . در آينده خيلي نزديك مابا موجوداتي هوشمند و خودآموز همكاري خواهيم كرد. ممكن است به زودي بتوانيم ، هم ازطريق داروهاي طراح "ذهن " و هم "با احتمال بسيار زياد" از طريق پيوند كامپيوتر سيم ـ بسته 30 درداخل بدن ، تواناييهاي حافظه و آموزش خود راافزايش دهيم . ما براي انجام وظايف مديريتي به شدت وابسته به كامپيوتر، يا آن طور كه ممكن است در آينده نزديك ناميده شود، وابسته به تكنورايزني 31 خواهيم شد.
اما دو سوال بنيادي و هنوز پاسخ داده نشده باقي مي ماند. اين فناوريهاي جديد به چه كارمي آيند؟ منافع چه كساني را تامين مي كنند؟ اين فناوريها بهره وري را اصلاح مي كنند ــ اما ظاهراكيفيت زندگي كاري ما را بهتر نمي كنند. باعث مي شوند كه ما 24 ساعت شبانه روز دسترس پذيرباشيم ، اما ما ظاهرا هرگز استراحت واقعي نداريم .و باعث مي شوند كه ما كار بيشتري را در زمان كوتاهتري انجام دهيم ، اما ظاهرا كار ما هرگز كم نمي شود. ما با سرعت سرسام آوري مي توانيم به اطلاعات و منابع دسترسي پيدا كنيم ، اما باراطلاعاتي زياد و تنش حاصل از آن به ما صدمه مي زند. ما مي توانيم به صورت آني با هر كسي برروي اين كره خاكي ارتباط برقرار كنيم ، اما احساس مي كنيم كه از ديگران جدا افتاده ايم . سطح زندگي ما، حداقل در جهان غرب ، به سرعت بالا مي رود،اما محيط زيست اين سياره را نابود مي كنيم و سال به سال نابرابري در ثروتها بيشتر مي شود. به دليل رشد چشمگير نوآوري فناوري در قرنهاي نوزدهم و بيستم ، شهروندان كشورهاي سرمايه داري صنعتي از بالاترين سطح زندگي در تاريخ بشربرخوردارند، اما ظاهرا ما همواره نيازمند باقي مي مانيم . چرا؟ اگر برآنيم كه به صورت فعال با اين آثار فناوري جديد بر زندگي كاري و شخصي خودبرخورد كنيم "و آنها را به سود منافع جمعي خودبه كار ببريم "، دانشگاهيان ، سياستمداران و رهبران كسب و كار بايد به طور جدي و فوري بااين مسائلي كه برشمردم برخورد كنند.