صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 32

موضوع: مقالات انجمن مدیریت 7

  1. #1
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2009/07/27
    نوشته ها
    8,031

    New مقالات انجمن مدیریت 7

    10 دليل ورشكستگي كسب و كارهاي كوچك

    ارايه کننده: علي ميرشاهي


    كسب و كارهاي كوچك
    شاهد ورشكستگي و پايان تجارت يك شركت بودن، بسيار سخت است. 10 دليل اصلي ورشكستگي در كسب و كارهاي كوچك به شرح زير است :

    1ـ فقدان سرمايه كافي
    پول مي تواند علت اصلي تمام ورشكستگي ها در تجارت باشد. صاحبان كسب و كارهاي كوچك بايد تخمين بزنند كه به چه مقدار پول نياز دارند تا بتوانند كار خود را راه اندازي كنند. آن را خوب اداره كرده و سپس در سطح خوبي نگه دارند و به عنوان يك شركت بازرگاني موفق خود را مطرح كنند.



    نورمن اسكاربورو استاد تجارت در كالج Presbyterian در كاروليناي جنوبي مي گويد:
    "زماني كه سرمايه كافي نداريد و با فقدان سرمايه روبرو مي شويد، اين موضوع مي تواند خود شروع يك حركت مارپيچي نزولي باشد كه شما نمي توانيد از آن جلوگيري كنيد."

    2ـ به جريان انداختن ضعيف نقدينگي
    هنگامي كه نقدينگي نتواند هزينه ها و ديگر مخارج را جبران كند، حتي مشاغلي كه مراحل نخستين رشد خود را طي كرده اند، نيز سقوط مي كنند.
    مراقب نرخ سوخته (rate burn) باشيد. اين اصطلاح را شركتهاي دات كام ابداع كرده اند براي آگاهي از اينكه چه مقدار از نقدينگي به هدر رفته يا به اصطلاح سوخت شده است، اسكاربورو مي گويد : "نقدينگي تنها چيزي است كه واقعا ارزش دارد."

    3ـ برنامه ريزي نامناسب و ناكافي
    عدم برنامه ريزي صحيح در واقع، علت مشكلاتي از قبيل فقدان سرمايه كافي و جريان انداختن ضعيف نقدينگي است.
    بايد يك برنامه كاري منسجم را با در نظر گرفتن تمام امور مالي، بازاريابي، رشد و ديگر موارد خاص در نظر بگيريد. مي تواند بسيار زمان بر باشد، زيرا يك برنامه ريزي صحيح و مناسب هفته ها يا ماهها تلاش نياز دارد. عقايد و نظرات شما زماني كارساز خواهد بود كه با برنامه ريزي صحيح جلو برويد. در غير اين صورت در آخر كار، سرمايه شما به هدر خواهد رفت.

    4ـ در نظر نگرفتن رقابت
    نظرات منحصر بفرد را بندرت مي توان يافت. بسيار مهم است كه بتوانيد بهره برداري لازم را از كار خود بنماييد.
    اسكاربورو مي گويد : "بسياري از صاحبان تجارت، كسب و كار خود را مشابه و همانند ديگران انجام مي دهند. اطمينان حاصل كنيد كه در كار شما چيزي منحصر بفرد و متفاوت از ديگر رقبا وجود دارد."

    5ـ بازاريابي ضعيف
    آيا مشتريان شما از فعاليتها و كيفيت كالاي شما رضايت لازم را دارند ؟ ضروري است كه استراتژي بازاريابي خود را توسعه دهيد تا دريابيد كه چه كساني و به چه علتي مشتريان شما هستند. اطمينان حاصل كنيد كه استراتژي بازاريابي شما، مشتريان بيشتري را به سوي شما جذب مي كند و به اين ترتيب، شما را از ديگر رقبا متمايز خواهد كرد.

    6ـ نداشتن انعطاف پذيري لازم
    صاحبان كسب و كارهاي كوچك مي دانند كه يك رقيب بزرگتر با ميزان نقدينگي بالاتر و تعداد كارمندان بيشتر، مي تواند رقيبي بسيار جدي براي آنها باشد. هرگز فراموش نكنيد كه انعطاف پذير باشيد. كالا، روند فعاليت و بازاريابي خود را به گونه اي تطبيق دهيد كه بتوانيد با رقباي بزرگ رقابت كنيد.

    7ـ ناديده گرفتن قدم بعدي
    اجازه ندهيد روند حركت كاري شما كند و آهسته شود مطمئن شويد كه شما و كارمندانتان بر روي حمايت و دادن خدمات به مشتري، تأكيد لازم را مي كنيد.

    8 ـ سعي در انجام دادن تمام امور بطور كامل و بي عيب و نقص
    اكثر بازرگانان از ذكاوت لازم براي كار و تجارت برخوردارند. اما اداره كردن يك كسب و كار كوچك، پيچيدگيهاي خاص خود را دارد. سعي نكنيد كه همه كارها را خودتان انجام دهيد و بخواهيد كه تمام كارها كامل و بدون نقص انجام شود. اگر مي خواهيد دانش و آگاهي خود را در مورد كارتان افزايش دهيد، كتابهاي تخصصي در اين زمينه را بخوانيد و حتما با يك كتابدار خوب مشورت كنيد.
    هنگام پيش آمدن مشكلات حقوقي، به جاي تكيه بر دانش شخصي خود، سعي كنيد از يك وكيل مجرب كمك بگيريد. توصيه مي شود يك وكيل وارد به امور تجارت و بازرگاني براي امور حقوقي شركت خود داشته باشيد.

    9ـ رئيس در حد عالي، كارمندان در حد معمولي
    نمونه هايي از ورشكستگي برخي از شركتها حاكي از اين است كه چگونه يك كسب و كار موفق و منسجم كه صاحب آن بسيار آگاه و علاقه مند به شغل خود است و معلومات وي در زمينه كاري اش در سطح عالي است، با داشتن كاركناني بي تجربه و بي انگيزه مي تواند سقوط كند و دچار ورشكستگي شود. اطمينان حاصل كنيد كه حتما كاركنان شما هم از دانش و مهارتهاي لازم برخوردار هستند.

    10ـ رشد كنترل نشده
    يك تجارت كوچك كه خيلي ساده و سريع رشد مي كند، مي تواند موجبات ورشكستگي خود را فراهم آورد.
    اگر توليد كالاي شما همگام با تقاضاي لازم در بازار نباشد، رشدي كه شما به عنوان صاحب تجارت توقع داريد و از آن خشنود هستيد، مي تواند موجوديت تجارت و سرمايه شما را تهديد كند. سعي كنيد به رشد مورد نظر و پيش بيني شده در برنامه هاي خود برسيد. اطمينان حاصل كنيد كه هرگز كنترل رشد تجارت و كسب و كارتان از دستتان خارج نشود.

    مرجع: مجله پيام فردا

    نقل از: http://www.karafariny.com/article.asp?id=28

  2. #2
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2009/07/27
    نوشته ها
    8,031

    پیش فرض

    جهانی شدن ،مدیریت و تجارت الکترونیکی ارايه کننده: سحر ميرشاهي


    دکتر حبیب الله دعائی


    يكي از مهمترين پيامدهاي جهاني شدن، افزايش رقابت درسطح بين المللي اقتصاد است. زيرا در اين شرايط، همواره با كاهش هزينه هاي حمل ونقل، رشد حيرت انگيز فناوري اطلاعات و گسترش روزافزون تجارت الكترونيك و به حداقل رسيدن محدوديتهاي جغرافيايي و رشد رقابت مواجه خواهيم بود كه درنتيجه كارايي اقتصاد بين المللي افزايش خواهديافت. در اين ميان مي توان گفت مهمترين پيامد جهاني شدن بر اقتصاد كشورها رشد تجارت الكترونيك است


    كه عناصر آن بازار الكترونيك، تبادل الكترونيك داده و تجارت اينترنتي هستند كه مبين ارتباط تنگاتنگ بين فناوري اطلاعات و ارتباطات با فرايندهاي بازار ومديريت است. بنابراين، براي باقي ماندن مديران در عرصه رقابتهاي اقتصادي بايد ابزارهاي مختلف اطلاعاتي و ارتباطي با ديدي روشن و طبق نيازهاي سازمان تامين و راه اندازي شوند. درنهايت آنچه در راستاي تجارت الكترونيك براي مديران داراي اهميت است بسترسازي مطلوب براي توسعه فناوري اطلاعات و ارتباطات در ساختار سازماني توأم با شناخت كافي و نگرش مثبت مديران به ضرورتهاي حضور اين پديده در روند فعاليتهاي سازمان است.
    مقدمه
    جهاني شدن پديده‌اي است كه بروز آن در عصر حاضر موجب تغيير و تحولات بسياري در زمينه‌هاي مختلف اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و سياسي در عرصه بين‌المللي شده و كشورهاي بسياري را به چالش كشانده‌است. به طوري كه بي‌شك مهمترين و بارزترين وجه تمايز اقتصاد امروز و ديروز جهاني شدن است. جهاني شدن‌ براي‌ بيماريهاي‌ اقتصادي‌ جهان‌ تجويز شده و چنين‌ ادعا مي‌شود؛ كه‌ جريان‌ آزاد سرمايه، نيروي‌ كار، كالا و اطلاعات‌ بدون‌ دخالت‌ دولت‌ و ديگر شكلهاي‌ مداخله، تنها راه‌ رسيدن‌ به‌ سعادت‌ جهاني‌ است (چنج، 1999، 225).
    در دوران‌ كاپيتاليسم، بازرگانان‌ ناچار بودند، كه‌ كل‌ سرمايه‌ تجاري‌ خود را به‌ دور و نزديك‌ ببرند؛ زيرا بدون‌ وسعت‌ دادن‌ به‌ حوزه‌ فعاليتشان، در رقابت‌ نابود مي‌شدند. يك‌ شكل‌ ابتدايي‌ جهاني‌شدن‌ كه‌ امپرياليسم‌ بازرگاني‌ ناميده‌ مي‌شد؛ شروع‌ به‌ پيوند اقتصاد بخشهاي‌ مختلف‌ جهان‌ به‌ يكديگر كرد(پيپلس، 1999، 99).
    امروزه تعاريف متفاوتي از مفهوم و واژه‌ جهاني شدن عنوان گرديده است. گروهي از آن به عنوان يك مفهوم عام يعني درهم ادغام شدن بازارهاي جهان در زمينه‌هاي تجارت، سرمايه‌گذاري مستقيم و جابه جايي و انتقال سرمايه، نيروي كار و فرهنگ در چارچوب نظام سرمايه‌داري آزاد بازار و نهايتاً سر فرود آوردن در برابر قدرتهاي جهاني بازار ياد مي‌كنند. گروه ديگري از آن به‌عنوان پيروزي نظام سرمايه‌داري در جهان نام مي‌برند. و گروهي از آن به‌عنوان وجود رقابتي بي‌قيد و شرط در سطح جهان به‌گونه‌اي كه كشورهاي غني را ثروتمندتر و كشورهاي فقير را فقيرتر مي‌كند ياد كرده‌اند.
    گروهي هم از آن به‌عنوان عصر تحول عميق سرمايه‌داري براي همه انسانها نام برده‌اند.
    با اين همه بايد عنوان كرد كه جهاني شدن از نظر تمامي اين گروهها، حول محور يك مفهوم است و آن اين است كه اين مفهوم بيانگر يك روند مستمر و مداوم پيرامون رقابت ميان قدرتهاي بزرگ، نوآوري، تكنولوژيك، جهاني شدن توليد و مبادله و به‌معناي نوگرايي (مدرنيسم) است.
    اما به هر حال بايد گفت: آنچه از نظر مفاهيم تئوريك به اين پديده اطلاق گرديده است، با آن چيزي كه امروزه با آن در صحنه بين‌المللي مواجه هستيم تفاوتهاي بسيار دارد، همان طور كه در ادبيات موضوع طرح گرديده‌است، از جهاني شدن به‌عنوان، به استقبال يك جهان رفتن، آشنا شدن با فرهنگهاي ديگر و احترام گذاشتن به آرا و نظريه‌هاي ديگران ياد گرديده است. اما روند تحول جديدي كه در دنياي امروز در قالب يك بازانديشي و نظام جديد تعريف مي شود. مفهومي تحت عنوان جهانگرايي است كه به معناي نفي ديگران و نفوذ در فرهنگهاي ديگر در محل برخورد ايدئولوژي‌ها است. در علم معاني بيان، جهاني شدن فرايند كوتاه كردن فاصله ها ،تغيير در تجارب زماني و ارائه ماهيت جهاني است. (ريزيوي، 2000)
    اين تحول در ابعاد مختلفي در جهان امروز ايجاد گرديده است. در بعد اقتصادي شامل گسترش و يكپارچگي بازارهاي مالي‌ مبادلات تجاري، ايجاد سازمانهاي اقتصادي بين‌المللي نظير اكو، نفتا، آس آن، اتحاديه پولي كشورهاي اروپايي (يورو)، ادغام شركتهاي بزرگ توليدي (كرايسلر- دايملر)، در بعد سياسي؛ اين تحول با سقوط نظامهاي تماميت‌خواه و اقتدارگرايانه گرايش به دموكراسي و تكثر (پلوراليسم) سياسي و احترام به حقوق بشر، بوده است، و در بعد فرهنگي؛ گرايش به سوي ايجاد فرهنگ جهاني با ارزش و معيارهاي خاص و درنهايت در بعد ارتباطات شامل گسترش بي‌حد و مرز شبكه‌هاي ماهواره‌اي و اينترنت در اقصي‌نقاط جهان است.
    در بررسي آثار و پيامدهاي جهاني شدن بر اقتصاد بايد براين نكته توجه داشت كه؛ جهاني‌شدن اقتصاد آثار و پيامدهاي متفاوتي را براي كشورهاي مختلف جهان اعم از توسعه يافته‌ و در حال توسعه داراست. به عبارت ساده‌تر، علاوه بر تأثير عمومي جهاني شدن بر اقتصاد متناسب با ويژگي‌هاي ساختاري هر يك از گروهها، كشورها پيامد ويژه‌اي متناسب با ساختار اقتصادي آنان را در بر دارد.
    از يك نظر كلي و عمده مي‌توان آثار عمومي جهاني شدن اقتصاد را به صورت زير عنوان كرد:
    1 - افزايش رقابت؛
    2 - وابستگي بيشتر اقتصاد كشورها؛
    3 - به چالش‌ كشاندن دولتها؛
    -4گسترش تقسيم كار بين المللي (دعايي و عالي، 1384، 45)
    در اين ميان يكي از مهمترين پيامدهاي جهاني شدن، افزايش رقابت در سطح بين‌المللي اقتصاد است، زيرا در اين شرايط، همواره با كاهش هزينه‌هاي حمل و نقل، رشد حيرت‌انگيز فناوري اطلاعات و گسترش روزافزون تجارت الكترونيك و به حداقل رسيدن محدوديتهاي جغرافيايي و رشد رقابت مواجه هستيم، درنتيجه كارايي اقتصاد بين‌المللي افزايش خواهد يافت.در اين ميان مي توان گفت مهمترين پيامد جهاني شدن بر اقتصاد كشورها رشد تجارت الكترونيك است.

    تجارت الكترونيك
    در دهه هاي اخير سازمانها با شتاب فراواني به سوي بهره گيري از فناوري ارتباطات و اطلاعات در زمينه هاي تجاري و بازرگاني رفته اند. درواقع مي توان علل ورود به تجارت الكترونيك را براي سازمانها چنين برشمرد:
    • هزينه سربار بالا؛
    • هزينه هاي عملياتي بالا؛
    • عدم به كارگيري فناوري رقابتي؛
    • پاسخ ندادن به موقع به مشتريان.
    (صرافي زاده، 1383) (شكل شماره يك)
    در گذشته تجارت نوعا به صورت چهره به چهره بين دو طرف صورت مي گرفت. اما در طول قرنها و دهه ها تجارت روندي پيچيده به خود گرفت. در حال حاضر، درصد بالايي از معاملات تجاري ديگر به صورت چهره به چهره صورت نمي گيرد، بلکه از طريق تلفن يا پست الكترونيك و با تبادل پولهاي جديد پلاستيکي انجام مي شود. پول سنتي نوعا موردحمايت دولت فدرال بوده و اغلب به شکل کاغذي عرصه مي شود، اما در قرن اخير اشکال ديگري از پول به وجود آمده که عبارتند از : چک ها، کارت هاي اعتباري و ديگر اشکال سفارش پول .
    تجارت الکترونيک را مي توان بدينگونه نيز تعريف کرد: خريدوفروش اطلاعات، محصولات وخدمات از طريق شبکه هاي رايانه اي. ما اين تعريف را تسري داده ومسائل زير را نيز در آن مي گنجانيم: حمايت از کليه اشکال معاملات تجاري از طريق ساختارهاي ديجيتال و عناصر آن عبارتند از: بازار الكترونيك، تبادل الكترونيك داده و تجارت اينترنتي (صرافي زاده، 1383).

    اين تعريف با کاربرد گسترده تري که برخي شرکتها از تجارت الکترونيک به عمل مي آورند تطابق دارد. به عنوان مثال، شرکت سيليکون گرافيک، يکي از سازندگان جهاني تجهيزات رايانه اي پيشرفته، از حضور خود در وب به عنوان راهي براي تامين اطلاعات مورد نياز مشتريان خود سود مي برد. (منظور دستيابي به بروشور توليدات و فهرست قيمتهاست.) اين شرکت همچنين از وب به عنوان ابزاربازاريابي (يعني فراهم آوردن امکان تماس مشتريان با دفاتر فروش)، به عنوان مجراي فروش (يعني سفارش اينترنتي توليدات نرم افزاري) و به عنوان خط درجه يک پشتيباني (يعني تامين بسته هاي رفع اشکال نرم افزاري و پاسخ به سوالات متداول) استفاده مي کند. مثال ديگر به بانک آمريکا مربوط مي شود. اين بانک امکان نقل و انتقال اطلاعات مالي از طريق اينترنت را فراهم آورده است. اگر از ديدگاه خريدار – فروشنده به مسئله بنگريم ويک مدل چرخه زندگي "life – cycle" به کار ببريم، مي توانيم تجارت الکترونيک را در تمامي مراحل نقل و انتقال تجاري به کار ببريم.
    تجارت الکترونيک و به تبع ، مدل هاي تجارت الکترونيک اولين بار در اوايل دهه 70 ( ميلادي) ارايه شدند. در اين دوره استفاده از مدل هاي تجارت الکترونيک بسيار گران بود و عموم کاربران آن را ، شرکتهاي بزرگ مالي و بانک ها و گاهي شرکتهاي بزرگ صنعتي تشکيل مي دادند.
    كاربرد تجارت الكترونيك در اين دوره دشوار بود. به علاوه نياز به سرمايه گذاريهاي سنگين براي تهيه بستر موردنياز آن لازم بود. لذا محدوده کاربرد آن به موسسات مالي و شرکتهاي بزرگ محدود مي شد.
    در مرحله بعد استاندارد تبادل اطلاعات الكترونيك ايجاد شد که تعميمي ازمدل نقل و انتقالات مالي و بانکي با استفاده از ابزارهاي نوپاي اطلاعاتي، بود. با اين تفاوت که تبادل اطلاعات الكترونيك، امکان استفاده و بهره برداري در ساير انواع مبادلات تجاري را نيز دارا بود.
    تبادل اطلاعات الكترونيك باعث شد تا دامنه کاربرد مدل هاي تجارت الکترونيک ، از محدوده موسسات بزرگ مالي به ابعاد وسيعتري گسترش بيابد.
    مدل هاي تجارت الكترونيك در اين دوره براي فعاليتهايي نظير رزرو بليت هواپيما و معاملات سهام مورداستفاده قرار گرفتند.
    با وجود اين، پياده سازي مدل هاي تجارت الکترونيک بر اساس تبادل اطلاعات الكترونيك نيز سنگين و هزينه بر بود. نياز به سرمايه گذاري بسيار، براي آموزش پرسنل و تهيه بسترهاي لازم وجود داشت. لذا تنها شرکتهاي بزرگ بودند که مي توانستند به ايجاد مدل هايي بر اساس آن بپردازند.
    در نيمه اول دهه 90 ، اينترنت گسترش بسياري پيدا کرد و به تدريج از حيطه دانشگاهي و نظامي خارج شد و کاربران بسيار زيادي در بين همه افراد جامعه پيدا کرد. گسترش وب سايت جهاني، استانداردها و پروتکل هاي مربوطه از يک طرف باعث جذب هر چه بيشتر کاربران به اينترنت شد و استفاده از ابزارهاي فناوري اطلاعات در اين زمينه را عمومي كرد و از طرف ديگر اين امکان را براي شرکتها و موسسات به وجود آورد که به گونه اي آسان و کم هزينه ، به انجام فرايند اطلاع رساني بپردازند.
    مدل هاي تجارت الکترونيک متنوعي در اين دوره ايجاد شده و مورد استفاده قرار گرفتند. تجارت الکترونيک به تدريج رونق گرفت و مدل هاي تجارت الکترونيک به عنوان دسته اي از مدل هاي دنياي تجارت ، مطرح شدند.
    ايجاد بسترهاي مناسب و ارزان براي تجارت الکترونيک و رشد کاربران اين بسترها از دلايل رشد سريع تجارت الکترونيک در اين دوره بود. رشد فشارهاي رقابتي بين شرکتها نيز از ديگر دلايل توجه شرکتها به مدل هاي تجارت الکترونيک بود.
    مدل هاي مطرح شده در اين زمان ، مدل هاي تجارت الکترونيک ساده و اوليه بودند. به عبارت ديگر، استفاده از تجارت الکترونيک در ساده ترين سطح آن انجام مي شد. مشکلات فني و نقايص موجود به علاوه ناآشنايي کاربران و شرکتها که مانع سرمايه گذاري آنها مي شد، باعث گرديد تا در اين دوره تنها مدل هاي اوليه تجارت الکترونيک مورد استفاده قرار گيرند. اين مدل ها معمولا فقط به اطلاع رساني به مشتريان خود در مورد شرکت و محصولات آن محدود مي شدند.
    به تدريج و با گذر زمان ، شناخت کاربران و شرکتها از مزاياي مدل هاي تجارت الکترونيک افزايش يافت. از طرف ديگر مسايل فني و فناوري مورد استفاده نيز به مرور ارتقا پيدا کردند. در نتيجه اين مسايل، به تدريج مدل هاي تجارت الکترونيک تکامل يافته و مدل هاي جديد و پيچيده تري، ايجاد شده و مورد استفاده قرار گرفتند.
    در نيمه دوم دهه 90 ( ميلادي) کاربران و شرکتها به صورت روزافزوني با نوآوريها و ارتقاي فناوري اطلاعاتي به عنوان بستر مدل هاي تجارت الکترونيک روبه رو شدند. در اين دوره يکي از مهمترين تحولات در اينترنت، به عنوان يکي از بسترهاي تجارت الکترونيک،رخ داد. اين تحول افزوده شدن قابليت پردازش به مسايل اطلاعاتي بود. وجود قابليت پردازش امکانات زيادي را براي تجارت الکترونيک ايجاد كرد و باعث گسترش مدل هاي تجارت الکترونيک و افزايش کارآيي اين مدل ها گرديد. در اين دوره مدل هاي تجارت الکترونيک و حجم مبادلات انجام شده توسط اين مدل ها به صورت نمايي رشد پيدا کرد.
    عموم شرکتهاي بزرگ و موفق که موفقيت خود را مديون مدل هاي تجارت الکترونيکي بوده اند، در نيمه دوم دهه 90 پا به عرصه وجود نهاده اند.
    تا اواخر دهه 90 ميلادي عموم مدل هاي تجارت الکترونيک با تاکيد بر مصرف کننده نهايي شکل گرفته بودند و در دسته موسسه براي مشتري (BUSINESS TO CONSUMER) قرار مي گرفتند. ولي به تدريج و با مهيا شدن فرصتها و امکان استفاده جدي، شرکتهاي بزرگ نيز استفاده از مدل هاي تجارت الکترونيک را مناسب و سودآور يافتند. لذا به سرمايه گذاري در مدل هايي پرداختند که به استفاده از اين بستر در ارتباط بين شرکتها ياري مي رسانند و در دسته موسسه براي موسسه (BUSINESS TO BUSINESS) قرار مي گيرند. از اين دوره به بعد مدل هاي موسسه براي موسسه به لحاظ حجم مبادلات بر مدل هاي موسسه براي مشتري پيشي گرفتند.
    سيستم هاي تجارت الکترونيک در اتخاذ استراتژي هاي جديد مديريت مشتريان نقش مهمي دارند، زيرا:
    • خريداران و فروشندگان را به طور مستقيم با هم مرتبط مي سازند؛
    ازتبادل کامل اطلاعات ديجيتال بين دوطرف پشتيباني مي کنند؛
    • در زمان صرفه جويي ومحدوديتها را رفع مي کند؛
    • از فعاليتهاي تعاملي بين دوطرف پشتيباني مي کند و بنابراين، مي تواند به طور پويا با رفتار مشتريان منطبق شود.
    متخصصاني مانند «مکنزي» با پيشگوييهاي خود اين مسئله راتاييد کرده اند . آنان پيش بيني کرده اند که در سالهاي اوليه قرن بيست ويكم، خريد بدون خروج از خانه ارزشي به ميزان 4 تا 5 ميليارد دلار پيدا خواهد کرد.
    اخيرا يک شركت مشاوره اي نتايج تحقيقات خوددر مورد نزول صنعت اينترنت در سال 1996 رامنتشر کرد. مدعاي آنان اين بود که بسياري از شرکت ها بدون آنکه ابتدا يک استراتژي مشخص تجاري داشته باشند، شروع به سرمايه‌گذاري کرده اند. همزمان با افزايش هزينه هاي حضور اينترنتي در عرصه تجارت، شرکتها وب را ترک خواهند گفت. زيرا آنان نمي توانند براي تداوم حضور خود در وب دليل موجهي بيابند. مامعتقديم که نتايج اين پژوهش تا حدي درست است و بايد قبل از سرمايه گذاري يک استراتژي مشخص شکل بگيرد. نکته کليدي اين استراتژي آن است که بخش مربوط به ارزش اين گونه تحليلها را بفهميم. درواقع فناوري هاي مورد استفاده در تجارت الکترونيک محدود به اينترنت و وب نيست. اين دو مطمئنا از کاربردي ترين ابزارهاي مورد استفاده در سيستم هاي تجارت الکترونيک مشتريان به شمار مي روند و اغلب در مثالهاي ما مورد استفاده هستند، اما اين وضعيت با وجود ابزارهاي هوشمند و داده هاي رسانه اي (متن، صدا، تصوير، ويدئو و....) مرتبط با يک شبکه آزاد تغيير خواهد کرد. به همين ترتيب، کيوسک هاي رسانه اي و تلويزيون هاي تعاملي نيز به عنوان مجاري تجارت الکترونيک به کار ما مي آيند.
    اگرتجارت الکترونيک را تنها به فروش مستقيم محدود کنيم. اينترنت به عنوان يک مجراي توزيع نمي تواند با ديگرمجاري بازاريابي مستقيم رقابت کند. پول در آوردن ازطريق فروش مستقيم قطعا اولين راه كاستن از فايده تجارت الكترونيك است. با اين وجود راههاي فراوان ديگري نيز براي اين کار وجود دارد.
    جدول زير مولفه هاي مربوط به ارزش تجاري تجارت الکترونيک را بيان مي کند. (جدول 1)
    سه مقوله پيش گفته يعني بهبودبخشي، دگرگوني و بازتعريف سازمان نشانگرميزان تحول درمدل جهاني تجارت يک سازمان و تاثيراين تحول بر حسب نتيجه آن بر تجارت است. دگرگون ساختن يک سازمان مستلزم خلاقيت و کار بيشتر و نيز خطر پذيري بيشتر و صرف زمان به گونه اي متفاوت است. قطعا موفقيتهاي حاصله متناسب با مرارتهاي بيشتري است که ما تحمل مي کنيم.
    بايد توجه داشت که در برخي موارد بهبود يک جزء از تجارت ( به عنوان مثال مجراي فروش ) عملا به باز تعريف هسته اصلي تجارت منجر مي شود. بنابراين، مقوله هايي که ما پيشنهاد داديم بايد منعطف، مرتبط با يکديگر و متداخل باشند. درادامه برخي مولفه ها براي ارزش دهي به تجارت ذکر مي شود.
    الف - ارتقاي محصولات: تجارت الکترونيک ازطريق برقراري ارتباط مستقيم، مي تواند درارتقاي خدمات و محصولات کمک کند.
    اولين فايده تجارت الکترونيک ارائه اطلاعاتي در مورد محصول به مشتريان است. اين کاراز طريق جزوات الکترونيک اينترنتي يا راهنماهاي خريد صورت مي گيرد. اين يک مجراي بازاريابي جديد است که موجب مي شود تا امکان دسترسي به حداکثر تعداد مشتريان فراهم آيد. مزاياي تجارت الکترونيک به عنوان يکي از راههاي عرضه اطلاعات مربوط به محصول عبارت است از: دردسترس بودن در طول 24 ساعت شبانه روز و در کليه مکانها، البته اين درصورتي است که مشتري براي دسترسي به اين اطلاعات از زير ساختهاي مناسب مانند رايانه شخصي، مودم و خدمات اينترنتي برخوردار باشد. مزيت ديگر يک وسيله ارتباطي الکترونيک، تعاملي بودن و تطبيق سفارشات با درخواستهاست. راههاي مختلفي براي تبليغ محصولات به صورت اينترنتي وجود دارد. مي توان اين کار را بر حسب تقاضاي مشتري يا تغيير محتواي آن برحسب اين تقاضاي ساده سازي يا پيچيده سازي انجام داد. روش ديگر نمايش تعدادي ازمحصولات به يک مشتري خاص، تغيير قيمت (مثلا کاهش آن براي اعضاي يک باشگاه) و مجاز دانستن کارکردهاي جديد در برخي موارد است .

    به عنوان مثال يک بازار بزرگ الکترونيک مي تواند رابطه اي گرافيکي مختلفي را براي کاربرهاي گوناگون (کودکان، نوجوانان يا زنان خانه دار) طراحي کند، به گونه اي که اين رابطها متناسب با نيازهاي هر يک ازاين گروههاي سني باشد.
    تبليغاتي که درهر صفحه ظاهر مي شود نيزمي تواند مختلف باشد و براي کودکان اسباب بازي، براي جوانان موسيقي و براي زنان خانه دار از جواهرات استفاده شود. اين کار مطابق با روندهاي بازاريابي مانند بازاريابي جزئي يا بازاريابي نفر به نفر است. در اين نوع از بازاريابي بر مبناي نيازها و خواسته هاي هر شخص براي او پيام خاصي ارسال مي شود و هر مشتري بدين شکل هدف قرار مي گيرد.
    در دنيايي که تمايز قايل شدن بين محصولات روز به روزسخت ترمي شود، چرخه حيات نيز در آن روز به روز کوچکتر مي شود. و از آنجا كه مشتريان وقت کمي دارند، تجارت الکترونيک فرصت مناسبي براي عرضه استراتژي‌هاي ارتقابخش جديد و ارتقاي نامهاي تجاري در اختيار ما مي نهد. درهمين راستا، کيفيت تبليغات مهمترين ارزش براي ارتقاي محصولات است.
    ب - مجراي جديد فروش: سيستم هاي تجارت الکترونيک به علت دسترسي مستقيم به مشتريان و جهت گيري دو سويه خود در تبادل اطلاعات مجراي فروش جديد براي محصولات محسوب مي شود.
    اگرتجارت الکترونيک و به ويژه وب سايت جهاني را به عنوان مجاري فروش در نظر بگيريم، دو نوع از محصولات اهميت ويژه اي مي يابند.
    اول کالاهاي فيزيکي که گاهي درفروشگاههاي متعارف نيز به فروش مي رسند. مثال اين مورد برخي نرم افزارهاي رايانه اي است. چنين محصولاتي را مي توان آگهي يا آنها را به صورت اينترنتي سفارش داد.(بهنام، 1382)
    دوم محصولاتي که مي توان آنها را از طريق ابزارهاي تجارت الکترونيک نيزعرضه کرد. اين محصولات عبارتند ازاطلاعات يا نرم افزارها.
    مثال براي نوع اول اين محصولات به اصطلاح کاتالوگ هاي الکترونيک مانند شبکه خريد اينترنتي است که در آن تمامي انواع کالاهاي رايانه اي و الکترونيک به فروش مي رود. اين کاتالوگ ها اطلاعاتي را در مورد محصولات ارائه مي کنند. از سفارش و پرداخت اينترنتي حمايت مي کنند و گاهي اوقات به صورت اينترنتي به عرضه خدمات پس از فروش مي پردازد. د ربخش دوم (محصولات اطلاعاتي) ابزار تجارت الکترونيک عملا به وسيله اي براي واگذاري اطلاعات مبدل مي شود. مثلا يک روزنامه الکترونيک ديگراز کاغذ استفاده نمي کند و مي توان آن را به صورت کاملا ديجيتالي عرضه کرد. در برخي موارد درعمل هيچ نسخه کاغذي ازيک سرويس وجود ندارد. در مورد نرم افزارها نيز در حا ل حاضر يکي از شرکتهاي فروشنده نرم افزار بيش از300 بسته نرم افزاري را به فروش مي‌رساند که به صورت ديجيتال قابل عرضه است وچند دقيقه پس ازخريد تحويل مشتري مي شود.
    با گسترش فروش آگاهانه محصولات، مقوله بنديهاي جديدي درعرضه محصولات درحال ظهوراست. به عنوان مثال، اگر چهار روش در آمد زايي از طريق وب را در نظربگيريم، دو روش آخر به اشکال جديدي از محصولات مربوط مي شوند.
    • روش مستقيم (به عنوان مثال، فروش محصولات)؛
    • فروش محتوي (به عنوان مثال، فروش اطلاعات)؛
    • آگهي دادن (به عنوان نمونه عرضه رايگان اطلاعاتي مانند اخبار يا دفاتر راهنما به منظور جلب نظر سايرين و فروش اين اطلاعات به آگهي دهندگان)؛
    • انجام معاملات و لينک دادن (به عنوان مثال درنظر گرفتن حق الزحمه اي خاص براي انجام يک کار مانند فروش اينترنتي بليت هواپيما، يا دريافت هزينه لينک دادن به يک عرضه کننده خدمات، مشابه روشي که در بخش آگهيهاي شرکتهاي مختلف انجام مي شود).
    ج - صرفه جويي مستقيم: تجارت الکترونيک مي تواند با استفاده از يک ساختار عمومي مشترک مانند اينترنت و انتقا ل و کاربرد مجدد اطلاعات به صورت ديجيتال، هزينه ارائه اطلاعات مذکور به مشتريان را کاهش دهد.
    مولفه سوم ارزش تجارت الکترونيک مربوط به فرصتي است که استفاده از اين روش براي صرفه جويي در هزينه‌ها در اختيار ما مي نهد. با استفاده از يک زير ساخت ديجيتال مشترک مانند اينترنت- در مقايسه با ساختارهاي فيزيکي- هزينه هاي مربوط به بازاريابي، توزيع و ارائه خدمات پس از فروش به شکل حيرت انگيزي کاهش مي‌يابد.
    اگر انتقال اطلاعات، به صورت خودکار و ديجيتال انجام شود، هزينه هاي اشخاص/ تلفن/ پست و چاپ قطعا کاهش خواهد يافت. تاثير اين مسئله بويژه دربخش خدمات مشهود است. د راين بخش هزينه خدمات پس از فروش به مشتريان معمولا ازهزينه توليد محصولات بيشتر مي شود. آنچه مسلم است سيستم هاي تجارت الکترونيک به خاطر سرنوشت آتي خود موجب کاهش چرخه زماني توليد وعرضه خدمات و اطلاعات مي شوند.
    در برخي بازارها يا در مورد برخي محصولات توانايي توزيع يا دريافت محصول به فاصله کوتاهي پس از توليد آن ازاهميت فراواني برخوردار است.
    اين مسئله بويژه درمورد توزيع اطلاعات نيزصادق است كه شركتهاي بزرگ با استفاده از وب و يا پست الكترونيك به توزيع اطلاعات درصدها حوزه گوناگون مي پردازد. هدف ازاين کار کسب اطمينان در مورد حصول به موقع اطلاعات ازسوي تصميم گيرندگان درشرکتهاي بزرگ است.

    مديريت و تجارت الكترونيك
    با توجه به آنچه بيان گرديد مديران سازمانها بيش از هر زمان ديگري نيازمند به ابزارهاي اطلاعاتي و ارتباطي در عرصه رقابتهاي تجاري هستند، زيرا كاهش برتري رقابتي يكي از مهمترين عواقب ناهماهنگي با فناوري اطلاعات است. (لوكاس، 2000، 6) چالش جهاني ايجاد شده در عرصه مديريت که با ظهور پديده فناوري اطلاعات و ارتباطات رنگ و جلوه اي ديگر گرفته است مهمترين و شايد اثر گذارترين دست يافته بشر در طول چند قرن اخير است تا جايي که مهمترين کالاي تجاري قرن حاضر را «اطلاعات» معرفي کرده اند.
    تاثير مستقيم و غير مستقيم فناوري اطلاعات و ارتباطات در کليه ساختار ها و سطوح زندگي عادي مردم و نفوذ و توسعه ابزارهاي اين پديده عصر جديد در پيچيده ترين فعاليتها، موثرترين عامل در راه توسعه تکنولوژيک و به تَبع آن اطلاعاتي بشر بوده است. ظرفيتهاي بالقوه فناوري اطلاعات و ارتباطات مديران پيشرو را مجاب مي کند تا با نگرشي عميق برابزارهاي اين پديده جهان شمول قابليتهاي بالقوه سازمان خود را به مَنصه ظهور برسانند. با اين ديدگاه سعي مي شود تا با نگاهي گسترده زمينه هاي بستر سازي فناوري اطلاعات و ارتباطات و کارکردهاي آن در تحولات درون سازماني و ارتباطات برون سازماني مورد بررسي و تحليل قرار گيرد.
    مديران پيشرو هميشه به دنبال فناوريهايي هستند که جريان کار را تسريع و تسهيل مي کند. در واقع مديران براي ايجاد ارتباطات موثر مابين سطوح طولي و عرضي سازمان همچنين ساده کردن جريان امور براي جمع آوري و راهبرد مناسب اطلاعات مرتبط با حوزه فعاليت سازمان خود، ناگزير از شناخت ظرفيتهاي موجود سازمان خود و نياز سنجي ظرفيتهاي تکميلي هستند. استفاده از قدرت اثر فناوري اطلاعات و ارتباطات در هدايت سازمان براي پيشتازي در مقابل رقبا امري ضروري و اساسي است. فناوريهاي ارتباطي و اطلاعاتي بسياري از عمليات مربوط به سازمان مانند سيستم ها و جريان اتوماسيون را به انجام مي رسانند.
    بدون شک بايد گفت که فناوري اطلاعات و ارتباطات موجب تقويت تواناييها و خلاقيتهاي مديران پيشرو مي شود. با اين نگرش يک مدير و کارمندان او وقتي ابزارهاي ارتباطي و اطلاعاتي را به ساختار سازمان خود تزريق شدند مي توانند به جاي سخت کارکردن سريعترو با دقت تر از قبل کارکنند ضمن اينکه مدير مي تواند نظارت و مديريت غير متمرکز را تجربه کند. با توجه به اينکه هدف غايي هر رابطه کاري دستيابي به سود تجاري است مي توان گفت که ارتباط کمي و کيفي با مشتريان با استفاده از اين ابزارها گسترش و هزينه هاي جاري و حتي سرمايه اي و امکان سنجي نيز کاهش مي يابد.
    يکي از مهمترين شاخصه هاي شناخت درست فناوري اطلاعات و ارتباطات توسط مديران استفاده يا ايجاد سيستم‌هاي کارامد در ساختار سازمان است. با توجه به اينکه هر يک از ابزارهاي فناوري اطلاعات و ارتباطات که منطبق بر سيستم هاي مديريتي باشند مي توانند در بهبود و يا ايجاد نقص در شيوه مديريت و ارتباط با مخاطبان سازمان موثر باشند بنابراين، در تغيير سيستم هاي دستي به امكانات فناوري اطلاعات عوامل زيادي موثر هستند من جمله تعهد مديريت، داشتن تجربه از فناوري اطلاعات، رضايت كاربران و ميزان تغييرات محيطي است (صرافي زاده، 1383)، همچنين به جاست كه در گزينش سيستم هاي مذكور:
    1 - ??عملکرد سيستم براي مخاطبان سازمان روشن باشد؛
    2 -? استفاده کاربران را تسريع و تسهيل شود؛
    3 -? از انعطاف پذيري بالايي در قبال تحولات تکنولوژيک و يا ساختاري برخوردار باشد.
    با اين توضيح مي توان گفت به واقع مديري موفق خواهد بود که فناوريهاي ارتباطي و اطلاعاتي را منطبق بر نيازهاي سازمان خود طراحي و يا انتخاب کند. در اين صورت در هنگام ارائه خدمات سازمان خود به مخاطبان و مشتريان قادر خواهد بود نيازها ي مشتريان را نيز در تدارک سيستم ها لحاظ کند. به طور مثال استفاده از دستگاه‌هاي خودپرداز بانکي اين نياز را مي طلبد که آموزش و فرهنگ سازي لازم براي اشاعه اطلاعات در مورد استفاده از کارت هاي اعتباري گسترش يابد. در استفاده از ابزارهاي فناوري ارتباطات و اطلاعات به مديرا ن توصيه مي شود در تعيين ابزارها انتخابگر باشند و با مطالعه اي فراگير درباره همه ابزارهاي موجود اين فناوري آن دسته اي را مورد گزينش و ا ستفاده قرار دهند که سبب ايجاد تسهيلات بيشتري در امور اجرايي مي شود. صرفه جويي در زمان را به همراه دارد و موجب کاهش هزينه ها و يا افزايش درآمدها مي شود. براي معرفي نمونه اي از اين سيستم ها مي توان به سيستم هاي تجارت الکترونيک(براي خريد و فروشهاي اينترنتي) و شبکه هاي محلي و يا سايت هاي اختصاصي داخلي(اينترانت) اشاره کرد.
    بنابراين، براي مديريت اطلاعات درون سازماني در ابتدا بايد حوزه هاي اصلي کار را تعيين کرد و به نياز سنجي هر يک از اجزا سازمان پرداخت تا بهترين فناوري موجود برا ساس نيازها و ظرفيتها تامين شود. شبکه ها به عنوان شاهرگهاي تجارت نوين و ابزار اساسي استفاده اشتراکي از اطلاعات و برقراري ارتباطات درون و برون سازماني‌اند. انتخاب سيستم هاي شبکه اي نيز با توجه به تعداد کاربران و امکان دسترسي سريع آنها به بانک هاي اطلاعاتي صورت مي گيرد. تصميمات و کارهايي که بايستي در انتخاب وراه اندازي شبکه هاي درون سازماني توسط مدير انجام شود در مورد تعداد کاربراني است که بايد با شبکه مرتبط باشند که در اين صورت سطح گسترش شبکه بر حسب تعداد کاربران تغيير مي کند.
    در بُعد نرم افزاري يک مدير بايد از برنامه هاي نرم افزاري مختلف اطلاعات کافي داشته باشد و بتواند برخي از آنها را در اجراي کارهاي خود مورد استفاده قرار دهد. اين قابليت، مدير را در انتخاب برنامه هاي نرم افزاري مورد نياز سازمان بسيار کمک خواهد کرد. نوع نرم افزارهايي که يک مدير در فعاليتهاي سازمان خود استفاده مي کند بستگي به ماهيت سازمان دارد. ولي دركل آنچه اهميت دارد اين است كه مديران بايد از نرم افزارهايي كه توسط سازمانهاي مختلفي مورداستفاده قرار گرفته و امتحان شده بهره بگيرند.
    با استفاده از برنامه پست الکترونيک مي توانيد پيامهاي مورد نظر خود را تهيه ارسال، دريافت ، ذخيره سازي و مديريت کنيد. بهترين شيوه براي راه اندازي و اجراي پست الکترونيک در هر سازماني استفاده از يک رايانه مرکزي براي مديريت نامه هاي الکترونيک داخلي و کنترل دائمي ارتباط دائمي يا تلفني با اينترنت است. بسياري از سازمانها بدون توجه به مشکلات ارتباطات الکترونيک و بدون ارائه آموزشهاي لازم به کارکنان اقدام به نصب و راه‌اندازي پست الکترونيک مي کنند. مديران سازمانها بايد توجه داشته باشند که در دنياي ارتباطات الکترونيک همان قوانيني حکمفرماست که در انتشار قراردادها و ادعانامه هاي مکتوب حاکم است بنابراين، يک اشتباه مي‌تواند خسارتهاي فراواني به بار آورد. در بُعد سخت افزاري مديريت سازمان مي تواند مهمترين و موثرترين نقش را در توسعه توانمنديهاي سازمان را در بستر فناوري اطلاعات و ارتباطات فراهم کند.مدير سازمان بايستي با توجه به نيازها و بدون در نظر گرفتن تجملات بهترين و کارآمد ترين ابزارهاي سخت افزاري مورد نياز در سازمان را مورد گزينش قرار دهد در انتخاب ابزارهاي سخت افزاري مدير سازمان به علاوه نيازسنجي حال حاضر بايد در برابر هزينه اي که متحمل مي شود نياز هاي آتي را نيز مد نظر قرار دهد يکي از بهترين راهها در انتخاب ابزار مشاوره با کاربران سازمان است. بسته به اينکه چه کساني در چه زماني و چه مکاني و براي چه کاري از اين ابزارها استفاده مي کنند نوع ، کميت و کيفيت ابزارها قابل تغيير خواهد بود.
    به طور معمول سخت افزارهاي رايانه اي پس از يک سال از گارانتي توليد کننده خارج مي شوند و از آن پس تضمين سلامت کاردستگاه با خود مشتري خواهد بود و به همين دليل در هنگام تجهيز سازمان به رايانه و کلاٌ هر يک از ابزارهاي فناوري ارتباطات و اطلاعات خريد از شرکتهاي معتبر الزامي است. در ادامه لازم است تا مدير پس از خريد و راه اندازي هر يک از اين ابزارها در سازمان شناسنامه سخت افزارهاي موجود را تهيه کند تا در موقع لزوم نسبت به انجام سرويس هاي لازم اقدام شود. يکي از روشهاي توصيه شده در تعيين نوع سخت افزار هاي سازماني نيازسنجي نرم افزاري سازمان و سپس تعيين، تامين و ترکيب سخت افزار با بسته هاي نرم افزاري انتخاب شده براي هر يك از اجزاي سازمان است.
    به عنوان مثال مدير بايد تشخيص بدهد در بخش گرافيک سازمان با توجه به نوع نرم افزارهاي موجود به چه ترکيبي از سخت افزارها نيازمند است. مطمئناً اين نوع نگاه در انتخاب سخت افزار در حذف هزينه هاي زائد نقش موثري دارد نمونه هايي از سخت افزارهاي متنوع را به عنوان مثال ذکر مي کنيم. تصميم گيري در مورد اينکه در هريک از بخشهاي سازمان شما از چه مانيتوري استفاده شود از عوامل به ظاهر ساده ولي مهم هستند که مي توانند ضمن افزايش راندمان کاري سازمان در کاهش و حذف هزينه هاي غير ضروري موثر باشد.

    نتيجه گيري
    بايد گفت که بستر سازي مطلوب براي توسعه فناوري اطلاعات و ارتباطات در ساختار سازماني نيازمند شناخت کافي و نگرش مثبت مديران به ضرورتهاي حضور اين پديده در روند فعاليتهاي سازمان است. با وجود اين، شناخت يک مدير در ابتداي پروسه بستر سازي فناوري اطلاعات و ارتباطات در سازمان خود بايد آيين نامه ها و قوانين درون سازماني را تهيه، آزمايش و ابلاغ كند. اين آيين نامه هاي اجرايي فناوري اطلاعات و ارتباطات در سازمان مي بايد با استانداردهاي تعيين شده از جانب مراجع ذيصلاح و نيازهاي سازماني هماهنگ و همساز باشند. با توجه به اهميت نقش فناوري اطلاعات و ارتباطات در توسعه و گسترش فرايندهاي سازماني هر مدير پيشرو و آينده نگر ناگزير از انجام زمينه سازي هاي لازم و انجام مشاوره هاي علمي و فني با صاحبان دانش فناوري اطلاعات و ارتباطات است. براي باقي ماندن مديران در عرصه رقابتهاي اقتصادي و حتي ربودن گوي سبقت از ديگران بايد ابزارها و لوازم مختلف اطلاعاتي و ارتباطي با ديدي روشن و گاهي کامل از نياز هاي سازمان تا مين و راه اندازي شوند.

    منابع و ماخذ
    1 - پر کردن شکاف ديجيتالي چالش بزرگ قرن بيست و يکم .منبع. فناوري اطلاعات www. iran.com
    2 - حسني ، فرنود ،فناوري ارتباطات و اطلاعات نياز امروزِ مديران فردا ، فناوري اطلاعات. www. iran.com
    3 - حسني ، فرنود، بررسي شاخصهاي توسعه فناوري اطلاعات و ارتباطات در ايران(2003-2002). www. iran.com.
    4 – دعائي، حبيب اله، عالي، مرضيه، سازمانها در بستر جهاني شدن، نشر بيان هدايت نور، 1384.
    5 - سعيد احمدي بهنام ،تجارت الکترونيک از آغاز تا امروز، فناوري اطلاعات.http://www.iran.com
    6 – صرافي زاده، احمد، فناوري اطلاعات در سازمان، انتشارات امير، بهار 1383.

    6 - CHENG, YIN CHEONG FOSTERING LOCAL KNOWLEDGE AND WISDOM IN GLOBALIZED EDUCATION: MULTIPLE THEORIES CENTRE FOR RESEARCH AND INTERNATIONAL COLLABORATION HONG KONG UTE OF EDUCATION BANGKOK THAILAND, NOVEMBER 18-19 PEPOLES TRIGUME, GLOBALIZTION, HTTP.WWW.APPLICOM.COM/PMEWS/GLOBAL/HTM, 01.4.99
    8 – LUCAS, HENRY, JR, INFORMATION TECHNOLOGY FOR MANAGEMENT 7TH ED, MC GRAW-HILL.2000.
    9 – PEPOLES TRIVUME, GLOBALIZTION, HTTP. WWW, APPLICOM. COM/PMEWS/GLOBAL/HTM,1999.
    10 - RIZIVI , FAZAL.GLOBALIZATION AND EDCUCATION. EDCUCATION TEARY.VOL 50.2000.
    • حبيب الله دعائي: دانشيار دانشگاه فردوسي مشهد

    به نقل از Tadbir 165-

  3. #3
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2009/07/27
    نوشته ها
    8,031

    پیش فرض

    خود ارزيابي (efqm)

    ارايه کننده: علي ميرشاهي


    علي دل قوي
    امروزه بنگاههاي اقتصادي كشور درفرايند جهاني شدن وپيوستن به منظومه تجارت جهاني كه پيوستني كه چندان نيز ازروي اختيار نيست با چالشهاي بيشماري مواجه هستند . حضور دربازارهاي جهاني وحتي باقي ماندن دربازارهاي داخلي مستلزم رقابت با رقباي قدرتمند است و با توجه به گسترش وپيچيدگي اهداف ، فرايندها وساختار سازماني درصحنه رقابت ، سازمانهايي مي توانند به بقاي خود ادامه دهند كه نسبت به خواسته ها وانتظارات مشتريان وذينفعان پاسخگو باشند، همچنين به سود آوري وثروت آفريني بعنوان شاخصهاي كليدي وبرترسازماني توجه كنند .
    مدلهاي تعالي سازماني يا سرآمدي كسب وكار بعنوان ابزار قوي براي سنجش ميزان استقرار درسازمانهاي مختلف به كار گرفته مي شوند . با بكارگيري اين مدلها سازمانها مي تواند از يك سو ميزان موفقيت خود را دراجراي برنامه هاي بهبود در مقاطع مختلف زماني ارزيابي قراردهند وازسوي ديگر عملكرد خود را با ساير سازمانها به ويژه بهترين آنها مقايسه كنند .


    مدلهاي سرآمدي کسب وکار پاسخي است به اين سوال كه سازمان برتر چگونه سازماني است ؟ چه اهدافي ومفاهيمي را دنبال مي كند وچه معيارهايي بر رقباي آنها حاكم هستند .
    امروز اكثر كشورهاي دنيا با تكيه براين مدلها جوايزي را درسطح ملي ومنطقه اي ايجاد كرده اند كه محرك سازمانها وكسب وكار در تعالي ،رشد وثروت آفريني است . مدلهاي تعالي با محور قراردادن كيفيت توليد ( كالا يا خدمات ) ومشاركت همه اعضا سازمان مي تواند رضايت مشتري را جلب ومنافع ذينفعان را فراهم نموده ودر عين حال يادگيري فردي وسازماني را با تكيه بر خلاقيت ونوآوري تشويق وترويج كند.
    در اين مقاله تلاش خواهد شد اصول ومباني مدل تعالي EFQM ووظابف كاركردي هريك از اجزاي مدل توصيف و تشريح گردد .
    مقدمه :
    دستاوردهاي بالغ بر 50 سال تجربه برنامه ريزي توسعه ، شرايط خطير كنوني اقتصاد ايران به ويژه ازنظر روند نگران كننده عرضه وتقاضاي نيروي كار،روند نگران كننده و نزولي سرمايه گذاري در بخشهاي مولد اقتصاد در كنار حجم عظيم منابع وامكانات موجود اما بلا استفاده در سطح كشور و بالاخره روند جهاني شدن اقتصاد هريك به نوعي و با منطق خاص خود نشان دهنده اين واقعيت است كه راه منحصر به فرد موفق براي رويايي فعال وثمر بخش با چالشهاي موجود جهاني شدن ، سامان دادن برنامه چهارم توسعه كشور بر پايه اصول وموازين بهره وري است ، برنامه اي كه در آن به جاي اتخاذ رويكرد تزريق مستمر و فزايند ارز و ريال بركارآمد سازي نحوه استفاده از منابع تاكيد مي گردد و با توجه به اين امر و همچنين نگراني صنايع وسازمانهاي اقتصادي كشور از پيوستن به تجارت جهاني وطرح سوالاتي كه آيا سازمانهاي صنعتي كشور ما توان رقابت دراين فضا را دارند ؟ در چه معيارهايي ضعيف هستيم ؟سازمان ما چگونه بايستي باشند كه در رقابت پيروز ميدان باشيم ؟ و تفاوت سازمان ما با يك سازمان سر آمد و متعالي در مقياس جهاني چيست ؟ دلائلي است كه موجب شد موسسات اقتصادي كشورمان به دنبال الگوهايي از سازمانهاي موفق در امر كسب و كار باشند ، سازمانهايي كه نيازهاي اصلي جامعه را به بهترين نحو برآورده مي كند و در اين راه سرآمد ديگر سازمانها هستند و مي دانند در فضاي رقابتي براي رشد ، ماندگاري و برتري ، چگونه بايد عمل كنند.
    در اين راستا ، مطالعات متعددي در زمينه شناسايي و اشاعه عوامل كليدي موفقيت سازمانها به منظور بهبود عملكرد آنها صورت گرفت که جوايز ملي كيفيت و مدلهاي سرآمدي کسب و کار دمينگ ، بالدريج و EFQM و سازمانی حاصل اين مطالعات و تحقيقات است. اگر چه مدلهاي دمينگ ، بالدريج و EFQM معروف ترين مدلهاي سرآمدي كسب و كار هستند ولي مدلهاي خاص ديگري در كشورهاي ديگر توسعه داده شده كه از مدلهاي فوق الذكر الهام گرفته است.
    تاريخچه مدلهاي تعالي سازماني :
    در سال 1950 موسسه (JUSE) UNION OF JAPANCSE SCIENTISTS AND ENGINEERS آقاي دكتر ادوارد دمينگ را براي انجام سخنراني هاي مختلفي در زمينه كيفيت به ژاپن دعوت نمود و در سال 1951 اين موسسه به پاس خدمات دكتر دمينگ در زمينه كيفيت جايزه اي به نام ايشان بنيان نهاد . مدلي كه جايزه دمينگ بر اساس آن تهيه گرديد و از دهه پنجاه ميلادي در ژاپن به اجرا در آمد عمدتاً بر كيفيت محصولات و روش هاي كنترل كيفي استوار است به بيان ديگر مدل جايزه دمينگ بر اين اصل استوار است كه براي توليد محصولات وخدمات با كيفيت بالا نياز به هماهنگي همه جانبه و فراگير در سطح سازمان است . اين مدل نگرش جديدي در بحث كيفيت ايجاد كرد و همين تفكر (( نگرش فراگير )) منجر به ظهور ((كنترل كيفيت فراگير)) در دهه 60 ميلادي گرديد.
    مديريت كيفيت فراگير روشي است براي مديريت و اداره سازمان جهت تعيين كيفيت با مشاركت همه اعضاي سازمان كه از طريق جلب رضايت مشتري و تامين منافع همه ذينفعان بدست مي آيد .
    موفقيت ژاپن در بكارگيري روش هاي علمي كسب و كار تهديدي جدي براي شركت هاي آمريكائي ايجاد كرد بطوريكه در دهه 80 بسياري از آنها با واگذار كردن بازار به رقباي ژاپني در آستانه ورشكستگي قرار گرفتند اين تهديدات منجر گرديد كه شركت هاي غربي در روش هاي كسب و كار خود تجديد نظر كرده و مديريت كيفيت فراگير را بطور گسترده بكار گيرند.
    جايزه كيفيت و سرآمدي كانادا CANADIAN PUALITY AND BUSINESS EXCELLENCE AWARD در سال 1983 و پس از آن در سال 1987 جايزه ملي كيفيت مالكوم بالدريج در آمريكا از اولين گام هايي بودند كه براي بخشيدن ديد فراگير به مدل هايي كه براي ارزيابي در موسسات صنعتي و غير صنعتي مورد استفاده قرار می گرفتند برداشته شد و این مدلها در واقع پوشش دهنده تمامي اجزاي يك كسب و كار با در نظر گرفتن منافع تمامي ذينفعان بود .
    به دنبال مدل مالكوم بالدريج (MBNQA) MALCOLM BALDRIGE NATIONAL QUALITY AWARD در سال 1988 مدل تعالي سازماني EFQM در پاسخ به نياز بهبود رقابت پذيري سازمانهاي اروپايي توسط چهارده كمپاني بزرگ اروپايي ( بوش ، رنو ، فيات ، بي تي ، بول ، الكترولوكس ، ك ال ام ، نستله ، اوليوتي ، فيليپس ، سولزر ، فولكس واگن ، رازالت ، سيبا ) در كميسيون اروپايي مورد توافق واقع و امضاء گرديده است . اين اقدام متهورانه از شبكه قدرتمند مديريت در حال حاضر داراي 800 عضو از 38 كشور جهان در بخش خصوصي و دولتي مي باشد كه در چارچوب يك جامعه اروپايي و در زمينه بهبود كيفيت در ادامه مدل مالكوم بالدريج از آمريكا و همچنين مدل دكتر دمينگ در ژاپن به پيش ميرود.
    مدل EFQM در سال 1991 بعنوان مدل تعالي كسب و كار معرفي گرديد كه در آن چارچوبي براي قضاوت و خود ارزيابي سازماني و نهايتا دريافت پاداش كيفيت اروپايي ارائه شد ، اين اقدام در سال 1992 عملي گرديد. اين مدل نشان دهنده مزيت هاي پايداري است كه يك سازمان متعالي بايد به آنها دست يابد. اين مدل به سرعت مورد توجه شركت هاي اروپايي قرار گرفت و مشخص شد كه سازمانهاي بخش عمومي و صنايع كوچك هم علاقه دارند از آن استفاده كنند.
    در سال 1995 ويرايش مربوط به بخش عمومي و در سال 1996 مدلي مربوط به سازمانهاي كوچك توسعه داده شد .در سال 1999 مهمترين بازبيني مدل EFQM صورت گرفت . در سال 2001 مدل سرآمدي EFQM ويرايش سازمانهاي كوچك و متوسط و درسال 2003 ويرايش جديدتري از مدل EFQM ارائه شد كه در زير معيارها و نكات راهنما تغييرات قابل ملاحظه اي نسبت به ويرايش سال 1999 داشت .
    مدل EFQM در اصل به مدل مالكوم بالدريج بسيار شبيه است و تفاوت اصولي در مفاهيم و مباني با مدل مالكوم بالدريج ندارد. هر دو اين مدلها در چارچوب مديريت كيفيت جامع قرار ميگيرند و ابزاري هستند براي استقرار سيستم در درون سازمانها و نيز ابزاري هستند براي سنجش اينك يك سازمان تا چه اندازه در جهت استقرار سيستم ها در چارچوب مديريت كيفيت جامع موفق بوده است.تفاوت هايي كه بين اين دو مدل وجود دارد عمدتاًَ در حد تعداد معيارها ، امتياز دهي و رويه هاي اجرائي است و چار چوب كلي هر دو مدل در واقع يكي است.
    از ميان سه مدل دمينگ و مالكوم بالدريج و EFQM كه از معروف ترين مدلهاي تعالي سازمانی هستند مدل EFQM عموميت و استقبال بيشتري در سطح جهان يافته است .
    اعضاي كميته مركزي EFQM از مديران عامل شركت هاي اروپايي هستند كه براي چهار سال انتخاب و براي 5 سال نيز بعنوان عضو ذخيره كه هر سال يكبار انتخاب مي شوند مي باشند . كميته اجرائي نيز مركب از 20 عضو از همان سازمانها بوده كه نه تنها بعنوان نماينده تام الاختيار در زمينه كيفيت جامع انجام وظيفه مي نمايند بلكه گزارشات لازم را به كميته مركزي ارائه مي نمايند. اعضاي كميته اجرائي EFQM در واقع نقشه هدايت گر و پشتيباني كننده استراتژيها طرحهاي عملياتي كسب و كار ، نظارت بر پيشرقت طرحها و نهايت تدوين جهت كلي مناسب براي تحقق اهدا ف اين سازمانها را به عهده دارند. در حال حاضر 19 كشور اروپايي با EFQM مشاركت مي نمايند.
    مدل تعالي سازماني در ايران
    مدل تعالي سازماني در شرايطي در ايران مطرح مي شود كه در جهان بيش از 70 مدل سرآمدي ملي و 90 جايزه كيفيت وجود دارد كه عموماً بهره گرفته از مدل هاي EFQM و بالدريج بوده و بسوي يكديگر همگرا شده اند . گويا زبان رقابت در همه جاي دنيا يكي است که موسسات اقتصادی را از آموختن الفباي مديريت فراگير سازمان گريزي نيست.
    لزوم رقابت پذيرشدن بخش صنعت و معدن با رويكرد جهاني و توصيه هاي مشاركت ها و ادغام هاي صنعتي با جهان براي امكان دستيابي به بازار جهاني و ايجاد اعتبار جهاني براي اين بخش باعث شد كه در وزارت صنايع و معادن طراحي مدلي جهاني مورد توجه و اقدام قرار گيرد مدلهايي كه چندين سال بود جوامع صنعتي جهاني آنها را پذيرفته و دنبال كرده بودند.
    طي سالهاي 1378 تا 1381 دو مدل اصلي مالكوم بالدريج و EFQM و تغييراتي كه احياناًُ برخي كشورهاي ديگر روي اين دو مدل صورت داده بودند توسط وزارت صنايع و معادن و موسسه مطالعات بهره وري و منابع انساني مورد بررسي قرار گرفت . فرآيند انتخاب نيز با تشكيل گروههاي كارشناسي و جمع آوري اطلاعات وانجام ارتباطات با موسساتي كه اين مدلها را دنبال مي كردند و تهيه پيش نويس هاي لازم صورت گرفت پس در جلسات متعدد كميته هاي علمي مركب از كارشناسان و متخصصين سيستمهاي مديريت اين پيش نويس ها مطرح و در نهايت توسط كميته علمي مدل تعالی سازمانی EFQM در تاریخ 10/3/82 به تصويب رسيد.
    با تصویب مدل EFQM از سال 1382این مدل در زیر مجموعه های وزارت صنایع و معادن به اجرا در آمد و این وزارتخانه و موسسه مطالعات بهره وري و منابع انساني مقدمات جایزه ملی بهره وری و تعالی سازمانی را پی ریزی کردند که در طول دو دوره از یرگزاری جایزه ملی بهره وری و تعالی سازمانی تعدادی از شرکتهای بزرگ دولتی و تعداد محدودی از شرکتهای بخش خصوصی این مدل را دنبال کردند که پس از طی مرحله خودارزیابی موفق به پر کردن اظهار نامه جهت دریافت گواهینامه شدند.
    تعریف تعالی سازمانی
    مدل تعالی ؛ ساختار مدیریتی است که با تکیه براصول و مفاهیم اساسی و توجه داشتن به معیارهای اصلی مدیریت کیفیت فراگیر و سیستم خودارزیابی موجبات پیشرفت و بهسازی را فراهم میکند.
    مدل تعالی ؛ ابزاری جهت سنجش میزان استقرار سیستمها در سازمان و خودارزیابی و راهنمایی است که مسیر فعالیت مدیران را برای بهبود عملکرد شناسایی و تعیین میکند . بنابراین پیام کلیدی مدل تعالی متکی بر پاسخ دادن به دو سوال است که چگونه این مدل بعنوان یک ساختار مدیریتی مناسب و منطقی شناسایی میشود و چه کسانی می توانند در این زنجیره ارتباط و تعاملات نقش اساسی را ایفا کند. سطح اول این مدل اهداف کلی و در سطح بعدی اهداف کلی به درجات و مقیاس های کمی و قابل انداره گیری تجزیه و تبدیل میشود .
    اصول و مفاهیم اساسی و بنیادین
    1. نتیجه گرایی یعنی جهت یابی در اثر
    2. مشتری گرایی یعنی تمرکز بر مشتری ( مشتری محوری )
    3. رهبری و ثبات در مقاصد
    4. مدیریت بر مبنای فرآیندها و واقعیت ها
    5. توسعه و مشارکت کارکنان
    6. یادگیری ، نوآوری و بهبود مستمر
    7. توسعه همکاری با شرکای تجاری
    8. مسئولیت اجتماعی شرکت
    نتیجه گرایی
    تعالی ، دستیابی به نتایجی است که رضایت کلیه ذینفعان سازمان را در بر داشته باشد.
    مشتری مداری
    تعالی ، خلق ارزش های مطلوب مشتری است .
    رهبری و ثبات در مقاصد
    تعالی ، رهبری دوراندیش و الهام بخش ، همراه با ثبات در مقاصد است .
    مدیریت بر مبنای فرآیندها و واقعیت ها
    تعالی ، مدیریت سازمان از طریق مجموعه ای از سیستمها ، فرآیندها و واقعیت های مرتبط و به هم پیوسته است .
    توسعه و مشارکت کارکنان
    تعالی ، حداکثر نمودن مشارکت کارکنان از طریق توسعه و دخالت دادن آنها در امور است .
    یادگیری ، نوآوری و بهبود مستمر
    تعالی ، به چالش طلبیدن وضع موجود و ایجاد تغییر به منظور نوآوری و خلق فرصت های بهبود با استفاده از یادگیری است .
    توسعه همکاری با شرکای تجاری
    تعالی ، توسعه و حفظ همکاری هایی است که برای سازمان ارزش افزوده ایجاد می کند .
    مسئولیت اجتماعی سازمان
    تعالی ، فراتر رفتن از چاچوب حداقل الزامات قانونی است که سازمان در آن فعالیت میکند و تلاش برای درک و پاسخگویی به انتظارات ذینفعان سازمان در جامعه است
    مزاياي مدل تعالي سازماني
    1- اين مدل از فرآيندهاي سازماني سيستماتيك و فراگير برخوردار است .
    2- نسبت به تغيير و تحول و نيازهاي ذي نفعان واكنش سريع دارد.
    3- به نتايج كسب شده توسط سازمان توجه ويژه اي دارد.
    4- ارزيابي مبتني بر واقعيات است .
    5- مشاركت گسترده كاركنان در انجام امور را مد نظر قرار ميدهد.
    6- نقاط قوت زمينه هاي بهبود پذير در اين مدل قابل شناسائي است .
    7- زبان مشترك مديريت و كاركنان را فراهم ميكند.
    8- تبادل تجربيات درون و بيرون سازمان با بكار گيري ابزار الگو برداري صحيح صورت ميگيرد.
    9- به منظور سر آمد كردن سازمان از روش خود ارزيابي استفاده مي شود.
    10- محركي براي يادگيري هاي فردي و سازماني است.
    11 – نشان دادن تصویری واقعی از کیفیت فعالیتهای سازمان
    12 – شناسایی حوزه های تمرکز فعالیتهای بهبود
    13 – ساماندهی طرحهای بهبود در چارچوبی واحد
    معیارهای نه گانه مدل تعالی سازمانی
    سازمانها جهت خودارزیابی و سنجش خود با دیگر سازمانها نیازمند ابزاری ویژه و مناسب و دارای ساختار مدیریتی میباشند که مدلهای تعالی دارای این ویژگی است .
    این مدل دارای نه معیار است پنج معیار توانمندسازها: رهبری ، خط مشی و استراتژی ، کارکنان، مشارکتها و منابع ، فرآیندها و چهار معیار نتایج : نتایج مشتریان ، نتایج کارکنان ، نتایج جامعه و نتایج کلیدی عملکرد
    معیارهای توانمندساز ، آنچه را که یک سازمان انجام میدهد پوشش میدهند و عواملی هستند که سازمان را برای رسیدن به نتایج عالی توانمند می سازد و معیارهای نتایج ، نتایجی هستند که یک سازمان بدست می آورد و بیان کننده دستاوردهای حاصل از اجرای مناسب توانمندسازها هستند.


    معیار یک : رهبری ( Leadership )
    رهبران متعالی آرمان و ماموریت سازمان را تدوین و دستیابی به آنها را تسهیل می کنند. آنها ارزش ها و سیستم های مورد نظر برای موفقیت پایدار سازمان را ایجاد کرده و با عمل و رفتار مناسب خود آنها را به اجرا در می آورند در دوران تغییر و تحولات سازمان ، ثبات در مقاصد دارند و هر کجا که لازم باشد قادر هستند جهت گیری سازمان را متحول ساخته و کارکنان را به پیروی آن ترغیب کنند.
    الف) رهبران ، ماموریت ، آرمان ، ارزشها و اخلاق سازمانی را ایجاد کرده و خود الگوی فرهنگ تعالی در سازمان هستند.
    می تواند شامل نکات زیر باشد:
    • ایجاد و توسعه مأموریت ، آرمان و فرهنگ سازمانی
    • ایجاد ، توسعه و. ایفای نقش الگو در ارزشها ، اخلاق سازمانی و مسئولیتهای اجتماعی به منظور حمایت از فرهنگ سازمانی
    • بازنگری و بهبود اثر بخشی رفتار های شخصی رهبری
    • مشارکت فعالانه در فعالیتهای بهبود
    • ترغیب و تشویق به توانمند سازی ( تفویض اختیاری) ، خلاقیت و. نو آوری ، بعنوان مثال از طریق تغییر ساختار سازمان ، سرمایه گذاری در اموزش و فعالیت های بهبود.
    • تشویق ، حمایت و عمل بر اساس یافته های فعالیت های یادگیری
    • اولویت بنمدی فعالیت های بهبود
    • ترغیب و تشویق همکاری های درون سازمانی
    ب) مشارکت برای اطمینان از ایجاد و استفاده از سیسستم هخای مدیریت و بهبود مستمر آنها، شخصا مشارکت می کنند.
    می تواند شامل نکات زیر باشد:
    • همسوسازی ساختار سازمان به منظور حمایت از پیاده سازی خط مشی و استراتژی .
    • تعمین مالکین شفاف برای فرآیندها.
    • اطمینان از ایجاد و استقرار فرایندی جهت توسعه ، جاری سازی و به روز آوری خط مشی و استراتژی
    • اطمینان از ایجاد و استقرار فرآیندی جهت اداره مؤثر سازمان
    • اطمینان از ایجاد و استقرار فرآیندی به منظور اندازه گیری ، بازنگری و بهبود نتایج کلیدی
    • اطمینان از ایجاد و استقرار فرآیند یا فرآیند هایی به منظور ترغیب ، شنماسایی ، برنامه ریزی ، و استقرار برنامه بهبود در جهت توانمندسازی رویکردها ، بعنوان مثال از طریق خلاقیت ، نوآوری و فعالیت های یادگیری.
    ج) رهبران با مشتریان ، شرکای تجاری و نمایندگان جامعه در تعامل هستند.
    می تواند شامل نکات زیر باشد:
    • برآوردن ، درک و پاسخگویی به نیازها و انتظارات
    • برقراری شراکت های تجاری و مشارکت در آنها
    • برقراری فعالیتهای بهبود مشترک و مشارکت در آنها
    • قدردانی از افراد و تیم های ذینفع بخاطر همکاری در کسب و کار ، وفاداری و غیره
    • مشارکت در مجامع حرفه ای ، کنفرانس هخا و سمینارها ، به ویژه موارد مرتبط با ترویج و حمایت از تعالی
    • ترویج ، حمایت و مشارکت در فعالیتهایی با هدف بهبود محیط جهانی و. همکاری سازمان با جامعه یا با در نظر گرفتن احترام به حقوق و منافع نسلهای آتی
    د) رهبران ، فرهنگ تعالی را بین کارکنان سازمان تقویت می کنند.
    می تواند شامل نکات زیر باشد:
    • تفهیم مأموریت ، آرمان ، ارزشها، خط مشی و استراتژی ، برنامه ها ، اهداف ومقاصد به کارکگنان بطور شخصی
    • در دسترس کارکنان هستند به طور فعالانه و الهام بخش به سخنان آنان گوش می سپارند، آنان را متحد می کنند و پاسخگوی آنان هستند.
    • کمک وپشتیبانی از کارکنان جهت دستیابی آنها به برنامه ها ، اهداف و مقاصد خود.
    • انگزش و توانمندسازی کارکنان به منظور مشارکت در فهالیهای بهبود
    • قدردانی به موقع و مناسب از تلاشهای فردی و تیمی در کلیه سطوح سازمان.
    • ترویج ترویج و تشویق فرصتهای برابر و تمایزات
    ه) رهبران تحولات سازمانی را شناسایی و ازآن حمایت می کنند.
    می تواند شامل نکات زیر باشد:
    • درک محرکهای درونی و بیرونی تحولات سازمانی
    • شناسایی تحولات مورد نیز در سازمان شامل مدل سازمانی و روابط بیرونی آن
    • رهبری ایجاد برنامه های تحول
    • ایجاد اطمینان و سرمایه گزاری و تخصص منابع و حمایت از تحول
    • مدیریت ریسک و ارائه مجموعه کلی برنامه های تحول
    • اطمینان از اعمال مؤثر تحولات و مدیریت ذینفعان
    • تفهیم تحولات سازمانی و دلایل اعمال آنها به کارکنان و سایر ذینفعان
    • حمایت و توانمندسازی کارکنان در مدیریت تحول
    • اندازه گیری و بازنگری اثر بخشی تحولات و تبادل دانش بدست آمده
    معیار دو : خط مشی و استراتژی( Policy & Strategy )
    سازمانهای متعالی ماموریت و آرمان خود را از طریق ایجاد و تدوین یک استراتژی و متمرکز بر منافع ذینفعان و با در نظر گرفتن بازار و بخشی که در آن فعالیت می کنند به اجرا در می آورند . خط مشی ها ، برنامه ها ، اهداف و فرآیندها به منظور تحقق استراتژی ها تدوین و جاری می شوند
    الف) خط مشی و استراتژی مبتنی بر نیاز و انتظارات حال و آینده ذینمفعان است.
    می تواند شامل نکات زیر باشد:
    • جمع آوری و درک اطلاعات به منظور تعیین بازارها و بخشیهایی از بازار که سازمان در حال و آینده در آن فعالیت می کند.
    • شناسایی، درک و پیش بینی نیازها و انتظارات فعلی و آینده ذینفعان شامل مشتریان، کارکنان ،شرکاء جامعه و سهام داران
    • شناسایی ، درک و پیش بینی توسعه وضعیت بازار شامل فعالیتهای رقبا.
    ب) خط مشی و استراتژی مبتنی بر اطلاعات حاصل از اندازه گیری عملکرد ، تحقیقات، یادگیری و فعالیتهای بیرونی مرتبط است.
    می تواند شامل نکات زیر باشد:
    • تجزیه و تحلیل خروجی حاطل از شخص های عملکرد داخلی
    • تجزیه و تحلیل خروجی حاصل از فعالیتهای یادگیری
    • تجزیه و تحلیل تصویر بیرونی سازمان و داده های مرتبط با آگاهی از نام تجاری
    • تجزیه و تحلیل عملکرد رقبا و بهترین سازمانها در همان رده.
    • تجزیه و تحلیل داده های مرتبط با شایستگی های محوری شرکاء تجاری بالفعل و بالقوه
    • تجزیه وتحلیل داده های کوتاه مدت و بلند مدت موضوعات اجتماعی ، زیست محیطی ، ایمنی و قانونی.
    • تجزیه و تحلیل داده های اثرات و محصولات و خدمات در تمامی طول چرخه عمر آنها.
    • شناسایی و درک شاخص های اقتصادی و آماری جمعیت شناسی.
    • تجزیه و تحلیل داده ها به منظور تعیین تأثیر تکنولوژی و مدل های کسب و کار جدید در عملکرد سازمان.
    ج) خط مشی و استراتژی ، ایجاد ، بازنگری و به روز می شوند.
    می تواند شامل نکات زیر باشد:
    • ایجاد ، بازنگری و به روز آوری خط مشی و استراتژی سازگار با مأموریت و آرمان سازمانی و مفاهیم تعالی
    • ایجاد تعادل بین نیازها و انتظارات کوتاه مدت و بلند مدت ذینفعان
    • ارزیابی ریسکها و شناسایی راههای مقابله با آنها
    • شناسایی مزیتهای رقابتی حال و آینده
    • شناسایی نیازها و قابلیتهای محوری برای شراکتها و پیمان ها به منظور تحقق خط مشی و استراتژی
    • تاکید مجدد بر حضور در بازارهای فعلی و یا نیاز به تغییر در رویکرد بازار.
    • همسو کردن استراتژی سازمان با شرکاء تجاری و هم پیمانان.
    • شناسایی عوامل بحرانی موفقیت
    • همسو کردن و توسعه مستمر استانداردهای اجتماعی و زیست محیطی با شرکاء تجاری
    • ارزیابی تناسب و اثر بخشی و خط مشی و استراتژی
    د) خط مشی و استراتژی تفهیم شده و از طریق چارچوب فرآیند های کلیدی جاری می شوند.
    می تواند شامل نکات زیر باشد:
    • شناسایی ، طراحی و تفهسم چارچوب فرآیندهای کلیدی مورد نیاز ، به منظور تحقق خط مشی و استراتژی سازمان.
    • تفهیم خط مشی و استراتژی به ذینفعان و ارزیابی آگاهی آنها از آن.
    • همسو کردن ، اولویت بندی ،توافق ، جاری سازی و تفهیم برنامه ها، اهداف و مقاصد و پیگیری دستاوردها.
    • ایجاد مکانیزم های گزارش دهی گسترده در تمام سازمان به منظور پیگیری مراحل پیشرفت.
    معیار سه : کارکنان( People )
    سازمانهای متعالی تمامی توان بالقوه کارکنان خود را در سطوح فردی ، تیمی و سازمانی اداره کرده توسعه بخشیده و از آن بهره می گیرند . آنها عدالت و برابری را ترویج کرده ، کارکنان را در امور مشارکت داده و به آنان تفویض اختیار میکنند. این سازمانها به گونه ای به کارکنان خود توجه کرده ، ارتباط برقرار ساخته و آنها را مورد تشویق و تقدیر قرار میدهند که در آنها انگیزه و تعهد برای استفاده از مهارت و دانش شان در جهت منافع سازمانی ایجاد شود .
    الف) منابع انسانی برنامه ریزی و مدیریت شده و بهبود می یابند.
    این اجزاء معیار می تواند شامل نکات زیر باشد:
    • ایجاد و توسعه خط مشی ها ، استراتژی ها و برنامه های منابع انسانی
    • مشارکت کارکنان و نمایندگان آنها در ایجاد و توسعه خط مشی ها ، استراتژیها و برنامه ریزی های منابع انسانی
    • همسو کردن برنامه های منابع انسانی با خط مشی ، استراتژی ، ساختار سازمانی و چارچوب فرآیندهای کلیدی
    • مدیریت استخدام، توسعه راه کاره شغلی و برنامه ریزی جانشین پروری
    • ترویج و اطمینان از وجود عدالت در تمامی شرایط استخدام شامل خط مشی ها ، استراتژی ها و برنامه ها به منظور ایجاد فرصتهای برابر.
    • استفاده از نظر سنجی کارکنان و سایر روشهای دریافت بازخور جچهت بهبود خط مشی ها ، استراتژیها و برنامه های منابع انسانی
    • استفاده از روشهای نوآورانه سازمانی به منظور بهبود روشهای انجام مار مانند: سازماندهی مجدد زنجیره تأمین و کار تیمی منعطف.
    ب) دانش و شایستگی کارکنان شناسایی شده ، توسعه یافته و نگهداری می شود.
    این جزء معیار می تواند شامل نکات زیر باشد:
    • شناسایی، دسته بندی و انطباق دانش و شایستگی های کارکنان با نیزهای سازمان
    • ایجاد ، توسعه و استفاده از برنامه های آموزشی و توسعه جهت اطمینان از انطباق کارکنان با قابلیتهای مورد نیاز سازمان در حال و آینده.
    • توسعه هدایت و آموزش کلیه افراد به منظور کمک به تحقیق و دستیابی به تمامی توانایی های بالقوه خود.
    • طراحی و ترویج فرصتهای یادگیری فردی ، تیمی و سازمانی
    • توسعه کارکنان از طریق تجربه کاری.
    • توسعه مهارتهای کار تیمی
    • همسو کردن اهداف فردی و تیمی با مقاصد سازمان
    • بازنگری و به روز نمودن اهداف فردی و تیمی
    • ارزیابی عملکرد کارکنان و کمک به آنان جهت بهبود عملکردشان
    ج) کارکنان مشارکت داده شده و توانمند می شوند.
    این جزء معیار می تواند شامل نکات زیر باشد:
    • تشویق و حمایت و مشارکت فردی و تیمی در فعالیتهای بهبود
    • تشویق وحمایت از مشارکت کارکنان ب عنوان مثال از طریق حضور در کنفرانسهای داخلی ، مراسم و پروژه های اجتماعی
    • ایجاد فرصتهای ترغیب کننده مشارکت و حمایت از رفتارهای نوآورانه و خلاقانه
    • آموزش مدیران به منظور ایجاد، توسعه و استقرار خطوط توانمندسازی کارکنان در انجام فعالیتهایشان
    • تشویق کارکنان به کار با یکدیگر به صورت تیمی
    د) کارکنان و سازمان گفتگو دارند
    این جزء معیار می تواند شامل نکات زیر باشد:
    • شناسایی نیازهای ارتباطی
    • ایجاد و توسعه خط مشی ، استراتژی وبرنامه های ارتباطات بر اساس نیازهای ارتباطی
    • ایجاد ، توسعه و استفاده از کانالهخای ارتباطی بالا به پایین ، به بالا و افقی
    • شناسایی و اطمینان از فرصتهای تبادل تجارب و دانش
    ه) به کارکنان پاداش داده می شود، مورد تقدیر قرار می گیرند و به آنها توجه می شود.
    این جزء معیار می تواند شامل نکات زیر باشد:
    • همسو کردن پرداختها، آرایش مجدد، تعدیل نیرو و سایر امور استخدامی با خط مشی و استراتژی
    • تقدیر از کارکنان به منظور حفظ مشارکت و توانمندسازی آنها
    • ارتقاء آگاهی ها و مشارکت در امور بهداشتی ، ایمنی ، زیست محیطی و مسائل مکرتبط با مسئولیتهای اجتماعی
    • تعیین سطوح مزایا از قبیل برنامه های بازنشستگی ، مراقبتهای بهداشتی از کودکان
    • شناسایی و توجه و تمایز و تفاوت در زمینه های فرهنگی به منظور ترویج فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی
    • فرآهم آوردن منابع و خدماتی که الزامات قانونی را برآورده نموده و در برخی موارد از این الزامات فراتر رود.
    معیار چهار : شرکای تجاری و منافع ( Partnership & Resources )
    سازمانهای متعالی مشارکتها و همکاریهای تجاری بیرونی ، تامین کنندگان و منابع داخلی خود را به منظور پشتیبانی از خط مشی و استراتژی و اجرای اثر بخش فرآیندهایشان برنامه هایشان برنامه ریزی و مدییت می کنند
    الف) شراکت های بیرونی ، مدریت می شود
    این جزء معیار می تواند شامل نکات زیر باشد:
    • شناسایی فرصتهای کلیدی برای شراکت های سازمانی و. اجتماعی در راستای خط مشی، استراتژی و مأموریت سازمان
    • ساختار دهی شراکت و روابط با تأمین کنندگان به منظور ایجاد و حداکثر نمودن ارزش
    • شکل دهی شراکت های زنجیره تأمین به منظور ایجاد ارزش افزوئه برای مشتریان
    • شناسایی و همتراز کردن شایستگی های محور همکاران تجاری و حمایت از توسعه های دو جانبه اطمینان از سازگاری فرهنگی و. تبادل دانش با سازمانهای همکار
    • ایجاد و حمایت از تفکر نوآور و اخلاق از طریق بکارگیری شراکت ها
    • ایجاد هم افزایی در کار با یکدیگر جهت بهبود فرآینها و ایجاد ارزش در زنجیره مشتری / تأمین کننده
    ب) منابع مالی ، مدیریت می شود.
    این جزء معیار می تواند شامل نکات زیر باشد:
    • ایجاد توسعه و استقرار استراتژی ها و فرآیندهای مالی به منظور استفاده از منابع مالی در حمایت از خط مشی و استراتژی کگلان
    • طراحی سیستم برنامه ریزی و گزارش دهی به منظور جاری سازی انتظارات مالی ذینفعان در گسترده سازمان
    • تعیین و استقرار مکانیزم های گزارش دهی
    • ارزیابی میزان سرمایه گذاری و برداشت سرمایه از دارایی های مشهود و نامشهود
    • بکارگیری پارامترها و مکانیزم های مالی به منظور اطمینان از کارایی و اثر بخشی ساختار تخصصی منابع
    • ایجاد توسعه و معرفیر مکتدولوژی های مدیریت ریسک منابع مالی در کلیه سطوح متناسب سازمان
    • برقراری و استقرار فرآیندهای محوری اداره سازمان در کلیه سطوح متناسب
    ج) ساختمانها، تجهیزات و مواد، مدیریت می شود
    واین جزء معیار می تواند شامل نکات زیر باشد:
    • ایجاد و توسعه استراتژی به منظور مدیریت ساختمانها ، تجهیزات و مواد در حمایت از خط مشی و استراتژی سازمان
    • مدیریت نگهداری و استفاده از دارایی ها در جهت بهبود عملکرد آنها در کل چرخه عمر
    • مدیریت امنیت دارایی
    • اندازه گیری و مدیریت هر گونه تأثیر زیان آور و دارایی ها سازمان بر روی جامعه و کارکنان( از جمله مسائل ارگونومی، بهداشت و ایمنی )
    • استفاده از منابع به صورت مناسب و سازگار با محیط زیست در طول چرخه یک محصول
    • بهینه کردن موجودی های مواد
    • بهینه کردن استفده از خئدمات عمومی( مثل تلفن، برق و ...)
    • کاهش و بازیافت ضایعات
    • حداقل سازی هر گونه تأثیر زیان آور ناشی از محصولات و فرآیندهای تولید و خدمات
    • بهینه کردن کاربرد حمل و نقل
    فناوری مدریت می شود:
    این جزء معیار می تواند شامل نکات زیر باشد:
    • ایجاد و توسعه استراتژی جهت مدیریت و فناوری به نحوی که خط مشی و استراتژی سازمان را حمایت کند.
    • شنماسایی و ارزیابی فناوری های جایگزین و نو در راستای خط مشی و استراتژی و اثر آنها بر روی کسب و کگار جامعه
    • مدیریت سرمایه گذاری در فن آوری شامل شناسایی و جایگزینی فناوریهای منسوخ
    • بکارانداختن و بهره برداری کامل از فماوریهای نو آورانه و سازگار با محسط( صرفه جویی در انرژی و منابع ، حداقل کردن ضایعات و آلودگی ها ، ترغیب به بازیافت و استفاده مجدد)
    • استفده از فناوریهای ارتباطات و اطلاعات در حمایت و بهبود عمیاتهای مؤثر سازمان
    • استفاده از فتاوری در حمایت از بهبود.
    ه) اطلاعات و دانش ، مدیریت می شود
    این جزء معیار می تواند شامل نکات زیر باشد:
    • ایجاد و توسعه یک استراتژی جهت مدیریت اطلاعات و دانش به نحوی که خط مشی و استراتژی سازمان را حمایت نماید.
    • شناسایی نیازهای اطلاعاتی و دانش سازمان
    • جمع آوری ، ساختاردهی و مدیریت اطلاعات و دانش در حایت از خط مشی و استراتژی
    • ایجاد دسترسی مطلوب برای استفاده کنندگان داخل و خارج سازمان به اطلاعات و دانش مرتبط با آنها
    • بهره گیری ازفناوری اطلاعات درحمایت ازارتباطات درون سازمانی ومدیریت دانش و اطلاعات
    • تضمین و بهبود اعتبار ، یکپارچگی و امنیت اطلاعات
    • پرورش ، توسعه و حفاظتن مناسب از دارایی های فکری انحصاری جهت پیشینه سازی ارزش برای مشتری
    • جستجو جهت دستیابی ، افزایش و استفاده از دانش به صورت مؤثر
    • ایجاد تفکر خلاق و نو آور در سازمان با استفاده از منابع اطلاعاتی و دانش مرتبط
    معیار پنج : فرآیندها ( Processes )
    سازمانهای متعالی فرآیندهای خود را به منظور کسب رضایت کامل و ایجاد ارزش فزاینده برای مشتریان و سایر ذینفعان طراحی نموده ، مدیریت کرده و بهبود می بخشند .
    الف) فرآیندها به طور نظام مند طراحی و مدیریت می شوند.
    می تواند شامل نکات زیر باشد:
    • طراحی فرآیند های سازمان ، شامل فرآیندهای کلیدی مورد میاز برای تحقق خط مشی و استراتژی
    • شناسایی ذینفعان فرآیندها و مدیریت مسائل مشترک در درون سازمان و با شرکای بیرونی ، به منظور مدیریت و مؤثر فرآینهای به هم مرتبط.
    • برقراری سیستم مدیریت فرآیندها.
    • به کارگیری استانداردهای سیستمی به منظور پوشش سیستمهایی مانند سیستمهای مدیریت کیفیت ، سیستم های زیست محیطی و سیستم های ایمنی و بهداشت شغلی در مدیریت فرآیند.
    • بکارگیری شاخص های فرآیند و تعیین اهداف عملکرد.
    • بازنگری اثر بخشی چارچوب فرآیندها در تحقق خط مشی و استراتژی.
    ب) فرآیند ها در صورت نیاز با ساتفاده از نوآوری به منظور کسب رضایت کامل و ایجاد ارزش فاینده برای مشتریان و سایر ذینفعان بهبود می یابند.
    می تواند شامل نکات زیر باشد:
    • شناسایی و اولویت بندی فرصتهای بهبود و سایر تغییرات اعم از تغییرات تدریجی و جهشی.
    • استفاده از نتایج عملکردی و ادراکی و اطلاعات به دست امده از فهعالیتهای یادگیری به منظور اولویت ها و اهداف بهبود و روشهای بهبود یافته عملیاتی
    • ترغیب و به ظهور رساندن استعدادهای خلاق و نوآور کارکنان، مشتریان و شرکای تجاری در بهبودهای تدریجی
    • کشف و به کار گیری طراحی های جدید فرآیند، فلسفه های عملیاتی و فناوری های توانمندساز.
    • برقراری روشهای مناسب برای استقرار تغییرات.
    • اجرای آزمایشی و کنترل استقرار فرآیندهای جدید یا تغییر یافته.
    • مطلع تمامی ذینفعان مرتبط از تغییرات فرآیندها
    • اطمینان از آموزش کارکنان برای اجرای فرآیندهای جدید یا تغییر یافته ، قبل از استقرار آنها.
    • اطمینان از دستیابی تغییرات فرآیند به نتایج پیش بینی شده
    ج) محصولات و خدمات بر اساس نیازها و انتظارات مشتری طراحی و ایجاد می شوند.
    می تواند شامل نکات زیر باشد:
    • استفاده از تحقیقات بازار ، نظرسنجی مشتریان و سایر باز خورها برای تعمین نیازهها و انتظارات حال مشتریان برای محصولات و خدمات
    • پیش بینی و شناسایی بهبودها با هدف بهتر کردن محصولات و خذمات در جهت برآورده کردن نیازها و انتظارات آینده مشتریان و سایر ذینفعان.
    • طراحی و ایجاد محصولات و خدمات جدید با همکاری مشتریان و شرکاء به منظور ایجاد ارزش افزوده برای مشتریان
    • درک و پیش بینی تأثیر و قابلیت فناوری های جدید بر محصولات و خدمات.
    • ایجاد محصولات و خدمات جدید برای بازار تثبیت شده فعلی و دستیابی به سایر بازارها.
    • به کارگیری خلایت ، نوآوری و شایستگی های کلیدی کارکنان درون سازمان و همکاری تجاری بیرون برای طراحی و ایجاد محصولات و خدمات رقابت پذیر.
    د) محصولات و خدمات، تولیدی، تحویل و پشتیبانی می شوند.
    میتواند شامل تکات زیر باشد:
    • تولید یا تأمین محصولات و خدمات هماهنگ با طراحی و توسعه.
    • بازاریابی و اطلاع رسانی ارزش ایجاد شده و فروش محصولات و خدمات به مشتریان بالفعل و بالقوه.
    • تحویل محصولات و خدمات به مشتریان.
    • ارائه خدمات بهخ محصولات و خدکات شامل بازیافت خدمات و محصولات در صورت نیاز.
    ه) ارتباط با مشتری مدریت شده تقویت می شود.
    می تواند شامل نکات زیر باشد:
    • تعیین و برآورده کردن خو.استه های ارتباطی روزانه مشتریان.
    • رسیدگی به بازخوری های دریافتی از ارتباط روزانه با مشتریان شامل شکایات.
    • مشارکت آینده نگر با مشتریان به منظور تبادل نظر و برآورده کگردن نیازها، انتظارات و علایق آنان.
    • پیگیری و بررسی فروشها، پشتیبانی و سایر تماسها به منظور تعیین سطح رضایت مشتریان از محصولات ، خدمات و دیگر فرآیندهای مرتبط با مشتریان در زمینه فروش و پشتیبانی.
    • تلاش برای حفظ خلاقیت و نوآوری در روابط فروش و پشتیبانی با مشتریان.
    • شراکت با مشتریان ایجاد کننده ارزش افزوده در زنجیره تأمین.
    • بکار گیری نظرسنجی های منظم و سایر روشهای ساختاریافته جمع آوری داده ها و داده های جمع آوری شده در تماسهای روزانه با مشتریان به منظور تعیین و تقویت سطح رضایت روابط با مشتریان.
    • توصیه به مشتریان برای بکارگیری مسئولانه محصولات.
    معیار شش : نتایج مشتریان ( Customer Results )
    سازمانهای متعالی به طور فراگیر نتایج مهم مرتبط با مشتریان خود را اندازه گیری کرده و به آنها دست می یابند.در اینجا مشخص میگردد که سازمان در ارتباط با مشتریان بیرونی خود چه نتایجی بدست می آورد.
    الف) مقیاسهای ادراکی
    این مقیاسها، بیانگر ادراک مشتریان از سازمان است.( به عنوان مثال از نظرسنجی های مشتری، گروههای نمونه، رطبه بندی فروشندگان ، تقیدرها و شکایات به دست می آیند.)
    با توجه به ماهیت سازمان هایی ازاین مقیاسها می تواند شامل موارد زیر باشد:
    • تصویر سازمان
    - قابلیت دسترسی
    - ارتباطات
    - شفافیت
    - انعطاف پذیری
    - رفتارآینده نگر
    - پاسخگویی
    • محصولات و خدمات
    - کیفیت
    - ارزش
    - قابلیت اطمینان
    - نوآوری در طراحی
    - تحویل
    - جچنبه های زیست محیطی
    • فروش و پشتیبانی پس از فروش
    - توانایی ها و رفتا رکارکنان
    - توصیه و پشتیبانی
    - متون مستندات فنی تهیه شده برای برای مشتریان
    - رسیدگی به شکایات
    - آموزش بکارگیری محصول
    - زمان پاسخگویی
    - پشتیبانی فنی
    - تدارک گارانتی و ضمانت
    • وفاداری
    - تصمیم به خرید مجدد
    - تمایل به خرید سایر محصولات و خدمات سازمان
    - تمایل به معرفی و توصیه سازمان به دیگران
    ب) شاخص های عملکردی
    این شاخص ها ، شاخص های داخلی هستند که توسط سازمان به منظور پایش ، درک و پیش بینی و بهبود عملکرد سازمان و پیش بینی ادراک مشتریان بیرونی بکار گرفته می شود.
    با توجه به ماهیت سازمان نمونه ههایی از این مقیاسها می تواند شامل موارد زیر باشد:
    • تصویر سازمان
    - تعداد تقدیر نامه های مشتریان و نامزدی برای جوایز
    - پوشش مطبوعاتی
    • محصولات و خدمات
    - رقابت پذیری
    - نرخ عیوب ، خطا و مرجوعی
    - مهرهای تأیید و برچسب های زیست محیطی
    - تدارک گارانتی و ضمانت
    - شکایات
    - شاخصهای لجستیکی
    - چرخه عمر محصول
    - نوآوری در طراحی
    - زمان ارائه محصول به بازار
    • فروش و پشتیبانی پس از فروش
    - تقاضا برای آموزش
    - رسیدگی به شکایات
    - نرخ پاسخگویی
    • وفاداری
    - طول مدت ارتباط
    - توصیه های مؤثر
    - تناوب/ ارزش سفارشات
    - ارزش طول مدت ارتباط
    - تعداد شکایات و قدردانی ها
    - کسب و کارهای جدید و یا از دست رفته
    - نگهداری مشتری
    معیار هفت : نتایج کارکنان ( People Results )
    سازمانهای متعالی به طور فراگیر نتایج مهم مرتبط با کارکنان خود را اندازه گیری کرده و به آنها دست مییابند.
    در اینجا مشخص میگردد که سازمان در ارتباط با منابع انسانی خود چه نتایجی بدست می آورد.
    الف) مقیاس ادراکی
    این مقیاسها، بیانگر ادراک کارکنان از سازمان است.( به عنوان مثال از طریق نظرسنجی ها، گروه های نمونه ، مصاحبه و ارزیابی های ساختار یافته بدست می آیند.)
    با توجه به ماهیت سازمان نمونه هایی از این مقیاسها میتواند شامل موارد زیر باشد:
    • انگیزش
    - توسیه کار راهه
    - ارتباطات
    - توانمند سازی
    - فرصتهای برابر
    - مشارکت رهبری
    - فرصتهای یادگیری و کسب موفقیت
    - قدردانی
    - تعیین اهداف و ارزیابی ها
    - ارزش های سازمانی، مأموریت، آرمان، خط مشی و استراتژی
    - آموزش و توسعه
    • رضایت
    - امور اداری سازمان
    - شرایط استخدام
    - تسهیلات و خدمات
    - شرایط ایمنی و بهداشتی
    - امنیت شغلی
    - حقوق و مزایا
    - روابط همکاران
    - مدیریت تحول
    - خط مشی و اثرات زیست محیطی سازمان
    - نقش سازمان در جامعه و اجتماع
    - شرایط محیط کار
    ب) شاخص های عملکردی
    این شاخص ها، شاخصهای داخلی هستند که توسط ساطمان به منظور پایش ، درک ، پیش بینی و بهخبود عملکرد کارکنان سازمان و پیش بینی ادراک آنان به کار گرفته می شوند.
    با توجه به ماهیت سازمان نمونه هایی ازاین مقیاسها می تواند شامل موارد زیر باشد:
    • دست آوردها
    - شایستگی های مورد نیاز سازمان در مقایسه با شایستگی های مورد نیاز
    - بهره وری
    - نرخح موفقیت آموزش و توسعه کارکنان در دستیابی به اهداف
    - جوایز و تقدیر نامه های بیرونی
    • انگیزه و مشارکت
    - مشارکت در تیم های بهبود
    - مشارکت در نظام پیشنهادات
    - سطوح آموزش و توسعه، مزایای قابل اندازه گیری کار تیمی
    - قدردانی از اشخاص و تیمها
    - نرخ نظر سنجی های کارکنان
    • رضایت
    - سطوح غیبت و بیماری
    - میزان حوادث
    - گله مندیها
    - روند استخدام
    - میزان جذب و ترک سارمان و وفاداری کارکنان
    - اعتصاب ها
    - میزان استفاده از تسهیلات و مزایای ایجاد شده توسط سازمان.
    • خدمات مهیا شده برای کارکنان سازمان
    - دقت در امور اداری کارکنان
    - سرعت پاسخگویی به درخواستها
    - ارزیابی آموزشها
    معیار هشت : نتایج جامعه ( Society Results )
    سازمانهای متعالی به طور فراگیر نتایج مهم مرتبط با جامعه را اندازه گیری کرده و به آنها دست می یابند.
    در اینجا مشخص میگردد که سازمان درارتباط با جامعه محلی ، ملی و بین المللی چه نتایجی بدست می آورد.
    الف) مقیاس ادراکی
    این مقیاسها، بیانگر ادراک جامعه از سازمان است.( به عنوان مثال از طریق نظرسنجی ها، گزارشها ف مقالات ، مطبوعات ، گردهمایی های عمومی و نمایندگان جامعه و مقامات دولتی به دست می آیند) برخی از مقیاسها که به عنوان مقیاس ادراکی مطرح شده است قابل طرح در شاخص های عملکردی هستند و بالعکس.
    با توجه به ماهیت سازمان نمونه هایی از این مقیاسها می تواند شامل موارد زیر باشد:
    • تصویر سازمان
    - پاسخگویی به تماسها
    - به عنوان یک کارفرما
    - به عنوان یک عضو مسئول در جامعه
    • عملکرد به عنوان یک شهروند مسئول
    - انتشار اطلاعات مرتبط با جامعه
    - ایجاد فرصتهای برابر
    - تأثیر بر اقتصاد محلی، ملی و جهانی
    - ارتباط با مسئولین مرتبط
    - رفتار اخلاقی
    • مشارکت با مجامع محلی که سازمان درآن فعالیت می کند.
    - مشارکت در تحصیلات و آموزش
    - مشارکت در مجامع حرفه ای در فعالیتهای مرتبط
    - حجمایت از تدارکات رفاهی و درمانی
    - حمایت از فعالیتهای ورزشی و تفریحی
    - کارهای داوطلبانه و بشر دوستانه
    • کاهش و پیش گیری اذیت و خسارت ناشی از عملیات سازمان و یا در طول چرخه عمر محصولات و خدمات
    - مخاطرات بهداشتی و سوانح
    - صدا و بوی نامطبوع
    - خطرات( ایمنی )
    - آلودگی و انتشار سموم
    - تحلیل و بررسی زنجیره تأمین
    - ارزیابی عملکرد زیست محیطی و ارزیابی دوره عمر محصول
    • گزارش دهی از فعالیتها به منظور کمک به حفاتظت و پایداری منابع
    - انتخاب روش حمل و نقل
    - پیامدهای زیست محیطی
    - کاهش و حذف ضایعات و بسته بندی
    - جایگزینی مواد اولیه و سایر ورودی ها
    - استفاده از خدمات عمومی نظیر گاز، آب و برق
    - بازیافت
    ب) شاتخص های عملکردیاین شاخص ها، شاخص های داخلی هستند که توسط سازمان به منظور پایش ، درک ، پیش بینی و بهبود عملکرد سازمان و پیش بینی ادراک جامعه به کار گرفته می شوند.
    با توجه به ماهیت سازمان نمونه هایی از این مقیاسها می تواند شامل موارد زیر باشد:
    • مدیریت تغییرات در سطوح استخدام
    • مراودات با مراجع رسمی در مسایل نظیر:
    - گواهینامه
    - تأییدیه ها
    - واردات یا صادرات
    - برنامه ریزی
    - تریص محصول
    • تقدیر نامه ها و جوایز دریافتی
    - تبادل اطلاعات مرتبط با بهترین تجارب در زمینه مسؤولیت اجتماعی ، ممیزها و گزارش به جامعه.
    معیار نه : نتایج کلیدی عملکرد ( Key Performance Results )
    سازمانهای متعالی به طور فراگیر نتایج مهم مرتبط با عناصر اصلی خط مشی و استراتژی را اندازه گیری کرده و به آنها دست می یابند.
    در اینجا مشخص میگردد که سازمان در ارتباط با عملکرد برنامه ریزی شده خود چه نتایجی بدست می آورد.
    الف) دستاوردهای کلیدی عملکرد
    این شاخص ها، نتایج کلیدی تعریف شده توسط سازمان هستند که در خط مشی و استراتژی سازمان مورد تعلق قرار گرفته اند. با توجه به ماهیت واهداف سازمان برخی از مقیاسهای مورد اشاره در راهنمای دستاوردهای کلیدی عملکرد می توانند در شاخصهای کلیدی عملکرد به کار برده شوند و بالعکس.
    دستاوردهای مالی می تواند شامل موارد زیر باشد:
    - داده های عمومی و مرتبط با بازار( فروش، قیمت، سهام، سود سهام و ...)
    - سود آوری( حاشیه سود ناخالص، درآمد هر سهم، درآمدهای قبل از بهره و مالیات، حاشیه؟ و ...)
    - اطلاعات مرتبط با سرمایه گذاری و دارایی ها( بازگشت سرمایه، بازگشت دارایی خالص، بازگشت سرمایه بکار گرفته شده و ...)
    - عملکرد بودجه ای ( عملکرد در کل سازمان و یا بودجه واحد)
    دستاوردهای غیر مالی می تواند شامل موارد زیر باشد:
    - سهم بازار
    - زمان معرفی محصولات یا خدمات به بازار
    - نرخ موفقیت
    - حجم
    - عملکرد فرآیند
    ب) شاخص های کلیدی عملکرد
    این شاخص ها، شاخص هایی عملیاتی هستند که به منظور پایش و درک فرآیندها و پیش بینی بهبود احتمالی دستاوردهای کلیدی عملکرد به کار گرفته می شوند.
    با توجه به ماهیت سازمان نمونه هایی از این مقیاسها می تواند شامل موارد زیر باشد:
    • مالی
    - جریان نقدینگی
    - استهلاک
    - هزینه های نگهداری و تعمیرات
    - هزینه های پروژه
    - میزان اعتبار
    • غیر مالی
    - فرآیندها( عملکرد، ارزیابی ها، نوآوری ها، سازمان سیکل)
    - منابع بیرونی از جمله مشارکت ها ( عملکرد تأمین کنندگان ، تعداد و ارزش افزوده مشارکت ها ، تعداد و ارزش در نتیجه بهبودهای مشترک با شرکاء تجاری)
    - ساختمانها، تجهیزات و مواد( نرخ عیوب، گردش موجودی ها، نحوه اسفاده)
    - تکنولوژی( نرخ نوآوری، ارزش دارایی های معنوی، ثبت اختراع ، حق مالکیت)
    - اطلاعات و دانش( قابلیت)

  4. #4
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2009/07/27
    نوشته ها
    8,031

    پیش فرض

    درايت در فناوري اطلاعات


    چكيده

    اگرچه اکنون مديريت سبد دارايي (IT (IT PORTFOLIO يکي از بهترين اقدامات محسوب مي‌شود، اما با اين حال بسياري از شرکتها هنوز بازدهي کمتر از پتانسيل واقعي خود از سرمايه گذاري IT به دست مي آورند. مطالعات اخير نشان مي دهد مقدار قابل توجهي ارزش افزوده مي تواند به وسيله اجراي مجموعه اي از فعاليتها و فراگردهاي به هم پيوسته کسب و کار که روي هم رفته «درايت IT» ناميده مي شود، به دست آيد.

    درباره تحقيق

    اين مقاله حاصل 5 سال مطالعه روي مديران IT و مديران ارشد اطلاعات (CIO 147 ) شرکت آمريکايي است که با بحث و تبادل نظر با مديران IT سازمانهاي بزرگ آمريکايي ، اروپايي و آسياسي تکميل شد. داده ها به شکل شخصي و با تلفن توسط شرکت تحقيقاتي «هرت- هنکس» از سال 2001 تا 2003 جمع‌آوري شدند. براي درک بهتر نقش و تاثير درايت IT ، مصاحبه ها و بحثهايي با مديران ارشد اطلاعاتي و ديگر مديران ارشد از سال 2003 تا 2005 ترتيب داده شد. داده هاي مربوط به سبد دارايي IT از 640 شرکت در سال 2005 جمع آوري شد.
    مجموع کل سرمايه گذاري IT شامل تمام هزينه هاي متمرکز و غير متمرکز IT (چه تأمين از داخل و يا خارج) به علاوه هزينه تمام کارکنان و مديراني که مشغول خدمات IT هستند مي شود. جامعه آماري متشکل از 58 درصد سازمانهاي توليدي و 42 درصد شرکتهاي خدماتي مي شود که در ليست نشريه فرچون آمده اند. تمام نتايج به لحاظ آماري معني دار و مبتني بر تحليل رگرسيون هستند.

    مقدمه
    هنگامي کـه هواگرم است، فروشگاههاي شرکت «سون- الون- جپن» (7-ELEVEN) در توکيو مقدار زيادي غذاي ژاپني سرد آماده فروش دارند. در روزهاي سرد نيز غذاي گرم فراوان براي فروش حاضر است. گويا کارکنان فروشگاههاي اين شرکت از آنچه مشتريان خود مي خواهند، فراوان دارند. در حقيقت آنها سه بار در روز غذاي تازه سفارش مي دهند و دريافت مي کنند. تصادفي نيست که اين شرکت، سودآورترين خرده فروش ژاپن است. سود ناخالص آن در سال 2004 بالغ بر 30 درصد يعني شش برابر سود ناخالص در سال 1977 شد.
    شرکت ژاپني مذکور درواقع يک سازمان با درايت در به کارگيري IT است. در نتيجه هماهنگ کردن ترجيحات، اولويتها و فعاليتهاي محلي با سرمايه گذاريها، مغازه ها دائماً در ارائه محصولات جديد، موفق ظاهر مي شوند. هر فروشگاه نوعي در هر سال 70 در صد محصولات خود را جديد مي کند.
    مديران فروشگاهها به طور مرتب داده‌هاي گرافيکي را از فروش، شرايط آب و هوايي و اطلاعات محصول دريافت مي‌کنند؛ از اين رو دقيقاً مي دانند چه تعداد بسته غذا سفارش دهند.
    اين شرکت ، سرمايه گذاري IT خود را به صورت اثربخش انجام مي دهد و به شکلي سبد دارايي IT را مديريت مي‌کند که دائماً با استراتژي کسب و کار خود هماهنگ باشد. کارکنان فروشگاهها‌ي شرکت مهارتهاي خود را براي ايجاد شفافيت در يک زير ساخت اطلاعاتي تقويت مي کنند. اين زير ساخت 70 هزار کامپيوتر را در فروشگاهها، مراکز کنترل و سايت هاي تامين کنندگان به هم مرتبط مي کند.
    اولين هدف اين مقاله اين است که نشان دهد سرمايه گذاريهاي IT به تنهايي قادر نخواهند بود نسبت به رسيدن به تمام اهداف کسب و کار اطمينان بدهند، هرچند که ترکيب مناسبي از سبد دارايي IT ايجاد کرده باشند. تحقيقات نشان مي دهد که شرکتها به واسطه يک سري تواناييها و اقدامات که متقابلاً همديگر را تقويت مي‌کنند، قادر خواهند بود، مقادير قابل توجهي از ارزش افزوده به ازاي هر دلار سرمايه گذاري در IT کسب کنند.
    در مطالعه اي که طي 5 سال روي 147 شرکت انجام شد، دريافتيم که درايت IT بسيار موثر است. شرکتهايي که درايت بالايي در IT داشتند، به ازاي هر دلار سرمايه گذاري، سود خالص بالاتري نسبت به متوسط صنعت در سال بعد کسب کردند و برعکس شرکتهاي با درايت پايين در IT در سال بعد با کنترل بقيه عوامل، سود خالص کمتري حاصل کردند.
    مفهوم «درايت IT » به معناي کاربرد پيوسته و برنامه ريزي شده اي از يک سري صلاحيتها و رويه هاي مرتبط است که روي هم رفته منشا ايجاد ارزش بيشتر از سرمايه گذاريهاي IT مي شوند.

    تجديد نظر در ارزش داراييهاي IT
    فنون سرمايه گذاري موفق در سبد سهام IT، حوزه بحث را از مسائل فني به مسائل راهبردي تغيير مي دهد و اين تغيير به واسطه به کارگيري يک نگرش تجاري به سرمايه گذاريهاي IT است. نتيجه آن عبارت است از تخصيص داراييهاي IT به شکلي که مناسب شرايط شرکت باشد.
    در تحقيق ما چهار طبقه گسترده از سرمايه گذاريهاي IT شناسايي شدند: مبادله‌اي، اطلاعاتي، راهبردي و زيرساختي‌. سرمايه گذاريهاي مبادله‌اي عمدتاً جهت کاهش هزينه ها يا افزايش بازده ناشي از همان هزينه به کار گرفته مي شوند. (مثل سيستم پردازش تجاري يک شرکت دلالي) سرمايه گذاريهاي اطلاعاتي براي اهدافي همچون حسابداري، گزارش، ارتباطات، تحليل و متابعت اطلاعات فراهم مي کنند. سرمايه گذاري راهبردي در جهت کسب مزيت رقابتي به وسيله پشتيباني از ورود به بازارهاي جديد يا توسعه محصولات و خدمات جديد يا فراگردهاي کسب و کار به کار مي رود. سرمايه گذاريهاي زيرساختي، خدمات مشترک IT هستند که با کاربردهاي چندگانه به کار گرفته مي‌شوند. (مانند سرورها، شبکه‌ها، لپ تاپ ها و پايگاههاي داده مشتري) بسته به نوع خدمت، سرمايه گذاريهاي زيرساختي نوعاً ايجاد پايگاه منعطفي در مسير ابتکارات آينده کسب و کار يا کاهش هزينه هاي بلند مدت IT را از طريق مستحکم کردن آن هدف مي گيرند.
    هر نوعي از سرمايه گذاري نمايانگر طبقه متفاوتي از دارايي IT با ريسک و بازده منحصر به فرد خود است.
    شرکتهايي که در سال 2005 مطالعه شدند، به طور متوسط 46 درصد از کل سرمايه گذاري IT خود را براي زير ساختها تخصيص دادند. سيستم هاي مبادلاتي که استفاده کننده از زير ساخت هستند، 26 درصد از هزينه‌هاي متوسط IT را تشکيل مي دهند. به لحاظ مفهومي سيستم هاي راهبردي و اطلاعاتي در بالا قرار مي گيرند و از سيستم هاي مبادلاتي و زير ساختي بهره مي گيرند. سيستم هاي اطلاعاتي، 17 درصد و سيستم هاي راهبردي 11 درصد متوسط سرمايه گذاري IT را تشکيل مي‌دهند. البته سرمايه گذاري در هر پروژه‌اي مي تواند در يک يا چند طبقه از اين طبقات جاي گيرد.
    مديريت سبد دارايي IT در حال تبديل به يک روش متداول براي کمک به تيم‌هاي مديريت است تا سرمايه گذاريهاي IT خود را با اهداف راهبردي كسب و كار همسوکنند. تفکر«سبد دارايي» به ما کمک مي کند که بفهميم سازمان ما از چه نوع است و ميزان ريسک و خصوصاً حوزه فعاليتهاي راهبردي کسب و کار ما را تعيين مي کند.

    سود ناشي از چهار طبقه داراييهاي IT
    رويکرد تخصيص سبد سهام از آن جهت مؤثر است که به جاي آنکه تمرکز آن برخود فناوري باشد بر اهميت چگونگي استفاده از فناوري تاکيد مي کند. لازمه تخصيص معقول دارايي اين است که مدير نسبت به اهداف خود و مسئوليتها کاملاً شفاف سازي کرده باشد. هر طبقه اي از دارايي، به انواع مختلفي از ارزش کسب و کار مرتبط است. (شکل1) براي مثال سرمايه گذاري در طبقه مبادلاتي منجر به کاهش هزينه ها مي شود؛ چنانکه IT امکان دستيابي به اطلاعات ردگيري مجاني بسته را روي وب سايت فراهم مي آورد.

    188-page55.jpg

    پاداش درايت IT
    روشن است که شرکتهايي که سرمايه گذاريهاي IT را با راهبرد کسب و کار خود همسو مي کنند، نسبت به رقباي خود در بعد عملکرد مطلوب پيشي مي گيرند. اما صرف سرمايه گذاري با مقادير درست در طبقات مناسب کافي نيست، بلکه قابليتهاي مديريتي نيز لازم است تا بازده بالاتر از متوسط صنعت حاصل از سرمايه گذاري IT به دست آيد.
    هر شرکت بر حسب رويه ها ، اقدامات و قابليتها ، ميزان درايت IT خود را تعيين مي کند. يک سال پس از انجام سرمايه گذاري، شرکتهايي که هوش و درايت بالاتري در IT داشتند، عملکرد بالاتري در هر دلارِسرمايه گذاري شده نسبت به بقيه داشتند. درحقيقت درايت IT، يک پاداش و اضافه ارزش مالي بالايي را نتيجه مي‌دهد.
    بازده ناشي از زيرساختها که بزرگترين طبقه ي دارايي IT را تشکيل مي دهند، به طور برجسته اي تأثير درايت IT را مي‌نماياند. به ازاي هر دلار سرمايه گذاري در زيرساختها، شرکتهاي با درايت بالاي IT ، در سال بعد به طور متوسط 247 دلار سود خالص بالاتري داشته اند.زير ساخت IT، شالوده تمام سرمايه گذاريهاي IT شامل شبکه ارتباطات، اطلاعات تقسيم شده مشتري، لپ تاپ، مراکز داده و سرورها مي شود و نزديک به نيمي از کل سرمايه‌گذاريهاي IT را شامل مي شود.
    شرکتهاي با درايت IT بالا، به خاطر سرمايه گذاريهاي مبادلاتي خود که به جهت خودکارکردن تبادلات تکراري، کاهش هزينه و افزايش بازدهي به کار مي رود، عملکرد بهتري از خود نشان مي دهند. در سازمانهاي با ادراک و درايت IT بالا، ديجيتال کردن فرايندها منجر به خلق محصولات و خدمات ابتکاري جديد مي شود. اين موفقيت حاصل آزاد شدن ذهن مديران و در نتيجه فراهم شدن امکان نوآوري آنان روي پايگاه اين فراگردهاي ديجيتال است.IT راهبردي به خاطر اهداف خود که خلق ارزش جديد کسب وکارو يا رشد است، هميشه يک طبقه ي دارايي با بازده و ريسک بالاست. اما شرکتهاي با خلاقيت IT بالا ريسک هاي ذاتي سرمايه‌گذاري راهبردي را كاهش مي دهند و سودآوري و نوآوري بالاتري دارند. در چنين شرکتهايي مشارکت مديريت و فرهنگ به کارگيري IT در کسب و کار، ضرورتاً در جهت سرمايه گذاري راهبردي موفقيت آميز در IT است. سازمانهايي که درايت IT چشمگيري دارند، در طبقه اطلاعاتي نيز توان سودآوري ويژه اي را به نمايش مي گذارند که اين امر نتيجه ضوابط و قواعد لازم براي استفاده اثربخش از مجموعه مشترک از اطلاعات است.
    در مقابل، سازمانهاي با درايت IT پايين، تداعي کننده بازده پايين از تمام طبقات سرمايه گذاري در سبد سهام IT هستند. هزينه هاي صرف شده موجب هرز مي رود و بهتر است چنين سازمانهايي سرمايه گذاريهاي IT خود را به حوزه هاي ضروري محدود کنند و سبد سهام خود را متناسب با انواعِ با ريسک پايين تنظيم کنند تا هنگامي که ادراک IT خود را بهبود بخشند.

    مديريت سبد دارايي IT، درحال تبديل به يك روش متداول براي كمك به تيم‌هاي مديريتي است تا سرمايه گذاريهاي IT خود را با اهداف راهبردي كسب و كار همسو كنند.

    ويژگيهايي که درايت IT را ايجاد مي‌کنند
    شرکتهاي با درايت زياد در IT، پنج عامل را در خود تقويت کرده اند که اين عوامل متقابلاً همديگر را تقويت مي کنند. سه ويژگي اول اقداماتي هستند که به کاربرد مرتبط‌اند و دو خصوصيت آخر، شايستگيهايي هستند که براي درايت بالا در IT لازم هستند. همه اين ويژگيها براي ادراک بالاي IT لازم‌اند اما دربرگيرنده تمام شايستگيهاي شرکتهاي با درايت بالا در IT نمي شوند. در ادامه اين اقدامات و شايستگيها آمده است.
    -1 IT براي ارتباطات: شامل کاربرد وسيع کانال هاي الکترونيک مانند پست الکترونيک، اينترانت و ابزارهاي بي سيم براي ارتباطات دروني و بيروني و شيوه‌هاي کاري مي‌شود.
    -2 کاربرد اينترنت: عبارت است از به کارگيري ساختارهاي اينترنت در فراگردهاي کليدي مانند مديريت نيروي فروش، سنجش عملکرد کارکنان، آموزش و حمايت از مشتري پس از فروش.
    -3 مبادلات ديجيتال: عبارت است از درجه بالاي ديجيتال شدن مبادلات تکراري شرکت بويژه فروش، تعامل با مشتري و خريد.
    -4 مهارتهاي IT در سراسر سازمان: يعني توانايي تقريباً تمام کارکنان در استفاده اثربخش از .IT همين طور مهارتهاي زياد فني و مرتبط با کسب و کار در نيروي کار IT، مهارتهاي قوي IT در نيروي کسب و کار و نيز تأمين کافي نيروي کار با تخصص بالا از بازار. شرکت «سون- الون -جپن» 200 هزار کارمند خود را آموزش مي دهد تا داده هاي در دسترس به هنگام فروش را در کنار اطلاعات محصول، پيش بيني آب و هواي محلي، جمعيت شناسي منطقه و الگوهاي خريد به کارگيرند تا نوع محصول مورد تقاضا را در هر مغازه پيش بيني کنند.
    -5 مشارکت و درگيري ثابت مديريت: يعني تعهد مديريت ارشد براي استفاده اثر بخش از IT . مديران واحدها کاملاً درگير تصميمات IT و نيز تقويت مشارکت بين نيروي کار IT و واحدهاي کسب و کار هستند تا زمينه خلق ارزش توسط سرمايه گذاريهاي IT را فراهم کنند. تعهد بالاي مديريت موجب مي شود تا مديران رده‌هاي پايين تر بيشتر درگير تصميمات IT بشوند. در عوض اين رويکرد موجب ايجاد مهارتهاي گسترده IT از طريق برنامه‌هاي آموزشي رسمي و غيررسمي خواهد شد.

    هفت راه براي استخراج ارزش بيشتر کسب و کار از سبد سهام IT
    در تحقيق انجام شده، بازده ناشي از انواع مختلف سرمايه گذاري IT در شرکتها شناسايي شدند و نتايج نشان داد که بازده بالاتر به وسيله جوركردن شيوه ها و صلاحيتهاي درايت IT با سبد دارايي IT قابل تحصيل است. در ادامه هفت پيشنهاد براي جور و همسو کردن درايت IT با ترکيب دارايي IT ارائه مي شود:
    -1 شناسايي سبد دارايي کنوني و سالهاي گذشته مربوط به IT
    با استفاده از طبقه بندي سبد دارايي ارائه شده، سبد سهام IT شرکت خود را براي سه سال اخير و نيز ميزان پيشنهاد شده براي سال بعد را ارزيابي کنيد. در يک کميته سرمايه گذار ي IT يا جلسه مديريت بررسي کنيد که آيا اين سرمايه‌گذاريها مناسب استراتژي شرکت هستند يا خير.
    -2 عملکرد سطوح دارايي IT و معيارهاي کسب و کار خود را شناسايي کنيد.
    از آنجا که نوع کسب و کار و واحدهاي مربوط آن، يک راهبرد و ادراک و درايت متفاوت IT دارند، سنجش و مقايسه همسويي اهداف، اقدامات، قابليتها و سبد دارايي IT آنها کمک مي کند تا نقاطي که سرمايه گذاريهاي IT بدرستي انجام شده است و نيز تغييراتي که بايد لحاظ شود، شناسايي شوند.
    -3 شناخت و پيگيري درايت سازمان شما در IT
    درايت IT بايد ارزيابي و بخوبي مديريت شود. پنج رويه و صلاحيت مذکور يک نقطه شروع مناسب را فراهم مي کنند. مجدداً مقايسه درايت IT بين واحدهاي متعدد کسب و کار آموزنده است.شرکتها يا واحدهاي کسب و کار با درايت کم در IT لازم است سبد دارايي IT خود را به سمت سرمايه گذاريهاي کم ريسک تر اطلاعاتي و مبادلاتي سوق دهند. در همين حالت، شرکتهاي با درايت کم IT مي توانند تمرکز خود را بر توسعه رويه ها و قابليتهايي ببرند که داراي بيشترين اهميت در طبقه دارايي بوده است وضمناً بالاترين سرمايه گذاري را در آن کرده اند.
    جهت توسعه درايت IT با ويژگيهايي شروع کنيد که بيشترين تاثير را در مهمترين طبقه دارايي سبد سهام IT مي‌گذارند.

    -4 سبد دارايي را متوازن کنيد.
    با لحاظ کردن مراحل قبل، مديريت ارشد بايد قضاوت مناسبي از سبد دارايي IT خود داشته باشد. مبناي اين قضاوت عبارت است از ادراک او از راهبرد، تمايل او به ريسک کردن، درايت IT سازمان، اقتصاد، سرمايه موجود و ديگر موارد. داشتن يک رويه مشخص براي سبد دارايي IT اين قضاوت را بسيار شفاف مي كند.
    -5 سبدهاي دارايي را سالانه و به هنگام وقوع تغييرات عمده مجدداً وزن گذاري کنيد.
    هنگامي که شرکتها به درجات بالايي در درايت IT مي رسند، مي‌توانند سرمايه‌گذاري بيشتري در IT داشته باشند.
    -6 نگرش سبد دارايي IT را وارد چارچوب مديريت IT کنيد.
    مديريت اثربخش IT، حق تصميم و نيز چارچوب مسئوليتها را براي حصول اطمينان از طرحهاي درست IT مشخص مي کند. سرمايه گذاري IT يکي از تصميمات کليدي است. مديريت اثربخش مي تواند اصول سرمايه گذاري IT را در يک فراگرد قابل تکرار نهادينه کند. اين فراگرد قابل فهم و پيگيري توسط تمام مديران بوده و با سيستم پاداش و تنبيه شرکت مرتبط است.
    -7 يادگيري از مرورهاي پس از اجرا و آموزش رسمي
    بسياري از شرکتها در آموزش و يادگيري IT به اندازه کافي سرمايه گذاري نمي کنند. همچنين بسياري از شرکتها خود را از يادگيري فراهم شده در نتيجه مرور و بازبيني پس از اجراي پروژه يا حتي حين اجرا محروم مي‌کنند .

    نتيجـه گيـري
    شرکتهاي با درايت متوسط يا پايين IT قادر خواهند بود بدون هيچ سرمايه گذاري جديد در فناوري، بازده خود را افزايش دهند و ريسک IT خود را کم کنند. اين دليل به تنهايي براي رهبران کسب و کار کافي است تا اين موضوع را مورد توجه قرار دهند.
    مهمتر از اين، داستان درايت IT حکايت يک پتانسيل بالفعل نشده و حکايت پول دست نخورده اي است که مي تواند رقبا را با يک مزيت رقابتي قدرتمند مواجه کند. در زمان رقابت بي رحمانه در سراسر جهان، مديران بايد نتايج عدم غني سازي درايت IT خود را درک کنند. آنها بايد پاسخهايي را براي بهترين بهره برداي از فناوري در سازمانهاي خود بيابند و به اين سوال بسيار جدي پاسخ دهند که: آيا ما براي سال 2010 و بعد از آن به اندازه کافي در IT با درايت خواهيم بود؟

    ترجمه و تلخيص : محمد رضا اسمعيلي گيـوي

  5. #5
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2009/07/27
    نوشته ها
    8,031

    پیش فرض

    پرشیا , بهشت گردشگری و توسعه پایداراز نگاه علم نقطه تعادل


    اگر علم به ستاره پروین آویخته باشد مردان فارس به آن خواهند رسید . پیامبر اسلام (ص)
    همگان می دانیم که : صنعت گردشگری , بزرگترین صنعت خدماتی جهان است که میتواند هرساله 3برابر صنعت نفت به کشور عزیزمان ایران , ارز وارد کند. که البته سرچشمه این ثروت عظیم در استان فارس میجوشد. چراکه به قول جناب آقای مهندس مشائی ریاست محترم سازمان میراث فرهنگی , گردشگری و صنایع دستی که فرمودند : فارس به تنهائی سرمایه ای عظیم در بخش گردشگری کشور است و باید فرصت ها را به پروژه هایی برای جذب سرمایه گذاری های داخلی و خارجی تبدیل کنیم.جذب میلیاردها دلار سرمایه گذاری در این استان در بخش گردشگری به سادگی میسر است. که می توان حدود یک هزار پروژه گردشگری را در این استان تعریف کرد .باید بپذیریم که نظام مدیریت اجرایی پس از انقلاب از سرمایه های عظیم میراث فرهنگی غافل مانده است. در حالی که به لحاظ ملی مرهون تلاش های حافظ و سعدی هستیم و در دنیا از نام کوروش به عظمت یاد می شود. امروز دنیا به دنبال آن است که سابقه تمدنی , نظیر آنچه ما در ایران داریم برای خود دست و پا کند و این یک ذخیره بزرگ , برای ملت ایران است.

    آیا به راحتی میتوان از کنار این همه کلام پرمغز و عالمانه گذشت ؟چرا که استان فارس با بيش از سه هزار اثر تاريخي ، مذهبي , طبيعي و بیش از يکهزار اثر ملي به همراه 2 اثر جهاني , مقامی والا دارد. و در ابعاد مختلف علوم , دارالعلم شیراز به قطب علمی کشور تبدیل شده است.
    آنگاه که در لابلای تاریخ , جاذبه های باستانی را جستجو میکنیم . ستاره پرشیا بر تارک جهان میدرخشد تا عظمت و شکوه تخت جمشید را به رخ کشد. سرزمین پادشاهی دادگستر که برده داری را برانداخت و اولین منشور حقوق بشر را نوشت. عدل گستری که قرآن , او را ذوالقرنین نامیده است. امپراطوری موحد , که حتی اجر و مزد ضعیف ترین کارگران و معماران پارسه را میپرداخته است .
    اما در مقابل , اهرام سه گانه مصر قرار دارد. شیاطینی که بر اساس خدا ستیزی , برده داری و خفقان , پهلو به پهلوی هم گذاشته تا شاید حیاتی جاودانه برای فراعنه باشند. یعنی همان مومیائی های زشت و پلید که چون دمل هائی چرکین , سینه زمین را متعفن کرده اند. در حالی که پارسه, بزرگترین بنای سنگی جهان , بر پایه عدل و توحید سر به آسمان سائیده است. کورش اولین پادشاهی است که فضای سبز را ایجاد و محیط بانی را ابداع کرد. یعنی همان مبحث مهم حفظ محیط زیست که اساس گردشگری و توسعه پایدار بوده و از سوی سازمان ملل نیز مطرح است. و این , افتخاری است جاودان , برای همه ما , پارسیان پیوسته پارسا.
    آنگاه که در جهان علم , ادب و فرهنگ پا میگذاریم، سعدی و حافظ را نیز در قله میابیم. آری 2 سیمرغ از پنج سیمرغ جهان ادب در بهشت جاودان شیراز خفته اند. ستارگانی برابر با فردوسی، نظامی و مولوی.
    همه می دانیم که مولانا , بزرگ مردی است که یونسکو , سال 2007 میلادی را , سال او می داند. گوئی که این سلطنت سال , برازنده سعدی و حافظ نیز هست.
    سعدی شیخ شیرازی, شاعری است بزرگ که ابیاتش بر پیشانی تمدن جهان میدرخشد.

    بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش زیک پیکرند.
    حافظ , چشمه ای است جوشان و حیات بخش .چنانکه گوته , شاعر کبیر آلمان ,حافظ را سرچشمه شعر شرقي دانسته و به قولی خود را غلام حلقه به گوش او میداند و با الهام از او شاهکار ادبی جهان را که دیوان (شرقی – غربی) نام دارد را به نظم کشید.
    پیوند این 2 ستاره آنقدر چشمگیر بود که بالاخره شهر شیراز و شهر وایمار آلمان , به عنوان خواهرخواندگان فرهنگی , اعلام شدند.
    و از ملاصدرای شیرازی , پایه گذار حکمت در جهان , همین بس , که علامه ی شهید مطهری (حاصل عمر امام عزیزمان) در باره وی میگوید , خوشا به حال شما مردم شیراز که در سرزمینی نفس میکشید که روزگاری ملاصدرای شیرازی نفس کشیده است. و خلاصه ی کلام اینکه : اکنون, شيراز به عنوان دومين شهر خلاق ادبي در يونسکو مطرح و مراحل ثبت آن در حال انجام است . شهر شیراز با 2000 شاعر مطرح و صدها نويسنده , قطب اصلي شعر و ادب کشور نیز هست.
    به شیراز آی و فیض روح قدسی بجوی از مردم صاحب کمالش
    آنگاه که جسم ما رنجور و بیمار است و به دنبال دوای درد خود میگردیم , باز درمان خویش را در فارس میابیم. چرا که:چشمه های آب گرم نواحی فیروزآباد و نورآباد , از دل پردیسی به نام فارس میجوشند. تا شفابخش دردهای ما باشند. شما به سرزمینی پا خواهید گذاشت که مردمانش , با ارج نهادن به دانشمندان خود , شیراز را به قطب پزشکی ایران نیز تبدیل کرده است .
    پروفسور خدادوست: دانشمندی است تابناک. که در عرصه چشم پزشکی چهره ای است بی همتا , که اکنون در مجهزترین بیمارستان دنیا که خود نیز آن را در شیراز بنیان گذارده , طبابت میکند.
    دكتر ملك حسيني: متخصص جراحي و پيوند اعضاء از چهره های ماندگار که در پیوند اعضاء و اهداء زندگی , رکورد دار است.
    دکتر پارسانژاد: چهره علمی جهان , منتخب جشنواره بین المللی رویان در بخش ناباروری که امید صدها زوج بدون فرزند را زنده و به خانه های آنها گرمی بخشیده است.

    و همینطور دکتر آی : فوق دکترای دانشگاه تورنتو کانادا و برنده ی جایزه ی جهانی 2005کنگره ی بین المللی پزشکی کانادا و آمریکا به دلیل تولید رگ طبیعی.
    آری , اکنون تمام این بزرگان , در شهر راز , زندگی خلق میکنند.
    اما اگر فکر میکنید که دردهایتان لاعلاج است , هنوز راه بسته نیست. بلکه دوای درد شما در حرمهای مقدس فارس پنهان است . چراکه :
    شهر شیراز , برادر خوانده اولین شهر مقدس و مذهبی ایران , مشهدالرضا است. زیرا گنبدهای نورانی و با شکوه مقبره ی برادران بزرگوار امام رضا (ع), امام هشتم شیعیان جهان , به همراه صدها امامزاده پاک سرشت که از نسل پیامبر خدا بوده و در جای جای فارس آرمیده اند , تا تفرجگاهی برای فرشتگان پاک گردند. این مکانهای خدائی , چه حاجتها که روا نکرده اند… که اکنون نیز در حال خلق شگفتیهای بسیار هستند. بخصوص بارگاه ملکوتی احمدبن موسی شاه‌چراغ پسر ارشد امام موسی کاظم (ع). شخصیت بزرگواری که مورخان در باره ایشان مینویسند: پس از شهادت امام هفتم , مردم مدینه به جهت اعجاز شخصیتی احمدبن موسی ، به درب خانه ایشان رفته و بیعت کردند و او نیز پیشاپیش مردم به مسجد پیامبر رفت و خطبه‏ خواند و به مردم گفت: ای کسانی که با من بیعت کرده اید , بدانید که من نیز با برادرم علی بن موسی الرضا بیعت نموده ام. چراکه ایشان واجب الاطاعت است. باید همگان از او فرمان بریم.

    آنگاه که از دنیای دود و آهن خسته اید , بازهم , فارس , بهشتی امن است این سرزمین جزء محدود سرزمینهائی است که در همه ایام سال , آب و هوائی بهاری دارد. چرا که درفاصله ی کوتاه یک شبانه روز تا 40 درجه اختلاف دما را نیز حس میکنید. گوئی که فارس پایتخت و تفرجگاه سلطان بهار است که در 365 روز سال در فارس گردش میکند. و هرگز بهار , از این گلستان بزرگ خارج نمیشود. در این سرزمین , صدها چشمه ی طبیعی , آب گرم , دریاچه ، تالاب , آبشار , و ارتفاعات متعدد با قابلیتهای تفریحی به همراه ورزشهای کوهستانی وجود دارد که چشم اندازهای جذاب و دلربائی خلق کرده اند . به راستی , این استان , بهشتی است که میبایست دوباره از نو کشف شود. آنچنانکه در این بوم و بر , چندین جزیره زیبا و هوش ربا پنهان است.!!!؟ این جزایر , در میان دریاچه های طشک و بختگان نی ریز بوده که از بزرگ ترین و پرآب ترین دریاچه های کشور نیز هستند .یکی از جزایر دریاچه طشک , جزیره ی زیبای نرگس است . این جزیره ، محل رشد گلهای نرگس وحشی بوده و زیبایی خیره کننده ای نیز دارد. و یکی از جزایر دیگر ، جزیره ی پلیکان هاست. که جایگاه لانه سازی پرندگان مختلف نیز هست.
    آنگاه که گرسنگی , مارا به سمت جاذبه های دیگر هدایت میکند اینجاست که دوباره فارس , با کشتزارها و باغهای مسحور کننده اش ظاهر میشود.

    فارس, به لحاظ تنوع آب و هوائی و گونه های گیاهی , مخصوصا انجیر استهبان , مقام نخست جهانی را داراست . و همینطور زعفران , انار و بویژه گندم که برکت سفره ما ایرانیان است , باز در مقام نخست کشور قرار دارد. که با جشنواره های گلابگیری میمند و انار نی ریز و ارسنجان , این خطه زر خیز , حال و هوائی شادتر دارد .

    حال اگر در میان آن همه جاذبه , وقتی برایتان باقی ماند , خوب است که از جشنواره های متنوع فارس نیز دیدن کنید .چرا که
    در حال حاضر بيش از 70 انجمن ادبي در استان فارس وجود دارد که با برگزاري يادروز حافظ , سعدي، کنگره ستيغ سخن، کنگره رها و شعر رضوي , …. موقعيت فارس نیز در این خصوص , همچنان رفیع و بلند آوازه است. فارس در سال 85 با اجراي 53 کنسرت موسيقي، 4 اجراي بين المللي موسيقي از اتريش و شيلي، اجراي برنامه هايي از منتخبين جشنواره هاي فجر، آواها و نواهاي دفاع مقدس , .. ., به لحاظ فعاليتهای موسيقي و استقبال گرم مردم , پس از تهران , دارنده مقام اول در کشور است.

    آیا این همه دلیل و برهان با سندهای گویا کافی نیست که فارس را پایتخت فرهنگی و بهشت گردشگری پایدار بدانیم و بر کلام عالمانه مهندس مشائی ریاست محترم سازمان سر تائید فرود آوریم که فرمودند که: فارس به تنهائی سرمایه ای عظیم در بخش گردشگری کشور است .
    شیراز و آب رکنی و آن باد خوش نسیم عیبش مکن که خال رخ هفت کشور است
    و اما سوال مهم این است که گردشگران عزیز چگونه میتوانند به این پردیس افسانه ای راه یافته و بی آنکه هزینه ای مازاد را متحمل شوند با امنیت و آرامش کامل از همه ی جاذبه ها و امکانات منطقه استفاده کنند و با خاطری خوش این سرزمین خاطره انگیز را ترک نمایند ؟
    همانگونه که در همایش گذشته به اطلاع معاونت محترم گردشگری سازمان , جناب آقای دکتر ملک زاده رسید , از سوی موسسه بهره وری همه فرزندان زمین (پایه گذار علم نقطه تعادل) پروژه ای به عنوان( طرح مکمل تورهای همگانی و ارزان قیمت) ارائه شد. که مورد توجه آن مقام ارجمندقرار گرفت.
    لذا اکنون به جهت تداوم و تکمیل این مبحث میتوان گفت که , چون اصل مطلب , کاهش قیمتها با حفظ کیفیت است , الزامی است که تجربه ی بیست ساله ای را مطرح کنیم تا به عنوان بستر اصلی این پروژه انتخاب گردد.
    و ماجرا اینگونه است که, موسسه بهره وری همه فرزندان زمین ( کوثر ) , در دوره گذشته ریاست جمهوری , با حمایت مسئولین و مردم فرهیخته فارس با توجه به کنار گذاشتن سلیقه های حزبی و گروهی همه یکپارچه دست به دست هم داده و به مدت 5 سال با عنوان (طرح بزرگ کوثر , مروج طرح ساماندهی اقتصادی ریاست جمهوری) فعالیت چشمگیری را به نمایش گذاشتند. و توانستند نرخ محصولات را با حفظ کیفت تا سقف نیم بهاء کاهش دهند. به گونه ای که این موضوع باعث شگفتی اقتصاددانهای مطلع آن دوران نیز گشت. و مقام معظم رهبری نیز در این خصوص فرمودند: این طرح بزرگ و مفید که امیدهائی در مردم ایجاد کرد , باید در عمل به طور جدی دنبال شود.
    بدین لحاظ اکنون , سوابق این طرح به عنوان پروژه عملیاتی , در اختیار مسئولین محترم سازمان نیز قرار دارد.که در حال حاضر به استناد مدارک مذکور , برای فرهنگ سازی و برای عملیاتی شدن تورهای ارزان قیمت با حفظ کیفیت ,آن هم به شکل پایدار , با کمال افتخار اعلام می داریم , ما مردمان فارس همچون گذشته حاضریم در صورتی که گردشگران خارجی و یا داخلی بخواهند ایرانگردی را از فارس آغاز کنند , نه تنها برای آنها یک چتر حمایتی بوجود خواهیم آورد بلکه به آنها کمک میکنیم که هزینه های سفر را تا نصف قیمت کاهش دهند . که موسسه جهت فرهنگ سازی قصد دارد , با شعار ( هر ایرانی یک راهنما ) همچون طرح همیاران پلیس , مردم را آموزش داده تا آنها نحوه برخورد صحیح با گردشگران داخلی و یا خارجی را در روابط متقابل به کار گیرند تا هیچ لطمه ای متوجه جامعه و همینطور گردشگران نشود. تا همگان خاطری خوش را تجربه کنند. و از آنجائی که , آموزش مورد نظر , پیرامون گردشگری دور می زند و قرار است راهنماها نیز جاذبه های منطقه را شناسائی کرده و اطلاعات لازم را در اختیار گردشگران قرار دهند , طرح آموزش در اتوبوس به عنوان کلاس درس مطرح است. که این مطلب را گسترش لذت یادگیری بر پایه علم نقطه تعادل گویند. که این شیوه , خود پدیده ای است که در امر آموزش و پرورش کاربرد بسیار دارد و ارتباط مستقیمی با معضلی به نام اوقات فراغت دانش آموزان و دیگر اقشار جامعه نیز دارد. که در زمانی مناسب به آن خواهیم پرداخت. و خواهیم گفت که چگونه می توان این تهدیدها را به فرصت تبدیل کرد. که البته این مبحث در رونق گردشگری نیز بسیار موثر است.
    نکته مهم دیگری که لازم است در اینجا یادآور شویم آن است که ما نه تنها میبایست همه جاذبه های منطقه را حفظ کنیم بلکه لازم است پتانسیل های دیگری را نیز به آن بیافزائیم. و بنا به سخنان ارزشمند جناب مهندس مشائی ریاست محترم سازمان که فرمودند : دنیای جدید , منتظر ارائه اندیشه، تمدن، باور، مسلک و اصلوب جدیدی است. بدین لحاظ موسسه نیز برای اجرائی شدن این دیدگاه , اعلام می دارد که علاوه بر طرح مکمل تورهای همگانی و طرح 365 که ایجاد برنامه ها و جشنواره های متنوعی است برای 365 روز سال , را نیز در دست اجراء دارد که همانا بنای گرانبهای ویترین عالم در استان تاریخی فارس است. که در صورت اجرائی شدن ویترن عالم در فارس . مثل این است که گردشگران ابتدا ویترین جاذبه ای فارس را در این بنای عظیم خواهند دید و آنگاه به تناسب انتخاب به دیدار بنای اصلی آن خواهند رفت.
    و برای ارج نهادن به سخنان ارزشمند ریاست محترم سازمان که فرمودند :
    فارس نباید یک نفر هم بیکار داشته باشد بلکه صنعت گردشگری برای اشتغال همه جوانان این استان کافی است.
    که موسسه نیز در همین راستا با کارگردان محترم ویترین عالم و همینطور جناب آقای دکتر ملک زاده مذاکره های زیادی را در این خصوص انجام داد. و معاونت محترم گردشگری سازمان فرمودند درصورتی که موضوع کارشناسی شود سازمان نیز از این طرح حمایت خواهد کرد. که باید به همه مردم نجیب فارس مژده دهیم که شناسنامه فنی ویترین عالم و تائیدیه کارشناسان ارجمند سازمان میراث فرهنگی ضمیمه پرونده ای است که به مدیران ارشد سازمان ارائه شده است که امید است هرچه زودتر مراحل اجرائی آن ممکن شود. چرا که ویترین عالم حداقل 222600 شغل و سالانه حداقل 30 میلیارد دلار درآمد زائی خواهد داشت.

    خوشا شیراز و وضع بی مثالش خداوندا نگهدار از زوالش

    تهیه و تنظیم :دكتر مجید پوراحمدی

  6. #6
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2009/07/27
    نوشته ها
    8,031

    پیش فرض

    مديريت استراتژيك خـلاصـه
    اين مقاله‌ به بحث مديريت استراتژيك مي‌پردازد؛ ابتدا بحث با تعريفي پيرامون مديريت و استراتژي آغاز و فرايند مديريت استراتژيك در پنج مرحله، تجزيه و تحليل محيطي، پايه‌گذاري جهت‌گيري سازماني، هدف‌گذاري، تعيين و تدوين استراتژي‌ها، بسترسازي و اجراي استراتژي‌ها و كنترل استراتژي‌ها توضيح داده شده است.
    مهارت‌هاي بنيادين شامل مهارت تعامل، تخصيص، نظارت و سازماندهي مي‌شود.
    پژوهشهاي انجام گرفته ، مزايايي را براي تفكر استراتژيك و تعهد عميق به فرايند مديريت استراتژيك قايل است، از جمله تفكر و تعهد استراتژيك :
    1- سطوح مختلف مديريت سازمان را در تعيين اهداف ، هدايت و راهنمايي مي كند.
    2- شناسايي و پاسخگويي به موج تغييرات، فرصتهاي جديد و تهديدات در حال ظهور را تسهيل مي كند.
    3- منطق مديريت را در ارزيابي نياز به سرمايه و نيروي كار تقويت مي سازد.
    4-كليه تصميم گيريهاي مديران در زمينه‌ استراتژي را در كل سازمان هماهنگ مي نمايد.
    5- سازمان را قادر مي سازد كه موقعيت واكنشي (Reactive)خود را به وضعيت كنشي وآينده ساز (Proactive) تبديل كند.
    مزاياي فوق به سازمانها توانايي آن را مي بخشد كه به جاي آن كه صرفاً پاسخگوي نيروهاي رقابتي بوده و در مقابل شرايط متغير حاكم بر خود واكنش نشان دهند ، خود بر آنها تأثير گذارند.

    مقدمه
    از لحاظ مفهومي مديريت استراتژيك با تحول در تئوري‌هاي مديريت همگامي دارد. مكاتب كلاسيك رفتاري و كمي مديريت بر جنبه‌هايي از سازمان و عملكرد آن تأكيد مي‌كردند كه توسط مديريت قابل كنترل بود. مسايلي از قبيل برنامه‌ريزي توليد، رفتار زيردستان، بهبود محيط كار، نقش گروههاي غيررسمي در بازدهي كار، مدل‌هاي كمي تصميم‌گيري و غيره. ليكن هرگز فضاي سياسي جامعه ، احساس افراد و نهادهاي خارج از سازمان، مسأله اصلي آنها نبود. چرا كه محيط از ثباتي نسبي برخوردار بود و چنين نيازي هم احساس نمي شد. به تدريج با رشد مستمر اقتصادي، اوضاع قابل اطمينان محيطي از ميان رفت و تغييرات و حوادث شتابنده اي در جهان اتفاق افتاد. لذا تغييرات و دگرگوني هاي سريع و پيچيده‌ جامعه و تأثير آن بر رشد و توسعه‌ شركت‌ها موجب شد كه مديران توجه خود را به محيط سازمان معطوف گردانند و مفاهيمي مانند سيستم، اقتصاد، برنامه‌ريزي بلند مدت، استراتژي و فرايند مديريت استراتژيك مورد توجه صاحب‌نظران مديريت قرار گيرد. اين مفاهيم و نظريات پاسخ علم مديريت به دگرگوني و تغييرات وسيع اقتصادي واجتماعي بود.
    توجه به محيط، آگاهي از تاثير متغيرهاي محيطي و ارائه‌ چشم اندازي از فعاليت آينده براي سازمان‌ها، لزوم آمادگي براي برخورد با تغييرات مداوم را توجيه مي كند. وجود عدم قطعيت هاي محيطي (Uncertainities) در مسايل سازماني به لحاظ مبهم بودن و طبيعت احتمالي رخدادهاي آتي و آمادگي سازمان‌ها جهت تغيير، برخوردي متفاوت با تغيير، نوع تصميمات‌، عوامل جديد مؤثر بر تصميم‌گيري و قطعيت در مورد تغييرات آينده، توجه به استفاده از مدل مديريت استراتژيك را افزون تر مي كند.

    تعريف مديريت
    در باره‌ تعريف مديريت اتفاق نظر خاصي در دست نيست و صاحبنظران و نظريه پردازان علم مديريت با اهداف و سوگيري‌هاي گوناگون، تعاريف متفاوتي ارائه كرده‌اند.
    - مديريت عبارتست از: هنر انجام كار به وسيله‌ ديگران (فالت،1924).
    - فراگرد تبديل اطلاعات به عمل؛ اين فراگرد تغيير و تبديل را تصميم گيري مي ناميم(فوستر،1967).
    - فراگرد هماهنگ‌سازي فعاليت فردي وگروهي در جهت هدفهاي گروهي (دانلي و همكاران،1971).
    - فراگرد برنامه ريزي، سازماندهي، رهبري و نظارت كار اعضاي سازمان و استفاده از همه‌ منابع موجود سازماني براي تحقق هدفهاي مورد نظر سازمان (استونر و همكاران،1995).
    تعريف عملياتي(Operational definition)، مفهوم مديريت را با رعايت ملاكهاي عيني منوط مي‌سازد. از اين رو، اگر در موقعيتي ملاكهايي شامل فعاليت منظم و سازمان يافته، هدفها، روابط ميان منابع، انجام كار به وسيله‌ ديگران و تصميم گيري برقرار باشد، مي‌توان گفت در آن موقعيت ،مديريت اعمال مي شود (كلاندوكينگ،1972).


    استراتژي
    بد نيست ابتدا به ريشه‌ لغوي استراتژي اشاره شود. واژه‌ استراتژي(Sterategy)از ريشه‌ يوناني strategema به معناي فرمانده‌ ارتش، مركب از stratos به معني ارتش و ago به معناي رهبر گرفته شده است.مفهوم استراتژي ابتدا به معناي فن، هدايت،تطبيق و هماهنگ‌سازي نيروها جهت نيل به اهداف جنگ در علوم نظامي بكار گرفته شد. در جاي ديگر استراژي بدين شكل تعريف مي‌شود: «استراتژي (Strategy) مجموعه اي از اهداف اصلي و سياستها و برنامه هاي كلي به منظور نيل به اين اهداف است به گونه اي كه قادر به تبيين اين موضوعات باشد كه در چه كسب و كاري (Business) و چه نوع سازماني فعاليت مي كنيم و يا مي خواهيم فعاليت نماييم.»
    تعريف ديگري هم از استراتژي مي توان ارائه كرد: « استراتژي يك برنامه واحد ، همه جانبه و تلفيقي است كه محاسن يا نقاط قوت اصلي سازمان را با عوامل و تغييرات محيط مربوط مي سازد و به نحوي طراحي مي شود كه با اجراي صحيح آن از دستيابي به اهداف اصلي سازمان اطمينان حاصل شود».
    سپس نظريه پردازن علم مديريت، استراتژي را چگونگي تخصيص مطلوب منابع كمياب،جهت رسيدن به اهداف اقتصادي تعريف كرده اند. استراتژي تعيين كننده‌ زمينه هاي فعاليت در محيطي پيچيده و پويا و ابزاري است كه به عنصر انساني در يك نظام سازماني حيات بخشيده و افراد را به حركت وا مي‌دارد.آنسوف(‌Ansoff) به عنوان اولين دانشمندي كه استراتژي را به شكل جامع و معنادار توضيح داد، معتقد است كه هر قدر بين اهداف و فعاليت هاي فعلي سازمان سازگاري بيشتري وجود داشته باشد، نرخ رشد و توسعه بزرگتر و منظم تر خواهد بود.
    شاندلر(Chandler,1962) استراتژي را به اين صورت تعريف مي‌كند:
    استراتژي عبارت است از يك طرح واحد، همه جانبه و تلفيقي كه نقاط قوت وضعف سازمان را با فرصت‌ها و تهديدهاي محيطي مربوط ساخته و دستيابي به اهداف اصلي سازمان را ميسر مي‌سازد.
    اندروز(Andrews ،1971)مي‌گويد: استراتژي عبارت است از الگوي منظورها، مقاصد، اهداف، خط مشي‌هاي اصلي و طرحهايي جهت دستيابي به اهداف.
    ميتزبرگ(Mintzberg) تعريف كوتاهي راجع به استراتژي ارائه داده است.از نظر وي استراتژي عبارت است از الگوي به جريان انداختن تصميمات. در حال حاضر نيز در زبان فارسي واژه‌ استراتژي را از نظر لغوي راهبرد معني مي‌كنند.


    مديريت استراتژيك
    مديريت عبارت است از فرايند تضمين دستيابي سازمان به فوايد ناشي از به كارگيري استراتژي‌هاي مناسب.طبق اين بيان، يك استراتژي مناسب مطابق با نيازمندي‌هاي يك سازمان در زمان مشخص تعريف مي‌شود.فرايند مديريت استراتژيك شامل شش گام متوالي و مستمر است:
    1- تجزيه و تحليل محيطي
    2- پايه گذاري جهت‌گيري سازماني
    3- هدف‌گذاري
    4- تعيين و تدوين استراتژي‌ها
    5- بسترسازي و اجراي استراتژي‌ها
    6- كنترل استراتژي‌ها




    همانگونه كه از نمودار برمي‌آيد، يك مدير استراتژيست بايد هم به برنامه‌ريزي و هم به كنترل بپردازد، چرا كه تنها يك غيرمدير بدون برنامه‌ريزي، سعي در كنترل فعاليت‌ها مي‌كند. لذا فرايند مديريت استراتژيك به صورت زير تعريف مي‌شود: «مديريت استراتژيك عبارت است از هنر و علم فرمول‌بندي، اجرا و ارزيابي تصميمات چندبعدي-با تاكيد بر يكپارچه‌سازي عوامل مديريت ، بازاريابي، امور مالي، توليد يا خدمات، تحقيق و توسعه وسيستم‌هاي اطلاعاتي و غيره- جهت رسيدن به اهداف سازماني.»


    - تجزيه و تحليل محيطي:
    - عبارت است از مطالعه‌ محيط سازمان در راستاي شناسايي عوامل محيطي كه بر عملكرد سازمان تاثير به سزايي دارند. مديران هر از چندگاه به منظور درك بهتر رويدادهاي درون سازماني و برون سازماني از يك سو و افزايش تناسب استراتژي‌هاي اتخاذشده با محيط سازماني از سوي ديگر، اقدام به تجزيه و تحليل محيطي مي‌نمايند. يك مدير براي تجزيه و تحليل كارآمد ومؤثر محيط سازماني بايد از ساختار محيط سازمان آگاهي داشته باشد. محيط سازماني معمولاٌ در سه سطح عمومي ، عملياتي و دروني دسته‌بندي مي‌شود.


    - پايه‌گذاري جهت‌گيري‌هاي سازماني:
    اكنون مديران با بهره‌گيري از نتايج تجزيه و تحليل محيطي اقدام به تعيين جهت‌گيري‌هاي سازماني مي‌نمايند. چهار عنصر اساسي در همين راستا «ماموريت سازماني» (organizational mission )، «چشم انداز سازماني» (Organizational Vision)، «ارزشهاي سازماني» ( Organizational Values) مي‌باشند.اين سه مفهوم به منزله‌ اتصال دهنده‌ عناصر سازماني بوده، بيانگر ماهيت، چگونگي و نحوه‌ جهت‌گيري‌هاي سازماني هستند.
    مأموريت، معادل فلسفه‌ وجودي، ارزش ها، به منزله‌ اصول اعتقادي ديرپا و اساسي و چشم انداز، حكم تصوير زنده‌ سازمان در آينده اي تعريف شده را دارد. اما وقتي دو يا چند نفر گرد هم مي‌آيند تا با يكديگر همكاري كنند، به تلاش مضاعفي براي رسيدن به اين موارد نياز است. براي اينكه يك گروه بتواند بهينه عمل كند، مي بايست به ارجحيت‌ها، اولويت ها، دغدغه ها و ذهنيات همگي آنها توجه شده باشد. به عبارت ديگر يك مدير استراتژيست مي بايست براي ايشان شرايطي را فراهم آورد كه افراد بتوانند عقيده‌ها و تصميمات خود را در مورد ارزشها، مأموريت و چشم انداز خود و سازمان با هم مبادله كنند.


    - هدف گذاري:
    براي كلمه‌ « هدف»(objective) در متون مديريتي تعابير بسياري وجود دارد و البته در خارج از كتب مديريتي نيز به معناي مختلفي استفاده مي شود. حتي شايد بتوان ادعا كرد كه در مورد آن بيش از هر مفهوم برنامه ريزي بحث و نظر وجود داشته است. تعريف اسكات (scott) از هدف به شرح زير است:
    « اهداف» ، بيان كننده‌ منظور (purpose) برنامه ريزي در طرح ها و برنامه ها هستند.آنها در چارچوب فرايند برنامه ريزي تدوين شده، ايده هاي مبهم و تجربي را به منظورها و نتايج مشخص تبديل مي‌كنند. هدف‌گذاري جزء لاينفك يك برنامه‌ريزي است ، اگرچه ممكن است اهداف به صورت نا آگاهانه تعريف شده باشند.
    اهداف سازماني مقاصدي هستند كه سيستم مديريت باز در جهت آنها حركت مي كند. ورودي ها، فرايندها و خروجي‌هاي يك سازمان همگي در راستاي رسيدن به اهداف عمل مي كنند. اهداف سازماني مناسب منعكس كننده‌ منظور يك سازمان هستند. به عبارت ديگر مستقيما ً از مأموريت سازمان منتج مي شوند. سازمان ها براي منظورهاي متفاوتي وجود دارند و بنا براين داراي اهداف خاصي هستند.
    «آنسوف» به اهداف به منزله‌ ابزارهاي تصميم گيري خاصي نگاه مي كند كه مديريت را به سمت ارزيابي عملكرد سازمان در رسيدن به منظورها سوق مي‌دهد. طبق نظر « دراكر» هر سازمان مي تواند اهداف متعددي داشته باشد. در اين راستا از ديدگاه «هامبل» (Humble) مديريت بر يك سازمان ميسر نيست، مگر با مديريت بر اهداف سازمان، شامل برنامه ريزي براي رسيدن به اهداف مورد نظر، اجراي فعاليت‌هايي در راستاي رسيدن به اهداف مورد نظر، بررسي نحوه‌ عملكرد در رسيدن به اهداف و در نهايت اقدام اصلاحي براي دستيابي كارآمد و اثربخش‌تر به اهداف سازماني اين نظريه امروزه به عنوان «مديريت ازطريق اهداف» يا‹Management by objective-MBO› مطرح است.


    - تعيين و تدوين استراتژي ها:
    مديران پس از تجزيه و تحليل محيط، تعيين جهت گيري سازماني و تعريف مأموريت، ارزشها، چشم انداز و اهداف سازماني آماده‌ تعيين استراتژي هاي سازماني مي باشند. تعيين استراتژي عبارتست از فرآيند تعيين زمينه هاي عملكرد مناسب جهت دستيابي به اهداف سازماني در راستاي مأموريت و فلسفه‌ وجودي سازمان. به عبارت ديگر استراتژي‌ها مي‌بايست تحليل‌هاي محيطي را منعكس كرده و منتج به رسيدن به مأموريت و اهداف سازماني شوند. روشها و مدلهاي تعييين استراتژي به تبع مديريت استراتژيك، ازيك تكنيك و دستورالعمل خاص پيروي نكرده، هريك حاوي يك مفهوم و يك بينش هستند. در اين راستا مدل‌هاي برنامه ريزي استراتژيك بسياري موجود مي باشند كه انتخاب آنها با توجه به ماهيت شركت، وضعيت صنعت مربوطه و شرايط محيطي صورت مي پذيرد. بنابراين مي‌توان ادعا كرد كه در هر شركتي كه مديريت استراتژيك پياده شده است، يك مدل برنامه‌ريزي استراتژيك منحصر به فرد به كار رفته است كه در آن عملاً از يك يا چند مدل برنامه ريزي استراتژيك كلاسيك استفاده شده است.


    - بسترسازي و اجراي استراتژي ها:
    بسترسازي و اجراي استراتژي ها پنجمين مرحله از فرايند مديريت استراتژيك است كه استراتژي هاي تدوين شده را به مرحله‌ اجرا مي گذارد. اما بسترهاي كارآمدي كه مديران بنا نهاده اند، بدون يك اجراي منظم و برنامه ريزي‌شده عملاً بي‌فايده است. جهت اجراي موفقيت آميز استراتژي ها به چهار مهارت بنيادين نياز است:
    الف) مهارت تعامل (Intracting skill) : كه عبارتست از توانايي اداره كردن افراد طي اجراي استراتژي. مديراني كه ترس ها و نااميدي هاي سايرين در رابطه با اجراي يك استراتژي جديد را درك مي كنند، آمادگي اين را دارند كه بهترين اجرا كننده باشند. اين مديران تأكيدشان بر اعضاي سازمان و گفتگو براي يافتن بهترين روش به اجرا درآوردن استراتژي است.
    ب) مهارت تخصيص(Allocating skill) :كه عبارتست از توانايي تهيه و تدارك منابع سازماني ضروري براي اجراي يك استراتژي. مجريان موفق استراتژي ها داراي استعداد زيادي در برنامه ريزي امور، بودجه بندي مالي و زماني و تخصيص ساير منابع بحراني مي باشند.
    ج) مهارت نظارت monitoring skill) ) :كه عبارتست ار توانايي استفاده از اطلاعات براي مشخص كردن اين امر كه آيا مانعي بر سر اجراي استراتژي به وجود آمده است يا خير.
    مجريان استراتژي ها در صورتي موفق مي‌شوند كه سيستم‌هاي بازخور اطلاعاتي بوجود آورند و پيوسته از وضعيت اجراي استراتژي ها گزارش بگيرند.
    د) مهارت هاي سازمانده(Organising skill): كه عبارتست از توانايي ايجاد يك شبكه از افراد در سرتاسر سازمان كه مي توانند به هنگام بروز مشكل در اجراي استراتژي، به حل آن مشكل كمك كنند. مجريان موفق اين شبكه را طوري طراحي مي كنند تا افراداي را كه در بر مي‌گيرند، بتوانند از عهده‌ انواع خاصي از مشكلات قابل پيش بيني برآيند.
    به طور كلي، اجراي موفقيت آميز يك استراتژي نيازمند افراد كارآمد، تخصيص منابع موردنياز، نظارت بر روند اجرا و حل به موقع مشكلات برخاسته طي اجرا مي باشند و شايد بتوان گفت كه تجربه ثابت كرده است كه دانستن اينكه چه افرادي مي توانند مشكلات را حل كنند و قادرند به محض بروز مشكلات به رفع آنها بپردازند، از مهمترين ضروريات مي باشد.


    - كنترل استراتژي‌ها:
    كنترل استراتژي به عنوان آخرين گام مديريت استراتژيك، شامل نظارت و ارزيابي فرايند مديريت استراتژيك به عنوان يك كل بوده، نقش تضمين عملكرد مناسب اين فرايند را دارا مي باشد. كنترل تمامي ابعاد تجزيه و تحليل محيطي، پايه‌گذاري جهت گيري هاي سازماني، تعيين و تدوين استراتژي ها، اجراي استراتژي ها، حتي نحوه‌ كنترل استراتژي ها را در بر دارد. شايان ذكر است كه جهت اجراي استراتژي ها مي بايست آنها را به تاكتيك و برنامه هاي عملي مربوطه تقسيم نمود. پرواضح است كه استراتژي ها قابل كنترل نمي باشند، مگر اينكه برنامه هاي عملي مربوطه اجرا و كنترل شوند.
    در رويكرد استراتژي يك اصل قوي و بدون تغيير وجود دارد و آن تمركز است. اگر بخواهيم در همه‌ كارها قوي باشيم، در هيچ كاري قوي نخواهيم بود. اين اصل ناشي از محيط رقابتي و محدوديت است و اصولاً استراتژي زاييده‌ اين دو عامل است.
    روند تكامل استراتژي در بستر رويكردهاي مختلف تحقق يافته است و رويكرد استراتژي را حاصل يك فرايند تحليلي و قاعده‌مند مي‌دانند.درون مايه‌ اصلي اين روشها تنظيم عوامل دروني(نقاط ضعف، نقاط قوت) و عوامل دروني (فرصتها و تهديدها) به منظور بهره‌مندي از منابع نهفته در فرصت‌ها (يا اجتناب از زيان‌هاي نهفته در تهديدها) است.
    رويكرد تجويزي، ذهن انسان را در قالب يك فرايند گام به گام به پيش مي‌برد و اين خود مانع بزرگي براي پرواز ذهن به اوج خلاقيت‌ها مي‌باشد.
    طرفداران رويكرد توصيفي، شيوه‌ تحليلي در تدوين استراتژي را مردود دانسته و بر اين باورند كه فرايندهاي گام به گام از پيش تعريف شده نمي‌توانند ما را به تصميمات درست استراتژيك هدايت كنند. يك استراتژي بديع، خلاق و اثربخش الزاماً از روشهاي قاعده‌مند حاصل نمي‌شود. «گري هامل » 5 توصيه‌ اساسي را در فراهم كردن زمينه‌ خلق استراتژي اثربخش پيشنهاد مي‌كند: پيشنهادهاي جديد، گفتگوهاي جديد، احساسات جديد، ديدگاههاي جديد و تجارب جديد.
    ‌استراتژي‌ به‌ دو بخش‌ اصلي‌ تفكيك‌ مي‌شود: فرصت‌يابي‌ استراتژيك، راهيابي‌ استراتژيك. فرصت‌يابي‌ استراتژيك‌ معمولاً‌ از ملاحظه‌ يك‌ پديده‌ آغاز شده‌ و به‌ درك‌ فرصتهاي‌ استراتژيك‌ مي‌انجامد. راهيابي، راهكارهاي‌ استراتژيك‌ براي‌ دستيابي‌ به‌ منافع‌ استراتژيك‌ را مشخص‌ مي‌سازد. براي‌ راهيابي‌ استراتژيك‌ دو رويكرد كلي‌ وجود دارد: قاعده‌روي‌ و قاعده‌شكني. قاعده‌روي‌ به‌ تلاش‌ براي‌ يافتن‌ راهكارهايي‌ اطلاق‌ مي‌شود كه‌ برمبناي‌ قواعد حاكم‌ شكل‌ گرفته‌اند. در رويكرد قاعده‌شكني، براي‌ حل‌ گلوگاه‌ استراتژيك، تغيير قواعد موجود به‌ قاعده‌اي‌ كه‌ شانس‌ استفاده‌ از فرصت‌ را براي‌ سازمان‌ افزايش‌ دهد مورد توجه‌ قرار مي‌گيرد.
    ‌استراتژي‌ برنامه‌ نيست‌ ولي‌ براي‌ ظهور، رشد و اثربخشي‌ نيازمند برنامه‌ است. هيچ‌ سازماني‌ را نمي‌توان‌ صرفاً‌ با استراتژي‌ اداره‌ كرد. برنامه‌ريزي، زيربناي‌ ادارة‌ سازمان‌ها است. «استراتژي» و «برنامه» دو ابزار مديريتي‌ مكمل‌ يكديگر هستند. ساختار تحليلي‌ استراتژي‌ از سه‌ بخش‌ اصلي‌ تشكيل‌ مي‌شود: فرصت‌يابي‌ استراتژيك، تحليل‌ گلوگاه، راهيابي‌ استراتژيك. اين‌ ساختار روند تكوين‌ استراتژي‌ را بيان‌ مي‌كند. در رويكرد استراتژي‌ اثربخش، هيچ‌ الگوريتمي‌ براي‌ دستيابي‌ قطعي‌ به‌ يك‌ استراتژي‌ وجود ندارد. درعوض‌ اين‌ ايجاد بصيرت‌ نسبت‌ به‌ چگونگي‌ تكوين‌ استراتژي‌ است‌ كه‌ استراتژيست‌ را در جهت‌ بهره‌برداري‌ از تفكر استراتژيك‌ خود هدايت‌ مي‌كند.
    مديريت استراتژيك ، فرايند تصميم گيري است كه جهت هاي دراز مدت سازمان و همچنين اجراي آن تصميمات را معين مي سازد. مديريت استراتژيك فرايندي است كه به وسيله آن مديران براي دراز مدت فعاليت هاي سازمان را تعيين كرده ، اهداف عملياتي ويژه اي را مشخص و استراتژي هاي نيل به اين اهداف را با توجه به شرايط داخلي و خارجي طراحي و برنامه هاي عملي براي اجراي استراتژي‌ها را انتخاب مي كنند. مديريت استراتژيك فرايندي پويا است، زيرا هر بخش از اين فرايند ، پرسشي اساسي را به دنبال خواهد داشت. آيا بايد به همين ترتيب ادامه داد و يا نياز به تغيير وجود دارد؟ تغيير در موقعيت سازمان‌ها (محيط داخل و خارج) و ا’فت و خيز عملكرد مالي آنها ، نيروهاي فشار هميشگي براي تغيير و تنظيم مجدد استراتژي‌ها هستند. به بيان ديگر مديريت استراتژيك با تصميم گيري راجع به استراتژي و برنامه ريزي چگونگي به اجرا درآوردن آن در ارتباط است و مي توان سه عنصر عمده براي آن در نظر گرفت. نخست ، تجزيه و تحليل استراتژيك كه طي آن استراتژيستStrategist) ) به دنبال درك موقعيت استراتژيك سازمان است. دوم ، مرحله انتخاب استراتژيك است كه با فرموله كردن راه‌هاي عملي ممكن ، ارزيابي و انتخاب بين آنها سر و كار دارد و در نهايت اجراي استراتژي است كه به برنامه ريزي و چگونگي اجراي استراتژي برگزيده مربوط مي شود. هر چند در عمل اين مراحل شكل خطي ندارند و در ارتباط با يكديگر و به موازات هم انجام مي گيرند. به عنوان مثال ممكن است يك شيوه ارزيابي استراتژي با اجراي آن شروع شود.
    اهدافي كه به مديريت ارشد در مديريت استراتژيك كمك مي‌كنند عبارتند از:
    - ديدگاهي استراتژيك در مورد تجارت داشته باشيم.
    - درك بهتري از محيط رقابتي بيافرينيم.
    - روشهاي گوناگون مديريت را درك كنيم.
    - اخلاق مديريتي را گسترش دهيم.
    - وجوه كليدي فرهنگ و چگونگي تاثير آن بر تصميم‌گيري را درك كنيم.
    به اين ترتيب ، انتخاب و اجراي استراتژيك توأمان صورت مي گيرد. همچنين احتمال دارد تجزيه و تحليل استراتژيك يك فعاليت مداوم باشد كه در نتيجه با اجراي آن تداخل خواهد داشت. لكن مديران براي موفقيت در سيستم هاي برنامه‌ريزي مي بايست همواره به تمايزهاي بين برنامه‌هاي استراتژيك و برنامه‌هاي عملياتي توجه داشته باشند. اين تمايزها به شرح زير مي باشند:
    1- از آنجا كه مديران ارشد نسبت به مديران مياني معمولاً درك كلي بهتري از سازمان دارند و مديران مياني نسبت به مديران ارشد از جزئيات عمليات روزمره‌ سازمان بيشتر مطلع هستند، برنامه‌هاي استراتژيك معمولاً توسط مديريت ارشد و برنامه‌ عملياتي توسط مديريت مياني تدوين مي شوند.
    2- برنامه ريزي استراتژيك در كنار تجزيه و تحليل آينده مطرح است؛ در حالي كه برنامه ريزي عملياتي به تجزيه و تحليل عملكرد روزمره‌ سازمان برمي‌گردد؛ لذا گردآوري داده هاي پايه براي برنامه ريزي استراتژيك به مراتب مشكل تر از گردآوري داده براي برنامه ريزي عملياتي است.
    3- از سوي ديگر از آنجا كه برنامه هاي استراتژيك مبتني بر پيش بيني آينده و برنامه هاي عملياتي مبتني بر شرايط موجود در يك سازمان مي باشند، غالباً برنامه هاي عملياتي نسبت به برنامه هاي استراتژيك مشروح تر مي باشند.
    4- برنامه ريزي استراتژيك متمركز بر بلند مدت و برنامه‌ريزي متمركز بر كوتاه مدت است. به عبارت ديگر برنامه‌ريزي استراتژيك در دوره‌ زماني بلندتري نسبت به برنامه ريزي عملياتي مصداق پيدا مي كند.
    در دنياي امروز، مديريت خوب لزوماً به معناي مديريت خوب استراتژي است. برخورداري از بينش استراتژيك در رويارويي با مقوله مديريت و فراگيري آن كه چگونه‌ مي توان ابزار تجزيه و تحليل استراتژيك را در تنظيم و بر اجراي استراتژي به كار گرفت، مديران را با چشم اندازهاي جديدي براي رهبري سازمان‌هاي خود مواجه مي سازد. مسايل مربوط به حركات استراتژيك جديد و پياده كردن صحيح آنها در داخل سازمان‌ها، اولويت هاي مهمي را در دستور كار مديران به خود اختصاص مي‌دهد. تجزيه و تحليل استراتژيك رسمي و مرور سالانه استراتژي از جمله فعاليت‌هاي استاندارد در اغلب شركت هايي است كه مديران حرفه اي آنها را اداره مي كنند. در حال حاضر بخش چشمگيري از ادبيات نوين مديريت را مفاهيم استراتژيك ، تفكر استراتژيك، روشهاي تجزيه و تحليل استراتژيك و ديگر مباحث مربوط به سازگار كردن عمليات داخلي موسسه با نيازمندي هاي استراتژيك، تشكيل مي دهد. از اين رو شناخت ماهيت مديريت استراتژيك و اجزاي آن براي همه كساني كه مي خواهند به گونه اي قدم در وادي مديريت گذارند ، ضرورت دارد.


    مزاياي مديريت استراتژيك :
    پژوهشهاي انجام گرفته ، مزايايي را براي تفكر استراتژيك و تعهد عميق به فرايند مديريت استراتژيك قايل است، از جمله تفكر و تعهد استراتژيك :
    1- سطوح مختلف مديريت سازمان را در تعيين اهداف، هدايت و راهنمايي مي‌كند.
    2- شناسايي و پاسخگويي به موج تغييرات، فرصتهاي جديد و تهديدات در حال ظهور را تسهيل مي كند.
    3- منطق مديريت را در ارزيابي نياز به سرمايه و نيروي كار تقويت مي سازد.
    4-كليه تصميم گيري‌هاي مديران در زمينه‌ استراتژي را در كل سازمان هماهنگ مي نمايد.
    5- سازمان را قادر مي سازد كه موقعيت واكنشي (Reactive) خود را به وضعيت كنشي وآينده ساز (Proactive) تبديل كند.
    مزاياي فوق به سازمان‌ها توانايي آن را مي بخشد كه به جاي آن كه صرفاً پاسخگوي نيروهاي رقابتي بوده و در مقابل شرايط متغير حاكم بر خود واكنش نشان دهند، خود بر آنها تأثير گذارند.

  7. #7
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2009/07/27
    نوشته ها
    8,031

    پیش فرض

    چکیده:

    مهندسی مجدد به معنی باز اندیشی بنیادین و طراحی مجدد ریشه ای فرآیندها به منظور دستیابی به بهبود چشمگیر در معیارهای مهم عملکرد از قبیل، هزینه، کیفیت و سرعت و قدرت است.

    این مفهوم توسط مایکل همر در سال 1990 معرفی گردید و مورد استقبال بیشتر مدیران در سراسر دنیا قرار گرفت. این رهیافت نوین بهبود های چشمگیری را در معیارهای عملکردی سازمانها نوید می داد، اما در عمل پیاده سازی با مشکلات متعدد روبه رو گردید و حدود 70 درصد پروژه های مهندسی مجدد بدون دستیابی به نتایج مورد انتظار با شکست مواجه شدند.

    این مقاله با بررسی عوامل موفقیت و شکست پروژه های مهندسی مجدد، ویژگیها و مهندسی مجدد، ما را با متدولوژی های مهندسی مجدد آشنا کرده و تفاوت طراحی مجدد و مهندسی مجدد را بیان نموده و همچنین به نقش فن آوری اطلاعات درمهندسی مجدد اشاره ای می نماید.


    کلید واژه: مهندسی مجدد،مدیریت استراتژیک



    مقدمه:


    حیطه جدید مهندسی مجدد به دنبال بهبود عملکرد است و این کار را با تجدید طراحی بنیادی و ریشه ای سازمان انجام می دهد.

    در دهه 1980 در بیشتر سازمانهای اقتصادی آمریکا یک نارضایتی فراگیر به علت عدم حصول ارزش افزوده بالا رفتن از فن آوری اطلاعات حاکم شد. این شرکتها با اینکه سرمایه عظیمی برای توسعه فن آوری اطلاعات صرف کرده بودند، اما این سرمایه گذاری تاثیر چندانی در افزایش بهره وری و بهبود عملکرد آنان نداشت.

    برای حل این مشکل نظریه های نظریه های متفاوتی از سوی کارشناسان و متخصصان ارائه گردید که مهمترین آنها توسط مایکل همر بیان شد. براساس این نظریه سه نیرو بصورت جداگانه و نیز مشترک شرکتهای امروزی را به گونه ای روز افزون به به سرزمینی هدایت می کنند که به چشم مدیران و دست اندرکاران آن، هراس انگیز و نا آشنا می نماید. این سه نیرو عبارتند از مشتریان، رقبا و تغییرات. در این دنیای دگرگون شده اصول «تقسیم کار» وضع شده توسط آدام اسمیت که محور سازماندهی شرکتها بود و دیگر کارساز نیست و لذا برای شرکت ها سودآور و ضروری نیست تا کار خود را بر پایه این اصول سازمان دهند. ساختار وظیفه گرا در دنیای کسب و کار امروز غیر موثر بوده و منسوخ است. شرکت ها باید اینک بر گرد محور فرایند سازماندهی شوند. [1]

    به عقیده همر نظریه مهندسی مجدد فرایندهای کسب و کار به اندازه اندیشه های آدام اسمیت در زمان خودش، انقلابی و دور از دسترس می نماید.


    تعاریف

    مهندسی مجدد به معنی باز اندیشی بنیادین و طراحی مجدد ریشه ای فرآیندها به منظور دستیابی به بهبود چشمگیر در معیارهای مهم از قبیل هزینه، کیفیت، سرعت و خدمات است[1].

    طراحی مجدد ریشه ای و سریع فرایندهای استراتژیک و ارزش افزایی کسب و کار و سیستمها، سیاستها و ساختارهای سازمانی پشتیبان آنها به منظور بهینه سازی جریان کارها و افزایش بهره وری در یک سازمان.[3]

    مجموعه کارهای یک سازمان برای تغییر فرایندها و کنترل درونی خود انجام می دهد تااز ساختار سنتی عمودی و سلسله مراتبی به ساختاری افقی، میان فعالیتی، مبتنی بر تیم و سطح تبدیل شود که در آن همه پردازشها برای جلب رضایت مشتریان صورت می گیرد. [2]

    مهندسی مجدد یک فلسفه بهبودی است که هدفش دستیابی به بهبودهای مرحله ای در عملکرد به طراحی مجدد فرآیندها است و در این طراحی مجدد سازمان می کوشد فعالیت ها ارزش افزا را به حداکثر و دیگر فعالیت ها را به حداقل برساند این رهیافت می تواند در سطح یک فرایند منفرد و یا در کل سازمان بکار گرفته شود.[4]

    مدیریت استراتزیک: هنر و علم تدوین،اجرا وارزیابی تصمیمات وظیفه ای چندگانه که سازمان را قادر میسازد به هدفهای بلند مدت خود دست یابد. (فرد آر.دیوید،ص24)



    تاریخچه مهندسی مجدد:

    پیش زمینه مهندسی مجدد طرح مطالعاتی مدیریت در دهه نود دانشگاه انستیتوی تکنولوژی ماساچوست ( MIT ) بوده است. کایکل همر نخستین نظریه پردازی است که مفهوم مهندسی مجدد مطرح کرده است؛ او با مقاله اتوماسیون کارساز نیست فعالیت های زاید را حذف کنید در ممجله Harvard Business Review در سال 1991 مهندسی مجدد را به جهان دانش مدیریت معرفی کرد سپس کتاب مهندسی مجددد، منشور انقلاب سازمانی رابه کمک جیمز چمپی در سال 1993 نوشت و مهندسی مجدد را در قالب یک تئوری تشریح کرد.

    مهندسی مجدد مشهورترین و جنجال بر انگیزترین نظریه مدیریتی در طول سالهای اخیر بوده است. مهندسی مجددد اصل مشهور و چند صد ساله آدام اسمیت درموردتقسیم کار را به آسانی نقض کرد. مباحث بسیاری از سال 1991 در خصوص بازسازی سازمان و مدیریت مطرح بود مثل بهبود سازمان مدیریت، مدیریت تغیر، کایزن، مدیریت کیفیت فراگیر، نوآوری و غیره که مدیران و نظریه پردازان مدیریت را به خود مشغول کرده بود؛ اما آنچه که مهندسی مجدد را از سایر متدهای مدیریتی پیش از خود متمایز ساخت و آن را به بعنوان یک تئوری انقلابی در سازمانها و مباحث مدیریتی مطرح کرد، شیوه بدیع مهندسی مجدد بود که براساس بررسی و اصلاح فرآیند طرح ریزی می شد[6].



    قواعد مهندسی مجدد:

    اصول و قواعدی که همر و چمپی برای مهندسی مجدد ارائه کردند به شرح زیرند:

    1.براساس نتایج سازماندهی کنید، نه بر اساس فعالیت ها.

    2. آنهایی که از فرایند استفاده می کنند ارجح هستند نه خود فرآیند.

    3. آنهایی که تولید اطلاعات میکنند بیشتر مورد توجه باشند تا فرآیند پردازش اطلاعات

    4. با منابعی که از لحاظ جغرافیایی پراکنده هستند به صورتی رفتار کنید که انگار ترکیبی از سازمانهای متمرکز و غیر متمرکز هستند.

    5. فعالیت ها را با نظمی طبیعی به هم بپیوندید و آنها را به صورت موازی انجام دهید.

    6. اطلاعات را یکبار و آن هم از محل تولید آن بگیرید.

    7. تا حد امکان شغلها را ترکیب کنید تا جایی که مدیران کارگشا و گروههای کارگشا پدید بیایند.

    8. برای هر موقعیت فرآیند مناسب آن را پدید آورید.

    9. کار را د رجایی انجام دهید که منطقی است، بویژه تصمیم گیری، پردازش اطلاعات و بررسی کنترل را بعنوان بخشی از فرآیند در نظر بگیرید.

    ویژگی ها و مزایای مهندسی مجدد:

    در تعریف مهندسی مجدد از اهمیت کارکردی آن و نقش رو به گسترش مهندسی مجدد در دنیای امروز بحث کردیم در این قسمت چند نمونه از مزایا و ویژگی های مهندسی مجدد را بر می شمریم.

    1..یکپارچگی مشاغل: اساسی ترین وجه مشترکی که در اثر مهندسی مجدد پیدا می شود حذف خط مونتاژ است بسیاری از مسائل وظایف مشخص گذشته د رهم ادغام و یکی می شوند د رهمه سازمانهایی که به مهندسی مجدد دست می زنند، وظایف جداگانه خدمت به مشتری، در یک پشت گرد آمده و مسئول مشخصی در آن مشغول به کار می شود.

    2. افزایش رضایت مشتری: از طریق کاهش زمان فرآیندّ بهبود کیفیت کالا، خدمت و کاهش قیمت محصول.

    3. افزایش سودآوری: در نتیجه کاهش هزینه ها، افزایش کارایی منابع سازمان بهبود روشها و فرآیندهای انجام کار و حذف خواب سرمایه.

    4. افزایش رضایت شغلی کارکنان: به واسطه کار تیمی دادن اختیارات بیشتر به کارکنان و غنی شدن شغل، حذف موانع وظیفه کنترلهای غیر ضروری.

    5. بهبود عملکرد مدیران: با واگذاری مسئولیت انجام وظایف عملیاتی به سطوح پاین تر، فرصت بیشتری برای پرداختن به مسائل استراتژیک سازمان برای مدیران حاصل می شود، دستیابی دقیق و سریع به اطلاعات برایشان امکان پذیر می گردد. با مسطح شدن سازمان به پایین ترین لایه سازمان نزدیک شده و میتوانند مسائل را از نزدیک لمس کنند.

    6. کارمند محوری: شرکتهای مهندسی مجدد را بکار بسته اند فرآیندهای کار را نه تنها بصورت افقی بلکه بصورت عمودی به یکدیگر فشرده اند. فشردگی عمودی ساختار شرکت بدین معنی است که کارکنان شرکت دیگر نیاز ندارند تا مانند گذشته برای کسب تکلیف همواره بسوی بالایی هرم مدیریت بنگرند اینک فرایند کار در دستیابی به هدف به تاخیر کمتر، هزینه کمترپاسخ گویی بهتر و سریع تر به مشتری و تواناتر شدن کارکنان د رانجام مسئولیت هایشان خلاصه می شود.

    7. کاهش موارد اختلاف: یکی دیگر از امتیازات مهندسی مجدد، کاستن از موارد حل اختلاف است، در این فرآیند تماسها و دریافت اسناد گوناگون از بیرون به کمترین اندازه می رسد و در نتیجه امکان ایجاد اختلاف و برخورد کمتر می شود.

    اگر چه فواید مهندسی مجدد روشن است اما این به آن معنا نیست که راه دستیابی به آنها واضح و بدیهی باشد، بلکه متاثر ازنیاز به تغیر ریشه ای، نیاز به تفکر مجدد درمورد کسب و کار، ممکن است متدولوژی خاصی را برای اجرای آن برگزینیم

    عوامل موفقیت و شکست پروژه های مهندسی مجدد:

    پیرو انتشار مفاهیم اساسی مهندسی مجدد توسط همر ( 1990) و دانپورت و شرت ( 1990) بسیاری از سازمانها کسب منافع زیادی را از محل اجرای موفقیت آمیز پروژه های مهندسی مجدد گزارش کردند با این حال علی رغم رشد چشمگیر مفاهیم مهندسی مجدد همه سازمانهایی که اجرای آن را شروع کردند به نتایج مورد نظر دست نیافتند بطوری که همر و چمپی تخمین زده اند که حدود 70 درصد سازمانها به نتایج چشمگیر مورد انتظار نرسیدند.

    در بیشتر مطالعات و مقالات به تعریف چیستی ( WHAT ) مهندسی مجدد پرداخته شده است تا به چگونگی (HOW) اجرای آ. در حالیکه خطر عدم موفقیت بیشتر در روش انجام کار یعنی چگونگی آن نهفته است. [2]

    آبلنسکی (1994) اکثر تجربه های ناموفق در فرآیند مدیریت تغییر را ناشی از پنج گروه از داقهای میدانه که معمولاٌ درمسیر این کار قرار دارند:

    1.درک نکردن کامل و جامع منطق تغییر توسط سازمان و کارکنان.

    2. عدم برنامه ریز جامع و دقیق برای تغییر.

    3. نداشتن مدیریت صحیح و مطلوب بر پویاییهای انسانی.

    4. استفاده نکردن صحیح از سیستمهای مناسب کنترل و ارزیابی خود برنامه مهندسی مجدد د رعمل.

    5. بزرگتر بودن میزان درد تغییر درد موضع موجود و منافع حاصل از ایجاد تغییر.

    آشنایی با متدولوژی مهندسی مجدد

    از آنجا که نظریه مهندسی مجدد نظریه نسبتاٌ جدیدی برای بهبود کسب و کار است، روشها و رویکردهای آن همچنان در حال توسعه اند و از آنجا که کاربرد مفاهیم مهندسی مجدد می تواند مدلهای مختلفی به خود بگیرد متدولوژی های آن نیز از یکدیگر متمایزند زیرا تاکید بر روی برخی فاکتورها در یک پروژه مهندسی مجدد تا پروژه دیگر فرق خواهد داشت.

    رویکردها و متدولوژی های متفاوتی توسط محققان برای مهندسی مجدد ارائه شده است که می توان دسته بندی هایی مختلفی برای آنها درنظر گرفت. یک روش برای دسته بندی پروژه های مهندسی مجدد، چگونگی تاکید و تمرکز آنها بر روی فاکتورهای از قبیل، فناوری اطلاعات استراتژی، مدیریت کیفیت، عملیات و منابع انسانی است.

    یک روش دیگر چگونگی نگرش متدولوژی به ماهیت ابداعی مهندسی مجدد و ذاتی بودن آنها است به عنوان مثال هامر و چمپی درجه وابستگی مهندسی مجدد به خلاقیت، ابداع و تفکر نو را بسیار بیشتر از وابستگی به تجربیات جاری و گذشته می داند، چنانچه معتقدند برای مهندسی مجدد، سازمان می بایست در یک صفحه سفید آغازی دوباره داشته باشد. با چنین نگاهی تعریف یک رویکرد ساخت یافته برای مهندسی مجدد غیر ممکن است.

    از طرف دیگر افرادی چون دانبورت، شورت، هاریسون و ضرری معتقد به تعریف چارچوبی مشخص برای مهندسی مجدد هستند و استفاده از تجربیات د رمهندسی مجدد را لازم دانسته و معتقدند برای انجام پروژه مهندسی مجدد ارائه طرحها و برنامه های کاری به همراه آموزش و انگیزش افراد الزامی است. دراینجا تلاش می شود تا برخی از متدولوژی ساخت ایفته بطور خلاصه شرح داده شود، بطورکلی متدولوژی مجموعه ای سازمان یافته از روش های تکنیک و ابزارهاست که به منظور دستیابی به اهداف از پیش تعین شده توسعه یافته است.

    برای اجرای مهندسی مجدد متدولوژی های ساخته یافته بیساری پیشنهاد شده است که اغلب آنها اجرای مشترکی داشته و اجرای مهندسی مجدد بعنوان پروژه ای که در سازمان از بالا به پایین تعریف می شود نشان میدهند متدولوژی های معروف مهندسی مجدد عبارتند از:

    1.متدولوژی مهندسی مجدد کلین ( Keline 1994 )

    گامهای آن عبارتنداز:

    الف) آماده سازی:

    دراین گام اعضای پروژه مهندسی مجدد سازماندهی و فعال می شوند.

    ب) تشخیص:

    توسعه مدلهای مشتری مدار برای فرآیندهای کسب و کار.

    ج) انتخاب:

    انتخاب فرآیندها برای مهندس مجدد و تنظیمات لازم جهت طراحی مجدد.

    د) راه حل:

    تعریف نیازهای فنی برای فرآیندهای جدید و توسعه جزئیات برنامه اجرایی.

    ر) انتقال:

    اجرای مهندسی مجدد.

    2: متدولوژی مهندسی مجدد فیوری ( Fury 1993 )

    الف) تشخیص نیازهای مشتری و تنظیم اهداف

    ب) اندازه گیری و نقشه کردن فرایندهای موجود.

    ج) تجزیه و تحلیل فرآیندهای موجود.

    د) الگوبرداری از بهترین عملکرد.

    ر) طراحی فرآیندهای مجدد.

    ه) اجرای فرآیندهای باز مهندسی شده.

    3: متدولوژی مهندسی مجدد جوهانسون ( Gohansson 1993 )

    الف) کشف: تنظیم استراتژی و چشم انداز برای کسب و کار.

    ب) طراحی مجدد: طراحی مجدد کلیه فعالیتها، مهارتها و فرآیندها.

    ج) تحقق: تکنیک های مدیریت تغیر، سازماندهی تیم مهندسی مجدد، ارتباطاات، اندازه گیری عملکرد و مدیریت تغییر.

    4: متدولوژی مهندسی مجدد پتروزو و استبر ( Stepper and petrozzo 1994 )

    الف) کشف: تشخیص مساله، تنظیم اهداف، تشخیص فرآیندها برای طراحی مجدد و شکل دادن تیم مهندسی مجدد.

    ب) جستجو و جمع آوری: تجزیه و تحلیل فرآیند، مستندسازی، الگوبرداری و تشخیص نیازهای فن آوری اطلاعات.

    ج) نوآوری و ساخت: تفکر مجدد در خصوص فرآیندها.

    د) سازماندهی مجدد، آموزش مجدد و ابزار سازی مجدد: اجرای فرآیندهای جدید و آموزش فن آوری نوین

    تفاوت طراحی مجدد و مهندسی مجدد چیست؟

    واژه های طراحی مجدد (Redesign ) و مهندسی مجدد ( Reengineering ) گاهی اوقات به جای یکدیگر بکار می روند. اگر نتایج مورد نظر این دو ظاهراٌ یکسان به نظر می رسند. اما این دو واژه تفاوت زیادی با یکدیگر دارند؛ فرایند طراحی مجدد روش سیستماتیک که در صدد تسحیل و ساده کرده فرآیندهای فعلی شرکت است در حالیکه مهندس مجدد فرایندهای جدیدی ایجاد می نماید و باعث تغییرات ریشه ای و نوآورانه در شیوه های کسب و کار می گردد، کارشناسان معتقدند که طراحی مجدد فرآیند هنگامی اتفاق افتاده است که ده الی بیست درصد جریان کار تغییر یابد و مهندسی مجدد هنگامی اتفاق افتاده ا ست که هفتاد الی 100 درصد فرآیندهای کار تغییر یافته است.

    نقش فن آوری اطلاعات د رمهندسی مجدد:

    شرکتی که نتواند دیدگاه خود راد رمورد تکنولوزی دگرگون کند توان دست زدن به مهندسی مجدد کسب و کار خود را نیز نخواهد داشت، وضع شرکتهایی که تکنولوژی اطلاعاتی 1 برابر با خود کارکردن دانسته و یا نخست در پی شناختن و سپس یافتن تکنولوژی لازم برای حل آن هستند نیز چنین است. بهره گیری از فناوری اطلاعات به عنوان دستیار و آسان کننده کار یکی از نیازهای اساسی مهندسی مجدد است. تفکر عینی یعنی تعریف مساله و سپس یافتن یک یا چند راه حل، برای بیشتر مدیران ارشد آسان است ولی بکارگیری فن آوری اطلاعات در روند مهندسی مجدد نیازمند تفکر استنتاجی است؛ بدین معنی که نخست یک عامل نیرومند و سازنده را پیدا کنیم و سپس جستجوی مساله هایی بپردازیم که عامل یاد شده تونایی حل آنها را دارد.

    مهندس مجدد در پی نوآوری است این فرآیند می خواهد با دستیابی به آخرین یافته های تکنولوژی به هدفهای کاملاٌ تازه ای برسد.

    پایگاههای اطلاعاتی امکان دسترسی به آگاهیهایی را که در گذشته ویژه مدیریت بود برای همه کارکنان فراهم کرده است. دسترسی به اطلاعات همراه با ابزار تجزیه و تحلیل و نمونه سازی که کار با آنها بسیار آسان طراحی شده است توانایی های گسترده ای را برای تصمیم گیری به کارکنان می رساند در مهندسی مجدد باید دانست که تکیه بر تکنولوژی به تنهایی کافب نبوده و لازم است تا از دانسته ها به سوی ناشناخته ها شناخت.

    نتیجه گیری بررسی ادبیات مرتبط با اجرای مهندسی مجدد مبین آن است که علی رغم تکامل مفاهیم و متدولوژی مهندسی مجدد بسیاری از سازمانها در اجرای موفق آن ناکام مانده اند، گوناگونی نتایج ناشی ازمهندسی مجدد این نکته را به ذهن متبادر می سازد که دلیل این شکست ها چیست؟ لذا زمینه سازی توجه به چگونگی اجرا و شناخت مجموعه عواملی که اجرای مهندس مجدد را تسهیل میکند از اهمیت خاصی برخوردار است.

    دستیابی به نتایج مورد انتظار مستلزم وجود شرایط و مجموعه عواملی است که طراحی، اجرا و پیاده سازی مهندسی مجدد حمایت و پشتیبانی کند. [5]

  8. #8
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2009/07/27
    نوشته ها
    8,031

    پیش فرض

    انبــــارداری

    مهدی یاراحمدی خراسانی





    ۱-۱-مقدمه:هدف‌ از تشكيل‌ و ايجاد انبارها، چه‌ در سازمانهاي‌ دولتي‌ و چه‌ در بخش‌ خصوصي‌، تأمين‌ ونگهداري‌ كالاهاي‌ مورد نياز سازمان‌ است‌ و انبارداري‌ به‌ كليه‌ فعاليتهاي‌ مربوط‌ به‌ تهيه‌ و نگهداري‌ وسپس‌ تحويل‌ مواد و اقلام‌ مورد نياز سازمان‌ در زمان‌ مناسب‌، اطلاق‌ مي‌شود. وظايف‌ انبارها در سازمان‌را مي‌توان‌ در سه‌ بخش‌ زير خلاصه‌ كرد:
    الف‌) برنامه‌ريزي‌ و مراقبت‌ جهت‌ حفظ‌ مقدار موجودي‌ هر يك‌ از اقلام‌ كالاهاي‌ مورد نيازسازمان‌ در حد مطلوب‌ خود.
    ب‌) همكاري‌ و مساعدت‌ در خريد و تأمين‌ و تهيه‌ كالاها و كنترل‌ و دريافت‌ كالاهاي‌خريداري‌ شده‌.
    ج‌) نگهداري‌ كالا در انبار به‌ نحو صحيح‌ و تسريع‌ در امر تحويل‌ با رعايت‌ مقررات‌ ودستورالعملهاي‌ سازمان‌.
    انبارها را از دو جهت‌ مي‌توان‌ مورد بررسي‌ قرارداد، يكي‌ از لحاظ‌ فيزيكي‌ نظير محل‌ انبار، نوع‌قفسه‌بندي‌ها، محل‌ كالاها در انبار، نور، ايمني‌ و وسايل‌ حفاظت‌ كالاها و وسايل‌ حمل‌ و نقل‌ و... وديگري‌ سيستم‌ اطلاعات‌ انبار كه‌ به‌ طرح‌ و گردش‌ فرمها بنحوي‌ كه‌ اطلاعات‌ به‌ بخشهاي‌ مختلف‌سازمان‌، به‌ موقع‌ و به‌ مقدار لازم‌ برسد و به‌ كنترلهاي‌ لازم‌ در رابطه‌ با كالاها مي‌پردازد.
    منظور از سيستم‌ اطلاعاتي‌ انبار، ايجاد روشي‌ نظام‌مند و منطقي‌ براي‌ اجراي‌ عمليات‌ مربوط‌ به‌كالاهاي‌ موجود در انبار و همچنين‌ اعمال‌ كنترلهاي‌ لازم‌ روي‌ مراحل‌ مختلف‌ اين‌ عمليات‌ مي‌باشد.
    انبار بنا به‌ نياز همه‌ بخشها، عموماً با تمام‌ واحدها و كاركنان‌ آن‌ در تماس‌ و رابطه‌ است‌. اين‌ رابطه‌ وتماس‌ چه‌ در مورد تحويل‌ دادن‌ و گرفتن‌ اجناس‌ و چه‌ در مورد نگهداري‌ حسابها و مبادله‌ اسناد و مدارك‌آن‌ها، بايد بر ضوابط‌ مستدل‌ و مجاز و رسمي‌ مبتني‌ باشد نه‌ مناسبات‌ شخصي‌ و دوستانه‌ چرا كه‌ اينگونه‌روابط‌، موجبات‌ كندي‌ كار و بروز اشتباهات‌ را فراهم‌ مي‌سازد. بديهي‌ است‌ در روابط‌ متقابل‌، رفتارهاي‌دوستانه‌ صرفنظر از دستورالعملها، سبب‌ تسريع‌ كارها خواهد بود ولي‌ نبايد باعث‌ ابهام‌ در حسابها ومدارك‌ و اسناد باشد.
    در طراحي‌ سيستم‌ اطلاعات‌ انبار بايستي‌ توجه‌ نمود كه‌ آيا از قبل‌ سيستمي‌ وجود دارد يا خير، درصورت‌ وجود سيستم‌، شناخت‌ سيستم‌ و نقاط‌ قوت‌ و ضعف‌ آن‌ جزو مقدماتي‌ترين‌ فعاليتها محسوب‌مي‌شود. در اين‌ گزارش‌ وضعيت‌ موجود انبار مركز به‌ لحاظ‌ جايگاه‌ سازماني‌ و شرح‌ وظايف‌؛ نيروي‌انساني‌ موجود؛ نوع‌ انبار؛ انواع‌ موجوديهاي‌ آن‌ و نحوه‌ چيدمان‌؛ سيستم‌ كدگذاري‌ كالاها؛ تجهيزات‌موجود؛ گردش‌ اطلاعات‌ و فرمهاي‌ مربوطه‌،... تشريح‌ گرديده‌ و كاستيها و محدوديتهاي‌ آن‌ تبيين‌مي‌گردد. بديهي‌ است‌ شناخت‌ وضعيت‌ موجود مبناي‌ طراحي‌ سيستم‌ مطلوب‌ مركز قرار خواهد گرفت‌كه‌ در گزارشهاي‌ آتي‌ به‌ آن‌ خواهيم‌ پرداخت‌.


    1 ـ 2 ـ وضعيت‌ موجود سيستم‌ انبار در مركز:
    وضعيت‌ موجود سيستم‌ انبار طي‌ چند مرحله‌ بازديد و مذاكره‌ حضوري‌ جداگانه‌ با مسئول‌ انبار،سرپرست‌ تداركات‌ و رئيس‌ امور اداري‌ مالي‌ و در ابعاد مختلف‌ شناسايي‌ شده‌ و به‌ شرح‌ زير تبيين‌مي‌گردد.

    1 ـ 2 ـ 1 ـ جايگاه‌ سازماني‌ و شرح‌ وظايف‌:
    در ساختار سازماني‌ مصوب‌ مركز اطلاعات‌ و مدارك‌ علمي‌ ايران‌، فعاليتهاي‌ مربوط‌ به‌ انبار در يك‌پست‌ سازماني‌ با عنوان‌ انباردار و زير مجموعه‌ اداره‌ امور اداري‌ و مالي‌، خلاصه‌ مي‌گردد. هيچگونه‌شرح‌ وظيفه‌اي‌ از انبار، انباردار و يا مسئول‌ انبار تدوين‌ نگرديده‌ و يا در دسترس‌ مشاهده‌ نمي‌شود و شرح‌وظايف‌ انباردار بر اساس‌ انتظاراتي‌ كه‌ بطور معمول‌ و يا موردي‌ وجود داشته‌ توسط‌ وي‌ درك‌ گرديده‌است‌.

    1 ـ 2 ـ 2 ـ نيروي‌ انساني‌ موجود:
    در حال‌ حاضر يك‌ نفر با تحصيلات‌ ديپلم‌ و بطور قراردادي‌، متصدي‌ فعاليتهاي‌ انبار مي‌باشد و لازم‌است‌ آموزشهاي‌ لازم‌ در خصوص‌ انبارداري‌ و حسابداري‌ انبار را طي‌ كند. لازم‌ به‌ ذكر است‌ علي‌رغم‌وجود دو پست‌ حسابدار در كنار يك‌ پست‌ كارشناس‌ مسئول‌ امور مالي‌ و يك‌ پست‌ حسابدار و امين‌اموال‌ در اداره‌ امور اداري‌ و مالي‌، فعاليت‌ حسابداري‌ انبار بدون‌ متصدي‌ است‌ و از انباردار انتظارمي‌رود.

    1 ـ 2 ـ 3 ـ نوع‌ انبار:

    انبار مركز به‌ لحاظ‌ فرم‌ ساختماني‌ جزو انبارهاي‌ پوشيده‌ محسوب‌ مي‌شود، ولي‌ به‌ لحاظ‌ موقعيت‌فيزيكي‌ و شرايط‌ محيطي‌ همچون‌ نور، رطوبت‌، گردوغبار، نظافت‌، رفت‌ و آمد و ايمني‌ شرايط‌ مناسبي‌ندارد.

    1 ـ 2 ـ 4 ـ كالاهاي‌ موجود در انبار و نحوه‌ چيدمان‌ آنها:
    ترتيب‌ عمده‌ كالاهاي‌ موجود در انبار را ملزومات‌ اداري‌ تشكيل‌ مي‌دهد كه‌ شامل‌ ملزومات‌ الكتريكي‌همچون‌ كليد، لامپ‌ مهتابي‌... و ملزومات‌ رايانه‌ شخصي‌ و لوازم‌ التحرير و مواد خوراكي‌ و بهداشتي‌مي‌باشد. كليه‌ اين‌ ملزومات‌ در دو بخش‌ مصرفي‌ و غيرمصرفي‌ تقسيم‌ بندي‌ مي‌شوند. چيدمان‌ اجناس‌موجود در انبار، خاصي‌ نداشته‌ و بر اساس‌ فضاي‌ موجود، كليه‌ اقلام‌ جايابي‌ شده‌اند.

    1 ـ 2 ـ 5 ـ سيستم‌ كدگذاري‌ كالاهاي‌ انبار:
    علي‌ رغم‌ وجود يك‌ سيستم‌ كدگذاري‌ (طراحي‌ شده‌ توسط‌ مشاور) كه‌ براي‌ هر كالاي‌ ورودي‌ به‌انبار، كدي‌ مركب‌ از 5 رقم‌ در نظر مي‌گيرد، كليه‌ كالاها بدون‌ كد در انبار نگهداري‌ شده‌ و كد كالا در هيچ‌يك‌ از فرمهاي‌ گردش‌ اطلاعات‌ انبار ثبت‌ نمي‌شود. لازم‌ به‌ ذكر است‌ كارت‌ انبار كالاهاي‌ انبار در چهاردسته‌؛ برقي‌، خوراكي‌ بهداشتي‌، لوازم‌ التحرير، و لوازم‌ كامپيوتر در كاردكس‌ مربوطه‌ تفكيك‌ گرديده‌ و به‌اين‌ شكل‌ تا حدودي‌ كار جستجوي‌ كارت‌ سوابق‌ كالا را تسهيل‌ مي‌كند. (كد 5 رقمي‌ ذكر شده‌ نشان‌دهنده‌ مصرفي‌ يا غيرمصرفي‌ بودن‌ كالا، گروه‌ كالا و نوع‌ كالا در هر گروه‌ است‌).

    1 ـ 2 ـ 6 ـ تجهيزات‌ موجود در انبار:
    بجز چند قفسه‌ انبار، هيچ‌ گونه‌ تجهيزات‌ خاص‌ انبارداري‌ همچون‌ پالت‌، نردبان‌ دوپايه‌، تهويه‌مناسب‌ و نيز علائم‌ هشدار دهنده‌ و ايمني‌ و ملزومات‌ مناسب‌ جهت‌ رفع‌ خطر آتش‌ سوزي‌ بچشم‌نمي‌خورد. همچنين‌ به‌ جهت‌ عدم‌ مكانيزه‌ بودن‌ سيستم‌ اطلاعات‌ انبار، رايانه‌اي‌ در انبار موجود نيست‌.

    1 ـ 2 ـ 7 ـ فرايند درخواست‌ كالا از انبار و تحويل‌ آن‌:
    بطور كلي‌ فرايند درخواست‌ كالا تا تحويل‌ آن‌ طي‌ مراحل‌ زير انجام‌ مي‌شود:
    1. درخواست‌ كالا در 3 نسخه‌ توسط‌ واحد درخواست‌ كننده‌ تنظيم‌ مي‌شود.
    2. پس‌ از تأييد مسئول‌ واحد درخواست‌ كننده‌، درخواست‌ كالا به‌ تأييد رئيس‌ امور اداري‌و مالي‌ رسيده‌ و به‌ انبار ارسال‌ مي‌شود(كالاهايي‌ كه‌ سرمايه‌اي‌ نبوده‌ و زير 5000 ريال‌مي‌باشد، توسط‌ واحد تأييد مي‌شود و تأييد رئيس‌ امور اداري‌ و مالي‌ نياز نيست‌).
    3. در صورت‌ وجود كالا در انبار، انباردار كالاي‌ درخواستي‌ را به‌ نماينده‌ واحد تحويل‌مي‌دهد.
    4. يك‌ نسخه‌ از فرم‌ درخواست‌ كالا به‌ حسابداري‌ ارسال‌ مي‌گردد و يك‌ نسخه‌ آن‌ در انباردر زونكن‌ مربوطه‌ به‌ واحد متقاضي‌، بايگاني‌ مي‌شود.
    5. اطلاعات‌ مربوط‌ به‌ ورود و خروج‌ كالا از انبار در كارت‌ انبار و دفتر سياهه‌ انبار (فرم‌شماره‌15) توسط‌ انباردار ثبت‌ مي‌گردد.
    6. در صورت‌ عدم‌ وجود كالاي‌ درخواستي‌ در انبار، انباردار موظف‌ به‌ صدور فرم‌درخواست‌ خريد گرديده‌ و فرم‌ را براي‌ كارپرداز ارسال‌ مي‌كند.
    7. گردش‌ خريد كالا طي‌ گرديده‌ و كالاي‌ خريداري‌ شده‌ همراه‌ با فاكتور جهت‌ صدور قبض‌انبار تحويل‌ انبار مي‌گردد.
    8. انباردار اقدام‌ به‌ صدور قبض‌ انبار در 3 نسخه‌ كرده‌ و ضمن‌ ممهور كردن‌ قبض‌ انبار به‌ مهرانبار، 2 نسخه‌ اول‌ آن‌ را به‌ كارپرداز جهت‌ تكميل‌ مستندات‌ اداري‌ تحويل‌ مي‌دهد ويك‌ نسخه‌ را در انبار بايگاني‌ مي‌كند (در صورتيكه‌ كالاي‌ خريداري‌ شده‌ جزء اموال‌ باشد، هر 3نسخه‌ به‌ كارپرداز تحويل‌ مي‌شود و يك‌ نسخه‌ اضافي‌ براي‌ انبار تكميل‌ مي‌گردد).

    1 ـ 2 ـ 8 ـ فرمهاي‌ مورد استفاده‌ در سيستم‌ فعلي‌ انبار مركز:
    گردش‌ كارها و عمليات‌ مربوط‌ به‌ سيستم‌ انبار مركز، در قالب‌ 7 فرم‌ با عناوين‌ زير انجام‌ مي‌شود:
    1. درخواست‌ كالا از انبار
    2. قبض‌ انبار
    3. درخواست‌ خريد
    4. كارت‌ انبار
    5. فرم‌ برگشت‌ كالا از واحدها به‌ انبار
    6. دفتر سياهه‌ اموال‌
    7. دفتر سياهه‌ كتاب‌

    1 ـ 2 ـ 9 ـ برنامه‌ريزي‌ تأمين‌ كالا:
    در حال‌ حاضر برنامه‌ريزي‌ خاصي‌ در تأمين‌ كالاهاي‌ مورد نياز انبار صورت‌
    نمي‌گيرد. به‌ بيان‌ ديگرهيچ‌ يك‌ از كالاهاي‌ انبار نقطه‌ سفارش‌ مشخص‌ نداشته‌ و طبق‌ برنامه‌ از پيش‌ تعيين‌ شده‌ با درخواست‌انباردار تهيه‌ و تأمين‌ نمي‌شوند. البته‌ در بعضي‌ موارد خاص‌ همچون‌ تأمين‌ اقلام‌ مصرفي‌ خوراكي‌ مثل‌قند، تأمين‌ بطور عمده‌ و در مقاطع‌ مشخصي‌ از سال‌ انجام‌ مي‌ شود.


    1 ـ 2 ـ 10 ـ انبار گرداني‌:
    انبارگرداني‌ در مركز هر ساله‌ توسط‌ تيمي‌ مركب‌ از امين‌ اموال‌، مسئول‌/متصدي‌ انبار، و رئيس‌ اموراداري‌ و مالي‌ جهت‌ كسب‌ اطمينان‌ از صحت‌ عمليات‌ موجودي‌ انبارها و جهت‌ كشف‌ و اصلاح‌تفاوتهاي‌ موجود ميان‌ مقدار واقعي‌ موجودي‌ و مانده‌ كارتهاي‌ انبار انجام‌ مي‌شود.

    1 ـ 3 ـ كاستيها و محدوديتهاي‌ سيستم‌ اطلاعات‌ انبار در مركز:
    در ادامه‌ به‌ نقائص‌ و مشكلاتي‌ كه‌ در حال‌ حاضر نسبت‌ به‌ وجود يك‌ سيستم‌ اطلاعات‌ انبار مطلوب‌ وكارا پيش‌ روي‌ مركز است‌ مي‌ پردازيم‌:
    - شرح‌ وظايف‌ انبار و انباردار و چگونگي‌ ارتباط‌ آن‌ با ساير واحدها همچون‌ تداركات‌ وحسابداري‌ مدون‌ نيست‌.
    - انباردار آموزشهاي‌ لازم‌ در خصوص‌ انبارداري‌ ، حسابداري‌ انبار و گزارشدهي‌ انبار راطي‌ نكرده‌ است‌.
    - انبار فاقد كاردكس‌ مناسب‌ است‌.
    - كالاهاي‌ انبار كدگذاري‌ نشده‌ است‌.
    - جايابي‌ كالاها در انبار مبتني‌ بر نظم‌ خاصي‌ نيست‌.
    - عدم‌ وجود فهرستي‌ از كالاهاي‌ موجود در انبار.
    - انواع‌ كالاهايي‌ كه‌ بايد و يا مي‌توانند در انبار نگهداري‌ شوند مشخص‌ و مدون‌ نيست‌.
    - كارت‌ حسابداري‌ انبار در محل‌ انبار و توسط‌ خود انباردار مورد استفاده‌ در حد كارت‌انبار دارد.
    - عدم‌ صدور حواله‌ انبار كه‌ خود مي‌تواند مبناي‌ ثبت‌ كارت‌ حسابداري‌ انبار بوده‌ و درتعيين‌ بهاي‌ تمام‌ شده‌ فعاليتها نقش‌ بسزايي‌ ايفا نمايد.
    - گردش‌ كارهاي‌ مربوط‌ به‌ انبار، از درخواست‌ كالا گرفته‌ تا مرحله‌ تأمين‌ آن‌ و يا موارد ديگرهمچون‌ درخواست‌ خريد و يا برگشت‌ كالا به‌ انبار و يا مراحل‌ انبارگرداني‌ و... مدون‌نيست‌.
    - وجود گردش‌ كارهاي‌ غير ضروري‌ و يا تكراري‌ در فرايند درخواست‌ كالا از انبار همچون‌ارائه‌ درخواست‌ خريد به‌ تداركات‌ و هماهنگي‌ تداركات‌ با انبار.
    - نقطه‌ سفارش‌ براي‌ هيچ‌ يك‌ از كالاهاي‌ موجود در انبار پيش‌بيني‌ نشده‌ است‌.
    - حداقل‌ موجودي‌ و يا حداكثر موجودي‌ مجاز كالاهاي‌ موجود در انبار مشخص‌ نيست‌.
    - عدم‌ وجود برنامه‌ ريزي‌ در خريد اقلام‌ مورد نياز مركز كه‌ موجبات‌ خريدهاي‌ مكرر و ياخريد بيش‌ از نياز و ايجاد سرمايه‌ راكد را فراهم‌ مي‌ سازد.
    - گزارشهاي‌ برنامه‌ ريزي‌ شده‌ جهت‌ ارائه‌ به‌ مسئولان‌ يا ساير واحدها براي‌ انبار پيش‌ بيني‌نشده‌ است‌.
    - فرمهاي‌ مورد استفاده‌ در سيستم‌ اطلاعات‌ انبار ، كيفيت‌ و كارائي‌ لازم‌ را ندارد.
    - هيچ‌ يك‌ از فرمهاي‌ مورد استفاده‌ در سيستم‌ اطلاعات‌ انبار شماره‌ سريال‌ ندارد.
    - از فرمها در چند رنگ‌ كه‌ موجبات‌ تسهيل‌ در انجام‌ كار مي‌ گردند استفاده‌ نمي‌ شود.
    - فرمهاي‌ درخواست‌ كالا با شمارههاي‌ مشابه‌ براي‌ واحدهاي‌ متقاضي‌ كالا ، امكان‌ اشتباه‌در بايگاني‌ سوابق‌ و تحليلهاي‌ مالي‌ را فراهم‌ مي‌ سازد.(تنها نكته‌ متمايزكننده‌ فرمها درحال‌ حاضر، جدا بودن‌ زونكن‌ مربوط‌ به‌ هر واحد است‌).
    - عدم‌ قيمت‌ گذاري‌ كالاهاي‌ صادره‌ از انبار به‌ واحدها بر مبناي‌ قيمت‌ گذاري‌ مشخص‌.
    - عدم‌ تحليل‌ كارت‌ حسابداري‌ انبار به‌ جهت‌ شناسايي‌ اقلام‌ كم‌ گردش‌ و راكد.
    - عدم‌ شناسايي‌ دوره‌ گردش‌ موجوديها.
    - عدم‌ اطلاع‌ مسئولين‌ از آمار و اطلاعات‌ موجوديهاي‌ انبار به‌ علت‌ عدم‌ وجود سيستم‌پوياي‌ تعيين‌ موجوديها.
    - مشخص‌ نبودن‌ تكليف‌ كالاهاي‌ معيوب‌ برگشتي‌ به‌ انبار.
    - ارزش‌ كالاهاي‌ موجود در انبار را بجز در مواقع‌ انبار گرداني‌ نمي‌ توان‌ انتظار داشت‌.
    - عدم‌ امكان‌ محاسبه‌ جمع‌ ارزش‌ كالاهاي‌ مصرفي‌ و غير مصرفي‌ كه‌ متعلق‌ به‌ پروژه‌خاصي‌ بوده‌ به‌ عنوان‌ بخشي‌ از فعايتهاي‌ حسابداري‌ قيمت‌ تمام‌ شده‌.
    - انبارگرداني‌ انبار در مركز رويه‌ مدوني‌ ندارد.
    - اتلاف‌ وقت‌ به‌ هنگام‌ انبار گرداني‌ به‌ علت‌ نامنظم‌ بودن‌ انبار.
    - اتكاء سيستم‌ به‌ افراد معين‌ بجاي‌ اتكاء به‌ نظامي‌ مشخص‌.
    - عدم‌ وجود يك‌ سيستم‌ رديابي‌ و كنترل‌ موجوديهاي‌ انبار.
    - نظارت‌ لازم‌ بر صحت‌ انجام‌ عمليات‌ ثبت‌ انبار صورت‌ نمي‌ گيرد.
    - فردي‌ به‌ عنوان‌ حسابرس‌ داخلي‌ و يا حسابرس‌ انبار وجود ندارد.
    - عدم‌ وجود فضاي‌ مناسب‌ براي‌ انبار.

    1 ـ 4 ـ برخي‌ الزامات‌ قانوني‌ در محاسبات‌ عمومي‌ اموال‌ دولتي‌:
    در اين‌ بخش‌ به‌ برخي‌ الزامات‌ قانوني‌ استخراج‌ شده‌ از فصل‌ پنجم‌ قانون‌ محاسبات‌ عمومي‌ اموال‌دولتي‌ در خصوص‌ اموال‌ منقول‌(اموالي‌ كه‌ نقل‌ آن‌ از محلي‌ به‌ محل‌ ديگر بدون‌ اينكه‌ لطمه‌اي‌ به‌ آن‌ واردآيد امكان‌ پذير باشد) مي‌پردازيم‌. لازم‌ به‌ ذكر است‌ در يك‌ دسته‌بندي‌ كلي‌ اموال‌ منقول‌ به‌ دو نوع‌ اموال‌مصرفي‌ و اموال‌ غير مصرفي‌ تقسيم‌ مي‌ شوند. همچنين‌ اموالي‌ كه‌ به‌ علت‌ كمي‌ قيمت‌، ارزش‌ نگداري‌حساب‌ اموالي‌ ندارد مانند لوازم‌ يدكي‌، در رديف‌ اموال‌ «در حكم‌ مصرفي‌» محسوب‌ مي‌ شود. طبق‌قانون‌ محاسبات‌ عمومي‌ كشور، محل‌ نگداري‌ اسناد اموال‌ دولتي‌، اداره‌ كل‌ اموال‌ دولتي‌ وزارت‌ اموراقتصادي‌ و دارايي‌ مي‌باشد.
    ماده‌ 106 - مسئوليت‌ و حفظ‌ و حراست‌ و نگهداري‌ حساب‌ اموال‌ منقول‌ دولتي‌ در اختياروزارتخانه‌ها و مؤسسات‌ دولتي‌، با وزارتخانه‌ يا مؤسسه‌ دولتي‌ استفاده‌ كننده‌ و نظارت‌و تمركز حساب‌ اموال‌ مزبور با وزارت‌ امور اقتصادي‌ و دارائي‌ مي‌باشد.
    در اجراي‌ اين‌ ماده‌ وزارت‌ امور اقتصادي‌ و دارائي‌ مجاز است‌ در مواردي‌ كه‌ لازم‌تشخيص‌ دهد به‌ حساب‌ و موجودي‌ اموال‌ وزارتخانه‌ها و مؤسسات‌ دولتي‌ به‌ طرق‌مقتضي‌ رسيدگي‌ نمايد و دستگاه‌هاي‌ مزبور مكلف‌ به‌ همكاري‌ و ايجاد تسهيلات‌ لازم‌در اين‌ زمينه‌ خواهند بود و در هر حال‌ رسيدگي‌ و نظارت‌ وزارت‌ امور اقتصادي‌ ودارائي‌ رافع‌ مسئوليت‌ دستگاه‌هاي‌ مربوط‌ نخواهد بود.
    ماده‌ 107 - انتقال‌ بلاعوض‌ اموال‌ منقول‌ دولت‌ از يك‌ وزارتخانه‌ يا مؤسسه‌ دولتي‌ ديگر درصورتيكه‌ امكان‌پذير خواهد بود كه‌ علاوه‌ بر موافقت‌ وزارتخانه‌ يا مؤسسه‌اي‌ كه‌ مال‌ رادر اختيار دارد موافقت‌ وزارت‌ امور اقتصادي‌ و دارائي‌ قبلاً تحصيل‌ شده‌ باشد.
    ماده‌ 110 - وزارتخانه‌ها و مؤسسات‌ دولتي‌ و شركت‌هاي‌ دولتي‌ مي‌توانند اموال‌ منقول‌ خودرا به‌ طور اماني‌ در اختيار ساير وزارتخانه‌ها و مؤسسات‌ دولتي‌ و شركتهاي‌ دولتي‌ ومؤسسات‌ و نهادهاي‌ عمومي‌ غير دولتي‌ قرار دهند. در اين‌ صورت‌ وزارتخانه‌ها ومؤسسات‌ دولتي‌ و شركت‌هاي‌ دولتي‌ و مؤسسات‌ و نهادهاي‌ عمومي‌ غير دولتي‌تحويل‌ گيرنده‌ بدون‌ اين‌ كه‌ حق‌ تصرفات‌ مالكانه‌ نسبت‌ به‌ اموال‌ اماني‌ مذكور داشته‌باشند مسئول‌ حفظ‌ و حراست‌ و نگهداري‌ حساب‌ اين‌ اموال‌ خواهند بود و بايدفهرست‌ اموال‌ مزبور را به‌ وزارت‌ امور اقتصادي‌ و دارائي‌ ارسال‌ و عين‌ اموال‌ را پس‌ ازرفع‌ نياز به‌ وزارتخانه‌ها يا مؤسسه‌ دولتي‌ و يا شركت‌ دولتي‌ ذيربط‌ اعاده‌ و مراتب‌ را به‌وزارت‌ امور اقتصادي‌ و دارائي‌ اطلاع‌ دهند.
    ماده‌ 112 - فروش‌ اموال‌ منقول‌ وزارتخانه‌ها و مؤسسات‌ دولتي‌ كه‌ اسقاط‌ شده‌ و يا مازاد برنياز تشخيص‌ داده‌ شود و مورد نياز ساير وزارتخانه‌ها و مؤسسات‌ دولتي‌ نباشد، بااطلاع‌ قبلي‌ وزارت‌ امور اقتصادي‌ و دارائي‌ و اجازه‌ بالاترين‌ مقام‌ دستگاه‌ اجراي‌ ذيربط‌با رعايت‌ مقررات‌ مربوط‌ به‌ معاملات‌ دولتي‌ مجاز مي‌باشد. وجوه‌ حاصل‌ از فروش‌ اين‌قبيل‌ اموال‌ بايد به‌ حساب‌ درآمد عمومي‌ واريز شود.
    مراجع‌:
    1. اميرشاهي‌، منوچهر. اصول‌ كارپردازي‌ و انبارداري‌ در سازمانهاي‌ دولتي‌ و مؤسسات‌ توليدي‌. تهران‌:انتشارات‌ مركز آموزش‌ مديريت دولتی.
    ۲. یاراحمدی، احمد، اصول انبارداری، جزوه دانشگاهی
    Data Warehousing Cycle TM

    Typically neglected and given only lip service, data quality plays a critical part in successful implementation of a business intelligence and data warehousing solution. Knowledge of the company’s operational systems is often assumed and is predictably very unreliable. Expert users and application developers are always very surprised when confronted with the findings of the data discovery efforts. Data rarely complies with the supposed business rules of the organization. A complete Data Warehousing Cycle TM, as defined by EntrePro, contains the phases of: Learning, in which both the business and the data warehousing solution implementers are gaining insight into the operational systems and data, Requesting, during which the business prepares detailed requirements for the data warehouse and data marts, Building, in which the data warehouse is built, and Using, during which the business users and system administrators provide usability and performance feedback to the warehouse developers.


    Traditional data warehousing process lacks the learning phase, and often starts towards the end of the requesting phase, meaning that the requirements are not well thought out, are put together in haste and without understanding its sources. In addition, the using phase does not provide a sufficient or meaningful feedback to the warehouse developers, resulting in aggravation of the original data quality/data consolidation problems.
    EntrePro makes sure that during the learning phase of the Data Warehousing Cycle TM, the lack of data knowledge is overcome in order to properly define the requirements for the data warehouse in the requesting phase. The building phase requires careful implementation of several critical components of the system, including robust meta data, normalized consolidated data warehouse and de-normalized data marts. Finally, properly set up system monitoring components and customer satisfaction reviews allow the using phase to provide important feedback to the data warehousing solution developers. This phase enables the business to improve the decision support environment and to consider the next set of source systems for integration into the data warehouse.
    All of the above phases are done with the members of the business community, as well as the technology community. EntrePro realizes that this is a critical step in understanding the business needs, not only during the requirements phase, but throughout the entire Data Warehousing Cycle TM.


  9. #9
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2009/07/27
    نوشته ها
    8,031

    پیش فرض

    نانو فن آوری و شکل گيري بازارهاي بسيار بزرگ جديد
    تدوین: مهدي ياراحمدي خراساني
    معرفي نانوفناوري و کاربردهاي آن
    نانو فناوري به عنوان جديدترين حوزه فناوري در دنيا، مورد توجه اکثر کشورها قرار گرفته است.
    تعريف نانوفناوري و آشنايي با آن
    نانوفناوري در تعريف بسيار ساده، يعني تکنولوژي هايي که در ابعاد نانومتر عمل مي کنند. نانومتر واحد اندازه گيري است و برابر با يک ميلياردم متر است. اندازه اتم ها و مولکول ها در اين محدوده قرار دارد. بنابراين با ورود به اين فضاي کوچک، بشر مي تواند در نحوه آرايش و چينش اتم ها و مولکول ها دخالت کند و به ساخت مواد جديد و ساختارهايي متفاوت با آن چه تاکنون وجود داشته است، بپردازد. نانوفناوري که از دو کلمه «نانو» و «فناوري» تشکيل شده است به معناي توسعه، ساخت، طراحي و استفاده از محصولاتي است که اندازه آنها يك تا صد نانومتر قرار دارند. در حقيقت نانوفناوري يک فناوري جديد نيست. بلکه يک مقياس جديد در فناوري ها و رويکردي تازه در تمام رشته‌ها است ؛ که اين توانايي را به بشر مي دهد، که بتواند دخالت خود را در ساختار مواد گسترش دهد و در ابعاد بسيار ريز ، به ساخت و طراحي اقدام كند. اين توانايي مي تواند در تمام فناوري هايي که بشر تاکنون به آن دست يافته است، اثر گذار باشد.
    کاربردها و اهميت نانوفناوري
    اگر چه هنوز نانوفناري در آغاز حيات خود قرار دارد، ولي در همين چند سال اخير اميدهاي زيادي را در بين دانشمندان براي دستيابي به مواد با قابليت هاي بالا و ساخت محصولات با عمر و کيفيت بالا ايجاد کرده است. توليد نانوتيوب هاي کربني (ساختارهاي لوله اي کربني) ماده اي در اختيار بشر قرار داد که رساناتر از مس، مقاوم تر از فولاد و سبک تر از آلومينيوم است. همچنين با ساتفاده از نانو ذرات، مي توان سطوح خود تميز شونده يا هميشه تميز ساخت و ريايش مغناطيسي را چندين برابر نمود. لاستيک هاي با عمر بالاي ده سال و دارورساني به تک سلول هاي آسيب ديده در بدن، از توانايي هايي ست که بشر به مدد نانوفناوري به آن دست يافته است. دانشمندان اميدوارند با گسترش فعاليت ها در نانوفناوري، علاوه بر صرفه جويي هايي که در اثر ارتقاي کيفيت در محصولات سنتي ايجاد مي کنند، به مواد و محصولات با خواص جديد و چند منظوره دست يابند.
    اگر بپذيريم که نانوفناوري، توانمندي توليد مواد، ابزارها و سيستم هاي جديد با در دست گرفتن کنترل در سطوح ملکولي، اتمي و استفاده از خواص آن سطوح است. آن گاه درمي يابيم كاربردهاي اين فناوري، در حوزه هاي مختلف اعم از غذا، دارو، تشخيص پزشکي، فناوري زيستي، الکترونيک، کامپيوتر، ارتباطات، حمل و نقل، انرژي ، محيط زيست ، مواد، هوافضا، امنيت ملي و غيره خواهد بود؛ به گونه اي که به زحمت مي توان عرصه اي را که از آن تأثير نپذيرد معرفي نمود. کاربردهاي وسيع اين عرصه به همراه پيامدهاي اجتماعي، سياسي و حقوقي آن، اين فناوري را به عنوان يک زمينه فرا رشته اي و فرابخشي مطرح نموده است.
    هر چند آزمايش ها و تحقيقات پيرامون نانوتکنولوژي از ابتداي دهه هشتاد قرن بيستم به طور جدي پي گيري شد، اما اثرات تحول آفرين، معجزه آسا و باورنکردني نانوفناوري در روند تحقيق و توسعه باعث گرديد، نظر تمامي کشورهاي بزرگ به اين موضوع جلب گردد و فناوري نانو را به عنوان يکي از مهم ترين اولويت هاي تحقيقاتي خويش، طي دهه اول قرن بيست و يکم محسوب نمايند.
    استفاده از اين فناوري در کليه علوم پزشکي ، پتروشيمي، علوم مواد، صنايع دفاعي، الکترونيک ، کامپيوترهاي کوانتومي و ... باعث شده است، تحقيقات در زمينه نانو به عنوان يک چالش اصلي علمي و صنعتي پيش روي جهانيان باشد. لذا محققين ، اساتيد و صنعت گران ايراني بايد در يک بسيج همگاني، جايگاه، موقعيت و وضعيت خويش را در خصوص اين موضوع مشخص نمايند و با يک برنامه ريزي علمي دقيق و کارشناس شده به حضوري فعال و حتي رقابتي سالم در اين جايگاه، عرض اندام و ابراز وجود نمايند. براي چنين هدفي ، طراحي يک برنامه منسجم، فراگير و همه جانبه اجتناب ناپذير است.
    تاريخچه اي از ظهور نانوفناوري
    چهل سال پيش ريچارد فايمن، متخصص کوانتوم نظري و دارنده جايزه نوبل، در سخنراني معروف خود در سال هزار و نهصد و پنجاه و نه ميلادي با عنوان «آن پايين، فضاي بسياري هست» ، به بررسي بعد رشد نيافته علم مواد پرداخت. وي در آن زمان اظهاركرد: «اصول فيزيک، تا آن جايي که من توانايي فهميدن آن را دارم، بر خلاف امکان ساختن اتم به اتم چيزها حرفي نمي زنند.» او فرض را بر اين قرار داد که اگر دانشمندان فرا گرفته اند چگونه ترانزيستورها و ديگر سازه ها را با مقياس هاي کوچک بسازند، پس ما خواهيم توانست که آن ها را کوچک و کوچک تر کنيم. در واقع آن ها به مرزهاي حقيقي خود در لبه هاي نامعلوم کوانتوام نزديک خواهند بود. به نحوي که اتم را در مقابل ديگري به گونه اي قرار دهيم که بتوانيم کوچک ترين محصول مصنوعي و ساختگي ممکن را ايجاد کنيم. با استفاده از اين فرم هاي بسيار کوچک چه وسايلي را که نمي توانيم، ايجاد کنيم.
    فايمن در ذهن خود يک «دکتر مولکولي» تصور کرد که صدها بار از يک سلول منحصر به فرد کوچک تر است و مي تواند به بدن انسان تزريق شود و درون بدن براي انجام کاري يا مطالعه و تأييد سلامتي سلول ها و يا انجام اعمال ترميمي و به طور کلي براي نگه داري بدن در سلامت کامل به سير بپردازد. مي توان گفت در آن سال ها کلمه «بزرگ» از اهميت ويژه اي برخوردار بود (مثل علوم بزرگ، پروژه هاي مهندسي بزرگ و غيره ؛ حتي کامپيوترها در دهه هزار و نهصد و پنجاه (م) تمام طبقات ساختمان را اشغال مي کردند) . ولي از وقتي فايمن نظرو منطقه خود را بازگو کرد، جهان روندي به سوي کوچک شدن در پيش گرفت.
    پس از آن، ماروين مينسکي تفکرات بسيار باروري داشت ، که مي توانست به انديشه هاي فايمن قوت ببخشد. ميسنکي پدر علم هوش مصنوعي است و در دهه هزار و نهصد و شصت تا هفتاد (م) جهان را در تفکراتي که مربوط به آينده مي شد، رهبري کرد. در اواسط دهه هفتاد ميلادي، اريک در کسلر که يک دانشجوي فارغ التحصيل بود، ميسنکي را به عنوان استاد راهنما جهت تکميل پايان نامه خود انتخاب کرد. او نيز اين مسؤوليت را بر عهده گرفت. در کسلر سخت به وسايل بسيار کوچک فايمن علاقه مند شده بود و قصد داشت تا در مورد توانايي هاي آنان به کاوش بپردازد. مينسکي نيز با وي موافقت کرد. در کسلر در اوايل دهه هشتاد(م) ، درجه استادي خود را در رشته علوم کامپيوتر دريافت کرد و گروهي از دانشجويان را به صورت انجمني به دور خودجمع نمود. او افکار جوان ترها را با يک سري ايده ها که خود «نانوفناوري» نام گذاري کرد، مشغول است. در کسلر اولين مقاله علمي خود را در مورد نانوفناوري مولکولي (MNT) در سال هزار و نهصد و هشتاد و يك ارايه داد. او کتاب Engin of Creation: The ComingEra of Nanotechnology را در سال هزار و نهصد و هشتاد و شش به چاپ رساند. در کسلر اولين درجه دکتري در نانوفناوري را در سال هزارونهصد و نود و يك از دانشگاه MIT دريافت كرد.
    اهميت نانوفناوري براي کشور ما
    بسياري از صاحب نظران و محققان، نانوفناوري را مساوي آينده مي دانند. به عنوان نمونه کميته مشاوران رئيس جمهوري آمريکا در علوم و فناوري، در تأييد برنامه ملي نانوتکنولوژي براي سال دو هزار و يك ميلادي، از نانوفناوري به عنوان محور آينده جهان ياد مي کند. به دليل تأثير اين فناوري بر اکثر صنايع و فناوري هاي موجود، عقيده صاحب نظران اين است که متخصصان رشته هاي مختلف بدون گرايش به مباحث نانو در دهه هاي آينده، فرصتي براي رشد نخواهند داشت و شکوفايي بسياري از فناوري هاي مهم از جمله فناوري اطلاعات و بيوتکنولوژي به عنوان دو دستاورد بسيار عظيم قرن بيستم بدون بهره گيري از نانوفناوري دچار اختلاف خواهند شد. از اين جهت اين مسئله براي دانشگاهيان، محققان و مسؤولان هر کشور امري حياتي است.
    به عبارت ديگر مي توان گفت، اولويت کشور هر صنعت و فناوري که باشد، بدون تسلط بر ابعاد نانو، در دنياي جديد نمي توان در آن صنعت و فناوري حرفي در دنيا زد. بنابراين مي توان دلايل زير را براي اجتناب ناپذيري ورود کشورهايي چون ايران اقامه نمود.
    تآثير اساسي نانوفناوري در رشد و پيشرفت بسياري از صنايع و فناوري ها ماهيت فرا رشته اي علوم و فناوري نانو به عنوان توانمندي توليد مواد، ابزارها و سيستم هاي جديد با دقت اتم و مولکول، موجب تعريف کاربردهاي بسيار زيادي در عرصه هاي مختلف علمي و صنعتي شده است. براي نانوفناوري کاربردهاي بسياري را در حوزه هاي دارو، غذا، بهداشت ، درمان بيماريها، محيط زيست ،انرژي ، الکترونيک ، کامپيوتر، اطلاعات ، مواد ، ساخت ، توليد ، هوا فضا ، بيوتکنولوژي و کشاورزي، امنيت ملي و دفاع برشمرده اند.
    لذا مشاهده مي شود که نانوفناوري در صنايع و تمام فناوري ها تأثير گذاشته است . اين تأثير اغلبً ريشه اي و بنيادين است. به عنوان نمونه در بخش پزشکي و بهداشت، يک زمينه کاري بسيار مهم، نانوفناوري، سيستم توزيع دارو در داخل بدن است. مصرف دارو در حال حاضر به صورت حجمي است؛ در حالي که سلول هاي خاصي از بدن نيازمند آن است. در روش جديد، دارو با وسايل تزريق متفاوت با امروزه به صورت مستقيم به سمت سلول هاي مشخص جهت گيري شده و دارو به محل نياز تحويل داده مي شود. اين تحول در صنعت داروسازي بنيادين است.
    تأثيرات امنيتي نانوفناوري (فرصت و تهديد)
    از نظر دفاعي، نانوفناوري براي کشورها، هم فرصت و هم تهديد است، به لحاظ کاربردهاي بسيار زيادي که اين فناوري مي تواند در امور نظامي داشته باشد، گرايش زيادي در بخش دفاعي کشورها به تحقيق و توسعه نانوفناوري صورت گرفته است. اين کاربردها از لباس هاي مانع خطر تا پرنده هاي بسيار کوچک، تجهيزات اطلاعاتي و بسياري موارد ديگر است که هم اکنون با حمايت وزارتخانه هاي دفاع کشورهايي چون: آمريکا، ژاپن و برخي کشورهاي اروپايي به صورت پروژه هاي تحقيقاتي در حال انجام هستند. از اين جهت اين فناوري براي کشورها يک تهديد محسوب مي شود. اما براي کشورهايي که بتوانند با استفاده از روند موجود، جايگاهي را در آينده امنيت جهاني براي خود در نظر بگيرند، يک فرصت خواهد بود. اين کاربردها بسيار متنوع هستند، هر کشوري مي تواند زمينه اي را براي پيشگامي در جهان سهم خود نمايد و در آينده ي رقابت هاي بين المللي نقشي داشته باشد.
    شکل گيري بازارهاي بسيار بزرگ جديد
    شواهد موجود نشان مي دهد که درصد بالايي از بازارهاي جديد محصولات مختلف متکي برنانوفناوري خواهد بود. به همين دليل دولت ها و شرکت هاي بزرگ و کوچک به دنبال کسب جايگاهي براي خود در اين بازارها هستند. ميهيل روکوه، رئيس کميته علوم و فناوري نانو در رياست جمهوري آمريکا طي مقاله اي در ماه «مي» سال دو هزار و يك (م)، پتانسيل نانوفناوري براي تغيير چشمگير در اقتصادي جهاني را يادآوري نموده است. بر مبناي پيش بيني وي و اعتقاد بخش ديگري از صاحب نظران در ده الي پانزده سال آينده، نانوفناوري بازار نيمه هادي را به طور کامل تحت تأثير قرار خواهد داد . خبرهايي نيز که به تازگي از شرکت هاي اصلي سازنده پردازنده هاي کامپيوتر در آمريکا و ژاپن منتشر شده است، از ورود پردازنده هاي حاوي يک ميليارد نانوترانزيستور تا قبل از ده سال آينده حکايت دارد. به عنوان مثال شرکت اينتل اعلام نموده است که در سال دو هزار و هفت پردازنده هاي متکي بر نانوترانزيستور را با قدرت و سرعت بسيار بيشتر و مصرف کمترنسبت به آخرين دستاوردهاي امروزي نيمه هادي ها، وارد بازار خواهد کرد.
    در بخش دارو نيز پيش بيني شده است تا ده الي پانزده سال آينده نيمي از اين صنعت متکي بر نانوفناوري خواهد بود که خود نياز به وسايل تزريق جديد و آموزش هاي پزشکي روزآمد خواهد داشت. همچنين در صنايع شيميايي، فقط ذکر بازار صد ميليارد دلاري کاتاليست ها که تا 10 سال آينده به طور کامل متکي بر کاتاليست هاي نانوساختاري خواهد بود؛ براي نشان دادن اهميت بحث کافي است.
    همچنين از هم اکنون بازار بزرگي براي بکارگيري مواد جديد در محصولات فعلي در حال شکل گيري است. موادي که مي تواننند خواص جديد و فوق العاده اي به محصولات موجود بخشيده و موجب کاهش قيمت آن ها شوند. به عنوان نمونه نانولوله هاي کربني (Carbon Nanotubes) با وزن بسيار کمتر و استحکام بسيار بيشتر نسبت به موادي چون فولاد، بخش زيادي از صنايع را در آينده تحت تأثير قرار خواهد داد.
    تقسيم بندي هاي فني و صنعتي نانوفناوري
    نانوفناوري را هم از نظر شاخه هاي علمي و فني آن و هم از نظر کاربردهاي صنعتي مي توان دسته بندي نمود. برخي از شاخه هاي علمي و فني آن عبارتند از :
    الف – نانوپودر
    ب – نانوسراميک
    ج – نانوالکتريک
    د– نانوپزشکي
    ه- نانوزيست فناوري
    نمونه اي از تقسيم بندي کاربردهاي نانو فن آوری
    الف) کاربرد در ساخت مواد
    نانوفناوري تغيير بنيادي مسيري است که در آينده، موجب ساخت مواد جديد خواهد شد و انقلابي در مواد و فرآيندهاي توليد آن ها ايجاد خواهد کرد. محققين قادر به ايجاد ساختارهايي از مواد خواهند شد، که در طبيعت نبوده و شيمي مرسوم نيز قادر به ايجاد آن نيست. برخي از مزاياي مواد نانوساختار عبارتست از : مواد سبک تر، قوي تر و قابل برنامه ريزي، کاهش هزينه عمر کاري از طريق کاهش دفعه هاي نقص فني؛ ابزارهايي نوين بر پايه اصول و معماري جديد؛ بکارگيري کارخانه هاي مولکولي يا خوشه اي که مزيت مونتاژ مواد در سطح نانو را دارند. اين مواد مي توانند، کاربرهاي مختلفي را در صنايعي همچون: صنعت هواپيمايي، صنعت خودرو، لوازم خانگي و غيره ايجاد نمايد.

    ب) کاربرد در پزشکي و بدن انسان
    سيستم هاي زنده را رفتارهاي مولکولي در مقياس نانومتر اداره مي کنند. مقياسي که شيمي، فيزيک، زيست شناسي و شبيه سازي کامپيوتري، همگي به آن سمت در حال گرايش هستند.
    اكنون نگرش هايي به سمت استفاده از ابزارها و سيستم هاي نانوساختاري، بوجود آمده است که فرآيند آزمايشگاهي کنوني توالي ژني (genomesequencing) را به نحو شگرفي با استفاده از سطوح و ابزارهاي نانو ساخته (nanofabricated) دگرگون کرده است. افزايش قدرت انسان براي ترسيم سرشت ژنتيکي يک فرد، روش هاي شناسايي و درمان را دگرگون مي کند.
    فراتر از سهل شدن استفاده بهينه از دارو، نانوتکنولوژي مي تواند فرمولاسيون و مسيرهايي براي رهايش دارو (DrugDelivery) تهيه کند، که به نحو حيرت انگيزي توان درماني داروها را افزايش مي دهد.
    همچنين افزايش قابليت هاي نانوتکنولوژيکي، به طور خاص مطالعات بنيادي زيست شناسي و پاتولوژي سلولي را تقويت خواهد کرد. در نتيجه پيشرفت ابزراهاي تحليل گر جديد که قادر به شناسايي جهان نانومتر باشند، اين امر بسيار محتمل خواهد بود؛ که بتوان خواص شيميايي و مکانيکي سلول ها (از جمله: فرآيندهايي هم چون تقسيم سلولي و غيره) را اندازه گيري و تغيير داد. اين قابليت ها تکميل کننده ( و به شدت پشتيباني کننده) تکنيک هاي مرسوم در علوم حيات هستند.
    مواد زيست سازگار با کارآيي بالا، از توانايي بشر در کنترل نانوساختارها حاصل خواهد شد. نانو مواد سنتزي معدني و آلي را مثل، اجزاي فعال، مي توان براي اعمال نقش تشخيصي (مثل ذرات کوانتومي که براي مرئي سازي به کار مي رود) درون سلول ها وارد نمود.

    افزايش توان محاسباتي بوسيله نانوفناوري، ترسيم وضعيت شبکه هاي ماکرومولکولي را در محيط هاي واقعي ممکن مي سازد. اين گونه شبيه سازي ها براي بهبود قطعات کاشته شده زيست سازگار در بدن و جهت فرآيند کشف دارو، الزامي خواهد بود.
    شناسايي و ترميم زخم ها و آسيب هاي بافتي همانند، ساختارهاي طبيعي ( مانند گلبول هاي سفيد و مولکول هاي ترميم کننده زخم) در اندازه هاي نانو است. نيز با استفاده از اين فناوري امکان تشخيص سريع بيماري هاي صعب العلاج و سرطاني امکان پذير است. با استفاده از اين فناوري جديد در دراز مدت مي توان تومورهاي مغزي را به درستي تشخيص داد و بدون آسيب زدن به بافت هاي سالم و با استفاده از پرتودرماني اين بيماري را بهبود بخشيد ، که براي بيماران سرطاني بسيار مايه اميد است.
    نانو کپسول هاي توليدي با استفاده از فناوري نانو، داراي موادي مانند: ويتامين A، رتينول و بياکاروتن خواهند بود، که بايد به لايه هاي عمقي پوست منتقل شوند تا بيشترين خواص ضد پيري و ساير خواص دارويي خود را بروز دهند.
    با کارگذاري نانو ذرات فعال نوري در داخل گلبول هاي سفيد خون، موفق به شناسايي سلول هاي آسيب ديده خواهيم شد.


    ج) کاربردهاي نانو در کشاورزي، آب، انرژي و ميحط زيست
    نانوفناوري ، منجر به تغييراتي شگرف در استفاده از منابع طبيعي، انرژي و آب خواهد شد و پساب و آلودگي را کاهش خواهد داد. همچنين فناوري هاي جديد، امکان بازيافت و استفاده مجدد از مواد، انرژي و آب را فراهم خواهند کرد. در زمينه محيط زيست ، علوم و مهندسي، نانو مي تواند تأثير قابل ملاحظه اي در درک مولکولي فرآيندهاي مقياس نانو که در طبيعت رخ مي دهد، در ايجاد و درمان مسائل زيست محيطي از طريق کنترل انتشار آلاينده ها، در توسعه فناوري هاي «سبز» جديد که محصولات جانبي ناخواسته کمتري دارند و يا د رجريانات و مناطق حاوي فاضلاب، داشته باشند. لازم به ذکر است ، نانوفناوري توان حذف آلودگي هاي کوچک از منابع آبي ( کمتر از دويست نانومتر) و هوا (زير بيست نانومتر) و اندازه گيري و تخفيف مداوم آلودگي در مناطق وسيع تر را دارد.
    در زمينه انرژي، نانوفناوري مي تواند به طور قابل ملاحظه اي کارآيي، ذخيره سازي و توليد انرژي را تحت تأثير قرار داده، مصرف انرژي را پايين بياورد. به عنوان مثال، شرکت هاي مواد شيميايي، مواد پليمري تقويت شده يا نانوذرات را ساخته اند، که مي تواند جايگزين اجزاي فلزي بدنه اتومبيل ها شود. استفاده گسترده از اين نانو کامپوزيت ها مي تواند ساليانه يك و نيم ميليارد ليتر صرفه جويي مصرف بنزين به همراه داشته باشد.
    نيز انتظار مي رود تغييرات عمده اي در فناوري روشنايي در ده سال آينده رخ دهد. مي توان نيمه هادي هاي مورد استفاده در ديودهاي نوراني (LEDها) را به مقدار زياد در ابعاد نانو توليد کرد. در آمريکا، حدود بيست درصد کل برق توليدي، صرف روشنايي (چه لامپ هاي التهابي معمولي و چه فلوئورسنت) مي شود. مطابق پيش بيني ها در ده تا پانزده سال آينده، پيشرفت هايي از اين دست مي تواند مصرف جهاني را بيش از ده درصد کاهش دهد که يك صد ميليارد دلار در سال صرفه جويي و دويست ميليون تن کاهش انتشار کربن به همراه خواهد داشت.
    در زمينه آب، بايد گفت جمعيت جهان د رحال افزايش و منابع آب آشاميدني در حال کاهش است. سازمان ملل پيش بيني مي کند که در سال دو هزار و بيست و پنج ، حدود چهل و هشت کشور (معادل سي و دو درصد جمعيت جهان) دچار کمبود آب آشاميدني باشند. تخليص و نمک زدايي آب از زمينه هاي مورد توجه در دفاع پيش گيرانه و امنيت زيست محيطي است. چرا که در سطح جهان ممکن است در آينده با مشکل کمبود آب مواجه شويم. استفاده از آب شرب با دو برابر سرعت افزايش جمعيت و کمبود حاصل از آن که بر اثر آلودگي نيز تشديد مي شود، افزايش مي يابد. دستگاه هايي به کمک نانوفناوري ساخته شده اند، که آب دريا را با انرژي ده برابر کمتر از دستگاه اسمز مع****************** و لااقل صد برابر کمتر از تقطير، نمک زدايي مي کنند. اين فرآيند کاراز نظر مصرف انرژي کاملاً عملي است، چون الکترودهاي با مساحت سطحي بسيار بالا ساخته شده اند، که از طريق کنار هم قراردادن نانولوله هاي کربني و ديگر ابتکارات طراحي، رساناي الکتريسته شده اند. همچنين نانوفناوري به طور مستقيم در پيشرفت کشاورزي سهيم خواهد بود. از جمله : مواد شيميايي سازگار با زيست که براي تغذيه گياه يا حفظ آن در برابر حشرات به شکل مولکولي طراحي شده اند، ارتقاي ژنتيکي گياهان و حيوانات، انتقال ژنها و داروها به حيوانات؛ انتقال ژن ها و دارو به حيوانات، امکان سازگاري گياهان با خشکسالي و شوري و ...


    د) کاربردهاي نانوفناوري در هوافضا و امنيت ملي
    محدوديت هاي شديد سوخت براي حمل بار به مدار زمين و ماوراي آن و علاقه به فرستادن فضاپيما براي مأموريت هاي طولاني به مناطق دور از خورشيد، کاهش مداوم اندازه، وزن و توان مصرفي را اجتناب ناپذير مي سازد. مواد و ابزار آلات نانوساختاري ، اميد حل اين مشکل را بوجود آورده است.
    «نانو ساختن» (Nanofabrication) همچنين در طراحي و ساخت مواد سبک وزن، پرقدرت و مقاوم در برابر حرارت، مورد نياز براي هواپيماها ، راکت ها، ايستگاه هاي فضايي و سکوهاي اکتشافي سياره اي يا خورشيدي، تعيين کننده است. همچنين استفاده روزافزون از سيستم هاي کوچک شده تمام خودکار، منجر به پيشرفت هاي شگرفي در فناوري ساخت و توليد خواهد شد. اين مسأله باتوجه به اين که محيط فضا، نيروي جاذبه کم و خلاء بالا دارد، موجب توسعه نانوساختارها و سيستم هاي نانو که ساخت آن ها در زمين ممکن نيست ؛ در فضا خواهد شد.
    برخي کاربردهاي دفاعي نانوفناوري نيز عبارتند از : تسلط اطلاعاتي از طريق نانوالکتريک پيشرفته به عنوان يک قابليت مهم نظامي، امکان آموزش مؤثرتر نيرو به کمک سيستم هاي واقعيت مجازي پيچيده تر حاصله از الکترونيک نانوساختاري، استفاده از اتوماسيون و رباتيک پيشرفته براي جبران کاهش نيروي انساني نظامي، کاهش خطر براي سربازان و بهبود کارآيي خودروهاي نظامي، دستيابي به کارايي بالاتر (وزن کمتر و قدرت بيشتر) مورد نياز در صحنه هاي نظامي و در عين حال تعداد دفعات نقص فني کمتر، هزينه کمتر در عمر کاري تجهيزات نظامي، پيشرفت در امر شناسايي و در نتيجه مراقبت عوامل شيميايي، زيستي و هسته اي، بهبود طراحي در سيستم هاي مورد استفاده در کنترل و مديريت تکثير نشدن هسته اي، و تلفيق ابزارهاي نانو و ميکرومکانيکي جهت کنترل سيستم هاي دفاع هسته اي ، در بسياري موارد، فرصت هاي اقتصادي و نظامي مکمل هم هستند. کاربردهاي درازمدت نانوفناوري در زمينه هاي ديگر، پشتيباني کننده امنيتملي است و بالعکس.

    ه) کاربرد نانوفناوري در صنايع بهداشتي و آرايشي

    استفاده از مواد غيرآلي به عنوان جاذب اشعه خورشيد جهت کاربرد در ضد آفتاب ها، انقلاب بزرگي در صنايع بهداشتي و دارويي به وجود آورده است. استفاده از نانو ذرات اکسيد روي براي کرم هاي ضد آفتاب و نيز به عنوان ضد التهاب و نانو ذرات اکسيد تيتانيوم براي کاهش صدمات ناشي از آسيب روز افزون اشعه ماوراي بنفش بر روي پوست، گسترش پيدا کرده است. استفاده از نانو ذرات اکسيد تيتانيوم و سيليکون بر روي صورت سبب مي شود پوست صورت، ظاهري صاف و بدون چروک به خود بگيرد و نيز از اين نانو ذرات به عنوان درمان خشکي پوست هم استفاده مي شود. همچنين از نانو ذرات اکسيد تيتانيوم در شامپوهاي محافظ پوست، کرم صورت و پمادهاي بهداشتي ديگراستفاده مي شود. ساخت نانو ماشين هايي که قادرهستند، فرم موي افراد را به نحو دلخواه آنان تغير دهند، چين و چروک پوست را صاف کرده و چربي اضافي را جمع آوري کنند.
    جوراب هاي حاوي نانو ذرات نقره ، باعث مهار رشد باکتري و قارچ ها مي شود و از بروز بوي بد پاها، مسائل مربوط به پاي ورزشکاران ، عفونت ناخن پا و عفونت کف پا که بيشتر در افراد ديابتي بروز مي کند، جلوگيري مي کند.

    و) کاربرد فناوري در صنعت الکترونيک

    با استفاده از اين فناوري مي توان ظرفيت ذخيره سازي اطلاعات را در حد هزار برابر يا بيشتر افزايش داد و در نهايت به ساخت ابزارهاي ابر محاسباتي به کوچکي يک ساعت مچي منتهي شد.
    اگر ظرفيت نهايي ذخيره اطلاعات، به حدود يک ترابيت در هر اينچ مربع برسد، ذخيره سازي پنجاه عدد DVD بيشتر در يک هاردديسک با ابعاد يک کارت اعتباري ميسر خواهد شد. ساخت تراشه ها در اندازه هاي فوق العاده کوچک به عنوان مثال در اندازه هاي سي و دو تا نود نانومتر و توليد ديسک هاي نوري 100 گيگا بايتي در اندازه بايتي در انازه هاي کوچک نيز از ديگر کاربردهاست.

    ز) کاربرد نانوفناوري در صنعت خودرو

    يکي از اصلي ترين موضوعات مطرح در نانو فناوري، ساخت مواد با خواص جديد است. اين مواد ارزش افزوده بسيار بالا و کارايي بيشتري در تمام صنايع خواهند داشت؛ که صنعت خودرو نيز از آن مستثني نيست. ساخت بدنه سبک تر و مقاوم تر براي خودرو، ساخت لاستيک هايي با مقاومت سايشي بهتر، ساخت قطعات موتور با عمر چند برابر، کاهش مصرف سوخت خودرو، ساخت باتري هايي با انرژي بالا و دوام بيشتر، ساخت حس گرهاي چند منظوره براي كنترل فرآيندهاي مختلف در خودرو، ساخت کاتاليزورهاي اگزوز خودرو جهت کاهش آلودگي هوا، لايه هاي خيلي محکم با خصوصيات ويژه اي مثل الکتروکروميک (رنگ پذيري الکتريکي) يا خود پاک کنندگي براي استفاده در شيشه ها و آينه هاي خودرو و سازگار کردن خودرو با محيط زيست و بسياري از موارد ديگر از جمله کاربردهايي هستند که نانوفناوري در صنعت خودرو خواهد داشت.
    همچنين جايگزيني کربن سياه تايرها با ذرات رس و پليمرهاي نانومتري، فناوري جديدي است که تايرهاي سازگار با محيط زيست و مقاوم در برابر ساييدگي را به ارمغان مي آورد.

    صنعت خودرو از طرفي در معرض فشارهاي ناشي از قيمت سوخت و مسايل ايمني است و از طرف ديگر به شدت تحت تأثير سلايق و تنوع در خواسته هاي مشتريان براي مدل هاي جديد خودرو است که با رجوع به فناوري نانو مي توان بر مشکلات فوق فايق آمد.

    ح) کاربردهاي ديگر

    پژوهشگران سراسر دنيا جهت يافتن کاربردهايي براي نانو لوله ها در زمينه هاي مختلفي مانند: رنگ، باتري و وسايل الکترونيکي کوچک، در حال رقابت هستند. يکي از اين موارد، دستگاه اشعه ايکس ست که در آينده مي تواند کوچک تر، ارزان تر و دقيق تر باشد و عملکرد بهتري در مراکز راديولوژي و مراکز بازرسي فرودگاه ها داشته باشد، از نانولوله جهت ذخيره انرژي بهتر در باتري ها نيز استفاده مي شود. کاتاليزورها به سطح ويژه وابسته هستند و با استفاده از فناوري نانو مي توان اين سطح ويژه را به مقدار فوق العاده اي افزايش داد که سبب افزايش سرعت و کارايي در واکنش هاي شيميايي مي شود.
    با بهره گيري از فناوري نانو مي توان گيريسي توليد نمود که در درجه حرارت هاي بسيار بالا مورد استفاده قرار گيرد.
    ده محصول جاري شده با استفاده از فناوري نانو
    در زير، ده محصول برتر نانو فناوري در سال دو هزار و سه ميلادي طبقه بندي شده است. اين خبر، نشان مي دهد کساني که هنوز معتقدند نانوفناوري فقط در آزمايشگاه است، اشتباه فکر مي کنند.

    1 – پارچه هاي ضدچروک و ضد لکه

    شرکت آمريکايي نانوتکس با اضافه نمودن ساختارهاي مولکولي به الياف کتان، اليافي ساخته است که مايعات و لکه ها بر روي آن ها حرکت نموده و جذب نمي شوند. بنابراين چنانچه قهوه بر روي شلوار سفيد رنگي ريخته شود به طرز شگفت انگيزي بر روي آن حرکت کرده و جذب نمي شود ( مثل حرکت قطرات آب بر روي پرهاي غاز). شرکت سوئيسي نانواسفربه تازگي در رقابت با شرکت فوق محصولاتي توليد کرده است که نه تنها در صنايع پوشاک سازي بلکه در بخش هاي پزشکي و لوازم خانگي مثل مبلمان کاربرد دارند. محصولات اين شرکت ضد چربي است.

    2 – واکس اسکي با کيفيت برتر

    تيم ملي اسکي کانادا از اين واکس استفاده نموده است و به زودي هر اسکي بازي مي تواند از آن استفاده کند. نانوواکس سراکس يکي از اولين محصولات جهاني است که با استفاده از نانوفناوري شيميايي، پوشش هوشمندي با خواص چند عملکردي ايجاد مي نمايد. اين واکس به وسيله شرکت آلماني نانوگيت توليد شده و سطحي بسيار ليز و سخت ايجاد مي نمايد. اين پوشش بسيار نازک، نسبت به پوشش هاي قبلي که به سرعت خاصيت خود را از دست مي دادند، بسيار بادوام تر است.اين پوشش هوشمند با کاهش دما بسيار سفت مي شود و با کريستال هاي برف و پوست سازگاري بسيار خوبي دارد. محصولات نانوواکس با فرمول هاي مختلفي براي انواع ورزش هاي زمستاني که در شرايط مختلف انجام مي شوند توليد شده اند.

    3 – محافظ پوست با قابليت نفوذ عميق

    صنايع آرايشي و بهداشتي نقش مهمي در پيشبرد صنعت ذرات دارند. يکي از اهداف اين صنايع، پيدا نمودن سيستم رسانش مواد فعال متنوع با قابليت نفوذ عميق است. ال اورال يکي از بزرگ ترين شرکت هاي توليد کننده مواد آرايشي در جهان، اولين محصول نانوفناوري خود را در سال هزار و نهصد و نود و هشت (م) معرفي نمود. اين محصول کرم ضدچروک با نام PlenitudeRevitalift است. در توليد اين کرم از يک فرآيند انحصاري نانوفناوري ( تا دويست نانومتر) به منظور داخل نمودن ويتامين A به درون يک کپسول پليمري استفاده شده است.
    کپسول مانند اسفنج، کرم را درون خود جذب و نگه داري مي نمايد تا اين که پوسته بيروني آن در زير پوست حل شود. بر طبق بررسي هاي شرکت L’Oreal هشتاد درصد خانم هايي که اين کرم را مصرف کرده اند خاصيت ضد چروک بودن آن را تأييد نموده اند. همچنين هفتاد و پنج درصد آنان مي گويند اين کرم در سفت شدن پوست مؤثر است. بنابراين نانوفناوري مي تواند مسيري به سمت جواني طولاني باشد.

    4 – دوربين ديجيتال
    OLED
    اغلب دوربين هاي ديجيتال با استفاده از ديود گسيل نور آلي (OLED) ساخته مي شوند. OLED ها نه تنها روشن تر از LCD ها است .بلکه انرژي کمتري نسبت به آن ها مصرف مي نمايد. همچنين آن ها داراي زاويه ديد وسيع تري هستند. اولين دوربين ديجيتالي که در آن از نمايش دهنده هاي OLED استفاده شده است دوربين سه ويك دهم مگاپيکسل است که توسط شرکت کداک توليد شده است.

    5- عينک هاي آفتابي با کيفيت بالا

    شرکت نانو فيلم با استفاده از نانوفناوري، پوشش هاي پليمري بسيار نازک ضد انعکاس و حفاظتي براي عينک ها ساخته است به گونه اي كه شيشه آن ها در مقابل خراشيدگي مقاومت داشته و ضد انعکاس مي باشد.
    اين شرکت ابتدا لايه هايي به ترتيب با ضخامت صدو پنجاه نانومتر و بيست ميکرون را بر روي سطح لنزها نشاند و سپس از فرايند خودساماني شيميايي براي نشاندن پوشش پليمري بر روي سطح خارجي عدسي ها استفاده نمود. ضخامت پوشش فوق، سه تا ده نانومتر بود که عدسي ها را ضد انعکاس مي کرد.

    پوشش فوق علاوه بر ايجاد خاصيت ضدانعکاسي براي عدسي ها، چربي و لکه ها را از روي آن برطرف و عدسي ها را حساس تر نيز مي نمايد.

    6 – کلاه ايمني هوشمند
    يکي از بزرگ ترين مشکلات موتورسواران، تغيير شرايط نور است. به عنوان مثال، ورود به تونل مي تواند يک کار خيلي خطرناک باشد. هر ساله هزاران موتور سوار در تصادف هاي ناشي از اين موضوع کشته مي شوند.
    شرکت سوئدي کروموژينکس مشکل فوق را با توليد نوع جديد از کلاه ايمني با نام «آفتابگردان» حل کرده است. شفافيت اين کلاه به سرعت تحت تأثير شرايط نوري موجود با استفاده از يک فيلم نازک يا ورقه الکتروکروميک (EC) تغيير مي کند. اين فيلم شامل لايه هاي نازک اکسيد است که بين دو ورقه پليمري انعطاف پذير روي هم قرار گرفته اند.

    7- نانو جوراب

    نه تنها ورزشکارها بلکه اکثر مردم از عرق پا رنج مي برند و نمي توانند آن را تحمل نمايند. بطور طبيعي هر پا داراي دويست و پنجاه هزار غده عرقي است ، که قادرند حدود پانصد ميلي ليتر عرق در روز توليد نمايند. عرق پاي ورزشکاران ناشي از قارچ هايي است که بين پنجه پا و چين و چروک پوست جمع مي شوند. به تازگي جوراب هايي از جنس کتان که به وسيله نانو ذرات نقره بهبود يافته اند، توسط شرکت سول فرش وارد بازار شده است.
    نانو ذرات نقره از رشد باکتري ها و قارچ ها جلوگيري نموده و بدين وسيله از چرب شدن و بد بو شدن پا جلوگيري مي کند.

    8 – کرم هاي ضد آفتاب

    مصرف کرم هاي ضد آفتاب معمولي پوست را به قدري سفيد مي کند که حالت نامناسبي پيدا مي کرد. اين سفيدي ناشي از اکسيد روي است. دليل استفاده از اکسيد روي آن است که فاکتورهاي قبلي حفاظت در برابر آفتاب SPF معمولي فقط در برابر اشعه ماوراي بنفش نوع B(UVB) از پوست حفاظت مي نمودند اما اکسيد روي از پوست در برابر هر دو نوع اشعه ماوراي بنفش A و B (UVA و UVA) محافظت مي کند.
    جهت حل اين مشکل، شرکت BASF ماده اي به نام Z- COTE با کمک نانوفناوري ساخته است. اين ماده جزء اصلي کرم جديد ضدآفتاب با نام تجاري NuCell SunSense SPF30 است. بر طبق گفته هاي مسئولان شرکت BASF، نانو ذرات پراکنده شده اکسيد روي، جزء اصلي Z-COTE است . کاربرد نانوفناوري در Z-COTE سبب توليد نانو کريستال هاي اکسيد روي با خلوص بالا شده، که اين امر منجر به افزايش مرغوبيت کرم هاي ضدآفتاب مي شود. از ديگر مزاياي کرم هاي ضدآفتاب جديد، اين است که Z-COTE به وسيله پوست جذب نشده و ايجاد حساسيت (آلرژي) نمي کند.

    9 و 10 – توپ ها و راکت هاي تنيس با کيفيت بالا

    توسعه پايدار مواد، به تازگي کارخانجات ساخت راکت تنيس را بر آن داشته است که از نانو فناوري استفاده نمايند. در سال دو هزار و دو (م) کارخانه فرانسوي بابولات راکت هاي مدل VS را که با استفاده نانو لوله هاي کربني ساخته شده بودند به بازار عرضه نمود. نانولوله هاي کربني صد برابر محکم تر از فولاد و شش برابر سبک تر از آن است. اين مواد سبب افزايش سفتي و استحکام پايدار کننده هاي موجود در دو طرف راکت تنيس مي شوند.
    به گفته مسئولين کارخانه Babolat، راکت هاي نوع VS Nanotube پنج برابر مستحکم تر از راکت هاي کربني موجود است و نيروي بيشتري را به توپ وارد مي کنند. شرکت InMart نيز توپ هاي تنيسي با نام Wilson double core ساخته است که درون آن ها نانو کامپوزيت وارد شده است.
    InMart براي آئروديناميک تر شدن اين توپ ها، هسته داخلي آن ها را با ورقه هايي از نانو کامپوزيت هاي پليمر خاک رس به ضخامت بيست ميکرومتر لايه نشاني مي کند(ضخامت هر کدام از اين ورقه ها يك نانومتر است) در اثر اين فرآيند هيچ تغييري در وزن و الاستيسيته آن ها بوجود نمي آيد.
    قيمت اين توپ ها يك و نيم دلار از قيمت توپ هاي معمولي بيشتر و طول عمر آن ها دو برابر توپ هاي معمولي است. اين توپ ها هم اکنون در جام Davis مورد استفاده قرار مي گيرند.

    Nanotechnology

    Edit By: Mahdi Yarahmadi Korasani
    Nanotechnology — the technology of ‘small’ — has made the leap from buzzword to bottom line impact. The long-term potential of nanotechnology, however, is still in the process of discovery and development. One important factor for success will be linking near-term product development to far-term applications that will exploit the emerging capabilities of nanotechnology and other advancing sciences.
    Today, organizations and companies need leaders who understand both the science of nanotechnology and the business of capitalizing on emerging capabilities to create innovative products with viable commercial potential. EMTM offers managers, engineers and technologists the opportunity to expand their knowledge of new technologies in the context of managing innovation.
    EMTM's Nanotechnology area is led by Dr. Dawn Bonnell, Professor of Materials Science and Director of the University of Pennsylvania's newly formed Nano/Bio Interface Center. Established in 2004 with $11.4 million in funding from the National Science Foundation, the center brings together researchers from across Penn to study the intersection of technology and biology at the nanoscale level.
    Dr. Bonnell, a former Fulbright scholar, worked at the IBM Thomas Watson Research Center before joining the faculty of the University. She is an authority on atomistic processes at oxide surfaces, nanometer scale phenomena in materials and the assembly of complex nanostructures.
    First introduced to EMTM as a topic in the program's "Emerging Technologies Seminar," Nanotechnology is now a full course and provides the principal focus for EMTM's technology elective emphasis in Nanotechnology and Materials Science. Other courses include Advanced Materials, Microelectronics and Photonics.
    EMTM prepares leaders who can bridge the gap between business strategy and the potential of emerging innovations in Nanotechnology and other fields.

  10. #10
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2009/07/27
    نوشته ها
    8,031

    پیش فرض

    سيستم مكاتبات بدون كاغذ
    مهدی یاراحمدی خراسانی
    با ورود کامپيوتر، عملکرد سازمان ها به صورت بنيادين دگرگون شده است . سازمان هائی که بلافاصله متوجه عواقب اين دگرگونی شده اند برای استفاده موثر از اين وسيله ، رشد و توسعه سيستم های تکنولوژی اطلاعات مطابق با استانداردهای الکترونيکی را در اولويت کار خود قرار داده ا ند .(اسلايت ،2002،10)
    امروزه تکنولوژی اطلاعات ، اجزا ومحصولات آن تقريباً وارد تمامی عرصه های کسب و کار مدرن شده است . دامنه اين نفوذ تا جايی است که موفقيت و شکست هر سازمان در گرو استفاده مؤثر از آن خواهد بود . مديران همه بخش ها ، از مديريت منابع انسانی تا مديريت بازاريابی ، بايد با مزايای تکنولوژی اطلاعات وسيستم های مختلف کامپيوتری وديجيتالی آشنا شوند و راه های بهره برداری اثر بخش از اين انقلاب جديد صنعتی را بياموزند .( اسلايت ،2002،12)
    سرعت تحولات وتغييرات از حد پيش بينی ها فراتر رفته وامروز تحولات عظيمی در صنعت ،تکنولوژی ،سيستم های اطلاعاتی ، اطلاع رسانی ،داده پردازی از طريق سيستمهای پيشرفته و استفاده از ليزر ،ماهواره ها وغيره بوجود آمده است .(مير کمالی ،1370،71 ) امروزه ارتباطات و مكاتبات اداري در سازمان‌ها و موسسات اقتصادي به كلي متحول شده است، به گونه‌اي كه ديگر فرآيندهاي كند و زمان‌بر اداري پذيرفتني نيست. بر اين اساس، ضرورت دارد تا ابزاري فراهم شود كه با بهره‌جويي از آن بتوان با سرعت و دقت به انجام فرآيندهاي اداري پرداخت.
    دنيای امروز شاهد انقلاب چشمگيری درتکنولوژی های ارتباطی واطلاعاتی است .تحولات شتابان عصراطلاعات وارتباطات با وجود مقاومت هائی که درمقابل آن وجود داشته ودارد ايران رانيز مانند بسياری ازديگر کشورها متأثر ساخته است.واگرچه ايران به لحاظ فن آوری الکترونيکی درجايگاه مناسبی قرار نداشته وهنوز نيز ندارد ولی اين موج بسياری از شئون زندگی وسازمانی را در نورديده واغلب بخش های سياسی ، اجتماعی ، فرهنگی ،اقتصادی و.... را با خود همراه کرده يا به حرکت واداشته است تا خود را با اين پديده هماهنگ کنند. بر اساس آماری که يونسکو منتشر کرده است تعداد رايانه های متصل به اينترنت در سال 1981حدود 213دستگاه بود در حالی که اين تعداد 5 سال بعد (1986) به 5 هزار دستگاه افزايش يافت . همين آمار از رشد غير قابل باور بهره گيری از کامپيوتر های شخصی در محيط زندگی و سازمانی حکايت دارد.بهره گيری از کامپيوتر ، ورود اينترنت به عرصه کار وزندگی ،خلق جوامع ومحيط های مجازی ،ايجاد دولت های الکترونيک همه وهمه در نهايت عرصه نظام کارو زندگی را به سمت سيستم های الکترونيکی وبدون کاغذ سوق می دهد.
    بدين منظور، استفاده از سيستم مكاتبات بدون كاغذ به عنوان روشي نوين، از سوئي به جريان كار سرعت مي‌بخشد و از سوي ديگر، با جمع آوري اطلاعات مجموعه‌ي فعاليت‌هاي سازمان و طبقه‌بندي آ‌ن‌ها، بستر مناسبي را براي سرعت بخشيدن به امور روزمره فـراهم مي‌سازد.نرم‌افزار مكاتباب بدون كاغذ با بررسي مدل‌هاي فعاليت سازمان‌هاي بخش عمومي، دولتی و موسسات صنعتي و بازرگاني طراحي و توليد شده است و مي‌تواند به خوبي پاسخ‌گوي نيازهاي ياد شده باشد.
    هرچند انسان ها سخت دنبال پيشرفت هستند ، ولی تغيير را دوست ندارند (تواين ،2001،251).از اين رو ممکن است در مقابل حذف کاغذ ازروال سازمان ها مقاومت هايی صورت پذيرد ولی مسلماً اين مقاومت ها از دوام وقوام چندانی برخوردار نخواهد بود.بی شک سيل جوامع الکترونيکی ومجازی همه را در حذف يا به حداقل رساندن کاربرد کاغذ با خود همراه می سازد.(وايت ،2003،114) با اين وجود نبايد فراموش کردکه نسل جوانی در راه است که با « ديجيتاليزم » بزرگ شده است . وبهره گيران سيستم های کاغذی در حال خروج از صحنه هستند .بنابراين دور از انتظار نيست که عرصه به دست طرفداران حذف کاغذ ((Paperless افتد.
    اصطلاح « سيستم مکاتبات بدون کاغذ» برای تعريف سيستمی که در آن اتوماسيون دفتر اعمال شده است مورد استفاده قرار می گيرد.به اين شکل که برخی از عملکردها به صورت الکترونيکی اجرا می گردد.در تعريف استانداردی " دفتر بدون کاغذ " به تمام اسنادکاغذی که به وسيله وسايل الکترونيکی جايگزين شده اند اطلاق می گردد(بهشتيان ،ابوالحسنی ،1378 ،300)
    سيستم های بدون کاغذ
    به انجام کليه عمليات اداری بدون استفاده از کاغذ در يک سازمان اطلاق می شود.اين عمليات با استفاده از شبکه های بزرگ وکوچک در سرتاسر مجموعه يا سازمان قابل پی گيری ودسترسی می باشد.
    سيستم مکاتبات بدون کاغذ
    گونه ای از مکاتبات اداری می باشد که در آن نامه های الکترونيکی جايگزين نامه های دستی وکاغذی می شود.سيستم مکاتبات بدون کاغذ در راستای سيستم اتوماسيون اداری در سازمان ايجاد می گردد.به بيان ديگر سيستم مکاتبات بدون کاغذ يکی ازاجزای سيستم اتوماسيون اداری می باشد.( مايلر ،2004،241)
    سيستم مكاتبات بدون كاغذ نرم افزار قدرتمندى جهت انجام امور ادارى ، چرخه مكاتبات و نيز ابزارى كاراجهت نظارت بر گردش مكاتبات در سازمان مى باشد، به طوريكه تمام اعمال همانند ورود نامه ،ثبت نامه، ارجاعات، رونوشت ها و حتي بازبيني نامه توسط سيستم ثبت شده و کنترل میگردد. در اين زمينه مي توان گزارشهاي ويژه اي را تهيه كرد تا راندمان كاري افراد ونيز گلوگاههاي مكاتباتي و كاركرد كاركنان براي مديريت روشن گردد تا قادر باشد جهتاصلاح ساختار اداري وبوروكراتيك از اين اطلاعات استفاده كند.
    مشخصات وقابليت هاي سيستم مكاتبات بدون كاغذ
    سيستم مكاتبات بدون كاغذ فصل جديدي ازتوليد وگردش اطلاعات وبرقراري ارتباطات را در سازمان ها بوجود آورده است.(مايكروسافت،2004).ارتباطا تي كه با سهولت ، دقت واطمينان بيشتر از يك سو وهزينه كمتر از سويي ديگر ميسر مي گردد. سيستم هاي مكاتباتبدون كاغذ داراي مشخصات وقابليت هايعمومي به شرح زير مي باشد :
    - ثبت و گردش مكانيزه مكاتبات (وارده ، داخلي ، صادره) و پيام هاي داخلي
    - تعريف دبيرخانه هاي مختلف سازمان و اجراي عمليات مستقل در هر دبيرخانه
    - تعريف پست هاي سازماني و محدوده مجاز اجراي عمليات هر پست در سيستم
    - تعريف رابطه مجاز جهت ارجاع مكاتبات بين سمت هاي سازماني
    - امكان تعريف جانشين براي سمت هاي سازماني
    - تعريف كاربران و محدوده مجاز اجراي عمليات كاربري
    - انتساب سمت هاي مختلف به يك كاربر
    - تعريف گروه هاي كاري از سمت ها و كاربران جهت تسهيل در امر تبادل مكاتبات و پيام
    - تعريف طبقه بندي مكاتبات اداري (عادي ، محرمانه ، سري و...)
    - تعريف سطوح دسترسي سمت ها به انواع مكاتبات طبقه بندي شده
    - تعريف اولويت مكاتبات اداري (عادي ، فوري ، خيلي فوري و...)
    - تعريف قالب شماره نامه (وارده ، داخلي ، صادره) در هر دبيرخانه
    - استفاده و كنترل مركزي تاريخ در كليه مراحل گردش مكاتبات
    - تعريف مشخصات اشخاص حقيقي و حقوقي (طرف مكاتبات اداري)
    - پشتيباني كامل از قلم نوري ، تصويربرداري (اسكن) و امضاء ديجيتال
    - قابليت تعريف موضوع و كليد واژه به ازاء ارجاعات متفاوت
    - امكان افزودن و مشاهده انواع پيوست و درج نامه هاي عطف و پيرو
    - امكان حاشيه نويسي به صورت متني يا قلم نوري
    - تغييرطبقه بندي نامه ها به هنگام ارجاع باتوجه به اهميت نامه به منظورحفاظت از اطلاعات درگردش
    - قابليت جستجو بصورت متني و يا حول اقلام محورهاي اطلاعاتيجدر كليه مكاتبات در گردش و بايگاني شده
    - ايجاد و مشاهده كارتابل مكاتبات ، مكاتبات ارسالي و حذف شده به تفكيك سمتهاي سازماني
    - ايجاد و مشاهده كارتابل پيامها ، پيامهاي ارسالي و حذف شده به تفكيك كاربران
    - اعلام دريافت نامه جديد
    - مشاهده پوشه ها در سطوح درختواره بايگاني توسط سمت هاي مجاز
    - امكان به گردش انداختن نامه هاي بايگاني شده
    - نمايش راهنماي مصور در هر بخش از سيستم با قابليت پيمايش در تمامي متن راهنما
    - امكان ايجاد طبقه بندي موضوعي بصورت نامحدود جهت پوشه هاي بايگاني

صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •