صفحه 4 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 40 , از مجموع 55

موضوع: كشاورزي-علوم دامي و طيور-دام-بانك مقالات مربوط به دام

  1. #31
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2009/07/27
    نوشته ها
    8,031
    سپاس ها
    311
    سپاس شده 1,281 در 886 پست

    پیش فرض

    سرويس بين المللي ارزيابي گاو نر(InterBull)

    InterBull يك زير گروه از كميته جهاني ركوردگيري حيوانات (ICAR) (1) است كه براي ارزيابي ژنتيكي بين المللي گاوها توسعه يافته است. InterBull در سال 1983 با افزايش روز به روز تجارت اسپرم، جنين و دام ايجاد شد و مقايسه اي را در ارزيابي ژنتيكي حيوانات در داخل و خارج كشورها آغاز كرد. مركز InterBull در Uppsala سوئد مي باشد.


    اين ارزيابي به دلاليل زير مشكل بود:


    1- تفاوت روش هاي ارزيابي ژنتيكي

    2- تفاوت در اهداف اصلاح نژاد

    3- تفاوت در سطوح ژنتيكي

    ۴- تفاوت در شرايط محيطي




    اين فعاليت ها و تبادل اطلاعات بين كشورهاي مختلف موجب شد تا روش هاي موثرتري براي ارزيابي گاوها در كشورها به كار گرفته شود. اهداف InterBull استفاده از روابط خويشاوندي بين حيوانات (با استفاده از اطلاعات كشورهاي مختلف و اطلاعات داخل و بين جمعيت ها) و بررسي و در نظر گرفتن اثر متقابل بين ژنتيك و محيط است.


    (1) International Committee for Animal Recording


    InterBull site

  2. #32
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2009/07/27
    نوشته ها
    8,031
    سپاس ها
    311
    سپاس شده 1,281 در 886 پست

    پیش فرض

    عوارض افزايش نمك بيش از حد مجاز در كنسانتره دامي

    بروز علائم مسموميت از نمك در صورت خورانيدن نمك اضافي ( بيش از حد مجاز) و همزمان محروميت از آب شرب در تمام گونه هاي حيواني ا زتمام نقاط جهان گزارش شده است و جيرههاي حاوي 3 تا 4 درصد نمك طعام معمولا موجب بروز مسموميت در طيور و بسياري از چهارپايانمي شوند .

    خوك و طيور نسبت به مسموميت از نمك بسيارحساس تر از سار حيوانات مي باشند با اين وجودگاوو گوسفندنيز در صورت افزوده شدن بيش از حد نمك طعام به جيره غذايي معمولا عوارض مسموميت از نمك را نشان مي دهند بويژه اگر از نظر دستبابي به آب شرب سالم نيزدچار مشكل شوند.

    گوسفند تا 1% درصد وجود نمك در آب آشاميدني را تحمل مي نمايد و ميزان 5/1% ممكن است موجب بروز مسموميت شود لذا بطور عموم توصيه مي شود آب شرب دامها زير 5/0 % نمك داشته باشد.

    مسموميت از نمك مزمن نيز موجب اختلالات گوارشي ، از بين رفتن اشتهاء ، كاهش وزن و دهيدراتاسيون مي شود.

    در گاوان علائم مسموميت نمك به اختلالات دستگاه گوارش و CNS يا سيستم اعصاب مركزي مربوط مي شود ريزش بزاق ، افزايش تشنگي ، استفراغ ، درد ناحيه شكم و اسهال از علائم اوليه مسموميت نمك مي باشند كه نهايتا به عدم تعادل ، چرخش ، كوري ، تشنج و فلجي و مرگ ختم مي شود.

    در كالبد گشائي حيوانات تلف شده از مسموميت با نمك ، ادم عضلات اسكلتي ، تجمع مايع در پرده پريكارد مشهود است ( هيدروپريكارد)

    در موراد مسمويت هاي بسيار شديد ممكن است هيچگونه علائم واضحي در روي لاشه دام تلف شده مشاهده نشود .

    جهت تائيد تشخيص مي توان در سرم خون و يا مايع مغزي نخاعي ميزان سديم را اندازه گيري كرد جراحات مغزي ، آناليز مواد غذائي و اندازه گيري ميزان نمك آب شرب از نظر ميزان سديم نيز به تائيد تشخيص كمك مي نمايد.

    جهت درمان دام دچار مسموميت با نمك طعام درمان خاصي وجود ندارد خارج كردن خوراك و آب شرب حاوي نمك از دسترس دامها در وهله اول توصيه شده است و بهد بايد آب شرب فاقد نمك بهمقدار كافي در اختيار دامهاي مسموم قرار گيرد.هرچندكه مصرف آب اضافي ممكن است موجب پيدايش ادم در مغز شود و موجبات بروز علائم عصبي را در دام فراهم نمايد.

    در موارد شديد كهدام مسموم توانائي نوشيدن آب را ندارد بايستي با لوله معدي آب وارد دستگاه گوارشي حيوان شود.عليرغم اقدامات درماني ميزان مرگ و مير در موراد مسموميت هاي شديد ممكن است به يژبيش از 50% برسد در دامهاي كوچك تجويز سرمهاي دكستروز هيپرتونيك و يا قندي نمكي ايزوتونيك ممكن است در كاهش عوارض مسموميت و برطرف كردن دهيدراتاسيون مفيد باشد.

    بطور كلي ميزان نياز به سديم و كلرين 1/0 % ماده خشك مواد غذائي است. هرچند نمك را معمولا بصورت آزاد در اختيار دام مي گذارند و يااغلب به اجزاءجيره غذائي بويژه كنسانتره ها و سيلو افزوده مس شود ولي در هر صورت توصيه مي شود بايستي در هر مورد به حداقل قناعت كرد .

    به نظر مي رسد در شرايط نگهداري در مرتع گاوان به ميزان نمك بيشتري نسبت به گاواني كه جيره غذائي آماده دريافت مي كنند احتياج دارند.

    همچنين گاوان جهت مصرف زياد نمك بايستي بتدريج عادت نمايند و همواره آب شرب سالم بهميزان كافي در اختيار حيوان قرار گيرد . كمبود نمك اشتهاي كاذبي جهت مصرف بيش از حد نمك در حيوان ايجاد مي نمايد. تدوام كمبود نمك نيز منجر به لاغري ، ژوليدگي و كاهش توليدات دام مي شود.

    مقادير مورد نياز نمك جيره روزانه توصيه شده :

    در گاوان خشك كوچك : 12 گرم

    در گاوان شير ده ممتاز 42 گرم

    ماخذ: Merck Index

    Howard

  3. #33
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2009/07/27
    نوشته ها
    8,031
    سپاس ها
    311
    سپاس شده 1,281 در 886 پست

    پیش فرض

    بیماری بروسلوز در دامها

    سازمان دامپزشكی كشور وظیفه پیشگیری و مبارزه با بیماریهای دام و حفظ و حراست از سرمایه های دامی كشور را به عهده دارد ( كه هم از نظر اقتصادی و هم نظارت بر فرآورده های خام دامی و حفظ بهداشت عمومی و پیشگیری و مبارزه با بیماریهای مشترك بین انسان و دام بسیار پر اهمیت است ). سازمان دامپزشكی كشور وظیفه پیشگیری و مبارزه با بیماریهای دام و حفظ و حراست از سرمایه های دامی كشور را به عهده دارد ( كه هم از نظر اقتصادی و هم نظارت بر فرآورده‌های خام دامی و حفظ بهداشت عمومی و پیشگیری و مبارزه با بیماریهای مشترك بین انسان و دام بسیار پر اهمیت است ). حدود بیش از ۴۰۰ نوع بیماری مشترك بین انسان و دام شناخته شده است كه عمدتاٌ از دام به انسان سرایت می كند . مثل هاری ، سیاه زخم ، سل ، بروسلوز ، كیست هیداتید و... یكی از این بیماری ها كه فوق العاده عفونی و قابل انتقال است بیماری هزار چهره بروسلوز یا تب مالت است كه گروه بسیار زیادی از پستانداران اهلی و وحشی را مبتلا می سازد . این بیماری به علت ایجاد سقط جنین در دام ، كاهش تولید شیر ، عقیمی و نازایی و از دست رفتن ارزش اقتصادی دامهای مبتلا می شود . علاوه بر بعد اقتصادی به علت ابتلای انسان به این بیماری از بعد بهداشتی هم دارای اهمیت فراوان است . خصوصیت مهم این بیماری قدرت آلودگی شدید آن در تمام حیوانات اهلی و وحشی است . دامهای مبتلا به بروسلوز ، معمولا در اولین دوره آبستنی دچار سقط جنین می شود كه در هنگام بچه اندازی دامها و تا مدتها بعد از آن با دفع ترشحات شدیدا آلوده رحمی ، باعث می شود محیط اطراف ، مزارع و مراتع به شدت آوده شوند كه این عمل زمینه مساعدی برای آلودگی سایر حیوانات و انسان ایجاد می كند . دفع باكتری عامل بیماری از طریق شیر حیوانات مبتلا و ترشحات رحمی و جنین سقط شده مخاطرات فراوانی را برای سایر دامها و همچنین انسان در بر دارد . مبارزه با این بیماری و كنترل و ریشه كنی آن به دلایلی كه عنوان خواهم كرد بسیار مشكل و دشوار است شامل : وجود گونه های زیاد باكتری عامل بیماری تعداد زیاد میزبان مثل اكثر پستانداران اهلی و وحشی داشتن دوام نسبتا قابل توجهی در طبیعت عدم كافی بودن برنامه های واكسیناسیون برای ریشه كنی بیماری لزوم شناسایی و حذف دامهای عامل انتشار بیماری و لزوم هزینه سرمایه های سنگین اقتصادی
    ▪ علائم و نشانی‌های بیماری در دام : علائم بیماری بستگی به سطح ایمنی گله ها دارد . در گله هاییكه واكسینه نشده اند سقط جنین در دام و شیوع سقط در گله مهمترین علامت بروز بیماری می باشد . سقط جنین در گاو از ماه پنجم آبستنی به بعد و در گوسفند در ۲ ماه آخر آبستنی اتفاق می افتد . از علائم دیگر آن جفت ماندگی ، تورم دیواره رحم ، تورم بیضه ها ، كاهش تولید شیر ، عقیم شدن و نازایی موقت یا دائمی ، تاخیر فواصل باروری و افزایش فاصله دوره شیرواری است. ▪ علائم بیماری در انسان : ‌حالت كسالت ، تب ، لرز ، عرق و خستگی ، سستی ، بی اشتهایی در حالت شدید ، تورم بیضه و عقیم شدن است .
    ▪ راههای انتقال بروسلوز در حیوانات : ‌خوردن شیر ، حوردن ادرار آلوده یگدیگر ، خوردن گوشت آلوده توسط گوشتخواران ، انتقال از طریق جفت گیری ، انتقال از طریق جفت و انتقال تنفسی
    ▪ راههای انتقال بروسلوز به انسان : ‌عمده ترین راه انتقال از طریق دستگاه گوارشی است . به علاوه از طریق تنفس ، خراش های پوستی ، ملتحمه چشم ، مقاربتی و انتقال خون قابل انتقال است . كانون بروسلوز گوسفند و بز خطرناكترین مخزن بیماری انسان را تشكیل می دهد زیرا بیماریزاترین گونه بروسلوز است و عمدتا از طریق خوردن محصولات آلوده این حیوانات است .
    ▪ روش‌های كنترل بروسلوز دامی : برنامه‌های كنترل و ریشه كنی بروسلوز دامی با هدف كاهش ضایعات اقتصادی ناشی از بیماری و تامین بهداشت عمومی در جهت ممانعت از ابتلای انسان به تب مالت صورت می پذیرد . كنترل بیماری از طریق واكسیناسیون و ریشه كنی آن به روش تست و كشتار است همراه با واكسیناسیون مهمترین ارزش برنامه واكسیناسیون ، محافظت حیوانات در مقابل عوامل بیماریزا می باشد . این برنامه قادر به ریشه كنی بیماری نبوده ولی می تواند سبب فراهم آوردن زمینه مناسب برای ایجاد برنامه های ریشه كنی به روش تست و كشتار گردد . در صورتیكه میزان شیوع بیماری در گله های دامی كمتر از ۲ درصد باشد ، می توان با اجرای برنامه های تست و كشتار و واكسیناسیون بیماری را به مرحله ریشه كنی نزدیك ساخت .
    ▪ مهمترین مشكلات موجود در برنامه های ریشه كنی بروسلوز : وجود دامهای ناقل بیماری كه در آزمایشات مختلف سرولوژیكی منفی تلقی می‌گردند . احتمال وجود بیماری در حیوانات وحشی گستردگی طیف میزبانان حساس و تنوع گونه‌ای عامل بیماریزا و لزوم سرمایه‌گذاری مناسب با سرمایه‌های اقتصادی كلان سیستم دامداری سنتی كشورمان و وجود دامهای كوچرو كمبود اعتبارات و پرسنل كافی جهت انجام برنامه های كنترل و پیشگیری و نهایتا ریشه كنی
    ▪ زیان‌های اقتصادی بروسلوزی حیوانات : در اثر سقط جنین بره‌ها و گوساله‌ها از جمعیت این حیوانات كاسته می‌شود و موجب كاهش شیر و گوشت می گردد . گوساله‌ها و بره‌های نارس كه زنده متولد می‌شوند، در آینده حیوانات ضعیف، كم شیر و كم گوشتی را تشكیل می‌دهند دام‌های آلوده خود دچار كاهش وزن و كاهش شیر می‌گردند كه از بعد اقتصادی حائز اهمیت است . هر چه شیوع بیماری در بین دامها بیشتر باشد، انسانها ی بیشتری را آلوده نموده و از طریق تحمیل مخارج درمان و از كار انداختن نیرو و توان دامداران و كشاورزان زیانهای فراوانی را به بار می‌آورد خوشبختانه اداره كل دامپزشكی با روش كنترل توانسته است سال به سال از میزان شیوع بیماری تب مالت در انسان بكاهد . به طوریكه طبق آمار و بررسیهای لازم در سال ۱۳۵۵ تعداد كل مبتلایان انسان به تب مالت ۲۵۷۴ نفر بوده كه این میزان در سال ۱۳۷۰ به ۱۷۶۸ نفر كاهش یافته است ولی ریشه كنی كامل بیماری نیاز به همت همگانی ارگانهای ذیربط ، پرسنل و امكانات كافی و هزینه كلان ملی دارد .

  4. #34
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2009/07/27
    نوشته ها
    8,031
    سپاس ها
    311
    سپاس شده 1,281 در 886 پست

    پیش فرض

    هضم در نشخوار كنندگان

    تري گليسريدهاي موجود در غذاي نشخوار كنندگان داراي نسبت بالاي اسيدهاي چرب غيراشباع 18 كربنه ، لينولئيك و لينولنيك مي باشند كه در شكمبه همانند فسفوليپيدها توسط ليپاز باكتري ها تجزيه مي شوند .

    اين اسيدها توسط باكتريها هيدروژنه شده ، ابتدا به اسيد چرب با يك باند دوگانه و در نهايت به اسيد استئاريك تبديل مي شوند . تمامي باندهاي دوگانه در اسيد لينولئيك و لينولنيك به شكل ( Cis ) بوده و قبل از اينكه هيدروژنه شوند ، يك باند دوگانه در هر كدام به صورت
    ( Trans ) در مي آيد . بنابراين مي توان اسيدهاي چرب ترانس را در محتويات شكمبه پيدا كرد .gr/kg 100 ) فعاليت ميكروارگانيسم هاي شكمبه كاهش پيدا مي كنند ، تخمير فيبرها به تأخير مي افتد و تمايل حيوان به خوردن غذا كم مي شود .
    ميكرواورگانيسم هاي شكمبه نيز مقادير قابل توجهي از ليپيدها را توليد مي كنند كه داراي تعدادي از اسيدهاي چرب غيراشباع غيرمعمول ( نظير اسيدهاي چرب با زنجيرة كربن منشعب ) مي باشند كه در نهايت وارد چربيهاي شير و بدن نشخواركنندگان مي شوند . در نشخواركنندگان قدرت هضم ميكروبي چربيها پايين است و با افزايش مقدار چربي در جيرة نشخواركنندگان ( بالاتر

  5. #35
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2009/07/27
    نوشته ها
    8,031
    سپاس ها
    311
    سپاس شده 1,281 در 886 پست

    پیش فرض

    اشتباهات رايج در چگونگي مصرف سمو م دامپزشكي در ايران

    افزايش جهاني تقاضا نسبت به غذا و همچنين اهميت روز افزون سطح بهداشت عمومي و جلوگيري از بيماريهاي قابل انتقال از دامها به انسان از طريق بندپايان ، باعث شده است كه كنترل انگلها از اهميت بالاتري نسبت به گذشته ، برخوردار گردد ؛ حساسيتهاي جهاني نيزدر مورد حفظ محيط زيست در يك – دو دهه اخير بر اهميت و چگونگي استفاده از سموم حشره كش افزوده است.
    يكي از عواملي كه باعث مي شود تا استفاده از سموم براي محيط و ساكنان آن ايجاد خطر نمايد ، اشتباهاتي است كه در چگونگي استفاده از سموم بروز مي يابد:
    n Spray : روش سمپاشي مناسبي است اما بدليل آنكه دامپرور يا:
    1 – از حجم سمپاش اطلاع ندارد.
    2- دستگاه را تا نقطه max پر نمي كند.
    3- ابتدا آب را مي ريزد و بعد سم را مي افزايد ( مخلوط همگن درست نمي شود).
    4- از ظرف مدرج براي ريختن سم استفاده نمي كند و بطور ذهني سم را داخل سمپاش مي ريزد.
    5- از سرنگ جهت ريخت حجم مشخص استفاده مي كند اما بر اساس يك رسم غلط بين دامپروران ، سرنگ را براي استفاده هاي بعدي نگه ميدارد.
    6- سمپاش را پس از استفاده شسته و محتويات آن را بدون توجه به شرايط محيطي ، در محيط ( بخصوص در آبهاي جاري ) خالي مي كند.
    7- زواياي پنهان بدن دام را سمپاشي نمي كند و ...
    تمام اين اشتباهات باعث مي شود تا درمان به شكل كامل انجام نشده و در نتيجه بازگشت آلودگي انگلي مشاهده شود؛ دامپروران عموما تصور مي كنند كه اشكال در كيفيت سم مورد استفاده بوده است ، در نتيجه يا از سم ديگري استفاده مي كنند و يا سم را با غلظتي بالاتر از غلظت قبلي بكار مي برند ، اگر هم اين كار را نكنند و از همان غلظت توصيه شده استفاده كنند ، باز هم بدليل عدم رفع اشتباهات قبلي ، دفعات درمان افزايش مي يابد ، در نتيجه آلودگي محيط زيست را به همراه خواهد داشت.
    n Bath: روش بسيار خوبي براي گله هاي با جمعيت بالا مي باشد اما عموما بدليل اينكه:
    1- دامپرور از حجم استخر اطلاع ندارد.
    2- براي حمام دادن دامها ، استخر خاكي درست كرده است ( در مورد سمومي كه نيمه عمر بالا دارند ، باعث ميشود آلودگي به سطوح پائين خاك و آبهاي زير زميني برسد).
    3- استخر بتوني كه دچار شكستگي شده.
    4- براي استخر خروجي فاضلاب تعبيه شده باشد (استخر نبايد خروجي فاضلاب داشته باشد و اگر دارد بايد به يك مخزن فاضلاب منتهي شود).
    5- دامپرور از روش مخلوط كردن سم با آب استخر آگاهي ندارد.
    6- عدم افزودن مجدد سم به استخر بعنوان مايع جايگزين.
    توضيحاتي كه در مورد اسپري داده شد ، در اين مورد نيز صادق است.
    :Residue■ بعضي از سموم داراي slaughter interval مي باشند ، مانند : ديازينون 3 روز ، نگوون 5 روز . بعضي نيز به اين فاصله زماني نياز ندارند ، مانند فلومترين . اين فواصل زماني بايد رعايط شود ، اما متاسفانه بدليل ناآگاهي هرگز رعايت نمي گردد.
    ■ زمان سمپاشي: سمپاشي نبايد در باد و باران و هواي سرد انجام شود. پس از سمپاشي حيوان سمپاشي شده را نبايد شست و شو داد ( در مورد گاوميشها كه بيشتر در مناطق جنوبي ايران نگهداري مي شوند ، سمپاشي بايد بعد از بازگشت آنها از رودخانه صورت گيرد).
    n Stress : در تعريفي ساده ، استرس فشار تحميل شده به موجود زنده مي باشد، كه ميتواند شامل استرس حمل ونقل ، واكسيناسيون ، شاخ بري ، castration ، بيماري ، خستگي ، از شير گرفتن بره يا گوساله و ... باشد. دام تحت استرس را نبايد سمپاشي نمود.
    n Combination treatments : سموم را نبايد با يكديگر تركيب كرد ، مگر آنكه در بروشور سم ، اين مساله توصيه شده باشد.
    n Age : از حمام دادن بره ها با بزرگسالان بايد اجتناب نمود، چراكه ممكن است موجب خفگي آنها زير دست و پاي بزرگترها شود. بعضي از سموم نيز بايد در دامهائي مورد استفاده قرار گيرد كه از سن خاصي بزگتر باشند.
    n Size : در مورد سموم ready to use (پور- آن ، اسپوت - آن )اهميت دارد . عدم تخمين ميزان سم مورد نياز در در مورد اين دسته از سموم ، همان مشكل درمان ناقص را ايجاد مي كند.
    n Sex : بعضي از سموم را در مورد حيوانات آبستن و يا در دوره فحلي نبايد بكار برد( مانند: پروپتامفوس – بلوتيك ).
    n Breed of animals : گروهي از نژادها به بعضي از سموم حساسيت نشان مي دهند ، مانند حساسيت گاوهاي نژاد برهمن به سموم ارگانو فسفره، در مورد اين نژادها بايد از ديگر خانواده هاي سموم استفاده شود.

    n PET or Aluminium bottle ؟ متاسفانه بدليل ارزش مادي بطري هاي آلومينيومي ، بطري هاي ساخته شده از اين فلز مورد بازيافت قرار گرفته و از آنها ظروف آشپزخانه تهيه مي شود و يا با بريدن قسمت بالاي بطري از آن ليوان و كتري مي سازند ، كه به وفور در مناطق روستائي قابل مشاهده است. اين مساله در مورد بطريهاي پت كمتر اتفاق مي افتد ، چراكه بطري هاي پت نوشابه به مراتب زيبا تر و فريبنده تر از بطري پت سم مي باشد. مساله ديگر، معدوم نمودن بطريهاي پت مي باشد ، كه به سهولت و با سوزاندن انجام پذير است.

    n Label : عدم مطالعه ليبل يكي از مهمترين مشكلاتي است كه آنرا مي توان حتي پايه تمامي مشكلات ذكر شده در بالا به حساب آورد

  6. #36
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2009/07/27
    نوشته ها
    8,031
    سپاس ها
    311
    سپاس شده 1,281 در 886 پست

    پیش فرض

    امگا3 در تخم مرغ و نقش آن در سلامت دستگاه عصبي در انسا ن
    امگا۳ گروهي از اسيدهاي چرب غير اشباع چندگانه هستند. اسيدهاي چرب واحد هاي ساختماني هستند كه روغن ها و چربي هاي خوراكي ازآن ها تشكيل شدهاند.آنها مواد غذايي ضروري براي انسانها و حيوانات هستند. دو خانواده مهم از اين اسيدهاي چرب غير اشباع چند گانه وجود داردكه عبارتنداز خانواده امگا۳ها و امگا۶ها. هر دوي اين تركيبات براي سلامت انسان ضروري و لازمند. بخش عمده اي از ساختمان مغز، اعصاب و شبكيه چشم از اسيد هاي چرب غير اشباع چند گانه با زنجيره بلند امگا۳ تشكيل يافته است. اين اسيد هاي چرب براي تكامل بهينه و صحيح مغز،چشمها و دستگاه عصبي ضروري اند.مطالعات نشان داده اند كه اگر رژيم غذايي حاوي مقادير كافي از اين اسيدهاي چرب نباشد شكل گيري و عملكرد اين اعضاي حياتي تا حدي مختل شود.افسردگي يا اختلالات دو قطبي از جمله موارد شايعي هستندكه تصور ميشود تحت تاثير سطح امگا۳ مغز باشند.لذا مصرف تخم مرغ هايي كه سرشار از امگا۳ هستند موجب تكامل بينايي در دوران كودكي، تكامل استخوان هاي بدن و افزايش ضريب هوشي مي شود.حتي ثابت شده است كه امگا۳ مي تواند بدن را در برابر بيماري هاي ذهني مثل اسكيزوفرني محافظت كند

  7. #37
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2009/07/27
    نوشته ها
    8,031
    سپاس ها
    311
    سپاس شده 1,281 در 886 پست

    پیش فرض

    اثرات پروتئين و انرژي مصرفي بر توليدمثل در گاوهاي شيري

    مقدمه
    تغذيه بعد از زايش، زمانيكهتوليد شير گاوهاي شيري افزايش مي يابد، مي تواند عملكرد توليدمثلي و به دنبال آنسودبخشي گله را تحت تأثير قرار دهد. بطور كلي، افزايش نيازهاي متابوليكي توليد بالابهمراه نياز هاي توليدمثلي و سلامت، اثر متقابل بين تغذيه و توليدمثل ( خصوصاً بعداز زايمان ) را به يك موضوع مهم در صنعت گاو شيري تبديل كرده است. تحقيقات اخير،نقش مهم تغذيه را در توليدمثل تأييد كرده اند، و در بيشتر حالات، كمبودهاي غذاييشديد باعث مشكلات و بيماريهاي توليدمثلي شده است. همچنين، مكانيسم تغذيه اي كه برروي عملكرد توليدمثلي تأثيرگذار است، بسيار پيچيده بوده و به طور واضح قابل تشخيصنمي باشد. با اين وجود، نقش فاكتورهاي غذايي مانند پروتئين و يا تعادل انرژي، ومكانيسم عملكردشان بر توليدمثل، در سالهاي اخير، بيشتر شناخته شده است.
    نقش پروتئين در توليدمثل
    به منظور افزايش توليد شير و افزايش درآمد،توليدكنندگان شير سعي مي كنند كه مصرف غذا را ، خصوصاً در دوره ابتداي پس اززايمان، حداكثر كنند و از آنجا كه، جيره هاي حاوي پروتئين بالا، در كل ، طعم بهتريداشته و مصرف غذا را افزايش مي دهند، اغلب توليدكنندگان، بيش از نياز گاوها در طولاين دوره، به دامهايشان پروتئين مي خورانند. اين جيره هاي غذايي با ميزان پروتئينبالا، مي توانند بازده توليدمثلي را كاهش دهند. در بيشتر مطالعات، افزايش پروتئينخام جيره را، دليل افزايش زمان تا اولين تخمك گذاري بعد از زايمان و افزايش تعدادسرويس ها به ازاء هر آبستني و يا تعداد روزهاي باز مي دانند. به عنوان مثال،تحقيقات انجام شده در دانشگاه اورگان نشان داده است كه گاوهايي كه با پروتئين بيشاز حد تغذيه شده اند ( بيشتر از 10-15 درصد نيازهاي بالا ) ، تعداد سرويس بيشتري بهازاء هر آبستني نياز داشتند و در نتيجه فاصله گوساله زايي طولاني تري را نشاندادند. با اين وجود، برخي تحقيقات ديگر، اثرات زيان آور سطوح بالاي پروتئين مصرفيرا بر توليد مثل نشان نداده اند. تناقض هاي مشاهده شده در مطالعات و تحقيقات مختلف،مي تواند بدليل منبع پروتئيني جيره مورد استفاده بجاي كل پروتئين خام جيره باشد. برخي محقيقين معتقدند كه افزايش پروتئين خام جيره، لزوماً با ميزان آبستني ارتباطنخواهد داشت. علاوه بر آن، كل پروتئين خام جيره، عمل متقابل بين توليدمثل و پروتئينمصرفي را به ميزان كافي شرح نمي دهد. بطوركلي مواد پروتئيني در بخشهاي تجزيه پذيرپروتئينهايشان متفاوتند. به عنوان مثال دو جيره حاوي 18 درصد پروتئين ممكن است درميزان پروتئين قابل تجزيه و غيرقابل تجزيه در شكمبه متفاوت باشند. عدم تعادل درمنبع و نياز براي پروتئين قابل تجزيه و غيرقابل تجزيه در شكمبه، هر يك ممكن استتوليدمثل را تحت تأثير قرار دهند.
    به منظور شرح چگونگي اثر منفي مصرف بيش از حدپروتئين بر باروري، 3 فرضيه كلي ارائه شده است:
    1ـ محصولات فرعي سمي متابوليسمنيتروژن از شكمبه (آمونياك) و كبد (اوره) ممكن است به اسپرم، تخمك و يا ابقاي جنينتازه، زيان برسانند.
    2ـ عدم تعادل در انرژي و پروتئين فراهم شده، ممكن است بازدهتوليدمثلي را تحت تأثير قرار دهد.
    و 3ـ محصولات فرعي نيتروژن يا مصرف انرژي،ممكن است ترشح گنادوتروپين و يا هورمون پروژسترون را تغيير دهد. ( پروژسترون برايتوسعه فوليكولي، عبورجنين در طول لوله رحم تا رسيدن به رحم و بطور كلي در ابقاءآبستني مهم مي باشد). اين تأثيرات، ممكن است بطور منحصر بفرد و اختصاصي، همزمان باهم و يا با همكاري هم و بطور سينرژيك اتفاق بيفتند. همچنين، مقدار و منبع پروتئيننيز مي تواند پروژسترون را متأثر سازد. امكان دارد كه در مقاديري از پروتئين خامجيره كه نياز شكمبه را براي پروتئين قابل تجزيه افزايش مي دهد، كاهش در غلظتپروژسترون اتفاق بيفتد. با اين وجود، اثر مصرف پروتئين بر ميزان پروژسترون نياز بهمطالعات بيشتري دارد و عواملي مانند، كل انرژي مصرفي و منبع پروتئين نيز بايد موردآزمايش قرار گيرند.
    بدليل تشابه تغييرات هورموني در گاوهاي تغذيه شده با جيرههاي حاوي پروتئين خام بالا، با آنچه كه در گاوها در اثر كمبود انرژي اتفاق مي افتد،بسياري از اين آثار ممكن است ناشي از اثر متقابل با انرژي بجاي اسيدهاي امينه يامحصولات فرعي نيتروژني از متابوليسم شكمبه باشد. جيره هاي با پروتئين بالا يا جيرههاي حاوي پروتئين قابل تجزيه بيش از حد، مي توانند تعادل منفي انرژي را با افزايشتوليد شير شدت دهند.
    بطوركلي اثرات پروتئين غذا بر باروري بسيار پيچيده بنظر ميرسد، فاكتورهاي مختلفي مانند سن، انرژي، پروتئين غيرقابل تجزيه در شكمبه و سلامتيرحم ممكن است واكنش به تغييرات پروتئين مصرفي را تحت تأثير قرار دهند. به منظورحداقل كردن زيانهاي اقتصادي تغذيه غيرمؤثر پروتئين بيش از حد، بر روي توليد وتوليدمثل، جيره ها بايد براي تأمين مقادير مناسبي از پروتئين قابل تجزيه و غيرقابلتجزيه در شكمبه، تهيه شوند. به عنوان مثال، براي گاوهاي پر توليد و گاوهايي كه درابتداي شيردهي هستند، 35 درصد پروتئين خام بايد بصورت پروتئين غير قابل تجزيه درشكمبه باشد. پس جايگزين كردن برخي منابع پروتئيني عبوري، خصوصاً در جيره هايي كه براساس يونجه (زيرا پروتئين يونجه بسيار تجزيه پذير است) تهيه مي شوند، نيازاست.
    نقش تعادل انرژي در توليدمثل :
    انرژي مصرفي مي تواند يكي ازمهمترين عوامل تغذيه اي مؤثر بر توليد گاوهاي شيري باشد. انرژي مصرفي ناكافي درتليسه ها و در گاوها در ابتداي شيردهي، عملكرد توليدمثلي را كاهش مي دهد. مصرفانرژي بيش از حد در اواخر دوره شيردهي و در دوره خشكي نيز مي تواند مشكلات چاقي گاورا ايجاد كند كه خود موجب كاهش بازده توليدمثلي آنها در دوره شيردهي بعدي مي شود. زمانيكه تليسه ها با مقادير ناكافي انرژي تغذيه شوند، ديرتر به سن بلوغ جنسي ميرسند و چنانچه جيره هايي كه داراي كمبود انرژي هستند به تليسه هايي كه دوره هايفحلي طبيعي را شروع كرده اند، خورانده شود، ممكن است موجب توقف دوره فحلي آنها شود. گاوهاي شيرده پرتوليد نيز، در ابتداي دوره بعد از زايمان، ناتوان از مصرف غذاي كافيبه منظور تأمين نيازهاي انرژي براي توليد شير هستند. وقتي كه موادغذايي مصرفينتوانند نيازهاي غذايي افزايش يافته براي توليد شير را مرتفع سازند، تعادل منفيانرژي اتفاق مي افتد. در اين شرايط، نيازهاي انرژي بطور ناقص و از طريق متابوليسمذخاير بدن، مرتفع مي شود كه اين امر نيز به نوبه خود منجر به كاهش وزن بدن و شرايطبدني مي گردد. متابوليسم بيش از حد ذخاير بدن با تصفيه چربي كبدي بعد از زايمان وكاهش عملكرد توليدمثلي در گاوهاي شيري پرتوليد همراه مي باشد. البته ميزان و مدتزمان تعادل منفي انرژي در طول ابتداي دوره شيردهي، بيشتر به غذاي مصرفي بستگي داردتا به توليد شير. مكانيسم هايي كه همراه با غذاي مصرفي ناكافي بعد از زايمان و درنتيجه آن تعادل منفي انرژي ، توليدمثل را متأثر مي سازند، هنوز بطور كامل شناختهنشده اند. با اين وجود، برخي احتمالات وجود دارد كه رابطه آنتاگونيستي بينمتابوليسم بعد از زايمان و عملكرد توليدمثلي را روشن مي سازند.
    هورمون لوتئيزكننده ( Lh ) ، يك هورمون مهم و حياتي است كه به منظور دوباره برقرار سازي فعاليتتخمدان، رشد نهايي و بلوغ فوليكولهاي تخمداني، تخمك گذاري و ترشح تخمداني پروژسترونمورد نياز مي باشد. كمبود انرژي شديد ممكن است ترشح Lh را تغيير دهد و در نتيجه،توسعه فوليكولي و تخمك گذاري را به تعويق بيندازد. تعادل منفي انرژي در ابتداي دورهبعد از زايمان، ممكن است كه به باروري پايين همراه با اثرگذاري منفي روي كيفيتفوليكولهاي تخمدان، در طول دوره توليدمثلي، منجر شود. بطور كلي، هر فوليكول،تقريباً 70 روز نياز دارد تا كامل شود و بصورت تخمك آماده گردد. فوليكولهايي كه باچنين شرايط نامطلوب انرژي روبرو مي شوند ( تعادل منفي انرژي شديد در دوره ابتداييبعد از زايمان)، در اين مدت زمان تعيين شده (70روز)، آمادگي انجام وظايف خود راپيدا نمي كنند. گزارش شده است كه فوليكولهاي در حال رشد در گاوهايي كه كاهش شديدوزن را در طول 3 تا 5 هفته بعد از زايمان، بخود ديده اند، فوليكولهاي معيوبي هستندكه در طول دوره توليدمثلي ترشح پروژسترون را كاهش داده و باروري پاييني را ايجاد ميكنند.
    بر اساس مطالب بالا، مشخص مي شود كه توليد شير، كمبود انرژي شديد و از دستدادن شرايط بدني با فاصله تا اولين تخمك گذاري، همبستگي مثبت و با نسبت آبستني بهاولين سرويس، همبستگي منفي دارد. به اين ترتيب كه براي گاوها با توليد بالا، مدتزمان طولاني تري براي اولين تخمك گذاري بعد از زايمان لازم است، همچنين نسبت آبستنيبه اولين سرويس و در كل باروري، در گاوهاي پرتوليد پايينتر است. بنابراين استراتژيهاي تغذيه اي كه شروع تخمك گذاري بعد از زايمان را تسريع مي بخشند، مي تواند برعملكرد توليدمثلي اثر مثبتي داشته باشد. بطوركلي، براي كاهش شرايط بدني از دست رفتهو همچنين كاهش شدت تعادل منفي انرژي بعد از زايمان، به منظور افزايش باروري، راههايمتعددي وجود دارد. دو راه رسيدن به حداكثر تراكم انرژي در جيره غذايي گاوهاي شيريدر ابتداي شيردهي ، عبارتند از :
    1ـ افزايش ميزان كربوهيدرات غير سلولزي جيره ( مثل ذرت با رطوبت بالا)
    و 2ـ اضافه كردن چربي ( به عنوان مثال دانه كتان ياچربي عبوري )
    افزايش كربوهيدرات غير سلولزي جيره مي تواند از طريق كاهش نسبتعلوفه به كنسانتره و يا بوسيله تغذيه با غلات بيشتر، حاصل شود. هر چند كه، جيره بامقادير بالاي غلات ممكن است منجر به اسيدوز و كاهش چربي شير شود. از طرفي ديگر،ضميمه كردن چربي به منظور افزايش تراكم انرژي جيره، مي تواند غلظت كلسترول پلاسمايمورد نياز براي سنتز پروژسترون را افزايش دهد،كه در نتيجه منجر به توسعه باروري ميشود. علاوه بر اين، جيره گاوهاي خشك، در طول اواخر دوره خشكي ( 2-3 هفته آخر )،بايد به طور مناسب تنظيم شود تا اينكه گاوهاي خشك، شرايط بدني زيادي را از دستندهند و دچار تعادل منفي شديد انرژي در هنگام زايمان نگردند.
    با توجه به مطالبگفته شده، روشن است كه تغذيه رابطه نزديكي با توليدمثل دارد. از طرفي ديگر نيز، بهعلت پايين بودن وراثت پذيري بيشتر صفات توليدمثلي، پيشرفت ژنتيكي حاصل از انتخاببراي اين صفات به كندي حاصل مي شود و مي توان گفت كه در كل مديريت (عوامل محيطيمؤثر ) خصوصاً تغذيه نقش بيشتري را در مقايسه با ژنتيك در بازده توليدمثلي ايفا ميكند. كمبودهاي غذايي و فزوني يا نا متعادل بودن غذايي، همگي نشان داده اند كه ميتوانند منجر به تغييرات توليدمثلي شوند. و تنها مشكل اصلي نامشخص بودن ميزان اينافزايش، كمبود يا عدم تعادل مي باشد كه توليدمثل راتحت تأثير قرار مي دهد. مطالعاتو تحقيقات بيشتري بر روي گاوهاي شيري پرتوليد نياز است تا نقش تك‌تك مواد مغذي واثرات متقابلشان بر روي عملكرد توليدمثلي روشن شود. در حال حاضر، بهترين توصيه،تهيه يك برنامه غذايي براي گاوهاي شيري است كه براي تمام مواد مغذي، بالانس شدهباشد و تمامي نيازهاي غذايي دام را برطرف كند. با اين وجود، بايد خاطر نشان كرد كهتغذيه، تنها يكي از دلايل مشكلات و بيماريهاي توليدمثلي است. شرايط محيطي، تشخيصبموقع فحلي، زمان تلقيح مصنوعي و ذخيره و حمل اسپرم و رعايت اصول بهداشتي به هنگامزايش نيز مي توانند عملكرد توليدمثلي گله را تحت تأثير قرار دهند. برنامه هاي تغذيهاي مي توانند عملكرد ضعيف توليدمثلي ايجاد شده با مديريت ضعيف را اصلاح كنند.

  8. #38
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2009/07/27
    نوشته ها
    8,031
    سپاس ها
    311
    سپاس شده 1,281 در 886 پست

    پیش فرض

    تاريخچه گاوداري در جهان

    هزاران سال است كه گاو, جزئي از زندگي روزانه كشاورزي به شمار مي‌آيد انسان در برابر حفاظت, نگهداري و تغذيه اين حيوان, از فراورده‌هاي گوناگون آن استفاده مي‌كرد. نزديك به 6 هزار سال پيش از ميلاد مسيح, بشر شيوه زندگي خود را تغيير داد, شكار حيوانات را كنار گذاشت, به زراعت پرداخت و به اهلي كردن حيوانات همّت گذاشت . نخست, سگ, و سپس گوسفند و بز و بچه گاو را اهلي كرد.
    اگر چه چگونگي اهلي شدن گاو كاملاً مشخص نيست, اما زمان آغاز آن از آثار باستاني و نشانه‌هاي باستانشناسي پيدا است, يكي از تمدنهاي نخستين كه به اهلي كردن گاو پرداخت, درخاور ميانه قرار داشت. كتيبه‌اي از معبدي در عراق به دست آمده كه مربوط به 4500 سال پيش از ميلاد مسيح مي‌باشد وشخصي را در حال دوشيدن شير از گاو نشان مي‌دهد.
    باستان شناسان چنين نتيجه گيري مي‌كنند كه اهلي شدن گاو در آسيا خاور ميانه بين 4500 تا 6000 سال قبل از ميلاد انجام شده است. شواهدي ديگر نشان مي‌دهد كه در همين زمان, اهلي شدن گاو در اروپا به طور جداگانه‌اي نيز انجام شده است.
    برخلاف دنياي قديم, دنياي جديد تا پيش از ورود اسپانياييها به آمريكا, هيچ گاو اهلي در اين قاره وجود نداشت. نخستين گاوهاي اهلي, در آغاز سده شانزدهم, به وسيله مهاجران اسپانيايي به قاره آمريكا آورده شد. البته آمريكاي شمالي داراي نوعي گاوميش بنام باسيون بود كه سرخ‌پوستان موفق به اهلي كردن آن نشده بودند. در آمريكاي جنوبي نيز اصولاً گاوي موجود نبود در استراليا نيز هيچ گاو, خواه وحشي يا اهلي, وجود نداشت و نخستين گاوهاي اين قاره در 18 ژانويه1788 به وسيله مهاجران انگليسي به اين كشور وارد شد.
    اكنون نژادهاي اروپايي به طور قابل توجهي در آمريكاي شمالي و جنوبي و استراليا پراكنده‌اند. تا اواسط سده هيجدهم ميلادي گاوهاي كوهان‌دار هندي يا زيبو فقط تا آفريقا و بخش هايي از آسيا گسترش يافته بودند. در اين زمان تعداد زيادي از اين گاوها به آمريكاي شمالي و جنوبي وارد شدند. در ايالتهاي جنوبي آمريكا, گاوداران آمريكايي, نژاد برهمن (Brahman) را با استفاده از اين گاوهاي وارداتي ايجاد كردند. مي‌توان ادعا كرد كه گاو, مهمترين حيواني است كه به وسيله بشر, اهلي شده است شايد كمتر حيواني را بتوان يافت كه تا اين اندازه براي بشر مفيد باشد.
    تا قبل از سده هفدهم ميلادي پرورش گاو براساس نياز خانواده‌ها به آنها بود. هر خانواده با توجه به امكانات و نيازش, تعدادي گاو به منظور كار, شخم و استفاده از شير آنها نگهداري مي‌كردند. در سده هجدهم در برخي از نقاط اروپا و آمريكا بعضي از خانواده‌ها تعدادي گاو مازاد بر نياز خود پروزش مي‌دادند و بيشتر آنها را جهت تأمين بقيه مايحتاج زندگي خود به فروش مي‌رساندند. امّا در واقع شروع حرفه گاوداري بصورت متمركز و امروزي از اوايل قرن نوزدهم ميلادي بود بطوريكه با تأسيس انجمن‌ها و سازمانهاي مختلفي در زمينه گاوداري, پيشرفت قابل توجهي در زمينه اصلاح دام, افزايش توليد شير, مديريت و صنعت گاوداري صورت گرفت. دليل ديگري كه پيشرفت صنعت در زمينه اصلاح دام و ژنتيك همراه با افزايش جمعيت و نياز انسان به سبب پيشرفت در حرفه گاوداري در طول دو سده گذشته شد. يكي از مشكلاتي كه گاوداران با آن مواجه بودند فروش شير بود زيرا نگهداري شير به مدت چند روز مشكل مي‌باشد. امّا تأسيس اولين كارخانه پنير سازي در ايالت متحده در سال 1851 در منطقه آيندا, بازاري ساخته شد. اين روش نيز طريقه ديگري براي عمل آوري شير و گسترش بازار عرضه آن فراهم نمود. تأسيس اين كارخانه‌ها, مشكل شير توليدي گاودارها را كه از فروش و ماندن آن ترس داشتند كاهش داد و باعث تشويق آنها در زمينه حرفه شان شد.
    عامل اصلي تعيين كننده, قيمت شير, چربي آن است در اروپا در سال 1890 يك آزمايش شيميايي جهت تعيين مقدار چربي شير, ارائه شد. تأسيس ترويج كشاورزي به دستور اسميت- لور در سال 1914 باعث شد كه اطلاعاتي كه در آزمايشگاههاي علمي جمع آوري شد و مستقيماً به گاودارها, عمل آورندگان شير و مشتريها ارائه مي‌شد.
    اولين دستگاه شير دوشي در بريتانيا ساخته شد كه بسيار ساده بود. به دنبال آن در سال 1903 الكساندر گيليز استراليايي ماشين شيردوشي جديد را ساخت آقاي گيليز يك كلاهك و يك لايه دروني به ماشيني كه قبلاً در بريتانيا ساخته شده بود اضافه نمود.
    همان طور كه گفته شد با افزايش جمعين نياز به شير و فرآورده‌هاي آن به شدت افزايش يافت بنابراين ميزان شير توليدي به ازاء هر رأس گاو نمي توانست جوابگوي نياز جامعه باشد. از اين رو با استفاده از تكنولوژيهاي علمي و متخصصين اين رشته, پيشرفت چشمگيري در يك قرن اخير به وجود آمد.
    از سال 1900 تا 1940 توليد شير به ازاء هر رأس افزايش چنداني نداشت ليكن بين سالهاي 1940 تا 1985 توليد شير تقريباً 5/2 برابر افزايش يافت و طي 10 سال اخير ميانگين توليد هر گاو حدوداً 123 كيلوگرم افزايش يافت مهمترين عوامل اصلي در بروز اين افزايش دخيل بود. عبارت بودند از: بهبود چشمگير تغذيه ومديرت گاوداريها همراه با تلاش جهت دستيابي به توان ژنتيكي بالا جدول زير ميزان افزايش توليد شير بر اساس داده‌هاي حاصل از مؤسسه كشاورزي آمريكا از سال 1940 تا سال 1995 را نشان مي‌دهد. با توجه به اين داده‌ها افزايش توليد شير در طول پنج دهه به اندازه 338% درصد افزايش داشته است

  9. #39
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2009/07/27
    نوشته ها
    8,031
    سپاس ها
    311
    سپاس شده 1,281 در 886 پست

    پیش فرض

    مسائلي در مورد تلقيح مصنوعي

    چه موقع تلقيح نماييم ؟
    زمان مناسب تلقيح گاو بسته به اين است كه اولين ايستا فحلي چه زمان اتفاق افتاده باشد براي دستيابي به بهترين نرخ آبستني بايد گاوها و تليسه ها را از بين ده تا چهارده ساعت پس از مشاهده اولين ايستا فحلي تلقيح نمود يعني گاوهائي كه اولين ايستا فحلي آنها در صبح اتفاق افتاده باشد بايد در اواخر بعداز ظهر تلقيح نمود و گاوهائيكه در عصر فحل شده اند لازم است صبح روز بعد (قبل از ساعت 10 )تلقيح شوند اين روش قانون صبح _بعد از ظهر ميگويند . زمان مناسب تلقيح باعث ميشود تا تعدادي بيشتري اسپرم سالم به تخمكها رسيده ٬عمل لقاح بصورت مناسب انجام شود . تلقيح زود هنگام گاو ها باعث ميشود بسياري از اسپرمها قبل از تخمك اندازي نابود شوند ٬از سوي ديگر تلقيح دير هنگام باعث پير شدن تخمك شده و قبل از رسيدن اسپرمها فعاليت تخمك از بين ميرود . در صورتيكه قانون صبح ٬بعد از ظهر به خوبي رعايت شود درصدآبستني افزايش مي يابد .
    در پايان لازم به ذكر است حفظ يك برنامه فحل يابي موفق باعث تولد گوساله هاي بيشتر و توليد شير زيادتر در گله ميشود و اين بدان مفهوم است كه سود و بهره وري بيشتري در انتظار گاودار است .

    تشخيص فحلي و زمان مناسب تلقيح :

    انجام يك زايش 12 ماهه به تشخيص فحلي مناسب و زمان دقيق تلقيح بستگي دارد در واقع مي توان گفت تشخيص فحلي گله شما يكي از مهم ترين عوامل توليد مثلي گاوداري است توصيه ميشود كه حتماً شخصي مسئول فحل يابي در گله باشد و در صورت نبودن آن شخص بايد فرد ديگري وظيفه فحل يابي را به عهده بگيرد . هر چه زمان براي آموزش فحل يابي به كارگران صرف كنيددر صد موفقيت فحل يابي و نهايتا توليد مثل افزايش مي يابد .نخستين گام در يك برنامه تشخيص فحلي موفق شماره زني و واضح گاوها مي باشد تا بتوان گاومورد نظر را از فاصله دور تشخيص داد .
    چه موقع فحل يابي كنيم ؟
    بطور كلي متوسط زمان فحلي گاوها حدود 14 ساعت است و 25%از گاوها نيز 8 ساعت فحلي نشان ميدهند بنابراين اگر شما گاوها را روزانه يك بار مورد مشاهده قرار دهيد حدود 50%گاوهاي فحل را تشخيص ميدهيد در حاليكه روزانه دو بار مشاهده با فاصله زماني يازده الي سيزده ساعت اين عدد را به 80%ميرساند از سوي ديگر روزانه چهار مرتبه مشاهده گاوها و هر مرتبه به مدت 20 الي 30 دقيقه باعث ميشود كه 95%گاوهاي فحل را تشخيص داده شوند . عواملي همچون بيماري ٬آب و هوا وشرايط بستر بر طول فحلي اثر ميگذارند . گاوها در آب و هواي بسيار گرم و شرجي يا بسيار سرد مدت زمان كوتاهتري نشان ميدهند . بهترين زمان مشاهده گاوهاي فحل صبح زود قبل از شير دوشي و خوراك دهي ٬اوايل بعد از ظهر و اواخر غروب است .
    اين زمانها مناسب ترين اوقاتي هستند كه ميتوان فحلي را ديد . به طور كلي گاوهايي كه ايستاده و اجازه ميدهند گاوهاي ديگر روي آنها بپرند فحل مي باشند ايستا فحلي اولين علامت فحل يابي است و تخمك اندازي 25 الي 30 ساعت پس از اولين پرش گاوها بر روي گاو فحل اتفاق ميافتد .ديگر علائم فحلي كه قبل از ايستا فحلي به چشم مي آيد .تلاش گاو فحل براي پريدن بر روي ديگر گاوها ٬گذاشتن سر بر قسمت خلفي بدن گاوهاي ديگر ٬ادرار كردن زياد ٬خارج شدن موكوس از دستگاه تناسلي و قرمز شدن فرج گاو است ٬تيز شدن گوشها ٬كثيف شدن پهلو و كپل گاو آزرده شدن ابتداي دم گاو و نيز از ديگر علامتها براي تشخيص فحلي است . يك تا سه روز پس از ايستا فحلي گاو خونريزي اندكي ٬در ناحيه فرج گاو ديده ميشود كه نشان دهنده آنست كه گاو فحل بوده است و اين خونريزي هيچ ارتباطي با تخمك اندازي و آبستني يا عدم آبستني گاو ندارد . اصولا گاوهائيكه آبستن نشده باشند هجده روز پس از خونريزي فوق دوباره فحل ميشوند .
    اهميت اولين فحلي گاو :
    فحل يابي صحيح ٬ كليد موفقيت توليد مثل گله و ايستا فحلي بهترين نشانه براي تشخيص فحلي مي باشد . مشاهده اولين فحلي گاوها در حدود روز چهلم پس از زايمان يكي از شاخصهاي مهم توليد مثلي گاوداري است كه براي برنامه ريزي مرتب بايد به آن دست پيدا كرد . البته گاوهايي كه داراي چرخه هاي فحلي نا منظم بوده و يا تليسه هايي كه دچار سوء تغذيه بوده اند ٬ممكن است اولين فحلي خود را دير تر از شرايط طبيعي بروز دهند . ضمناً گاوهايي كه جيره غذايي آنها حاوي فلوئور زيادي است دچار تاخير در بروز اولين فحلي خواهند شد . در صورتي كه اولين فحلي نرمال گاوها به تعويق افتد ٬دامها دير تر تلقيح شده و متوسط فاصله زايش گاوداري افزايش مي يابد كه در مجموع ضرر اقتصادي حاصله باعث كاهش پيشرفت گله خواهد شد .

    چند نكته مهم در تلقيح مصنوعي :
    1- حفظ يك فاصله زايش دوازده ماهه به تشخيص فحلي مناسب و تلقيح در زمان صحيح بستگي دارد .
    2- اولين گام در يك برنامه تشخيص فحلي موفق ٬مشخص كردن و شماره گذاري درست و كافي تمام دام هاي گله است بطوريكه شماره هاي بدن از فاصله دور قابل تشخيص باشند .
    3- بهترين زمان براي مشاهده فحلي ٬اول صبح قبل ازشير دوشي و خوراك دهي و نيز اوايل بعد از ظهر و در شب پس از آنكه دام ها دوشيده شده و خوراك خود را خورده اند ٬مي باشد اين ساعات خنك ترين زمان در طول شبانه روز مي باشند .
    4- در گله هايي كه فحل يابي دقيقي در آن ها انجام ميشود ٬براي دستيابي به بهترين نتايج آبستني ٬گاوها و تليسه ها را حدود 10 الي 14 ساعت پس از شروع اولين ايستا فحلي تلقيح كنيد .اين بدان معني است كه گاوهايي كه در صبح فحل هستند ٬در اواخر بعد از ظهر تلقيح ميشوند و بر عكس (قانون صبح بعد از ظهر )
    5- وقتي بيش از يك گاو در بهاربند فحل باشد دفعات پرش گاوها روي يكديگر دو تا چهار برابر مشود .
    6- اجراي يك برنامه تشخيص فحلي موفق باعث توليد گوساله و شير بيشتري در گله ميشود يعني سود بيشتري در انتظار گاودار است.

  10. #40
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2009/07/27
    نوشته ها
    8,031
    سپاس ها
    311
    سپاس شده 1,281 در 886 پست

    پیش فرض

    اثرات استرس گرمايي در نيمچه هاي گوشتي
    - كاهش مصرف غذا و در نتيجه كاهش رشد :
    نياز به ا نرژي در نيمچه هاي گوشتي با ا فزا يش دما كاهش يافته و متعاقب آن مصرف غذا كم مي شود كه منجر به كاهش در يافت پروتئين ، اسيد هاي آمينه و ساير مواد مغذي شده و رشد كاهش مي يابد .
    بر اساس يك تحقيق ، معلوم شده نيمچه هاي پرورش يافته در شرايط استرس حرارتي ( دماي 30 در جه سانتيگراد و رطوبت نسبي 74 % ) نسبت به گروه شاهد 48% مصرف غذا و 53 % افزايش وزن كمتري داشتند . گزارش گرديده كه افزايش وزن نيمچه هاي گوشتي در دماي 21 درجه از 8-4 هفتگي ، 1225 گرم بود و در دماي 26 درجه به 1087 گرم كاهش يافت كه بيشتر به علت كاهش نياز به ا نرژي بود . اين ارتباط را به صورت فرمول زير مي توان محاسبه كرد .
    Me = 1690 – 2.1 T
    Me : ا نرژ ي قابل متابوليسم مورد نياز بر حسب كيلوژول در روز
    T : درجه حرارت محيط بر حسب درجه سانتي گراد

    2- كاهش قابليت استفاده بيولوژيكي مواد مغذي :
    افزايش دماي محيط باعث كاهش معني داري ا نرژي قابل متابوليسم ظاهري . قابليت هضم حقيقي پروتئين جيره مي شود . قابليت هضم حقيقي اسيد هاي آمينه غير از ليزين نيز در جوجه هاي گوشتي تحت شرايط استرس حرارتي ( 32 درجه ) كاهش پيدا مي كند . ا لبته در آزمايشات ديگر ، مشخص گرديد كه اين كاهش قابليت هضم ، وا بسته به جنس بوده و در ماده ها وجود دارد نه در نر ها . ولي آزمايشات ديگر كاهش قابليت هضم ليزين را نيز نشان داده ا ند .

    3- ذخيره شدن بيشتر چربي در محوطه بطني :
    حيوان جهت كاهش حرارت توليدي در بدن ، ا نرژي را بيشتر به صورت چربي ذخيره مي كند كه باعث ا فت كيفيت لاشه مي شود .
    4- آمادگي بيشتر جمعيت براي ابتلا به بيماريها و انگلها :
    به علت كاهش مواد مغذي ، توليد برخي از هورمون هاي موثر در حفظ ايمني بدن كاهش يافته و حيوان حساسيت بيشتري نسبت به بيماريها و ا نگلها پيدا مي كند.
    5- مرطوب شدن بستر و مشكلات ناشي از آن :
    بالا بودن دماي سالن ، موجب ا فزايش مصرف آب و آبكي شدن مدفوع شده و در نتيجه مرطوب شدن بستر ، توليد آمونياك بالا رفته ، كوري و مرگ عارض مي شود . همچنين به علت تماس سينه جوجه هاب با آمونياك بستر ، سينه رنگ قهوه اي و سياه پيدا مي كند و به اصطلاح مي سوزد كه در كشتارگاه اين لاشه ها پس زده مي شوند .
    6- تغيير خصوصيات خون و بروز آلكالوز تنفسي :
    شايد بتوان گفت كه مهمترين زيان حرارت بالا ، ايجاد آلكالوز تنفسي است كه به علت كاهش فشار خون Co2 خون در نتيجه عمل له له زدن رخ مي دهد . آلكالوز با دفع بيكربنات كه به عنوان بافر در خون عمل مي كند ، همراه است . دفع Co2 باعث دفع H+ خون نيز شده و محيط خون قليايي مي گردد.
    تحقيقات نشان داده ا ند كه وقوع آلكالوز در حدود 60 دقيقه پس از وقوع شرايط استرس حرارتي است . ميزان هموگلوبين ، هماتوكريت و پلاسماي خون نيز كاهش مي يابد.
    7- افزايش تلفات و زيان اقتصادي :
    به علت همه موارد مذكور ، تلفات در فارم زياد شده و زيان ا قتصادي عارض مي گردد.

    روش هاي رفع كاهش عملكرد طي شرايط استرس حرارتي :
    الف ) تغييرات فيزيولوزيكي و فيزيكي حاصل در خون حيوان
    اولين عمل جهت مقابله با شرايط استرس حرارتي توسط خود حيوان صورت مي گيرد. بدين ترتيب كه حيوان در ا بتدا عرق مي كند ولي چون طيور غدد مولد عرق ندارد ، روش هاي زير را جهت مقابله با استرس حرارتي را اتخاذ مي كند :

    1- كاهش مصرف غذا :
    اولين عكس العمل جوجه ها به دماي بالا ، كاهش مصرف غذاست تا اولاَ ميزان متابوليسم پايه را كاهش دهند تا توليد حرارت كمتر شود . ثانياَ ظرفيت مصرف بيشتر آب را كه طي تبخير ششي از دست مي دهد ، داشته باشد .

    2- باز كردن بالها و افزايش سطح بدن جهت افزايش تبادل حرارتي .

    3- ماليدن خود به زمين جهت دفع حرارت از طريق انتقال آن به بستر.


    4-گشادن رگهاي خوني و فرستادن خون به سطح بدن و بويژه به نواحي پر خون مانند ريش و تاج .

    5-در موارد حاد ، له له زدن و تبخير تنفسي مشخص شده كه مرغ مي تواند از طريق عمل له له زدن دفع آب را از 5 گرم در ساعت به 30 گرم در ساعت برساند.

    6- كنترل هورموني :
    جلوگيري از ترشح هورمون هاي تحريك كننده متابوليسم ( مانند تيروكسين ) و افزايش سطح ترشح هورمون هاي كنترل كننده متابوليسم ( مانند كورتيكو استروئيد ها ) .

    ب) روش هاي مديريتي :

    1- استفاده از سالن هاي بسته :
    اين عمل بويزه در مناطقي كه رطوبت نسبي پايين است مهم مي باشد.
    2- عايق دار كردن سقف و ديوار هاي سالن ها :
    براي جلوگيري از نفوذ تابش آفتاب صورت مي گيرد و از پشم شيشه ، ا يرا نيت ، رنگزني و سفيد كاري استفاده مي شود . براي سفيد كاري بهتر است كه از 9 كيلوگرم آهك ، 5/22 ليتر آب و 14/1 ليتر پلي وينيل استات استفاده شود .
    3- استفاده از مه پاش ها :
    اين روش در مناطق گرم و خشك كاربرد دارد ، چرا كه زيادي آن موجب مرطوب شدن بستر مي گردد . معلوم شده كه مه پاش ها مي توا نند دماي داخل سالن را تا 5 درجه كاهش دهند .
    4- استفاده از خنك كننده هاي ديسكي يا صفحه اي :
    اين خنك كننده ها قطرات آب را به صورت ريز در هوا پخش مي كنند كه باز هم مانند مه پاش ها ويژه مناطق گرم و خشك است .
    5- تهويه و استفاده از فن ها در سالن :
    در شرايط مطلوب سالن از نظر دما ( 1/21- 3/18 درجه ) سرعت جريان مواد نبايد بيش از 9 متر در دقيقه باشد ولي با افزايش دما مي توان آن را تا حدي كه ايجاد گرد و غبار نكند ، افزايش داد . البته افزايش شدت جريان هوا تا حدود 31 روزگي تاثير معني داري بر رشد نيمچه ها ندارد . تهويه بويژه در تراكم هاي بالا سبب توزيع بيشتر اكسيژن شده ، سطح آمونياك و Co2 سالن را كاهش مي دهد .
    روش بهتر تهويه اين است كه هواكش ها را در سقف سالن ها قرار دهيم تا هواي گرم را كه به طرف بالا حركت مي كند، بيرون بكشد .
    همچنين بهتر است كه فن ها شب ها هم كار كنند زيرا مشخص گرديده كه خنك كردن جوجه ها در شب باعث تحمل بهتر گرما در روز بعد مي شود.
    7- كاهش تراكم در فارم :
    مي توان تعداد جوجه ها را در واحد سطح كاهش داده ، حرارت محيط را كم كرد . جوجه هاي تلف شده را بايد دو بار در روز ( اويل صبح و اواخر عصر ) از سالن جمع كرد.
    8- استفاده از آب خنك :
    به منظور جلوگيري از دهيدراتاسيون بدن طيور در دماي بالا ، بايستي آب به طور مداوم توزيع گردد. دماي آب نيز مهم است . مطالعات نشان داده ا ند كه آب آشاميدني خنك در حد 15 درجه سانتي گراد در مقايسه با آب 30 درجه سانتي گراد ، مصرف غذا را به ميزان 10-5 درصد افزايش مي دهد.
    ا لبته طي آزمايشات مختلف معلوم شده كه مناسب ترين دماي آب آشاميدني در نيمچه هاي گوشتي 12-8 درجه سانتي گراد است و به ازاي هر يك درجه افزايش دماي محيط از 21 درجه سانتي گراد مصرف آب به ميزان 4% افزايش مي يابد.
    براي تامين آب خنك يا بايد لوله هاي آب را عايق كاري كرد و يا سيستم آبخوري را حداقل 4-3 بار در روز از آب خالي كرد.


    1- تغيير در سيستم آبخوري :
    مشاهده شده مصرف آب توسط جوجه ها ي تحت تنش حرارتي ، از آ بخوري قطره اي نسبت به آبخوري هاي باز مانند انواع فنجاني ، زنگوله اي و ناوداني كمتر است و با افزايش حرارت ، مصرف آب از آبخوريهاي باز بيشتر شده ، را ندمان توليد بهتر مي گردد.
    2- خاموش كردن چراغ ها و روشني ها در روز و ساعات گرم هوا و تغذيه در شب و ساعات خنك :
    مصرف خوراك نيمچه ها در شرايط استرس حرارتي بلافاصله پس از روشناي صبح بالاست و به تدريج در اواسط روز كاهش مي يابد و باز هم حدود يك ساعت مانده به تاريكي ا فزايش مي يابد كه يك منحني به شكل U تشكيل مي گردد.
    لذا ارائه خوراك در اوج مصرف بهتر است . اين امر با توجه به اينكه در نيمچه هاي گوشتي تغذيه آزاد و تمام وقت داريم تا حدودي باعث كاهش رشد مي شود .
    3- نوع تغذيه :
    مطالعات نشان داده ا ند كه مي توان رشد جوجه ها را در شرايط استرس حرارتي ، با تغذيه اجباري در سطح بالاي مصرف اختياري ا فزايش داد كه البته اين كار در سطح صنعتي به هيچ عنوان قابل اجرا نيست . همچنين مي توان جيره را به ميزان 10 % تغليظ كرد.
    روش ديگر قرار دادن جوجه ها در محدوديت غذايي به ميزان 60 % در 4و5و6 روزگي است كه ضريب تبديل غذايي را كاهش داده ، وزن بدن و سرزندگي نيمچه ها را افزايش مي دهد . ارا ئه غذا به صورت پلت نيز باعث بهبود را ندمان مي گردد.
    4- عوامل تغذيه اي :
    فاكتورهاي تغذيه اي مهم و متعدد بوده و در هر شرايطي مي توان آنها را به كار گرفت . اين عوامل عبارتند از :
    الف ) ويتامين ها و مواد معدني :
    افزودن مكمل مواد معدني و ويتاميني به جيره نيمچه هاي گوشتي تحت شرايط استرس حرارتي باعث بهتر شدن ضريب تبديل غذايي نسبت به گروه شاهد مصرف غذا را بع ميزان 4/36% در ماده ها و 7/47% در نرها افزايش داد .
    همچنين در يك آزمايش مشخص شد كه افزودن 2/0 % كلرايد پتاسيم به آب آشاميدني نيمچه هاي گوشتي تحت شرا يط استرس حرارتي ( 7/36 درجه ) باعث 7% ا فزايش وزن شد ولي مصرف غذا تفاوت معني داري نداشت.
    بيكربنات سديم نيز جهت مقابله با آلكالوز ناشي از استرس حرارتي به كار مي رود به طوري كه طي يك آزمايش ، افزودن 1% كربنات سديم به جيره استاندارد خروس هاي جوان ، باعث بهتر شدن ا فزايش وزن روزا نه و ضريب تبديل غذايي شد . البته بيكربنات سديم باعث قليايي شدن ادرار شده ، نقرس حاصل مي شود. از طرف ادرار قليايي ، به همراه كلسيم محيط مناسبي جهت ايجاد سنگ هاي كليوي مي باشد. از تركيباتي نظير كلرايد آمونيوم ، سولفات آمونيوم ، متيونين و 4- هيدروكسي 2- متيل بوتانوئيك اسيد را مي توان استفاده كرده ، ادرار را اسيدي كرد و از وقوع سنگ كليه جلوگيري نمود .
    از پيش مخلوط هاي ديگر ، ويتامين ث ( به ميزان 200 پي پي ام جيره ) است كه با كاهش دماي بدن ، تلفات را كاهش مي دهد . اثر ويتامين ث بر افزايش رشد جوجه ها در شرايط استرس حرارتي ، كاهش سنتز كورتيكو استروئيد ها است كه اين استروئيد ها موجب افزايش تجزيه پروتئين بافتها مي شوند.
    همچنين ويتامين ث اثر تحريكي بر فعاليت بيگانه خواري سيستم ريتكولواند و تليال داشته ، توليد آنتي باديها بويژه ايمنوگلوبولين جي را ا فزايش مي دهد .
    البته طبق تحقيقات صورت گرفته ، اين ويتامين بايد به همراه روي مصرف گردد ، چون روي سبب ا فزايش جذب روده اي آن شده ، جذب آن را از 6/2 به 32/6 ميلي گرم بر ليتر در هر ساعت از هر سانتيمتر مربع روده مي رساند. در يك تحقيق مشخص شده كه افزودن ويتامين هاي A , B , D , E به ميزان 235 ميلي گرم در ليتر به آب آشاميدني نيمچه هاي گوشتي تحت شرايط استرس حرارتي ، سبب ا فزايش معني داري در وزن روزانه گرديده و ضريب تبديل غذايي را كاهش داد. همچنين ميزان توليد ايمنو گلوبولين جي در اين جوجه ها بيش از شاهد بود كه باعث كاهش تلفات ناشي از استرس حرارتي ، به ميزان 62% گرديد.
    مشكل عمده اي كه در رابطه به مصرف ويتامين ها وجود دارد ، اين است كه ويتامين ها بسيار فرار هستند ، بويژه هنگامي كه در مجاورت چربي و عوامل آن و عوامل اكسيد كننده واقع مي شوند .
    ب ) چربي ها :
    مطالعات نشان داده اند كه ا فزودن چربي به جيره نيمچه هاي گوشتي تحت شرايط تنش حرارتي ، باعث بهبود مصرف غذا و عملكرد مي شود ، چون حرارت افزايشي حاصل از كاتابوليسم چربي در بدن در مقايسه با ساير منابع

    ا نرژي نظير كربوهيدرا تها و پروتئين ها كمتر است و در نتيجه حرارت كمتري در بدن توليد مي شود. همچنين چربي به علت كاهش دادن سرعت عبور غذا در دستگاه گوارش ، جذب مواد مغذي را بيشتر مي كند . [1]






    --------------------------------------------------------------------------------

    [1] گرد آوري : اكبر محمد پور كارشناس ارشد امور دام جهاد كشاورزي شهرستان بستان آباد
    2 نوشته شده در سه شنبه 16 اسفند1384ساعت 2:15 Pm توسط سهراب محمدي | 2 نظر

    استرس گرمايي(1)

    استرس گرمايي يكي از عواملي است كه به دليل ايجاد ضررو زيان مالي ناشي از كاهش عملكرد طيور و افزايش تلفات ، مي تواند به عنوان يك مشكل جدي براي پرورش دهندگان طيور مورد توجه قرار بگيرد . علاوه بر به كار گيري روش هاي مناسب مديريتي به منظور كاهش درجه حرارت محيط پرورش از قبيل تغيير سيستم پرورش از فضاي باز به سالن هاي مجهز و بهبود و اصلاح جيره هاي غذايي ، نكته اي كه توجه به آن حائز اهميت است به حداقل رساندن اثرات شديد استرس گرمايي بر روي پرنده است . استفاده از مكمل هاي خوراكي حاوي الكتروليت ها از قبيل بيكربنات سديم و كلريد پتاسيم مي توا ند به عنوان يك روشي براي تصحيح سطوح كاهش يافته دي اكسيد كربن ، بيكربنات و پتاسيم خون در پرندگاني كه از استرس گرمايي رنج مي برند ، به كار رود.
    به طور كلي پرندگان زماني دچار استرس گرمايي مي شوند كه بدن آنها در ايجاد تعادل بين حرارت توليد شده از بدن دچار مشكل شود.
    با توجه به اوضاع و شرايط آب و هواي كشور ما در اكثر نقاط و در فصول گرم حرارت محيط چند ماه در سال بالاتر از حد مورد نياز در مرغداري است ، مرغداران بايستي با به كارگيري روش هايي از بالارفتن درجه حرارت در سالن ها جلوگيري نمايند تا استرس حرارتي در سالن ها ايجاد خسارت نكند و يا به عبارتي ديگر ضايعات وارده به حداقل برسد . استرس حرارتي از مهمترين استرس هاي فيزيولوژيكي و محيطي است كه مانند عوامل استرس زاي ديگر مثل گرد و غبار ، واكسن ، سرو صدا و نامطلوب بودن تهويه ، نارسايهاي تغذيه اي و ... سبب بر هم خوردن روابط موزون بيولوژيكي ارگانيزم موجود زنده شده و سبب تغيير در عادت و رفتار آنها و تاثير بر روي كيفيت و كميت توليد مي گردد. مرغ براي حفظ فعل و انفعالات بدن بدون تغييرات مهم در ارگانيزم به حرارت 5/24-5/16 درجه سانتي گراد نياز دارد كه اصطلاحاَ حرارت اپتيموم و چهار چوب حرارتي خنثي مي نامند. در دماي پايين تر از محدوده مذكور متابوليزم بده فشرده تر شده و مصرف غذا بالا مي رود كه تخريب ضريب تبديل غذايي از پي آمدهاي آن است .
    در دماي بالاتر ، بر حسب شدت ، فركانس تنفسي شديدتر مي شود ، اشتها كمتر مي گردد و تشنگي بيشتر مي شود ، در نتيجه تجمع مرغ در اطراف آبخوري ها و هواكش ها بيشتر مي شود ، تعداد تنفس افزايش مي يابد ، ميزان رشد روزا نه و مصرف غذا كاهش مي يابد . تخم مرغ كم شده و اندازه آن كوچك و پوسته آن نازك مي شود ، توليد اسپرم و خاصيت جوجه در آوري كم مي شود ، درصد تلفات بالا مي رود و حتي عوارض ظهور بيماري و كاني باليسم ظاهر مي گردد.
    با چنين شرايطي براي پايين آوردن دماي سالن در نقاط گرم و در فصل تابستان مي توان به عوامل زير توجه داشت :
    الف ) توجه به ساختمان واحدهاي مرغداري :
    در ساختمان لانه هاي مرغداري براي كنترل حرارت نكات زير را بايد مورد توجه قرار داد:

    1-قرار دادن طول سالن ها در جهت شرقي و غربي در سيستم لانه هاي باز جهت كاست تابش مستقيم اشعه خورشيد.
    2- تنظيم فواصل بين سالن ها به طوري كه جريان هوا در حد معقولي تامين شود .
    3-درختكاري محوطه سالن ها – درختاني در محوطه و جناحين سالن كاشته شوند كه ضمن دارا بودن رشد سريع ، داراي خزان و برگ ريزان بوده تا از تابش مستقيم خورشيد در فصول گرم روي سقف جلوگيري بعمل آورده و بالعكس در فصل سرد از آن بتوا نيم استفاده كنيم .
    4-ا يزولاسيون سالن خصوصاَ سقف از ورق هاي ايزولان به قطر 4-2 سانتي متر ، براي اين منظور مي توان ازپشم شيشه ، صفحات فيبر فشرده و بالاخره چوب استفاده نمود.
    5-منظور كردن تعدادي هواكش با قدرت هوادهي و جابجايي هواي مناسب ، زيرا ا فزايش سرعت هوا باعث كاستن درجه حرارت محيط مي گردد. لازم به توضيح است كه جريان هوا هميشه در اين ارتباط اثر مثبت ندارد بلكه وقتي كه هواي سالن بيش از حد بالا رود به علت ا فزايش تبخير سريع بدن جريان هوا ا ثر منفي خواهد داشت .
    فن هاي داخلي را بايد طوري تعبيه نمود كه پروانه هاي آن به طور عمودي و مستقر شده و جريان هوا را به طور ا فقي برقرار سازد تا حداكثر جابجايي هوا را بر روي مرغ ها داشته باشيم .
    6-وضعيت سالن – سقف سالن ها معمولاَ ممكن است مسطح ، شيب دار و يا مدور ( طاقي ) باشد . در هر يك از اين حالات شيب دار بايد در حدود 40-30 درصد شيب داشته باشد تا جريان هواي طبيعي برقرار شود ودرجه حرارت را پايين آورد .
    سقف سالن ها بايد لبه دار باشد تا در موقع تابش مستقيم نور خورشيد به عنوان سايه بان مورد استفاده قرار گيرد. جهت انعكاس نور و عدم انتقال حرارت به داخل سالن هايي كه از نظر ا يزولاسيون مشكل دارند مي توان از رنگ سفيد و روشن براي رنگ آميزي استفاده نمود .
    7-تعبيه لوله هاي آب در طول سالن به طوري كه در فواصل 7-5 متري به نازل ها و ا سپرا تورهايي به ارتفاع 5/1 متر و با قدرت آبدهي 3 ليتر در ثانيه مجهز باشند. جهت اسپري آب در سالن ها هر نيم ساعت به مدت 5 دقيقه در نقاطي كه رطوبت هوا پايين است مي توان دستگاه را به كار انداخت .
    8-استفاده از كولرهاي آبي در مناطق خشك كه توسط كانال هاي هواي سرد و مرطوب را به داخل سالن ها هدايت مي كند . استفاده از اين سيستم به شكل ا بتداي تر و ارزان تر در سيستم هاي لانه هاي باز ، با آويزان نمودن چهار چوب قابدار همراه با پوشال در مدخل ورود هوا در طول سالن است كه با خيس نمودن پوشال ها به خنك شده هواي ورودي كمك خواهد شد.
    ب) تغييرات در جيره غذايي :
    در طول استرس حرارتي به لحاظ جلوگيري از ا فزايش حرارت بدن ، طيور غذا كمتر مصرف مي كنند ، چون حيوان بر حسب ميزان احتياج به ا نرژي ، خوراك مصرف مي كند و به محض تامين ا نرژي از خوردن خودداري مي كند . در نتيجه اگر تغييراتي در جيره داده نشود حيوان دچار كمبود بعضي از مواد مي گردد. بنابراين بسته به شرايط فصلي و ميزان حرارت بايد ميزان مواد مغذي را در جيره تغيير داد. بايد توجه داشته باشيم كه به ازاي هر يك درجه سانتي گراد ا نحراف از درجه حرارت خنثي يك درصد كاهش يا ا فزايش مصرف غذا خواهيم داشت . به عنوان مثال در سن 6 هفتگي به بعد چنانچه دماي سالن 34 درجه سانتي گراد باشد با احتساب 10 درجه سانتي گراد ا نحراف از درجه حرارت خنثي روزا نه با 10 درصد كسري مواد مغذي در جيره روبرو خواهيم بود. درچنين حالت بايد در محاسبه مواد مغذي جيره ، مقدار عددي مواد مغذي 10 درصد بيش از حد معمول باشد . در چنين حالتي بهتر است به جاي ا فزايش ميزان پروتئين اسيد آمينه ها به خصوص ليزين و اسيد آمينه هاي گوگرددار اضافه نمودن پروتئين ممكن است خود سبب توليد ا نرژي شده و سبب تشديد استرس حرارتي در طيور گردد.
    ج) محدوديت هاي تغذيه اي :
    متابوليزم هضم غذا باعث ا فزايش حرارت داخلي بدن مي گردد . مقايسه پرندگاني كه در طول مدت استرس حرارتي در دستگاه گوارش غذا دارند با آنهايي كه تحت محدوديت جيره غذايي هستند نشان داده است كه در دسته اول ، عوارض استرس حرارتي بيشتر از دسته اي است كه در محدوديت غذايي بوده ا ند و دستگاه گوارش خالي داشتند.
    با علم به اينكه مقاومت و مدت زمان زنده ماندن در استرس حرارتي با وزن طيور را بطه عكس دارد . مشاهدات عيني در گله هاي مادر در مقايسه با گله هاي گوشتي ( گذشته از مسئله تركم كه مي توا ند در تلفات نقش داشته باشد ) با توجه به وزن بالا در رابطه با تلفات استرس حرارتي محدوديت جيره در گله هاي مادر در طول مدت استرس است كه مقاومت آنها را به خوبي نشان مي دهد . در اين را بطه توصيه مي گردد جهت بالا بردن مقاومت گله هاي گوشتي به استرس حرارتي در اوقات گرم روز كه درجه حرارت سالن ها از 32 درجه سانتي گراد تجاوز مي كند غذا از دسترس طيور خارج گردد . توصيه مذكور عملاَ در روزهاي گرم تابستان در فاصله زماني 10 صبح تا 4 بعد از ظهر ( دماي بيشينه شبانه روز ) در تعدادي از فارم هاي شبانه روز در تعدادي از فارم هاي مازندران به كار گرفته شده و نتايج قابل توجهي داشت . قابل ذكر است كه كسري دان مصرفي و كاهش رشد احتمالي در ساعات خنك شبانه روز قابل جبران است .
    ه ) وضع فيزيكي دان
    حتي الامكان سعي شود از دان هاي فشرده ( پلت ) استفاده گردد زيرا باعث ازدياد مصرف شده و در ثاني از جنب و جوش و تحرك مرغ كاسته مي شود . با توجه به پاييت بودن انرژي ، ا قلامي مثل سبوس گندم با در نظر گرفتن ميزان فيبر مي توان جهت بالا بردن كيفيت فيزيكي ، دان پلت مورد استفاده قرار گيرند.

    و) استفاده از اوماج با افزودن ملاس يا دوغ تحريك اشتها و بالا بردن مصرف غذا

    ز) تحريك اشتهاي مرغ با به هم زدن دان 3-2 مرتبه در روز.
    همچنين تنظيم ارتفاع دان در دا نخوري ها به حد كم 1-5/0 سانتيگراد به طوري كه هميشه دان تازه در اختيار باشد.


    ح ) افزايش ويتامين C :
    در جيره به نسبت ( P.p.m ) 100-50 ويتامين C باعث سنتز هورمون هاي موثر در آزاد سازي ا نرژي براي اعمال اساسي بدن مثل ضربان قلب ، تنظيم فشار خون ، حرارت ، تنفس و... خواهد شد. در ثاني ويتامين C باعث تحريك اشتها شده و در حرارت بالا باعث مي شود كه مصرف دان در ا ثر گرما جلوگيري گردد در نتيجه ميزان رشد در هوار گرم كمتر كاهش مي يابد.

    د) استفاده از يخ در آب آشاميدني طيور :
    جهت تعديل و كاستن درجه حرارت داخلي و تحريك به مصرف آب بيشتر كه به طور ضمني در مصرف دان ناثير خواهد داشت

صفحه 4 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •