صفحه 4 از 8 نخستنخست 12345678 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 40 , از مجموع 76

موضوع: كشاورزي-علوم دامي و طيور-دام-بانك مقالات مربوط به دام2

  1. #31
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2009/07/27
    نوشته ها
    8,031
    سپاس ها
    311
    سپاس شده 1,281 در 886 پست

    پیش فرض

    Diamond V XPC™ Yeast Culture

    این محصول تولید شرکت معتبر آمریکائی Diamond V میباشد. این شرکت با سابقه 60 ساله خود همواره با ارائه محصولات تخمیری در جهت ارائه راه حل مناسب برای رفع مشکلات تغذیه‌ای دامهای پر تولید قدم برداشته است.
    مخمر XPC با توجه به تاثیرات مثبتی که در عملکرد دارد قابل مصرف در خوراک گاوهای شیری و همچنین طیور میباشد. این محصول با استفاده از تکنولوژی اختصاصی شرکت Diamond V در تخمیر غلات حاصل، و سپس به نحوی فراوری و خشک شده که خواص فاکتورهای مخمر، ویتامینهای گروه B و سایر مواد حاصله از تخمیر، که دارای ارزش غذائی بسیار ارزشمندی هستند حفظ میگردد.

    XPC مخمر نیست بلکه مواد متابولیکی مغذی می باشد که فقط در این محصول وجود دارد
    مصرف XPC در گوساله های شیرخوار :
    باعث رشد بهتر پرزهای شکمبه شده، مصرف استارتر را افزایش میدهد و افزایش وزن بیشتری را در گوساله ها سبب میشود.
    هزینه های درمان را کاهش داده و از تلفات گوساله می‌کاهد.

    مصرف XPC در گاوهای شیری :
    افزایش مصرف ماده خشک تا 1 کیلو در روز در ابتدای دوره شیردهی.
    افزایش شیر تولیدی از 3/2 تا 7/3 کیلوگرم در روز.
    کمک به حفظ اسکور بدن در ابتدای دوره شیردهی.
    در شرایط استرس گرمائی تولید شیر را بهبود می دهد.
    مصرف XPC در طیور :
    افزایش سرعت رشد
    افزایش تولید تخم مرغ
    کاهش تلفات ناشی از استرس گرمائی
    بهبود عملکرد خوراک
    مقدار مصرف :

    گاو شیری
    گوساله‌های شیرخوار 5/3 گرم در روز
    گوساله‌ها بعد از دوران شیرخواری 5/7 گرم در روز
    گاوهای بالغ 15 گرم در روز
    طیور
    دان استارتر همه گله‌ها 125/0 درصد
    دان تولید گله مادر 075/0 درصد
    دان مرغ تخمگذار (8 تا 25 هفتگی) 075/0 درصد
    دان مرغ تخمگذار (26 هفتگی تا پایان دوره) 025/0 درصد
    دان جوجه گوشتی 075/0 درصد
    گوسفند و بز
    بره و بزغاله 2 گرم در روز
    بز و گوسفند بالغ 5/3 گرم در روز




    سایر حیوانات
    خوراک آبزیان 125/0 درصد
    خوراک خرگوش 125/0 درصد
    غذای سگ و گربه 125/0 درصد

  2. کاربر روبرو از پست مفید فلفل نمك سپاس کرده است .


  3. #32
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2009/07/27
    نوشته ها
    8,031
    سپاس ها
    311
    سپاس شده 1,281 در 886 پست

    پیش فرض

    تنظیم جریان خروجی معده

    جریان خروجی معده با مکانیسم هایی که از گیرنده های موجود در دوازدهه آغاز می گردد تنظیم می شود. گیرنده هایی که موجب تحریک یا مهار تخلیه معده می شوند در سرتاسر دوازدهه جای دارند.

    یون های هیدروژن، بی کربنات و اسمولالیته مواد غذایی از عواملی هستند که بااثر بر قسمت قدامی دوازدهه موجب تغییر در عملکرد معده گوساله هوشیار می گردند.Bell و Webberنشان دادند که تخلیه شیردان، ترشح اسید و پپسینوژن از معده و مقدار ترشحات معدی با میزان انرژی ماده ایزواسمول انفوزیون شده به دوازدهه تحت تأثیر قرار نگرفت؛ یعنی میزان انرژی قابل سوخت chyme روده ای یک معیار مستقیم برای عملکرد معده نیست، بلکه اسمولالیته تام محتویات روده تنها پارامتری است که تحت شرایط این مطالعه بر گیرنده های دوازدهه ای اثر می گذارد.

    Bell وMostaghni نشان دادند که انفوزیون روده ای محلول های هیپوتونیک و ایزوتونیک کلرید سدیم و بی کربنات سدیم موجب افزایش تخلیه شیردان می گردد، که بی کربنات سدیم محرک موثرتری است. انفوزیون روده ای کلرید پتاسیم، کلرید کلسیم، گلوکز و اسید هیدروکلریک موجب کاهش تخلیه شیردان می گردد، کلرید آمونیوم، اوره، لاکتوز و اسید استیک اثر کمی دارندوانفوزیون روده ای تمامی محلول های هیپرتونیکی که آزمایش شد موجب کاهش تخلیه شیردان می گردد.

  4. کاربر روبرو از پست مفید فلفل نمك سپاس کرده است .


  5. #33
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2009/07/27
    نوشته ها
    8,031
    سپاس ها
    311
    سپاس شده 1,281 در 886 پست

    پیش فرض

    اسهال ويروسي گاو ( B.V.D)
    گزارش بيماري
    روستاي فتح آباد كوار در 45 كيلومتري جنوب شرقي شيراز قرار دارد. اين روستا با دارا بودن بيش از 8000راس گاو وگوساله پرواري از مهمترين مراكز پرواربندي استان فارس مي باشد. با توجه به ورود گوساله هاي پرواري بصورت قاچاق از نقاط مرزي كشور به اين روستا در سالهاي 67 و 73 شاهدبروز بيماري طاعون گاوي بوده ايم.لذا بروز هر گونه بيماري مخاطي در اين روستا با دقت نظر خاص ، بررسي مي گردد.
    در تاريخ 21/6/82 متعاقب گزارش يك مورد بيماري در يك باب گاوداري پرواري واقع دراين روستا ‍ واحد بررسيهاي شبكه دامپزشكي شهرستان شيراز به محل عزيمت كرده و نسبت به بازديد و بررسي گاوداري اقدام لازم را بعمل آورد و نهايتاً مشكوك به بيماري مخاطي گرديد.
    تعداد 83 راس گوساله پرواري 100 روز قبل از شهرستان كازرون خريداري و به اين محل منتقل شده بود. علائم بيماري از مورخه 15/6/82 در گاوداري ظاهر گرديد و دامها به درمانهاي علامتي پاسخ نداده بودند.
    در تاريخ 21/6/82 دو راس گوساله بعلت شدت بيماري ذبح شدند و در همان تاريخ 4 راس از دامها علائم مشابه اي را نشان مي دادند كه مهمترين آنها عبارت بودند از :
    1) تب بالا ( 42 درجه سانتي گراد )
    2) ترشحات سروزي چشم و بيني
    3) پرخوني شديد مخاطات چشم
    4) پرخوني لثه ها
    5) كراتيت قرنيه
    6) خمودگي
    7) قطع اشتها
    8) دو مورد اسهال
    9) تنفس شديد
    10) بزرگي غده لنفاوي پيش كتفي
    در كالبدگشايي مهمترين يافته ها شامل موارد زير بودند :
    1) پرخوني در روده باريك
    2) بزرگ بودن غدد لنفاوي مزانتريك و رتروفارنجيال
    با تهيه گسترش خوني تيلريوز مثبت گزارش گرديد وسپس از كليه دامها جهت تهيه سرم ، خونگيري بعمل آمده و همچنين از غدد لنفاوي دامهاي ذبح شده نمونه لازم جهت ارسال به سازمان دامپزشكي اخذ گرديد.
    بتدريج بيماري با همان علائم كلينيكي در گله توسعه پيدا كرد و با توجه به اهميت موضوع و مشكوك بودن به بيماري طاعون گاوي وعدم پاسخ به درمان هاي علامتي ، دستور قرنطينه صادر گرديد.
    ضمناً با استقرار 2 اكيپ فعال بيمارياب در روستا دستورات بهداشتي و قرنطينه اي به دامداران ارائه و با هماهنگي بخشداري ، جهاد كشاورزي و ساير ارگانهاي ذيربط ، با استقرار يك اكيپ ويژه در ورودي روستا قرنطينه دامي اعمال گرديد.
    همچنين بعلت اهميت موضوع در تمامي بخشهاي شهرستان اكيپهاي بررسي بصورت فعال نسبت به نظارت ، بيماريابي و ارائه دستورات بهداشتي به دامداران اقدام نمودند.
    در تاريخ 26/6/82 كارشناس بررسيهاي سازمان دامپزشكي كشور از منطقه بازديد بعمل آورده وبا توجه به ماهيت بيماري دستور كشتار صادر گرديد.
    نهايتاً براساس دستور سازمان دامپزشكي كشور از 83 راس گوساله موجود در واحد تعداد 24 راس گوساله كه علائم بيماري را نشان مي دادند ، در محل دامداري كشتار گرديد و تعداد 20 راس گوساله ديگر نيز به كشتارگاه كوار كه نزديكترين كشتارگاه به دامداري مي باشد. جهت ذبح انتقال داده شد و از مورخه 30/6/82 علائم بيماري در گاوداري مذكور و ساير دامهاي روستا مشاهده نگرديد و نهايتاً تشخيص قطعي بيماري توسط سازمان دامپزشكي كشور BVD-MD اعلام گرديد.
    اسهال ويروسي گاو ( بيماري مخاطي )

    اسهال ويروسي گاو يكي از بيماريهاي عفوني گاو است كه بوسيله Pestivirus از خانواده توگا ويريده ايجاد مي شود. اين بيماري براي اولين بار در سال 1946 در نيويورك مشاهده گرديد.
    بيماري عموماً بصورت تحت كلينيكي يا ملايم با درصد ابتلاي بالا و تلفات كم مشاهده مي شود . اما در موارد حاد بيماري تلفات بالا نيز مشاهده مي شود.
    اين بيماري از نظر درمانگاهي با علائم گاسترو اينتريت ، همراه با اسهال شديد ، زخم و تورم و سائيدگي مخاط دهان و بيني ، تب ، لوكوپني ، كاهش ترشح شير و سقط مشخص مي گردد .
    در سال 1953 در ايالت آيوواي آمريكا بيماري مشابه اي همراه با عوارض مخاطي مشاهده گرديد كه بيماري مخاطي ناميده شد اما اكنون مشخص گرديد كه عامل هر دو بيماري يكي مي باشد.
    يكي از جنبه هاي مهم اين بيماري شباهت آن با طاعون گاوي و MCF است كه با سائيدگي بافت پوششي مخاط دهان و مجاري گوارشي همراه مي باشد .

    اتيولوژي :
    Pestivirus يك ويروس RNA دار مي باشد كه از لحاظ پادگني شباهت زيادي به ويروس طاعون خوك و عامل بيماري بوردر گوسفند دارد ، اين ويروس توسط حرارت ، تغييرات PH و مواد ضد عفوني كننده از بين مي رود اما در درجه حرارت پايين ماندگار مي باشد.

    اپيدميولوژي :
    بررسي هاي سرولوژيكي نشان داده است كه با وجود كم بودن تعداد گاواني كه نشانيهاي درمانگاهي بيماري را بروز مي دهند ، ميزان عفونت خيلي زياد است . در انگلستان لااقل 50 درصد گاوان از نظر سرمي واكنش مثبت نسبت به بيماري دارند و در استراليا اين نسبت به 89 درصد بالغ مي گردد كه در مناطق گرم ميزان آلودگي 91 درصد و در نواحي معتدل 54 درصد است. در كنيا 19 درصد گاوان بالغ در آزمايش سرمي مثبت مي باشند. سويه هاي ويروس در اين كشور با سويه هائي كه در آمريكا و آلمان جدا گرديده مشابه است . در آلمان 76 درصد گاواني كه مورد آزمايش قرار گرفته اند در آزمايش سرمي آلوده بوده اند . ميزان شيوع از 40 درصد در گوساله هاي 6 ماهه تا 91 درصد در گاوان بالغ متغير بوده است . در رودزيا 64 درصد گاوان آلوده تشخيص داده شده اند.
    گاوها در تمامي سن ها حساس مي باشند. اما بيشتر در 8 تا 24 ماهگي بيماري را نشان مي دهند. بيماري بطور محسوسي در زمستان شيوع بيشتري دارد ولي ظاهراً بيماري در گاوان گوشتي بيش از گاوان شيري شيوع دارد. در گوساله هاي گوشتي بيماري چند هفته يا ماه بعد از دوران شيرخوارگي و اغلب در سنين 6 تا 10 ماهه بروز مي كند. در گاوداريهاي بسته ممكن است تا 25 درصد گوساله ها به فرم حاد بيماري مبتلا گردند و ميزان تلفات به 90 تا 100 درصد بالغ شود. در گاوداريهاي باز كه ورود گاوان جديد در آنها اغلب صورت مي گيرد بيماري معمولاً بصورت تك و توك بروز مي كند. در گاوان پرواربندي بيماري معمولاً چند هفته پس از ورود دامها به محل پرواربندي ظاهر مي شود و معمولاً بصورت تك و توك است مگر اينكه تعدادي از گاوان پرواربندي از گاوداريهاي بسته و محصور ( بدون ارتباط با ساير گاوان ) به محل آورده شده و با دامهاي ناقل بيماري مخلوط گرديده باشند. اسهال ويروسي گاوان را مي توان از راه دهان و يا تزريق بسهولت انتقال داد ، در شرايط طبيعي انتقال بيماري بوسيله تماس مستقيم و يا غير مستقيم صورت مي گيرد و بازديدكنندگان عادي ترين وسيله سرايت از گله اي به گله ديگر است ،گرچه مهمترين وسيله انتشار بيماري مواد غذايي آلوده با مدفوع دامهاي مبتلا مي باشد ، ولي آلودگي ممكن است از طريق ادرار و يا ترشحات بيني نيز صورت گيرد . انتقال توسط حشرات و بند پايان نيز گزارش شده است.

    علائم درمانگاهي :
    بيماري BVD عموماً بصورت تحت كلينيكي مي باشد . علت بروز علائم متفاوت در اين بيماري مي تواند به علل زير باشد:
    1- بيماريزايي هاي متفاوت در سويه هاي ويروس.
    2- حساسيت گله.
    3- عفونتهاي رايج.
    4- استرس.
    5- فاكتورهاي مديريتي.
    با توجه به اينكه ويروس BVD سيستم ايمني را فلج مي كند ، بنابراين امكان دارد ساير عوامل بيماريزاي فرصت طلب نيز، بيماريزايي خود را نشان دهند بنابراين علائم كلينيكي بيماري BVD همراه با اين بيماريها مشاهده مي گردد.
    دوره كمون در شرايط طبيعي 1 تا 3 هفته است و بعضي منابع 5 الي 10 روز را ذكر كرده اند . در فرم حاد BVD كه عموماً در گاوان جوان بين 8 ماهه تا 2 ساله بروز مي كند علائم بيماري به قرار ذيل مي باشد:
    تب (c ° 41 – 40 ) ، دپرسيون ، بي اشتهايي ، تنفس شديد ، ضربان سريع قلب ، سرفه خشك ، ترشحات سروزي بيني كه بتدريج چركي مي گردد ، پرخوني بيني و گاهي اوقات پرخوني مخاط دهان ، نكروز اطراف سوراخهاي بيني و پوزه ، 2 تا 3 روز بعد از شروع تب اسهال ديده مي شود كه در ابتدا آبكي بوده سپس خوني همراه با ترشحات موكوسي مي گردد . همچنين 3 تا 7 روز پس از شروع تب ، زخمهاي دهاني همراه با آبريزش كشدار مشاهده مي گردد (تصوير1). ترشح اشك و كدر شدن قرنيه گاهي مشاهده مي شود در اينصورت كدري از قسمت مركزي قرنيه شروع مي شود و به طرف خارج توسعه پيدا مي كند(تصوير 2). در تعدادي از دامها لنگش بروز مي كند ، دامهاي آبستن ، جنين خود را سقط مي كنند و يا در صورت زايش ناهنجاريهاي مادرزادي در گوساله ها مشاهده مي گردد. تصادفاً ممكن است دامهايي آثار آنسفاليت بويژه تشنج نشان دهند.
    شايان ذكر است كه در بعضي از موارد اسهال و زخمهاي مخاطي ممكن است وجود نداشته باشد يا در حداقل خود را نشان دهد و تنها علائم تنفسي آشكار مي باشد.
    جراحات سائيدگي مخاط دهان معمولاً از يكديگر مجزا و بصورت زخمهاي كم عمقي هستند كه در نتيجه نكروز پوشش مخاطي آن جدا گرديده است . اين جراحات در سطح داخلي لبها روي لثه ها و حاشيه دندانها و در قسمت خلفي سقف و در گوشه دهان و روي زبان وجود دارد . از اينگونه جراحات ممكن است در روي پوزه نيز توليد و به يكديگر متصل شود و در نتيجه دلمه خشكي روي پوزه را بپوشاند.
    گاو مبتلا به فرم حاد BVD ظرف 48 ساعت تلف مي گردد.
    اشكال خيلي خفيف كه عادي ترين شكل اين بيماري مي باشد با تب ، كم شدن لوكوسيتها همراه است و ممكن است با اسهال همراه باشد يا نباشد.
    در شكل انفرادي و تك و توك بيماري مخاطي در ابتدا بي اشتهايي و تب شديد(c ° 41 ) ظاهر مي شود ولي در ظرف 2 – 3 روز تب پايين مي آيد ، نكروز سطحي و مجزائي در مخاط دهان از جمله سطح زبان روي پوزه و قسمت قدامي منخرين ظاهر مي گردد. جراحات حاصل خيلي سطحي است و اگر آنرا پاك كنند ، سائيدگي هاي مخاطي زير آن كم عمق و تشخيص آنها دشوار مي باشد . ايجاد اين جراحات با ترشحات بزاق فراوان ريزش بيني چركي و اسهال آبكي و گاهي خونين همراه است . زور و پيچ در هنگام خروج مدفوع اغلب وجود دارد . بي اشتهايي مطلق ادامه پيدا مي كند و از بين رفتن آب بدن و لاغري شروع مي شود. نشانيهاي عصبي وجود ندارد . در 10 درصد لنگش ديده مي شود. جراحات پوستي بيشتر در مواردي بوجود مي آيد كه بيماري طولاني شده . در اينصورت ممكن است در اطراف مجاري غلاف قضيب و فرج نيز موجود باشد . در مواردي از مبتلايان ترشحات چشمي ديده مي شود و كدر شدن قرنيه نيز در موارد كمي گزارش گرديده است. در مراحل آخر بيماري مدفوع حاوي مقدار زيادي بقاياي مخاطي است. مرگ معمولاً در ظرف 4 تا 15 روز فرا مي رسد.

    شكل تحت حاد و يا مزمن :
    در حيواناتي كه زنده بمانند ولي كاملاً بهبود نيافته باشند اسهال متناوب ، كم اشتهايي ، لاغري تدريجي ، موهاي خشن و خشك ، نفخ مزمن ، تغيير شكل سم و جراحات مزمن در حفره دهان و پوست ديده مي شود.
    آثار كالبد گشايي جراحات در اكثر اشكال بيماري يكنواخت است. آثار ظاهري غير عادي محدود به دستگاه گوارش مي باشد. سائيدگي كم عمق مشخص با تورم مختصري در اطراف و بافت قرمز رنگي وسط آن روي پوزه و در دهان وجود دارد. تعداد اين جراحات در حلق ، حنجره و قسمت خلفي منخرين كمتر ، ولي در مري زياد و بصورت خطوطي در امتداد چين هاي مري قرار گرفته اند.
    نظير اين جراحات در ابتداي شكمبه و در ورقه هاي هزارلا وجود دارد . در شيردان اغلب پرخوني همراه با لكه هاي متعدد خونريزي زير مخاطي و تورم جدار اين عضو بنظر مي رسد.


    تشخيص :
    تمايز بيماريهائي كه ايجاد سائيدگي مخاطي در دهان مي كنند چه از نظر درمانگاهي و چه از نظر كالبدگشايي فوق العاده دشوار است .
    طاعون گاوي ، BVD و MCF از نظر درمانگاهي شباهت زيادي به يكديگر دارند. تورم دهان در اثر سائيدگي مخاط و تورم روده و معده در هر سه بيماري وجود دارد و در واگيريها نمي توان اسهال ويروسي و MCF را از طاعون گاوي از روي نشانيها تميز داد . در اينگونه موارد بايد مراجع ذيصلاح را مطلع ساخت و ماهيت بيماري را بوسيله تزريق و يا آزمايشهاي مناسب مشخص كرد.
    تشخيص قطعي ماهيت بيماري با كشت و جدا ساختن ويروس بوسيله برداشت از ترشحات مخاط بيني و مدفوع و آزمايش سرمي در دو نوبت از نظر پادتن هاي ضد ويروس اسهال ويروسي گاو انجام پذير است. براي آزمايشهاي هيستوپاتولوژي نمونه هاي مورد نظر از لوزه ها ، طحال ، غدد لنفاوي مزانتريك ، ريه و قسمتي از روده باريك ( ايليوم ) همراه با پيرزپتچ ( Peyers` Patches ) گرفته مي شود(تصوير 3).
    درمان :
    درمان اختصاصي براي BVD وجود ندارد ولي معالجات كمكي توصيه شده است و بايد دقت داشت از كورتون ها بخاطر خاصيت تضعيف سيستم ايمني استفاده نكرد زيرا ويروس BVD خود باعث فلجي سيستم ايمني مي شود.
    پيشگويي موارد سخت كه با اسهال شديد و جراحات دهاني مشخص همراه باشد نامساعد است لذا بهتر است اينگونه دامها را ذبح نمود.
    پيشگيري :
    در صورت بروز واگيري اين بيماري بايد تمام دامهائي كه نشانيهاي درمانگاهي را بروز مي دهند مجزا نمود و در صورتيكه به فرم شديد دچار شده باشند ، بايد آنها را ذبح كرد.


    منابع :


    1) Blood , D.C. (1989): Veterinary medicine 7th ed pp: 845-857
    2) Howard , J.L.(1986): Current Veterinary Therapy(2) pp:485- 487
    3) The MERCK Veterinary manual (1991), 7th ed pp:166-168
    4) http://www.fao.org/.../GEMP/resource...d-BVD1_jpg.jpg

    ترجمه و تنظيم:
    دكتر اميدرضا امرآبادي
    كارشناس اداره كل دامپزشكي استان فارس

  6. کاربر روبرو از پست مفید فلفل نمك سپاس کرده است .


  7. #34
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2009/07/27
    نوشته ها
    8,031
    سپاس ها
    311
    سپاس شده 1,281 در 886 پست

    پیش فرض

    چگونه گوساله مبتلا به اسهال را مدیریت كنیم؟
    اسهال گوساله مشكل متداولی است و در نتیجه باری جایگزینی موادی كه در دوره اسهال از دست می روند فرمول های الكترولیتی بسیاری طراحی شده اند. برای انتخاب بهترین راهكار مواجهه با اسهال گوساله در گاوداری تان با دامپزشك خود مشورت كرده و روش مایع درمانی مناسبی را انتخاب كنید. با این اوصاف در ادامه چند روش برای شروع كار ارائه می گردد:
    اولین نكته قابل توجه این است كه آیا گوساله قادر به ایستان هست یا از این امر امتناع می ورزد. در حالت دوم مایع درمانی از دهان كافی نیست و تزریق داخل وریدی مایعات برای تصحیح عدم تعادل الكترولیت ها ضروری است.
    نكته بعدی توجه به سن گوساله است . گوساله هایی كه در كمتر از 8 روزگی دچار اسهال می شوند با گوساله هایی كه بعد از 8 روزگی به اسهال مبتلا می شوند،متفاوت اند. اسهال در سنین زیر 8 روزگی عدم تعادل شدیدی در اسید- باز ایجاد نمی كند. لذا در این گوساله ها اغلب می توان با استفاده از یك مكمل كه فاقد بی كربنات باشد،الكترولیت ها را جایگزین كرد. در حالی كه در گوساله های مسن تر،استفاده از بی كربنات سودمند تر خواهد بود .حال وضعیت گوساله را كنترل كنید. اگر گوساله كمی افسرده است و واكنش مكیدن ضعیف است ،احتمالاً به مقدار بیشتری الكترولیت نسبت به گوساله هایی كه هنوز توانایی مكیدن از بطری شیر دارند نیاز دارد.
    اصولاً مصرف مایعات در گوساله مبتلا به اسهال باید افزایش یابد تا از كم شدن آب بدن جلوگیری كند. مصرف شیر برای پیش گیری از كاهش وزن و التیام جراحات وارده به دستگاه گوارش باید ادامه یابد،ولی حجم شیر مصرفی باید به گونه ای تغییر كند كه امكان مصرف محلول های حاوی الكترولیت اضافی وجود داشته باشد.
    برخی مدارك و شواهد نشان می دهند كه مصرف یك ماده ژل مانند ممكن است به درمان اسهال كمك كند.برای این منظور بسته ای از ژل پكتین را می توان به حدود 2 لیتر محلول الكترولیت اضافه كرد.
    اسهال گوساله می تواند توسط عوامل متعددی ایجاد شود و درمان نیز بسته به شدت علایم و زمان ابتلا به بیماری متفاوت خواهد بود.اگر سوال خاصی دارید.باید با دامپزشك خود مشورت كنید.
    منبع: گروه فنی شركت تعاونی كشاورزان و دامپروران صنعتی وحدت اصفهان (نشریه هوردز دیری

  8. کاربر روبرو از پست مفید فلفل نمك سپاس کرده است .


  9. #35
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2009/07/27
    نوشته ها
    8,031
    سپاس ها
    311
    سپاس شده 1,281 در 886 پست

    پیش فرض

    بيماری توکسو پلاسموز

    مهمترين گونه اين بيماری توکسوپلاسما گوندی است که از راسته کوکسيديا بسيار پيچيده است.

    ميزبانهای قطعی توکسوپلاسما گوندی گربه های اهلی و انواع مختلف خانواده فيليده وحشی را شامل می گردد.

    در روده گربه,انگل از ۵ شکل مختلف توليد مثل غير جنسی و گامتوژنی گذشته و با تشکيل اوسيت ها خاتمه می پذيرد.

    ψ شايع ترين بيماری بين انسان و دام است ψ

    بيماری در انسان:

    شديد ترين نوع بيماری عفونت داخل رحمی است.

    اصولآ عفونت جنين به دنبال آلودگی اوليه مادر در ۳ ماهه دوم آبستنی صورت می پذيرد.

    جنين, از طريق جفت در نتيجه عفونت خونی مادر آلوده می گردد. بررسی های انجام

    شده بر روی زنان باردار, وهمچنين آزمايشات تجربی بر روی خرگوش نشان داده که

    عفونت اوليه قبل از آبستنی,اختلال جنين يا توکسو پلاسموز مادرزادی را باعث نمی گردد.

    بالاترين مخاطره عفونت جنين در خلال نيمه دوم دوران آبستنی ايجاد می شود.

    مادری که يکبار عفونت را از طريق پلانستا به جنين انتقال داده,ايمنی کسب

    می کند و هيچگونه خطری را در دوره های بعدی آبستنی برای جنين ايجاد نمی نمايد.

    توکسو پلاسموز مادر زادی با عفونت عمومی جنين شروع می شود و باعث سقط

    جنين يا تولد نارس می گردد.

    برخی از کودکان در اولين روزهای تولد يا پس از چندين هفته,آنسفاليت نشان می دهند.

    آب آوردگی سر و تورم قرنيه و شبکيه چشم متداول است.و تب,ثبورات جلدی,بزرگ شدن طحال و کبد موجود می باشد .

    برخی از کودکان پس از تولد مبتلا به آب آوردگی سر بوده و در بعضی ديگر اين عارضه بعدا ايجاد می گردد.

    از عوارض عفونت مادر زادی می با یستی با حملات تشنج آميز هنگام توليد يا مدت کوتاهی پس از آن را نام برد.برخی از عوارض,چون عقب افتادگی های روانی,تورم قرنيه و شبکيه چشم,آب آوردگی سر,کوچک بودن کاسه سر, صرع و کری ممکن است ماهها يا سالها بعد از تظاهر نمايد.

    عمومآ توکسو پلاسموز پس از تولد,بيماری کم خطر تری است.

    توکسو پلاسموز در افراد مبتلا به نقص سيستم دفاعی- ايمنی وکسانيکه تحت درمان با داروهای کاهش دهنده ايمنی قرار دارند,زياد ديده می شود.

    عفونت در اين بيماران خطرات واغلب کشنده است.

    بيماری در حيوانات:

    در حيوانات,بيماری مشابه انسان تظاهر می نمايدو عمومآ غير علائمی بوده,وليکن در برخی از انواع چون گوسفند می تواند خسارات اقتصادی قابل ملاحظه را باعث می شود.

    گربه ها در نتيجه مصرف گوشت خام پستانداران و پرندگان يا موشهای آلوده به کيستهای حاوی برادی زيگوتها,به عفونت دچار می گردد.

    مدفوع گربه ها منشآ عفونتهای انواع پستانداران و پرندگان می باشد.

    کنترل:

    يکی از اقدامات مهم کاهش آلودگی چراگاههای گوسفند از طريق کاهش تعداد گربه های موجود می باشد.

    منشآ عفونت را عمدتآ گوشت نپخته و نقل و انتقال گوشت خام يا تماس با مدفوع گربه تشکيل می دهد.

    رعايت نظافت و شستشوی کامل دستها پس از جا به جائی گوشت خام يا

    اجتناب از تماس با مدفوع گربه يا خاک وشنی که اين حيوانات آلوده نمودنده اند می باشد.

    بستر گربه ها را بايد کاملآ ضد عفونی و تميز کرد.

    کنترل مگس و سوسک, به منظور جلو گيری از نقش مکانيکی اين حشرات در انتقال اووسيتها از مدفوع گربه ضروری است.

  10. کاربر روبرو از پست مفید فلفل نمك سپاس کرده است .


  11. #36
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2009/07/27
    نوشته ها
    8,031
    سپاس ها
    311
    سپاس شده 1,281 در 886 پست

    پیش فرض

    بهترين آب جهت مصرف دامها

    درموردآب مصرفي دامهابايدبه نكاتي توجه كرد:
    آب رودخانه انگل بسياربالايي(مثل زالو)دارد كه به دهان دام مي چسبد وباعث خونريزي مي شود.
    آب چاه عميق نيترات بالايي دارد كه باعث نازايي،كمخوني،عدم فحلي و...مي شود.
    آب سرد مسموميتش زياداست وباعث تركيدن گلبولهاي قرمزمي شود.
    آب روباز وراكت ازت زيادي دارد(جهت برطرف كردن ازت آب از بلودومتيلن 1در100000 مي توان استفاده كرد).
    دفعات آب دادن اگركمترباشد ويكبارباشد حيوان درهمان يكبار آب زيادي مي خورد كه باعث ضررهايي مثل خونشاشي،ناراحتي هاي كليوي و...مي شود.
    مناسبترين آب جهت مصرف دامها آبي است كه ازچاه هاي كم عمق(مثلا 10متر)وبادماي ولرم باشد.

  12. کاربر روبرو از پست مفید فلفل نمك سپاس کرده است .


  13. #37
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2009/07/27
    نوشته ها
    8,031
    سپاس ها
    311
    سپاس شده 1,281 در 886 پست

    پیش فرض

    گاوها هم لهجه دارند

    كارشناسان زبان تاييد كردند گاوها نيز مانند انسان‌ها لهجه‌هاي محلي دارند.

    به گزارش پايگاه اينترنتي بي‌بي‌سي نيوز، محققان پس از آنكه دامپروان متوجه شدند صداي گاوهاي آنها بسته به گله‌اي كه به آن تعلق دارند كمي متفاوت است، تصميم گرفتند اين موضوع را بررسي كنند.

    "جانز ولز" استاد فونتيك دانشگاه لندن گفت: پيش از اين مشاهده شده بود پرندگان نيز لهجه محلي دارند.

    كشاورزان "سامرست" معتقدند به خاطر ارتباط نزديكي كه با حيوانات خود دارند توانسته‌اند متوجه اين پديده شوند.

    "ليود گرين" از گلاستونبري مي‌گويد من مدت زيادي را با گاوهاي خود سپري كرده‌ام. لحن صدا كردن آنها كشيدگي لهجه "سامرستي" را دارد.

    همين پديده در مورد سگها نيز صدق مي‌كند.

    اين پديده در مورد پرندگان نيز به خوبي اثبات شده است. تمايز لهجه صداي آواز پرندگان يك گونه در سراسر كشور مشخص است.

    وي افزود: همين اين موضوع در مورد گاوها نيز مي‌تواند صحت داشته باشد.

    دكتر "جينين ترفرز دالر" استاد زبان شناسي دانشگاه "وست آف اينگلند" در "بريستول" تاثير خويشاوندان بر لهجه را قبول دارد.

    او مي‌گويد هنگامي كه سخن گفتن را فرا مي‌گيريم ، آن نوع زبان محلي را كه والدين ما صحبت مي‌كنند فرامي‌گيريم. بنابراين همين پديده در مورد گاوها نيز مي‌تواند صدق كند

  14. کاربر روبرو از پست مفید فلفل نمك سپاس کرده است .


  15. #38
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2009/07/27
    نوشته ها
    8,031
    سپاس ها
    311
    سپاس شده 1,281 در 886 پست

    پیش فرض

    تب هموراژيك(خونريزي دهنده)

    تاريخچه بیماری:

    تب هموراژيك � كنگو كريمه يك تب خونريزي دهنده ويروسي است كه اولين باربصورت حاد در طي سالهاي 1944- 1945 باعث ابتلاي بيش از 200نفر درمنطقه كريمه واقع در اوکراین ( اتحاد جماهيرشوروي سابق) شده است . عامل بيماري بعدها در سال 1956 بهمراه علائم مشابه در كنگو ( زئيرZair ) واقع در قاره آفريقا شناسائي شد. بهمين خاطر نام اين بيماري تركيبي از هر دو محل كريمه و كنگو انتخاب گرديد. نام ديگر بيماري نيز تب خونريزي دهنده آسياي مركزي Central Asian hemorrhagic fever مي‏باشد.

    امروزه در بيشتر كشورها بخصوص كشورهاي همسايه ايران ، ويروس اين بيماري ويا آنتي‏بادي مربوط به آن جداشده، از جمله در كشور عراق، پاكستان، تركيه، افغانستان، دوبي، كشورهاي عربي، قزاقستان، ازبكستان گزارشاتي در اين رابطه وجود دارد.

    در ايران براي اولين بار در يك مطالعه روي كنه‏هاي جدا شده از دامها در سال 1978 ( كنه هاي Ixodidea وargasidae) در خراسان مشخص شد كه اين كنه‏ ها آلوده به ويروس عامل CCHF مي‏باشند. منشاء آن در آن زمان ورود دام ها ی آلوده از مناطق مرزی شرق کشور اعلام شد

    در طي چند سال اخير بيش از صد مورد انساني مظنون به بيماري و 45 مورد تاييد و 15 مورد فوت در استانهاي خوزستان، بوشهر، چهار محال و بختياري، سيستان و بلوچستان، آذربايجان غربي، يزد، كرمان، تهران، اصفهان و فارس گزارش شده اند. خوشبختانه اين بيماري در انسان كمتر يا بندرت اتفاق ميافتد اگرچه ميزان شيوع درحيوانات بيشتر ميباشد.

    در سال 1994 در امارات عربي مشخص شدكه كارگران كشتارگاه دراثر تماس با لاشه دامهاي بومي و دامهاي خريداري شده،- 12 راس دام از 268 دام خريداري شده از ايران بوده است- به بيماري مبتلا گشته‏اند. در آزمايش سرولوژيكي بوسيله ELISA اين دامها داراي آنتي‏بادي برعليه ويروس CCHF بوده اند. همچنين طي آزمايش Antingen. Capture ELISA كنه‏هاي جمع‏آوري شده از روي اين دامها نيز داراي آنتي ژن ويروس CCHF بودند.

    در سال 1996 در آفريقاي جنوبي 15 نفر در اثر تماس با شترمرغ درمزرعه پرورش شترمرغ مبتلا شدند شترمرغ مانند ديگر پرندگان بعنوان مخزن بيماري بحساب مي‏آيد و از مقاومت نسبي طبيعي نسبت به CCHF برخوردار مي‏باشد.

    در سال 1998 دو گزارش از بيماري وجود دارد يكي در پاكستان كه 4 نفر مبتلا شده كه دو نفر از مبتلايان در اثر اين بيماري تلف شدند ودر افغانستان نيز 19 نفر مبتلا شده و12 نفر از مبتلايان مردند.

    بسته به موقعيت جغرافياي محل و اندميك بودن، اين بيماري در منطقه با حدت هاي متفاوتي ايجاد ميشود مثلا در آسيا بيماري حدت بيشتري دارد و همراه با تلفات مي‏باشد ولي در آفريقا كمتر تلفات گزارش شده است و حداكثر علائم خونريز ي Phenomena Hemorrhagic ويا حالتهاي خفيف Mild و يا مخفي Inapparent ديده مي‏شود.

    مشخصات عامل بيماري:

    عامل بيماري ويروسي از خانواده Bunyaviridae و جنس Nairovirus مي‏باشد. اين ويروس داراي پوشش پروتئيني ( Envelop) است و قطر ساختمان ويروس nm100 � 85 مي باشد واز گروه RNA هاي يك رشته‏اي مي‏باشد.

    (Enveloped Virion 85-100nm � Single Strand � negative Sense RNA)

    مقاومت ويروس در برابر حرارت كم است ودردماي c ˚56 بمدت 30 دقيقه از بين مي رود بنابر اين پختن گوشت و يا پاستوريزه كردن شير باعث از بين رفتن ويروس ميگردد، ضمنا ويروس مي‏تواند در خون بمدت ده روز در دماي c40 مقاومت كند. ويروس در محيط اسيدي مثلا اسيد استيك 2% ( ويا محيط اسيدي ايجاد شده پس از جمود نعشي ) از بين مي رود و همچنين در برابر هيپوكلريت سديم يك درصد (Hypochlorite) و محلول 2% Glutaraldehyde و يا ضدعفوني كننده‏هاي فنوليك Phenolic 5 تا 3 درصد، حساس مي‏باشد. صابون و مايعات يا مواد شستشو دهنده با اينكه ويروس از بين نمي برند ولي تا حدي ويروس را غير فعال مي‏كنند.

    راه انتقال بيماري:

    انتقال از طريق گزش كنه يكي از راههاي مهم ابتلاء بحساب مي‏ايد. كنه‏ها بخصوص اعضاي خانواده Hyalomma (گونه ‏هاي مختلف Hyalomm SPP.) از طريق تخمدان آلوده در تمام مراحل رشد آلوده شده و عفونت ‏زا مي‏باشند. كنه بالغ از طريق تخمدان Transovarial ويروس را به نوزادان خود انتقال مي‏دهد. در فصل فعاليت كنه، اوايل بهار تا پائيز، احتمال آلودگي زيادتر مي‏باشد.

    كنه‏ها از طريق گزش حيوانات مختلف از جمله گاو، گوسفند و بز (حيوانات اهلي)، پرندگان بخصوص شترمرغ- در مزارع پرورش شترمرغ حاوي ميزان زيادي كنه مي‏باشد-، جوندگان (حتي جوجه ‏تيغي) و� را مبتلا مي سازند.

    غير از كنه‏، اغلب حشرات نيز با تغذيه ازخون دام‏هاي مبتلا ، مي‏توانند بيماري را به ساير حيوانات و يا انسان انتقال دهند. پرندگاني كه حاوي كنه باشند بخصوص پرندگاني كه بطور فصلي كوچ مي‏كنند مي‏توانند در صورت آلودگي بيماري را به نقاط مختلف پراكنده كنند، ضمنا دام دراثر تماس با خون يا ترشحات مبتلايان آلوده مي‏شود.

    انسان نيز در اثر تماس مستقيم ( پوششهاي مخاطي) با خون و ترشحات يا بافتهاي آلوده دام (بخصوص افرادي كه درصنعت دام نقش دارند از جمله دامپزشكان، دامپروران، كاركنان كشتارگاه) و يا كاركنان بيمارستان مثل پزشكان، پرستاران، بهياران، و�. در اثر تماس با افراد بيمار و يا وسايل آلوده آنها به بيماري مبتلا مي‏شود. ضمنا از طريق تنفس در تماس با دامهاي آلوده نيز امكان ابتلا وجود دارد.

    علائم بيماري:

    پس از دوره كمون 3 تا 12 روزه عفونت خوني ويروس Viremia ايجاد مي‏شود دامها بندرت علائم كلينيكي نشان ميدهند و در اثر عفونت خوني ويروسي تب بمدت يك هفته در دام دوام مي‏يابد و گهگاهي در حالت حاد خونريزي در مخاطات و يا پرخوني ديده مي‏شود و پس از يك هفته دام بعنوان ناقل بيماري ويروس را از خود دفع مي‏‏كند.

    اين بيماري درانسان به صورتهاي حاد، تحت حاد و خفيف يا فرم مخفي گزارش شده است در فرم حاد پس از عفونت خوني ويروس علائم تب و سردرد، درد عضلاني، لرز،گلودرد، دردشكم، تهوع و استفراغ، اسهال، پرخوني ملتحمه چشم و حساسيت به نور ديده مي‏شود و بين روزهاي سوم تا ششم از شروع علائم، دانه‏هاي قرمز جوش مانندي (Petechi) درسطح بدن بخصوص روي سينه و دست و پا و مخاطات بدن (دهان و واژن) ايجاد مي‏شود. در فرم شديد در اثر شدت بيماري لكه‏هاي خونريزي در زير پوست مشاهده مي‏شود كه بهمراه خون دماغ، استفراغ خوني، ملنا (مدفوع خوني در اثر خونريزي در دستگاه گوارش) و خونريزي رحمي مي‏باشد.

    مرگ ممكن است در اثر تداوم اسهال و در نتيجه از دست رفتن مايعات بدن ، خونريزي مغزي و يا ادم ريوي و نارسائي ريوي اتفاق افتد و ميزان مرگ ومير 15-70% گزارش شده است. بيماراني كه بدن آنها در برابر بيماري مقاومت كند از روز دهم به بعد همراه با محو شدن لكه‏هاي خونريزي بهبودي مي‏يابند ولي دوره نقاهت ممكن است تا ماهها به طول انجامد كه بهمراه عوارضي مثل اختلال در CNS م
    انند مننژيت، رعشه و غش، كما و نهايتا خونريزي مغزي، سقط جنين، ريزش مو، تورم مفاصل و اعصاب، زردي در اثر تورم كبد، اختلال در بينايي و شنوائي، لخته گسترده داخل رگي(DIC) Disseminated intravascular coagulation (بهمراه ضايعات كليوي، قلبي و مغزي) ميباشد.

    روش تشخيص:

    درهفته اول بيماري و درمرحله تب ميتوان با نمونه‏گيري از خون ويروس را جدا كرد همچنين مي‏توان ويروس را از نمونه‏هاي بافتي مثل بافت كبد، طحال، كليه، غدد لنفاوي جدا كرد.

    ويروس را مي توان در كشت سلولي تهيه شده از بافت كليه ميمون كشت داد و يا توسط آزمايش PCR (Polymerase Chain reaction) اثر ويروس را در نسخه برداري معكوس Reverse Transcriptase مشاهده كرد.

    بوسيله آزمايشهاي سرمي نيز ميتوان به جستجوي آنتي‏بادي پرداخت از جمله مي توان از آزمايشهائي نظيرE LISA ، IFA (Immunofluerescense Antibody) ، خنثي سازي ,Neutralizing ab CFT Compliment fixation test)- ثبوت عناصر مكمل-) استفاده كرد. معمولا پس از شش روز IgM قابل اندازه گيري ميباشد و تا چهار ماه در خون باقي ميماند ولي IgG را تا پنج سال ميتوان در خون بررسي كرد اما در حالتهاي فوق حاد و مرگ آور در ابتداي بيماري معمولا هيچگونه آنتي بادي در خون (قبل از شش روز) قابل اندازه گيري
    نمي باشد بنابراين تشخيص بر پايه جداسازي ويروس از خون وبافت ها بروش كشت سلولي ويا تشخيص آنتي ژن ويروس بروشهاي IFA, EIA و

    PCR ( polymerase chain reaction) ميباشد.

    همچنين با اندازه‏گيري SGOT و SGPT مي‏توان به عفونت ويروس در كبدViral Hepatitis پي برد معمولا در مبتلايان SGOT بالاتر ازSGPT مي‏باشد.

    درمان و پيشگيري:

    در درمان بيماران غير از مصرف داروي Ribavirin كه براي درمان تب‏هاي هموراژيك باسندرم كليوي مؤثر مي‏باشد مي‏توان از تزريق خون، يا مايعات جايگزين آن جهت كنترل حجم خون و تزريق ويتامينها و � استفاده كرد.

    Ribavirin را مي‏توان بصورت خوراكي و يا تزريقي مصرف نمود. حتي در افراد در معرض خطر توصيه شده كه در جهت پيشگيري Prophylaxy بصورت رژيم پيشگيري كننده بميزان 500 ميليگرم هر شش ساعت يكبار بمدت هفت روز خوراكي مصرف شود.

    استفاده از پلاسماي ايمن Immune Plasma كه تيتر بالايي از آنتي‏بادي خنثي كننده Neutralizing Ab دارا باشد توصيه شده است.

    جهت پيشگيري يك واكسن تهيه شده ولي هنوز بطور گسترده براي انسان بكار نرفته است. بهترين راه پيشگيري محافظت در برابر گزش كنه مي‏باشد. بخصوص افرادي كه در صنعت دام نقش دارند بايد اقداماتي جهت محافظت خود بخصوص در فصل بهار تا پائيز كه فصل فعاليت كنه‏ها مي‏باشد داشته باشند. توصيه شده كه دامها را موقعي به كشتارگاه بفرستند كه حداقل 14روز قبل با كنه تماس نداشته و هيچگونه تب و علائمي دال بر اين بيماري نداشته باشند. بنابراين بايد دامهاي پرواري را مرتب تحت نظر قرار داد و در طي دورة پرواري چندين نوبت سم‏پاشي يا از حمام ضد كنه استفاده كرد.

    كسانيكه در صنعت دام نقش دارند (كاركنان كشتارگاه، دامپروران، دامپزشكان و �) بايد بوسيله پوشيدن دستكش و ساير لباسهاي محافظت كننده خود را محافظت نمايند و هر روز لباس و وسائل را تا حد امكان سم‏پاشي و ضدعفوني كنند.

    وقتي بيمار مبتلا به اين بيماري در بيمارستان بستري شود خطر انتقال عفونت در داخل بيمارستان وجود دارد بايد اقدامات كافي جهت جلوگيري از آلودگي از جمله ايزوله كردن و قرنطينة شخص بيمار، ضدعفوني وسائل در دماي C 60 بمدت يك ساعت و يا استفاده از مواد ضدعفوني كننده جهت وسائل و اشياء كه حساس به حرارت مي‏باشند (از جمله ضدعفوني كردن توسط اتيلن اكسيد)، پوشيدن دستكش ضخيم يا دولا، كلاه، عينك و غيره�

    چون در حال حاضر در ارتباط با كنترل و جداسازي دامهاي مشكوك به آلودگي (حاوي تعدادي كنه و داراي تب يا علائم ديگر) كاري صورت نمي‏گيرد و يا امكان نگهداري و قرنطينه نمي‏باشد، توصيه مي‏شود پس از اقدامات بهداشتي ضمن كشتار، لاشه‏هاي مشكوك را مستقيما عرضة بازار نكنند، بلكه تحت عمل‏آوري حرارت دادن جهت تهيه كالباس و سوسيس درنظر گيرند ويا پس از ايجاد جمود نعشي در لاشه (حداقل پس از 12 ساعت ) مورد مصرف قرار گيرند. بايد توجه كرد كه امعائ و احشائ دام ( شكمبه, روده و معده, كبد ) ومغز

    بعلت عدم ايجاد جمود نعشي بايد طبق ضوابط بهداشتي معدوم گردند و يا تحت عمل‏آوري حرارت دادن در دسترس مردم قرار گيرند.

    هشدار بهداشتي : از خريد گوشتهاي بازرسي نشده بدون مهر دامپزشكي ( كشتار غير مجاز ) خودداري كنيد.
    ترجمه و تنظيم : دكترمحمد سربي

  16. کاربر روبرو از پست مفید فلفل نمك سپاس کرده است .


  17. #39
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2009/07/27
    نوشته ها
    8,031
    سپاس ها
    311
    سپاس شده 1,281 در 886 پست

    پیش فرض

    كدام نوع از پرايونها سبب بروز بيماري جنون گاوي مي‌شوند
    تازه‌ترين پژوهشها در نوع انساني بيماري جنون گاوي نشان مي‌دهد كه تنها رشته‌هاي با طول متوسط از پروتئينهاي موسوم به پرايون موجب توليد بيماري مي‌شوند و رشته‌هاي بزرگتر يا كوچكتر در اين زمينه خطري بوجود نمي‌آورند.

    به اعتقاد محققاني كه به كشف اخير نايل آمده اند، متخصصان و پزشكان معالج از اين پس بايد با تامل بيشتري براي مداواي بيماريهايي مانند نوع انساني جنون گاويف آلزايمر و پاركينسن، اقدام كنند.

    در ميان محققاني كه در مورد بيماري جنون گاوي و نوع انساني آن موسوم به "نوع تغيير يافته بيماري كروتزفلد-ياكوب (وي سي جي دي) ‪variant‬ ‪ "(Creutzfeldt-Jakob disease( vCJD‬تحقيق مي‌كنند اين پرسش مطرح بوده كه كدام يك از نوع پروتئين پرايون در بروز بيماري نقش دارند.

    بيماري جنون گاوي و نوع انساني آن با ازدياد شمار پروتئينهاي پرايوني كه شكلشان تغيير يافته شدت مي‌يابد.

    مولكولهاي بزرگتر اين نوع پرايونها بخوبي مشهود هستند اما تغيير شكل مولكولهاي كوچكتر با دشواري بيشتري مشخص مي‌شود.

    محققان بر اين باور بودند كه همين انواع كوچكتر از اين مولكولها هستند كه بيماري زا به شمار مي‌آيند.

    جي سيلوريا و همكارانش از آزمايشگاههاي راكي مانتين در هميلتن واقع در مونتانا انواع مولكولهاي تغيير شكل يافته پرايون را از مغز موشها يا همسترها آزمايشگاهي اخذ كردند و با كمك مواد پاك‌كننده و ضد عفوني‌كننده ، اين مولكولها را شكستند و آنها را بر اساس طولشان دسته بندي كردند.

    در مرحله بعد نمونه‌هاي مختلف اين سه نوع پرايون به موشهاي ديگر تزريق شد.

    يك گروه از اين موشها كه زنجيره‌هايي به بلندي ‪ ۲۱‬پرايون به مغزشان تزريق شد پس از ‪ ۹۰‬روز در اثر بيماري از پاي در آمدند. در حاليكه گروه ديگري از موشها كه زنجيره‌هايي به بلندي ‪ ۳۰۰‬پرايون را دريافت كردند تنها پس از آنكه ميزان غلظت محلول پرايون در مغز آنها ‪ ۷۰‬برابر بيشتر از غلظت پرايون در بدن موشهاي گروه اول بود، دچار بيماري مي‌شدند و پس از ‪ ۹۰‬روز از پا در مي‌آمدند. اين مساله روشن مي‌سازد كه قابليت بيماري‌زايي پرايونهاي بلند تر تا ‪ ۷۰‬مرتبه كمتر است.

    موشهايي كه به آنها محلولهاي با زنجيره‌هاي شش تايي پرايون خورانده شد تا يكماه كاملا سالم ماندند و تنها هنگامي كه غلظت محلول تا ‪ ۶۰۰‬مرتبه افزايش پيدا كرد دچار بيماري شدند.

    موشهايي كه زنجيره‌هايي به طول پنج پرايون يا كمتر به بدنشان عرضه شد اساسا به بيماري دچار نشدند.

    روشهاي درماني كه تاكنون براي مقابله با جنون گاوي و نوع مشابه انساني آن تنظيم شده متكي به جلوگيري از رشد مولكولهاي تغيير شكل يافته پرايون در مغز است.

    اما به گفته سيلوريا با تحقيقات تازه روشن مي‌شود كه مي‌توان از روش ديگري نيز در اين زمينه كمك گرفت. به اين معني كه اگر بتوان با احتياط زنجيره‌هاي تغيير شكل يافته و متوسط يا بلند پرايون به زنجيره هاي كمتر از پنج پرايون تقليل داد، آنگاه مي‌توان خاصيت بيماري زايي اين پروتئينها را از بين برد.

    يافته‌هاي تازه احتمالا در مورد بيماريهايي مانند آلزايمر و پاركينسن نيز كار برد دارد زيرا در اين دو بيماري نيز مولكولهاي بلند آثار بيماري زايي از خود ظاهر مي‌سازند.

    اما به گفته سيلوريا در شكستن اين مولكولهاي بلندتر بايد نهايت احتياط را بخرج داد تا اندازه آنها در حد مولكولهاي متوسط باقي نماند زيرا اين مولكولها خطرناك‌ترين به شمار مي‌آيند.

  18. کاربر روبرو از پست مفید فلفل نمك سپاس کرده است .


  19. #40
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2009/07/27
    نوشته ها
    8,031
    سپاس ها
    311
    سپاس شده 1,281 در 886 پست

    پیش فرض

    تشخيص به موقع فحلي آبستني
    توليد مثل عاملي كليدي در تعيين بازده پرورش گاوهاي شيرده مي باشد. در بهترين شرايط هر ماده گاو، سالانه يك گوساله توليد خواهد كرد. از نظر اقتصادي، باروري معمولا با توجه به فاصله زايش پي در پي دو گوساله ارزيابي مي شود. معيارهاي اندازه گيري بازده توليد مثل، شامل تعداد تلقيحات به ازاي آبستني، ميزان آبستني در ازاي اولين تلقيح، تعداد روزهاي باز و فاصله زايش مي باشد. فاصله زايش مطلوب در بيشتر گاوداريها 12-13 ماه است. در بيشتر گاوداريها درصد آبستني با اولين تلقيح بين 50-60 % است و براي 55% آبستني ها به حدود 8/1 تلقيح براي هر آبستني نياز است. يكي از دلايل مهم اقتصادي نبودن پرورش گاو شيري در استان، پايين بودن راندمان توليد مثلي در گله هاست. ضعف در تشخيص بموقع فحلي و آبستني موجب مي شود تا فحليهاي زيادي در زمان طول عمر اقتصادي گاو از دست برود كه اين امر به خودي خود سبب طولاني شدن فاصله دو زايمان و به تبع آن ضررهاي مالي فراوان به دامداران مي گردد. اين مقاله ترويجي، كه با همكاري كارشناسان مركز تحقيقات و معاونت امور دام و بخش ترويج استان تهيه شده است، سعي دارد كه دامداران استان را با روشهاي سنتي و علمي تشخيص به موقع قحلي و آبستني متعاقب تلقيح آشنا كند.
    مفهوم فحلي:
    پديده فحلي ، فاصله زماني است كه در طول آن حيوان ماده سر پا مي ايستد تا با حيوان نر جفتگيري كند .اين حالت متعاقب تغييرات هورمونها و به خصوص هورمون استروژن رخ مي دهد. بنابراين فحلي يك پديده رفتاري محسوب مي شود. در صورتيكه زمان بروز فحلي بموقع تشخيص داده نشود و گاو بموقع تلقيح نگردد، دست كم به اندازه يك چرخه فحلي، فاصله گوساله زائي افزايش خواهد يافت. بنابراين مديريت و تشخيص گاو فحل از لحاظ اقتصادي بسيار حائز اهميت مي باشد و مديران واحدهاي پرورش گاوهاي شيرده بايد از تمام امكانات موجود براي تشخيص گاوهاي فحل استفاده كنند. با توجه به توسعه تكنيك تلقيح مصنوعي، به جاي گاو نر خود گاودار بايد عمل فحل يابي را انجام دهد و اينجاست كه بسياري از اشتباهات مديريتي موثر بر باروري گله آشكار مي شود. مشكل مربوط به تشخيص فحلي در گاوهاي ماده به خاطر كوتاه و متغير بودن طول دوره فحلي مي باشد. تشخيص فحلي در صبح زود بلافاصله پس از روشن شدن هوا يا در سپيده دم بيشتر اهميت دارد و اغلب گاوها بين ساعت 2 بامداد تا 5 صبح فحل مي شوند.
    جنبه هاي اقتصادي تشخيص فحلي:
    يكي از مهمترين جنبه هاي مديريتي در گله هاي بزرگ گاوهاي شيرده ، تشخيص فحلي مي باشد كه هيچ روشي نمي تواند جايگزين بازرسيهاي پياپي و سيستيماتيك براي تشخيص اين حالت گردد. اين حالت 6 الي 30 ساعت طول مي كشد ولي به طور ميانگين براي اكثر گاوهاي ماده اين حالت 12 الي 18 ساعت طول مي كشد.درصد عمده اي از فحليها در شب بين ساعت 6 بعد از ظهر تا 6 بامداد رخ مي دهد.از عواقب تشخيص نادرست فحلي مي توان به گمراهي دامدار در تشخيص فحلي آتي، متحمل شدن هزينه هاي تلقيح نادرست و باز گشت به فحلي مجدد گاو مذكور اشاره كرد. تلقيح گاوي كه در حالت فحلي نيست ، باعث مي گردد كه رحم گاو كه در اين حالت مقاومت كمتري به پاتوژنها دارد، دچار عفونتهاي رحمي گردد. وجود تعداد بي شماري از گاوهاي شيرده در گله هاي تجارتي ،نياز به دستيابي به روشهاي مناسب تشخيص فحلي و استفاده از وسائل كمكي و نوين،براي تشخيص فحلي را همواره بوجود مي آورد.
    علائم و نشانه هاي فحلي:
    مطمئن ترين نشانه فحلي براي تشخيص گاودار، سر پا ايستادن گاو ماده و اجازه سواري دادن به ساير گاوهاست، در بعضي موارد كه بكرات ديده مي شود اينست كه گاو فحل براي سواري گرفتن از ديگر گاوها تلاش مي كند به طوري كه گاوهاي غير فحل از جهت عقب سعي بر سوار شدن بر گاو ماده فحل را دارند در حالي كه خود گاو ماده از جهات مختلف سعي بر سواري گرفتن از ساير گاوها دارد. از مهمترين علائم فحلي كه دامداران به طور سنتي با اتكا به آنها فحل يابي مي كنند عبارتند از: رفتارهاي غير عادي، عصبي بودن، ناآرامي، تورم فرج و خروج ترشحات آبكي از واژن، كاهش توليد شير و كاهش مصرف خوراك، كنارگيري از گله، انبساط مردمك چشم مي باشد. گاوي كه فحل شده معمولا داراي كپل و كشاله ران آلوده مي باشد و موهاي ابتداي دم آشفته مي باشد. حالت فلهمن(Fleman) از ديگر نشانه هاي فحلي است كه در آن حيوان سر خود را بالا نگهداشته و لبهاي خود را به سوي بال خم مي كند. تجربه دامداران استان عمدتا بر تعيير رفتار عادي گاو فحل اشاره دارد بطوريكه گاوي كه مثلا هميشه پيش از همه وارد شيردوشي مي شود در زمان فحلي آخرين گاوي است كه وارد شير دوشي مي شود. همچنين دامداران استان در فصل زمستان مشاهده نموده اند كه از پشت گاو فحل بخار بر مي خيزد كه اين بخار نتيجه افزايش دماي بدن گاو و به دنبالزياد شدن فعاليت و يا به دليل تعييرات فيزيولوژيكي دوره فحلي است

  20. کاربر روبرو از پست مفید فلفل نمك سپاس کرده است .


صفحه 4 از 8 نخستنخست 12345678 آخرینآخرین

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •