نمایش نتایج: از شماره 1 تا 7 , از مجموع 7

موضوع: بیوگرافی خوانندگان و گویندگان ایرانی

  1. #1
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2010/01/09
    محل سکونت
    *گیلان-املش*
    سن
    31
    نوشته ها
    5,954

    New 1 بیوگرافی خوانندگان و گویندگان ایرانی

    بیوگرافی - آرش
    نام کامل : آرش لباف
    سن : 28
    محل تولد : تهران
    محل زندگی : مالمو ، سوئد
    اعضای خوانواده : پدر ، مادر و دو برادر
    شغل : خواننده ، تهیه کننده ، آهنگساز
    علاقه مندی : بسکتبال ، اسکیت ، جمع آوری کلاه (به خصوص لبه دار)
    ده سال اول زندگیش را در تهران سپری کرد و بعد از آن به اروپا رفت.
    در اواخر دهه 80 به همراه خانواده به سوئد مهاجرت کرد.در ابتدا به شهر آپسالا و بعد از 5 سال به مالمو " شهری که هنوز در آنجا اقامت دارد" ، رفتند.
    علاقه وصف ناپذیری به موسیقی دارد به طوری که خودش در این مورد می گوید :
    " زندگی من موسیقی است و موسیقی زندگی من است."
    در سال 2004 با انتشار اولین آلبومش "برو برو " به عنوان یکی از بهترین خوانندگان سوئد شناخته شد.

  2. #2
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2010/01/09
    محل سکونت
    *گیلان-املش*
    سن
    31
    نوشته ها
    5,954

    پیش فرض

    بیوگرافی شکیلا شکیلا :

    شکیلا در 13 اردیبهشت 1341 در تهران به دنیا آمد و کوچکترین فرزند خانواده می باشد
    . او از سنین کودکی به موسیقی علاقمند بود و در میهمانیهای خانوادگی هنرنمایی می کرد . در 9 سالگی به دعوت یکی ازهنرمندان به اجرای برنامه در یک شوی تلویزیونی پرداخت و همان سبب شد دست اندرکاران رادیو و تلویزیون از او دعوت کنند خوانندگی را به طور حرفه ای ادامه دهد ولی به علت مخالفت خانواده او به ادامه تحصیلش پرداخت و فعالیت هنریش را محدود به شرکت در مسابقات هنری مدارس و جشنهای خانوادگی کرد.



    در سن 15 سالگی مدتی نزد مرحوم استاد محمود کریمی به یادگیری ردیف های موسیقی پرداخت ولی متاسفانه به علت انقلاب هنرستان تعطیل شد و پس از چندی شکیلا برای ادامه تحصیلات دانشگاهی به آمریکا سفر کرد . او در رشته موسیقی کلاسیک به تحصیل پرداخت و تصمیم گرفت بالاخره به آرزوی دیرینه خود جامه عمل بپوشاند . در سال 1368 اولین آلبوم خود را به همکاری بابک افشار به بازار روانه کرد و تاکنون 11 آلبوم به دوستداران خود در سر تاسر دنیا تقدیم کرده است .


    شکیلا از عوایل فعالیت هنریش مجذوب اشعار مولانا بود و به همین جهت در هر یک از آلبوم های خود آثاری از این اشعار گرانقدر را اجرا کرده است .

    به گفته چندی از صاحب نظران تلفیق اشعار مولانا با صدا ملکوتی شکیلا در روخ شنونده ثأثیر بسزایی دارد .



    شکیلا دارای دو فرزند می باشد . شهراد و بهراد که 16 و 13 سال دارند . او شغل مادری را در درجه اول اهمیت می داند و به همین دلیل قسمت عمده ای از وقت خود را به نگهداری از فرزندانش اختصاص داده است .

    آرزوی نهانی شکیلا بازگشت به وطن و اجرای برنامه در شهرهای بزرگ ایران است.

  3. #3
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2010/01/09
    محل سکونت
    *گیلان-املش*
    سن
    31
    نوشته ها
    5,954

    پیش فرض

    بیو گرافی منصور منصور :

    طی دهه ی اخیر ٬ منصور از یک خواننده ی گمنام به یک شخصیت بین المللی تبدیل شده است ٬ بطوری که فهرستی از بهترین آلبوم های موسیقی را در کارنامه ی خود ثبت کرده است CD وآلبوم "فراری" که ویژگی اصلی آن مفهوم مثبت ترانه ها و موسیقی ساده و روان قطعات می باشد ٬ به عنوان پنجمین کار منصور با شرکت ترانه وهشتمین کار منصور در مجموع است که احتمالا در اوایل سال 2005 میلادیبه بازار خواهد آمد.
    هرچند منصور آثار خود را خارج از ایران ضبظ میکند و فروش آثار در ایران غیر قانونی می باشد ٬ ولی وی در ایران نیز به عنوان یکی از مشهورترین هنرمندان ایرانی مطرح است.
    جدا از فروش میلیونی آثار منصور و استقبال کم نظیری که از کنسرت های منصور در سراسر جهان میشود ٬ موسیقی وی به بخشی جدا ناشدنی از زندگی ایرانیها تبدیل شده است.
    آهنگ "دیوونه" ی منصور به طور ویژه ای در استادیوم های فوتبال در ایران مشهور شده است ٬ هزاران فوتبال دوست ٬ هنگامی که اشتباهی از یکی از بازیکنان یا داور سر میزند ٬ با فریاد "دیوونه ٬ دیوونه" به دسته جمعی این آهنگ را میخوانند.
    و همچنین قطعاتی از برخی دیگر از آثار مشهور منصور مانند "فقط بخاطر تو" و "عزیز دلمی" هر از گاهی در فیلم های ایرانی به گوش میرسد.
    منصور در تهران به دنیا آمد و سپس در سن 13 سالگی وارد خاک آمریکا شد.
    وی در سنین نوجوانی هرگاه فرصتی می یافت در مدرسه و مهمانی ها به خواندن میپرداخت.
    منصور درمورد عشق و علاقه ی خود نسبت به موسیقی سنتی ایران میگوید : (( هنگاهی که جوانتر بودم همیشه تحت تاثیر ملودیهای سنتی ایران آواز میخواندم. )) پس از اتمام دوران دبیرستان منصور به عنوان همخوان روی صحنه و در استودیوهای ضبط موسیقی به کار پرداخت. پس از گذشت مدتی تا منصور با روند کار در استودیو ضبط موسیقی آشناتر شد ٬ یکی از موسیقیدانانی را که از قبل با او سابقه ی همکاری داشت را به منظور تنظیم آهنگها در پروژه شخصی خود به استخدام درآورد.
    منصور ضبط اولین آلبوم خود را با سرمایه ی شخصی حاصل از درآمد فروشگاه موبایل متعلق به خود ٬ در سال 1991 آغاز کرد. منصور در این باره میگوید : (( من عاشق موسیقی هستم اما در عین حال از هیجان حاصل از دنیای خرید و فروش نیز لذت میبرم. ))
    پروژه ی منصور 3 سال برای کامل شدن طول کشید زیرا منصور اصرار داشت از بهترین امکانات و روش ها برای ضبط کارهایش استفاده کند در این مدت منصور تحت آموزش استادان آواز ٬ تکنیک آوازش را بهبود بخشید. اولین آلبوم منصور به نام August 1994 در سرانجام فرفره های بی باد" توسط شرکت کلتکس به بازار آمد.منصور با چشیدن طعم موفقیت ٬ در عرض 4 سال 3 آلبوم دیگر نیز به بازار
    داد : "تصویر آخر" ٬ "دریچه" و "قایق کاغذی". همان طور که کم کم بر طرفداران منصور اضافه می شد ٬ یک فیلم ساز مستقل ایرانی به نام "بابک شکریان" در سال 1999 از منصور برای بازی در فیلم "آمریکای زیبا" دعوت کرد. بازی در این فیلم هم زمان با ضبط پنجمین آلبوم منصور بود ٬ اما با این حال منصور اشتیاق زیادی برای تجربه ی بازیگری داشت.
    تجربه ی کارهای مختلف باعث افزایش خلاقیت منصور شد ; درنتیجه منصور در آلبوم "فقط بخاطر تو" اولین آهنگ خود را ساخت. منصور در مورد احساساتی که باعث شد وی به آهنگ سازی بپردازد میگوید : (( قطعه ی خاصی از این آلبوم بیان علاقه ی شخصی من به موسیقی است ٬ آن چیزی که از بچگی در مورد موسیقی در قلبم احساس میکردم ٬ اگرچه ساختار اصلی موسیقی مرا موسیقی پاپ تشکیل میدهد ٬ اما به موسیقی سنتی ایران نیز علاقه ی زیادی دارم. ))
    وقتی آلبوم "فقط بخاطر تو" در March 2000 به بازار آمد ٬ منصور که قسمت عمده ی سرمایه گذاری آلبوم را خودش انجام داده بود ٬ مضطرب و نگران بود ; اما این آلبوم خیلی سریع به بهترین اثر منصور تا آن زمان تبدیل شد که فروشی میلیونی داشت ( البته گزارش ها ی مربوط به فروش این آلبوم ٬ قابل اعتماد نیست زیرا در بسیاری موارد تکثیر به صورت غیر مجاز بوده )
    آهنگ های این آلبوم همراه با ویدئوها ی آن به عنوان یک موفقیت قابل توجه ٬ پلی میان ایرانیان داخل و خارج کشور ایجاد کرد.
    آهنگ "فقط بخاطر تو" به عنوان وجه اشتراک تمام ایرانیها در سراسر دنیا و احتمالا به محبوب ترین آهنگ ایرانی در طی 2 دهه ی اخیر تبدیل شد.
    این آهنگ در همه ی کلوپ های شبانه ٬ پارتی ها ٬ تلویزیون ها و ایستگاههای رادیویی شنیده میشد.
    در آن زمان "فقط بخاطر تو" آنقدر همه گیر شد که تقریبا به عنوان یک سرود ملی درآمد. اما خود منصور اظهار دارد که گاهی آهنگهای مورد علاقه ی خودش مورد توجه مردم قرار نمیگیرد ; مانند آهنگ "انتظار" که منصور شخصا علاقه ی خاصی به آن دارد.
    ششمین آلبوم منصور به بازار آمد December 2001در آلبوم "زندگی" که سومین همکاری منصور با شرکت ترانه بود. که طرفداران منصور با دیدن قیافه ی جدید او در ویدئوهای آلبوم زندگی ٬ شگفت زده شدند. منصور دراین باره میگوید : (( من موهایم را بلند کردم زیرا میخواستم نسبت به ویدئوهای قبلی ظاهر متفاوتی داشته باشم. من به همراه گروهArizona ٬ New Mexico ٬ Texas ٬ موسیقیی که با آنها کار میکردم به Grand Canyon ٬ Monument Park و White Sands رفتیم تجربه ی بسیار خوبی بود که در همین زمان فیلم "آمریکای زیبا" در چندین فستیوال فیلم در Berlin ٬ Marrakech ٬ Gothenburg و Los Angeles به نمایش در آمد و از طرف منتقدان مورد ستایش قرار گرفت و چند جایزه به خود تعلق داد ; این امر باعث شد منصور به شنونده های جدیدی در سراسر دنیا معرفی شود. هفتمین آلبوم منصور با نام "دیوونه" ٬ دو آهنگ محبوب دیگر را از منصور معرفی کرد ; یکی "دیوونه" که نام آلبوم جدید او نیز بود و دیگری "عزیز دلمی". به تدریج طرفداران فارسی زبان جدیدی از افغانستان ٬ تاجیکستان ٬ بحرین ٬ امارات ٬ قطر ٬ کویت و ترکیه نیز بر طرفداران قبلی منصور اضافه شدند ; درنتیجه منصور به یکی از موفق ترین هنرمندان خاورمیانه تبدیل شد.
    زلزله ی ویران کننده ای در جنوب شرقی ایران در December, 26, 2003 رخ داد که بیش از 26 هزار نفر کشته و 9 هزار نفر مجروح بر جای گذاشت.
    این زلزله ٬ یکی از مصیبت بارترین بلاهای طبیعی قرن بود. منصور به یاد کسانی که در این حادثه ی غم انگیز از دست رفتند ٬ ویدئوی جدیدی برای نوروز 2004 تهیه کرد به نام "عیدی ندارم". ابتدا قرار بود این آهنگ فقط در قالب یک ویدئو ارائه شود ٬ اما تقاضای طرفداران تا حدی بود که منصور تصمیم گرفت این آهنگ را به آلبوم آینده ی خود اضافه کند.
    به دنبال ارائه ی آلبوم "فراری" ٬ منصور امیدوار است که طرفداران خود را از
    فرهنگ ها و زبان های مختلف افزایش دهد.
    امروز منصور قسمتی از زندگی میلیون ها ایرانیست. به نظر میرسد که صدای منصور در هر خانه ای شنیده میشود. در چنین روزگاری پیام امیدبخش منصور از هر زمان دیگری مهم تر است.
    منصور به این حرف گاندی اعتقاد دارد : (( تو باید همان تغییری باشی که انتظار داری در جهان به وقوع بپیوندد. ))
    منصور در حال حاضر در لس آنجلس زندگی میکند ٬ اما بیشتر وقتش به سفر در دور دنیا میگذرد. گرچه منصور دیگر در ایران زندگی نمیکند اما ایران همیشه قسمتی از وجود اوست و همیشه با او خواهد بود


    تمامی مطالب فوق در وبلاگهای گوناگونی دیده میشه و متاسفانه منبع اصلی این بیوگرافی مشخص نیست واسه همین نتونستم لینک اصلی رو پیدا کنم !!

  4. #4
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2010/01/09
    محل سکونت
    *گیلان-املش*
    سن
    31
    نوشته ها
    5,954

    پیش فرض

    بیوگرافی ویگن
    ویگن در سال 1308 در شهرهمدان بدنیاآمد و نام کامل وی ویگن دردریان بود او از سال 1330باخواندن آواز فعالیت هنری خودراآغازکردشروع فعالیت او درسال 1332باخواندن آواز بر فیلم چهره آشنا ساخته حسن خردمند بود از عمده آوازهای شادروان می توان به قناری- مراببوس- گلی از بهشت - دختردریا-زن ایرونی-همیشه یاد توام- شادوماد- هفت هشت- مرابه یاد بیاور- دوکبوتر و مهتاب دهها ترانه خاطره انگیز دیگر اشاره کرد. حدود نیم قرن پیش در یک روز تابستانی که جوانی ارمنی به نام ویگن دردریان در باشگاه ارامنه آرارات ترانه های ارمنی می خواند ، توجه ساموئل خاچیکیان ، فیلمسازی که با فیلم هایی مانند "بازگشت" و "دختری از شیراز" غوغایی در سینمای ایران آن سالها برانگیخته بود ، را جلب کرد . ساموئل از همان باشگاه برای فیلم "چهارراه حوادث"، آرمان و ویگن دردریان را انتخاب نمود و به دلیل صدای خوش ویگن شعری هم برایش سرود که در آن فیلم بصورت ترانه بر روی صحنه های گردش ناصر ملک مطیعی و مینا مغازه ای ، توسط ویگن اجرا شد و این نخستین اجرای رسانه ای ویگن به شمار می رفت. چراکه هنوز به رادیو راه نیافته بود.

    از خاطرات بیاد ماندنی گذشته میتوان به برنامه " داستان شب " رادیو اشاره کرد. شاید برخی از ما بخاطر داریم که هر هفته چهارشنبه ها در پایان آخرین قسمت قصه آن هفته ، ترانه "لالایی" ویگن پخش می شد.صدای ویگن و ترانه هایش هیچ گاه از خاطر ما نخواهد رفت . به درستی میتوان ویگن را سلطان بی رقیب جاز ایران دانست وی از همان ابتدا سبکی نو را در موزیک ایران بنا نهاد . در آن زمان که موسیقی کشور جز ترانه های کوچه باغی و کافه ای حرف دیگری برای گفتن نداشت ویگن حرف و کلامی نو زد و با آهنگ های موزون و بهره گیری از تنظیم های استادان بزرگی همچون مهندس خرم و ......توانست مدت 50 سال به عنوان یکه تاز صحنه ها در اوج باشد. روحش شاد و یادش گرامی – برای موسیقی متن آهنگ مهتاب ویگن انتخاب شده است .

  5. #5
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2010/01/09
    محل سکونت
    *گیلان-املش*
    سن
    31
    نوشته ها
    5,954

    پیش فرض

    بیوگرافی حمیرا
    ----------------




    نام اصلی ایشان پروانه امیرافشاری میباشد. ایشان متولد اسفند ماه سال ۱۳۲۸ در

    شهر تهران میباشند. وی از خانواده بانفوذ و سرشناس امیرافشاری که اصالتی

    آذری دارند میباشد. پدر ایشان صاحب ۱۵۰ شهر و روستا در منطقه شرق ایران و

    توابع طالقان بودند. از همان کودکی حمیرا خانه آنها به افتخار افراد بانفوذ حکومتی

    شاهد مراسم بزرگ با حضور هنرمندان نامی آن زمان مثل قمرالملوک وزیری، روح

    انگیز، بنان، ملوک ضرابی و ... بود که همین انگیزه اولیه دختر خانواده برای رو آوری

    به آواز شد. حمیرا به دور از چشم پدر و با تشویق همسر روشن فکر و تازه از آلمان

    بازگشته خود با نام نویسی در تست صدا در شورای رادیو آن زمان حیرت و تحسین

    اعضا شورا را سبب شد و پس از آن تحت تعلیم استاد علی تجویدی و بانو ملوک

    ضرابی قرار گرفت. وی دو سال بعد در سن ۱۸ سالگی به یک خواننده تمام عیار

    تبدیل شد.

    در همان سن آوازی را در دستگاه سه گاه با آهنگسازی علی تجویدی و شعری از

    رهی معیری به نام صبرم عطا کن را اجرا کردند که در کتاب ترانههای ماندگار این اثر

    به ثبت رسیده است.



    وی به علت مخالفت پدر با نام مستعار حمیرا فعالیت خود را آغاز کرد اما پدر وی

    صدای دختر خود را میشناسد و طلاق دختر خود را از همسرش میگیرد و به مدت

    یک سال دختر خود در خانه زندانی میکند بعد یک سال یک سفر اروپا برای جناب

    امیرافشاری پیش میآید. حمیرا که از حمایت مادر خود برخوردار بود دومین اثر خود

    به نام پشیمانم با آهنگسازی استاد تجویدی و ترانهای از بیژن ترقی در دستگاه

    همایون اجرا میکند که به علت مدلاسیون اصیل و فراموش شده آن دستگاه باعث

    تحول عظیمی در موسیقی سنتی ایرانی میشود. پدر وی با آگاهی از اثر جدید دختر

    خود وی را از خانه طرد و از ارث محروم میکند. بعد از آن وی مدتی را در خانه پسر

    عمویش که همسر وی هما میر افشار ترانه سرای معروف بود به سر برد تا آنکه با

    استاد پرویز یاحقی ازدواج میکند.





    صدای ایشان قابلیت سوبرآنو از ابتدا تا اوج را دارد که از کمیابترین نوع صداها

    میباشد. ایشان مدت شش یا هفت سال همسر آهنگساز به نام ایرانی پرویز یاحقی

    بودند که در این دوره زناشویی آثار ماندگاری با شعرهایی از بیژن ترقی و آهنگ های

    از یاحقی همچون مرانفریبی هدیه عشق بهار نو رسیده، مرا تنها نگداری، پنجرهای

    به باغ گل و ... اجرا کرده است. وی بعد از انقلاب چند ماه در زندان به سر برد و با

    پرداخت مالیاتی معادل سی هزار دلار آزاد و تا اواسط سال شصت خورشیدی در


    ایران ماند و بعد از گذراندن مزاحمت های فراوان با همسر و دختر دو ساله اش به

    نام هنگامه از مرز پاکستان از ایران خارج شد و از آنجا به اسپانیا و بعد از آن به

    کاستاریکا در آمریکای مرکزی رفت وی در کاستاریکا دچار افسردگی شدید شد، به

    صورتی که مدت یک سال تحت درمان روان پزشک بود.

    شوهر وی در این میان همسر و دختر خود را ترک و به امریکا مهاجرت کرد. حمیرا با

    کمک همسر پسر عمویش هما میر افشار به ایالت کالیفرنیا مهاجرت و کار هنری

    خود را از سر گرفت و در سال هفتاد و هشت خورشیدی به تومور مغزی دچار شد

    که به صورت معجزه آسایی از اتاق عمل نجات یافت.

    وی همینک در شهر لوس آنجلس زندگی میکند

  6. #6
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2010/01/09
    محل سکونت
    *گیلان-املش*
    سن
    31
    نوشته ها
    5,954

    پیش فرض

    یگانه فرزند شهید است

    این روزها در فضای موسیقی پاپ کمتر کسی است که درباره محسن یگانه حرف نزند. یگانه با اینکه سرگرم آماده کردن اولین کاست مجاز خودش است، از بسیاری خوانندهها که به اندازه انگشتان یک دست آلبوم در بازار دارند، محبوبتر شده و خیلیها منتظر شنیدن کارهای جدیدش هستند.
    از آنجا که محسن طی یک سال اخیر بیسروصدا جلو آمده، شایعات زیادی دربارهاش به گوش میرسد و در عوض بسیاری از حقایق زندگیاش مخفی مانده است. با هم هفت پرده از زوایای مختلف زندگی، کار، هنر، شخصیت و آینده محسن یگانه را مرور میکنیم، مطمئن هستیم این هفت نکته را هرگز نه خوانده و نه شنیدهاید. این شما و این نکات جالب از محسن یگانه.
    ● متولد اردیبهشت سال ۶۴
    اگر بخواهیم سن و سال محسن یگانه را از روی غذای ترانههائی که میسراید و پختگی آهنگها و ملودیهائی که میسازد حدس بزنیم، بدون دیدن چهره این خواننده محبوب تصور میکنیم یگانه باید لااقل در مرز ۳۰ سالگی باشد اما این خواننده خوشصدا هنوز ۲۲ ساله هم نشده و همین که در سن و سال پائین آثار پرمغزی را میسازد، نشان میدهد خواننده مستعدی است و به درستی توانسته استعدادهای خود را در مسیر پیشرفت قرار دهد. محسن یگانه متولد ۲۳/۲/۱۳۶۴ است. او که در شهرستان گنبد متولد شده، میگوید مثل اغلب متولدین اردیبهشت آدمی احساساتی است. به شما توصیه میکنیم تاریخ تولد یگانه را به خاطر بسپارید چرا که به زودی ۲۳ اردیبهشت یکی از روزهای ماندگار خواهد شد؛ روز تولد یک ستاره پاپ
    ● فرزند یک شهید بسیجی
    محسن یگانه زیاد دوست ندارد درباره پدر شهیدش صحبت کند چرا که میترسد عدهای به اشتباه فکر کنند او دنبال بهرهبردرای از موفقیت ”پدر هیمشه زنده در یاد“ خودش است. یگانه که زیاد اهل مصاحبه نیست، حتی در صحبتهای خصوصی با دوستانش هم فرزند شهید بودن خود را مخفی میکند اما به هر حال محسن فرزند یک شهید بسیجی است. شهیدی که زمان دفاع مقدس، جذب نیروهای بسیج شد و داوطلبانه به جبهههای حق علیه باطل رفت تا کنار همسنگرانش حافظ این مملکت مقدس باشد. یگانه میگوید: ”میخواهم طوری در موسیقی فعالیت کنم که روح پدر بزرگوارم از من راضی باشد“. جالب است بدانید وقتی به یگانه پیشنهاد شد به لسآنجلس برود، جواب داد: ”مملکتی که پدرم در راهش شهید شد را ترک نمیکنم“.
    ● اهل موسیقی در محیط دانشگاهی و پزشکی
    محسن یگانه در حالی به موسیقی روی آورده و آهنگساز و ترانهسرا و خواننده پاپ شده که در خانوادهاش هیچگونه گرایشی به موسیقی وجود ندارد. او که در دوران کودکی و نوجوانی گرایش شدیدی به نمایش و کارهای هنری داشته، بعدها جذب موسیقی میشود بدون آنکه مشوقی در خانواده داشته باشد. البته حالا دیگر او موفق شده رضایت خانوادهاش را جلب کند. مادر محسن استاد دانشگاه است و خواهران بزرگش هم پزشک و دندانپزشک هستند. در چنین خانوادهای طبیعی است خود محسن هم علاوه بر کار موسیقی، دنبال تحصیل در دانشگاه باشد. محسن یگانه دانشجوی مهندسی صنایع است و با اینکه این اواخر به شدت سرش در دنیای موسیقی گرم شده، قصد ترک تحصیل ندارد و نمیخواهد تحصیلات دانشگاهی را نیمهکاره رها کند.
    ● چراغعلی مدیر برنامههای یگانه است
    خیلی از جوانان بااستعداد در عرصه موسیقی و هنر به این دلیل که مشاور خوبی نداشتند و راه درست پیشرفت را پدا نکردند، خیلی زود از خاطرهها محو شدند. یگانه برای آنکه پدیدهای نباشد که زود ناپدید میشود، یک مدیر برنامه حرفهای برای خودش انتخاب کرده به نام علی چراغعلی. یگانه میگوید در دنیای موسیقی آدم سالم، حرفهای و خوشفکر مثل چراغعلی کم پیدا میشود. چراغعلی به لطف تجاربی که در عرصه هنر دارد، این روزها در حال برنامهریزی برای آلبوم مجاز یگانه و همچنین برگزاری کنسرتهای داخلی و خارجی ین خواننده محبوب است. با تلاش چراغعلی جلوی سوءاستفادههائی که تا به حال عدهای از اسم و آثار یگانه میکردند، گرفته شده است. چراغعلی به فکر رو کردن پدیدههائی دیگر در عرصه موسیقی است، جوانانی مثل رهامبخشیان.
    ● چشمهای خیس من، بهار ۸۶ در بازار
    محسن یگانه با آلبوم با آلبوم ”سال کیسه“ که بهطور غیرمجاز به بازار آمد و خیلی زود ترانههایش بر سر زبانها معروف شد، شهرت یافت. یگانه اصلاً دوست نداشت وارد بازار غیرمجاز شود اما وقتی چند اثر او به سرقت رفت و یگانه متوجه شد عدهای در حال سوءاستفاده هستند و میخواهند کارها او را به اسم خودشان به مردم عرضه کنند، ناچار شد خیلی فوری کارهایش را جمع و جور کند و در آلبوم سال کبیسه به بازار بفرستد. یگانه این بار قصد ورود به بازار مجاز پاپ را دارد و با کمک مدیر برنامههایش در حال گرفتن مجوز است و خوشبختانه در این راه موفق بوده و میتوان امیدوار بود اولین آلبوم مجاز این آهنگساز خوشذوق و خواننده خوشصدا، بهار ۸۶ در بازار باشد. نام آلبوم جدید محسن یگانه به احتمال فراوان ”چشمهای خیس من“ خواهد بود.

    بیوگرافی محسن یگانه از زبان خودش:

    به نام او...
    من محسن يگانه هستم.متولد ۲۳/۲/۱۳۶۴ هستم.كار موسيقي رو به صورت حرفه اي از سال 79 با نواختن گيتار شروع كردم.اما در همون ابتداي كار وقتي با سختي هاي اين كار روبرو شدم براي مدتي قصد داشتم به كلي موسيقي رو ادامه ندم.

    اما مايوس نشدم و از اون به بعد كار رو جدي دنبال كردم و خيلي زود تر از اون چيزي كه فكرشو مي كردم نواختن گيتار رو به صورت حرفه اي فرا گرفتم و 2 سال بعد كيبورد رو هم شروع كردم تا امروز كه قطعات گيتار آلبوم محسن چاوشي رو اجرا كردم.اما آهنگسازي رو كه به نظر خودم بهترين شاخه ي موسيقيه از 2 سال پيش به صورت جدي شروع كردم.تا امروز كه براي ديگر خواننده ها هم آهنگ مي سازم و شعر ميگم.

    از جمله محسن چاوشي (تراك آهاي خبر نداري) .حامد هاكان(چون آلبوم ايشون هنوز به بازار نيومده ترجيح ميدم نگم)و فرزاد باقري كه به زودي آلبومش به بازار مياد...

    اما طي اين دو سال حدود 30 تا شعر گفتم و حدود 40 آهنگ كه هر كدوم براي من تك تك ارزش چند بار گوش كردن رو داره ساختم. اما آشنايي من با محسن چاوشي منو به سطح كاري بالايي رسوند و از اون به بعد قدرت آهنگهام بيشتر و بيشتر شد كه جاداره از محسن تشكر كنم.




    This image has been resized. Click this bar to view the full image. The original image is sized 720x218.

    This image has been resized. Click this bar to view the full image. The original image is sized 700x617.
    محسن یگانه
    This image has been resized. Click this bar to view the full image. The original image is sized 700x467.

    برای دیدن تصویر در اندازه بزرگتر روی این نوار کلیک کنید.

    This image has been resized. Click this bar to view the full image. The original image is sized 700x483.


    محسن یگانه


    برای دیدن تصویر در اندازه بزرگتر روی این نوار کلیک کنید.

    برای دیدن تصویر در اندازه بزرگتر روی این نوار کلیک کنید.



    برای دیدن تصویر در اندازه بزرگتر روی این نوار کلیک کنید.
    محسن یگانه
    This image has been resized. Click this bar to view the full image. The original image is sized 500x644.

    This image has been resized. Click this bar to view the full image. The original image is sized 700x481.



    This image has been resized. Click this bar to view the full image. The original image is sized 700x654.




    محسن یگانه







  7. #7
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2010/01/09
    محل سکونت
    *گیلان-املش*
    سن
    31
    نوشته ها
    5,954

    پیش فرض

    مصاحبه و بیوگرافی احسان خواجه امیری
    پسر خواننده معروف ایرج خواجه اميري
    متولد ۷ آبان ماه سال ۱۳۶۳ - تهران
    دانشجوی مهندسی کامپیوتر

    مصاحبه روزنامه جام جم با احسان خواجهامیری و دکتر یداللهی
    سوال :چرا همه شعرهای این آلبوم را از دکتر یداللهی گرفتهای؟
    خواجهامیری:خب، اصلا دلیل شروع آلبوم دوم دکتر یداللهی بود. راستش اصلا قرار نبود این آلبوم به شکل امروزیاش بیاید بیرون. من حدود 2 سال پیش با دکتر تماس گرفتم و از ایشان خواستم شعری در اختیارم بگذارند. ایشان هم شعر «منِ بی تو» را به من دادند و بعدش من را به آقای قاسم جعفری معرفی کردند. با واسطه آقای جعفری، به تیتراژهای تلویزیونی راه پیدا کردم و پخش آن تیتراژها باعث شد مسیر این آلبوم عوض شود.
    سوال :کلا چند تا کار مشترک داشتهاید؟
    یداللهی:به جز توی این آلبوم که 10 کار مشترک داریم، یکی ترانه تیتراژ افتتاحیه سریال «برای آخرین بار» بود که. . .
    سوال :تا حالا سراغی از خودت گرفتی توی خلوت. . .؟
    یداللهی: بله، همان ترانه. یک کار مشترک هم در سریال «لبه تاریکی» داشتیم و یک کار دیگرمان هم مربوط میشد به قضیه ملی شدن صنعت نفت.
    سوال :کار مشترک دیگری در دست تهیه ندارید؟
    خواجهامیری:چرا. تیتراژ سریال «پول کثیف» که به زودی پخش میشود و آن هم از ساختههای قاسم جعفری است، من و دکتر با هم کار کردهایم.
    سوال :این با هم کار کردن، به نظرم، یک سکهی دو رویه است. یعنی یک طرفش هماهنگی بیشتر و بیشتر است و طرف دیگرش تکرار و تکرار. قبول ندارید؟
    خواجهامیری: راستش من فکر میکنم اگر دو یا چند نفر به صورت پیوسته با هم کار کنند، بیشتر به سلیقه و طرز فکر هم آشنا میشوند و کارشان اینطوری تقویت میشود. این آشنایی به نظر من یک اتفاق خوب و مثبت است.
    یداللهی: البته شرطش این است که این ارتباط بتواند خلاقانه ادامه پیدا کند و از نظر حرفهای هم مشکلی پیش نیاید. یعنی طرفین باید همراهی و همفکری داشته باشند. در این صورت کار، راحت میشود ولی اگر این ارتباط منجر به ایجاد یک فضای یکنواخت بشود و به تکرار بیفتد، بهتر است همکاری قطع شود. متاسفانه چیزی که در موسیقی ما زیاد اتفاق افتاده، این بوده که موارد معدودی که تا مدتی خوب و موفق در کنار هم کار میکردهاند، ناگهان به دلایلی مانند مشکلات مالی یا مسایل دیگر از هم جدا شدهاند.
    سوال :حالا از بین کارهای مشترکتان، کدامش را بیشتر میپسندید؟
    خواجهامیری:هر چی آرزوی خوبه مال تو . . . همان تیتراژ سریال غریبانه.
    یداللهی: من علاوه بر این کاری که احسان گفت، ترانه «خستهام از لبخند اجباری. . .» را از لحاظ مضمون خیلی دوست دارم. یک کار دیگر هم توی این آلبوم هست که همه اجزایش را دوست دارم واقعا: «کوچه وقتی که نباشی رگ خشکیدهی شهره. . .»
    سوال :کار همدیگر را ادیت هم میکنید یا نه؟
    خواجهامیری:من چنین جسارتی نکردهام و نمیکنم. راستش دکتر جزو معدود ترانهسرایانی است که نه تنها روی ترانهاش حساسیت دارد، بلکه روی ملودی و تنظیم هم وسواس به خرج میدهد. ما با هم راحت کار میکنیم. مثلا گاهی دکتر 3 بیت از کارش را به من میهد و میگوید تو شروع کن تا من بقیهاش را بگویم. گاهی هم پیش میآید که من ملودی کار را عوض میکنم و از دکتر میخواهم با توجه به ملودی جدیدم ترانهاش را عوض کند.
    یداللهی:خلاصه این که، راحت کار میکنیم با هم. مثلا توی همان سریال «برای آخرین بار» وقتی من ترانهام تمام شد، احسان ملودیاش را عوض کرد و تصمیم گرفت از ترجیع استفاده کند، بعد هم ملودیاش را ساخت و من شنیدم تا این بیت را رویش گذاشتم که: «وقتی دوری، تنهایی نزدیکه/ قلبم بیتو میترسه، تاریکه». یا مثلا در همین کار «پول کثیف» که به زودی پخش میشود، احسان ملودی را عوض کرد و من هم بر مبنای ملودی جدید، دیدم بهتر است دو سه بیت را کنار بگذارم و بر اساس آن ملودی، توی شعرم دست ببرم. به نظرم، وقتی بحث همفکری و همراهی است، دیگر جای مقاومت و این حرفها نیست.
    خواجهامیری:البته عکسش هم بوده. مثلا در همان ترانه «منِ بیتو»، من کارم تمام شده بود و اصلا کار را خوانده بودم که دکتر از من خواست یکی دو مصراع را عوض کنم و . . .
    سوال :احسان! این که آدم، پدرش در یک رشته هنری، چهره موفقی باشد؛ شاید به این ختم بشود که همه موفقیتهایش را به حساب پدرش و ارتباطات او بگذارند. بعضیها از داشتن چنین موقعیتی ناخشنودند. تو خوشحالی از این بابت یا ناراحت؟
    خواجهامیری:خوشحالم. من همه وجودم از پدرم است. وقتی شروع کردم به کار حرفهای، خیلی سنم کم بود. حتی فکر میکنم اگر کسانی مثل آقای دکتر پیشنهاد همکاری با من را قبول کردند، به خاطر سابقه هنری پدرم بود. یادم هست که در اولین برخوردم با دکتر هم وقتی حرف مسایل مالی شد، ایشان حرفشان را با این جمله شروع کردند که پدرت حق بزرگی به گردن موسیقی دارد و . . . من افتخار میکنم که اغلب اساتید موسیقی این سرزمین، پدرم را به عنوان خوانندهای میشناختند که صدایش شش دانگ و منحصر به فرد بوده است. بنان و شجریان و تاج اصفهانی و خیلیهای دیگر درباره صدای پدرم صحبت کردهاند. من هم در حقیقت شاگرد او بودهام و هر چه یاد گرفتهام از او یاد گرفتهام.
    یداللهی: البته این حرفها درست است و آن احترام هم به جای خودش محفوظ است اما اصلا روش خواندن احسان فرق دارد. احسان، حنجره را به ارث برده و تحریر را هم پیش پدرش کار کرده ولی الآن دارد توی فضایی میخواند که فضای آوازی پدرش نیست و یک فضای مستقل است. شاید این سایه برای بعضیهای دیگر سنگینی کند اما احسان خودش یک استانداردهایی توی ذهنش دارد و از نظر موسیقی اصلا بلاتکلیف نیست. بسیاری از خوانندهها و آهنگسازان دیگر را دیدهام که بلاتکلیفند و هر پیشنهادی را میپذیرند اما احسان اینطور نیست واقعا.
    سوال :درباره کارهایت در زمینه آواز و موسیقی، با پدرت مشورت هم میکنی؟
    خواجهامیری: صد در صد، و خدا را شکر، پدرم هم خیلی سبک خواندنم را دوست دارد. حالا نمیدانم این مربوط به ماجرای همان سوسکی است که از دیوار بالا میرفت و مادرش . . . ( صداها توی صدای خنده گم میشود.)
    سوال :پدرت ایرادی را هم در کارهایت تذکر داده یا نه؟
    خواجهامیری:ایرادی که همیشه به من تذکر میدهد این است که زیاد پاپ نخوانم. دوست دارد به سبک آواز ایرانی بخوانم بیشتر.
    سوال :خب، تو چرا گوش نمیکنی؟
    خواجهامیری:چون حس میکنم توی آن سبک، دیگر نمیتوانم از مرزی که پدرم رفته، جلوتر بروم. او و بزرگترها، پرونده آن سبک را با کارهای خوبشان بسته و تکمیل کردهاند.
    سوال :دکتر! شما فکر میکنید چرا ترانههایمان دیگر بین مردم جا باز نمیکند، زمزمه نمی شود، نمیماند؟
    یداللهی: ببینید، این یک سوال اساسی است. ما اصلا چهره نداریم. ستاره نداریم. این بیستارگی فقط گریبان موسیقی را هم نگرفته. ما سالهاست که نه در شعر و نه در خوانندگی و نه در موسیقی، هیچ چهره شاخصی مانند آن چهرههایی که زمانی ظهور کردند و جولان دادند، نداریم دیگر. کنسرت آنچنانی هم که نداریم. حمایت چندانی هم از جانب صدا و سیما وجود ندارد. دیگر فضایی نمیماند برای عرضه شدن. حالا اینها را بگذارید در کنار این مساله که زندگیهایمان هم به شکلی درآمده که عمق روابط عاشقانه و احساسیمان کمتر شده و . . . البته نمیخواهم با این حرفها بگویم که هنرمندان همگی بیتقصیرند. نه! آنها هم تقصیر دارند. به هر حال، هنر را هنرمند تولید میکند و هر تولیدکنندهای باید پاسخگوی کیفیت تولیداتش هم باشد.
    خواجهامیری:من فکر میکنم با توجه به سختیهای زندگی امروز، موسیقی باید خیلی خاص و استثنایی باشد که اتفاقی برایش بیفتد و ماندگار شود. ضمن این که من معتقدم باید یک زمانی از عرضه اثر بگذرد تا بشود چنین قضاوتی دربارهاش کرد که ماندگار هست یا نیست. البته بحث عرضه شدن کار هم که دکتر اشاره کردند، خیلی مهم است.
    سوال :یعنی . . .
    خواجهامیری:یعنی هیچ جایی برای معرفی کارها وجود ندارد. اگر بخواهم اهمیت رسانهها را از این نظر برایتان بگویم، باید بگویم که شصت هفتاد درصد مردم، کارهای موسیقی را از تلویزیون میشنوند و تاثیر تلویزیون خودمان با هیچ رسانه دیگری قابل قیاس نیست اصلا. ده پانزده درصد مردم از طریق روزنامهها و رسانههای نوشتاری با هنرمندان موسیقی و کارهایشان آشنا میشوند و بقیهاش هم دهن به دهن بین مردم میچرخد معمولا.
    یداللهی: یعنی یک آلبوم موسیقی ممکن است بیاید بیرون و خوب هم باشد ولی تلویزیون خیلی بیتفاوت از کنارش بگذرد. موسیقی، خودش مستقلا هیچ جایی برای تبلیغ موثر ندارد. حتی در حد چیپس و پفک و . . . هم مجالی برای تبلیغ پیدا نمیکند و این، کار را سخت میکند.
    سوال :پیشنهادتان چیست؟ باید چه کار کرد؟
    یداللهی:ببینید، مقدار زیادی از فضای رادیو و تلویزیون را موسیقی پر میکند. اما این سیاست موجود، یک جور یک بام و دو هواست. مساله این است که موسیقی تا شنیده نشود به یاد نمیماند و اگر در لحظههای مختلف حضور نداشته باشد، خاطرهای هم نمیماند طبیعتا. بحث خلاقیت هم. . .
    خواجهامیری:اصلا در یک چارچوب معین مگر چقدر میشود خلاقیت کرد؟ اگر بگویند در یک فضای دو سه متری فوتبال بازی کنید، مگر میشود؟ وقتی توی یک شعر دقیقا بیت شاهکارش در ارشاد حذف میشود، خب شعر به هم میریزد. کار خراب میشود.
    یداللهی: به نظرم، مساله مهمتر این است که در مورد شعر، تصمیمگیریها یکدست و مشخص نیست. سلیقهای است. وقتی در یک شعر، تمام خط قرمزها و اصولی که باید رعایت میشده، رعایت شده ولی باز به چیزهای دیگر شعر به صورت سلیقهای اشکال میگیرند، خب تمام ذوق آدم از بین میرود. معمولا هم دست گذاشته میشود روی نقطه عطف شعر. به خیلی از کلمات و عباراتی حساسیت نشان داده میشود که مصادیق تصویریاش را در همان فیلم یا سریال میتوانید بارها و بارها ببینید اما همان مفهوم یا همان کلمات را در شعر، اشکال میگیرند.
    خواجهامیری:این حرف من و دکتر البته شخصی نیست. ما خودمان، خودمان را بارها و بارها ادیت میکنیم و حتی بیشتر از خط قرمزهای معمول، برای خودمان خط قرمز قایلیم. بحث ما برای بقیه هنرمندان است. اگر هیچ نظارت و هیچ وزارت ارشادی هم در میان نبود، باز هم نه من هر شعری را میخواندم و نه دکتر هر شعری را میسرود. ولی میخواهم بگویم چنین فضایی، دست آدم را برای خلق کارهای ماندگار میبندد.
    یداللهی:بله، اینها در واقع درد دل ما با مسوولان امر است، به عنوان هموطنانی که دغدغههایشان از جنس دغدغههای فرهنگی خودمان است. ما خودمان عمیقا پایبند همان اصولی هستیم که مورد توجه این مسوولان است اما من تصور میکنم همیشه لزومی نیست که کسی بالای سر قشر هنری بایستد و مصلحتها را به این قشر گوشزد کند. هنرمندان مملکت ما بیشترشان توی سالهای انقلاب و جنگ و محاصره اقتصادی در همین مملکت زندگی کردهاند و با استانداردهای جامعه آشنایی دارند. از آن طرف هم میبینیم خیلی از کارهایی که مجوز میگیرد و بیرون میآید، اصلا بیارزش است و مشکل دارد. هم مشکل ساختاری و فنی دارد، هم مشکل محتوایی. حرف من این است که اینطوری ملاک ارزشگذاری معلوم نمیشود. من فقط دلم میخواهد مسئولان مربوطه، این نقصها و مسایل و مشکلات را بدانند و برایش قرار و قانونی بگذارند. به هر حال، برای قانونگذاری باید همه جوانب را سنجید و آخرش هم، هر قانونی که وضع شود، همه باید تابع باشیم.
    خواجهامیری:من به این مساله اعتقاد دارم که کار خوب، بالاخره خودش را معرفی میکند اما وقتی یک هنرمند یک کار را تولید میکند و آن کار 5 ماه منتظر میماند تا مجوز بگیرد. . .
    سوال : 5 ماه؟ واقعا اینقدر طول میکشد؟
    خواجهامیری:خب، مدت قانونیاش 3 ماه است. حالا اگر 2 تا ایراد و اشکال هم روی کار داشته باشند، دو ماه دیگر عقب میافتد: میشود 5 ماه. الآن کاستهایی هست که سه چهار سال است منتظر مجوز ماندهاند و . . .
    یداللهی: و در همین شرایط، کسانی را میشنویم که میگویند از بس کاستمان در ارشاد مانده، میخواهیم کارمان را غیرمجاز بدهیم بیرون. یعنی از راه غیرمجاز، معروف میشوند و بعد، کار مجازشان را میدهند بیرون و با اسمشان میفروشند.
    خواجهامیری:اصلا این قضیه دارد به شکل یک سیستم درمیآید. یعنی بعضیها با این طرز فکر که اگر مارک غیرمجاز به کارشان بخورد، فروشش تضمین میشود؛ میآیند کارشان را بدون مجوز و غیر قانونی مثلا با واسطه سایتهای اینترنتی پخش میکنند و وقتی که توی مردم جا باز کردند و شناخته شدند، آنوقت میآیند مجوز میگیرند روی همان کار یا یک کار دیگر. آنطور که من شنیدهام، حتی تهیهکنندگانی هم الآن هستند که کاستی که قیمتش در شرایط مجاز 10 میلیون است، در وضعیت غیرمجاز حول و حوش 600 هزار تومان میخرند و آن کار را غیر مجاز پخش میکنند و این چرخه معیوب را راه میاندازند.
    یداللهی: یک مشکل دیگر، مساله کپی رایت است. وقتی به کپی رایت قایل نباشیم، هر آلبومی که بیرون بیاید، بلافاصله رایت میشود و به جای قیمت 2500 تومان، با قیمت 800 تومان به فروش میرسد. این سیستم غیرمجازی هم که احسان اشاره کرد و تا حالا چند نمونهاش را داشتهایم، اگر جلویش گرفته نشود به زودی خودش یک شبکه میشود و . . .
    خواجهامیری:این خطرات دارد موسیقی ما را واقعا تهدید میکند. شما نگاه کنید، الآن وضعیت به نحوی شده که در مملکت 70 میلیونی ما حتی 100 هزار تا را برای یک کار موسیقی، تیراژ زیادی میدانند. این در حالی است که 4 سال پیش، تیراژها روی یک میلیون بود. توی این شرایط، به سختی میشود کار درخوری تولید کرد. در چنین شرایطی فقط پولدارها میتوانند کار کنند و راه بر بقیه بسته میشود. اگر این امکان، یعنی موسیقی، از جوانان گرفته شود؛ خیلی از این جوانان علاقهمند میروند انرژیشان را در مسیر دیگری که شاید مسیر درستی هم نباشد تخلیه میکنند. ضمن این که توی مسیر موسیقی هم دوباره عقب میافتیم، کما این که الآن از موسیقی ترک و عرب عقب افتادهایم. به نظر من فقط کافی است یک فضایی به وجود بیاید که کارها به دست مخاطب برسد و مخاطب هم قدرت انتخاب داشته باشد. این باعث یک رقابت سالم خواهد شد.
    یداللهی: بله، همانطور که ما میتوانیم سینمای خوب و قابل توجهی داشته باشیم حتما میتوانیم موسیقی خوب و قابل توجهی هم داشته باشیم اما این، برنامهریزی میخواهد و حمایت.
    سوال :یعنی هنرمندان در ضعف کارهای امروزی کاملا بیتقصیرند؟
    یداللهی: نه، به هیچوجه. قبلا هم اشاره کردم که آنها بیتقصیر نیستند. هنرمند باید زمان و زبان جامعهاش را بشناسد. کلامی که مثلا 5 سال پیش جواب میداده الآن شاید دیگر جواب ندهد. من در زمینه کلام می گویم اما شما مطمئن باشید که در سایر زمینهها هم همین طور است. خیلیها میخواهند همان مسیری که موسیقی روز دنیا مطابق آن پیش رفته، در ایران به اجرا در بیاورند. من به آنها میگویم که لزوما نباید این اتفاق بیفتد. ما میتوانیم مستقلا مسیر خودمان را پیدا کنیم و همان مسیر را برویم. شاید نیاز باشد که سرعت تحولات در جامعه هنری ما حتی از دنیا هم بیشتر باشد. ما به عنوان کسانی که در این زمینه کار کردهایم، باید درست و دقیق حرکت کنیم. باید فضای موجود را درک کنیم و برای مخاطبان فعلیمان خوراک فکری مناسبی تدارک ببینیم، بدون این که ذرهای از عمق کارها کم کنیم. اما از آن طرف هم اگر قرار باشد شما کارتان را امروز تولید کنید ولی فروشش دو سال بعد شروع شود، آنوقت از نظر حرفهای و اقتصادی جواب نخواهید گرفت.
    سوال :خب، حالا با همه این مسایل و مشکلات باید چه کار کرد؟
    یداللهی: باید ادامه داد. یک زمانی ما اصلا موسیقی پاپ نداشتیم. اگر ترانهای در مورد بلبل هم گفته میشود، تبدیل میشد به سرود (نه ترانه). ولی الآن به زحمت خیلیها از جمله خشایار اعتمادی و حمایتهای خوب علی معلم دامغانی، این موسیقی در این مملکت ایجاد شده و حالا موسیقی پاپ داریم. تا یک مدتی هم این موسیقی داشت خیلی خوب پیش میرفت. الآن هم اگر یک سری ضوابط و محدودیتهای دست و پا گیر نباشد، موسیقی بهتری خواهیم داشت. ما این همه منفذ داریم: ماهواره، نوار غیرمجاز و . . . من میگویم وقتی همه این پنجرهها باز است، نباید فقط به بستن درها اکتفا کنیم. ما با این کارهایمان فقط داخلیها را تضعیف میکنیم و گرنه مردم آن چیزی را که بخواهند گوش کنند، گوش میکنند حتی اگر اشتباه باشد. مگر ماهواره و نوارهای غیرمجاز در دسترس نیستند؟ آنوقت در همین شرایط، شما میبینید که تولیدات موسیقی صدا و سیما 90 درصدش اتلاف وقت و هزینه است و مردم هم آن را گوش نمیدهند. ما احتیاج به برنامهریزی و قانونگرایی داریم. باید از برخوردهای سلیقهای دور شویم. وقتی با ویدئو یک برخورد مدون و قانونی شد، نتیجهاش این شد که هم ویدئو آزاد شد، هم موسسههای تصویری و جامعه توانستند از مزایایش بهره ببرند. ما الآن با جولان دادن به موسیقیهای پاپ و سنتی درجه سه و هنرمندان درجه سه، داریم زمینه تکرار مکررات را فراهم میکنیم و نتیجهای هم که در داخل جامعه و بین مردم اتفاق میافتد، مشخص و معلوم است. باید ادامه داد، اما سنجیده و فکر شده و قانونمند.

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •