كشاورزي-علوم دامي و طيور-دام-بانك مقالات مربوط به دام3

[فلفل نمك]

بررسي صحرايي وجود مقاومت نسبت به لواميزول در نماتودهاي دستگاه گوارش گوسفندان استان خوزستان



غلاميان عباس*,اسلامي علي,نبوي ليلي,راسخ عبدالرحمان

* اداره كل دامپزشكي استان خوزستان، اهواز، ايران


هدف: تشخيص مقاومت احتمالي نماتودهاي لوله گوارش گوسفند نسبت به لواميزول.
طرح: مطالعه ميداني.
حيوانات: در اين مطالعه تعداد 15 گله گوسفند در 3 منطقه جغرافيايي استان خوزستان شامل كوهستاني (1)، نيم كوهستاني (2) و جلگه اي (3) انتخاب و در هر گله دو گروه (كنترل و مورد آزمايش) 15تايي دام جهت آزمايش مشخص گرديد.
روش كار: در مطالعه حاضر مقاومت نسبت به لواميزول بر اساس آزمون كاهش تعداد تخم در مدفوع (Faecal egg count reduetion test) و كشت مدفوع (Faecal culture) و شناسايي نوزادهاي عفونيزا (Efficacy test) و آزمايش تاثير(World Association for Advaneament of Veterinary Parasitology) مورد بررسي قرار گرفت. در آزمون كاهش تخم در مدفوع، بر اساس دستورالعمل انجمن جهاني توسعه انگل شناسي دامپزشكي، درصد كاهش تخم در مدفوع پس از درمان در هر يك از گله هاي مورد آزمايش محاسبه و با درصد كاهش مورد انتظار مقايسه گرديد. همچنين در گله هاي مقاوم، 12روز پس از درمان، تعداد 6 راس از دامهاي گروه كنترل و 4 راس از دامهاي گروه مورد آزمايش كالبد گشايي و به وسيله شناسايي نماتودهاي موجود در لوله گوارش آنها، ميزان اثر لواميزول بر روي گونه هاي مختلف تعيين گرديد.
آناليز آماري: وجود مقاومت در گله هاي مورد مطالعه بر اساس دستورالعمل انجمن جهاني توسعه انگل شناسي دامپزشكي معين گرديد: در گله هايي كه 1) درصد كاهش تخم در مدفوع پس از درمان كمتر از95 درصد بوده و 2) فاصله اطمينان 95 درصد آن كمتر از 90 درصد باشد، مقاومت وجود دارد و در صورتي كه يكي از اين دو شرط وجود داشته باشد از نظر مقاومت مشكوك مي باشد. جهت آناليز اطلاعات از آزمون –t و آناليز واريانس (ANOVA) استفاده شد.
نتايج: نتيجه آزمون كاهش تعداد تخم در مدفوع نشان داد كه مقاومت نسبت به لواميزول در 66.6 درصد گله هاي مورد آزمايش وجود دارد، 13.4 درصد گله ها مشكوك به مقاومت و بقيه نسبت به لواميزول حساس مي باشند و در مقايسه اثر ضد كرمي لواميزول داخلي با نوع خارجي كنترل شده تفاوت معني داري بين اثر آنها مشاهده نگرديد.(P>0.05)
نتيجه گيري: اين بررسي نشان داد كه اثر ضد كرمي لواميزول در گله هاي گوسفند مناطق كوهستاني و نيم كوهستاني استان خوزستان كاهش قابل ملاحظه اي يافته و كاهش اثر اين دارو به علت ايجاد جدايه هاي مقاوم استرتاژياسيركومسينكتا و تريكوسترونژيلوس ويترينوس مي باشد.

[فلفل نمك]

بررسي عوامل باكتريايي سقط جنين گوسفندان در اطراف شيراز



فيروزي رويا*

* گروه آموزشي پاتوبيولوژي، دانشكده دامپزشكي، دانشگاه شيراز، ايران


هدف: هدف از مطالعه حاضر جدا سازي و شناسايي عوامل باكتريايي سقط جنين گوسفندان در اطراف شيراز مي باشد.
طرح: نمونه گيري از محتويات معده و اندام جنين هاي سقط شده گوسفندان توسط پيپت پاستور و يا سواپ استريل و كشت ميكروبي به منظور جداسازي عوامل ايجاد كننده سقط جنين.
نمونه ها: در اين بررسي تعداد 198 نمونه از محتويات معده و اندامهاي جنينهاي سقط شده مورد آزمايش باكتريولوژيك قرار گرفت.
روش: محتويات معده جنين بر روي محيط هاي پايه، اختصاصي و افتراقي كشت مي شد و سپس كلني هاي خالص مورد شناسايي قرار مي گرفت.
نتايج: در اين بررسي از 107 مورد (54 درصد) نمونه ها، 22 مورد (20.5 درصد) بروسلا، 21مورد (19.6 درصد) سالمونا، 8 مورد (7.5 درصد) كمپيلوباكتر، 28 مورد (26.1 درصد) اشريشياكولي و همچنين 28 مورد نيز ساير باكتريها جدا شده است.
نتيجه گيري: نتايج اين تحقيق دلالت بر بالا بودن ميزان آلودگي جنينهاي سقط شده به باكتريهاي بروسلا و سالمونلا دارد.

[فلفل نمك]

اثر افزودن منابع مختلف چربي به جيره گشن افزايي بر توليد مثل ميشهاي زندي



صادقي پناه حسن*,زارع شحنه احمد,نيك خواه علي,نياسري نسلجي امير

* دانشکده کشاورزي دانشگاه تهران، کرج، تهران


هدف: مطالعه اثر افزودن چربي از منابع متفاوت به جيره گشن افزايي بر نرخ تخمک گذاري و بازده توليد مثل ميش هاي زندي.
طرح: بلوک کامل تصادفي (وزن بدن به عنوان بلوک).
حيوانات: 52 راس ميش زندي 6 ساله غير شيرده و غير آبستن.
روش: تقسيم ميشها به چهار گروه آزمايشي بر اساس جيره غذايي. جيره ها عبارت بودند از: 1- جيره بدون چربي مکمل 2- جيره حاوي 4.5 درصد نمکهاي كلسيمي اسيدهاي چرب از منشا پيه گاو 3- جيره حاوي 4.5 درصد نمكهاي كلسيمي اسيدهاي چرب از منشا روغن سويا 4- جيره حاوي 2.25 درصد نمکهاي کلسيمي اسيدهاي چرب از منشا پيه گاو + 2.25 درصد نمکهاي کلسيمي اسيدهاي چرب از منشا روغن سويا. لاپاراسکوپي در مرحله دي استروس و شمارش جسم زردها (به عنوان شاخص نرخ تخمک گذاري) و فوليکولهاي درشت تر از 3 ميليمتر روي هر دو تخمدان، ثبت تعداد، جنس و وزن تولد بره ها در هنگام زايمان.
تجزيه و تحليل آماري: تجزيه واريانس داده ها با استفاده از نرم افزار Sas و با رويه Glm.
نتايج: نرخ تخمک گذاري در گروه 3 به طور معني داري بيشتر از ساير گروه ها بود. مجموع فوليکولهاي درشت تر از 3 ميليمتر روي دو تخمدان در گروه 2 به طور معني داري کمتر از ساير گروه ها بود. نرخ آبستني در اولين فحلي، مجموع دو و مجموع سه فحلي اول پس از قوچ اندازي در گروه 3 نسبت به گروه هاي ديگر به طور معني داري بيشتر بود، همچنين نرخ آبستني در اولين فحلي و مجموع دو فحلي اول پس از قوچ اندازي در گروه هاي 2 و 4 نسبت به گروه 1 به طور معني داري بيشتر بود. بيشترين نرخ بره زايي و توليد بره به ازاي هر راس ميش ناشي از هر سه دوره فحلي پس از قوچ اندازي مربوط به گروه 3 و کمترين آنها مربوط به گروه 1 بود. نرخ دوقلوزايي ناشي از اولين فحلي پس از قوچ اندازي در گروه 3 نسبت به ساير گروه ها و در گروه هاي 2 و 4 نسبت به گروه 1 به طور معني داري بيشتر بود. نرخ دوقلوزايي ناشي از مجموع دو فحلي اول پس از قوچ اندازي در گروه هاي 3 و 4 نسبت به گروه 1 به طور معني داري بيشتر بود.
نتيجه گيري: به طور کلي مي توان گفت افزدون چربي به ويژه از منابع غني از اسيدهاي چرب غير اشباع (گياهي) به جيره گشن افزايي بر نرخ تخمك گذاري و بازده توليد مثل ميشها اثر مثبت دارد.

[فلفل نمك]

اثر افزودن منابع مختلف چربي به جيره گشن افزايي بر توليد مثل ميشهاي زندي



صادقي پناه حسن*,زارع شحنه احمد,نيك خواه علي,نياسري نسلجي امير

* دانشکده کشاورزي دانشگاه تهران، کرج، تهران


هدف: مطالعه اثر افزودن چربي از منابع متفاوت به جيره گشن افزايي بر نرخ تخمک گذاري و بازده توليد مثل ميش هاي زندي.
طرح: بلوک کامل تصادفي (وزن بدن به عنوان بلوک).
حيوانات: 52 راس ميش زندي 6 ساله غير شيرده و غير آبستن.
روش: تقسيم ميشها به چهار گروه آزمايشي بر اساس جيره غذايي. جيره ها عبارت بودند از: 1- جيره بدون چربي مکمل 2- جيره حاوي 4.5 درصد نمکهاي كلسيمي اسيدهاي چرب از منشا پيه گاو 3- جيره حاوي 4.5 درصد نمكهاي كلسيمي اسيدهاي چرب از منشا روغن سويا 4- جيره حاوي 2.25 درصد نمکهاي کلسيمي اسيدهاي چرب از منشا پيه گاو + 2.25 درصد نمکهاي کلسيمي اسيدهاي چرب از منشا روغن سويا. لاپاراسکوپي در مرحله دي استروس و شمارش جسم زردها (به عنوان شاخص نرخ تخمک گذاري) و فوليکولهاي درشت تر از 3 ميليمتر روي هر دو تخمدان، ثبت تعداد، جنس و وزن تولد بره ها در هنگام زايمان.
تجزيه و تحليل آماري: تجزيه واريانس داده ها با استفاده از نرم افزار Sas و با رويه Glm.
نتايج: نرخ تخمک گذاري در گروه 3 به طور معني داري بيشتر از ساير گروه ها بود. مجموع فوليکولهاي درشت تر از 3 ميليمتر روي دو تخمدان در گروه 2 به طور معني داري کمتر از ساير گروه ها بود. نرخ آبستني در اولين فحلي، مجموع دو و مجموع سه فحلي اول پس از قوچ اندازي در گروه 3 نسبت به گروه هاي ديگر به طور معني داري بيشتر بود، همچنين نرخ آبستني در اولين فحلي و مجموع دو فحلي اول پس از قوچ اندازي در گروه هاي 2 و 4 نسبت به گروه 1 به طور معني داري بيشتر بود. بيشترين نرخ بره زايي و توليد بره به ازاي هر راس ميش ناشي از هر سه دوره فحلي پس از قوچ اندازي مربوط به گروه 3 و کمترين آنها مربوط به گروه 1 بود. نرخ دوقلوزايي ناشي از اولين فحلي پس از قوچ اندازي در گروه 3 نسبت به ساير گروه ها و در گروه هاي 2 و 4 نسبت به گروه 1 به طور معني داري بيشتر بود. نرخ دوقلوزايي ناشي از مجموع دو فحلي اول پس از قوچ اندازي در گروه هاي 3 و 4 نسبت به گروه 1 به طور معني داري بيشتر بود.
نتيجه گيري: به طور کلي مي توان گفت افزدون چربي به ويژه از منابع غني از اسيدهاي چرب غير اشباع (گياهي) به جيره گشن افزايي بر نرخ تخمك گذاري و بازده توليد مثل ميشها اثر مثبت دارد.

[فلفل نمك]

اثرات اسانس آويشن شيرازي، اسيد استيک، درجه حرارت و زمان نگهداري بر روي احتمال رشد يک سلول و سلولهاي مورد نياز سالمونلا تايفي موريم در محيط آبگوشت قلب – مغز


رضوي لر ودود*,آخوندزاده بستي افشين,عباسي فر رضا,رادمهر بهراد

* گروه بهداشت و کنترل مواد غذايي دانشکده دامپزشکي تهران، تهران، ايران


هدف: اثرات اسانس آويشن شيرازي، اسيد استيک، درجه حرارت و زمان نگهداري بر روي احتمال رشد يک سلول و سلولهاي مورد نياز سالمونلاتايفي موريم در يک محيط مدل برات مورد بررسي قرار گرفت.
طرح: مشاهده رشد در مدل برات و محاسبه لگاريتم درصد احتمال رشد (Log P%).
روش: لگاريتم درصد احتمال رشد (Log P%) سالمونلاتايفي موريم در محيط آبگوشت قلب و مغز (brain heart infusion broth) بصورت مدل متاثر از غلظت هاي مختلف اسانس آويشن شيرازي (صفر، 0.03 و 0.06 درصد)، اسيد استيک (7.4 و 6، pH)، درجه حرارت (35، 25 و 15 درجه سانتيگراد) و زمان نگهداري (تا 43 روز) مورد بررسي قرار گرفت.
تجزيه و تحليل آماري: تعيين اثرات تنها و توامان فاکتورهاي رشد بر روي لگاريتم درصد احتمال رشد با استفاده از آناليز واريانس.
نتايج: مقادير Log P% سالمونلاتايفي موريم، بطور معني داري (P<0.05، با آناليز واريانس) تحت تاثير غلظت هاي مختلف اسانس، مقادير pH، درجه حرارت نگهداري و اثرات تداخلي آنها قرار گرفت. حداکثر لگاريتم درصد احتمال رشد در غلظت صفر درصد اسانس و pH برابر 7.4 (محيط آبگوشت) در درجات حرارت 35، 25، 15 درجه سانتيگراد به ترتيب 1.07، 1.07 و 0.41 بود. در اين pH و درجات حرارت اشاره شده بالا با غلظت 0.03 درصد اسانس به ترتيب به 2.93-، 3.24- و 3.24- کاهش يافته و با افزايش اسانس به 0.06 درصد، مقادير Log P% به ترتيب به 4.23-، 4.23- و 4.23- کاهش پيدا نمود. با کاهش pH محيط به 6 در غلظت صفر درصد اسانس در درجات حرارت 35، 25، 15 به ترتيب 2، 0.76 و 1.41 بود و با افزايش مقدار اسانس به 0.03 درصد و pH برابر 6، مقادير Log P% در سه درجه حرارت موردنظر به ترتيب به 1.93-، 2.59- و 4.23- کاهش پيدا نمود و در اين حالت با افزايش غلظت اسانس به 0.06 مقادير Log P% به ترتيب به 4.93-، 4.93- و 4.93- کاهش پيدا نمود که بيانگر توقف رشد کامل باکتري بود.
نتيجه گيري: با توجه به نتايج به دست آمده در تحقيق، اسانس آويشن شيرازي احتمالا مي تواند بعنوان يک نگهدارنده و ضد باکتري مناسب لااقل عليه برخي از باکتري هاي گرم منفي از جمله باکتري مورد مطالعه، در برخي از مواد غذايي مورد استفاده قرار گيرد.

[فلفل نمك]

ارزيابي ميزان همبستگي ويتامين E سرم خون با شکنندگي اسموتيک گلبولهاي قرمز در گوسفند



عصري رضايي سيامك*,رامين علي قلي,كوكلاني فر مريم

* گروه علوم درمانگاهي، دانشکده دامپزشکي، دانشگاه اروميه، اروميه، ايران


هدف: ارزيابي وضعيت ويتامين E سرم خون و ميزان همبستگي آن با شکنندگي گلبول هاي قرمز و استفاده از اين تست به عنوان معياري براي تخمين سطح سرمي ويتامين E گوسفند.
طرح: مطالعه مشاهده اي.
حيوانات 223 راس گوسفند (عمدتا نژادهاي قزل و ماکويي).
روش: گوسفندان تحت مطالعه در 3 گروه سني کمتر از 1 سال، بين 1 تا 2 سال و بالاتر از 2 سال طبقه بندي و نمونه هاي خون از وريد و داج آنها اخذ گرديد. مقادير ويتامين E (آلفا توکوفرول) سرم با استفاده از کروماتوگرافي مايع با کاربرد بالا (HPLC) اندازه گيري شد. حساسيت شکنندگي اسموتيک گلبولهاي قرمز با استفاده از آزمايش OFT مورد ارزيابي قرار گرفت.
تجزيه و تحليل آماري: از نرم افزار SPSS و آزمون تجزيه واريانس Duncan، آزمون همبستگي و رگرسيون استفاده گرديد.
نتايج: ميانگين و انحراف معيار مقادير ويتامين E در گروههاي سني کمتر از 1 سال، بين 1 تا 2 سال و بالاتر از 2 سال به ترتيب 20.78±1.46، 22.59±0.59 و 23.31±0.82 ميکروگرم در ميلي ليتر و براي MCF به ترتيب 0.52±0.018، 0.49±0.014 و 0.47±0.018 گرم در دسي ليتر تعيين گرديد. مقايسه نتايج بدست آمده در خصوص ويتامين E و MCF در گروههاي سني تحت مطالعه نشان دهنده اختلاف آماري معني داري در بين گروهها بود (P<0.001). بررسي نتايج آناليز همبستگي بيانگر وجود ارتباط و همبستگي معني داري بين مقادير ويتامين E، سن حيوان و MCF بود (P<0.001)، بگونه اي که با افزايش سن حيوان، مقادير ويتامين E به صورت معني داري افزايش (r=0.64) و در مقابل از مقادير MCF (r=-0.70) کاسته شد. بررسي رابطه بين شکنندگي گلبولهاي قرمز (MCF) و مقادير ويتامين E بيانگر وجود ارتباط منفي در حد P<0.001 و r=-0.91 بود. بعبارتي بهتر با افزايش مقادير ويتامين E پايداري غشا گلبولهاي قرمز بيشتر شده و شکنندگي اسموتيک آنها به شدت کاهش يافته و مقاومت گلبولهاي قرمز در برابر محيط هاي هايپوتونيک افزايش مي يابد.
نتيجه گيري: با استفاده از نتايج اين مطالعه مي توان چنين استنباط نمود که کمبود ويتامين E مي تواند منجر به افزايش شکنندگي اسموتيک گلبول هاي قرمز در گوسفند گردد. همچنين بر اساس نتايج اين تحقيق مي توان نتيجه گيري نمود که تست شکنندگي گلبولهاي قرمز مي تواند به عنوان يک روش بسيار ارزان قيمت و سهل الوصول و آسان براي ارزيابي سطح ويتامين E در گوسفند به کار گرفته شود.

[فلفل نمك]

بررسي کارآيي تجويز ملاتونين در قوچ نژاد آتاباي روي شاخصهاي باروري ميش



سوخته زاري علي*,وجگاني مهدي,نياسري نسلجي امير

* دانشکده دامپزشکي دانشگاه تهران، تهران، ايران


هدف: ارزيابي کارآيي تجويز ملاتونين در قوچ نژاد آتاباي، روي شاخصهاي باروري ميش.
طرح: مورد شاهد (case control).
حيوانات: تعداد 177 راس ميش با ميانگين سن 2.7 سال و ميانگين وزن 56±3 کيلوگرم و تعداد 8 راس قوچ با ميانگين سن 2.9 سال و ميانگين وزن 90 کيلوگرم و با انحراف معيار 5 کيلوگرم.
روش: آزمايش حاضر در بهار سال 1382 در مزرعه نمونه سازمان اتکا واقع در شهرستان گرگان و بر روي تعداد 177 راس ميش و 8 راس مش و 8 راس قوچ نژاد آتاباي با سابقه توليد مثلي مطلوب انجام شد. از اول فروردين تا اول خرداد ماه قوچها به فاصله حدود 3 کيلومتري از ميشها نگهداري شدند. سپس هر يک از قوچهاي مخصوص گروه تيمار (4 راس) در فاصله 35 روز قبل از قوچ اندازي 3 عدد ايمپلنت ملاتونين (18 ميلي گرم، ملوين، شرکت سوا، فرانسه) پس از ضد عفوني ناحيه قاعده گوش بصورت زير جلدي دريافت داشتند. در اول خرداد ماه قوچ اندازي در گروه تيمار (راس قوچ ملاتونين دار + 91 راس ميش) و گروه کنترل (4 راس قوچ بدون ملاتونين +86 راس ميش) صورت پذيرفت. پس از دو ماه قوچگيري انجام شد و دو گروه ميش مجددا بصورت يک گله نگهداري شدند و نهايتا در هنگام زايش اطلاعات تعداد زايش، چند قلوزايي براي هر دو گروه ميش ثبت گرديد.
تجزيه و تحليل آماري: نتايج با استفاده از آزمون مربع کاي ارزيابي شد.
نتايج: ميزان باروري، چند قلوزايي و تزايد گله در دو گروه تيمار و کنترل به ترتيب 87.1 درصد، 103.8 درصد، 91.2 درصد و 88.4 درصد، 102.6 درصد، 90.7 درصد بود و مقايسه بين آنها در دو گروه آزمايش اختلاف معني دار را نشان نداد (P>0.05).
نتيجه گيري: در قوچ نژاد آتاباي استفاده از ملاتونين اثر مثبتي روي بهبود وضعيت توليد مثلي ميشها ندارد

[فلفل نمك]

مطالعه مورفولوژي و هيستومتري غده فوق کليه سالم در گوسفند لري – بختياري



محمدپور احمدعلي*

* گروه علوم پايه دانشکده دامپزشکي دانشگاه شهرکرد، شهرکرد، ايران


هدف: مقايسه ابعاد و نواحي قشري و مرکزي غدد فوق کليه چپ و راست در گوسفند لري – بختياري.
طرح: مطالعه اي توصيفي.
حيوانات: 100 زوج غدد فوق کليه گوسفند لري – بختياري.
روش: در اين تحقيق صد زوج غده فوق کليه چپ و راست گوسفند در دو سن 6 ماه تا يک سال و يک تا 1.5 سال از کشتارگاه شهرکرد جمع آوري گرديد. پس از وزن نمودن غدد، با استفاده از کوليس ابعاد هر غده از قبيل (طول، عرض و ضخامت) اندازه گيري و ثبت گرديد. جهت مطالعات ميکروسکوپي مقاطعي از غدد فوق کليه چپ و راست را جدا نموده و پس از طي نمودن مراحل آماده سازي بافت و رنگ آميزي هماتوکسيلين – ائوزين نواحي قسمت قشري آنها مشخص گرديد و اندازه آنها با روش ميکرومتري اندازه گيري گرديد. اطلاعات بدست آمده بين غدد فوق کليه چپ و راست گوسفند مقايسه گرديد.
تجزيه و تحليل آماري: آزمون تي استيودنت.
نتايج: در بررسي نتايج مشخص شد که ميانگين وزن و طول غده فوق کليه سمت چپ در هر دو سن مورد مطالعه بيشتر از راست بوده و اختلاف معني داري دارند. بر خلاف سن 1 تا 1.5 سال، در سن 6 ماه تا يک سال ميانگين عرض غده آدرنال سمت راست بيشتر از چپ بوده و اختلاف حاصله از نظر آماري معني دار بود. در مقايسه موارد اندازه گيري شده بين دو سن، تمام فاکتورها در سن 1 تا 1.5 سال بزرگتر بوده و از نظر آماري نيز اختلاف معني داري ديده شد (P<0.001). در بررسي هيستومتري نواحي قشري و قسمت مرکزي مشخص گرديد که در سن 1 تا 1.5 سال اندازه نواحي قشري غده فوق کليه راست بيشتر از چپ بوده و بين ناحيه فاسيکولاتا در سمت راست (3450.00±43.30µm) و چپ (2766.66±144.33µm) اختلاف معني داري وجود دارد.
نتيجه گيري: از نظر مورفولوژي غده فوق کليه چپ نسبت به راست در گوسفند لري – بختياري ابعاد بزرگتري دارد. در اندازه گيري نواحي قشري، ناحيه فاسيکولاتا در غده فوق کليه راست داراي وسعت بيشتري در مقايسه با چپ داشته و اختلاف حاصله در سن 1.5-1 سال بين سمت چپ و راست از نظر آماري معني دار است (P<0.05).

[فلفل نمك]

گزارش آلودگي انگلي شتر (کاملوس درومداريوس) از کشتارگاه کرمان


رادفر محمدحسين*,ابراهيمي ميمند عبدالعلي,شريفي پاقلعه احمد

* گروه پاتوبيولوژي دانشکده دامپزشکي دانشگاه شهيد باهنر کرمان، کرمان، ايران


هدف: تعيين فون و ميزان شيوع انگلي در شتر (کاملوس درومداريوس) از کشتارگاه کرمان.
طرح: بررسي نمونه.
حيوانات: 60 نفر شتر کشتار شده در کشتارگاه کرمان.
روش: بازرسي لوله گوارش، محوطه بطني، کبد، ريه، حفرات بيني، کليه، قلب و گسترش خون از نظر آلودگي به انگلهاي مختلف. جدا کردن، شمارش و تعيين جنس و گونه انگلهاي جدا شده (بدنبال شفاف شدن در لاکتوفنل و رنگ آميزي با محلول رنگ اشنايدراستوکارمين) فون انگلي ساير اندامها متعاقب مشاهده با چشم غير مسلح و تکه تکه کردن آنها مورد مطالعه قرار گرفت. گسترش خون رنگ آميزي شده نيز از نظر آلودگي انگلي مطالعه شد.
نتايج: از ميان اندامهاي بازرسي شده در لوله گوارش، کبد، ريه، حفرات بيني و گسترش خون آلودگي انگلي ديده شد. مجموعا، هشت گونه انگل بر حسب اندامهاي آلوده شامل: شيردان: همونکوس کونتورتوس (6.67 درصد)، روده باريک: مونيزيا اکسپانسا (5 درصد)، مونيزيا بندني (6.67 درصد)، استيلزا گلوبيپونکتاتا (8.3 درصد)، کبد: کيست هيداتيک (28 درصد)، ريه: کيست هيداتيک (3.3 درصد)، ديکتيوکولوس فيلاريا (10 درصد)، حفرات بيني: سفالوپينا تيتيلاتور (63.3 درصد)، گسترش خون: تريپانورومااوانسي (1.6 درصد) ديده شد.
نتيجه گيري: کليه انگلهاي گزارش شده در اين بررسي براي اولين بار از شترهاي کرمان گزارش مي شود، ميانگين تعداد انگلهاي گزارش شده بين 1.5 (کيست هيداتيک) و 27.5 عدد (همونکوس کونتوتوس) متغير بود. اين تعداد انگل نمي توانند موجب بيماري در حيوانات آلوده شوند. البته در يک نفر شتر با تعداد 43 لاروسفالوپينا تيتيلاتور علايم عطسه و خرناس مشاهده گرديد.

[فلفل نمك]

مطالعه بافت شناسي معده اسبچه خزر


مرادي مسعود*,شيباني محمدتقي

* گروه علوم پايه دامپزشکي، دانشگاه تهران، تهران، ايران


هدف: شناخت ساختارهاي مورفولوژيك و ريزبيني پيش معده و معده اصلي اسبچه.
طرح: مطالعه توصيفي.
نمونه ها: 5 راس اسبچه خزر بالغ و سالم.
روش: پس از خون گيري دام ها و باز كردن محوطه شكمي ابتدا معده از نظر آناتوميك مورد بررسي قرار گرفته و سپس نمونه هاي بافتي تهيه گرديدند كه پس از تثبيت و تهيه مقاطع بافتي به طريق هماتوكسيلين - ائوزين رنگ آميزي شدند و توسط ميكروسكوپ نوري مورد مطالعه قرار گرفتند.
نتايج: معده اسبچه خزر از سه ناحيه كاردياك، فوندوس و پيلوريك تشكيل شده است. پس از برش طولي بر روي معده در سطح داخلي آن دو قسمت كاملا متمايز از نظر رنگ و ساختار مخاطي مشاهده شد. بخش قدامي آن روشن و فاقد غدد بوده كه بخش غير غده اي يا پيش معده را تشكيل مي دهد و بخش خلفي آن كه تيره تر بوده و شامل غدد معدي مي باشد كه بخش غده اي معده را تشكيل مي دهد. در بين اين دو بخش يك چين مرزي (مارگوپليكاتوس) قرار گرفته است. اپي تليوم بخش غير غده اي از نوع سنگفرشي مطبق است و در آن سه ناحيه عميق، مياني و سطحي قابل تشخيص است. در پارين و زير مخاط اين بخش هيچگونه غددي مشاهده نشد، در حالي كه اپي تليوم بخش خلفي آن از نوع استوانه اي ساده مي باشد و در پارين مخاط غدد معدي فراواني وجود دارند كه در ناحيه زيرين پارين علاوه بر آن تعدادي غدد موكوسي نيز مشاهده مي شود.
نتيجه گيري: بخش قدامي را به واسطه عدم حضور غدد ترشحي معدي مي توان بعنوان پيش معده محسوب نمود كه در ساير تك سيمان نيز اين بخش مشاهده مي شود و داراي ساختاري مشابه مري و در ادامه آن مي باشد. با اينحال در پيش معده اسبچه خزر وجود سه ناحيه سلولي متمايز در اپي تليوم از وجوه تمايز معده اين حيوان از معده اسب مي باشد. همچنين در بخش خلفي يا غده اي معده نيز وجود سلول هاي استوانه اي با ترشحات موكوسي از پيش معده متمايز نموده كه علاوه بر آن حضور غدد موكوسي در عمق پارين از خصوصيات اين بخش از معده اسبچه خزر مي باشد كه اين ويژگي نيز در معده اسب مشاهده نمي گردد.