صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 17 , از مجموع 17

موضوع: سجده بر خاك در پرتو کتاب و سنت

  1. #11
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2010/01/09
    محل سکونت
    *گیلان-املش*
    سن
    31
    نوشته ها
    5,954

    پیش فرض

    مرحله دوم: جواز سجده بر حصير



    احاديثى كه از صحاح و مسانيد و ديگر منابع حديثى نقل كرديم، حاكى از آن بود كه پيامبر(ص) و اصحاب او به سجده بر زمين، با انواعى

    كه دارد، ملتزم بوده اند و هيچ گاه از آن عدول نمى كرده اند؛ هر چندگرمى هوا شديد و التزام به سجده برزمين، دشوار باشد.

    اما نصوصى وجود دارد كه نشان مى دهد پيامبر(ص)(به واسطه وحيى كه به او شده) سجده بر روييدنى از زمين را مجاز شمرده است.

    پيداست كه با اين ترخيص مسئله سجده براى مسلمانان آسان شده، بار تكليف و مشقت در گرما و سرما و به هنگام خيس بودن زمين،

    برداشته مى شود.


    اينك توجه خواننده را به اين نصوص جلب مى كنيم:

    1. از انس بن مالك نقل شده است: رسول خدا(ص) بر حصير نماز مى خوانده است.

    2. از ابن عباس نقل شده است: رسول خدا(ص)(و در تعبيرى ديگر، پيامبر(ص»بر حصير نماز مى خوانده است.

    3. از عايشه نقل شده است: پيامبر(ص) بر حصير نماز مى خوانده است.

    4. از ام سلمه نقل شده است: رسول خدا(ص) بر حصير نماز مى خوانده است.

    5. از ميمونه نقل شده است: رسول خدا(ص) بر حصير نماز مى خوانده و بر آن سجده مى كرده است.

    6. از ام سليم نقل شده است: رسول خدا(ص) بر حصير نماز مى خوانده است.

    7. از عبدالله بن عمر نقل شده است: رسول خدا(ص) بر حصير نماز مى خوانده است.


    [در سفرى كه به مكه داشتم] يكى از ماموران مسجد الحرام كه تقيد من به سجده بر حصير را ديد، به من اعتراض كرد و از علت اين كار

    جويا شد.

    به او گفتم: [زيرا] پيامبر(ص) بر حصير نماز مى خوانده است.

    گفت: نماز خواندن پيامبر(ص) بر حصير و بوريا مستلزم سجده بر آنها نيست؛ زيرا ممكن است بر حصير نماز مى خوانده اما بر چيز ديگرى

    سجده مى كرده است.

    به او گفتم: ذوق سليم، بين نماز خواندن و سجده كردن فرق نمى گذارد؛

    زيرا اين سخن كه بر حصير نماز مى خوانده، به اين معناست كه او در تمامى حالتهاى نماز، از قبيل قيام، ركوع و سجود، بر حصير نماز

    مى خوانده، نه اينكه پاها يا زانوها يا دستان خود را بر روى حصير، اما پيشانى را بر چيز ديگرى قرار مى داده است.

  2. #12
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2010/01/09
    محل سکونت
    *گیلان-املش*
    سن
    31
    نوشته ها
    5,954

    پیش فرض

    مرحله سوم: سجده بر لباس(به هنگام داشتن عذر)


    قبلا درباره مرحله اول و دوم بحث كرديم.


    اگر مرحله سومى باشد، عبارت است از جواز سجده بر غير زمين و غير روييدنيهاى از آن به هنگام ضرورت و داشتن عذر.

    بديهى است كه ترخيص سجده بر غير زمين، پس از مرحله قبل بوده است؛ زيرا قبلا بيان شد كه پيامبر(ص) به شكايت اصحاب از

    گرماى شديد، وقعى ننهاد و او و اصحابش با تحمل گرما و آزار آن، همواره برزمين سجده مى كرده اند.

    اما خداوند، عز اسمه، براى رفع حرج، سجده بر لباس را به هنگام ضرورت و داشتن عذر، اجازه مى دهد.

    اينك رواياتى كه در اين زمينه وارد شده است:

    1. از انس بن مالك نقل شده است: هنگامى كه با پيامبر(ص) نماز مى خوانديم و يكى از ما قادر به قراردادن پيشانى بر زمين نبود،

    لباسش را پهن كرده، آنگاه بر آن سجده مى كرد.


    2. همين حديث به شكل ديگرى هم روايت شده است: با پيامبر(ص) نماز مى خوانديم كه يكى از ما از شدت گرما، بخشى از لباسش را

    بر زمين پهن كرد؛ پس چنانچه يكى از ما قادر نبود كه پيشانيش را برزمين گذارد، لباسش را پهن مى كرد.


    حديث فوق، چنين هم نقل شده است: هنگامى كه با پيامبر(ص) نماز مى خوانديم، يكى از ما از شدت گرما، بخشى از لباسش را در

    مكان سجده گذاشت.

  3. #13
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2010/01/09
    محل سکونت
    *گیلان-املش*
    سن
    31
    نوشته ها
    5,954

    پیش فرض

    اين روايت را كه اصحاب صحاح، سنن و مسانيد نقل كرده اند، از حقيقت برخى روايات كه ظهور در جواز سجده بر لباس در حال اختيار

    نيز دارد، پرده برمى دارد؛ زيرا روايت انس تصريح مى كند كه جوازسجده بر لباس، مختص حالت ضرورت است.

    پس اين روايت، قرينه مى شود بر اينكه مراد از اين روايات مطلق چيست؟

    اينك ذكر چند روايت در اين زمينه:


    1. عبدالله بن محرز از ابو هريره نقل مى كند: رسول خدا(ص) بر پيچ عمامه اش سجده مى كرد.

    با توجه به اينكه اين روايت با رواياتى كه قبلا نقل كرديم و طى آن، پيامبر(ص) از سجده بر پيچ عمامه نهى مى فرمود، معارض است،

    بنابراين بايد آن را بر حالت ضرورت و داشتن عذر حمل كرد. بيهقى درسننش با تصريح به اين مطلب گفته است: شيخ گفته است:

    اما روايتى كه در اين زمينه از پيامبر(ص) در باره سجده بر پيچ عمامه نقل شده است، چيزى را ثابت نمى كند و روايت صحيح،

    روايت حسن بصرى است كه از اصحاب پيامبر(ص) حكايت كرده است.

    از ابن راشد روايت شده است: مكحول را ديدم كه بر عمامه اش سجده مى كند. گفتم چرا بر آن سجده مى كنى؟

    گفت: تا به اين وسيله مانع رسيدن سرما به دندانهايم بشوم.






    2. از انس روايت شده است: با پيامبر(ص) نماز مى خوانديم كه يكى از ما بر لباسش سجده كرد.

    اين روايت، بر حالت وجود عذر حمل مى شود؛ به قرينه رواياتى كه ما از پيامبر(ص) نقل كرديم و بخارى از او نقل كرده است.

    در روايت بخارى آمده است: در گرماى شديد، با پيامبر(ص) نماز مى خوانديم، چون يكى از ما نتوانست پيشانى اش را بر زمين بگذارد،

    لباسش را پهن كرده، بر آن سجده كرد.

    روايت نسائى نيز آن را تاييد مى كند كه:

    وقتى ظهرها پشت سر پيامبر(ص) نماز مى خوانديم، براى محفوظ بودن از گرما، بر لباسهايمان سجده مى كرديم.

    رواياتى وجود دارد كه دلالتشان تام نيست؛ زيرا فقط دلالت دارد كه پيامبر(ص) بر پوست نماز مى خوانده است؛

    اما بر اينكه آيا بر آن سجده هم مى كرده يا نه، دلالتى ندارد.






    3. از مغيرة بن شعبه نقل شده است: پيامبر(ص) بر حصير و پوست دباغى نماز مى خوانده است.



    اين روايت، علاوه بر اينكه به واسطه وجود يونس بن حرث در سلسله سندش، ضعيف است، ظهور در سجده پيامبر بر پوست ندارد و

    ملازمه اى هم بين نماز خواندن بر پوست و سجده بر آن وجود ندارد؛مخصوصا اگر پوست، كوچك باشد؛ چه بسا پيامبر(ص) بر زمين يا

    گياهى روييده شده از آن سجده كرده باشد و بر فرض كه بين نماز خواندن بر چيزى و سجده كردن بر آن، ملازمه وجود داشته باشد،

    اين روايت و امثال آن نمى تواند در مقابل رواياتى كه در دو مرحله گذشته نقل كرديم، مقاومت كند.

  4. #14
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2010/01/09
    محل سکونت
    *گیلان-املش*
    سن
    31
    نوشته ها
    5,954

    پیش فرض

    نتيجه مباحث گذشته



    كسى كه در روايات ياد شده تامل كند، به روشنى در مى يابد كه مسئله سجده در نماز، دو يا سه مرحله را پشت سر گذاشته است:


    در مرحله نخست، سجده بر زمين واجب بوده و مسلمانان اجازه نداشته اند برغير زمين سجده كنند.


    در مرحله دوم، اجازه مى يابند كه بر روييدنيها هم سجده كنند.


    غير از اين دو مرحله، مرحله ديگرى براى سجده، در نماز نبوده، جز اين مرحله كه به مسلمانان اجازه داده مى شود تا درصورت ضرورت و


    داشتن عذر، بر لباس سجده كنند.


    بنابراين، رواياتى كه ظهور در جواز سجده بر پوست وامثال آن دارد، بايد يا بر حالت ضرورت حمل شود و يا اينكه بگوييم اين دسته از روايات،


    اساسا برسجده بر پوست دلالت ندارد، بلكه نهايت دلالتشان بر نماز بر آنهاست.

    از اينجا معلوم مى شود كه آنچه شيعه به آن ملتزمند؛ يعنى سجده بر زمين يا روييدنيهاى از زمين، عين سنت نبوى است و به اندازه يك


    بند انگشت هم از آن منحرف نشده است و ما دعوت مى كنيم كه براى دريافت حقيقت و گذر از بدعت، كمى تامل شود.


    بنابراين، سجده بر فرش، سجاده، گليمهاى بافته شده از پشم، كرك، حرير و امثال اينها و همچنين سجده بر لباس متصل به نماز گزار،


    هرگز دليل توجيه كننده اى نداشته است و هيچ مستندى براى جواز آن در سنت وجود ندارد.


    اين شما و اين صحاح شش گانه اهل سنت كه عهده دار بيان احكام دين و بويژه احكام نماز، يعنى عمود دين است، اما حتى يك حديث


    و كلمه اى كه اشاره به جواز سجده بر اين موارد باشد، در آنها يافت نمى شود.
    بنابراين، قول به جواز سجده بر فرش و سجاده و التزام به آن و فرش كردن مساجد به آنها براى سجده بر آنها، آن گونه كه متداول است،


    بدعت محض و امرى جديد و غير مشروع است و با سنت خدا و سنت رسول او(ص) مخالفت دارد:


    «ولن تجد لسنة الله تحويلا».

  5. #15
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2010/01/09
    محل سکونت
    *گیلان-املش*
    سن
    31
    نوشته ها
    5,954

    پیش فرض

    فلسفه مهر





    در اينجا سؤالى باقى مى ماند كه برادران اهل سنت، بسيارى اوقات آن را مطرح مى كنند و آن اينكه چرا شيعيان در سفر و غير سفر،


    به هنگام نماز، در مقابل خود مهر مى گذارند و بر آن سجده مى كنند؟


    و چه بسا انسانهاى ساده توهم كنند (همچنان كه قبلا گفتيم) شيعيان براى مهر سجده مى كنند، نه بر آن؛ يعنى سنگ و خاك را


    عبادت مى كنند! اين توهم از آنجا ناشى مى شود كه اين بيچارگان، بين سجده بر مهر وسجده براى مهر فرق نمى گذارند.
    به هر حال پاسخ اين سؤال روشن است؛ زيرا توجه و اهتمام شيعه به اين است كه آنچه بر آن سجده مى كنند، خاك پاك باشد،


    و فرقى نمى كند كه آن خاك از چه زمين و جايى باشد.


    اين التزام شيعيان، شبيه التزام آنان به طهارت بدن، لباس و محل نمازگزار است، اما التزام و تقيد آنان به مهر، از اين لحاظ است كه


    اطمينان به طهارت زمينى كه انسان بر آن وارد مى شود و مى خواهد در آن نماز بخواند، در هر جايى حاصل نمى شود.

    چگونه اين اطمينان حاصل شود، در حالى كه قشرهاى مختلف مردم، اعم از مسلمان و غير مسلمان و كسانى كه مقيد به طهارت


    هستند و غير اينها، در اين اماكن رفت و آمد مى كنند؟!


    به دست آوردن چنين اطمينانى، موجب مى شود مسلمانان در نمازهايشان با سختيهاى زيادى رو به رو شوند.

    بنابراين، چاره اى نيست جز اينكه نمازگزار، تربتى را كه به طهارت آن اطمينان دارد، براى خود انتخاب كند و به هنگام نماز، بر آن سجده كند


    تا مبادا بر پليدى، نجاست و كثافات كه هرگز موجب تقرب انسان به خدا نمى شود و سنت پيامبر(ص) آن را جايز نمى داند و عقل سليم


    نيز آن را نمى پذيرد، سجده كند بويژه كه به طهارت نماز گزار و لباس او و نهى از نماز خواندن در اماكنى از قبيل محل زباله، كشتارگاه،


    حمام،وسط راه و محل زندگى شتران، تاكيد فراوان، بلكه به تطهير مساجد و خوش بو كردن آنها امر شده است.
    اين قانون، نزد گذشتگان صالح ما ثابت و پا برجا بوده است؛ اگر چه تاريخ از نقل آن غفلت كرده است. در اين باره روايت شده است:


    تابعى فقيه، مسروق بن اجدع، متوفى به سال 62 هجرى، در سفرهايش خشتى را از مدينه همراه خود مى آورده و بر آن سجده


    مى كرده است. اين روايت را ابن ابى شيبه نيز در كتابش المصنف در باب «من كان حمل في السفينة شيئا يسجد عليه» و با دو


    سند نقل كرده است كه:


    مسروق هر گاه سفر مى كرد، با خود در كشتى، خشتى مى آورد و بر آن سجده مى كرد.

    تا اينجا روشن شد كه التزام و تقيد شيعه به مهر به عنوان محل سجده، تنها به اين علت است كه كار نماز گزار در سفر و غير سفر


    آسان شود تا مبادا زمين يا حصير پاكى نيابد و مسئله نماز برايش دشوار شود.مثل اينكه مسلمانى مقدارى خاك پاك ذخيره كند تا


    [به وقت نياز] بر آن تيمم كند.
    اما اينكه شيعيان، ملتزم و مقيدند كه ترجيحا بر تربت حضرت امام حسين(ع) سجده كنند، به خاطر اين هدف عالى است كه نماز گزار


    به هنگام قرار دادن پيشانى بر اين تربت، به ياد فداكاريهاى امام حسين(ع) واهل بيت(ع) و اصحاب او در راه خدا و اسلام و مبارزه با


    ظلم و فساد بيفتد. و از آنجا كه سجده، مهم ترين ركن نماز است و در حديث آمده است:


    «نزديك ترين حالات بنده به خدا، حال سجده اوست»،بنابراين، مناسب است كه مسلمانان با قراردادن پيشانى بر اين تربت پاك،


    به ياد كسانى باشند كه بدنهاى خود را در راه حق قربانى كردند و ارواحشان به ملا اعلى پيوست؛ تا به اين وسيله، حالت خشوع


    وخضوعى به آنها دست دهد و با پستى و بلندى همراه شده، اين دنياى فريبنده و ناپايدار را حقير شمارد.

    شايد مراد از حديثى كه طبق آن، سجده بر تربت امام حسين(ع) حجابهاى هفت گانه را مى درد، همين باشد. بنابراين، معلوم مى شود


    كه در سجده، سر صعود از تراب به سوى رب الارباب است .
    علامه امينى مى فرمايد:


    ما قطعه هايى نورانى از تربت كربلا را برمى داريم و بر آن سجده مى كنيم. همچنان كه فقيه سلف، مسروق بن اجدع، خشتى از تربت


    مدينه منوره را با خود حمل كرده، بر آن سجده مى كرد. در حالى كه اين مرد، شاگرد خلافت راشده و فقيه مدينه منوره و آموزگار


    سنتى است كه در آن شهر رايج بوده است و حاشا كه در اين زمينه بدعتى گذاشته باشد. بنابراين، در اين كار، كوچك ترين تاويل و


    تفسيرى خلاف نداى قرآن كريم يا سنت الهى و سنت رسول خدا(ص) و يا خروج از حكم عقل وجود ندارد.

    البته از نظر شيعه، سجده بر تربت كربلا اجبارى نيست و شيعيان معتقد نيستند كه شرع و دين، يا مذهب، آن را واجب كرده است و


    هيچ يك از شيعيان، از آغاز تا به حال، بر خلاف تصور جاهلان، بين آن وديگر خاكها، از نظر جواز سجده بر آن، فرقى نگذاشته است.
    ترجيح سجده بر تربت كربلا چيزى جز استحسان عقلى، يعنى انتخاب چيزى براى سجده كه عقل و منطق و خرد ورزى، آن را برتر


    مى داند، چيز ديگرى نيست؛ همچنان كه بسيارى از مردم مذاهب مختلف،در سفرهاشان چيزهايى جز تربت كربلا، كه سجده بر آنها


    صحيح است، مانند حصير پاك و تميزى كه به پاكى آن اطمينان دارند و يا سجاده اى پاك، با خود مى آورند و در نمازهايشان بر آنها سجده


    مى كنند .



    آنچه گذشت، بحثى اجمالى از اين مسئله فقهى بود و تفصيل آن را به محل خودش موكول مى كنيم.


    البته آنچه دانشمندان نامدار و بزرگ عصر در اين زمينه نوشته اند، ما را از آن بى نياز مى كند كه اينك به ذكر مقدارى از آنها بسنده


    مى كنيم:

    1. مصلح كبير، محمد حسين كاشف الغطاء(1295 ـ 1373هـ) در كتاب: الارض و التربة الحسينية.
    2. علامه، شيخ عبدالحسين امينى، مؤلف الغدير(1320 ـ 1390 هـ) كه در انتهاى كتابش به نام سيرتنا و سنتنا، رساله اى در اين


    موضوع نگاشته است.
    3. كتاب السجود على الارض، اثر علامه شيخ على احمدى كه خيلى خوب تحقيق و تتبع كرده است.
    بنابراين،


    آنچه ما در اين مسئله گفتيم، از انوار علوم آنان اقتباس شده است كه خدا گذشتگان آنها را رحمت و بازماندگان آنان را حفظ فرمايد.

  6. #16
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2010/01/09
    محل سکونت
    *گیلان-املش*
    سن
    31
    نوشته ها
    5,954

    پیش فرض

    خاتمه

    الف) تحميل عقيده و فقه خاص بر زائران




    از عجايب روزگار كه تا وقتى زندگى مى كنى، روزگار شگفتيهايى را به تو نشان مى دهد، اين است كه در حرمين شريفين، آزاديها گرفته


    شده، بر زائران، عقيده و فقه خاصى تحميل مى شود؛ در حالى كه سيره وروش مسلمانان در طى قرون متمادى چنين بوده است كه


    زائران در حرمين شريفين، نسبت به عقيده و عملشان آزادى داشته اند.
    توسل و تبرك به پيامبر(ص) و امامان اهل بيت(ع) در طى قرون گذشته متداول بوده و هيچ منعى در اين زمينه وجود نداشته است.


    در اين باره روايات صحيح و مسندى وارد شده و همواره حرمين شريفين، محل امنى براى زائران بوده است؛ همچنان كه مشيت خداوند


    سبحان هم بر اين قراردارد.


    خداوند مى فرمايد:


    «فيه آيات بينات مقام ابراهيم ومن دخله كان آمنا»؛


    [در آن، نشانه هاى روشن(از جمله) مقام ابراهيم است و هركس داخل آن شود، در امان خواهد بود]


    و در مقام بيان دعاى حضرت ابراهيم مى فرمايد:


    «و اذ قال ابراهيم رب اجعل هذا بلدا آمنا»؛


    [و هنگامى كه ابراهيم عرض كرد: پروردگارا اين سرزمين را شهر امنى قرار ده].
    اما امروزه اين سرزمين، از اين نظر خلاف آنچه حضرت ابراهيم(ع) دعا كرده، شده است؛ چرا كه زائر شيعى كه مطابق فقه امامان


    اهل بيت(ع) عمل مى كند، مجاز نيست به روش خود رفتار كند و از اعتقادات خود سخن بگويد.


    براى نمونه، او بايد بر فرش سجده كند و براى او سجده بر زمين و خاك، ممنوع است.
    ما در حد خود، به دولت خرد مدار حاكم بر سرزمينهاى وحى پيشنهاد مى كنيم به همه حاجيان، آزاديهاى مشروعشان را بدهد تا با


    آزادى، مطابق روش خود عمل كنند؛ چرا كه اين كار موجب تحكيم پيوند وحدت و تعاون ميان گروههاى مختلف مسلمانان مى شود.

    ب) تبديل سنت به بدعت

    قبلا آگاه شديم كه سجده بر زمين يا حصير و بوريا، و امثال آن، سنت پيامبر(ص) و اصحاب او، و سجده بر فرش و سجاده و امثال آن،


    بدعت بوده است و خداوند آن را معتبر نمى داند، اما متاسفانه امروزه سنت به بدعت و بدعت به سنت تبديل شده است؛ به طورى كه


    اگر كسى در مساجد و در انظار مردم به سنت عمل كرده، بر خاك و سنگ سجده كند، بدعت گذار شمرده مى شود.


    البته مسئله سجده بر خاك وسنگ، تنها مسئله اى نيست كه عمل به آن، بدعت محسوب شود، بلكه در فقه مذاهب چهارگانه، نظاير


    ديگرى هم از اين قبيل به چشم مى خورد كه موارد زير از آن جمله است:
    1. شيخ محمد بن عبدالرحمن دمشقى گفته است:


    سنت پيامبر(ص) در باره قبر، صاف و مسطح كردن آن بوده است و به احتمال قريب به يقين، شافعى هم آن را اولى مى داند.

    ابوحنيفه و مالك گفته اند:

    بلندتر كردن قبر از روى زمين، بهتر است؛ زيرا صاف و مسطح كردن آن، شعار شيعه شده است.

    رافعى گفته است:


    پيامبر(ص) قبر فرزندش، ابراهيم را تسطيح كرد.

    از قاسم بن محمد نقل شده است كه قبر پيامبر(ص)، ابو بكر و عمر را صاف و مسطح ديدم.

    ابن ابى هريره گفته است:


    امروزه بهتر است به جاى تسطيح قبور، آنها را بلندتر از روى زمين قرار دهيم؛ زيرا تسطيع، شعار رافضيها شده است.


    بنابراين، مخالفت كردن با آنها و حفظ ميت و خانواده او از اتهام بدعت، بهتر است.
    نظير اين سخن نيز از او حكايت شده و آن اينكه:


    چنانچه در موردى جهر به «بسمله» شعار شيعه شده باشد، بهتر است براى مخالفت با آنان، آهسته ادا شود.


    وى براى اين موضوع گيرى، به حديثى ازپيامبر(ص) استدلال مى كند كه:


    «هرگاه پيامبر(ص) جنازه اى مى ديد، مى ايستاد؛ تا اينكه به او عرض شد: يهوديان چنين مى كنند؛ پس از آن، اين كار را براى مخالفت


    با آنها ترك كرد.»



    اين دليل، همان دليلى است كه او به آن در كتابش پاسخ داده و شيخ ابو محمد به آن گراييده و قاضى روبانى از او پيروى كرده است،




    اما جمهور برآنند كه حق، همان جهر به «بسمله» است.


    آنها گفته اند:


    اگرآنچه را در سنت ثابت شده، به خاطر اجماع و اتفاق برخى بدعت گذاران برآن، ترك كنيم، موجب مى شود كه سنتهاى بسيارى را


    ترك كنيم. در حالى كه اگر ما يك عمل را دائما انجام دهيم، در اين صورت،ديگر شعار بدعت گذاران نخواهد بود.

    2. امام فخر رازى گفته است:


    بيهقى از ابو هريره نقل كرده است كه رسول خدا(ص) در نماز، جمله «بسم الله الرحمن الرحيم» را بلند مى خواند.


    على(ع) نيز همين كار را مى كرد و اين با روايات متواترى ثابت شده است. و على بن ابى طالب(ع) مى گفته است:


    «اى كسى كه ذكر او شرف ذاكران است».


    با توجه به اين مطالب، چگونه شايسته انسان عاقل است كه در اخفاى چنين چيزى سعى داشته باشد.


    شيعه معتقد است:

    سنت، جهر به «بسم الله الرحمن الرحيم» است؛ اعم از اينكه در نمازهاى جهريه باشد يا در نمازهاى اخفاتيه [مثل نماز ظهر و


    عصر]، اما جمهور فقها[ى اهل سنت] با آنان مخالفند... على(ع) در جهر به «بسم الله الرحمن الرحيم» مبالغه مى كرد.


    از اين رو وقتى حكومت به بنى اميه رسيد، آنها براى نابود كردن آثار على(ع) در جلوگيرى از جهر به «بسم الله الرحمن الرحيم»


    مبالغه كردند.
    3. زمخشرى در تفسير آيه «ان الله و ملائكته يصلون على النبي» مى گويد:


    اگر گفته شود نظر شما در باره صلوات بر غير پيامبر(ص) چيست؟


    در پاسخ مى گوييم:


    قياس، حكم مى كند كه بگوييم صلوات بر هر مؤمنى جايز است؛ زيرا خداوند فرموده است:


    «هو الذي يصلي عليكم»؛


    [او كسى است كه بر شما صلوات مى فرستد]


    و همچنين فرموده است:


    «وصل عليهم ان صلاتك سكن لهم»؛


    [بر آنها صلوات فرست كه صلوات تو مايه آرامش آنهاست]


    و همچنين پيامبر(ص) فرموده است:


    «اللهم صل على آل ابي اوفي»؛


    [خدايا صلوات فرست بر خاندان ابى اوفي


    اما علما در اين مسئله تفصيلى دارند و آن اينكه: اگر صلوات براى متابعت [از قرآن و پيامبر] باشد، مثل اينكه مى گويى:


    «صلى الله على النبي و آله»، اشكالى ندارد، اما اگر براى فرد خاصى صلوات فرستاده شود چنان كه امروزه چنين است، مكروه است؛


    زيرا اين گونه صلوات فرستادن، شعار شيعه به هنگام ذكر نام رسول خدا(ص) شده و موجب متهم شدن انسان به رفض مى شود.


    4. در فتح البارى آمده است:


    علما پس از اتفاقشان بر جواز سلام و صلوات بر زندگان، بر جواز سلام و صلوات بر غير پيامبران اختلاف كرده اند. ع


    ده اى گفته اند كه مطلقا مشروع است، گروهى ديگر گفته اند براى متابعت اشكالى ندارد و نبايد به فرد خاصى اختصاص يابد؛


    زيرا شعار رافضيها شده است. اين را نووى از شيخ ابى محمد جوينى نقل كرده است.
    معناى اين سخن آن است كه وى توجيهى براى ترك آنچه اسلام آن را تشريع كرده، نيافته است؛ به جز عمل رافضيها به سنت اسلام.


    اگر اين توجيه صحيح باشد، بايد همه فرايض و سنتهايى كه رافضيها به آن عمل مى كنند، ترك شود؛


    «قل كل متربص فتربصوا فستعلمون من اصحاب الصراط السوي ومن اهتدى» .

  7. #17
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2010/01/09
    محل سکونت
    *گیلان-املش*
    سن
    31
    نوشته ها
    5,954

    پیش فرض



    خلاصه سجده بر خاك در پرتو كتاب و سنت

    سجده بر زمين




    «نزديك ترين حالات بنده به خداوند، حال سجده اوست».


    عبوديت و بندگى، در سجده بر خاك و امثال آن، از سجده بر هر چيز ديگرى آشكارتر است.







    اختلاف نظر فقها در شرايط محل سجده





    امام(ع) مى فرمايد:

    يعنى: سجده، جز بر زمين و چيزهاى غير خوراكى و پوشاكى كه از زمين مى رويد، جايز نيست.

    هشام بن حكم سؤال مى كند:


    فدايت شوم، علت اين امر چيست؟

    امام(ع) مى فرمايد:



    زيرا سجده، يك نوع خضوع در مقابل خداوند عزو جل است. پس سزاوار نيست كه بر خوراكى و پوشيدنى انجام شود؛

    زيرا دنيا طلبان، بنده خوردنيها و پوشيدنيها هستند، در حالى كه كسى كه سجده مى كند، در حين سجده، مشغول

    عبادت خداوند، عز و جل است. بنابراين، شايسته نيست كه پيشانى اش را هنگام سجده، بر چيزى نهد كه مورد

    پرستش دنيا طلبانى است كه فريب امور بيهوده دنيا را خورده اند.



    بنابراين، با توجه به روايات ياد شده، اگر شيعيان به سجده كردن بر زمين و گياهان غير خوراكى و

    غير پوشاكى ملتزمند، سزاوار ملامت نيستند؛ چرا كه آنها در اين مسئله
    به امامانشان اقتدا مى كنند.







    فرق بين «مسجود له» و «مسجود عليه»

    «مسجود له» (يعنى كسى كه براى او سجده مى شود)


    «مسجود عليه» (يعنى چيزى كه بر آن سجده مى شود)



    «خاك كجا و رب الارباب كجا؟»




    آرى، سجده كننده بر خاك، غير از پرستنده آن است.



    او مى خواهد با سجده بر خاك، در برابر خداوند تذلل و فروتنى كند و كسى كه خلاف اين را توهم كند، مراتب نادانى



    خود را نشان داده است. او با اين كارش موجب گرفتارى همه نمازگزاران و محكوم شدن آنها به شرك مى شود؛ زيرا



    كسى كه بر فرش و پارچه و غير اينها نماز مى خواند نيز بايد طبق اين ديدگاه، پرستنده آنها باشد و اين، خيلى عجيب



    است.


    آمُدى از امام على(ع) نقل مى كند كه فرمود:

    «السجود الجسماني: وضع عتائق الوجوه على التراب»

    سجود جسمانى عبارت است از قراردادن مواضع لطيف صورت بر روى خاك.






    «سجده» در لغت


    بدون شك، سجده از واجبات نماز است. هر دو فرقه شيعه و اهل سنت از ابن عباس(رضى الله عنه) روايت كرده اند كه

    رسول خدا(ص) فرمود:

    «امرت ان اسجد على سبعة اعظم: على الجبهة و اليد ين والركبتين و اطراف القدمين»؛



    مامور شده ام كه بر هفت استخوان سجده كنم: برپيشانى، دو دست، دو زانو و نوك دو پا.



    علت لزوم مكشوف بودن پيشانى در سجده


    از امام صادق(ع) در باره سجده بر پيچ عمامه سؤال كردم كه آيا درست است يا نه؟

    امام(ع) فرمودند:

    بر پيچ عمامه سجده نمى شود، بلكه بايد آن قسمت از عمامه كه جلوى پيشانى را گرفته، برداشته شود،

    و اين مذهب شافعى است.










    روش سجود در عصر پيامبر(ص) و پس از او


    در آن زمان مسلمانان تنها سه مرحله را پشت سر گذاشتند، نه بيشتر:

    1. مرحله اى كه بر مسلمانان، سجده بر زمين و انواع مختلف آن؛ مثل خاك، شن، سنگريزه و گل خشك واجب بود و در
    غير اين موارد، هيچ رخصتى داده نشده بود.

    2. مرحله اى كه براى تسهيل امر مسلمانان و رفع حرج و مشقت، سجده بر روييدنيه؛ از قبيل حصير و بوريا، رخصت داده
    شد.

    3. مرحله اى كه سجده بر لباس، در صورت ضرورت و اضطرار، مجاز شمرده شد.








    مرحله نخست: سجده بر زمين


    1. هر دو فرقه شيعه و سنى، از پيامبر اكرم(ص) روايت كرده اند كه فرمود:

    «و زمين براى من محل سجده و پاك كننده قرار داده شده است».


    زمين از دو حيث مورد نظر قرار مى گيرد:
    يكى براى سجده و ديگرى براى تيمم.






    سرد كردن ريگها براى سجده بر آن





    پيامبر(ص) با اينكه نسبت به مؤمنان رئوف بودند، بر آنان واجب كردند كه پيشانى را [به هنگام سجده] بر زمين گذارند؛


    هر چند كه شدت گرماى زمين، آنها را آزار دهد.








    امر به قرار دادن صورت بر خاك






    ابوصالح روايت كرده است:

    بر ام سلمه وارد شدم. در همين حال، برادرزاده اش نيز وارد شد. آنگاه دو ركعت نماز در خانه او خواند. هنگام سجده،



    به خاك مى دميد [تا كنار رود]. ام سلمه گفت: برادر زاده!فوت نكن؛ زيرا من از رسول خدا(ص) شنيدم كه به غلامش به


    نام يسار [كه به هنگام سجده، بر خاك مى دميد] فرمود:

    صورتت را بر خاك بگذار.






    امر به كنار زدن عمامه از پيشانى


    از امير المؤمنين(ع) نقل شده است كه فرمود:


    «هرگاه يكى از شما خواست نماز گزارد، بايد عمامه را از صورتش كنار بزند»؛ براى اينكه بر پيچ عمامه سجده


    نكند.






    سيره پيامبر(ص) در سجده


    1. وائل بن حجر مى گويد: پيامبر را ديدم كه هنگام سجده، پيشانى و بينى اش را بر زمين گذاشت.


    2. ابن عباس مى گويد: پيامبر(ص) بر سنگ سجده مى كرد.



    3. از عايشه روايت شده است: هرگز پيامبر را نديدم كه چيزى را مانع صورتش قرار دهد.










    سيره صحابه و تابعين در سجده


    از روايات متعددى آشكار مى شود كه سيره مجموعه اى از اصحاب پيامبر(ص) سجده كردن بر زمين





    بوده است.










    علامه امينى در اين زمينه سخن گرانقدرى دارد كه متن آن چنين است:


    براى سجده كه چيزى جز اظهار كوچكى و خوارى در مقابل عظمت مولا نيست، مناسب تر اين است كه بخشى
    از زمين به عنوان محل سجده انتخاب شده، نمازگزار صورت خود را بر آن قرار دهد و بينى خود را به آن بمالد تا


    سجده كننده طينت پستى را كه از آن آفريده شده و به آن بر مى گردد و دوباره از آن بازگشت داده مى شود، ياد


    آور شود و به اين وسيله، پند گيرد و دائم به ياد بى ارزشى و پستى اصلش باشد و برايش خضوعى روحى،


    خوارى اى در باطن، پستى اى در نفس، انگيزه اى دراعضاى بدن براى عبوديت و عقب نشينى اى از ترفع و


    انانيت حاصل شود و به اين بصيرت برسد كه موجودى كه از خاك آفريده شده است، شايسته چيزى جز خوارى و


    بيچارگى نيست.










    مرحله دوم: جواز سجده بر حصير

    [در سفرى كه به مكه داشتم] يكى از ماموران مسجد الحرام كه تقيد من به سجده بر حصير را ديد، به من

    اعتراض كرد و از علت اين كار جويا شد.

    به او گفتم: [زيرا] پيامبر(ص) بر حصير نماز مى خوانده است.

    گفت: نماز خواندن پيامبر(ص) بر حصير و بوريا مستلزم سجده بر آنها نيست؛ زيرا ممكن است بر حصير نماز مى

    خوانده اما بر چيز ديگرى سجده مى كرده است.


    به او گفتم: ذوق سليم، بين نماز خواندن و سجده كردن فرق نمى گذارد؛

    زيرا اين سخن كه بر حصير نماز مى خوانده، به اين معناست كه او در تمامى حالتهاى نماز، از قبيل قيام، ركوع و


    سجود، بر حصير نماز مى خوانده، نه اينكه پاها يا زانوها يا دستان خود را بر روى حصير، اما پيشانى را بر چيز

    ديگرى قرار مى داده است.






    مرحله سوم: سجده بر لباس(به هنگام داشتن عذر)


    جوازسجده بر لباس، مختص حالت ضرورت است.






    در نتیجه :

    در مرحله نخست، سجده بر زمين واجب بوده و مسلمانان اجازه نداشته اند برغير زمين سجده كنند.


    در مرحله دوم، اجازه مى يابند كه بر روييدنيها هم سجده كنند.


    غير از اين دو مرحله، مرحله ديگرى براى سجده، در نماز نبوده، جز اين مرحله كه به مسلمانان اجازه داده مى

    شود تا درصورتضرورت و داشتن عذر، بر لباس سجده كنند.



    از اينجا معلوم مى شود كه آنچه شيعه به آن ملتزمند؛ يعنى سجده بر زمين يا روييدنيهاى از زمين، عين سنت

    نبوى است و به اندازه يك بند انگشت هم از آن منحرف نشده است و ما دعوت مى كنيم كه براى دريافت
    حقيقت و گذر از بدعت، كمى تامل شود.


    بنابراين، سجده بر فرش، سجاده، گليمهاى بافته شده از پشم، كرك، حرير و امثال اينها و همچنين سجده بر

    لباس متصل به نماز گزار،هرگز دليل توجيه كننده اى نداشته است و هيچ مستندى براى جواز آن در سنت وجود
    ندارد.





    بنابراين، قول به جواز سجده بر فرش و سجاده و التزام به آن و فرش كردن مساجد به آنها براى سجده بر آنها، آن گونه كه متداول


    است، بدعت محض و امرى جديد و غير مشروع است و با سنت خدا و سنت رسول او(ص) مخالفت دارد:


    «ولن تجد لسنة الله تحويلا».







    فلسفه مهر




    از آنجا كه سجده، مهم ترين ركن نماز است و در حديث آمده است:


    «نزديك ترين حالات بنده به خدا، حال سجده اوست»،بنابراين، مناسب است كه مسلمانان با قراردادن



    پيشانى بر اين تربت پاك، به ياد كسانى باشند كه بدنهاى خود را در راه حق قربانى كردند و ارواحشان به ملا


    اعلى پيوست؛ تا به اين وسيله،حالت خشوع وخضوعى به آنها دست دهد و با پستى و بلندى همراه شده، اين


    دنياى فريبنده و ناپايدار را حقير شمارد.


    شايد مراد از حديثى كه طبق آن، سجده بر تربت امام حسين(ع) حجابهاى هفت گانه را مى درد، همين باشد.


    بنابراين، معلوم
    مى شود كه در سجده، سر صعود از تراب به سوى رب الارباب است .









    خاتمه




    الف) تحميل عقيده و فقه خاص بر زائران



    «و اذ قال ابراهيم رب اجعل هذا بلدا آمنا»؛


    [و هنگامى كه ابراهيم عرض كرد: پروردگارا اين سرزمين را شهر امنى قرار ده].

    اما امروزه اين سرزمين، از اين نظر خلاف آنچه حضرت ابراهيم(ع) دعا كرده، شده است؛


    چرا كه زائر شيعى كه مطابق فقه امامان اهل بيت(ع) عمل مى كند،


    مجاز نيست به روش خود رفتار كند و از اعتقادات خود سخن بگويد.


    براى نمونه، او بايد بر فرش سجده كند و براى او سجده بر زمين و خاك، ممنوع است.



    ب) تبديل سنت به بدعت

    امروزه بهتر است به جاى تسطيح قبور، آنها را بلندتر از روى زمين قرار دهيم؛ زيرا تسطيع، شعار رافضيها شده است.


    بنابراين، مخالفت كردن با آنها و حفظ ميت و خانواده او از اتهام بدعت، بهتر است.


    نظير اين سخن نيز از او حكايت شده و آن اينكه:

    چنانچه در موردى
    جهر به «بسمله» شعار شيعه شده باشد، بهتر است براى مخالفت با آنان، آهسته ادا شود.


    وى براى اين موضوع گيرى، به حديثى ازپيامبر(ص) استدلال مى كند كه:


    «هرگاه پيامبر(ص) جنازه اى مى ديد، مى ايستاد؛ تا اينكه به او عرض شد: يهوديان چنين مى كنند؛ پس از آن،



    اين كار را براى مخالفت با آنها ترك كرد.»



    اين دليل، همان دليلى است كه او به آن در كتابش پاسخ داده و شيخ ابو محمد به آن گراييده و قاضى روبانى از



    او پيروى كرده است، اما جمهور برآنند كه حق، همان جهر به «بسمله» است.











    شيعه معتقد است:


    سنت، جهر به «بسم الله الرحمن الرحيم» است.



صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •