نمایش نتایج: از شماره 1 تا 6 , از مجموع 6

موضوع: نمازدر قرآن و حدیث

  1. #1
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2010/01/09
    محل سکونت
    *گیلان-املش*
    سن
    31
    نوشته ها
    5,954

    New 1 نمازدر قرآن و حدیث





    نماز در قرآن و حديث




    نماز، نخستين واجب الهى است كه خداوند سبحان بر مردم مقرّر داشته و فريضه اى است كه پيشتر از همه فرائض ديگر، بايد آن را

    آموخت؛ نخستين عمل انسان است كه در آن نظر مى شود و نخستين چيزى است كه از آن بازخواست مى گردد، اگر مقبول افتد بقيه

    اعمال هم پذيرفته مى شود و اگر رد شود، ديگر اعمال هم رد مى شود.

    نماز ستون دين، استوارى و سيماى آن است. جايگاه آن در دين، مانند سر در كالبد است و حكايت آن، حكايت ستون خيمه است.

    نماز، بهترين دستور دين، برترين اعمال و محبوب ترين آن ها نزد خداى سبحان و برترين وسيله اى است كه متوسلان براى نزديك شدن

    به او بدان چنگ زده اند و معراج مؤمن است[1] .

    نماز، شيطان را مى راند، بر تكبّر و سركشى راه مى بندد، از زشتى و ناپسندى باز مى دارد، كبر و ديگر زنگارهاى روح را مى زدايد

    ، بدى ها را مى بردو جان را پاك مى سازد.

    نماز، كليد هر نيكى است، چهره و دل بدان روشن مى شود و جان با آن به اطمينان مى رسد، رحمت را فرو مى آورد

    و زشتى ها با آن زيبا مى گردند و براى پيروزى در جهاد اكبر و اصغر از آن مدد مى جويند.

    نماز آخرين سفارش پيامبران، مخصوصاً پيامبر خاتم، حضرت رسول اكرم صلّى الله عليه و آله است كه در پايان وصيت خويش فرمود: نماز را،

    نماز را و آن را تا بدان جا تكرار كرد كه زبانش سنگين و سخنش بريده بريده گشت.

    بى گمان، نماز بهترين وسيله براى سازندگى و سير و سلوك به سوى خداوند متعال و هسته بنيادين حركت تكاملى به سوى والاترين

    هدف انسانيت و جامعه نمونه بشرى است. بسى درد و اندوه كه عموم مردم و بلكه بسيارى از نخبگان، اين جان مايه حيات و حركت و

    شكوفايى را آن چنان كه بايد، نمى شناسند و خواص ،آنچنان كه شايد از آن بهره نمى گيرند، حال آن كه آيات قرآن كريم و سنّت شريف

    بر نقش اعجازگونه نماز در سازندگى فرد و جامعه، تأكيد مى ورزند.

    افراد بسيارى سرمايه حيات و عمر را در انديشه سازندگى و انجام تمرين هايى جهت يافتن راه تكامل،خرج كرده و در طلب مرشد راه،

    برخاسته و از ذكرها و وردها و رياضتها، براى طى كردن منزلگاه هاى كمال و مراحل مكاشفه و عرفان، يارى جسته اند، ولى فراوان در دام

    مكّارانى افتاده اند كه از سير و سلوك، جز نام آن هيچ نمى دانند و آن را وسيله نان خوردن و كسب شهرت و دربند كشيدن همه جانبه

    مريدان نادان خويش ، ساخته اند.

    ره پويان بيدار و مسلمانان روشن بين راستين مى دانند كه نماز، بهترين درس سير و سلوك و خودسازى، نزديكترين راه براى مبارزه با

    تهاجم فرهنگىِ دشمنان اسلام و نتيجه بخش ترين جهاد براى تحقق ارزش هاى انسانى و پياده كردن معارف ناب اسلام در جوامع بشرى

    است.

    در سفارش اخلاقى گرانبهاى امام خمينى ـ رضوان الله تعالى عليه ـ به فرزند عزيزش حاج سيد احمد ـ ره ـ مى خوانيم: كه خودخواهى

    ريشه مصيبت هاى بشرى است و كوشش براى درمان اين ريشه تباهى است كه جهاد اكبر نام دارد و پيروزى در اين جبهه به اصلاح تمام

    گستره زندگى مى انجامد.

    امام پس از روشن كردن اين مفاهيم ، نماز را راه تحقق اين پيروزى مى بيند و مى گويد:

    «فرزندم، از خودخواهى و خودبينى به درآى كه اين ارث شيطان است، كه به واسطه خودبينى و خودخواهى از امر خداى تعالى به خضوع

    براى ولىّ و صفىّ او جلّ و علا سرباز زد.

    و بدان كه تمام گرفتاريهاى بنى آدم از اين ارث شيطانى است كه اصلِ اصول فتنه است، و شايد آيه شريفه وقاتِلُوهُم حَتّى لاتَكُونَ فِتنَةٌ

    وَيَكُونَ الدّينُ لله[2] در بعض مراحل آن، اشاره به جهاد اكبر و مقاتله با ريشه فتنه كه شياطين بزرگ و جنود آن، كه در تمام اعماق قلوب

    انسان ها شاخه و ريشه دارد، باشد. و هر كس براى رفع فتنه از درون و برون خويش ، بايد مجاهده نمايد. و اين جهاد است كه اگر به

    پيروزى رسيد همه چيز و همه كس اصلاح مى شود. پسرم، سعى كن كه به اين پيروزى دست يابى، يا دست كم به بعض مراحل آن.

    همّت كن و از هواهاى نفسانيه، كه حد و حصر ندارد،بكاه، و از خداى متعال جل و علا استمداد كن كه بى مدد او كس به جايى نرسد و

    نماز، اين معراج عارفان و سفر عاشقان، راه وصول به اين مقصد است. و اگر توفيق يابى و يابيم به تحقق يك ركعت آن و مشاهده انوار

    مكنون در آن و اسرار مرموز آن، ولو به قدر طاقت خويش، شمه اى از مقصد و مقصود اولياى خدا را استشمام نموديم، و دورنمايى از

    صلاة،معراج سيد انبيا و عرفا صلّى الله عليه و آله را مشاهده كرديم، كه خداوند منان ما و شما را به اين نعمت بزرگ منت نهد.»[3]

    آرى، اگر كارگزاران مخلص در حكومت اسلامى كه مشتاق حاكميت ارزش هاى اسلامى هستند به آثار و بركت هاى نماز آن گونه كه

    شايسته آن است، توجه مى داشتند، بخش بزرگى از بودجه مبارزه با تهاجم فرهنگى رابه زنده كردن نماز اختصاص مى دادند و بلكه رديف

    خاصّى را در بودجه عمومى كشور براى ترويج و تعميق فرهنگ نماز، اين فريضه سازنده ناشناخته، قرار مى دادند.

    در اين كتاب، تبيين گستره نقش نماز را در سازندگى فرد و جامعه كه از قرآن و حديث گرفته شده، خواهيد ديد. نكته دقيق و مهم در اين

    جا آن است كه سازندگى فرد، مقدمه سازندگى اجتماع است و پايه خودسازى، ياد خداوند متعال است، همان گونه كه امير مؤمنان

    فرموده است: «ريشه اصلاح دل، اشتغال آن به ياد خداست» كه از كلمات نغز آن حضرت است و جان كلام اين كه هدف نهايى انسان،

    ديدار خداست و رمز اين ديدار، عشق و محبّت او وكليد اين رمز، ذكر و ياد خداى سبحان متعال است و نماز كامل ترين ذكر است.

    بى گمان، ياد خدا، زندگى دل، خوراك جان، كليد انس و پديد آورنده كيمياى عشق و محبّت حق ـ جلّ و علا ـ است. همانا عشق به خدا،

    پيوند عاشق را با هر چه جز معشوق است، مى برد و اين همان است كه انقطاع ناميده مى شود و در نخستين مرتبه آن، نفس امّاره مى

    ميرد و زندگى عقلانى انسان آغاز مى شود و در بالاترين مرتبه آن، ديده دل، به نور ديدار خدا، روشن مى گردد و در اين والاترين درجه

    است كه اراده انسان در اراده حق ـ جلّ و علا ـ فانى مى گردد و انسان، خلعت خلافت الهى و ولايت تكوينى مى پوشد و كرامت هاى

    خارق العاده و اجابت دعا از او پديدار مى شود[4].

    مسئله اصلى اين است كه نماز هنگامى اين آثار و بركات را دارد و انسان را در رسيدن به هدف نهايى اش دستگيرى مى كند، كه به

    صورت حقيقى و همراه با شرط هايش، آنگونه كه مقبول خداوند متعال است، آورده شود؛ نه كلمه هايى تو خالى و حركت هايى ظاهرى

    كه مصداق اين حديث باشد: «خداوند نماز بنده اى را كه دلش همراه تنش نيست، نمى پذيرد».

    بارى، پيرامون حضور قلب در نماز و وسيله هاى دستيابى به آن، گفتگو بسيار است، ولى تنها به دو نكته مهم كه از عارفى بزرگ شنيده

    ام، مى پردازم .

    1 ـ خود را در برابر نسيم رحمت پروردگار نهادن غفلت هاى بى اختيار، هر اندازه فراوان باشد با نخستين وزش نسيم رحمت الهى، نابود

    مى گردد. گاه نور خير جرقه مى زند و انسان در آن حال به خدا متوجه مى گردد كه اگر براىخاموش نشدن اين بارقه الهى تلاش كند،

    شيطان او را رها مى كند و به تدريج اين پرتو نورافشان به نورى هميشگى و حضورى كامل مى انجامد. خسارت واقعى آن است كه عوامل

    غفلت را به اختيار خود فراهم آوريم، چون همّت شيطان آن است كه ما را با دست خويش به غفلت اندازد و از نسيم هاى مهر پروردگار در

    روزگار، بهره نگيريم ، همان گونه كه روايت شده است: «بى گمان براى پروردگارتان در ايّام روزگارتان، نسيم هايى است، هان، خود را در

    برابر آن نهيد»[5].

    2 ـ روى گرداندن از بيهودگى بى گمان سرگرم شدن به كارها و گفتگوى بيهوده، از عوامل اختيارى غفلت و فراموشى است . كار بيهوده،

    اراده انسانى را در حفظ ارزش هاى انسانى و اسلامى سست مى كند و توفيق ذكر و حضور در نماز را از او مى گيرد، حال آن كه حضور

    قلب در نماز ، بنياد همه اين ارزش هاست. آن كه موفق به حضور قلب كامل در نماز مى گردد تنها از گناه دورى نمى كند، بلكه از همه

    كارهاى بيهوده دورى مى گزيند و شايد آوردن خشوع در نماز به همراه دورى از بيهودگى در سوره مؤمنون به اين نكته اشاره دارد. خداوند

    متعال مى فرمايد: «حتماً مؤمنان رستگار شدند؛ همانان كه در نمازشان فروتنند. و آنان كه از بيهودگى روى گردانند».

    خدايا ما را از رستگاران قرار ده .


    مولف:محمدی ری شهری

    پاورقی
    --------------------------------------------------------------------------------


    (1) ناگفته نماند كه عبارت «نماز معراج مؤمن است» با وجود آن كه مشهور شده است و ما آن را در بيش از سى جا و در كتابهايى با

    موضوعات گوناگون يافته ايم ولى منبعى كه آن را به پيامبر يا امامان نسبت دهد، سراغ نداريم . افزون بر اين، هيچ يك از كتابهاى حديث

    اهل سنّت و بيشتر كتابهاى حديث شيعه، جز آنچه در قرنهاى اخير تدوين گشته، همچون روضة المتقين و بحار الانوار ، نوشته مجلسى

    اوّل و دوّم قدّس سرّهما و رواشح سماويه ، نوشته محقق داماد قدّس سرّه آن را نقل نكرده اند ، پس مى توان گفت : اين عبارت روايت

    نيست بلكه از سخنان عالمان متأخر ماست .

    (2) سوره بقره : 193 .

    (3) امام در سنگر نماز : 196 و 197 .

    (4) بنگريد به «مبانى خداشناسى» از مؤلف : 477 ـ 490 .

    (5) بحار الأنوار : 83 / 352 .

  2. #2
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2010/01/09
    محل سکونت
    *گیلان-املش*
    سن
    31
    نوشته ها
    5,954

    پیش فرض

    فصل نخست:وجـوب نمـاز

    قرآن:
    «نماز بر مؤمنان نوشته و واجب شده است.»

    1 ـ امام باقر عليه السّلام : واژه «موقوتاً» در آيه إنّ الصلاة كانت على المؤمنين كتاباً موقوتاً به معنى «موجوباً» است. يعنى نماز بر مؤمنان


    نوشته و واجب شده است.[1]

    2 ـ پيامبر خدا صلّى الله عليه و آله به كسى كه از واجبات الهى پرسيده بود، فرمود: خداوند، بر تو هفده ركعت [ نماز در هر شبانه روز


    واجب كرده است.

    3 ـ بر من و امّتم ، پنج نماز نازل شده كه بر امتهاى پيشين نشده و بر امتى پس از من واجب نمى شود، زيرا پيامبرى پس از من نمى آيد.

    نمازهاى واجب را از امام باقر عليه السّلام پرسيدم. امام فرمود: پنج نماز در شبانه روز.

    5 ـ امام باقر عليه السّلام : خداوند [ اصل ] نماز را واجب كرد و پيامبر خدا صلّى الله عليه و آله آن را بر ده گونه نهاد: نماز حاضر و مسافر،


    نماز خوف كه خود سه گونه است، نماز خورشيد و ماه گرفتگى، نماز دو عيد [ فطر و قربان ] نماز باران و نماز بر مرده .

    6 ـ امام صادق عليه السّلام به كسى كه واجبات خداوند بر بندگان را پرسيده بود، فرمود: شهادت بر يگانگى خداوند و پيامبرى حضرت


    محمّد صلّى الله عليه و آله و برپاداشتن نمازهاى پنجگانه.

    فايده:
    نويسنده مجموعه فقهى بزرگ جواهر الكلام فى شرح شرائع الاسلام مى گويد: نمازهاى هر شبانه روز پنج عدد است ... و هيچ اختلافى


    در وجوب آن ها در شبانه روز نيست، بلكه آن از ضروريات دين است و نيازمند استدلال به قرآن و اجماع مسلمانان و سنّت متواتر پيامبر و


    امامان رهيافته (صلوات الله عليهم) نيست.

  3. #3
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2010/01/09
    محل سکونت
    *گیلان-املش*
    سن
    31
    نوشته ها
    5,954

    پیش فرض


    فصل دوم:حکمت نماز


    قرآن:
    «نماز را براى ياد من، بپا دار.»

    1 ـ پيامبر خدا صلّى الله عليه و آله : نماز واجب شده است ... براى بر پا داشتن ياد خدا.

    2 ـ امام علىّ عليه السّلام : خداوند ايمان را جهت پاك كردن از شرك، و نماز را براى دورى از كبر واجب كرد.

    3 ـ هشام بن الحكم: از امام صادق پرسيدم: با اينكه نماز مردم را از كار و زندگى باز مى دارد و تن


    هايشان را خسته مى كند، چرا واجب شده است؟ امام فرمود: در آن، علتهايى نهفته است. اگر مردم

    بدون هيچ آگاهى و يادآورى از پيامبر اكرم رها شوند و تنها به همان رسالت نخستين و حضور قرآن در

    ميان آنان بسنده شود، مانند امتهاى پيشين مى گردند كه به دين گرويدند و كتابهايى هم نوشتند و

    مردم را به دين خود فراخواندند و حتى براى آن جنگيدند، امّا با رفتنشان، دينشان هم رفت و اثرى از

    آنان باقى نماند. حال آنكه خداوند تبارك و تعالى خواست كه مردم حضرت محمّد صلّى الله عليه و آله را

    از ياد نبرند. از اين رو نماز را بر آنان واجب كرد تا او را هر روز، پنج بار ياد كنند و نام [ مباركش ] را بر زبان

    آورند و به نماز و ياد خدا فرمان داده شدند، تا غافل نگردند و او را فراموش نكنند مبادا يادش از خاطرها

    برود .

    4 ـ امام رضا عليه السّلام : حكمت نماز ، اقرار به ربوبيت خداوند جلّ جلاله و شريك نگرفتن براى


    اوست. ايستادن در پيشگاه جبروت الهى ، با خوارى و بيچارگى، افتادگى و اعتراف و درخواست

    بخشش گناهان گذشته است. صورت نهادن بر خاك در هر روز براى بزرگداشت خداوند جلّ جلاله

    است، تا به ياد او ـ نه فراموشكار و گردنكش كه ـ فروتن و خوار و خواهان و مشتاق فزونى دين و دنياى

    خود باشد. افزون بر اين ها، نماز، ذكر خداوند جلّ جلاله و دوام آن در شب و روز است تا بنده، مالك و

    مدبّر و آفريدگارش را از ياد نبرد و گرنه سركشى و طغيان مى كند و اين در ياد كردن پروردگار جلّ جلاله

    و ايستادن در پيشگاهش نهفته است، كه او را از سرپيچى نهى مى كند و از انواع فساد باز مى دارد.

    5 ـ در تبيين حكمت نماز ـ : اطاعتى است كه [ خدا ] آنان را بدان امر كرده و آيينى است كه بر آن


    وادارشان ساخته است . در نماز بزرگداشت و گراميداشت خداوند و فروتنى بنده هنگام سجده است و

    اقرار به اينكه بالاتر از او ، پروردگارى است كه به عبادتش مى پردازد و برايش سجده مى كند

  4. #4
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2010/01/09
    محل سکونت
    *گیلان-املش*
    سن
    31
    نوشته ها
    5,954

    پیش فرض



    فصل سوم:نماز پیش ازاسلام



    قرآن:

    «پروردگارا، من [ يكى ] از فرزندانم را در درّه اى بى كشت و زرع، نزد خانه محترم تو، سكونت دادم. پروردگارا، تا نماز را به پا دارند، پس

    دلهاى برخى از مردم را به سوى آنان گرايش ده و آنان را از محصولات ده، [ مورد نيازشان روزى باشد كه سپاسگزارى كنند.»

    «وچون از بنى اسرائيل پيمان محكم گرفتيم كه جز خدا را نپرستيد و به پدر و خوش مادر و خويشان و يتيمان و مستمندان احسان كنيد و با

    مردم سخن [ به زبانِ ] بگوييد و نماز را بر پا داريد و زكات را بدهيد؛ آنگاه، جز اندكى از شما، روى [ همگى برگردانديد.»

    «و آنان را پيشوايانى قرار داديم كه به فرمان ما هدايت مى كردند و به ايشان انجام دادن كارهاى نيك و بر پا داشتن نماز و دادن زكات را

    وحى كرديم و آنان پرستنده ما بودند.»

    «و به موسى و برادرش وحى كرديم كه شما دو تن براى قوم خود در مصر خانه هايى ترتيب دهيد و سراهايتان را رو به روى هم قرار دهيد

    و نماز برپا داريد و مؤمنان را مژده ده

    «پس در حالى كه وى [ زكريا ] در محرابش به نماز ايستاده بود، فرشتگان، او را ندا در دادند كه خداوند تو را به [ ولادت ] يحيى ـ كه

    تصديق كننده [ حقانيت ] كلمة الله [ = عيسى است و بزرگوار و خويشتندار [ =پرهيزنده از زنان و پيامبرى از شايستگان است ـ مژده مى

    دهد».

    «و هر جا كه باشم مرا با بركت ساخته و تا زنده ام به نماز و زكات سفارشم كرده است

    1 ـ خداوند تبارك و تعالى در مناجات پيامبرش موسى عليه السّلام با او: پيوسته بر نماز مواظبت كن، كه نزد من جايگاهى ويژه و عهدى

    محكم دارد.

    2 ـ امام صادق عليه السّلام : لقمان به پسرش گفت: پسركم، هنگامى كه وقت نماز در رسيد، به خاطر هيچ چيز ، آن را به تأخير مينداز و

    از آن آسوده خاطر شو كه آن وام است.

  5. #5
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2010/01/09
    محل سکونت
    *گیلان-املش*
    سن
    31
    نوشته ها
    5,954

    پیش فرض




    فصل چهارم: فضيلت نماز


    1 ـ پيامبر خدا صلّى الله عليه و آله : نماز، نور است.

    2 ـ نماز، نور مؤمن است، نماز نورى از خداوند است.

    3 ـ نماز انسان، نورى در دل اوست. پس هر كس مى خواهد، دلش را نورانى كند.

    4 ـ نماز، دليل روشن و آشكارى است.

    5 ـ نماز پشت سر نماز بدون كار بيهوده در ميانشان، در علّيين نوشته شود.

    6 ـ آگاه باشيد كه نماز، خوراك مهمانى خداوند در زمين است كه براى شايستگان رحمتش در هر روز پنج مرتبه، آماده و گوارايش مى سازد.

    7 ـ هر چيز را زينتى است و زينت اسلام، نمازهاى پنجگانه است و هر چيز پايه اى دارد و پايه مؤمن، نماز است و براى هر چيز، چراغى


    است و چراغ دل مؤمن ، نمازهاى پنجگانه است.

    8 ـ خداوند جلّ جلاله چيزى برتر از توحيد و نماز را واجب نمى كند و اگر چيزى برتر بود، آن را بر فرشتگانش واجب مى كرد كه برخى در

    ركوع و برخى ديگر در سجودند.

    9 ـ نماز، از دستورات دين و در آن، خشنودى پروردگار جلّ جلاله نهفته و راه روشن پيامبران است.

    10 ـ دينى كه ركوع و سجود در آن نباشد، هيچ خيرى ندارد.

    11 ـ خداوند متعال فرموده است: نماز را بين خود و بنده ام دو نيمه كرده ام و آنچه بخواهد به او مى دهم.


    پس هنگامى كه بنده مى گويد: الحمد لله ربّ العالمين خداوند متعال مى گويد: بنده ام مرا ستود. و هنگامى كه گفت: الرحمن الرحيم

    خداوند متعال مى گويد: بنده ام مرا ستايش كرد و هنگامى كه گفت: مالك يوم الدين مى گويد: بنده ام مرا بزرگ داشت (يك بار فرمود:

    بنده ام [ امرش را ] به من واگذارد) و هنگامى كه گفت: ايّاك نعبد و ايّاك نستعين مى گويد: اين ميان من و بنده ام مى باشد و آنچه

    خواست به او مى دهم. پس هنگامى كه گفت: اهدنا الصراط المستقيم مى گويد: اين براى بنده ام مى باشد و آنچه خواست به او مى

    هم[1].

    فائده:


    صاحب كتاب بزرگ جواهر الكلام فى شرح شرائع الاسلام پس از نقل روايتهايى در فضيلت نماز مى گويد: اين فضيلت، اختصاص به

    نمازهاى پنجگانه واجب ندارد، گرچه برخى خبرها مخصوص به آن هاست. بلكه گفته مى شود منظور هر روايتى كه واژه صلاة دارد آن
    هستند؛

    چون معروف و رايج بوده و جز آن ها نماز ديگرى را از بنده نمى خواهند؛ امّا دقّت در آنچه از پيشوايان رسيده كه برخى صراحت هم دارند

    حكم مى كند در اين فضيلت، ميان واجب و مستحب فرقى نگذاريم و هر دو را بهترين كار بدانيم .

  6. #6
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2010/01/09
    محل سکونت
    *گیلان-املش*
    سن
    31
    نوشته ها
    5,954

    پیش فرض




    فصل پنجم : ویژگیهای نماز




    استوارى دين







    1 ـ پيامبر خدا صلّى الله عليه و آله : نماز، ستون دين شماست.

    2 ـ امام علىّ عليه السّلام : خدا را! خدا را!در باره نماز،كه ستون دين شماست.

    3 ـ پيامبر خدا صلّى الله عليه و آله : برپادارنده دين، نماز است.

    4 ـ نماز، مانند ستون خيمه است؛ اگر ستون بر پا باشد، ريسمانها و ميخها و پرده سود مى رساند و هنگامى كه ستون بشكند نه ريسمان سودى دارد و نه ميخ و پرده.

    5 ـ جايگاه نماز در دين، مانند سر در كالبد است.

    6 ـ معاذ مى گويد : پيامبر به من فرمود: آيا تو را از سر امر ( اسلام )و ستون آن خبر نكنم؟ گفتم: چرا اى پيامبر خدا. حضرت فرمود: سر امر و ستون آن، نماز و قلّه اش جهاد است.

    7 ـ امام صادق عليه السّلام : مردى به خدمت پيامبر خدا صلّى الله عليه و آله رسيد و گفت: اى پيامبر خدا، مرا از اسلام آگاه كن،از اصل و فرع و قـلّه و اوج آن.
    پيامبر فرمود: اصل آن، نماز و فرع آن، زكات و قلّه و اوجش ، پيكار در راه خداوند متعال است.

    8 ـ پيامبر خدا صلّى الله عليه و آله : نشانه ايمان، نماز است[1].

    9 ـ هر چيز، سيمايى دارد و سيماى دين شما، نماز است.

    10 ـ امام علىّ عليه السّلام : شش چيز از پايه هاى دين است: يقين خالص، نصيحت مسلمانان و بر پا داشتن نماز ...

    11 ـ امام باقر عليه السّلام : اسلام بر پنج چيز بنا شده است: نماز و زكات و روزه و حجّ و ولايت و به هيچ چيز چون ولايت دعوت نشده است.

    12 ـ امام صادق عليه السّلام : سه چيز، سنگ بناى اسلامند: نماز و زكات و ولايت و هيچيك جز به همراه بقيه درست نيست.


    پاورقی

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •