بررسي سندي روايت « عليٌ ولي کل مؤمن بعدي » از منظر اهل سنت
طرح شبهه :
روايت «هو ولي كل مؤمن بعدي» يكي از رواياتي است كه امامت امير مؤمنان عليه السلام را ثابت ميكند و با سند هاي صحيح در
كتابهاي اهل سنت نقل شده است ، اما از آنجايي که توسط عده اي انتقاداتي به آن وارد شده ما در اين مقاله درصدد پاسخگويي به
اين شبهات و انتقادات برآمديم از جمله :
ابن تيميه در باره اين روايت ميگويد :
قوله « هو ولي كل مؤمن بعدي » كذب على رسول الله صلى الله عليه و سلم .
اين حديث از پيامبر خدا (ص) كه فرمود :
« علي ولي هر مؤمني بعد از من است »دروغي است كه به رسول خدا (ص) نست داده شده است . 1
مباركفوري (متوفاي1353هـ) نيز مي نويسد:
1- حديث « وهو ولي كل مؤمن من بعدي » در بعضي از نسخهها با اضافهي « مِن » آمده و در بعضي ديگر تنها كلمه
«بعدي» بدون «من» آمده است همان طور كه در كتاب مسند احمد بن حنبل نقل شده است .
2- شيعيان (در استدلالشان براي اهل سنت از خود اهل سنت) به اين حديث استدلال كردهاند ، بر اينكه علي
(عليه السلام) خليفهي اول رسول خدا (ص) است و استدلال آنان باطل است زيرا محور درستي اين استدلال (دو چيز است).
الف : كلمهي «بعدي» كه در اين حديث بايد وجود داشته باشد.
ب : اين حديث از نظر سندي ، صحيح و قابل استدلال باشد.
3- در حالي كه اين گونه نيست (و اين دو ويژگي را ندارد) زيرا كه اين حديث را فقط جعفر بن سليمان روايت كرده كه
شيعه است و بلكه شيعه اي غالي است (لازم به ذكر است كه الفاظي مانند: شيعه غالي و رافضي و غالي در رفض، از
اصطلاحات و اختراعات اهل سنت ميباشد)، ابن حبان در كتاب الثقات در مورد او مينويسد :
حسن بن سفيان و إسحاق بن أبي كامل از جرير بن يزيد بن هارون روايت كردهاند كه گفت : پدرم مرا نزد جعفر بن سليمان
فرستاد، به اوگفتم : به ما خبر رسيده كه تو أبو بكر و عمر را فحش و ناسزا ميدهي، گفت: فحش نه، اما دشمني هر چه
بخواهي، (ابن حبان ميگويد) پس او رافضي الاغ است . . .
ابن حجر در كتاب تقريب التهذيب (در مورد جعفر ) مينويسد :
جعفر بن سليمان ضُبعي أبو سليمان بصري ، بسيار راستگو و زاهد اما شيعه بوده است، ذهبي دركتاب ميزان الاعتدلال و
ديگران نيز (در مورد او) همين تعابير را دارند.
4- روشن است كه لفظ « بعدي » دركلام رسول خدا (ص) موجب تقويت عقيده شيعه (مبني بر خليفهي اول بودن علي
عليه السلام ) ميشود در حالي كه در جاي خودش ثابت شدهاست كه اگر بدعت گذار (شيعه و در اينجا جعفر بن سليمان) ،
حديثي از پيامبر (ص) را كه موجب تقويت بدعتش ميشود (براي اهل سنت) ، روايت كند ، حديث او مردود است همانگونه
كه شيخ عبد الحق دهلوي در مقدمهاش ميگويد :
نظر من اين است كه راوياي كه از اهل بدعت است ، اگر بدعتش را ترويج كند ، مردود و الاّ مقبول است مگر آنكه حديثي را
روايت كند كه با آن بدعتش تقويت ميگردد ، كه در اين صورت قطعا مردود است .
5- اگر اشكال شود كه : اين حديث را با اضافهي «بعدي» فقط ، جعفر بن سليمان روايت نكرده بلكه أجلح كندي هم آن را
نقل نموده است.
همانگونه كه احمد بن حنبل در مسندش از طريق أجلح كندي از عبد الله بن بريده از پدرش بريده نقل كرده كه
بريده گفت :
رسول خدا (ص) دو گروه را به سمت يمن عازم كرد ، علي بن أبي طالب (عليه السلام ) را فرمانده يك گروه و خالد بن وليد را
فرمانده گروه ديگر قرار داد، سپس در ادامه حديث مي گويد: رسول خدا (ص) فرمود :
« به علي ناسزا مگوييد زيرا كه او از من و من از اويم و او بعد از من ولي شماست » .
(در جواب ) ميگويم : اين أجلح كندي هم شيعه است ، ابن حجر در كتاب تقريب التهذيب (در مورد او ) ميگويد :
أجلح بن عبد الله بن حجية كه كنيه او أبو حجيه كندي است و گفته شده است اسم او يحيى است ، بسيار راستگو و شيعه
است در كتاب ميزان الاعتدلال ذهبي و غير آن نيز (در مورد او) همين تعابير آمده است .
6- ظاهر امر اين است كه منشأ اضافهي «بعدي» در اين حديث ، توهم اين دو شيعه ( جعفر بن سليمان و اجلح كندي)
است ، مؤيد اين نظر ما اين است كه احمد بن حنبل در مسندش اين حديث را با چند سند و طريق نقل كرده است در حالي
كه در هيچ يك از آنها ، اين اضافه (لفظ «بعدي») وجود ندارد.
از جمله :
حديثي است كه احمد از طريق فضل بن دكين از ابن أبو عيينة از حسن از سعيد بن جبير از ابن عباس از بريده
روايت نموده است كه بريده گفت :
با علي عليه السلام ، در جنگ يمن شركت داشتم و از او چيزي ديدم كه خوشم نيامد ...
تا اينجا كه رسول خدا (ص) فرمود :
اي بريده ! آيا من از مؤمنين به خودشان اولي نيستم ؟
گفتم : آري اي رسول خدا (ص) فرمود:
« هر كه من مولاي اويم علي مولاي اوست »
و از جمله آن حديثي است كه
احمد از طريق أبو معاوية از أعمش از سعيد بن عبيده از ابن بريده ازپدرش نقل نموده
است كه گفت :
رسول خدا (ص) ما را به جنگي فرستاد ... رسول خدا (ص) فرمود :
« هر كه من مولاي اويم ، علي مولاي اوست » .
و از جمله آن حديثي است كه احمد از طريق وكيع و الأعمش از سعد بن عبيدة از ابن بريدة از پدرش نقل نموده است
كه او روزي از مجلس محدثين ميگذشت ... پيامبر(ص) فرمود :
« هر كه من مولاي اويم ، علي مولاي اوست » .
از تمام اين مطالبي كه گفتيم ، اين نكته به دست ميآيد كه
اضافه لفظ «بعدي» در اين حديث ، صحيح نيست پس استدلال شيعه به اين حديث بر اينكه علي رضي الله عنه ،
خليفه بلافصل رسول خداست ، حقيقتاً باطل است ،
اين مقدار توان علمي من بود و خداوند متعال داناتر است .
و اگر بگويي : حديث « هو ولي كل مؤمن بعدي » را تنها جعفربن سليمان نقل نكرده بلكه اين لفظ در حديث بريده
(صحابي) در كتاب مسند احمد وارد شده كه آخر آن چنين است :
« به علي ناسزا نگوييد زيرا كه او از من و من از اويم و او بعد از من ولي شماست »
(در جواب) ميگويم : اين حديث را با اين لفظ فقط اجلح كندي نقل كرده كه او نيز شيعه است . 2
عصاره سخنان مباركفوري :
همان طور كه ملاحظه فرموديد ، سخن او با تمام درازاي خود تنها يك مطلب را دنبال ميكرد و آن اين جمله است :
اين حديث با سند صحيح به همراه كلمه « بعدي » ، در منابع اهل سنت وجود ندارد .
او دو دليل بر اين ادعايش آورده است:
1- اين حديث در منابع اهل سنت دو سند بيش تر ندارد و اگرچه تمام راويان اين دو سند ، راستگو هستند ، اما در هر دو
آنها يك راوي شيعه (جعفر بن سليمان در يكي و أجلح بن عبد الله كندي در ديگري) وجود دارد .
2- اين حديث موجب تقويت اعتقاد شيعه است ، پس مردود است .
سپس براي سخنان خويش مؤيد هم ميآورد و مي گويد:
احمد بن حنبل اين حديث را به طرق مختلفي نقل ميكند اما در هيچ يك از آنها اين اضافه وجود ندارد .
ادامه دارد ...