ـ هر كسي در گرو اعمال خويش است
«كُلُّ امْرِئٍ بِما كَسَبَ رَهِينٌ؛ (طور/ 21)
هر كسي در گرو كاري است كه انجام داده است.»
«فَإِنَّكُمْ مُرْتَهَنُونَ بِما أَسْلَفْتُمْ وَ مَدينُونَ بِما قَدَّمْتُمْ؛ (خطبة 232)
شما درگرو آنچه پيش فرستادهايد، ميباشيد و به خاطر آنها مجازات ميشويد.»
بيان:
شيخ توسي در بيان آية فوق ميفرمايد:
«با هر انساني طبق آنچه عملش استحقاق دارد، معامله ميشود؛ اگر طاعت انجام داده است، پاداش ميبيند و اگر گناه كرده، مجازات ميشود و هيچكس به گناه ديگري موأخذه نميشود و همچنان كه گروگان نزد مرتهن[1] حبس ميشود تا آنچه لازم است، راهن[2] بپردازد و سپس گروگان آزاد ميشود، انسان هم در مقابل اعمالش محبوس است تا زماني كه معلوم شود آن اعمال را طوري كه لازم بوده، انجام داده است آن گاه خلاص ميشود وگرنه گرفتار ميگردد.» [3]
24ـ نعمتهاي خدا از اندازه خارج است
خداوند پس از آنكه مقداري از نعمتهاي خويش را از قبيل خلقت زمين و آسمان و باران و دريا و ميوهها تذكّر ميدهد، ميفرمايد:
«وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لا تُحْصُوها؛ (ابراهيم/ 34)
و اگر بخواهيد نعمت خدا را بشماريد، نميتوانيد آن را شماره كنيد.»
و نيز در سورة نحل (آية 18) نعمتهاي بيشتري را متذكّر ميشود و سپس همين جمله را تكرار ميكند.
در ابتداي نهجالبلاغه مذكور است:
«وَلا يُحْصي نَعْماءَهٌ العادُّونَ؛ (خطبة 1)
و شماره كنندگان، نعمتهاي او را شماره نتوانند كرد.»
25ـ خداوند بر انسان سختگيري نكرده است
قرآن مجيد بعد از آنكه راجع به معاف بودن مريض و مسافر از گرفتن روزه دستور داده ميفرمايد:
«يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَ لا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ؛ (بقره/ 185)
خدا براي شما آساني ميخواهد و مشقت و سختي نميخواهد»
«وَ ما جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ؛ (حج/ 78)
خدا براي شما سختي و مشقتي در دين قرار نداده است.»
علي ـ عليه السّلام ـ در هنگام مراجعت از جنگ صفّين ضمن جوابي كه به مرد شامي داده است، ميفرمايد:
«اِنَّ اللهَ سُبْحانَهُ ... كَلَّفَ يَسيراً وَ لَمْ يُكَلِّفْ عَسيراً؛ (حكمت 75)
خداوند به كار آسان تكليف كرده و به كار دشوار دستور نداده است.»
26ـ تنها خردمندان پند ميپذيرند
خداوند در ذيل بسياري از آياتي كه نعمتهاي خود را شرح ميدهد، ميفرمايد:
«إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ؛ (رعد/ 4)
همانا در آنچه ذكر شد، نشانهها و عبرتهايي براي گروه خردمندان است.»
در سورة روم بعد از آنكه براي كساني كه براي خدا شريك قرار ميدهند، مثالي ميزند، ميفرمايد:
«كَذلِكَ نُفَصِّلُ الْآياتِ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ؛ (روم/ 28)
اين آيهها را براي گروهي كه خرد دارند، شرح ميدهيم.»
علي ـ عليه السّلام ـ در خطبهيي كه مزاياي اسلام را شرح ميدهد، ميفرمايد:
«فَجَعَلَهُ - الاسلام - ... فَهْماً لِمَنْ عَقَل و لُبّاً لِمَنْ تَدَبَّرَ؛ (خطبه 105)
دين اسلام باعث فهم است، براي كسي كه خرد خود را به كار اندازد و موجب عقل و خرد است، براي كسي كه تفكّر و انديشه نمايد.»
و بعد از آن راجع به مُردن ميفرمايد:
«فَكَفي واعِظاً بِمَوتي؛ (خطبة 230)
و مرگ براي پند دادن خردمند، كافي است.»
27ـ مرگ ميرسد و انسان در غفلت است
«اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسابُهُمْ وَ هُمْ فِي غَفْلَةٍ مُعْرِضُونَ؛ (انبياء/1)
وقت حساب دادن مردم نزديك شد و آنها در حالت بيخبري روي گردانند.»
علي ـ عليه السّلام ـ بعد از آنكه بندگان خدا را از فريب شيطان و انجام گناه به اميد توبه برحذر ميدارد، ميفرمايد:
«وَالشَّيْطانُ مٌوَكَّلٌ بِهِ ... حَتْي تَهْجٌمَ مَنِيَّتُهُ عَلَيْهِ اَغْفَلَ ما يَكُونُ عَنْها؛ (خطبة 63)
تا اينكه ناگاه مرگ بر او حمله كند در حالتي كه از آن بسيار غافل باشد.»
28ـ فرار از جهاد، سودي ندارد
قرآن مجيد درباره كساني كه نسبت به رفتن به جنگ بهانهجويي كرده و ميخواستند فرار كنند، ميفرمايد:
«قُلْ لَنْ يَنْفَعَكُمُ الْفِرارُ إِنْ فَرَرْتُمْ مِنَ الْمَوْتِ أَوِ الْقَتْلِ وَ إِذاً لا تُمَتَّعُونَ إِلاَّ قَلِيلاً قُلْ مَنْ ذَا الَّذِي يَعْصِمُكُمْ مِنَ اللَّهِ إِنْ أَرادَ بِكُمْ سُوءاً أَوْ أَرادَ بِكُمْ رَحْمَةً؛ (احزاب/ 16 و 17)
بگو اگر از مردن يا كشته شدن فرار كنيد، فرار كردن سودتان ندهد و در اين صورت جز مدّت كمي برخوردار نخواهيد شد. بگو كيست كه شما را در برابر خدا، اگر محنتي و يا رحمتي برايتان بخواهد، نگه ميدارد؟»
علي ـ عليه السّلام ـ ضمن كلامي كه اصحابش را به جهاد ترغيب ميكند، ميفرمايد:
«وَ أَيْمُ اللهِ لَئِنْ فَرَرْتُمْ مَنْ سَيْفِ الْعاجِلَةِ لا تِسْلمُوا مِنْ سَيْفِ الْاخِرَةِ ... إِنَّ فيِ الْفِرارِ مَوْجِدَةَ اللهِ وَ الذُّلَّ اللاّزِمَ وِ الْعارَ الْباقِيَ وَ إِنَّ الْفارَّ لَغَيْرُ مَزيدٍ في عُمْرِهِ وَ لا مَحْجُوزٍ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ يَوْمِهِ؛ (خطبة 124)
سوگند به خدا اگر از شمشير دنيا فرار كنيد از شمشير آخرت به سلامت نميمانيد ... همانا فرار از جنگ سبب خشم خدا و ذلت و بيچارگي و ننگ هميشگي است و به عمر فرار كننده افزوده نميشود و فرار مانع از مرگش نميگردد.»