به نام آفريننده آسماني ها

پایگاه خبری و تحلیلی ایثار و شهادت (فاش نيوز) نوشت :


در پارکینگ ترمینال 4 فرودگاه مهرآباد یک جای خیلی خوب برای پارک "اتومبیل جانبازان" در نظر گرفته اند که البته هیچ وقت جا ندارد! شما – یعنی یک جانباز یا معلول ویلچری – ناچار هستید مثل بقیه مسافران کلی طبقات پارکینگ را بالا و پائین بروید تا یک جایی برای پارک پیدا کنید.وقتی از خدمه پارکینگ می پرسی این اتومبیل ها چرا در محل ویژه پارک خودروی جانبازان پارک کرده اند ، می گویند : خب برای اینکه جانبازند ! و راست می گویند؛همه کسانی که پارک کرده اند کارت جانبازی نشان داده اند و پارک کرده اند.

حالا شما تصور کنید جایی که برای پارک خودروی معلولان جسمی – حرکتی (اعم از جانباز و غیر جانباز) در نظر گرفته شده ، مثل خیلی چیزهای دیگر – از جنس همین سهمیه های تهوع آور گوناگون – تبدیل شده است به یک "امتیاز" – یا به قول امروزی ها "رانت" – و هر کس که واجد تشخص و هویت جانبازی است می تواند در آن جایگاه اتومبیلش را پارک کند ولو آن که از لحاظ جسمی مشکل خاصی نداشته باشد و بر عکس آن کسی که محتاج آن جایگاه است باید سرگردان طبقات پارکینگ بشود.

*****

وقت خروج از پارکینگ فرودگاه مهرآباد (ترمینال2 و 4) باز هم یک امتیاز ! برای جانبازان وضع کرده اند که عبارت است از کسر درصدی از حق پارکینگ که بر اساس درصد جانبازی محاسبه شده است !
یعنی اگر جانباز 20 درصد باشید ، 20درصد تخفیف به شما تعلق می گیرد و اگر 70درصد باشید، 70 درصد!
البته آنهایی که این قانون را گذاشته اند قصدشان احترام به جانبازان بوده است و مثلاً خواسته اند این طوری به جانبازان ادای دین کنند ولی جالب است که شما هر وقت بخواهید از پارکینگ خارج شوید ، آن آقای مأمور حساب و کتاب کاری می کند که شما از خیر تخفیف بگذرید و برای این که صف خودروهایی که پشت سر شما تشکیل شده ، هی بوق نزند ، کل مبلغ را بدهید و خودتان را خلاص کنید.می فرمایید چطور؟ عرض می کنم :

دفعه اول که می خواستم ماشین را از پارکینگ خارج کنم ، آقای مأمور حساب و کتاب گفت 15 هزار تومان. کارت جانبازی را نشان دادم که یعنی جانباز 70 درصدم ، گفت باید کپی کارت را هم بدهی ، و من کپی به همراه نداشتم.بوق های ممتد ماشین های پشت سر شروع شد و من 15 هزار تومان را دادم و....

دفعه دوم (حدود 3 ماه بعد) ... حساب ما شد 16 هزار و 500 تومان.کارت و کپی کارت جانبازی را تقدیم کردم.گفت نشانی منزل و محل کار و شماره تلفن را در حاشیه کپی کارت بنویس.خودکار همراه نداشتم . خودکار خواستم. بدون آنکه سرش را بالا بیاورد و به من نگاه کند با بی اعتنایی گفت:

خودکار ندارم(توجه می کنید! در تشکیلات آن مأمور حساب و کتاب یک خودکار پیدا نمی شد)... صدای بوق ها گوش خراش شده بود.... حساب را کامل پرداختم و...

دفعه سوم(حدود 3 ماه بعد از دفعه دوم)... کارت و کپی کارت جانبازی به انضمام آدرس کامل محل کار و منزل و شماره تلفن همراه و ثابت را از قبل آماده کرده بودم ، وقتی مأمور حساب و کتاب داشت حساب می کرد لبخندی رو به خانم زدم که یعنی حالا نگاه کن این دفعه چطوری روی طرف رو کم می کنم... حساب 18 هزار تومان بود.مدارک را رو کردم.با گوشه چشمش نگاهی به مدارک کرد و گفت :

کارت ماشین ! همیشه کارت ماشین را در کیف می گذاشتم و در این سفر کیف را نیاورده بودم.

گفتم: کارت همراهم نیست ، اما این کارت جانبازی و هند کنترل ماشین و ویلچر صندوق عقب نشون می ده که این ماشین مال خودمه... بوق ها سرسام آور شده بود ، این بار اما نمی خواستم از رو بروم .ماشین را خاموش کردم و به آقای حساب و کتاب گفتم: هر بار که به پست یکی از شما می خورم یک مدرک جدید مطالبه می کنید و باید امشب معلوم بشه این قانون را برای "تکریم" جانبازان گذاشته اند یا "تحقیر" اونا...

کم کم مأموران بالاتر آقای حساب و کتاب سر رسیدند ... بحث و جدل بالا گرفت .گفتم: اگر نمی خواهید این تخفیف رو به جانبازان بدیدخب ندید چرا به خاطر شندرغاز کاری می کنید که نتیجه اش کوچیک کردن جانبازاس؟

رئیس آن تشکیلات گفت : احتمالاً شما چند ماه است این طرف ها نیامده اید ، شرط ارائه کارت ماشین برای استفاده از تخفیف، چند ماهی است برقرار شده و علتش هم اینه که بعضی ها که جانباز نیستند کارت جانبازی نشون می دن، ما برای جلوگیری از سوء استفاده کارت ماشین رو هم اضافه کردیم.

گفتم: کل این مبلغ چیزی نیست که به خاطرش این همه خودم و شما رو معطل کنم و شما هم مجبور بشید خودروها را از مسیر دیگری تخلیه کنید.علت مقاومت من اینه که دیگه مطمئن شده ام اینجا نمی خوان تخفیف ها روعایت کنن و هر دفعه بهانه ای میارن ...

حدود یک ربع ساعت به مجادله گذشت ، فکر می کردم حالا که دیگر ماشین های پشت سر را از مسیر دیگری تخلیه کرده اند و صدای هیچ بوقی شنیده نمی شود ، حتماً در خواهند یافت که من هم از سر راه کنار نخواهم رفت. ولی دیدم خیلی جدی دارند برای باز کردن این گره با هم مشورت می کنند و این یعنی که حاضر نیستند تخفیف بدهند. راستش عجله هم داشتم و بیش از این تمی توانستم برای "تکریم" خودم جدال کنم! بالأخره یکی از آنها که به نظر می رسید نفر اول شان است گفت : کارت جانبازیشو گرو نگه دارید تا بره کارت ماشینش رو بیاره!

خنده ام گرفت. به جای 18 هزار تومان 4 تا اسکناس 5 هزار تومانی دادم و گفتم : بقیه اش هم جایزه شما که این دفعه هم روی منو کم کردید!

*****

وقتی با "روی کم شده" از محوطه فرودگاه خارج می شدیم به خانم می گفتم ریشه این رفتارهای تحقیر آمیز به فرهنگ تعامل با نمادهای ارزشی بر می گردد.ما هنوز نمی دانیم "جایگاه ویژه پارک خودرو" یک ارزش یا امتیازاضافی نیست که بخواهیم به واسطه اعطای آن ، جانبازان مان را تکریم کنیم و یا جانبازان ما قطعاً لنگ 4 – 5 هزار تومان تخفیف حق پارکینگ نیستند ، همه این ملاحظات برای نیل به برابری کم توانان با بقیه آحاد جامعه است و نه وسیله ای برای برتری جویی و امتیاز طلبی گروهی از جامعه که واجد و حامل نمادهای ارزشی هستند (مثل جانبازان).

این ممیزات – و نه امتیازها – برای رعایت حال آن دسته از شهروندانی است که به واسطه نقصان های جسمی در شرایط برابر با دیگران حق شان ضایع خواهد شد و این تبعیض های ظاهری برای جلوگیری از آن تبعیض های واقعی است که موجه شده است.

اکنون در فرودگاه – مثل خیلی جاهای دیگر – به نام "امتیازات ویژه" نمادهای ارزشی را تخریب و تحقیر می کنیم. شاید هم آن مأمور حساب و کتاب حق پارکینگ فرودگاه ، مثل خیلی های دیگر فکر می کند که این جانبازها هر جا بروند یک امتیازی و تخفیفی و سهمیه ای دارند ، حالا من عجالتاً در این یک قلم که زورم می رسد حق ملت(!) را از این ها بگیرم!