نمایش نتایج: از شماره 1 تا 4 , از مجموع 4

موضوع: فراواقع‌گرایی یا سوررئالیسم

  1. #1
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2010/04/12
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,254

    New 1 فراواقع‌گرایی یا سوررئالیسم

    فراواقع‌گرایی یا سوررئالیسم یکی از جنبش‌های معروف هنری در قرن بیستم است. زمانی که دادائیسم در حال از بین رفتن بود، پیروان آن به دور آندره برتون که خود نیز زمانی از دادائیست‌ها بود گرد آمدند و طرح مکتب جدیدی را ریختند که در سال ۱۹۲۲ به طور رسمی فراواقع‌گرایی نامیده شد.

    تاریخچه


    فراواقع‌گرایی (سوررئالیسم) محصول تغییرات بعد از جنگ جهانی اول و فراموشی دادائیسم بود که از سال ۱۹۲۱ آغاز شد. ظهور سوررئالیسم زمانی بود که نظریه‌های فروید روانشناس اتریشی درباره ضمیر ناخودآگاه و رویا و واپس‌زدگی(سرکوب)، فرهیختگان اروپا را به خود مشغول کرده بود.

    آندره برتون و لویی آراگون که هر دو پزشک امراض روانی بودند از تحقیق‌های فروید الهام گرفتند و پایه مکتب جدید خود را بر فعالیت ضمیر ناخودٱگاه بنا نهادند.

    اصول فراواقع‌گرایی


    سوررئالیسم با جایگزینی مفهوم واقعیت برتر به جای عصیان و نفی موجود در دادائیسم شکل گرفت.

    «سوررئالیسم مشکل پر توقعی است که فقط عضویت دربست و پیروی کامل را می‌پذیرد»

    این مسلک در حوزه‌های مختلف فلسفی رویکردهای زیر را اختیار کرده‌است:

    * فلسفه علمی که همان رویکرد فروید به روانکاوی است.
    * فلسفه اخلاقی که با هرگونه قرارداد مخالف است.
    * فلسفه اجتماعی که می‌خواهد با ایجاد انقلاب سوررئالیستی بشریت را آزاد کند.

    شعر در سوررئالیسم مرتبهٔ ویژه‌ای دارد و پیروان این مکتب کوشیده‌اند که جهان بینی خود را از طریق شعر انتقال دهند. درواقع شعر را، رکن اساس زندگی می‌دانند زیرا عقیده دارند که شعر باید و می‌تواند مشکل زندگی را حل کند.

    فلسفه اجتماعی سوررئالیسم، شعار سعادت بشری را دارد و می‌خواهد آدمی را از قید تمدن سودجوی کنونی نجات بخشد، در عین اینکه بازگشت به گذشته را هم نمی‌پذیرد.

    فراواقع‌گراهای مشهور


    * رنه ماگریت
    * سالوادور دالی

  2. #2
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2010/04/12
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,254

    New 1

    سورئالیسم که ظهور ان به ۱۹۲۴ باز می گردد اساسا یک جنبش ادبی بود. این جنبش بر این اعتقاد که فعالیت عقلی صرفا حوزه ی بسیار محدودی از تجارب ما را در بر می گیرد ودر فراسوی ان دنیایی به همین واقعی وجود دارد که تصاویر ان در تاریکی رویاها و تخیلات نامنتظره ی ناخوداگاه ریشه دارد یا در حقیقت در حوزه ای که به قول الدوس هاکسلی "جزیره ی متروک ذهن". اندره برتون با بنیان نهادن این جنبش شعرا و نقاشان را به اکتشاف در این حوزه ها فراخواند.در نقاشی اثار حاصل از چنین نگرشی به دو نوع تقسیم می شدند: در یک نوع به ذهن ناخوداگاه اجازه می دادند تا خطوط رنگ ها و فرم ها به حالتی هیپنوتیزمی انجام
    می شود و تصادف و شانس نقشی مهم تر از کنترل عقلی داشت.در نوع دیگر با ترکیب اشیا و محیط های اشنا و نا اشنا در حالتی رویاگونه بر ویژگی پرابهام تجارب بشری تاکید می گذارد. روش های نقاشی غالبا گویای نوعی وسواس و دقت در بازنمایی جزئیات است که جلوه ی از هم گسسته ی ان را افزایش می دهد.از روش خطای باصره به ندرت استفاده می شد تا اشیا بعید به نظر برسند.در حالی که کف اتاقی به بی نهایت می رسد زرافه ها و ترومپت ها می توانند به شادی مشتعل شوند.سورئالیسم در ویژگی جهان گستری با دادائیسم مشترک بود و در محدوده ی ملی نیز حتی قبال بیشتری یافت.تاثیر ان به عنوان یک جنبش گروهی نزدیک به بیست سال دوام اورد و حتی امروزه نیز می توان برخی از تاثیرات ان را مشاهده کرد. چهره و جلوه ی محیط امروزی ما از بسیاری لحاظ مدیون سورئالیسم است.فرهنگ پاپ و رسانه های گروهی از روش های سورئالیستی برای جلب توجه ما به طلب کالاها سود می جویند. سورئالیسم که عقلانیت را به کنار گذاشت و دیدگاهای دادا و فرویدی را با یکدیگر تلفیق کرد از سنت رومانتیسم برخاسته است که خود در اروپایی پدید امد که در تازیخ سده های تاریکی استبداد ***** تفتیش عقاید جادو اشباع شده بود در حقیقت تمامی گستره ی تجربه ی متافیزیک. رومانتیسم با نوعی رویکرد عجب انگیز به واقعیت عجین است.در گذشته تصور می شد که هنرمند به عنوان یک رسانه عمل کند و قدرت تخیل وی و قابلیت وی در فراخواندن فرشتگان و دیوان به عنوان یک عطیه ی سحرامیز و جادویی مدنظر بود.اکسپرسیونیسم شمال بازگو کننده ی ترس نژادی که در ناخوداگاه نهفته است و از سوس ظن به ناشناخته ریشه می گیرد.تنها از طریق حواس و عقل است که با واقعیت ارتباط می یابیم.ما فقط ان چیزی را می بینیم که عقل ما اجازه ی دیدن ان را میدهد.زیرا تصور فرایند پیچیده ایست که توسط عقل راهبری می شود و توسط منابع مختلفی که از طریق محدودیت های محیطی اموزشی طبقاتی پدید می اید کنترل و محدود می شود. در لحظه ای که از این محدودیت ها رهایی یابیم ـمانند زمانی که رویا می بینیم ـتمامی قدرت تخیل و تجسم ما امکان بروز می یابد.گویا نقاش بزرگ اسپانیایی گفته است که خواب عقل هیولایی را بیدار می سازد و در بسیاری از طرحها و نقاشیهایش که شامل این رویکرد استوی را با مثابه ی پیش کسوت سورئالیسم نشان می دهد.بوش و بروگل نیز شکل ها و مخلوقات خیالی را از عمق ناخوداگاه درون خود فراخوانده اند به تصویر کشیدند. گذشته از این تصویرات و دادائیسم (که ظهور چنین جنبشی را ممکن ساخت)مهمترین منابع و منشا سورئالیسم را می توان در اثار دکریکو روسو و شاگال یافت.

  3. #3
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2010/04/12
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,254

    New 1

    سورئالیسم در سینما و عکاسی
    دوران شكل گيري سورئاليسم تقريبا با اولين موفقيتهاي سينماي صامت همزمان است. با گسترش سينما در قرن 20 م بسياري از سورئاليست ها ، رسانه اي آرماني يافتند كه مي توانستند با آن دنياهاي ديگر راكاوش كنند.
    اعتقاد سورئاليستها:
    سينما را شيوه ی بيان شورانگيزي مي شمردند؛ وسيله انصراف خاطر يا "شگفتي آفرين" با نيروي تاثير گذاري كه مي توانند فرد را براي لحظاتي از زندگي شخصي خود جدا كنند.
    از اين رو سورئاليستها به صورت غير عادي به سينما مي رفتند: آنها وارد يك سالن سينما مي شدند و بدون توجه به دنباله و پايان فيلم بيرون مي آمدند و به سراغ سالن ديگر مي رفتند ، از فيلمي به فيلم ديگر بي انكه كوچكترين توجهي به سناريو فيلم داشته باشند و تنها به تصويرهايي توجه داشتند كه جدا از زمينه ی روايي‌شان بهانه ای مي شد براي رويا و ساختارهاي خيالی.
    آنها در ساخت فيلم نيز از مونتاژ براي ایجاد فضاي سورئال استفاده مي كردند. چرا که مونتاژ فيلم امكان مي دهد كه زمان و مكان را به كلي زير رو كنند و واقعيت و خيال را در نمايشی محسوس در آميزند. من ری، هانس ریشتر، فرانسیس پیکابیا هنرمندانی بودند که با رویکرد سورئالیستی به تجربه گرایی در فیلم پرداختند. و رنه کلر و بونوئل نیز هر دو کارشان را با همکاری سورئالیستها آغاز کردند.
    لوئیس بونوئل و سالوادور دالی در 1928 با همکاری هم فیلم " سگ آندلسی" را ساختند که یک فیلم سورئالیستی تمام عیار محسوب می شود. مثلا در يكي از سكانس ها:ابري از برابر ماه مي گذرد و در پلان بعد تيغي چشمي را در مي آورد. يا در سكانسي ديگر از اين فیلم: مرد جوان دهان خود را از چهره اش جدا مي كند و کف دستش می گیرد.زن از اين عمل ناراحت مي شود و موهاي زير بغل خود را مي نگرد؛ مويي وجود ندارد، سپس مبهوت مي شود چون موها مانند ريش بر چهره مرد است . یا نمایی از فیلم که خرهای مرده بر روی پیانوها خودنمایی می کنند. و دستی که از آن مورچه بیرون می آید!
    از ديگر فيلمها بونوئل ، اين سينما گر شاعر: عصر طلايي ، فراموش شدگان، سرزمين بي نان، ملك الموت و ...
    بطور كلي مي توان گفت : سورئاليست ها در فن سينما توگرافي ، مجموعه اي از وسائل را پيدا مي كنند كه مخصوصا مي تواند بازگوي روياها و اشتياق و فعاليتهاي ضمير ناخودآگاه باشد. يك فيلم سورئاليستی از طريق ذهن بر عواطف تاثير مي گذارد و فرد را از ضمير آگاه به ضمير ناخودآگاه مي برد. اگر جنبش سورئاليسم به خودي خود عمر كوتاهي داشتف تاثيرش هنوز كاهش نيافته است . اين جنبش به خودي خود يك چيز است. و حساسيتي كه آنرا ايجاد كرد و هنوز ادامه دارد كاملا چيز ديگري است
    "وقتي كودك بودم، مانند يک كودك سخن گفتم . مانند يك كودك فهميدم. مانند يك كودك فكر كردم.
    اما وقتي مرد شدم، چيزهاي كودكانه را كنار گذاشتم. "
    فیلمنامه سگ آندلسی
    چیزی که امروز در دنیای عکاسی شاهد آن هستیم به تصویر کشیده شدن سورئالیسم توسط دوربین عکاسی است. در هم آمیختگی واقعیت و توهم.
    آنچه بیش از هر چیز روش سوررئالیستی را مشخص می کند نوعی آزادی مطلق در شکل و محتوا است که سوررئالیست ها از آن با عنوان : نوشتار و بیان اتوماتیک یا خود کار نام می برند.و یا شاید تقلیدی آگاهانه از تابلوهای نقاشی دالی و دیگر نقاشان سورئالیست. شاید به جرات بتوان گفت سورئالیسم بیشتر حرکتی تجسمی است تا ادبی، نفی واقعیت از خلال دگرگون کردن تصویر و بهم ریختگی عناصر تجسمی.
    و شاید بتوان ادعا کرد که بزرگترین دستاورد سورئالیسم گسترش دیدگاه های فرویدی در تصاویر بود و از این طریق راه بر گرایش های نمادین، ذهن گرایانه و تف
    سیری ازفرا واقعیت گشود.

  4. #4
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2010/04/12
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,254

    New 1

    سالوادوردالی
    سالوادور دالی‌ در ۱۱ می‌۱۹۰۴ در(فیگورس‌) منطقه‌ای‌ از كاتالونیای‌ اسپانیا در مرزفرانسه‌ چشم‌ به‌ جهان‌ گشود.
    او در خانواده‌ای‌ پا به‌ دنیا گذاشت‌ كه‌ از لحاظاقتصادی‌ در طبقه‌ متوسط جامعه‌ بود. اما پدر ومادر همه‌ تلاش‌ خود را در جهت‌ رفاه‌ و آسایش‌فرزندانشان‌ گذاشته‌ بودند. پدر دالی‌(كاسی‌سالوادور) یك‌ وكیل‌ بود و در دفتر وكالت‌كار می‌كرد. مادرش‌ (فلیپا دومنچ‌) خانه‌دار وهمیشه‌ آرزو داشت‌ یك‌ نقاش‌ باشد. از این‌ روگاه‌گاهی‌ روی‌ بوم‌ نقاشی‌ تصاویری‌ را ترسیم‌می‌كرد. سالوادور دالی‌ یك‌ برادر بزرگ‌تر ازخودش‌ هم‌ داشت‌، اما بعد از تولد سالوادور به‌دلیل‌ تب‌ و عفونت‌ گلو و سینه‌ از دنیا رفت‌. آنا ماریاخواهر سالوادور سه‌ سال‌ بعد از او به‌ دنیا آمد وجمع‌ خانواده‌ را صمیمی‌تر كرد. فلیپا مادرسالوادور فرزندانش‌ را به‌ سوی‌ نقاشی‌ سوق‌می‌داد و برای‌ آنها از همان‌ دوران‌ كودكی‌ قلم‌ موو آب‌رنگ‌ تهیه‌ كرده‌ بود. اما آنا ماریا علاقه‌ای‌ به‌نقاشی‌ از خود نشان‌ نمی‌داد در عوض‌ سالوادورعاشق‌ و دلباخته‌ نقاشی‌ شد و او از همان‌ دوران‌ برروی‌ بوم‌ و كاغذ نقاشی‌ می‌كرد.
    در سال‌ ۱۹۱۶ وقتی‌ ۱۲ ساله‌ بود به‌ اصرار وتلاش‌ مادرش‌ به‌ مدرسه‌ هنرهای‌ زیبای‌(كاتالونیا) فرستاده‌ شد تا به‌ طور آكادمیك‌ به‌آموزش‌ نقاشی‌ بپردازد.
    ۱۴ ساله‌ بود كه‌ نخستین‌ نمایشگاه‌ نقاشی‌ خودرا برپا كرد. در آن‌ هنگام‌ اگر چه‌ آثارش‌ به‌ عنوان‌یك‌ نوجوان‌ جدی‌ گرفته‌ نشد، اما درباره‌اش‌گفتگوها و نقدهایی‌ انجام‌ گرفت‌.
    نقاشی‌ هایش‌ با مداد و سیاه‌ قلم‌ بود كه‌ توسطپدر و مادرش‌ جمع‌آوری‌ شد و در نمایشگاه‌ درمعرض‌ دید عموم‌ قرار داده‌ شد. پدر و مادرسالوادور به‌ داشتن‌ چنین‌ پسر هنرمندی‌ افتخارمی‌كردند و از مشوقین‌ او محسوب‌ می‌شدند.
    سالوادور در حالی‌ كه‌ ۱۶ سال‌ داشت‌ مادرش‌به‌ بیماری‌ سرطان‌ مبتلا شد و بعد از مدت‌ كوتاهی‌از دنیا رفت‌ و سالوادور را در دنیایی‌ از غم‌ تنهاگذاشت‌. بعد از مرگ‌ مادر، پدر سالوادور با خاله‌سالوادور ازدواج‌ كرد. سالوادور از این‌ ازدواج‌ناراضی‌ و متنفر بود. او تحمل‌ جای‌ خالی‌ مادر رانداشت‌ و برای‌ این‌ كه‌ از محیط خانه‌ دور باشد درسال‌ ۱۹۲۲ به‌ سوی‌ (مادرید) حركت‌ كرد. درآنجا به‌ مدرسه‌ عالی‌ نقاشی‌ (سن‌ فرناندو) رفت‌ ودر آنجا با نقاشان‌ معروفی‌ همچون‌ (لوئیس‌بونوئل‌) و (فوریكو گارسیا لوركا) آشناشد.
    دالی‌ از همان‌ زمان‌ علاقه‌ به‌ كشیدن‌ تصاویری‌عجیب‌ و باور نكردنی‌ داشت‌. برای‌ مثال‌ مردان‌ رابا موهای‌ بلند و سبیل‌ قیطانی‌ و كت‌ آستین‌ بلند وشلوار كوتاه‌ می‌كشید كه‌ به‌ مدل‌های‌ قرون‌ گذشته‌باز می‌گشت‌.
    دالی‌ خیلی‌ زود به‌ كوبیسم‌ روی‌ آورد اماهمزمان‌ می‌كوشید با كار و تكنیك‌ استادان‌ بزرگ‌نیز آشنا شود. البته‌ در آن‌ زمان‌ در مادریدهنرمندانی‌ كه‌ رو به‌ سبك‌ كوبیسم‌ بیاورند، بسیار كم‌و انگشت‌شمار بود. از این‌رو دالی‌ نمی‌توانست‌ بااطلاعات‌ و آگاهی‌ كافی‌ در این‌ سبك‌ حركت‌ كند.
    فدریكو گارسیا لوركا كه‌ یكی‌ از نقاشان‌ و شعرای‌معروف‌ اسپانیا به‌ حساب‌ می‌آمد، تجارب‌ خود رادر اختیار دالی‌ می‌گذاشت‌. آنان‌ با یكدیگردوستان‌ نزدیك‌ و صمیمی‌ بودند.
    دالی‌ در حال‌ به‌ پایان‌ رساندن‌ دوران‌تحصیلی‌اش‌ بود. كه‌ بی‌حوصله‌ شده‌ بود. كم‌كاری‌می‌كرد و نمرات‌ خوبی‌ نمی‌آورد تا این‌ كه‌ درسال‌ ۱۹۲۶ درست‌ قبل‌ از آغاز امتحانات‌ پایان‌ترم‌ از مدرسه‌ اخراج‌ شد. گویی‌ دالی‌ احساس‌آزادی‌ می‌كرد. او می‌خواست‌ خودش‌ به‌ دنبال‌سبكی‌ نو و ایده‌ای‌ جدید برود و تحت‌ حصارآموزشگاه‌ نباشد، لذا از این‌ كه‌ اخراج‌ شده‌ بودخوشحال‌ شد و فصلی‌ نو را در زندگی‌ خود بازكرد.
    ● خلق‌ سورئالیسم‌
    دالی‌ و چند تن‌ از دوستانش‌ در ۱۶ ژوئن‌۱۹۳۴ راهی‌ پاریس‌ شدند. او در پاریس‌ با سبك‌سورئالیسم‌ آشنا شد و
    نقاشی‌هایش‌ را بر این‌ اساس‌به‌ تصویر كشید. دالی‌ در پاریس‌ با نقاشی‌های‌(پابلوپیكاسو) و (میرو) خو گرفت‌. در واقع‌ دالی‌تصمیم‌ گرفته‌ بود كوبیسم‌ را رها كند. او تحت‌ تاثیر(میرو) و (شیریكو) به‌ سورئالیسم‌ روی‌ آورد اواحساس‌ می‌كرد اگر در پاریس‌ زندگی‌ كند بهترمی‌تواند با هنرمندان‌ سورئالیسم‌ باشد و از تجارب‌آنان‌ استفاده‌ كند. او چندین‌ تابلو با سبك‌سورئالیسم‌ كشید و در بارسلون‌ نمایشگاهی‌ ترتیب‌داد. هنگامی‌ كه‌ پابلو پیكاسو یكی‌ از تابلوهای‌دالی‌ را در بارسلون‌ دید شگفتی‌اش‌ را پنهان‌نكرد. در آن‌ دوران‌ آندره‌ برتون‌ شاعر فرانسویی‌پیشوای‌ جنبش‌ سورئالیستی‌ بود. دالی‌ شاگرد ودوست‌ برتون‌ شد و زیر نظر او به‌ این‌ سبك‌ ادامه‌داد.
    در سال‌ ۱۹۲۹ با همكاری‌ با (نوئل‌) درفیلمی‌ كوتاه‌ شركت‌ كرد. در همان‌ سال‌ اتفاق‌عجیبی‌ برای‌ دالی‌ افتاد. او با (پائول‌ الوا) شاعرآن‌ دوران‌ و همسر وی‌ گالا آشنا شد. الوا علاقه‌زیادی‌ به‌ نقاشی‌های‌ دالی‌ پیدا كرده‌ بود از طرف‌دیگر دالی‌ نیز علاقه‌ دو چندان‌ به‌ گالا همسر الواداشت‌. گالا نیز همین‌ طور.
    او از همسرش‌ جدا شدو زندگی‌ با دالی‌ را برگزید. آنان‌ تا سال‌ ۱۹۳۴ بایكدیگر نامزد بودند و بالاخره‌ در همان‌ سال‌ دریك‌ كلیسای‌ كوچك‌ پیمان‌ ازدواج‌ خود را جشن‌گرفتند. آنان‌ در سال‌ ۱۹۵۸ بار دیگر در كلیسای‌مربوط به‌ كاتولیك‌ها زندگی‌ مشترك‌ خود را به‌ثبت‌ رساندند. همان‌ طور كه‌ قبلا گفته‌ شد بسیاری‌از تابلوی‌های‌ دالی‌ برگرفته‌ از خاطرات‌ وی‌می‌باشد. برای‌ مثال‌ تابلوهای‌ بزرگ‌ (ایستگاه‌ راه‌آهن‌ پر پینان‌) در سال‌ ۱۹۶۸ با الهام‌ از تخیلات‌و زندگی‌نامه‌ اوست‌. موضوع‌ اصلی‌ تابلو عشق‌افزون‌ او به‌ گالا می‌باشد. به‌ گفته‌ خود دالی‌ دراین‌ ایستگاه‌ بود كه‌ او برای‌ اولین‌ بار گالا را به‌همراه‌ همسر شاعرش‌ پائول‌ الوا مشاهده‌ كرد وعاشق‌ او شد. لذا برای‌ ماندگاری‌ خاطره‌اش‌تصمیم‌ به‌ ترسیم‌ این‌ تابلوی‌ معروف‌ گرفت‌.
    جنگ‌جهانی‌ اول‌ آغاز شده‌ بود و اروپا را فراگرفته‌ بود.دالی‌ و گالا در سال‌ ۱۹۴۰ به‌ سوی‌ آمریكاحركت‌ كردند و ۸ سال‌ در آن‌ جا اقامت‌ گزیدند.دالی‌ در سال‌ ۱۹۴۲ كتابی‌ به‌ عنوان‌ (رازهای‌زندگی‌ سالوا دور دالی‌) را به‌ رشته‌ تحریردرآورد. دالی‌ گویی‌ به‌ كاتالونیا متعلق‌ بود. لذاتصمیم‌ گرفت‌، آمریكا را به‌ قصد كاتالونیا ترك‌گوید. او در سال‌ ۱۹۵۹ با آندره‌ برتون‌نمایشگاهی‌ از تابلوهای‌ سورئالیسم‌ ترتیب‌ داد ودر آن‌ نمایشگاه‌ به‌ همراه‌ (جان‌ میرو)، (انریك‌تابارا) و (آگینیو گرانل‌) چهلمین‌ سالگرد تولدسبك‌ سورئالیسم‌ را جشن‌ گرفتند. در سال‌ ۱۹۶۰سالوادور دالی‌ در خانه‌اش‌ موزه‌ای‌ از تابلوهای‌خود را برپا كرد.
    نام‌ این‌ موزه‌ را گاذلا و دالی‌گذاشت‌. به‌ عقیده‌ خودش‌، وجود گالا به‌ او انرژی‌می‌داد. در سال‌ ۱۹۸۲ او به‌ دربار پادشاه‌(ژان‌كارلوس‌) فرانسه‌ راه‌ یافت‌ و برای‌ وی‌چندین‌ تابلو كشید. گالا در ۱۰ ژوئن‌ ۱۹۸۲ ازدنیا رفت‌ و دالی‌ را تنها گذاشت‌. دالی‌ احساس‌می‌كرد بعد از مادرش‌، گالا ایزد بانوی‌ زندگی‌ وی‌می‌باشد. بعد از مرگ‌ گالا، دالی‌ رو به‌ او با تخت‌ وعكس‌ گالا حرف‌ می‌زد. او نمی‌توانست‌ چنین‌وضعی‌ را تحمل‌ كند. ساوا دودالی‌ در ۲۳ ژانویه‌۱۹۸۹ در سن‌ ۸۴ سالگی‌ با دنیا وداع‌ گفت‌ او رادر همان‌ منطقه‌ زندگی‌اش‌ دفن‌ كردند.
    ● نكته‌های‌ جالب‌ از دالی‌
    ▪ دالی‌ مدل‌ سیبلش‌ را از مردمان‌ دوران‌قرن‌ ۱۷ اسپانیا وام‌ گرفته‌ بود.
    ▪ یك‌ ستاره‌ دنباله‌ دار به‌ نام‌ ۲۹۱۹ دالی‌ بعد ازمرگ‌ وی‌ نام‌ گذاری‌ شد.
    ▪ سالوادور دالی‌ قد بلندی‌ داشت‌. قد او۱/۷۸بود.
    ▪ بعد از مرگ‌ دالی‌، (پیتر مورفی‌) و (مایك‌كارن‌) برای‌ وی‌ كنسرتی‌ ترتیب‌ دادند.


کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •