نمایش نتایج: از شماره 1 تا 7 , از مجموع 7

موضوع: مقالات گــرافیک

  1. #1
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2010/04/12
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,254

    New 1 مقالات گــرافیک

    مشخصات فنی و ساختار 3d Max 8
    نرم افزار 3D MAX8 از محصولات شرکت Autodesk یکی از برنامه های پیشرفته و انعطاف پذیر است که به مدد ابزارهای کارا در بسیاری از صنایع شامل بازی های رایانه ای ، طراحی و جلوه های ویژه استفاده می شود .

    مشخصات اصلی

    1- پویا نمایی ( انیمیشن )
    در آمیزی (میکس) تدوین و متحرک سازی از هر نگارش دیگری از 3D MAX امکانپذیر شده است . برای نمایش حرکات شخصیت مورد نظر می توان از حرکات استاندارد تعریف شده استفاده کرد. همچنین می توان از فرمت XML برای نوشتن حرکات جدید استفاده کرد . ایجاد تصاویر شفاف و با کیفیت در نتیجه استفاده از ابزار شبیه سازی مو، لباس، سایر قسمت های فیزیکی و حرکات تمامی قسمت ها ممکن است .
    2- مدل سازی
    با استفاده از این نرم افزار بسیاری از ابزارهای گرافیکی چند ضلعی برای ایجاد اشکال با دقت بالا یا پایین به کار گرفته می شود، وجود ابزارهای گرافیکی پیشرفته باعث شده است تا بتوان فرایند اضافه کردن جزئیات به اجسام را سرعت بخشید. کمک گرفتن از ابزارهای سریع و منحصر به فرد این نرم افزار باعث می شود تا بتوان انواع مدل ها از ساده تا پیچیده را به دست آورد .
    - ابزارهای نگاشت ماوراء بنفش
    با استفاده از این ابزار می توان موقعیت ماوراء بنفش (UV ) را در اجسام کنترل کرد. از این ابزار برای طرح دادن به جسم مورد نظر استفاده می شود . ناهمواری های موجود در اجسام را می توان به کمک ابزارهای ماوراء بفش بر طرف کرد ، بدین ترتیب، به میزان زیادی در وقت و هزینه صرفه جویی می شود و تمامی قسمت ها در جای خود قرار می گیرند چنان چه به هر گونه اصلاحات بعدی نیاز باشد، این کار به راحتی امکان پذیر خواهد بود .
    4- با پوست پوشاندن
    با استفاده از این ابزار می توان اشکال چند ضلعی ساده با کیفیت بالا تا جلوه های ویژه پر تراکم را با پوست پوشاند، در حال حاضر برای اصلاح رئوس هر نوع پوششی بدون نیاز به کوچک کردن یا کشیدن، از تجهیزات موجود بهره گرفته می شود .
    5- اجسام (ماتریال ها)
    می توان با استفاده از نگاشت های جا به جایی اجسام مشبکی با وضوح بالا و کلیه جزئیات را طراحی کرد. همچنین می توان از نگاشت های معمولی برای ساخت مدل با وضوح کم استفاده کرد . بدین ترتیب، می توان انواع بازیها را بدون نیاز به چند ضلعی های پیچیده طراحی کرد .با استفاده از ویراشگر منحصر به فرد اجسام این نرم افزار می توان مدل ها را انواع بافت ها ، اندازه های واقعی و پیچیدگی زیاد به دست آورد .
    6- زبان MAXScript
    با استفاده از MAXScript می توان در کم ترین زمان اِشکال های برنامه را ردیابی کرد. همچنین می توان ابزارهای عملیاتی را برای کنترل در واسط کاربری (UI ) به کار گرفت . از این زبان برنامه نویسی شی گرا برای بهینه کردن کار در محیط سه بعدی استفاده می شود.
    7- پردازش کردن
    تمام انتخاب های لازم برای پردازش (رندر) کردن اجسام ( مانند mental ray renderer ) تجهیزات کنترلی و سیستم مدیریت Autodesk Backburner در این نرم افزار موجود است .
    8- نور پردازی
    از انواع مدل های نوردهی برای استفاده در بازی های رایانه ای و انطباق با انواع رنگ ها ، طرح ها و حرکات استفاده می شود . امکانات زیادی برای بالا بردن کیفیت نوردهی در صحنه و جود دارد .
    9- تجسم بخشیدن
    به داده ها می توان از برنامه های دیگر شرکت Autodesk تجسم بخشید، به صورت مدلسازی ، پردازش و محیط پویانمایی غنی.
    10- بسته بهبود نرم افزار ( SDK )
    با استفاده از این بسته می توان ابزارهای مختلفی را در زبان برنامه نویسی دلخواه کاربر به وجود آورد. همچنین شامل یک واسط سطح بالا به نام iGame نیز می شود که برای صادر نمودن ( export کردن ) آسان به کار گرفته می شود .


  2. #2
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2010/04/12
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,254

    New 1

    - بارگذاری و ذخیره پویانمایی با استفاده از انواع اطلاعات بر پایه XML امکان پذیر است، در نتیجه می توان ذخیره، بارگذاری، نگاشت و پویا نمایی را بین شخصیت ها انجام داد . پویانمایی در میان شخصیت های مختلف با اندازه های متفاوت و طراحی های مختلف مقدور است . این امکان نیز وجود دارد که پویانمایی را به بخش های مختلف از یک جسم که مجدداً مورد استفاده قرار می گیرند، منتقل کرد .
    - تمامی محدودیت های در آمیزی، تدوین،اصلاح، ف*ی*ل*ت*ر و زمان دهی در متحرک سازی 3d Max از بین رفته است .
    - کنترل کننده ها این امکان را فراهم می آورند که به راحتی بتوان محدودیت های موجود در داخل یا خارج لایه را درک کرد،این محدودیت ها عمدتاً برای اعمال کنترل بیشتر و تحرک ساده تر در نظر گرفته شده است .
    - با استفاده از گزینه Track-view می توان انتخاب،مشاهده، اصلاح یا کار بر روی منحنی ها را با سهولت بیشتری انجام داد.
    6- پویانمایی حیوانات
    - از دَوَران (( اولر )) و مکان یابی (( بزیه )) برای ویرایش این نوع متحرک سازی استفاده می شود .
    - در شخصیت های با گردن بلند یا غیر متعارف با جزئیات زیاد، می توان از ترکیب ها و کنترل کننده های جدید بهره گرفت .
    - امکان اتصال استخوان ها به یکدیگر با سه درجه آزادی فراهم شده است .
    - می توان تغییرات در قسمت لگن را که نوعی اتصال توپی به شمار می رود، حذف کرد و کیفیت حرکت این قسمت از اسکلت را بهبود بخشید.
    - پشتیبانی از حرکات انگشتان و قوزک پا افزایش داشته است، بدین ترتیب حرکات جزئی مانند خمش انگشتان بهتر شکل می گیرند .
    7 – پردازش کردن
    - برنامه Mental Ray توانسته پردازش ( رندر ) کردن را در 3d Max بسیار قدرتمند سازد. با استفاده از آن، روشن و تاریک کردن سایه ها، همچنین مدل نوردهی منحصر به فرد که دقت ثابتی را در میان حالت های مختلف فراهم می آورد، به آسانی انجام می پذیرد .
    - (( پردازش گروهی )) از ابزارهای است که در زوایای مختلف به کار گرفته می شود و به وسیله آن تنظیمات پردازش و لایه ها در تمامی زوایا به راحتی انجام می پذیرد .
    8- مدیریت و همکاری
    تسهیم، کنترل و مدیریت تمامی اقدامات در حین کار به وسیله ابزار Asset Tracker در نرم افزار Cleaner XL , Toxik از محصولات Autodesk ارتقاء دارد . 3d Max همچنین امکان مکانی یابی مسیر، شماره فایل ها ، دقت و نام دوربین که در محیط کاری Toxik به کار گرفته شده را فراهم آورده است .
    - امکان شناسایی و ذخیره مسیر فایل ها فراهم آمده است، مسیر فایل ها به همراه صحنه آن فایل ذخیره می شود و می توان این صحنه را تسهیم کرد و به راحتی مدیریت آن در میان تمامی اعضاء را انجام داد.

  3. #3
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2010/04/12
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,254

    New 1

    - نوردهی منعطف تر و پویاتر، کار کردن را لذت بخش کرده است. بدین منظور از ابزار فرمت فایلی OPEN EXR استفاده شده است .
    9- مو و خز
    - ابزار حالت دهی و شانه زدن در طرح های پیچیده در نظر گرفته شده است. همچنین ابزارهای برای تجعد و فر کردن .
    - ابزار پویایی مو از موتور دینامیک نرم افزار Shave استفاده می کند و نیروهای دیگر که مستقیما از لایه یا حرکت هر اصلاح کننده دیگری، حرکت خود را تامین می کنند، در 3d Max تعبیه شده اند.
    - Mental rey توانسته است تا پردازش کردن سریع و مستقیم را از طریق حافظه و با استفاده از شکل اولیه مو تامین می کند.
    - می توان از شکل و هندسه مو در خلق جنگل، انواع گل ها یا هر چشم انداز دیگری بهره گرفت.
    10 – لباس
    - می توان انواع طرح های لباس از نظر جنس پارچه و مدل لباس که مشابه طرح های واقعی است، بهره گرفت .
    - می توان مواد استفاده شده در لباس اعم از ابریشم، پنبه یا پشم را از فایل انواع لباس انتخاب کرد و طرح را مشابه لباس در دنیای واقعی به دست آورد.
    - می توان لباس های خوش دوخت را با آن نرم افزار طراحی کرد و صرفا بدین گونه نیست که تنها خلق لباس هاس گشاد توسط آن انجام شود، حتی می توان منافذ و خط تا را در طرح نشان داد .
    - می توان مدل لباس را برای شخصیت های دیگر نیز به کار برد و با تعویض نوع پارچه مدل لباس تغییر نمی یابد .پس می توان یک مدل لباس را برای شخصیت های مختلف استفاده کرد.
    11 – طراحی جلوه های تصویری
    - می توان از انواع مجموعه رنگ ها برای بالا بردن کیفیت نوردهی در صحنه استفاده کرد.
    - استفاده از اندازه های واقعی این امکان را فراهم می آورد تا از لحاظ فیزیکی و مقیاس، مکان ها در صحنه بهتر طراحی شوند.
    - می توان مشخصات و اطلاعات مربوط به اشیاء، لایه، اجسام، دوربین و نور را به عنوان اطلاعات مربوط به صحنه، ذخیره و د آینده مجددا از آن استفاده کرد.
    - می توان اشکال را از نرم افزار Revit (محصول) Autodesk وارد کرد تا اشیاء با کیفیت بالاتری در 3d Max و از طریق فرمت DWG نمایش داده می شوند.
    - می توان به فرمت فایلهای نرم افزار Inventor ( محصول) Autodesk مستقیما از ابزارهای import کردن دسترسی پیدا کرد .
    - می توان اشیاء خلق شده را با استفاده از ابزارهای export در Autodesk DWF Viewer و Composer نیز مشاهده کرد.
    12 – بسته بهبود نرم افزار ( SDK )
    - می توان از محیط بهبود استفاده کرد و به کمک آن برای برنامه نویسان محیط کاری بهتر، چشم انداز و با کیفیت تر و موتورهای بی درنگ دقیق تری را فراهم آورد .
    - بهبود دهنده iGame دسترسی به لایه DirectX را آسان تر می کند و این امکان را فراهم می آورد که کنترل کاملی بر ان چه در ویوپورت های 3d Max نشان داده می شود، انجام شود .
    - ساختار خوب این نرم افزار باعث می شود که به راحتی با اجزای سایر سیستم ها بتواند خود را هماهنگ کند .

  4. #4
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2010/04/12
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,254

    New 1

    نیازمندی های سیستم


    1- سخت افزار
    - پردازنده اینتل ( از خانواده پنتیوم 3 ) با پردازنده AMD ( پانصد مگا هرتزی )
    - حافظه اصلی ( RAM ) 512 مگابایت ( یک گیگا بایت پیشنهاد می شود ) .
    - فضای swap به میزان پانصد مگابایت ( دو گیگابایت پیشنهاد می شود ) .
    - کارت گرافیک که بتواند 16 * 7681 * 1024 بیت رنگ را با حافظه 64 مگابایتی پشتیبانی کند .
    - سخت افزارهای OpenGL و Direct3D با مشخصات ذیل : شکل های گرافیک سه بعدی که بتواند 32 * 1024 * 1280 بیت رنگ را با حافظه 256 مگابایتی پشتیبانی کند .
    - سیستم عامل ویندوز که تمامی ادوات اشاره گری را پشتیبانی کند .
    - گرداننده دی وی دی
    - تجهیزات ذیل دلخواه هستند :
    کارت صدا و بلند گو، کابل کشی برای اتصال به شبکه، سخت افزار گرافیک سه بعدی، تجهیزات اتصال به ویدئو ، اهرم بازی ( جوی استیک ) ، تجهیزات MIDI ، ماوس سه دگمه.
    2- نرم افزار
    - سیستم عامل ویندوز XP ( به همراه سرویس پک 2 ) یا مدل خانگی یا ویندوز 2000 .
    - مرورگر اینترنت اکسپلورر نگارش 6 .
    نرم افزار های DirectX ( ضروری ) و OpenGL ( اختیاری )

  5. #5
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2010/04/12
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,254

    New 1 نشانه شناسى

    نشانه شناسى علمى است که کمتر از یک سده پا به عرصه وجود نهاده است هرچند باید آن را وامدار پیشینه و پشتوانه اى دانست که بنا به اعتقاد تزوتان تودوروف بیش از ۲هزار سال «پیش از تاریخ» و دههاهزار سال «تاریخ» را دربرمى گیرد.از این رو یونانیان قدیم را مى توان نخستین رهروان نشانه شناسى دانست.از آن جمله افلاطون

    (۳۴۸-۴۲۸ ق.م) در کتاب کراتیلوس منشأ زبان را مورد تأمل قرار مى دهد و ارسطو(۳۲۲-۳۸۴ ق.م) در کتاب بوطیقا به تأمل در باب تفسیر اسم مى پردازد.در دوره باستان نیز فلوطین (۲۰۴-۲۷۰ ق.م) با نگارش کتاب درباب زیبایى شاخص نمادگرایى در هنر محسوب شد؛ او معتقد بود هر اثر هنرى باید یک «ایده» را ارائه دهد.به عنوان مثال «یک معمار» ایده اى را که در ذهن دارد به خانه اى که بیرون از ذهن دارد تبدیل مى کند.به نظر او، اثر هنرى نشانه اى است که به دنیاى ایده ها اشاره دارد.

    در سده هاى میانه نیز نمادگرایى تمثیلى مورد توجه قرار گرفت.مردم در این عصر، علاقه مند بودند تا از موضوعات کتاب مقدس، کلیساها را بنا نهند، از آن جمله مى توان به «بام بهشت»، «اورشلیم بهشتى» یا «معبد سلیمان» اشاره کرد.به عنوان مثال، ستونهاى یک کلیسا، نمادى براى پیامبران یا قدیسان بود (پنتى روتیو۱۳۸۰،؛ صص۱۲۱-۱۲۰).
    البته در این میان، نقش سنت آگوستین(۴۳۰-۳۵۴) و آموزه هاى او را نباید از خاطر برد.وى برخلاف مفسران کلاسیک، نشانه را موضوع خاص بررسى فلسفى قلمداد کرد و با توضیح این نکته که چگونه کلمات در ارتباطى متقابل با «کلمات ذهنى» قرار مى گیرند، حوزه مطالعات نشانه شناختى را محدود کرد (پل و لیزایانس کابلى۱۳۸۰،؛ صص۹- ۸).
    در دوره رنسانس نیز نمادگرایى در جهت انطباق با بناى کلیسا رشد کرد.عده اى بر این عقیده بودند که تناسبات و فرمهاى پیکره انسان مى تواند الگوى مناسبى براى کلیساها باشد، چرا که بنا به روایت کتاب مقدس، انسان به تصویر خدا خلق شده است. اما مطالعه آگاهانه نماد گرایى در هنر به سال ۱۹۰۹ باز مى گردد.سالى که نسخه انگلیسى کتاب درباب زیبایى اثر بندتو کروچه (۱۸۶۶-۱۹۵۲) منتشر شد.به عقیده وى، هنر زبان است و زیبایى شناسى، زبان شناسى هنر است. به این اعتبار، چیزى که هنر با زبانش آن را بیان مى کند فراتر از همه دریافتهاى غریزى بیان است (پنتى روتیو، ۱۳۸۰؛ صص۱۲۵).
    مطالعه هنر به مثابه زبان، بعدها به واسطه افکار سوسور امکان پذیر شد.در واقع باید سالهاى ۱۸۵۱-۱۹۱۳ را سر آغازى براى علم نشانه شناسى دانست، چرا که فردینان دوسوسور که دوره زبان شناسى عمومى را در خلال این سالها در ژنو تدریس مى کرد، به نگرش تازه اى در باب زبان و نشانه شناسى دست یافت.
    دامنه مطالعاتى حوزه نشانه شناسى و جایگاه آن در میان علوم
    حدود یکصد سال پیش در سال ،۱۹۱۰ فردینان دوسوسور در دوره زبان شناسى عمومى شکل گیرى علمى را پیش بینى مى کند و آن را semiologie یا «علم نشانه شناسى» مى نامد.و این علم را اینچنین توصیف مى کند :
    « زبان دستگاهى است از نشانه ها که بیانگر افکارند و از این رو با خط، الفباى کر و لال ها، آیینهاى نمادین، شیوه هاى اداى ادب و احترام، علائم نظامى و ...قابل قیاس است.هر چند فقط زبان مهمترین این دستگاه ها است.به این ترتیب مى توان دانشى را در نظر گرفت که به بررسى نقش نشانه ها در زندگى جامعه مى پردازد؛ این دانش بخشى از روان شناسى اجتماعى و در نتیجه بخشى از روان شناسى عمومى خواهد بود که ما آن را «نشانه شناسى» semiologie)) مى نامیم (از واژه یونانى semeion «نشانه»).نشانه شناسى براى ما مشخص مى سازد که نشانه ها از چه تشکیل شده اند و چه قوانینى بر آنها حاکم است.از آنجا که این دانش هنوز به وجود نیامده، نمى توان گفت که چه خواهد بود، ولى چون حق وجود دارد، جایگاهش از پیش تعیین شده است.زبان شناسى تنها بخشى از این دانش عمومى است.قوانینى را که نشانه شناسى کشف خواهد کرد مى توان در زبان شناسى به کار برد و به این ترتیب زبان شناسى در مجموعه رویدادهاى بشرى، به قلمرو کاملاً مشخصى تعلق خواهد داشت( فردینان دوسوسور۱۳۷۸،؛ صص۲۳- ۲۴).

  6. #6
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2010/04/12
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,254

    New 1

    از تعریف فوق مى توان چند نکته مهم و قابل تأمل در خصوص تعیین حدود و چارچوب حوزه نشانه شناسى وجایگاه آن در میان علوم بیرون کشید و به نقش و جایگاه زبان در این علم دست یافت ؛
    ۱- سوسور نشانه شناسى را بخشى از روان شناسى اجتماعى مى داند و مى نویسد: «روان شناسان ساخت و کار نشانه را نزد فرد بررسى مى کنند.»اما در ادامه به دیدگاه آنان اینچنین خرده مى گیرد که؛ «ولى آنان از محدوده اجراى فردى پافراتر نمى گذارند، و به خود نشانه، که ماهیتى اجتماعى دارد، نمى پردازند.» (فردینان دوسوسور۱۳۷۸،؛ ص ۳۳)
    ۲- سوسور نشانه شناسى را به مثابه دانشى پیش بینى مى کند که به بررسى نقش نشانه ها در جامعه مى پردازد.لازم به ذکر است که، سوسور نشانه شناسى را علم بررسى نظامهاى نشانه اى مى داند، نه بررسى نشانه هاى منفرد.و نظامهاى نشانه اى پدیده اى اجتماعى اند.«نشانه بیرون از نظام نشانه اى بى معنى است و تلقى کارکردى بیرون از زندگى اجتماعى براى نظام نشانه اى به همان اندازه بى ربط است.»(فرزان سجودى ۱۳۸۲،؛ ص۲۵)
    ۳- زبان نظامى نشانه اى است و از این لحاظ با دیگر نظامهاى نشانه اى قابل قیاس است.«سوسور زبان را مهمترین نظام نشانه اى مى داند و آن را «الگوى جامع» نشانه شناسى توصیف مى کند.الگویى که زمینه مطالعه سایر نظامهاى نشانه اى محسوب مى شود.» (جاناتان کالر۱۳۷۹،؛ ص۱۰۷).او بر این نکته تأکید مى کند که «مسأله زبان براى من فراتر از تمامى مسائل نشانه شناختى است ...اگر کسى به دنبال ماهیت حقیقى نظام زبان است، باید در قدم اول به مطالعه وجوه مشترک این نظام و دیگر نظامهاى از این دست بپردازد.»(فردینان دوسوسور۱۳۷۸،؛ ص ۱۷)
    اما این راهنمایى سوسور را زبان شناسان نادیده گرفتند ودر حالى که دیگر مفاهیم سوسورى را سرلوحه مطالعات نشانه شناختى خود قرار داده بودند ولى از مفهوم نشانه و زبان به مثابه نظامى از نشانه ها غافل شدند.هر چند در این باره بسیار سخن گفتند اما کاربرد قطعى آن را در تحلیل زبان جایز ندانستند و بر همین اساس است که جاناتان کالر در کتاب فردینان دوسوسور مى نویسد: «پدر زبان شناسى جدید [فردینان دوسوسور] ممکن است از رفتار فرزندان خود ناراضى و مأیوس باشد.»(۱۳۷۹؛ ص ۲۵) هر چند از اواسط قرن بیستم به مرور نظریه پردازان و متفکران رشته هاى مختلف علوم انسانى به دیدگاه سوسور توجه جدى نشان دادند؛ و گرایش فکرى اى که امروزه «ساختگرایى» نامیده مى شود نتیجه به کارگیرى منش فکرى زبان شناسى سوسورى (زبان شناسى ساختگرا) است که در حوزه هاى مختلف علوم انسانى و اجتماعى همچون جامعه شناسى، مردم شناسى، روان شناسى، ادبیات و...راه یافته است.«آن هنگام که آنان زبان شناسى را الگوى کار خود قرار دادند، به این نتیجه رسیدند که در واقع به بررسى نشانه شناختى اى پرداخته اند که سالها پیش سوسور آن را مطرح کرده و اصولش را پیش پایشان گذاشته بود.»(جاناتان کالر۱۳۷۹،؛ ص۱۰۹)
    کالر به نقل از کلود لوى استروس، مردم شناس برجسته فرانسوى، مى نویسد: «مردم شناسى همچون زبان شناسى شاخه اى از دانش کلى ترى به نام نشانه شناسى است.همان طور که زبان شناسى به بررسى نظامى بنیادى مى پردازد که درکى صرفاً ناخودآگاه وجود دارد، در مردم شناسى نیز مى توان وجود نظام زیربنایى اى از روابط را مفروض دانست و سعى در کشف این نکته داشت که آیا معنى عناصر یا اشیا ناشى از تباینشان با عناصر و اشیا در نظامى از روابط نیست که اعضاى یک فرهنگ به طور ناخودآگاه از آن باخبرند؟» (۱۳۷۹؛ ص۱۱۰)
    در واقع مردم شناسان و جامعه شناسان نیز همچون زبان شناسان به دنبال کشف قواعد حاکم بر آن نظام ضمنى و نهفته اى هستند که ایجاد ارتباط و درک رفتار را میان مردم یک جامعه ممکن مى سازد (فرزان سجودى۱۳۸۲،؛ ص۴۹).
    کالر در این باره مى افزاید؛ «واقعیاتى که آنان سعى در تبیین آنها دارند، واقعیاتى درباره دانش ضمنى است، دانشى که تعیین مى کند کدام رفتار مؤدبانه است و کدام غیر مؤدبانه، کدام لباس براى موقعیتى مناسب است و براى موقعیتى دیگر نامناسب.آنجا که دانش یا مهارتى وجود داشته باشد، نظامى نیز وجود دارد که باید توضیح داده شود.این همان اصل اساسى است که استنباط حاصل از زبان شناسى را به رشته هاى دیگر رهنمون مى شود.اگر معانى که اعضاى یک فرهنگ به پدیده ها نسبت مى دهند صرفاً تصادفى نباشند، پس باید نظام نشانه شناختى اى از افتراق ها، مقولات و قواعد ترکیب وجود داشته باشد که مى توان به توصیف آن امید داشت.»(جاناتان کالر۱۳۷۹،؛ ص۱۱۲)
    به این اعتبار، «براى درک جایگاهى که سوسور براى علم نشانه شناسى قائل بود، مى بایست مطالعه زبان به شیوه رایج کنار گذاشته مى شد، تا مطالعه دیگر پدیده هاى اجتماعى و فرهنگى به مثابه «زبان ها»، یعنى همان نظامهاى نشانه اى، در کانون بررسى قرار گیرد.»( جاناتان کالر۱۳۷۹،؛ ص ۱۰۳)
    اما پیرس، نشانه شناسى را چگونه دانشى توصیف مى کند؟ «حدود صد سال پیش پیرس اصطلاح semiosis را به کار گرفت و آن را پژوهش نسبت میان نشانه، مورد تأویلى و موضوع دانست.تقریباً در آخرین سال زندگى اش (۱۹۱۴) بود که از اصطلاح semiotics یا نشانه شناسى استفاده کرد.پیش از او، این واژه یونانى را جان لاک به سال ۱۹۶۰ در پایان مهمترین کار فلسفى خود یعنى رساله اى در پژوهش نیروى فهم آدمى به کار برده بود.نشانه شناسى آن سان که پیرس در نوشته هاى پراکنده و نامه هایش به کار برد، دانش بررسى تمام پدیده هاى فرهنگى است که به نظامهاى نشانه شناختى تعلق داشته باشند و به گفته اکو اثبات این نکته است که «فرهنگ در بنیان خود ارتباط است».پیرس و چارلز ویلیام موریس که کوشید کار او را در زمینه نشانه ها، به ویژه در گستره رفتارگرایى دنبال کند، بر این باور بودند که دامنه نشانه شناسى بسیار گسترده است، ارتباط به گونه کلى را در بر مى گیرد و هر چیزى که دلالت بر چیز دیگر کند ، در قلمرو آن جاى خواهد داشت.»(بابک احمدى۱۳۸۳،؛ ص۷)
    از دهه ۱۹۵۰ به این سو نشانه شناسى همچون روش پژوهش بویژه در دو قلمرو «شناخت دلالتها» و «ادراک ساز و کار ارتباط ها» به کار رفته است (بابک احمدى۱۳۸۳،؛ ص۶).مفهومى که اینگونه از نشانه شناسى ارائه مى شود، در برگیرنده دانش بسیار گسترده اى است، به طورى که مى توان گفت تقریباً تمام حوزه علوم انسانى و علوم اجتماعى را فرا مى گیرد.یا بنا بر توصیف اکو؛ نشانه شناسى علمى است که با کل فرهنگ انسانى سرو کار دارد.اما بسیارى از منتقدان بر چنین «دیدگاه سلطه طلبانه اى» از نشانه شناسى شدیداً معترض هستند و معتقدند که «یکى از وظایف نشانه شناسان این است که نشانه هاى مختلف را از هم متمایز کرده و شیوه هاى متفاوت مطالعه آنها را تدوین کنند.چرا که در حوزه هاى متفاوتى چون موسیقى، معمارى، ادبیات، تبلیغات، تلویزیون، سینما، رادیو، آداب و رسوم، مد، آشپزى و ...پدیده هاى دلالتگر یک جور نیستند و اگر هم پدیده ها و رفتارها همه نشانه باشند، نشانه هایى از یک نوع نیستند.»

  7. #7
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2010/04/12
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,254

    New 1

    شاید به همین دلیل بود که برخلاف پیرس، سوسور براى نشانه شناسى محدودیت قائل بود، و کارایى نشانه شناسى را تنها در زمینه «نظامهاى قراردادى ارتباط» مى دانست.یعنى آن دسته از علامتها که بنا به قراردادى، به معنایى خاص دلالت مى کنند، نشانه دانسته مى شوند.همچون مثال واکنش غریزى و طبیعى انسانى که به گمان پیرس در حکم نشانه بود، از نظر سوسور تنها زمانى نشانه خواهد بود که به معنایى قراردادى بازگردد.به این اعتبار، براى سوسور نشانه شناسى در بنیان خود مقوله اى انسانى بود، و «نشانه شناسى جانورى» آنجا معنا داشت که انسان بر اساس قراردادهایى به بررسى آن بپردازد (پى یر گیرو۱۳۸۰،؛ ص۸) .
    کالر در زمینه قلمروى نشانه شناسى و مشخص کردن محدوده آن نظریه قابل تأملى دارد.او با توجه به طبقه بندى سه گانه پیرس از نشانه ها، مبنى بر نماد، شمایل و نمایه، سعى مى کند موضوع اصلى نشانه شناسى را تعیین و تعریف کند.اما پیش از هر چیز او ترجیح مى دهد که به جاى «نشانه هاى نمادین» پیرسى از عنوان «نشانه هاى واقعى» استفاده کند؛ چرا که واژه «نماد» را براى این منظور گمراه کننده مى داند.بنا به تعریف او؛ «نشانه واقعى همان نشانه اى است که رابطه میان دال و مدلولش قراردادى یا دلبخواهى است.»(۱۳۷۹؛ ص۱۱۵).
    کالر صراحتاً مى نویسد: «موضوع اصلى نشانه شناسى مطالعه نشانه هاى واقعى است و آن دو نشانه دیگر ویژه و ثانوى هستند ...اگر چه نشانه شناسى باید نشانه هاى شمایلى را تعریف و مشخص سازد، ولى مطالعه شمایل ها در کانون بررسیهاى نشانه شناختى قرار نمى گیرد.»(۱۳۷۹؛ ص،۱۱۳ تأکید از نگارنده است).
    اما در مورد نشانه هاى نمایه اى کالر بر این باور است که «اگر بخواهیم این دسته از نشانه ها را در حوزه نشانه شناسى بررسى کنیم، احتمالاً کل دانش بشرى را دربر خواهد گرفت، چرا که همه علومى که به دنبال اثبات رابطه علت و معلولى در میان پدیده ها هستند، به نوعى به مطالعه نشانه هاى نمایه اى مى پردازند، پس به این اعتبار به حوزه نشانه شناسى تعلق دارند.»(۱۳۷۹؛ ص۱۱۴).اما بى شک در نظر گرفتن چنین دامنه گسترده اى براى نشانه شناسى، به نوعى انکار چنین دانشى است.همان طور که در مباحث پیشین ذکر شد؛ گاهى نشانه هاى شمایلى و نمایه اى کارکرد قراردادى (نمادین) پیدا مى کنند، که با توجه به بحث فوق و دیدگاه کالر، در چنین وضعیتى به حوزه مطالعاتى نشانه شناختى تعلق خواهند داشت.(در ادامه مقاله تعریفى جامع از نشانه و انواع آن ارائه خواهد شد.)
    نسبت نشانه شناسى با زبان شناسى
    در دیدگاه سوسور زبان شناسى بخشى از «علم همگانى نشانه شناسى» است، اما بخشى بسیار مهم.سوسور بر اهمیت روشهاى زبان شناسى در مباحث نشانه شناسى تأکیدى ویژه دارد.او پس از توصیف منش اختیارى نشانه هاى زبانى تأکید مى کند که زبان به این دلیل که نظامى متشکل از نشانه هاى اختیارى است مهمترین نظام از انواع نظامهاى نشانه شناسى و الگو و نمونه اصلى محسوب مى شود.این حکم سوسور پایه اصلى پژوهش هاى رولان بارت در مورد نسبت زبان و نشانه هاى دیگر شد که سرانجام نه فقط زبان شناسى را همچون الگوى اصلى مطرح کرد، بلکه حکم داد که نشانه شناسى بخشى از زبان شناسى است و نه بر عکس.بارت در کتاب عناصر نشانه شناسى از این حکم خود اینچنین دفاع مى کند: «نشانه شناسى در برخورد با پدیدارهایى که غیر زبان شناختى هستند، دیر یا زود ناگزیر مى شود که زبان را در نظر گیرد، نه همچون یک الگو، بلکه به مثابه محتواى بحث خود.این زبانها [ى جدید] زبان شناختى نیستند، زبانهایى درجه دومند که واحد آنها نه واج ها و تکواژها بلکه قطعه هایى وسیعتر از سخن هستند، قطعه هایى که به موضوعها یا دوره ها مرتبط مى شوند که معناى آنها فراتر از زبان مى رود، اما هرگز از آن مستقل نمى شود. بنابراین تقدیر نشانه شناسى حل شدن در زبان شناسى است ...در واقع باید حکم سوسور را واژگون کرد: زبان شناسى پاره اى از علم همگانى نشانه ها نیست، حتى بخش ممتاز و اصلى آن هم نیست، بلکه نشانه شناسى بخشى از زبان شناسى است.»(۱۳۷۰؛ ص،۴۳ تأکیدها از نگارنده است)
    حکم بارت سرچشمه پیشرفتهاى مهمى در زمینه نشانه شناسى شد، به ویژه هنگامى که بحث در حدّ نشانه شناسى متون ادبى پیش رفت، یعنى متونى که زبان ماده اصلى آنهاست.در مبحث نشانه هاى دیدارى مى توان مواردى در اثبات کارآیى حکم بارت یافت که در این نکته کلى خلاصه مى شوند: ضرورت استفاده از قاعده هاى زبان شناسى همانند تمایز زبان‎/ گفتار، تمایز محورهاى همنشینى‎/ جانشینى، تمایز روشهاى بررسى همزمانى‎/ درزمانى است.اما از آنجا که نشانه هاى دیدارى رابطه ویژه میان دال و مدلول به شمار مى آیند، بسیارى از قاعده هاى زبان شناسى در مورد این نشانه ها کارآیى ندارند(بابک احمدى۱۳۸۳،؛ صص۱۴- ۱۵).این نکته موجب شده که نشانه شناسان سه نظریه متفاوت پیرامون این بحث ارائه کنند، که احمدى در کتاب از نشانه هاى تصویرى تا متن(۱۳۸۳؛ ص ۱۵) این سه را این گونه توصیف مى کند:
    ۱- زبان شناسى الگوى اصلى و «مادر» نشانه شناسى است، نشانه شناسى مفاهیم و قاعده هایى را در گستره ارتباطهاى غیرزبانى به کارمى گیرد که در زبان شناسى مورد استفاده بوده اند.آگاهى به زبان طبیعى در حکم ضمانتى است براى آگاهى از کارکرد هر شکل دیگر ارتباط.
    ۲- نشانه شناسى قاعده اى اصلى و بنیادین را در بر مى گیرد که اصول زبان شناسى یکى از انواع و اجزاء این «فرا- قاعده ها» یند.افق زبان شناسى با نشانه شناسى تعیین مى شود، و دانستن قاعده هاى زبان طبیعى به معناى آگاهى از تمامى قاعده هاى نشانه شناختى نیست.
    ۳- زبان شناسى و نشانه شناسى دو علم کاملاً متفاوت هستند؛ این دو از یکدیگر مستقل هستند و حداقل نسبتها را مى توان در میان روشها و مفاهیم و احکام آنها یافت.
    به زعم نگارنده این سطور، در این بین مى توان دیدگاه دوم را معقولتر دانست، و به این اعتبار، این مقاله نیز منطبق با همین رویکرد تنظیم شده است با تأکید بر این که در میان انواع نشانه ها، نشانه هاى زبان شناختى اهمیت استثنایى و ویژه اى دارند

    ویرایش توسط ghazaghi : 2012/01/30 در ساعت 15:21

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •