پیام تسلیت به مناسبت درگذشت پدر شانس

[*SHAYAN*]

باز هنگام جدایی در رسید

سینه ها لرزان شد و دلها شکست
خنده ها در لرزش لب ها گریخت
اشکها بر روی رویاها نشست
چشم جان من به ناکامی گریست
برق اشکی در نگاه او دوید
نسترن ها سر به زیر انداختند
ماه را ابری به کام خود کشید
********************************

با نهایت تالم و تاثر درگذشت پدر بزرگوارتان را خدمت شما و خانواده محترم تسليت عرض نموده از درگاه خداوند منان براي كليه بازماندگان صبر و شكيبايي و براي آن مرحوم غفران و رحمت واسعه الهي مسئلت دارم

[mahya]

برادر گرامی شانس عزیز با شنیدن خبر فوت پدر عزیزتان بسیار متاسف شدیم از خداوند متعال برای آن مرحوم طلب آمرزش و برای شما و خانوادتان صبر فراوان خواستارم.

[MEGAMAN]

سلام داداش خوبم شانس جان
در گذشت پدر بزرگوارت رابه شما و خانواده گرامیتان تسلیت عرض می نمیایم !!!

[SH@Y@N_P!NK]

سلام
شانس عزیز داداشه گلم انشاء... غم آخرت باشه
شما منو نمشناسید غریبه ام و تازه وارد به جمع شما دوستان سناتور .
از شنیدنه خبر فوت پدرتون خیلی ناراحت شدم و بهتون تسلیت میگم چرا که منم مادرمو چند ساله پیش از دست دادم و درکتون میکنم پس منم تو غمتون شریک بدونین.
از خدا میخوام که به شما و خانواده محترمتون صبر بسیار بده.

[»XäNG£LX«]

داداش امیدورام غم اخرت باشه و خدا به خودت و خانواده ی محترمت صبر بده...
ما رو هم در غم خودت شریک بدون ....

[payam_80]

baradare aziz ......... shans dar ghozashte pedare bozorgvaretan ra be shoma va khanevadee garami tasliyat ghofte va barayetan sabro shakibaei arezoo mikonam ....... baradaret payam

[paeize]

سلام دادش مهربونم..................نمیدونم چی بگم که از ناراحتیت کم کنه........فقط بدون به اندازه ی خودت ما هم ناراحتیم...............تسلیت میگم.......................

[!SHAHRAM!]

مادرش چشم به راه
دست لرزان و دلی
- پر غم و سوز
می نشيند لب ايوان خاموش
شاخه ای از گل سرخ
هديه دامن مادر
- که عزيزی تو هنوز
مادرش چشم تر و دل نگران
- می گشايد دستان
که بيا باز به آغوش و برم
در دلش ترس سئوال فرزند
چه جوابی بدهد ،
چو بپرسد
که چرا نيست کنارت پدرم ؟


دوست عزيز تسليت

[niuosh@]

داداشه عزیزم فوت پدرت رو از صمیم قلب تسلیت میگم ... نمیدونم چی بنویسم که حداقل یکم از غمت کم بشه اما برای شما آرزوی سلامتی و صبر میکنم ....
دیگه نمیدونم چی بگم داداش شایان پیامش رو با شعر شروع کرد من با خاطره شنیدن این خبر تموم میکنم....
دوشنبه ساعت 4 اومدم توی روم داشتم طبق معمول شیطونی میکردم که مهسا اومد بعد از چند دقیقه یه کاره بدونه ملاحضه گفت که پدر یکی از بچه ها فوت شده اولش نفهمیدم (میدونی که همیشه هنگم) بعدش گفتم خوب از طرف من به دوستت تسلیت بگو ... مهسا جانم که قصد داشت منو سکته بده ... که داد ... گفت پدر شانس منم که 4 تا چشم داشتم ( میدونی که عینک میزنم) کلا چشمامو جمع زدم رو هم 7.8 تایی شد . خلاصه رفتم خصوصی با مهسا و........................ پایان
اینا رو گفتم شاید یکم بخندی ...
نمیدونم شایدم ناراحت بشی ....

[ehsan160]

باز هنگام جدایی در رسید

سینه ها لرزان شد و دلها شکست
خنده ها در لرزش لب ها گریخت
اشکها بر روی رویاها نشست
چشم جان من به ناکامی گریست
برق اشکی در نگاه او دوید
نسترن ها سر به زیر انداختند
ماه را ابری به کام خود کشید
********************************

با نهایت تالم و تاثر درگذشت پدر بزرگوارتان را خدمت شما و خانواده محترم تسليت عرض نموده از درگاه خداوند منان براي كليه بازماندگان صبر و شكيبايي و براي آن مرحوم غفران و رحمت واسعه الهي مسئلت دارم

کاش آن شب را نمی آمد سحر

کاش گم در راه پیک بد خبر

ای عجب کان شب سحر اما به ما

تیره روزی آمد و شام دگر

دیده پر خون از غم هجران و او

با لب خندان چه آسان بر سفر

ای دریغ از مهربانی های او

دست پر مهر آن کلام پرشکر

غصه ها پنهان به دل بودش ولی

شاد و خرم چهره اش بر رهگذر

در ارزان زان ما بود ای دریغ

گنج پنهان شد به خاک و بی ثمر

تا پدر رفت آن سحر از پیش رو

بی نشان را خاک تیره شد به سر



شانس عزیز تسلیت میگم . . .انشاالله غم آخرت باشه . .

باقی عمر شما ....


ehsan160