نمایش نتایج: از شماره 1 تا 9 , از مجموع 9

موضوع: تاریخچه پارچه

  1. #1
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2009/07/27
    نوشته ها
    8,031

    New تاریخچه پارچه

    بافندگی از قدیمیترین صنایع دستی بشر به شمار میرود. بشر اولیه از ابتدای شروع زندگی پس از رفع نیاز خوردن و آشامیدن به فکر پوشش خود افتاد تاعلاوه بر پوشیدن بدن در مقابل تغییرات جوی نیز محفوظ بماند. این نیاز ابتدا با استفاده از پوست حیوانات شکار شده تأمین شد تا به مرور بشر با مشاهده پشم گوسفندان و سایر الیاف به فکر تابیدن الیاف و تولید نخ افتاد. به دلیل خصوصیات فیزیکی الیاف و منسوجات و آسیبپذیری آنها از حشرات و آب و هوا. نمونههای ماقبل تاریخ منسوجات بسیار نادر است. اما دستگاههای اولیه بافندگی به دلیل چارچوب محکمترشان ماندگاری بیشتری داشتند و محققان توانستهاند با بررسی این آثار به جا مانده به یافتهی تازهای از تاریخ پارچه و ریسندگی دست یابند. قدیمیترین آثار به جا مانده از بافندگی به عصر حجر یا سنگ در حدود 5 هزار سال قبل از میلادی میرسد. در مصر باستان پنبه، پشم، ابریشم و کتان به کار برده میشود.
    پنبه سه هزار سال قبل از میلاد در هندوستان تولید و مصرف میشد و ابریشم نیز به استناد تقویمهای چینی تقریباً در همین دوران ثبت گردیده است.
    رنگ رزی و چاپ نخها و پارچه ها از قدیم الایام وجود داشته و آثاری از پارچههای رنگ شده در خرابههای روم مربوط به دو قرن قبل از میلاد یافت شده است.
    آثار بدست آمده از هند و چین و مصر وجود چاپ و رنگرزی پارچه را در سه تا پنج هزار سال قبل از میلاد نشان میداد.
    با پیشرفت تمدن و گسترش شهرنشینی به خصوص در مناطق خوش آب و هوا و سرزمین امپراطوریهای بزرگ استفاده از پارچه و صنعت بافندگی رواج روز افزون یافت. این امر نه تنها برای اشراف و طبقه بالای جامعه مشهود بود بلکه برای عامه مردم نیز مصارف گستردهای داشت.
    مردم مناطق مختلف جهان با توجه به ویژگیهای بوم و جغرافیای خود از الیافی برای بافتن پارچهها استفاده میکردند که در اطرافشان یافت میشد. و به همین دلیل گاه معروفیت و شهرت یکپارچه از روی بوم و جغرافیای تولیدش شناخته میشد. مثل ابریشمی که از چین میآمد. یا پارچه دیبایی که در امپراطوری روم تولید میشد.
    تا قرن 19 کلیه پارچهها از الیافی بدست میآمد که ریشه در طبیعت اطراف انسان داشت. این الیاف طبیعی که به سه گروه الیاف گیاهی، حیوانی و معدنی تقسیمبندی میشوند، پارچههایی را فراهم میآورند که بواسطه پیشرفت صنعت بافت و رنگرزی در انواع شکلها و رنگهای گوناگون به تولید و مصرف عموم میرسید اما در قرن نوزدهم برای اولین بار انسان به دست به ساخت الیافی زد که دست ساخته خودش بود و در طبیعت یافت نمیشد.
    اولین الیاف مصنوعی یکسره در فرانسه و از نیترو سلولز ساخته شد. در آلمان نیز روش کوپر و آمونیم ابداع شد. در سال 1892 میلادی دانشمندان موفق به تهیه ویسکوزوریون کردند. پس از جنگ جهانی اول استات سلولز به صورت تجاری مورد بهرهبرداری قرار گرفت و در سال 1938 نایلون ساخته شد و پس از جنگ دوم بهبود کیفی فراوان یافت. الیاف پلی استر نیز در سالهای دهه پنجاه مورد استفاده واقع گردید.
    منسوجات قابل استفاده از این الیاف اگرچه از نظر قابلیت، شستشو و دوام دارای کیفیت بالاتری هستند لکن فاقد گرمای پشم خنکی پنبه و زیبایی ابریشم میباشند. پس از این دوران استفاده از پارچه در تمام شئون زندگی انسان مدرن... گسترش روز افزون یافت. و با توجه به تولید مصنوعی آن نیز تنوع فراوانی در شکل نوع بافت و رنگ پارچه به وجود آمد. با پیشرفت صنایع پتروشیمی و همچنین صنایع وابسته به انرژی اتمی پارچههایی با قابلیتهای ویژه به وجود آمد که در صنایع مختلف به کار میرفت.

  2. #2
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2009/07/27
    نوشته ها
    8,031

    پیش فرض

    شناخت الياف پارچه الياف، ماده اوليه صنعت نساجي است. امروزه شناسايي الياف اهميت زيادي پيدا كرده است؛ به خصوص براي افرادي كه حرفه آنان توليد پوشاك است. هنگام شستوشو و لكهگيري پارچه بايد با خواص اليافي كه در پارچه به كار رفته است آشنايي داشته باشيم تا مواد شيميايي به كار برده شده به پارچه صدمه نزد.
    اليافي كه در صنايع نساجي مورد استفاده قرار مييگرد به دو طبقه اصلي، الياف طبيعي (كه بشر در ساخت آن دخالتي نداشته) والياف مصنوعي (كه بشر در ساخت و شكلگيري آن دخالت داشته) تقسيم ميشوند. الياف طبيعي مانند پنبه، پشم، ابريشم و الياف مصنوعي مانند نايلون، پلياستر و ريون.

  3. #3
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2009/07/27
    نوشته ها
    8,031

    پیش فرض

    الياف طبيعی پنبه:
    پنبه يكي از مهمترين و پرمصرفترين الياف طبيعي است كه همواره در خدمت صنعت نساجي بوده و هست.
    موارد استعمال پارچههاي پنبهاي:
    چون الياف پنبهاي هادي حرارت هستند، حرارت بدن را به بيرون منتقل ميكنند؛ از اينرو، البسه تابستاني را از پارچههاي پنبهاي انتخاب ميكنند. اين نوع پارچه به راحتي لكهگيري و شسته ميشود. به همين دليل براي لباسهاي مراكز بهداشتي، بيمارستانها و آزمايشگاهها به كار ميرود. اين نوع پارچهها در برابر ساييدگي از خود مقاومت نشان ميدهند، از اين رو، لباسهاي سربازي را از آن تهيه ميكنند. اين نوع پارچهها در ايران به نام پارچههاي نخي معروف هستند.

    كتان
    كتان گياهي است از خانواده ليناسه و از نظر خصوصيات كلي شبيه پنبه است. (كتان در ايران كشت نميشود.)

    موارد استعمال پارچههاي كتاني:
    پارچههاي كتاني چون داراي سطح صاف و درخشندهاي هستند چرك و كثافات به آساني از روي آنها برطرف ميشود؛ از اينرو، شستوشوي پارچههاي كتاني آسانتر از پارچههاي پنبهاي است. الياف كتان مانند پنبه آب را به آساني آب را به خود جذب ميكنند. ولي الياف كتاني پس از جذب آب زودتر خشك ميشوند. به همين دليل، حولههاي تهيه شده از الياف كتان مناسبتر از پنبه است.

    پشم
    اين دسته از الياف از پوشش حيوانات مختلف به دست ميآيند و بر اساس خصوصيات و مشخصات مختلف، تحت نام منشعب شده از حيوان دستهبندي ميشوند. (نظير گوسفند مرينوس، پشم لاما و موي بز)

    موارد استعمال پارچههاي پشمي:
    پوسته خارجي الياف پشم از پولكها يا فلسهاي ريز تشكيل شده است كه بر اثر فشار، حرارت يا رطوبت، اين اجزا در هم گره ميخورند و حالتي نمدگونه پيدا ميكنند. هواي ذخيره شده در بين الياف، به پشم خاصيت عايق بودن ميدهد. به علت خاصيت رطوبتپذيري و داشتن خلل و فرج، عرق بدن را جذب و آن را به آرامي تبخير ميكند و به همين دليل شخص در زمستان كمتر احساس سرما ميكند.

    ابريشم:
    نخهاي ابريشمي خيلي سبك و براق هستند و كشش آنها زياد بوده و مقاومت آنها در برابر پارگي و چروكپذيري بالاست.
    الياف ابريشم به علت وجود پروتئين در ساختار آن، هادي حرارت نيست و حرارت را در خود نگهداري ميكند. از اينرو براي پوشش زمستاني مناسبتر هستند. از طرفي ديگر، اين نوع پارچهها به دليل لطافت و نازكي در فصول ديگر سال هم از جمله تابستان به خوبي استفاده ميشوند.

  4. #4
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2009/07/27
    نوشته ها
    8,031

    پیش فرض

    الياف نيمه مصنوعی و مصنوعی ويسكوز
    ويسكوز جزء الياف بازيافته (رژنره) بوده و ماده تشكيل دهنده آن ليف طبيعي است كه الياف نيمه مصنوعي نيز ناميده ميشود.

    موارد استعمال:
    پارچههاي ويسكوزي گرما را هدايت ميكنند لذا پوست بدن در مقابل حرارت احساس خنكي ميكند. به عبارت ديگر لباسهاي ويسكوزي خنكتر از ابريشم طبيعي است. ميتوان با به كار بردن الياف ظريفتر ويسكوز، منسوجات بسيار لطيف با زير دست نرم تهيه كرد. الياف ويسكوز براي تهيه البسه مردانه، زنانه، بچگانه و لباسهاي زير و رو استفاده ميشود.

    نايلون
    نايلون جزء الياف كاملاً مصنوعي است.

    موارد استعمال پارچههاي نايلوني
    پارچههاي نايلوني استحكام خوبي در برابر سايش و كشش دارند. اين الياف موارد استعمال زيادي دارند؛ از جمله اين الياف در جورابهاي نايلوني به علت قابليت لاستيكي زياد، در قسمت زانو و مفاصل كيسهاي نميشود و به حالت اول خو برميگردد. منسوجات نايلوني پس از شستوشو فوراً خشك ميشوند، زيرا رطوبت كمي به خود جذب ميكنند. از نخ فيلامنت براي تهيه جوراب ساق بلند، آستري، مايوي شنا، لباس ورزشي، پارچه دانتل، پارچه باراني، پوشاك پليسهدار و پارچههاي كشباف استفاده ميشود.

    پلياستر
    پلياستر جزء الياف مصنوعي است.

    موارد استعمال پارچههاي پلياستري:
    پارچههاي پلياستر مقاومت فوقالعادهاي در برابر چروك شدن دارند، كت و شلوارهاي بافته شده از الياف پلياستر، شكل خود را در هواي مرطوب حتي در موقع خيس شدن به خوبي حفظ ميكنند. اين الياف در مخلوط با الياف طبيعي، در تهيه پارچههاي نازك و منسوجات سبك وزن مانند پارچههاي پردهاي و ساتن، پيراهن و بلوز مورد استفاده قرار ميگيرد. اين الياف براي تهيه البسه و پارچههاي بشور و بپوش بسيار مورد استفاده قرار ميگيرد.

  5. #5
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2009/07/27
    نوشته ها
    8,031

    پیش فرض

    انواع پارچه 1ـ بروكات
    نوعي پارچه با نخهاي برجسته و درخشان است. نام اين نوع پارچه از زبان ايتاليايي گرفته شده و به معني زربفت است.

    2ـ بوركن كرپ
    نوعي پارچه با سطح بافته شده شبيه به پوست درخت است.

    3ـ بوكله
    نوعي پارچه با گرههاي نامنظم و سطحي گرهدار كه به دليل نخهاي گرهدار، ضخيم است.

    4ـ چينل
    نوعي پارچه شبيه به مخمل و ضخيم كه داراي كركهايي در هر دو روي پارچه است.

    5ـ كلوكه
    نوعي كرپ بادي كه از دو بافت كنار هم شكل گرفته است. هنگام عمليات شيميايي، سطح زيرين پارچه جمع ميشود و سطح فوقاني از نقوش برجسته نامنظم شكل ميگيرد. كلوكه نيازي به اتو ندارد.

    6ـ مخمل كبريتي يا كورد
    نامي براي نوعي پارچه با تارهايي شبيه مخمل بوده كه از نخهاي نازك بسيار نرم با نخهاي ضخيم بافته شده است.

    7ـ دنيم
    پارچههاي جين هستند كه فقط نخهاي تار آنها رنگ شده و پودهاي آنها سفيد رنگاند. سطح روي پارچ در جينهاي آبي رنگ، آبي و در جينهاي مشكي، سياه بوده و اغلب، سطح پشت پارچه سفيد است.

    8ـ فاكون
    پارچهاي بدون طرح است كه طي روند بافت ناهمگون و متفاوت بافته ميشود و اغلب تلفيقي از مات و براق است.

    9ـ دوشس
    پارچه ساتن براق و محكم بوده كه از ابريشم و الياف مصنوعي بافته شده است.


    10ـ كرنيكل، كرش
    نوعي پارچه بوده كه داراي بافتي برجسته و چيندار است. (پفكي) چينها اغلب در جهت تار بافته ميشود.

    11ـ پپيتا
    نوعي پارچه با چهارخانههاي كوچك تيره و روشن است كه بر خلاف پارچه طرح جناغي كنگرهدار نيست.

    12ـ پارچههاي پرزدار يا پوست مصنوعي
    پارچههايي هستند كه پوشش مويي ضخيمي دارند. (از الياف مصنوعي تهيه ميشوند) رنگ پارچه واندازه موها شبيه خز واقعي است. (اين نوع پارچه در ايران به نام پوليش معروف است.)

    13ـ پيكي
    پارچه دوبافت با طرحهاي برجسته است كه به نظر لايي ميآيند.

    14ـ پارچه كشباف يا استرچ
    نوعي پارچه با بافتهايي از راست به چپ (مانند لباسهايي بافتني با دست) كه خاصيت ارتجاعي دارد و در ايران به استرچ معروف است.

    15ـ ريپس
    نوعي پارچه با نخهاي برجسته است كه به صورت اريب بافته شده است.

    16ـ ژرسه رومانيت
    نوعي پارچه محكم با كمي خاصيت ارتجاعي (حالت استرچ) است كه اغلب از پشم گوسفند بافته ميشود و در هر دو رويه دانههاي بافته شده كاملاً واضح هستند.

    17ـ پارچه راهراه
    نوعي پارچه راهراه كه سطح روي آن شبيه پوسته درخت، راه راه است. در پارچههاي راه راه واقعي (بافتني با دست) اين حالت راه راه شكل، بافت شكل گرفته است، ولي در پارچههاي مصنوعي از طريق عمليات شيميايي صورت ميگيرد.

    18ـ پارچه پلووري يا سويت شيرت اشتوف
    اغلب از نوعي پارچه تريكوي ضخيم يا ژرسه است و در بافت آن از پنبه يا پنبههاي مخلوط استفاد ميشود.

    19ـ توخ
    پارچههاي شطرنجي است كه اغلب با طرحهاي مختلف ارائه ميگردد.

    20ـ چيت ويچي
    نوعي پارچه چهارخانه است كه از دو رنگ بافته ميشود و معمولاً آن را از پنبه ميبافند.

    21ـ تيغ ماهي يا فيش گرات
    با استفاده از نخهاي رنگي مختلف در تاروپود پارچه، پارچهاي طرحدار با طرح بافت جناغي شكل ميگيرد.

    22ـ گاباردين
    نوعي پارچه با بافت ريز از پنبه، پشم يا الياف مصنوعي با نقوش برجسته تيغ ماهي يا جناغي يا خطوط راه راه اريب است كه همواره از سمت راست پارچه به چپ و از پايين به بالا بافته ميشود.

    23ـ گلن چك
    نوعي پارچه چهارخانه، برجسته يا سايه روشن است كه از چهارخانههاي كوچك ديگري شكل گرفته است.

    24ـ هانن تريت
    پارچهاي با چهارخانههاي كوچك است كه در گوشه هر طرح چهارخانه نيز زائدههاي اريب مانندي وجود دارد.

    25ـ جين (محكم، ضخيم)
    پارچهاي شبيه پارچه پنبهاي است كه اغلب سنگشوي ميشود. از اين پارچه براي لباسهاي جين سبك استفاده ميشود.

    26ـ لمه
    پارچهاي رنگارنگ و براق كه از الياف رنگي يا نخهاي براق بافته ميشود.

    27ـ ماهوت
    پارچه پشمي يا غير ضخيم به نام ماهوت است كه از طريق روشي مشابه نمدمالي، بسيار ضخيم و بادوام ميشود. بين ماهوتهاي راه راه با پرزهاي بلند و زبر در يك جهت و ماهوتهاي بدون خط و گوني مانند، تفاوت وجود دارد.

    28ـ مواره
    پارچهاي با راهراههاي اريب و طرحي موجدار است كه از طريق پريس كردن پارچه شكل ميگيرد.

    29ـ موسيلن
    پارچهاي لطيف با بافتي بسيار نرم بوده كه شبيه پارچه كتاني است و اغلب از پنبه يا پشم بافته ميشود.

    30ـ پانه زامت
    مخمل ضخيم و براق با كركهاي فشرده است.

    31ـ ژاكارد
    نامي است براي همه پارچههايي كه طرح آنها از روند بافت شكل گرفته است. از طريق استفاده از نخهاي مختلف در تاروپود مات، براق، تيره و روشن، ميتوان اين تأثيرات را در طرح و رنگ پارچه افزايش داد.

    32ـ ترموفلورز يا فليسه
    هر دو روي پارچه كاملاً ضخيم، زبر و پشمي مانند است و از الياف مصنوعي بافته ميشود. اين پارچه گرما را كاملاً در خود نگاه ميدارد.

  6. #6
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2009/07/27
    نوشته ها
    8,031

    پیش فرض

    روكش كردن تعريف روكش:
    عبارت است از يك ورقه نازكي از يك ماده مناسب كه روي ماده ديگري كشيده يا چسبانيده ميشود.
    به طور كلي روكشها ممكن است از ورقههاي نازك، چوبي، فلزي، پارچهاي، پلاستيكي، كاغذي، فيلم... و غيره ميباشد.
    روكش كردن معمولاَ با اهداف گوناگوني صورت ميگيرد از قبيل محافظت شيء زير روكش از عوامل جوي و محيطي و يا نماسازي و تزئين و زيباسازي. همچنين آماده سازي سطحي كه در مرحله رنگآميزي جلوه بهتري به خود بگيرد.
    در نمايش عروسكي و سير ساخت عروسك و صحنه آن روكش كردن بيشتر براي نماسازي، دوام شيء زير روكش (از قبيل اينكه شيء زير روكش ممكن است نسبت به عوامل مختلف محيطي از جمله نور آفتاب، رطوبت، گرما، سرما، اجسام نوك تيز، واكنش نشان داده، تغيير فرم دهد و آسيب ببيند.) و همچنين ايجاد حالات و كيفيات مختلف نمايشي به كار ميرود.
    انواع پارچه با تنوع در شكل جنس و رنگ آن و همچنين ويژگيهاي منحصر به فردش همچون سفتي، زبري، نرمي و لطافت، حالت كشساني، قابليت آهار خوردن، باز كردن تار و پود پارچه و ريش ريش كردن آن، انعطاف آن در حالتي كه شيء زير خود را با جزئياتش (فرو رفتگيها و برآمدگيها هرچند كه جزئي باشد) نشان دهد. و ويژگيهاي ديگر ميتواند حالات و كيفيات بديعي به عروسك ببخشد.
    شناخت عروسكساز و سازنده دكور نمايش عروسكي از انواع پارچه و كيفيات آن و همچنين انواع مواد و ابزار چسباننده پيش از عمل روكش كردن ميتواند ظرفيت خلاقيتشان را در كارشان بالاتر ببرد. البته بايد اين موضوع را در نظر داشت كه عمل روكش كردن با پارچه تنها يك پيشنهاد است به جاي رو كش كردن با مواد ديگر.
    استفاده از پارچه به ذوق و سليقه عروسكساز و سازنده دكور نمايش عروسكي مربوط است. شناخت پارچه به عنوان ماده اوليه براي روكش كردن به هنرمند نمايش عروسكي اين بصيرت را ميدهد كه از ويژگيهاي منحصر به فرد آن استفادهاي به جا و خلاقانه به عمل آورد.
    ضرورت استفاده از پارچه تنها به ديد سازنده مربوط است. استفاده بيجا از پارچه تنها در صورتي معنا دارد كه استفاده از آن ضرورتي نداشته باشد. يعني بتوان از مواد ديگري براي روكش كردن استفاده كرد كه كيفيت بهتري به عروسك و صحنه ميبخشد.

    روكش كردن با پارچه:
    ابتدا بايد هدف خود را از روكش كردن روشن كنيم و اينكه چرا براي روكش كردن اجزاي مختلف صحنه و عروسك به جاي مواد ديگر از پارچه استفاده ميكنيم. پيش از اين بررسي دقيق فضا و كيفيتي كه قصد القاء آن را در نمايش عروسكي خود داريم ضرورتي اجتناب ناپذير است.
    پس از تعيين اين فضا و كيفيت نوبت به انتخاب جنس و رنگ پارچه و همچنين نحوه روكش كردن اجزاي صحنه و عروسك ميرسد. اين روشها و تكنيكها عموماً تجربي است و تنها در چند روش فراگير به عنوان دستورالعملي براي شكل دادن و قالبگيري اجزاي صحنه و عروسك به كار ميرود.
    اين روشهاي فراگير را ميتوان به دو صورت كلي تقسيمبندي كرد.
    1ـ درآوردن حجم كه خود شامل احجام ساده و هندسي و احجام پيچيده ميباشد.
    2ـ قالبگيري احجام توسط پارچه و چسب.
    نكته مهم در اين روشهاي فراگير و عمومي توجه به اين مسئله است كه در حين روكش كردن سعي شود از پارچه يك تكه استفاده شود و حتيالمقدور از بريدن و دوختن دوباره پارچه اجتناب شود. مگر اينكه عمدي در كار باشد. بدين منظور كه اگر يك حجم كروي را روكش پارچهاي ميكنيم پارچه را به گونهاي روكش كنيم كه اگر بر حسب ضرورت نياز به روكشهاي مثلثي شكل داشت در صحنه ديده نشود.
    امر ايدهآل در روكش كردن ساده بدين شكل است كه روكش به صورت نماي ظاهري حجم درآيد. به گونهاي كه انگار پوسته طبيعي آن است. اما گاه در نمايشهاي خاصي ما به قصد شيارها و محلهاي دوخت برش را برجسته ميكنيم كه غالباَ با اهداف ما از نمايش هماهنگي دارد.

    روكش كردن احجام ساده و هندسي با پارچه
    مرحله اول براي روكش كردن احجام ساده و هندسي اندازهگيري حجم مورد نظر و طراحي الگوي پارچهاي مناسب آن ميباشد. و در نظر داشتن اين موضوع كه دوختها از داخل باشد و ديده نشود. غير از عمل دوختن با روش چسباندن نيز ميتوان حجم مورد نظر را روكش كرد. استفاده از چسب اين مزيت را دارد كه پارچه به سطح مورد نظر ميچسبد و ميتوان حالتهاي مختلفي را از قبيل ايجاد سطح صاف و چيندار ايجاد كرد.
    با توجه روشهاي روكش كردن چهار حجم اصلي مكعب، كره، مخروط و استوانه شرح داده است.
    مكعب

    يك مكعب به 6 برابر اندازه و بزرگي يك وجه آن، به پارچه نياز دارد. (به اضافه قسمتمخصوص درز، ناحيه دوخت)

    كره

    مخروط

    استوانه

    البته اين روشها روكش كردن ساده اين احجام ميباشد. به حالتي كه پارچه در رويه آن صاف باشد. و جنس و نوع پارچه اهميت خاصي ندارد.
    در جهت ايجاد و القاي فضاهاي متفاوتتر اين روشهاي روكش كردن ساده تغيير ميكند.

    روكش كردن احجام پيچيده:
    اين احجام ميتواند تركيبي از حجمهاي مختلف باشد اعم از اينكه زاويهدار باشد، داراي پستي بلنديهاي نامنظم باشد و يا تركيبي از احجام با شكلهاي مختلف باشد.
    در احجام تركيبي آن قسمت از حجم كه داراي سطح هندسي مشخصي ميباشد را ميتوان با تكنيك احجام ساده هندسي كه شرح داده شد روكش كرد و قسمت پيچيده آن را با استفاده از تكه پارچههايي كه در رويههاي مختلف آن ميچسبانيم روكش كنيم. در حجمهاي پيچيدهتر كه داراي سطح خارجي نامنظم ميباشد ميتوان از اين تكنيك استفاده كرد كه پارچه را روي حجم مورد نظر پهن كرد و با كمك سوزن ته گرد و ساسون زدن حجم مورد نظر را پوشاند و يا اضافات آن را در قسمت پشت عروسك كه ديده نميشود و يا ميتوان محل دوخته شده را طوري تعبيه كرد كه جزئي از اجزاي صورت يا اندام عروسك محسوب شود. استفاده از نخ نامرئي براي دوخت برشها باعث يكدست شدن سطح روكش ميشود.
    اما در اين تكنيك نيز الزامي وجود ندارد. كمااينكه استفاده از نخهاي رنگي با ضخامت و كيفيت آشكار و با رنگ متضاد با روكش ميتواند كيفيت بديعي به ظاهر و اجزاي عروسك ببخشد.
    براي روكش كردن اين حجمهاي پيچيده استفاده از پارچههايي كه خاصيت كشساني دارند مفيد ميباشد.
    باز هم همان روش قبلي گستره پارچه را روي حجم عروس بيندازيم و با كشيدن از اطراف شكل برجستگيهاي عروسك را به صورتي صاف و كشيده شده جلوه دهيم. براي سطوح فرو رفته آن نيز ميتوانيم با پوشانده سطح حجم مورد نظر از مواد چسبناك مثل لاتكس؛ پاتكس يا چسب چوب... با كشيدن و فشار دادن پارچه روكش را به عمق مورد نظر ميچسبانيم. سطحي كه به اين ترتيب بوجود ميآيد ميتواند كيفيتهاي مختلفي را نشان دهد.
    به طور كلي در حين روكش كردن فارق از اينكه جنس و نوع پارچه چه چيزي باشد، ميتوانيم با توجه به ضرورت شخصيتپردازي عروسك و همچنين فضا و سبك خاص نمايش از ساسون دادن، پيلي دادن، چين دادن، چروك دادن يا شكافتن و ريش ريش كردن، اضافه كردن، وصله و دوختهاي مختلف و غيره... استفاده كنيم.

  7. #7
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2009/07/27
    نوشته ها
    8,031

    پیش فرض

    قالبگيری با پارچه آغشته به چسب اين تكنيك شباهتهاي نزديكي به روش پاپيه ماشه كردن دارد. در پاپيه ماشه كردن نيز سطح يونوليتي مورد نظر را براي استحكام و نماسازي با تيكههاي كاغذ آغشته به چسب چوب و سريش ميپوشانيم.
    پارچه آغشته به چسب لاتكس ميتواند به عنوان پوشاننده و نماسازي روي سطح اسفنج و ابر عمل كند. در اين روش پارچه مورد نظر را كه قبلاَ جنس و رنگ خاصش را انتخاب كردهايم به دو روش به كار ميبريم.
    1ـ پارچه مورد نظر را در درون ظرف لاتكس فرو ميبريم و آن را كاملاَ آغشته به لاتكس كرده و بر روي حجم عروسك ميچسبانيم. در اين مرحله ميتوانيم چين و چروكهايي بر حسب ضرورت براي عروسك در نظر بگيريم و اين چين و چروكها را با فشار كنترل شده دستها روي اين سطح به وجود آوريم. اما اين موضوع را بايد به خاطر سپرد كه اسفنج نسبت به چسب لاتكس حساسيت ويژهاي دارد و با فشار كنترل نشده اسفنج دفرمه ميشود. همچنين فرايند اين چين و چروك دادن و ايجاد جزئيات پيش از خشك شدن كامل لاتكس انجام پذيرد.
    2ـ پس از طي كردن مراحل روكش كردن لاتكس را با قلممو روي سطح عروسك ميپوشانيم.
    در اين شيوه لاتكس را در چند مرحله روي پارچه ميكشيم و در هر مرحله بايد صبركنيم كه لاتكس خشك شود و سپس دوباره اين كار را انجام دهيم.
    در روكش كردن پارچه ميتوانيم از تكنيك ساسون دادن استفادههاي فراواني به عمل آوريم. عموميترين استفاده ساسون در خياطي براي گودي دادن به كمر لباس و تنگ كردن لباس ميباشد.
    استفاده از ساسون در روكش كردن ميتواند اضافات پارچه را حذف كرده و به يك دست شدن رويه روكش در گوديها كمك كند.
    در برآمدگيهاي سطح زير روكش اگر حالت كشساني پارچه به يك دست شدن روكش كمك نكند يا فرم دلخواه را اجرا نكند ميتوانيم با ايجاد شكافي روي برآمدگي و دوختن تكه پارچهاي داخل آن را به شكل ساسون منفي برآمدگي را روكش كنيم. به اين اضافه در خياطي فاق ميگويند كه براي بزرگ كردن و حجيم كردن روكش كاربرد دارد.

  8. #8
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2009/07/27
    نوشته ها
    8,031

    پیش فرض

    پارچه به عنوان عروسك يك تكه پارچه با هر نوع و رنگي قابليت اين را دارد كه به عنوان يك شيء نمايشي مورد استفاده قرار گيرد. خاصيتهاي ذاتي پارچه و همچنين خلاقيت يك نمايشگر ميتواند صحنههاي بديع را خلق كند.
    نحوه برخورد نمايشگر با پارچه بسيار مهم است و اينكه به صورت بداهه حالات مختلفي را به آن بدهد.
    در حقيقت پارچه ويژگيهايي دارد كه يك نمايشگر عروسكي ميتواند با درك آنها دايره خلاقيتش را وسيع كند.
    در اولين برخورد معمولاً نمايشگر سعي ميكند پارچه را حركت دهد. بررسي حركت پارچه در جهتهاي مختلف ميتواند حالات گوناگوني را انتقال دهد.
    استفاده از خاصيت بالوني پارچه به اين صورت كه وقتي پارچه به بالا پرتاب ميشود، در هنگام فرود به زمين به صورت گسترده و مواج فرود ميآيد.
    چروكها با توجه به جنس پارچه ميتوانند بيانگر حالات ويژهاي باشند. چروكها بيشتر در پارچههايي با خشكي و زبري زياد مثل پارچههاي كتاني نمود عينيتري دارند.
    غير قابل كنترل بودن پارچه بواسطه انعطافپذيرياش ميتواند در خلق لحظات بداهه نقش چشمگيري داشته باشد.




    آهار دادن بعضي قسمتهاي پارچه شكافتن و ريش ريش كردن بخشي قسمتهاي ديگر ميتواند بيانگر موجودي واقعي يا خيالي باشد.
    اگر تعداد پارچهها بيشتر بود، اختلاف جنس و رنگ پارچهها با هم نيز ميتواند به پيشبرد اجرا كمك كند.
    بافتهاي شفاف و مات زبر و نرم، خشن و لطيف با رنگهاي گوناگون ميتوان تضاد بين دو وضعيت نمايشي را روشن كند.
    حالت كشساني پارچهها نيز با توجه به نوع عملي كه روي آن انجام ميشود ميتواند به بيان حالتهاي مختلفي باشد.
    مهارت يك نمايشگر در نحوه برخورد با پارچه نقش مهمي در اجرا دارد. قابليت هماهنگي چشم و دست و مغز نمايشگر و همچنين چالاكياش در برخورد با پارچه كه اكنون عروسك اوست ميتواند جوهره حسي و حركتي پارچه را در حين اجرا منتقل كند.
    اين مفاهيم را هر كس به صورت ناخودآگاه در زندگي روزمره تجربه كرده است. بنابراين شناخت هر چه بيشتر پارچه و كيفيات گوناگونش به بديعتر شدن اجرا كمك ميكند.
    اين امر در حقيقت نمايشگر را قادر ميسازد كه طرحهاي كلي اجرايياش را كه در ذهن داشته با توجه به ويژگيهاي پارچه در لحظه اجرا كند. لزوماً نميتوان اصولي را براي نحوه برخورد نمايشگر با پارچه مدون كرد.
    اين اصول در تكنيك بداههسازي تجربي هستند. ولي شناخت هرچه بيشتر از حالات متعددي كه يك پارچه ميتواند به خود بگيرد كمك فراواني ميتواند به امر بداههسازي بكند.
    درچارچوب نمايش عروسكي اين امر عينيت بيشتري مييابد. اينكه نمايشگر عروسكي بايد به شناخت امكانات حجمسازي اوليه با پارچه آشنا باشد. يعني بتواند از گستره يك بعدي پارچه با استفاده از چروكها، گره زدن، آويختن و... حجمهايي را بسازد كه به كمك آن مفهوم يا داستاني را انتقال دهد.
    گرهها و انوع آن به عنوان تكنيكي براي شكل دادن ميتواند شيءها و موجودات فراواني را بازسازي يا خلق كند.
    نمايشگر عروسكي با درست كردن اين گرهها با پارچه با توجه به نوع پارچهاي كه در اختيار دارد و در طي اجرا با باز كردن گرههاي قبلي و زندن گره جديد و يا اضافه كردن گرهها بر هم سير به وجود آمدن يك يا چند شخصيت را نشان دهد.
    در حين اجرا با شروع اولين برخورد نمايشگر عروسكي با پارچه ديگر اين پارچه يك پارچه معمولي نيست بلكه با اعمالي كه نمايشگر عروسكي روي آن انجام دهد تبديل به عروسك ميشود.
    عروسكي مهمترين ويژگي آن سياليت و انعطافپذيري فوقالعاده است.
    گرهها و همچنين قسمتهايي از پارچه كه نمايشگر عروسكي آن را با دست گرفته و آن را هدايت ميكند تبديل به مفاصل دست و پاي عروسك ميشود.
    ولي با باز شدن گرهها و رها كردن آن قسمتهاي پارچه توسط عروسك گردان آن پارچه در حالت عروسكياش خارج شده و به حالت همان پارچه سابق بازميگردد.
    شناخت تأثير جريان باد روي پارچه نيز در اين جريان مهم است و اينكه چه نوع پارچهاي از چه جنس، وزن و مقاومتي در اين اجرا به كار رود

  9. #9
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2009/07/27
    نوشته ها
    8,031

    پیش فرض

    مواد و ابزار برای ساخت عروسكدوزی عروسكسازي يكي از كم خرجترين صنايع دستي است. در تمامي خانهها سرقيچيها پارچه يا البسه غير مستعمل كه براي عروسكسازي مناسب است موجود است. ولي نكته مهم اينجاست كه اين مواد بدردنخور بايستي آنچنان در كنار هم قرار گيرند كه بسيار جذاب و قشنگ به نظر آيند.
    ميتوانيد با يك شلوار فلانل و يا جنسي شبيه آن كه قابل استفاده نيست يك خرگوش و يا خرس بدوزيد كه البته از يك پيراهن يا كت رنگي و خوشرنگ براي پوشش آن استفاده كنيد. از نخ كاموا، ابريشم، روبان، دكمه، مهره و ... ميتوان براي ساخت عروسكهاي خاص استفاده كرد.

    وسايل مورد نياز ديگر براي عروسكدوزي
    ساير وسايلي كه در عروسكدوزي مورد نياز است عبارتند از:
    1. ماژيك 2. چرخ خياطي 3. سيمچين 4. دم باريك 5. مداد 6. نخ كوك
    7. بشكاف 8. برس 9. نخ محكم براي دوخت 10. قيچي به اندازه بزرگ و كوچك 11. آچار پيچگوشتي (براي پركردن عروسك و يا وسيلهاي مشابه آن
    12. مواد پر كننده عروسك (مواد لاتكس، فوم، پرز، پنبه، يونوليت، ابر....)
    13. سوزن در اندازههاي مختلف كه بستگي دارد به نوع و ضخامت پارچه، و سوزني كه براي دوخت چشمهاي عروسك مخصوصاً حيوانات استفاده ميشود طول نسبتاً بلند دارد و بايد نازك باشد كه پارچه آسيب نبيند.
    14. پارچههاي مختلف براي بدن عروسك از قبيل پارچه تترون، تريكو نخي، فوتر، پارچههاي عروسكدزوي پشت ابري، پوليش يا خز
    15. سيم مسي يا سيم گالوانيز، كه به نازكي چوب كبريت باشد. (از اين سيم براي ساخت اسكلت دست و پاي چهار پايان استفاده ميشود.)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •