-
مدیر بازنشسته
-
-
مدیر بازنشسته
-
-
مدیر بازنشسته
زبان
فرانکها به زبان فرانکی باستان سخن میگفتند،وامواژههای بسیاری از این زبان در زبانها فرانسوی و لاتین به جای ماندهاست.این زبان با گذشت زمان به زبان هلندی باستان تبدیل گشت که در سده هفتم (میلادی) در سرزمینهای دلتای رود راین و و اشلت بدان سخن گفته میشد و سرانجان فرانسوی باستان که از جنوب پیشروی کرده بود جایگزین این زبان گریدید.
امپراتوری فرانکها
پیریزی
میان سالهای ۳۵۵ تا ۳۵۸ (میلادی) گروهی از فرانکها بر یکی از آبراههای رود راین دست یافتند،امپراتور ژولین دوم آنها را آرام نمود ولی برای اینکه با آنها کنار بیاید سرزمین گل بلژیک را بدانها واگذار کرد و از این تاریخ فرانکها همپیمان رومیان به شمار میآمدند.بر این پایه فرانکها نخستین ژرمنهایی بودند که برای همیشه در سرزمینهای رویان جاگیر شدند.سرزمینی را که اینان در آنجا نشستند امروزه فلاندر و بخش جنوبی کشور هلند میباشد که مردمان ژرمنزبان آنها از تبار همان فرانکهای باستانند.
از همین سرزمین بود که رفتهرفته فرانکها بر دیگر بخشهای گل روم از شمال دره لووار تا خاور آکیتانویزیگوت را زیر چیرگی خویش درآوردند.آنها همچنین به عنوان همپیمان رومیان از مرزها پدافند مینمودند،برای نمونه هنگامی که قبیلههای ژرمن خاوری در سال ۴۰۶ در راستای رود راین به مرزهای روم تاختند فرانکها با ایشان به نبرد پرداختند.
مروونژیها
مروونژیها درباره پادشاهی نخستین سران فرانکها؛فاراموند(۴۱۹-۴۲۷) و کلودیو(۴۲۷-۴۴۷)؛گزارشها بسیار آمیخته با افسانه هستند تا راستینگی،از اینرو نمیتوان با یقین آنها را دارای پیوند با مروونژیها دانست.
کلودیو را نخستین شاه فرانکها دانستهاند که آغاز به گرفتن سرزمین گل نمود.او کارش را با گشودن شهر کامبره اغاز کرد و مرزهایش را از جنوب تا سوم گسترد.مینماید که نزدیک سال ۴۳۱او از امپراتور روم آئتیوس شکست خورده باشد و عقبنشینی کرده باشد.در این دوران شمار فرانکها در سرزمین گل بسیار افزایش یافته بودهاست.
در ۴۵۱ (میلادی) آئتیو از فرانکهای همپیمان خویش خواست تا به وی در نبرد با آتیلا سرکرده هونها یاری برسانند.فرانکهای سالی خواهش او را پذیرفتند و هونها را از مرزهای امپراتوری دور نمودند.تاریخنویسان سرکرده فرانکها در این نبرد را مرووش دانسته و از او به نام پسر کلودیو نام بردهاند.پس از مرووش پسرش شیلدریک یکم جانشین او شد.
-
-
مدیر بازنشسته
-
-
مدیر بازنشسته
فهرست پادشاهان کاپتی
-
-
مدیر بازنشسته
دودمان والواها
والواها دودمانی بودند که پس از کاپتیها از ۱۳۲۸ تا ۱۵۸۹ بر فرانسه فرمانروایی کردند. آنان از فرزندان شارل والوا بودند. او سومین پسر شاه فیلیپ سوم بود که برای پشتیبانی از ادوارد سوم پادشاه انگلستان از تاج و تخت محروم شده بود.
فهرست پادشاهان والوا در فرانسه
پادشاهان والوا در لهستان
دوک و دوشسهایبورگوندی
اینان فرزندان فیلیپ پسر شاه ژان دوم بودند که در دوکنشین بورگوندی فرمان میراندند:
-
-
مدیر بازنشسته
فهرست فرمانروایان بوربون
تاریخها نمایانگر زمان فرمانروایی است (نه زندگی):
شاهان فرانسه
شاهان اسپانیا
شاخههای دیگر خاندان بوربون
جمهوری اول فرانسه
در چهاردهم ژوئیهٔ 1789 (میلادی)، جماعتی به زندان «باستیل» در پاریس، حمله کردند و در نتيجه انقلاب فرانسه مردم فرانسه لغو سلطنت را اعلام كردند. در خلال این دوره جمهوریخواهی جانشین حکومت سلطنت مطلقه در فرانسه شد و فرانسه را به عنوان جمهورى فرانسه در 21 سپتامبر 1792 اعلام كردند. اين نشانه يك دوران جديد حكومتهاى جمهورى در اروپا بود. حكومت جمهورى رسماً تا 1804 طول كشيد.
با بروز انقلاب فرانسه به مدت 10 سال این کشور دچار هرج و مرج شد. لویی شانزدهم در سال 1792 اعدام شد و سرانجام، در سال 1799، هنگامی که ژنرال ناپلئون بناپارت به قدرت رسید، انقلاب پایان پذیرفت. در خلال این دوره جمهوریخواهی جانشین حکومت سلطنت مطلقه در فرانسه شد و فرانسه ناچار به پذیرفتن اصلاحات گسترده و ریشهای شد.
این دوره جمهورى اول ناميده ميشود و شامل دورانهای مختلفی ميباشد:
-
-
مدیر بازنشسته
مجمع ملی فرانسه
مجمع ملی فرانسه (یا به طور خلاصه: مجمع) در هنگامهٔ انقلاب فرانسه نقش مجلس موسسانقانون اساسی و قانونگذاری را به عهده داشت. این مجمع از ۲۰ سپتامبر۱۷۹۲ تا ۲۶ اکتبر۱۷۹۵ تشکیل میشد. پس از آن دیرکتوار جانشین آن گردید.
تشکیل مجمع ملی فرانسه
هنگام برخیزش ۱۰ اوت۱۷۹۲ و در زمانی که تودهٔ مردم پاریس به کاخ تولری هجوم برده و خواستار الغای سلطنت شدند، مجمع قانونگذاری حکم به تعلیق موقت پادشاهی لویی شانزدهم داد و سپس فرمان به تشکیل «مجمع ملی» که وظیفهٔ تصویب یک قانون اساسی را داشت داد. در همین زمان تصمیمی اتخاذ شد مبنی بر این که نمایندگان این مجمع باید توسط مردهای فرانسوی بالای ۲۵ سال و به مدت یک سال انتخاب شوند و از کار شخصی خود درآمد داشته باشند. بنابراین مجمع ملی نخستین مجمع انتخابی جهان بود که تمام افراد ذکور کشور بدون توجه به طبقه، حق رأی در آن داشتند. بعدها محدودیت سنی رأیدهندگان به ۲۱ سال کاهش یافت و صلاحیت سنی نمایندگان روی ۲۵ سال تثبیت شد.
اولین جلسه در ۲۰ سپتامبر۱۷۹۲ برگذار شد. در روز بعد پادشاهی الغا شد و به این ترتیب پادشاهی فرانسه به طور رسمی پایان یافت. یک سال و اندی بعد روز ۲۲ سپتامبر به عنوان تاریخ آغاز تقویم جدید انقلابی فرانسه و آغاز نخستین سال جمهوری فرانسه انتخاب شد.
دولت انقلابی
مجمع به مدت سه سال ادامه یافت. کشور در جنگ به سر میبرد و مصلحت بر آن بود که اجرای قانون اساسی جدید به روزهای پس از صلح موکول شود. مجمع در این هنگام نیروی خود را در جهت مقابله با خطراتی که جمهوری را تهدید میکردند گسترش میداد.
با اینکه این مجمع یک قوهٔ مقننه به شمار میآمد ولی با سپردن وظایف اجرایی به اعضای خود، در قوهٔ مجریه هم دخالت میکرد. این «تداخل قوا» بر خلاف نظریههای فلسفی (به ویژه نظریات مونتسکیو) که منشأ انقلاب بودند یکی از شاخصههای اصلی مجمع به شمار میرفت. مجموعهٔ موارد استثنایی که باعث تداخل قوا شده بودند موجبات تشکیل «دولت انقلابی» به معنای واقعی کلمه را فراهم آوردند. دولتی که بخش اعظم دوران حکومتش معروف به دوران «سلطهٔ وحشت» شد. با اینحال لازم است که در زمینهٔ کار این مجمع دو مسألهٔ «مقتضیات اضطراری و قوانین ثابت» را از هم جدا بدانیم.
-
-
مدیر بازنشسته
ساختار و عضویت دولت انقلابی
اولین جلسهٔ مجمع در یکی از سالنهای کاخ تولری برگذار شد. سپس نمایندگان در سالن مانژ و در آخر در تاریخ ۱۰ مه۱۷۹۳ در اسپکتکل (یا ماشین) که سالنی بزرگ بود که نمایندگان در آن کمی پراکنده به نظر میرسیدند مستقر شدند. این سالن دارای تریبونهایی برای عموم بود که بارها با تشویقها یا انقطاع سخن توسط آنها روی گفتگوها تأثیر گذاشته میشد.
اعضای مجمع جزو تمامی طبقات جامعه بودند ولی تعداد حقوقدانهای آن نسبت به دیگران بیشتر بود. هفتاد و پنج نفر از اعضا در مجمع اصلی نمایندگان و ۱۸۳ نفر در مجمع قانونگذاری وجود داشتند. تعداد کل نمایندگان مجمع بدون در نظر گرفتن ۳۳ نماینده مستعمرات (که تنها چند از نفر از آنها به پاریس رسیدند) ۷۴۹ نفر بود.
همچنین به دپارتمانهایی جدیدالتشکیلی که بین سالهای ۱۷۹۲ تا ۱۷۹۵ به فرانسه ملحق شده بودند اجازه داده شد تا نمایندههای خود را بفرستند. بسیاری از نمایندگان اصلی در زمان برقراری مجمع تبعید شده یا مردند ولی جای همهٔ آنها توسط نمایندگان علیالبدل پر نشد. برخی از نمایندگان در طول دوران ترور و وحشت پس از ۹ ترمیدور از کار منع شدند. در نهایت بسیاری از اعضا به دپارتمانها یا ارتش فرستاده شدند تا در عملیاتهایی که برخی از آنها مدت بسیار زیادی طول میکشیدند خدمت کنند. با توجه به تمام دلایل فوقالذکر فهمیدن تعداد واقعی نمایندگان در یک تاریخ خاص مشکل است. در زمان ترور تعداد میانگین نمایندگان به ۲۵۰ نفر میرسید.
بنابر آییننامهٔ داخلی مجمع، رئیس مجمع باید هر دو هفته مجدداً انتخاب میشد. رئیس پیشین میتوانست بار دیگر نیز انتخاب شود. جلسات مجمع معمولاً صبحها برگذار میشدند اما بعضی از جلسات در عصر نیز برگذار میشدند که معمولاً تا شب هم ادامه پیدا میکردند. جلسات این مجمع در برخی از شرایط ویژه، به طور دائمی برگذار میشد و تا چند روز بدون قطع یا تعلیق ادامه مییافت. مجمع به دلایل مدیریتی و قانونگذاری از کمیسیونهایی استفاده میکرد که قدرت هر کدام نسبت به دیگری تفاوت داشت و توسط قوانین کنترل میشدند. مشهورترین کمیسیونها عبارت بودند از کمیسیون سلامت عمومی (کمیته دو سالوت پابلیک)، کمیسیون امنیت ملی (کمیته دو سورت جنرال) و کمیسیون آموزش (کمیته دو لینستراکسیون).
میراث
استنتاج مقالهٔ مربوط به مجمع در دایرةالمعارف ۱۹۱۱ بریتانیکا به این شکل میباشد: «اگر بخواهیم بدون پیشداوری و غرضورزی نقش و جایگاه مجمع را درک کنیم باید به یاد بیاوریم که این مجمع توانست فرانسه را از جنگ داخلی و تاخت و تاز حفظ کند، نظام آموزش عمومی را بنیانگذاری کند (موزه، مدرسهٔ پلیتکنیک، مدرسهٔ تربیت مدرس، مدرسهٔ زبانهای شرقی، کنسرواتوار)، سازمانهایی با اهمیت زیاد به وجود آورد و به طور قطع توانست به اهداف سیاسی و اجتماعی انقلاب جامهٔ عمل بپوشاند.»
-
-
مدیر بازنشسته
دیرکتوار فرانسه
انجمنِ گردانندگان یا دیرکتوار فرانسه یا دیرکتوار (به فرانسوی Directoire exécutif) رژیمی بود که از ۲ نوامبر۱۷۹۵ میلادی تا ۱۰ نوامبر۱۷۹۹(در بازه زمانی میان رژیمهای مجمع ملی و کنسولهای فرانسه ) در کشور فرانسه قدرت را در دست داشت. در این انجمن پنج گرداننده(دیرکتور) قدرت را میان خویش بخش کرده بودند. این رژیم واپسین مرحله از انقلاب فرانسه بود. پس از این دوره کنسولها روی کار آمدند و پس از آن فرانسه به سوی امپراتوری یکم کشانیده شد.
قانون اساسی سهساله
دیرکتوار از دو مجلس تشکیل میشد، مجلس پانصدنفری و مجلس کهن. کمینه سن در مجلس نخست سی سال و در دومی چهل سال بود.از رأیگیری مردمی برای گزینش نمایندگان این دو مجلس خودداری شد. میانهروها برای برگزیده شدن برای نمایندگی به تندروها پیشی داشتند. شیوه گزینش مجلس کهن چنین بود که پس از برگزیدن هفتصد و پنجاه تن، اینان از میان خود دویست و پنجاه تن را به عنوان نمایندگان مجلس کهن برمیگزیدند. مجلس دورهای سهساله داشت. نمایندگان مجلس کهن دارای حق وتو بودند ولی در قبال این حق نمیتوانستند در قانونگذاری پیشگام باشند. دیرکتورها را مجلس کهن برمیگزید. هر سال یکی از پنج دیرکتور بازنشست میشد. یک نخستوزیر به این پنج دیرکتور یاری میرساند اگر چه خود نیروی چندانی در گرداندن دولت نداشت.
قانونهای سفت و سختی برای مرکزیتبخشی به دولت گزارده شد. دیرکتورها اجازه نشستن و یا سخنرانی در هیچ کدام از مجلسهای دوگانه را نداشتند و این منع شامل حال نخستوزیر هم میشد. همچنین آنان هیچ دستی در تعیین بودجه و سامانه مالیاتی نداشتند.
قانون آزادی دین، مطبوعات، کار و دیگر آزادیهای فردی را تضمین میکرد ولی در قبال این آزادیها دیگر کسی حق نگاهداشتن جنگافزار را نداشت و انجمنهای سیاسی نیز غیرقانونی بود.
هنگامی که این پیشنویس قانون به همهپرسی گذارده شد از یک میلیون و پنجاه هزار تن تنها پنج هزار تن بدان رای منفی دادند. پس در روز ۲۳ سپتامبر این پیشنویس به عنوان قانون اساسی تصویب شد. حزبهایی که کنار گذاشته شده بودند در شهر پاریس گرد هم آمدند و شورش کردند. دولت پدافند را به پل دو بارا سپرد، ولی در حقیقت همه کارها را نماینده و پیرو او سرلشکر ناپلئون بوناپارت به پیش برد. او با چند هزار سرباز آماده و توپخانهای نیرومند در ۵ اکتبر۱۷۹۵ کار شورشیان را بی آنکه نیروهایش آسیبی ببینند یکسره کرد
-
کلمات کلیدی این موضوع
مجوز های ارسال و ویرایش
- شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
- شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
- شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
- شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
-
مشاهده قوانین
انجمن