ساعت 20:22 بعد ازظهر روز شنبه سیزدهم خرداد ماه سال 1368لحظه وصال بایار بود .بالاخره ان حادثه عظیم و جگرسوز به وقوع پیوست. قلبی از کار ایستاد که میلیونها قلب را به نور خدا و معنویت احیا کرده بود . امام شهیدان در آخرین شب زندگی و در حالی که چند عمل جراحی سخت و طولانی را در سن 87 سالگی تحمل کرده بود و در حالی که چندین سرم به دستهای مبارکش وصل بود نافله شب می خواند و قرآن تلاوت می کرد . در ساعات آخر ، طمانینه و آرامشی ملکوتی داشت و مرتباَشهادت به وحدانیت خدا و رسالت پیامبر اکرم (ص) را زمزمه می کرد و با چنین حالتی بود که روحش به ملکوت اعلی پرواز کرد .
وقتی که خبر رحلت امام منتشر شد،گویی زلزله ای عظیم رخ داده است ، بغضها ترکید و سرتاسر ایران و همه کانونهایی که در جهان با نام و پیام امام خمینی آشنا بودند یکپارچه گریستند و بر سر و سینه زدند . هیچ قلم و بیانی قادر نیست ابعاد حادثه را و امواج احساسات غیر قابل کنترل مردم را در آن روزها توصیف کند . شاید کسانی قادر به درک و هضم این مفاهیم نباشند ، و اگر حالات مردم را در فیلمهای مراسم تشییع و خاکسپاری پیکر مطهر امام خمینی مشاهده کنند و خبر مرگ دهها تن که در مقابل سنگینی این حادثه تاب تحمل نیاورده و قلبشان از کار ایستاده بود را بشنوید و پیکرهایی که یکی پس از دیگری از شدت تاثر بیهوش شده ، بر روی دستها در امواج جمعیت به سوی درمانگاهها روانه می شدند را در فیلمها عکسها ببینند ، در تفسیر این واقعیتها درمانده شوند . اما آنانکه عشق را می شناسند و تجربه کرده اند ، با این حالات بیگانه نیستند .