تعريف:تولارمی نوعی بیماری ميكروبي مشترک بین انسان و حیوانات است. که براساس راه ورود و میزان ویرولانس عامل بیماری دارای تظاهرات بالینی گوناگونی در انسان میباشد.

تاریخچه: بیماری تولارمی را در سال 1911 به عنوان بیماری شبه طاعون جوندگان، توصیف می کردند ولی به زودی به عنوان یک بیماری بالقوه شدید و کشنده در انسان نیز مطرح شد. همه گیری تولارمی در دهه های 1930 و 1940 میلادی به دنبال مصرف آبهای آلوده در اروپا و شوروی سابق، حادث گردید و در همان زمان همه گیری حیوانی آن در ایالات متحده، به وقوع پیوست و چیزی نگذشت که به عنوان یکی از عوامل اتیولوژیک منتقله از طریق تماس آزمایشگاهی نیز مطرح شد و همین امر، منجر به بررسی اکولوژیک، میکروبیولوژیک و پاتولوژیک بیماری گردید و به جستجوی راههائی برای پیشگیری از بروز آن پرداخته شد.

عامل اتیولوژیک: فرانسیسلا تولارنسیس «Francisella tularensis «به عنوان پاتوژن شناخته شده است و تلقیح یا استنشاق تعداد بسیار کمی از آن مثلاً حدود ده عدد می تواند منجر به بروز بیماری شود. انسان ممکن است بطور اتفاقی دچار عفونت شود که در اینصورت گاهی دچار بیماری شدید و کشنده ای می شود ولی بیماری را به دیگران منتقل نمی کند. از آنجا که این بیماری اولین بار در جوندگان شهر تولار (Tulare) ایالت کالیفرنیای امریکا دیده شد، به همین اسم، نامیده شد.

«Francisella t.» را به عنوان یکی از جنگ افزارهای بیولوژیک خطرناک تلقی نموده اند زیرا دارای خاصیت عفونتزایی شدید، قابلیت انتشار آسان و ظرفیت بالای ایجاد بیماری و مرگ میباشد.

«Francisella t.» نوعی کوکوباسیل کوچک غیرمتحرک هوازی گرم منفی است که دارای پوششEnvelope)) نازک لیپویلی ساکاریدی بوده و علیرغم عدم تولید اسپور از مقاومت بالایی برخوردار است و به مدت چندین هفته در دمای پایین در محیط آب، خاک مرطوب، علوفه، پوشال،کاه و اجساد در حال فساد حیوانات، زنده می ماند. «Francisella t.» قادر به ایجاد عفونت در انسان از طریق پوست، غشاهای مخاطی، دستگاه گوارش و ریه ها می باشد. این ارگانیسم نوعی باکتری داخل سلولی اجباری است که داخل ماکروفاژها تکثیر می یابد. مهمترین ارگانهای هدف آن شامل غدد لنفاوی، ریه ها، پرده جنب، طحال، کبد و کلیه هاست.

کوکوباسیلهای تلقیح شده به پوست بدن یا غشاهای مخاطی، تکثیر یافته و به غدد لنفاوی ناحیه ای، راه یافته در آنجا تکثیر بیشتری پیدا می کنند و سپس به سایر ارگانهای بدن، منتشر می گردند. باکتریمی در فاز اولیه بیماری ممکن است شایع باشد. واکنش اولیه نسوج بدن در مقابل عفونت، شامل نکروز چرکی شدیدی است که حاوی تعداد زیادی لکوسیت های پلی مرفونوکلئر، همراه با تهاجم ماکروفاژها، سلولهای اپی تلیوئید و لنفوسیت ها میباشد. این ضایعات سپس حالت «گرانولوماتوز «به خود می گیرند و آزمایشات هیستوپالوژیک آنها نکروز مرکزی و گاهی پنیری شکل (Caseation) همراه با احاطه سلولهای اپی تلیوئید، سلول های ژانت چند هسته ای و فیبر وبلاست ها را نشان می دهد که از بعضی جهات به گرانولوم های سلی و سارکوئیدوزی، شباهت دارند.

اپیدمیولوژی: دوره نهفتگی یا دوره کمون بیماری به ویرولانس سویه های عفونتزا و تعداد باکتری وارد شده به بدن بستگی دارد و حدود 14-1 روز و معمولاً 5-3 روز میباشد.

بررسی های سرواپیدمیولوژیک حاکی از آنست که در مناطق آندمیک بیماری بسیاری از موارد تولارمی انسانی ممکن است فاقد علائم بالینی باشد. بزرگترین ظغیان ثبت شده ناشی از تولارمی استنشاقی در سالهای 67-1966 در یک منطقه کشاورزی در سوئد رخ داد و باعث گرفتاری بیش از 600 نفر شد. اغلب این موارد به دنبال انجام فعالیتهای کشاورزی که همراه با تولید افشانه بوده، حادث گردیده است. در این همه گیری، موارد تماس، طی یک دوره چند ماهه اتفاق افتاده ولی در فصل زمستان یعنی زمانی که علوفه خشک آلوده شده به وسیله جوندگان را انبار می کرده اند به اوج خود رسیده است. در بین 140 مورد ثابت شده ناشی از استنشاق مواد آلوده، اغلب دارای علائم حاد تب، خستگی، لرز، سردرد و کسالت بوده اند و فقط 14 درصد موارد ثابت شده بیماری همراه با پنومونی بوده است و نهایتاً همگی به تتراسیکلین پاسخ داده و موردی از مرگ در بین آنها اتفاق نیفتاده است.

هر چند انتظار میرود در موارد انتقال «Francisella t.» از طریق هوا باپنومونی اولیه، مواجه شویم ولی در بعضی از موارد، گرفتاری چشمی به صورت تولارمی چشمی، تولارمی اولسروگلاندولر (Ulcerog landular) ناشی از نفوذ باکتری به پوست آسیب دیده و یا گرفتاری حفره دهانی – حلقی همراه با آدنوپاتی گردنی نیز حادث می گردد. در همه گیری بیماری در سوئد که قبلاً به آن اشاره شد، کونژونکتیویت (Conjunctivitis) در 26% موارد، عفونت زخم پوستی در 12% موارد، فارنژیت (pharyngitis) در 31 % آنان و اولسردهانی در 9 % رخ داده است. لازم به ذکر است که طغیان های دیگری از بیماری ناشی از فعالیت های کشاورزی مشابه همه گیری سوئد از فنلاند نیز گزارش شده است بطوری که اغلب بیماران از علائم غیر اختصاصی، شاکی بوده و علائم اختصاصی پنومونی را نداشته اند. ضمناً بزرگی غده های لنفاوی ناف ریه بارزترین یافته رادیوگرافیک آنها را تشکیل می داده است.

انتشار جغرافیائی: یکی از ویژگیهای تولارمی، انتشار مشخص آن در نواحی نیمکره شمالی است. بیماری در اروپا (به استثناء اسپانیا و پرتغال)، شمال آسیا، شمال آفریقا و آمریکای شمالی دیده شده است. از نقطه نظر عفونت شناخته شده پرندگان مهاجر و انگلهای خارجی آنها، عدم وجود بیماری در امریکای جنوبی، استرالیا و بخش عمده آفریقا تعجب آور است. جزایر بریتانیا نیز، علیرغم مجاورت با عفونت قاره‌ای، عاری از تولارمی است.

روند زمانی: بیماری ممکن است در تمامی ماههای سال اتفاق افتد و نوسانات فصلی آن ناشی از میزان تماس با عوامل محیطی می باشد. مثلاً در ایالات متحده در تمامی ماههای سال بروز می نماید ولی ممکن است شیوع آن در بین بالغین، طی فصل شکار خرگوش، در ابتدای فصل زمستان و در کودکان، در فصل تابستان که کنه ها و مگس گوزن (deer flies) به فراوانی در محیط اطراف وجود دارند بیشتر باشد.

اغلب موارد طی ماههای خرداد (june) تا شهریور (September) که انتقال بیماری به وسیله بندپایان، به حداکثر میزان خود می رسد، مشاهده شده است. مواردی از بیماری که در زمستان ها منتقل می شود معمولاً در شکارچیان و تله گذاران که در تماس با جسد حیوانات هستند رخ می دهد.

نحوه انتقال بيماری: تا به حال بروز عفونت طبیعی در 100 گونه پستانداران، 9 گونه از حیوانات اهلی، 25 گونه از پرندگان و چندین گونه از ماهی ها به اثبات رسیده است ولی همه آنها در انتشار بیماری نقش مهمی ایفا نمی کنند. علاوه بر اینکه حیوانات مختلفی میزبان «Francisella t.» هستند این ارگانیسم را از محیط آب، خاک و گیاهان نیز جدا نموده اند. حیوانات کوچکی نظیر موش، موش صحرائی، موش آبی، سنجاب، خرگوش و خرگوش صحرائی، مخازن طبیعی این میکروارگانیسم می باشند و عفونت را از طریق گزش کنه، کک و پشه و تماس با محیط آلوده، کسب می کنند. هرچند حالت بومی حیوانی (Enzootic) تولارمی در بسیاری از محیط ها به سیر بی سرو صدای خود ادامه می دهد ولی معمولاً همه گیرهای حیوانی Epizootic) (آن می تواند مبانی طغیان بیماری در بین انسان ها باشد. ابتلاء انسان به طرق مختلفی صورت میگرد، به طوری که از طریق گزش بندپایان آلوده تماس با نسوج یا ترشحات آلوده حیوانات، تماس مستقیم یا آشامیدن آب های آلوده و نیز تماس با غذا یا خاک آلوده و استنشاق افشانه های آلوده حاصل می شود.

حداقل 13 گونه از کنه ها بطور طبیعی دچار عفونت ناشی از «Francisella t.» میشوند. ولی گونه هائی که در انتقال بیماری به انسان نقش دارندعبارتنداز کنه چوب (Dermacentor andersoni)،کنه سگ (D.Variabilis) کنه Lane star (Amblyoma americanum) و کنه خرگوش (Haemaphysalis Leprisalustris).

پس از آنکه کنه از حیوانات آلوده تغذیه کرد ارگانیسم ها از طریق روده به همولنف رسیده از آن طریق در سراسر بدن کنه و از جمله در بزاق آن منتشر می شوند و به هنگام تغذیه از حیوانات دیگر، از این طریق به آنان منتقل می گردند و احتمال انتقال از طریق مدفوع کنه نیز وجود دارد.

این بیماری با شیوع کمتری از طریق مگس گوزنchrysops discalis)) و پشه Aedes cinereus بوسیله تلقیح به پوست، ملتحمه، اوروفارنکس با آب آلوده، به واسطه تماس با خون یا نسوج حیوانات مبتلا در حین پوست کندن یا پانسمان یا معاینه لاشه حیوان، بوسیله دست، لمس یا خوردن گوشت حیوان مبتلایی که به اندازه کافی پخته نشده باشد، از طریق نوشیدن آب آلوده، بوسیله استنشاق گردو غبار، دانه یا علف خشک آلوده و بيماري ندرتاً توسط گاز گرفتگی گرگ صحرائی (Coyote)، سنجاب، گراز، گربه و سگ هایی که احتمالاً بدلیل خوردن گوشت حیوانات مبتلا، دهان آنها آلوده شده است و از راه پوست و خراش ناشی از پنجه حیوانات آلوده نیز انتقال می یابد. لازم به تاکید است که انتقال به وسیله چنگال و دندانهای گربه یکی از مهمترین منابع عفونت در کودکان به حساب می‌آید. البته عفونت‌های آزمایشگاهی هم بروز می نماید و اغلب بصورت پنومونی اولیه یا تولارمی تیفوئیدی، ظاهر میشود.

انتقال مستقیم از فردی به فرد دیگر، رخ نمیدهد ولی در صورت عدم درمان، ممکن است عامل عفونت طی دو هفته اول بیماری در خون و همچنین به مدت یکماه یا بيشتر در زخم ها یافت شود. مگس ها بمدت 14 روز و کنه ها در سراسر دوران عمر دو ساله خود می توانند عفونتزا باشند. گوشت یخ زده خرگوش در دمای منهای 15 درجه سانتیگراد، بمدت بیش از سه سال عفونتزا باقی مانده است.

عوارض تولارمی: پریکاردیت ومننژیت ناشی از تولارمی از جمله عوارض نادری هستند که معمولاً در مواردی که بیماری تشخیص داده نشده و به نحو مناسبی درمان نمیگردد، عارض میشوند. پریکاردیت معمولاً در اثر انتشار مستقیم محتویات غدد لنفاوی چرکی ناحیه مدیاستن و یا از طریق کانون ریوی حاصل میشود و مننژیت نیز در اثر باکتریمی، ایجاد شده و باعث افزایش لنفوسیت ها در مایع نخاع میگردد.

چرخه زندگی Francisella tularensis
علائم يا نشانه‌های بيماری: اشکال بالینی اولیه بیماری براساس ویرولانس عامل عفونتزا، تعداد باکتری که به بدن وارد میشود و محل ورود آنها از نظر نحوه تظاهر علائم و محل آنها متفاوت میباشد. تظاهرات اولیه بیماری، شامل تولارمی Ulceroglandular Glandular، تیفوئیدی و سپتیک می باشد. اصطلاح تولارمی تیفوئیدی برای توصیف چهره هائی از تولارمی بکار می رود که با علائم سیستمیک همراه با تب و سایر علائم غیراختصاصی بدون ضایعات پوستی یا مخاطی یا لنفادنوپاتی ناحیه ای تظاهر مینماید. این بیماری گاهی دجار علائم بارز گوارشی نظیر اسهال و دردشکم می شوند.

شروع تولارمی معمولاً ناگهانی است و با تب 40-38 درجه سانتیگراد، سردرد، احساس لرز و لرز واقعی، درد عمومی بدن خصوصاً در ناحیه کمر، حالت زکام و گلودرد، تظاهر مینماید. در معاینه، عدم تطابق نبض و تب در 42 % بیماران یافت میشود. سرفه خشک یا همراه با خلط مختصر و درد یا احساس سنگینی زیر جناغ سینه به نحو شایعی وجود دارد ولی علائم عینی بروز پنومونی نظیر سرفه خلط دار و نفس تنگی ممکن است وجود داشته یا نداشته باشد. وجود تعریق، تب، لرز، ضعف پیش رونده، کسالت، بی اشتهائی و کاهش وزن، حاکی از تداوم بیماری است.

در موارد درمان نشده بیماری، علائم در اغلب موارد به مدت چندین هفته و گاهی چندین ماه ادامه می یابد و ناتوانی پیش رونده ای را به بیماران تحمیل می کند.

پيش آگهی: بیماری تولارمی قبل از کشف آنتی بیوتیک ها نوعی بیماری طولانی بوده که به مدت چندین هفته تا چند ماه ادامه می یافته و سپس دوره نقاهت طولانی همراه با ضعف و ناتوانی شدیدی را پشت سرگذاشته و اغلب موارد بهبود می یافته است. امروز با تشخیص و درمان به موقع بیماری این دوره کمتر از یک ماه به طول می انجامد و میزان مرگ حاصله نیز از 30-5 درصد قبلی به کمتر از یک درصد در موارد برق آسا و تیفوئیدی بیماری، کاسته شده است.

تشخیص بیماری: از آنجا که تولارمی انسانی، بیماری نسبتاً نادری است در صورت مواجه شدن با آن ممکن است بوسیله پزشکان باظن قوی مطرح نگردد. شک به انتشار عمدی تولارمی زمانی حاصل میشود که دست اندرکاران امور بهداشتی با طغیان ناشی از یک بیماری حاد تنفسی همراه با.ویژگیهای اپیدمیولوژیک غیر معمول، مواجه شوند

شک به تولارمی در پزشکان زیرک باید زمانی حاصل شود که بیماران مبتلا به پنومونی آتیپیک، پلوریت و آدنوپاتی ناف ریه مواجه میشوند. پزشکانی که به تولارمی استنشاقی شک میکنند باید هرچه سریعتر به جمع آوری نمونه از ترشحات تنفسی و خون پرداخته، مراتب را جهت مراعات موازین بهداشتی و اقدامات تشخیصی لازم، اطلاع دهند

تشخيص افتراقي: با بیماریهای اسپوروتریکوز، مونونوکلئوز عفونی، تیفوئید، تب کیو، پنومونی مایکوپلاسمائی، پسیتاکوز، ملیوئیدوز و گلا ندرز ممکن است شباهت داشته باشد. تولارمی نسبت به طاعون یا آنتراکس استنشاقی، سیر آهسته تری دارد و میزان مرگ و میر کمتری نیز به بار میآورد. طاعون و آنتراکس، علیرغم تجویز آنتی بیوتیک، معمولاً به سمت حالت برق آسا، توکسیک و کشنده به پیش میرود.

موارد خفیف تر تولارمی استشاقی ممکن است از «تب کيو» غیرقابل تشخیص باشد تا نتایج آزمایشگاهی بیماری را تایید کند.

تظاهرات بالينی تولارمی در حيوانات: تظاهرات بالینی در انواع حیوانی میزبان، معمولاً قابل تشخیص نیست. تذکرات لازم به شکارچیان در اجتناب از شکار خرگوشهای کندرو یا بیحال با نتیجه خوبی همراه بوده، لیکن تنها دربیماری پیشرفته (همانطوریکه در بررسیهای تجربی حیوانات آزمایشگاهی مشاهده می شود)، سستی در حیوان ظاهر میگردد. حیواناتی نظیر گاو، عیارهای آگلوتینین بالا نسبت به «Francisella t.» و بدون تاریخچه ای از بیماری تب دار نشان می دهند. میزان مرگ و میر شدید ناشی از بیماری در گوسفند به ثبت رسیده است.

نشانیهای توصیف شده بیماری، متمایز نبوده، لیکن معمولاً وجود تعداد زیاد کنه ها مانندجنس Dermacentor به عنوان شاخصی ازعفونت در نظر گرفته شده و محتمل است فلج ناشی از کنه ها به علائم، ناتوانی و میزان مرگ و میر کمک نماید. دور ساختن کنه ها، بهبودی را تسریع نموده، لیکن هیچ مورد گزارش مدونی از درمان کافی با آنتی بیوتیک، بدون خارج ساختن کنه ها وجود ندارد. در عفونت تجربی گوسفند، مجموع علائم گزارش شده در عفونت پیچیده طبیعی تظاهر نمی یابد.

محققان، عدم بروز نشانی تولارمی را در سگ سانان و گربه سانان اهلی و وحشی گزارش نموده و تنها ارگانیسم را از گربه های تلف شده بعد از مصرف امعاء و احشاء موش آبی به ثبت رسانده و عده ای نیز بیماری آشکار را در گرگ صحرائی (Coyote) در عفونت ناشی از افشانه، مشاهده و گزارش کرده اند. همچنین بیماری با مرگ و میر فراوان در روباه های خاکستری مورد بررسی قرار گرفته، به استثنای مواردی اندک، هیچ گونه نشانی اختصاصی از بیماری شناخته نشده است.

در لاشه حیوانات مبتلا، آبسه های کوچک و متعددی که در گره های لنفاوی ناحیه ورود میکروب ایجاد می گردند و حاوی چرک سفت و پنیری شکل می باشند. مشخص ترین ضایعات نعشی بیماری را در حیوانات تشکیل می دهند. این آبسه ها در کبد، طحال و ریه ها نیز یافت می شوند و معمولاً برحجم طحال افزوده میگردد.

پيشگيری و کنترل: موفقیت در پیشگیری از تولارمی انسانی مستلزم پیشگیری از تماس با ناقلین بندپا و نسوج آلوده حیوانات است.

آموزش مردم مبنی بر محافظت خود در مقابل گزش کنه، مگس و پشه و اجتناب از نوشیدن، استحمام، شنا یا فعالیت در آب آلوده مناطقی که عفونت در بین حیوانات وحشی، شایع می باشد.

استفاده از دستکش های نفوذ ناپذیر، حین پوست کندن یا دست زدن به حیوانات و مخصوصاً خرگوش، طبخ کامل گوشت خرگوش وحشی و جوندگان.

ممنوعیت حمل حیوانات عفونی شده یا لاشه آنها بین شهرها یا استان ها.

استفاده از ماسک صورت،روپوش ودستکش های بدون منفذ،درحین کارکردن با محیط کشت«Francisella t.».

کودکانی که در مناطق آندمیک کنه زندگی مینمایند به طور مرتب باید پوست و موهای خود را از نظر وجود کنه بررسی کرده و در صورت وجود کنه آنرا با ناخن انگشتان خود جدا نکنند و برای اینکار از انبرک یا موچین استفاده نمایند. همچنین باید مواظب باشند کنه بین انگشتان آنها له نشود.

کودکان باید از تماس با جوندگان و خرگوش بیمار یا لاشه آنها خودداری کنند. ضمناً حیوانات خانگی که در اثر ابتلاء به این بیماری تلف میشوند بایستی بطور کامل سوزانده و تبدیل به خاکستر شوند و یا در جای مناسبی همراه با آهک دفن گردند.

هرگونه گوشت مصرفی، باید به اندازه کافی پخته شود.

شکارچیان و بویژه شکارچیان خرگوش بایستی نسبت به راههای انتقال و علائم بالینی بیماری آگاهی داشته باشند.

بیمارانی که طی دوره کمون تولارمی، تحت پوشش آنتی باکتریال هائی نظیر استرپتومایسین، جنتامایسین، داکسی سیکلین یا سیپروفلوکساسین قرار گیرند و این اقدام به مدت 14 روز ادامه یابد در مقابل بروز علائم بالینی تولارمی، محافظت خواهند شد.

کنترل عفونت: با توجه به اینکه تولارمی از انسانی به انسان دیگر انتقال پیدا نمیکند، جداسازی بیماران در بیمارستان ها توصیه نشده است و رعایت موازین بهداشتی، کفایت میکند. در صورتی که از نظر بالینی مشکوک به تولارمی هستیم به هنگام ارسال نمونه به آزمایشگاه باید کارکنان آزمایشگاه را از این احتمال، مطلع نمائیم. جسد قربانیان این بیماری باید با رعایت موازین احتیاط های استاندارد بهداشتی، لمس شود و از بعضی از انواع اتوپسی نظیر اره کردن استخوان آنها خودداری گردد. لباسها و لوازم پارچه ای آلوده به ترشحات بدن بیماران را باید ضدعفونی نمود.

رفع آلودگی محيطی و حفاظت: «Francisella t.» در شرایط طبیعی در محیط های سرد و مرطوب به مدت طولانی به حیات خود ادامه می دهد ولی اطلاعات دقیقی در مورد میزان مقاومت ارگانیسم هایی که از طریق افشانه در فضا آزاد میشوند وجود ندارد و فقط حدس زده میشود که تحت شرایطی نظیر خشک شدن، تابش نورآفتاب، اکسیداسیون و سایر شرایط محیطی، دوام چندانی نداشته باشند و غیر از آلودگی اولیه، آلودگی دیگری ایجاد نکنند. در صورت ریختن نمونه های حاوی باسیل در محیط آزمایشگاه یا آلودگی اشیاء و محیط به ماده مرطوب مشکوک به «Francisella t.»، رفع آلودگی با محلول 10 % هیپو کلویت سدیم (واتیکس) بصورت اسپری کفایت میکند.

مقدار کلر موجود در آب های تصفیه شده باعث از بین بردن «Francisella t.» و جلوگیری از انتقال آن توسط آب میشود.

در یک جمعیت شهرنشین، احتمال تولارمی از حیوانات یا از طریق گزش کنه به انسان، چندان زیاد نمیباشد و با ارتقاء آگاهی های بهداشتی مردم مبنی بر اینکه به حیوانات بیمار یا لاشه آنها نزدیک نشوند و خود را در مقابل گزش احتمالی بندپایان، محافظت کنند کفایت مینماید.

واكسيناسيون:در اوائل دهه 1930 میلادی، در شوروی سابق واکسن زنده ضعیف شده تولارمی به منظور ایمن سازی حدود ده میلیون نفر از ساکنین مناطق بومی این بیماری تلقیح شد و میزان موارد بیماری از سالانه حدود یکصد هزار مورد به چند صد مورد در حال حاضر، کاهش یافت و در کشور امریکا نیز از واکسن زنده ضعیف شده دیگری به منظور مصونسازی کارکنان آزمایشگاهی که برروی «Francisella t.» کار می کردند، استفاده شده است.

ایمنی محافظت کننده، به فاصله 2 هفته بعد از بروز عفونت طبیعی یا واکسیناسیون، حاصل میشود و لذا با توجه به کوتاه بودن دوره نهفتگی تولارمی و ناکافی بودن مصونیت ناشی از واکسن های موجود، در مقابل تولارمی استنشاقی انجام واکسیناسیون تولارمی به منظور پروفیلاکسی بعد از تماس، توصیه نمیشود.

ساير اقدامات کنترلی: اقداماتی که طی طغیان ها، همه گیری ها و پاندمی های بیماری باید انجام داد:

جستجو به منظور یافتن مخزن عفونت مرتبط با بندپایان، اماکن حیوانات، آب، خاک و فرآورده ها، لازم به تاکید است که جهت آمادگی در مقابل حمله بیوتروریستی احتمالی با افشانه های حاوی «Francisella t.» علاوه برآنتی میکروبیال های مختلف، دستگاه تنفس مصنوعی و سایر تجهیزات اورژانس نیز باید پیش بینی شود. اقداماتی که به منظور حفظ افراد سالم، لازم است انجام شود:


- آموزش افراد جامعه از طریق رسانه های گروهی.
- شناسائی جمعیت در معرض خطر.
- اولویت بندی مواد و تجهیزات موجود برحسب گروه در معرض خطر.
- کموپروفیلاکسی در مواردی که تاثیر آن به اثبات رسیده است.
- مبارزه با مخازن و منابع.
- کنترل بیماری در حیوانات.
- استفاده از حشره کش ها و سمپاشی علیه کنه ها.
- بررسی موادغذائی و آبهای مشکوک و توصیه به جوشاندن آب های مصرفی یا خودداری از مصرف مواد احتمالاً آلوده تا زمان رفع آلودگی.
- کنترل همه گیری رعب و وحشت، از طریق رسانه های گروهی.

دكتر سعيده سيف هاشمي

رفرانس ها:
1-http://www.kums.ac.ir/HATAUI.MD.Lib/Bioterorism /Bioindex.htm
2- میکروبشناسی پزشکی جاوتس (jawetz) – جلداول – ترجمه: دکتر کریم زاده – دکتررفتاری
3- علوم و صنایع گوشت – تالیف: دکتر دوردهررکنی.
4- درسنامه بهداشت و بازرسی گوشت – مولفین: دکتردباغ مقدم – دکترتوکلی –دکتر آقازاده مشگی – دکتر صادق زاده عراقی.
5- پروژه دانشجو – احله مفیدی – دانشگاه علمی کاربردی.
6- دکتر حسین حاتمی – گروه آموزش بیماریهای عفونی و گرمسیری دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه.