سلام به همه دوستان امیدوارم که از این جک های من خوشتون بیاد امیدوارم که مورد پسند همه قرار بگیره ضمنا اگه کسی هم جک داشته باشه کوتاهی نکنه بگذاره تا همه استفاده کنن متشکر از شما پسرعاشق(میثم)
یارو ازمایش ادرارش گم میشه میشه بلههههههههه مملکت بخور
بخوره
یارو را ختنه میکنن میگن دامن بپوش.......میگه خاک بر سرم همش را بریدید
به یارو میگن برای تنظیم خانواده چه کار کردی؟؟؟؟ میگه هیچی قفل در خونه را عوض کردم
به اندازه هوش پت ومت صداقت تام و جری و به اندازه راستگویی پینکیو دوستون دارم
یه روز یه افسر از یه اقایی در حین اموزش سوال میکنه اگه الان یه نفر بیاد وسط خیابون بوق میزنی یا چراغ میدی؟؟؟؟؟راننده هم میگه هیچ کدوم برف پاک کن میزنم....افسره تعجب میکنه میگه چرا؟؟؟میگه
هیچی بهش میگم یا بیااینور خیابون یا برو اونور خیابون
یه روز یه دختر از اموزش رانندگی برگشته بود دوستان ازش سوال میکنند چطور بود؟؟؟میگه خوب بود اما افسره خیلی مذهبی بود....میگن چرا؟؟؟ میگه هیچی ما سر هر پیچی که پیچیدیم افسره گفت یاابوالفضل،یاامام حسین ،یا فاطمه زهرا
یارو قبض برق رو پرداخت نمی کنه برقشون یکطرفه میشه.
به یارو میگن لاغر شدی، میگه نباید از ظاهر آدما قضاوت کرد
مشترک گرامي، حرکت زشت و ناپسند شما را در حمام ديديم! هيچکس تنها نيست همراه اول
يکي دو تا چراغ قرمز رو رد میکنه. پلیس نگهش میداره، ازش می پرسه چرا پشت چراغ قرمزا وای نمیستادی؟ میگه من از یه نفر آدرس پرسیدم گفت چراغ اولو رد میکنی! چراغ دومو رد میکنی! رسیدی چراغ سوم میپیچی دست راست
يه افسر به يكي از سربازاش مي گه امشب از اول اين كوچه تا اون چراغ قرمز كشيك بده و فردا صبح هم بيا پاسگاه.
خلاصه فردا و پس فردا از سربازه خبري نيست روز سوم سربازه پريشون مياد پاسگاه.
افسر ازش مي پرسه: چرا اينقدر دير اومدي؟
سرباز مي گه: آخه اون کاميون از تهران مي رفت قم. چراغ قرمزي كه گفتيد، چراغ ترمز اون كاميون بود. یکي دوستش رو تو خيابون با صورت کبود، پاي لنگ و گلوي زخم و زيلي میبینه! با نگراني بهش میگه: چي شده پسر؟ چه اتفاقی برات افتاده؟ بيا ببرمت خونه اتون.
دوستش میگه: لازم نکرده، تازه دارم از اونجا ميام
معلم انشاء به بچه ها میگه موضوع انشاء این دفعه اینه که: اگر مدیرعامل بودید چه میکردید؟
بعد میبینه همه تند و تند و با هیجان شروع کردند به نوشتن بجز یک نفر که نشسته و داره از پنجره بیرون رو تماشا می کنه!
معلم ازش میپرسه: چرا تو هیچی نمینویسی؟
بچه میگه: منتظرم تا منشی ام بیاد
اولی: دکتر بهم گفته موقع کار کردن سیگار نکشم.
دومی: خوب شد، پس حالا دیگه سیگار نمی کشی.
اولی: نه حالا دیگه کار نمیکنم
معلم: کی می دونه چرا هواپیما، پروانه داره؟
بهرام: آقا اجازه، برای اینکه خلبان عرق نکنه!
معلم: از کجا فهمیدی؟
بهرام: آقا اجازه، یه دفعه که ما داشتیم فیلم تماشا میکردیم، دیدیم که وقتی پروانه هواپیما از کار افتاد، خلبانه خیس عرق شد!!!
اولي: من يك پسر دارم كه هر روز بيشتر شبيه من مي شود؟
دومي: اگر وقت داري ببر دكتر تا جلوي اين بيماري را بگيرد
يه دکتر اصفهاني زنش ميميره روي سنگ قبرش مي نويسه: آرمگاه زري همسر دکتر رحيمي مختصص زنان و زايمان، مطب: خيابان جلفا کوچه سوم پلاک 20 ساعات پذيرايي: 16 الي (باعرض پوزش از اصفهانی های عزیز)
يك سال، يك ماه از محرم گذشته بوده ولي هنوز تو شهر صداي سينهزني ميومده. مردم ميرن پي ماجرا، ميبينن دسته خنگولها تو كوچه بن بست گير كرده